روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۹۹۷
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن محبوب عن محمد بن يحيي الخثعمي عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۹۹۶ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۹۹۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۳۴۵
از امام صادق (ع) كه أبا ذر خدمت رسول خدا (ص) آمد و جبرئيل به صورت دحيه كلبى نزد آن حضرت بود و با او خلوت كرده بود و چون أبا ذر آنان را ديد، از نزد آنها برگشت و نخواست سخن آنها را قطع كند، جبرئيل گفت: يا محمد! اين أبو ذر بود كه به ما گذر كرد و به ما سلام نداد، هلا اگر سلام داده بود پاسخش مىگفتيم، اى محمد! اين أبو ذر را دعائى است معروف نزد اهل آسمانها، از او بپرس، از آن دعا هنگامى كه من به آسمان بالا رفتم، چون جبرئيل بالا رفت، أبو ذر نزد پيغمبر (ص) آمد و رسول خدا (ص) به او فرمود: اى ابو ذر! چه تو را بازداشت از اينكه چون به ما گذر كردى، به ما سلام كنى؟ گفت: من گمان كردم آنكه نزد شما است دحيه كلبى است و با او در باره امرى خلوت كردى، فرمود: او جبرئيل بود اى ابو ذر، و گفت: اگر به ما سلام كرده بود به او جواب مىداديم، و چون أبو ذر دانست كه او جبرئيل بوده بسيار پشيمان شد كه چرا سلام نكرده است، تا آنجا كه خدا خواهد رسول خدا (ص) به او فرمود: اين دعائى كه تو مىخوانى چيست؟ راستى جبرئيل به من خبر داد كه تو دعائى مىخوانى كه نزد اهل آسمان معروف است، گفت: آرى يا رسول اللَّه، مىگويم: «بار خدايا! از تو خواهش دارم امن و ايمان به تو را و تصديق به پيغمبرت را و عافيت از همه بلاها را و شكرگزارى بر عافيت را و بىنيازى از مردم بد را».
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۸۱
حضرت صادق عليه السلام فرمود: (زمانى) ابو ذر خدمت رسول خدا (ص) آمد و جبرئيل بصورت دحيه كلبى در خدمتش بود و با آن حضرت خلوت كرده بوده، چون ابو ذر آن دو را ديد بازگشت و سخن آنها را نبريد، پس جبرئيل گفت: اى محمد اين ابو ذر بود كه بر ما گذشت و بما سلام نكرد و اگر بما سلام كرده بود پاسخ او را ميداديم، اى محمد اين ابا ذر دعائى دارد كه ميخواند، و نزد اهل آسمان معروف است، پس آنگاه كه من بآسمان رفتم تو آن دعا را از او بپرس، همين كه جبرئيل بالا رفت أبو ذر خدمت پيغمبر (ص) شرفياب شد، رسول خدا (ص) باو فرمود: اى أبا ذر چه تو را باز داشت از اينكه بر ما سلام كنى آنگاه كه بر ما گذشتى، عرضكرد: گمان كردم كه آن كس كه با شما بود دحيه كلبى است و براى پارهاى كارهاى شخصى با او خلوت كردهاى، فرمود: اى أبا ذر او جبرئيل بود و گفت: اگر أبا ذر بما سلام كرده بود جوابش را ميداديم، پس همين كه أبا ذر دانست كه او جبرئيل بوده، خدا ميداند كه چه اندازه پشيمان شد (و افسوس خورد) كه چرا بر او سلام نكرده، پس رسول خدا (ص) فرمود: آن دعائى كه تو ميخوانى چيست؟ زيرا جبرئيل بمن خبر داد كه تو دعائى دارى كه آن را ميخوانى و در آسمان (پيش اهل آن) معروف است؟ عرضكرد: آرى اى رسول خدا (ص) مىگويم: «اللهم انى أسألك الامن و الايمان بك و التصديق بنبيك و العافية من جميع البلاء و الشكر على العافية و الغنى عن شرار الناس».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۵۷۱
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن محبوب، از محمد بن يحيى خثعمى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «ابوذر به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد، و جبرئيل عليه السلام با آن حضرت بود، در صورت دحيه كلبى، و رسول خدا صلى الله عليه و آله با او خلوت كرده بود. چون ابوذر ايشان را ديد، از رفتن به سوى ايشان باز گرديد، و سخن ايشان را نبريد. جبرئيل عليه السلام عرض كرد كه: يا محمد! اينك، ابوذر بود كه به ما گذشت و بر ما سلام نكرد. بدان و آگاه باش! كه اگر بر ما سلام مىكرد، جواب او را مىداديم. يا محمد! به درستى كه او را دعايى است كه آن را مىخواند، و در نزد اهل آسمان مشهور است، و چون من به آسمان بالا روم، او را از آن دعا سؤال كن. پس چون جبرئيل عليه السلام به آسمان بالا رفت، ابوذر به خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: اى ابوذر! چه تو را منع كرد از آنكه بر ما سلام كرده باشى، در هنگامى كه به ما گذشتى؟ عرض كرد كه: يا رسول اللَّه! گمان كردم كه آنكه با تو بود، دحيه كلبى است كه به جهت پارهاى از كارهاى خود با او خلوت كردهاى. حضرت فرمود كه: اى ابوذر! آنكه ديدى، جبرئيل بود و گفت كه: اگر بر ما سلام مىكرد، او را جواب مىداديم. چون ابوذر دانست كه او جبرئيل عليه السلام بوده، آن قدر كه خدا مىخواست از پشيمانى، بر او داخل شد، از آنجا كه سلام نكرده بود. بعد از آن، رسول خدا صلى الله عليه و آله به ابوذر فرمود كه: چيست آن دعايى كه تو آن را مىخوانى؟ پس به حقيقت كه جبرئيل مرا خبر داد كه تو را دعايى است كه آن را مىخوانى و در آسمان مشهور است. ابوذر عرض كرد: آرى، يا رسول اللَّه! مىگويم كه: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْأَمْنَ وَ الْإِيمَانَ بِكَ، وَ التَّصْدِيقَ بِنَبِيِّكَ، وَ الْعَافِيَةَ مِنْ جَمِيعِ الْبَلَاءِ، وَ الشُّكْرَ عَلَى الْعَافِيَةِ، وَ الْغِنى عَنْ شِرَارِ النَّاسِ؛ خداوندا! به درستى كه من سؤال مىكنم تو را ايمنى و ايمان، و تصديق كردن به پيغمبر تو، و عافيت از همه زحمتها، و شكر بر عافيت، و بىنيازى از بدهاى، از مردمان».