الملك ٣٠
ترجمه
الملك ٢٩ | آیه ٣٠ | الملك ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«غَوْراً»: فرو رفتن در زمین. مصدر است و مراد اسم فاعل، یعنی غائر است و به معنی فرو رونده است (نگا: کهف / ). «مَعِینٍ»: جاری، روان (نگا: مؤمنون / ، صافّات / ، واقعه / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ «30»
بگو: او خداى رحمان است، ما به او ايمان آوردهايم و بر او توكل نمودهايم، پس خواهيد دانست، كيست آن كه در گمراهى آشكار است. بگو: به من خبر دهيد اگر آب (چشمهها و چاههاى) شما در زمين فرو رود، كيست آن كه آب روان و گوارا براى شما بياورد.
نکته ها
زمين متشكّل از بخشهاى نفوذپذير ونفوذناپذير است. اگر تمام قسمتهاى آن نفوذناپذير بود، آبى ذخيره نمىشد و اگر تمام زمين نفوذپذير بود، زمين به صورت باتلاق در مىآمد.
«غور» به معناى فرورفتن در عمق است و «مَعِينٍ» به معناى آسان و روان است.
آخرين آيه به منزله تفسير آيه قبل است. در آيه 29 مىفرمايد: «قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ» و در آيه
«1». شعراء، 138.
جلد 10 - صفحه 166
30، نمونه رحمت را آب روان، ذكر مىكند. در آيه اول مىفرمايد: بر او توكل كرديم و در آيه بعد مىفرمايد: دليل توكل بر او اين است كه اگر آب مورد نياز به زمين فرو رود، هيچ كس نمىتواند آن را بياورد.
امام باقر عليه السلام (در تأويل آيه) فرمود: اگر امام شما غايب باشد چه كسى براى شما امام ظاهر مىفرستد كه اخبار آسمانها و زمين و حلال و حرام را براى شما بگويد؟ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً ... «1»
پیام ها
1- پيامبر وظيفه دارد موضع خود را در برابر نااهلان اعلام كند. «قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ»
2- در برابر كفّار، دو عامل ايمان و توكل وسيله نجات شماست. آمَنَّا ... تَوَكَّلْنا
3- توكّل، ثمره ايمان و ملازم آن است. آمَنَّا ... تَوَكَّلْنا
4- ايمان به سرچشمه رحمت ارزش دارد نه به بتهاى جامد. «هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا»
5- با توكّل بر خداوند، كفّار آرزوى خود را به گور خواهند برد. عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ ...
6- پايان كار ملاك است نه آغاز آن. «فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
7- ابتدا زيربناى اعتقادى خود را محكم كنيد و بعد به تهديد دشمن بپردازيد.
آمَنَّا ... تَوَكَّلْنا ... فَسَتَعْلَمُونَ ...
8- قاطع و استوار سخن گفتن رهبر جامعه اسلامى، سبب دلگرمى خودىها و دلهره بيگانگان مىشود. قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ ... فَسَتَعْلَمُونَ ...
9- احتمال بروز خطر براى دورى از بىتفاوتى و غفلت كافى است. «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً»
10- دست خداوند در تغيير قوانين هستى باز است. «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 168
سوره قلم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ (30)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ: بگو به ايشان چه مىبينيد، إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً: اگر بگردد آب شما كه حيات شما منوط به او است فرو رفته در زمين، چنانچه هيچ دسترسى به آن نداشته باشيد. فَمَنْ يَأْتِيكُمْ: پس كيست آنكه بياورد شما را، بِماءٍ مَعِينٍ: به آبى ظاهر، چنانچه همه كس ببيند.
جلد 13 - صفحه 257
تتمه: تأويل آيه شريفه، مراد امام غائب، حضرت ولى عصر عجل اللّه فرجه باشد؛ و چندين حديث وارد شده: از جمله:
1- فى الكافى- عن الكاظم عليه السّلام: اذا غاب عنكم امامكم فمن يأتيكم بامام جديد. «1» 2- در اكمال الدين- از حضرت باقر عليه السّلام سؤال شد از تأويل اين آيه، فقال: اذا فقدتم امامكم فلم تروه فماذا تصنعون: هرگاه بيابيد شما امام خود را، پس نبينيد او را، پس چه كار خواهيد كرد؟
3- و نيز آن حضرت فرمود: هذه نزلت فى الامام القائم، يقول: ان اصبح امامكم غائبا عنكم، لا تدرون اين هو، فمن يأتيكم بامام ظاهر، يأتيكم باخبار السّموات و الارض و حلال اللّه و حرامه. ثمّ قال: و اللّه ما جاء تأويل هذه الآيه و لابدّ ان يجىء تأويلها. «2» تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به نعمت عظيم آب، كه حيات تمامى موجودات مربوط به او است كه: مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍ ذات رحمن، از لطف و رحمت بىپايان به بندگان مرحمت فرموده، و به سبب فراوانى آن، قدرش مجهول، و سپاسدارى از منعم آن مغفول است؛ تذكر فرمايد اگر چنانچه سلب اين نعمت عظيم شود و يك مرتبه تمام آبهاى شما فرو رود در زمين به طورى كه دسترس به آن به هيچ وسيله ممكن نباشد و نيز هيچكس نتواند، در اين صورت كيست كه بياورد آب صاف گوارا، يعنى در عالم وجود قادرى نيست كه بتواند، مگر خالق منان. لذا در آثار آمده كه بعد از تلاوت اين آيه بايد گفت: و الحمد للّه رب العالمين.
عبرت: طبيب زنديقى شنيد كه معلمى شاگرد خود را تلقين اين آيه نمود: إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ. به عناد و كفر گفت: يجىء برجال
«1» به نقل از تفسير برهان، جلد 4، صفحه 367.
«2» به نقل از نور الثقلين، جلد 5، صفحه 387.
جلد 13 - صفحه 258
شديد و معاول حديد يعنى آورده شود به مردان قوى و آلات تيشههاى آهنين.
چون اين جسارت به مقام كلام اللّه نمود، شبانگاه نابينا شد و هاتفى آواز داد:
اينك آب چشمه چشم تو خشك شد، بگو تا به معاول بازآرند. تا آخر عمر به كورى باقيماند. نعوذ باللّه من الجرئة على اللّه و آياته.
جلد 13 - صفحه 259
سوره شصت و هشتم (سورة القلم)
سورة القلم: اين سوره را سوره نون نيز گويند، و مكى است نزد ابن عباس تا (على الخرطوم) و ما بعد تا (لو كانوا يعلمون) مدنى، و آنچه بعد آنست مكى است.
عدد آيات: پنجاه و دو آيه به اجماع.
عدد كلمات: سيصد.
عدد حروف: هزار و دويست و شش.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام: هر كه قرائت كند سوره ن و القلم را در نماز واجب يا مستحب، امان فرمايد خدا او را از اينكه برسد به او فقر هرگز، و پناه دهد او را وقتى بميرد از فشار قبر؛ «1» (به شرط ايمان و تقوا و عمل).
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «26»
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «28» قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ (30)
ترجمه
آيا پس كسيكه راه ميرود با آنكه در افتاده بر روى خود هدايت يافته تر است يا آنكه ميرود راست ايستاده بر راه راست
بگو او است كسيكه آفريد شما را و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
بگو او است كسيكه خلق و پراكنده نمود شما را در زمين و بسوى او جمع كرده ميشويد
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو جز اين نيست كه
جلد 5 صفحه 243
علم نزد خدا است و جز اين نيست كه من بيم دهنده آشكارم
پس چون ديدند آنرا در نزديكى زشت و گرفته شود رويهاى آنانكه كافر شدند و گفته شود اين آنستكه بوديد بعجله طلب ميكرديد
بگو خبر دهيد مرا اگر هلاك گرداند مرا خداى و هر كه با من است يا رحم نمايد بر ما پس چه كس پناه ميدهد كافران را از عذاب دردناك
بگو او است خداى بخشاينده گرويديم باو و بر او توكّل نموديم پس بعد از اين خواهيد دانست كيست كه او در گمراهى آشكار است
بگو خبر دهيد مرا اگر بگردد آب شما فرو رفته در زمين پس كيست كه بياورد براى شما آب گواراى آشكار.
تفسير
خداوند متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه ميرود و جائى را نميبيند و از جائى خبر ندارد و اهل ايمان را بكسيكه راه مستقيم بمقصود را يافته و راست و درست با توجّه به اطراف و جوانب راه ميرود و سؤال فرموده كه كدام يك از اين دو نفر نزديكترند به نيل بمقصد و وصول بمقصود و البته معلوم است كسيكه با دليل و برهان عقيده حقّى بدست آورده و بر طبق آن عمل مينمايد بهدايت نزديكتر است از كسيكه بدون تامّل و نظر مسلك و مرامى اتّخاذ نموده و بزحمت بيهوده تبعيّت از آن ميكند و در بعضى از روايات دو مثل مذكور با كسيكه منكر ولايت مولى شده و كور كورانه راه ميرود و كسيكه پيروى از آنحضرت نموده و معرفت بحقّ او پيدا كرده تطبيق شده براى آنكه صراط المستقيم وجود مبارك امير المؤمنين است و دستور فرموده در مقام امتنان به پيغمبر خود كه بمردم بفرمايد خداوند شما را ايجاد فرموده و گوش و چشم و قلب داده تا مواعظ حقّه را بشنويد و بر طبق آن عمل نمائيد و آيات صنع او را مشاهده كنيد و بعقل دريابيد عظمت صانع را و عبرت گيريد ولى كمى از شما شكر گزارى مينمائيد و اين آلات و ادوات كار را بجا و مورد استعمال ميكنيد پس شكر شما كم است ولى بعضى از مفسّرين چون طرف خطاب را كفّار دانستهاند شكر كم را با تكلّف بنا شكرى توجيه نمودهاند و نيز بفرمايد خدا شما را خلق و در زمين
جلد 5 صفحه 244
متفرّق و پراكنده فرموده و روز قيامت براى حساب و جزا در محشر جمعآورى خواهد فرمود و چون كفّار بر سبيل انكار و استهزاء باهل ايمان ميگفتند اين وعدههائى كه پيغمبر راجع بعذاب ما ميدهد و سرنوشت اقوام سابقه را برخ ما ميكشد چه وقت خواهد بود دستور فرمود بفرمايد خدا ميداند وقت آنرا وظيفه من فقط تهديد شما است بدون ملاحظه و با صراحت لهجه ميخواهيد باور كنيد ميخواهيد نكنيد ولى در روز جنگ بدر كه امير المؤمنين عليه السّلام را ديدند بصورت قهر الهى بر آنها حمله نموده و اكابر آنها را از دم شمشير ميگذراند وعده عذاب خداوند در نظر آنها مجسّم شد و رخسارشان متغيّر و درهم و سياه گرديد و اهل ايمان بآنها گفتند اين آنچنان چيزى است كه بعجله و شتاب طالب و خواهان آن بوديد و بطور استهزاء سؤال از وقتش مينموديد و بعدا هم هر وقت رياست طلبان اين امّت آنحضرت را در اماكن رفيعه مانند روى دست پيغمبر و روى شانه آنسرور ميديدند اين حال براى آنها دست ميداد و در قيامت هم وقتى آنحضرت را ميبينند كه لواء حمد در دست دارد و لب حوض كوثر ايستاده آب ميدهد دوستان را و منع ميكند دشمنان را همين رو سياهى براى آنها دست ميدهد و بآنها گفته ميشود اين همانستكه در دنيا ادّعاء منصب و مقام او را داشتيد چنانچه مستفاد از روايات متعدّده اينمقام است و مفسّرين ديدن وعد را بمغلوبيّت در بدر و عذاب آخرت تفسير نمودهاند و گفتهاند چون كفّار آرزوى مرگ پيغمبر و اصحاب را مينمودند خداوند فرموده بآنها بگو اگر خدا من و اصحابم را مرگ دهد يا رحم كند و باقى گذارد بحال شما فائده ندارد چون در هر حال شما بايد بعذاب خدا گرفتار شويد و كسى نيست كه شما را از عذاب اليم خدا نجات دهد و بنظر حقير فرموده بگو بآنها بگوئيد بدانم اگر خدا من و على عليه السّلام را بزعم شما هلاك كند يا باميد ما در جوار رحمت خود جاى دهد كه كفار را بهدايت و ارشاد از عذاب اليم خداوند نجات خواهد داد چون آنها آرزوى مرگ آن دو نفر را داشتند نه غير آن دو را و ظاهر آنستكه وجود منذر و هادى براى آنها نافع است نه آنكه ثمرى ندارد و نيز فرموده بآنها بگو آن خداوندى كه من شما را باو ميخوانم روزى دهنده و مهربان است سعادت دنيا و آخرت شما را ميخواهد ما كاملا باو ايمان
جلد 5 صفحه 245
آورديم و امور خودمان را تفويض باو نموديم و روز قيامت معلوم خواهد شد حق با ما است يا شما و بگو خبر دهيد مرا اگر آنخداى بخشنده عطاى خود را از شما قطع كند و آبهاى چشمه و چاههاى شما فرو رود در زمين بطوريكه نشود از آنها استفاده نمود چه كس براى شما آبيرا كه گوارا و جارى در زمين باشد در دسترس قرار ميدهد آيا بتها چنين هنرى دارند يا اين قدرت مخصوص بخداوند رحمن است چون ظاهرا بيشتر مشركين مكّه خداى رحمن را قائل بودند و او را خالق و ولى النّعم ميدانستند ولى قائل بشفاعت بتها بودند و آنكه پرستش آنها موجب تقرّب بخدا است و در روايات ائمه اطهار ماء معين بوجود امام زمان و پائين رفتن آب بغيبت آنحضرت و انحصار قدرت بر بيرون آوردن آن بخدا بتوقف ظهور آنحضرت برخصت خداوند در وقتى كه مصلحت باشد تأويل شده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره تبارك الّذى بيده الملك را در نماز واجب خود بخواند پيش از آنكه بخوابد در امان خدا باشد تا صبح شود و در امان او باشد روز قيامت تا داخل بهشت گردد و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 246
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل أَ رَأَيتُم إِن أَصبَحَ ماؤُكُم غَوراً فَمَن يَأتِيكُم بِماءٍ مَعِينٍ (30)
بفرما آيا مشاهده ميكنيد که اگر صبح كرديد و آبهاي شما فرو رفته پس كيست بياورد بر شما آب گواراي.
خداوند قدرت دارد يك مرتبه دنيا را آب بگيرد و تمام اهل زمين غرق شوند و يك مرتبه آب را بگيرد و روي زمين خشك شود چاهها آبش فرو رود خشك شود قناتها بيآب شود رودخانهها و نهرها از جريان بيفتد باران نبارد تمام از بي آبي هلاك شوند چنانچه در قضيه نوح و موسي نشان داد ابتدا آب از زمين جوشيد و از آسمان باريد که تمام كوهها زير آب رفت که ميفرمايد: فَإِذا جاءَ أَمرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ هود آيه 42 مؤمنون آيه 27، و قدرت دارد يك مرتبه خشك كند خطاب برسد: وَ قِيلَ يا أَرضُ ابلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقلِعِي وَ غِيضَ الماءُ ... الايه هود آيه 46، و در مورد موسي فرمود: أَنِ اضرِب بِعَصاكَ البَحرَ فَانفَلَقَ شعراء آيه 63، و فرمود: وَ إِذ فَرَقنا بِكُمُ البَحرَ فَأَنجَيناكُم وَ أَغرَقنا آلَ فِرعَونَ وَ أَنتُم تَنظُرُونَ بقره آيه 47، و فرمود: وَ إِذِ استَسقي مُوسي لِقَومِهِ فَقُلنَا اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً بقره آيه 60.
لذا ميفرمايد:
قُل أَ رَأَيتُم إِن أَصبَحَ ماؤُكُم غَوراً غور فرو رفتن آب است.
فَمَن يَأتِيكُم بِماءٍ مَعِينٍ خدا لعنت كند و آن بآن مضاعف گرداند عذاب آنهايي که بستند آب را بر حسين (ع) و اصحابش که: (صغيرهم يميتة العطش و كبيرهم جلده
جلد 17 - صفحه 120
منكمش).
هذا آخر ما اردنا في تفسير سورة الملك و يأتي ان شاء اللّه تعالي تفسير سورة القلم و ما بعدها من السور، و الحمد للّه و الشكر له و الصلاة علي نبينا و آله عليهم السلام و اللعن علي اعدائهم علي الدوام و انا العبد المذنب الراجي الي رحمة ربه و شفاعة نبيه و الحشر مع اوليائه و اصفيائه.
سورة القلم مكية 52 آية
بسم اللّه و الحمد للّه و الصلاة علي رسول اللّه و علي آله آل اللّه و اللعن علي أعدائهم اعداء اللّه الي يوم لقاء اللّه.
اما الكلام في فضل هذه السورة: از إبن بابويه مرسلا از علي بن ميمون از حضرت صادق (ع) فرمود:
(من قرء سورة ن و القلم في فريضة او نافلة آمنه اللّه عز و جل من أن يصيبه فقر ابدا و اعاذه اللّه اذا مات من ضغطة القبر)
و في نسخة: «ختمة القبر» و از ابي بن كعب مرسلا عن النبي (ص):
«من قرأ سورة ن و القلم اعطاه اللّه ثواب الّذين حسن اخلاقهم»
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 30)- در آخرین آیه به عنوان ذکر یک مصداق از رحمت عام خداوند که بسیاری از مردم از آن غافلند، میگوید: «به آنها بگو: به من خبر دهید اگر آبهای (سرزمین) شما در زمین فرو رود چه کسی میتواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد»؟! (قل ا رایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین).
در روایاتی که از ائمه اهل بیت علیهم السّلام به ما رسیده، آیه اخیر به ظهور حضرت مهدی- عج- و عدل جهان گستر او تفسیر شده است که همه از باب «تطبیق» است، و به تعبیر دیگر ظاهر آیه مربوط به آب جاری است که مایه حیات موجودات زنده است، و باطن آیه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانی است.
«پایان سوره ملک»
ج5، ص243
سوره قلم [68]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 52 آیه است
محتوای سوره:]
محتوای آیات این سوره کاملا هماهنگ با سورههای «مکّی» است چرا که بیش از هر چیز بر محور مسأله نبوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، و مبارزه با دشمنانی که او را مجنون میخواندند، و دعوت به صبر و استقامت، و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهی، دور میزند.
روی هم رفته مباحث این سوره را میتوان در هفت بخش خلاصه کرد:
1- نخست به ذکر قسمتی از صفات ویژه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مخصوصا اخلاق برجسته او میپردازد، و آن را با قسمتهای مؤکدی تأکید میکند.
2- سپس قسمتی از صفات زشت و اخلاق نکوهیده دشمنان او را بازگو مینماید.
3- در بخش دیگری داستان «اصحاب الجنّة» که در حقیقت هشداری است به مشرکان زشت سیرت بیان شده.
4- در قسمت دیگری مطالب گوناگونی راجع به قیامت و عذاب کفار در آن روز آمده است.
5- در بخش دیگری انذارها و تهدیدهائی نسبت به مشرکان بازگو شده.
6- در بخش دیگری به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که در برابر دشمنان سرسخت، استقامت و صبر نشان دهد.
ج5، ص244
7- سر انجام در پایان سوره نیز سخن از عظمت قرآن و توطئههای مختلف دشمنان بر ضد پیامبر به میان آورده.
انتخاب نام «قلم» برای این سوره به تناسب نخستین آیه آن است، بعضی نیز نام آن را سوره «ن» ذکر کردهاند، و از بعضی از روایات که در فضیلت این سوره آمده استفاده میشود که نام آن سوره «ن و القلم» است.
فضیلت تلاوت سوره:]
از پیغمبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: «کسی که سوره «ن و القلم» را تلاوت کند خداوند ثواب کسانی را که دارای حسن اخلاقند به او میدهد».
در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم: «کسی که سوره ن و القلم را در نماز واجب یا نافله بخواند خداوند او را برای همیشه از فقر در امان میدارد، و هنگامی که بمیرد او را از فشار قبر پناه میدهد».
این ثوابها تناسب خاصی با محتوای سوره دارد، و نشان میدهد که هدف تلاوتی است که توأم با آگاهی و به دنبال آن عمل باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱ - ارائه شیوه احتجاج با کافران و مشرکان، از سوى خداوند به پیامبر(ص) (قل أرءیتم إن أصبح ماؤکم غورًا)
۲ - طرح پرسش هاى تنبّه بخش و بیدارکننده، شیوه ارائه شده از سوى خداوند به پیامبر(ص) در محاجّه با کافران و مشرکان (قل أرءیتم إن أصبح ماؤکم غورًا فمن یأتیکم بماء معین)
۳ - هیچ کس و هیچ نیرویى، توانایى مبارزه با خشکسالى و بازگرداندن آب هاى فرو رفته در زمین به امر خداوند را ندارد. (قل أرءیتم إن أصبح ماؤکم غورًا فمن یأتیکم بماء معین)
۴ - کافران لجوج و تکذیب گر، در معرض عذاب الهى (همچون خشکسالى) (قل أرءیتم إن أصبح ماؤکم غورًا فمن یأتیکم بماء معین)
۵ - آب هاى روان و جارى، از نعمت هاى خداوند و جلوه رحمانیت و قدرت مطلق او است. (قل هو الرحمن ... قل أرءیتم إن أصبح ماؤکم غورًا فمن یأتیکم بماء معین)
موضوعات مرتبط
- خدا: تعالیم خدا ۱; عذابهاى خدا ۴; نشانه هاى رحمانیت خدا ۵; نشانه هاى قدرت خدا ۵; نعمتهاى خدا ۵
- خشکسالى: عجز از دفع خشکسالى ۳
- عذاب: عذاب با خشکسالى ۴
- کافران: روش احتجاج با کافران ۱; عذاب کافران ۴; لجاجت کافران ۴
- محمد(ص): احتجاج محمد(ص) ۱; معلم محمد(ص) ۱
- مشرکان: روش احتجاج با مشرکان ۱
- موجودات: عجز موجودات ۳
- نعمت: نعمت آب ۵