الحديد ٣
ترجمه
الحديد ٢ | آیه ٣ | الحديد ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الأوَّلُ»: پیشین. بیآغاز. آن که بودنش پیش از بودن همه موجودات است. «الآخِرُ»: پسین. بیانتها. آن که پس از نابودی همه موجودات، باقی و برجای است. «الظَّاهِرُ»: پیدا و نمودار. آن که همه چیز جهان، بودن او را فریاد میدارند، و بر وجود او دلالت دارند. «الْبَاطِنُ»: ناپیدا. نهان. آن که حواس، او را احاطه نمیسازد، و عقول او را درک نمیکند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۶، سوره حديد
- بيان غرض سوره حديد: تحريك و تشويق مؤ منين به انفاق و...
- بيان اينكه تسبيح آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح حقيقى است نه مجازى و به زبانحال
- توضيح مقصود از ((اول ))، ((آخر))، ((ظاهر)) و ((باطن )) بودن خداى سبحان
- احاطه ، ملك و علم مطلق خداوند بر همه چيز و همه كس
- شرح چند روايت درباره اول و آخر و ظاهر و باطن بودن خداى تعالى
- شرح روايتى راجع به علم خداوند
نکات آیه
۱ - خداوند، «اوّل» (آغاز)، «آخر» (انجام)، «ظاهر» (آشکار) و «باطن» (نهان) است. (هو الأوّل و الأخر و الظهر و الباطن)
۲ - خداوند، به هر چیزى دانا است. (و هو بکلّ شىء علیم)
۳ - علم خداوند به اشیا، همه جانبه و فراگیر است. (و هو بکلّ شىء علیم) به کارگیرى صیغه مبالغه (علیم) به جاى اسم فاعل (عالم)، بیانگر برداشت یاد شده است.
روایات و احادیث
۴ - «عن ابن أبى یعفور قال: سألت أبا عبداللّه(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ «هو الأوّل و الأخر» ... فقال: إنّه لیس شىء إلاّ یبید أو یتغیّر إلاّ ربّ العالیمن فإنّه لم یزل و لایزال بحالة واحدة هو الأوّل و قبل کلّ شىء و هو الأخر على ما لم یزل...;[۱] ابن ابى یعفور گوید: از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ «هو الأوّل و الأخر»... سؤال کردم، حضرت فرمود: هیچ چیزى نیست مگر این که از بین مى رود یا تغییر مى کند مگر پروردگار عالمیان; زیرا او همیشه از ازل تا ابد به یک حالت است. او اول است; یعنى، قبل از هر چیز بوده و آخر است; یعنى، به همان گونه که در ازل بوده همشیه خواهد بود [نه نابودشدنى و نه تغییرپذیر است]...».
۵ - «عن أبى الحسن الرضا(ع)... و أمّا الظاهر فلیس من أجل أنّه علا الأشیاء برکوب فوقها و قعود علیها و تسنم لذرأها و لکن لقهره و لغلبتة الأشیاء و قدرته علیها... و أمّا الباطن فلیس على معنى الإستبطان للأشیاء بأن یغور فیها و لکن ذلک منه على استبطانه للأشیاء علماً و حفظاً و تدبیراً...;[۲] از امام رضا(ع) روایت شده است : ...و اما ظاهر بودن خداوند نه از آن جهت است که بر اشیا بالا رفته به این که بر آنها سوار گشته و بر فراز آنها نشسته است; بلکه این ظهور از جهت قهر و غلبه و قدرت او بر اشیا است... اما خداوند باطن است، به این معنا نیست که او در درون اشیا قرار گرفته و در بطن آنها پنهان است; بلکه به این معنا است که از لحاظ آگاهى به اشیا و حفظ و تدبیر [و تنظیم امور] آنها در درون آنها است...».
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: آخر ۱، ۴; اوّل ۱، ۴; باطن ۱، ۵; ظاهر ۱، ۵
- خدا: ربوبیت خدا ۵; علم خدا ۵; قدرت خدا ۵; وسعت علم خدا۲، ۳