فصلت ٥٠
ترجمه
فصلت ٤٩ | آیه ٥٠ | فصلت ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَحْمَةً»: مراد نعمتهائی همچون ثروت و قدرت است. «ضَرَّآءَ»: زیان و ضرر. ناراحتی و بیماری. «هذَا لِی»: این از خود من است. این در سایه عقل و شعور و علم و کاردانی خودم میباشد. «الْحُسْنی»: مراد مقام و منزلت و بهشت است. «غَلِیظٍ»: متراکم. شدید. فراوان (نگا: هود / ، ابراهیم / ، لقمان / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۰ - ۵۴ سوره فصّلت
- تهديد خداوند ملحدين امت را به عذاب روز قيامت
- وجوه مختلف درباره خبر ان در آيه : ان الذين كفروا بالذكر لما جاءهم ...
- مراد از اينكه درباره قرآن فرمود كتاب عزيز است و لا ياءتيهالباطل من بين يديه و لا من خلفه
- توضيح آيه : ولو جعلناه قرآنا اعجميا...
- نكوهش انسان از جهت اينكه در حال تنعم از خداغافل و روى گردان است و در سختى و تنگى به دعا مى پردازد
- اعراض از قرآن حتى با احتمال اينكه از ناحيه خدا باشد، برخلاف حكم عقل است
- سه احتمال درباره مراد از آيات در آيه سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم ...
- رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته
نکات آیه
۱ - غرور و خودبینى آدمى، پس از رفع گرفتارى و رسیدن به کمترین رفاه (و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته لیقولنّ هذا لى) «رحمت» - به قرینه «ضرّاء» - کنایه از رفاه و آسایش است. از تنکیر «رحمة» - که براى تقلیل است - و نیز از واژه «أذقنا» (چشاندیم) مطلب بالا استفاده مى شود.
۲ - نعمت، وسعت و آسایش، از مظاهر رحمت الهى است. (و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته)
۳ - پیدایش گشایش و رحمت در کوران مشکلات، امدادى خداوندى براى انسان (و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته)
۴ - انسان ناسپاس و خودخواه، غافل از گشایش هاى خداوند براى او در شداید و مشکلات (و لئن أذقنه ... لیقولنّ هذا لى)
۵ - منتسب کردن نعمت ها و امدادهاى الهى به غیر خداوند، حرکتى شرک آلود است. (و ضلّ عنهم ما کانوا یدعون ... و لئن أذقنه ... لیقولنّ هذا لى) با توجه به این که آیه قبل درباره حرکت ها و فرجام مشرکان بود، ارتباط این آیه با آیه قبل مى تواند از آن جهت باشد که انتساب نعمت هاى الهى به غیر او، نمودى از شرک است.
۶ - آدمى تحت تأثیر شرایط مختلف زندگى، حالت هاى گوناگون پیدا مى کند. (و إن مسّه الشرّ فیئوس قنوط . و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته لیقولنّ هذا لى)
۷ - ناامیدى و منفى بافى مفرط در سختى ها و سرخوشى مستانه در آسایش، دو خصلت ناشایست و همگن (و إن مسّه الشرّ فیئوس قنوط . و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته لیقولنّ هذا لى)
۸ - رفاه و سرخوشى، زمینه خودبینى و غفلت از یاد خدا (و لئن أذقنه رحمة ... لیقولنّ هذا لى)
۹ - «الساعة» از اسامى قیامت (و ما أظنّ الساعة قائمة)
۱۰ - آسایش و سرخوشى، زمینه ساز کفر و تردید انسان نسبت به قیامت (و لئن أذقنه رحمة ... لیقولن ... و ما أظنّ الساعة قائمة)
۱۱ - دنیامداران، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خویش را در آن جا نیک مى پندارند. (و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى)
۱۲ - غرور و اطمینان به سرنوشت نیک اخروى، امرى نکوهیده است. (و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى)
۱۳ - انسان رفاه مند سرمست، موجودى خودخواه و طلبکار از خداوند (و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى) تعبیر «إنّ لى عنده» نشان مى دهد که انسان سرمست و رفاه مند حقى براى خود نزد خدا قائل است; نه این که صرفاً امید به تفضل، إنعام و مغفرت الهى داشته باشد.
۱۴ - غرور دنیاگرایان، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند (لیقولنّ هذا لى ... و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى) بنابراین که لام در «هذا لى» و «إنّ لى» افاده استحقاق کند، روشن مى شود که دنیاگرایان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنیوى و اخروى مى دانند و بدین جهت خویشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بینند.
۱۵ - اعتقاد و اعتراف برخى از منکران قیامت به ربوبیت خداى یگانه (و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى)
۱۶ - آگاهى قطعى کافران به وسیله خداوند، از مجموعه عملکرد ناشایست خویش در قیامت (فلننبّئنّ الذین کفروا بما عملوا)
۱۷ - اطلاع دقیق خداوند، از هر گونه عملکرد آدمى (فلننبّئنّ الذین کفروا بما عملوا)
۱۸ - کشف حقیقت و باطن اعمال، براى انسان در آخرت (فلننبّئنّ الذین کفروا بما عملوا) بنابراین که «ما» در «ما عملوا» ماى حقیقیه باشد - با الغاى خصوصیت از کافران - استفاده مى شود که انسان ها، از حقیقت اعمال خویش بى اطلاع اند و در روز قیامت براى آنان آشکار خواهد شد.
۱۹ - باور و رفتار کافران، براساس ظن و گمان است; نه یقین و برهان. (و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى) برداشت یاد شده بر این اساس است که کافران از یک سو برپایى قیامت را مورد تردید قرار مى دهند و از سوى دیگر فرض وجود قیامت را مطرح مى نمایند.
۲۰ - انکار قیامت، فاقد دلیل و متکى بر گمان و پندار (و ما أظنّ الساعة قائمة)
۲۱ - وجود قیامت، دغدغه جدى انسان، حتى براى آنان که ظاهراً منکر آن هستند. (و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى)
۲۲ - شک و تردید نسبت به قیامت نشانه کفر است. (و ما أظنّ الساعة قائمة ... الذین کفروا)
۲۳ - کافران، در قیامت گرفتار عذابى حتمى و جانکاه (و لنذیقنّهم من عذاب غلیظ)
۲۴ - عذاب هاى اخروى، داراى مراتب و تفاوت در شدت (عذاب غلیظ)
۲۵ - تفهیم اتهام و تبیین جرایم کافران براى ایشان، قبل از اِعمال مجازات درباره آنان (فلننبّئنّ الذین کفروا بما عملوا و لنذیقنّهم من عذاب غلیظ) از این که خداوند، مجازات کافران را پس از اطلاع آنان نسبت به گناهان شان ذکر فرموده، مطلب بالا قابل برداشت است.
موضوعات مرتبط
- آسایش: آثار آسایش ۱۰; اهمیت آسایش ۲
- اقرار: اقرار به توحید ربوبى ۱۵
- انسان: تأثیرپذیرى انسان ها ۶; صفات انسان ۱; عمل انسان ۱۷; عوامل نگرانى انسان ها ۲۱
- تکبر: زمینه تکبر ۸; سرزنش تکبر ۱۲; عوامل تکبر ۱
- خدا: اخبار خدا ۱۶; امدادهاى خدا ۳، ۵; علم غیب خدا ۱۷; نشانه هاى رحمت خدا ۲
- دنیاطلبان: آثار تکبر دنیاطلبان ۱۴; بینش دنیاطلبان ۱۱; تکبر دنیاطلبان ۱۱; حسن فرجام دنیاطلبان ۱۱; زمینه کفران دنیاطلبان ۱۴; فرجام اخروى دنیاطلبان ۱۱
- رحمت: آثار رحمت ۳
- رفاه: آثار رفاه ۱، ۸; سرمستى در رفاه ۷
- الساعة: ۹
- سختى: یأس در سختى ۷
- سرمستى: ناپسندى سرمستى ۷
- شرک: موارد شرک ۵
- عذاب: مراتب عذاب ۲۳، ۲۴
- عقیده: عقیده به توحید ربوبى ۱۵
- عمل: تجسم عمل ۱۸
- غفلت: زمینه غفلت از خدا ۸
- فرجام: سرزنش اطمینان به حسن فرجام ۱۲
- فرج(گشایش): نقش فرج(گشایش) ۳
- قیامت: آثار شک به قیامت ۲۲; اقرار مکذبان قیامت ۱۵; بى منطقى تکذیب قیامت ۲۰; زمینه شک به قیامت ۱۰; ظهور حقایق در قیامت ۱۸; عوامل نگرانى مکذبان قیامت ۲۱; نامهاى قیامت ۹; نگرانى از قیامت ۲۱; ویژگیهاى قیامت ۱۸
- کافران: تفهیم اتهام به کافران ۲۵; حتمیت عذاب اخروى کافران ۲۳; روش برخورد کافران ۱۹; روش کیفر کافران ۲۵; ظن کافران ۱۹; علم اخروى کافران ۱۶; عمل کافران ۱۹; عمل ناپسند کافران ۱۶; کافران در قیامت ۱۶
- کفر: زمینه کفر به قیامت ۱۰; نشانه هاى کفر ۲۲
- کفران: کفران نعمت ۱۴
- کفران کنندگان: غفلت کفران کنندگان ۴; مشکلات کفران کنندگان ۴
- مرفهان: تکبر مرفهان ۱۳; صفات مرفهان ۱۳
- نظام کیفرى: ۲۵
- نعمت: انتساب نعمت به غیرخدا ۵; اهمیت نعمت ۲
- یأس: ناپسندى یأس ۷