فاطر ٢٧
ترجمه
فاطر ٢٦ | آیه ٢٧ | فاطر ٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جُدَدٌ»: جمع جُدَّة، خطها و راهها. مراد خود کوهها میتواند باشد که انگار جادههائی هستند که به صحرا کشیدهاند، و خطهائی هستند که با قلم قضا بر صفحه زمین نوشتهاند. یا این که چینها و لایههای کوهها و همچنین خود خطوط و نقشهای روی صخرهها و سنگها است. «بِیضٌ»: جمع أَبْیَض و بَیْضاء، سفید رنگ. «حُمْرٌ»: جمع أَحْمَر و حَمْراء، سرخ رنگ. «مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهَا»: (مُخْتَلِفٌ) صفت (بِیضٌ و حُمْرٌ) است، و (أَلْوَانُ) فاعل (مُخْتَلِفٌ) است. «غَرَابِیبُ»: جمع غِرْبیب، سیاه پر رنگ. این واژه عطف بر (بِیضٌ و حُمْرٌ) است. «سُودٌ»: جمع أَسْوَد و سَوْداء، سیاه. این واژه بدل یا عطف بیان (غَرَابِیبُ) است، و جنبه تأکید و تفسیر معنی آن را دارد. برخی هم گفتهاند: در کلام تقدیم و تأخیر است و در اصل چنین است: سُودٌ غَرَابِیبُ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۸ سوره فاطر
- توضيح دلالت اختلاف الوان ثمرات و...بر توحيد
- خشت به معناى حقيقى كلمه فقط در علما دريافت مى شود
- مراد از كتاب و وراثت آن در آيه : ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا...
- مقصود از بندگان خاص الذين اصطفينا كه خداوند كتاب را به ايشان به ارث رساند
- اقوال مختلف مفسرين در تفسير آيه فوق
- چند روايت در ذيل جمله انما يخشى الله من عباده العلموءا
- مراد از ظالم لنفسه ، مقصد و سابق بالخيرات در آيه : ثم اورثنا الكتاب الذيناصطفينا... و
- چند روايت درباره مقدار عمرى كه سپرى شدن آن جاى عذرى براى آدمى نمى ماند اولمنعمركم ما يتذكر فيه من تذكر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ «27»
آيا نديدهاى كه خداوند از آسمان، آبى فرو فرستاد، پس به واسطهى آن ميوههايى رنگارنگ (از زمين) بيرون آورديم. و از بعضى كوهها (رگهها و) راههاى سفيد و سرخ، به رنگهاى گوناگون و كاملًا سياه (بيرون آورديم).
نکته ها
«جُدَدٌ»، جمع «جده» و «جاده» به معناى راه است، «بِيضٌ» جمع «أبيض» به معناى سفيد، «حُمْرٌ» جمع «أحمر» به معناى سرخ و «سُودٌ» جمع «أسود» به معناى سياه است.
«غَرابِيبُ» به معناى سياه پر رنگ است و شايد دليل آن كه عربها به كلاغ، غُراب مىگويند چون رنگش سياه است.
گرچه در اين آيات، سه رنگ سفيد و سرخ و سياهِ كوهها را ذكر كرده است ولى با تعبير «مُخْتَلِفاً أَلْوانُها» اشاره مىكند كه كوهها منحصر در اين سه رنگ نيستند.
پیام ها
1- با سؤال، وجدانها را بيدار كنيد. «أَ لَمْ تَرَ»
2- خطاب به پيامبر در حقيقت خطاب به همه مردم است. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ»
3- خداوند، نظام هستى را بر اساس علّت و معلول قرار داده است. سبب روئيدن گياه، آب است. «فَأَخْرَجْنا بِهِ»
4- خداوند از آب بى رنگ و زمين يك رنگ، ميوههاى رنگارنگ مىآفريند.
«ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها»
5- خطوط و رگههاى رنگارنگ در كوهها تصادفى نيست. «جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ- غَرابِيبُ سُودٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 494
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ «27»
بعد از آن ذكر دلائل توحيد را فرمايد:
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ: آيا نمىبينى اى بيننده بدرستى كه خداى تعالى به محض قدرت و رحمت، أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً: نازل فرمايد از آسمان آب را كه باران است. فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ: پس بيرون آورديم ما به آن آب، ميوهجات را.
نكته: عدول به تكلم به جهت تخصيص فعل است، يعنى مائيم توانا كه بيرون مىآوريم به آن آب، ميوهها را.
مُخْتَلِفاً أَلْوانُها: كه مختلفند رنگهاى آن، يعنى گوناگون در اجناس و اصناف بر وجهى كه هر يك از آنها به صفتهاى مختلفهاند مانند انار، سيب، زردالو، انگور و غيره؛ يا مراد اختلاف رنگ، طعم و بو باشد. وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ: و از كوهها كه آفريده است طرق واضحه، يا خطوط مبينهاند كه در كوهها نمايند سفيد، وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها: و سرخها كه گوناگون است رنگهاى آن در شدت و ضعف، بعضى به غايت سرخ، و برخى كمتر از آن. وَ غَرابِيبُ سُودٌ: و سياهيها به غايت سياه كه هيچ خطوطى ندارد. حاصل: كوهها به اقسام و الوان مختلفهاند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ «27» وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ «28» إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ «29» لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ (30)
ترجمه
آيا نديدى كه خداوند فرو فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بآن ميوههائى كه مختلف است رنگهاى آنها و از كوهها است راههاى سفيد و راههاى سرخى كه مختلف است رنگهاى آنها و راههاى سياه يكدست
و از آدميان و جنبندگان و چهارپايان است نوعى كه مختلف است رنگهايش جز اين نيست كه ميترسند از خدا از ميان بندگانش دانايان همانا خداوند غالب آمرزنده است
همانا آنانكه ميخوانند كتاب خدا را و برپاى ميدارند نماز را و انفاق ميكنند از آنچه روزى داديمشان در نهان و آشكار اميد ميدارند تجارتى را كه نابود نميشود
تا تمام دهد بايشان مزدهاشانرا و زياده دهد آنانرا از فضلش همانا او آمرزنده و قدردان شكر است.
تفسير
خداوند منّان در مقام اثبات توحيد و قدرت كامله خود فرموده كه آيا نديدى تو اى بنده بينا كه خداوند نازل فرمود از آسمان باران رحمت خود را و براى اثبات عظمت خود فعل را اسناد بضمير متكلم مع الغير داده ميفرمايد پس بيرون آورديم بوسيله آن باران و ساير عوامل طبيعى كه محتاج بآن بوده
جلد 4 صفحه 386
ميوههاى گوناگون رنگارنگ را كه از هر جهت با هم اختلاف دارند و اين دليل است بر آنكه عوامل طبيعى بامر ما مؤثر بودند كه بر وفق حكمت و مصلحت كار كردند و الّا عمل طبيعت بايد بيك منوال باشد و در يك زمين و از يك آب و هوا و آفتاب كه عوامل طبيعى هستند ميوههائى پديد ميآيد كه دو فرد آن از يك درخت با هم اختلاف دارند چه رسد بافراد و انواع ديگر و از كوهها راهها و خطوط سفيد و سرخ با اختلاف آنها در مراتب سفيدى و سرخى و راههاى سياه پر رنگ يكدست بوجود آورديم براى هدايت مردم از آن خطوط و الوان بمقاصد خودشان و اينها همه دليل بر حكمت صانع است و بالاتر از همه آنكه از نوع انسان و حشرات زمين و چهارپايان مخلوقى بوجود آورديم كه دو فرد از يك نوع آن همرنگ و همشكل و خاصيّت نيستند كه نتوان تشخيص داد آن دو را از يكديگر چه رسد بدو فرد يا افرادى از انواع جنس حيوان كه قدر مشترك بين تمام آن انواع است با آنكه عوامل طبيعى همه يكى است و اينجا در افراد بقدرى اختلاف وجود دارد كه عقل مبهوت ميشود از شخص اوّل عالم امكان تا ضعيفترين حيوانات با آنكه مانند جبال و ثمراتند در اصل اختلاف و هر قدر معرفت و علم و دانش انسان زياد شود خوف و خشيت و بيم او از خداوند زيادتر خواهد شد چون پى بعظمت و قهر او ميبرد و احيانا اگر معصيتى نمايد از روى غفلت و غلبه شهوت است نه جهالت و نادانى بخلاف كسيكه خدا را نشناخته كه ترس هم ندارد لذا پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرمود من از خدا بيشتر ميترسم و پرهيز ميكنم از تمام شما و بايد از خدا ترسيد چون او غالب و قادر بر معصيت كار است و عذاب ميكند او را و در صورت ارتكاب عصيان احيانا بايد توبه نمود چون او ميآمرزد گناه توبهكنندگان را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از علماء كسى است كه تصديق كند قول او را فعلش و كسيكه تصديق نكند فعلش قولش را عالم نيست و در حديث ديگر وارد شده كه عالمترين شما كسى است كه ترسش از خدا بيشتر باشد و اخبار راجع بايتلاف علم با عمل و تلازم خشيت با معرفت بسيار است و كسانيكه بقدر امكان تلاوت ميكنند قرآن را و برپا ميدارند نماز را كه عمود دين است و انفاق ميكنند در راه خير از آنچه خداوند بآنها عطا فرموده پنهان و آشكار يا صدقات مستحبّه را در خفيه و
جلد 4 صفحه 387
زكوة واجب را ادا مينمايند در علن اميدوارند باميدى كه بجا و محلّ است از تجارت و كسب نمودن خودشان در دنيا نعيم ابدى آخرت را و آن تجارت كسادى و زيان و نابودى ندارد و اين اعمال را براى آن بجا مىآورند كه خداوند اجر كامل بايشان عطا فرمايد و خداوند هم آنها را بمقصودشان ميرساند بلكه بفضل و كرم خود زيادتر هم از ميزان استحقاقشان عطا ميكند بلكه اگر لغزشى هم از آنها بروز نموده باشد ميآمرزد و قدردانى ميكند از شكرگزارى آنها بجزاى احسن از اعمالشان در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت نموده كه مراد از زيادى فضل قبول شفاعت از آنها است براى كسيكه مستحق جهنّم شده از كسانيكه بايشان در دنيا خدمتى نمودهاند و بعضى شكور را بقبول كننده كم و عوض دهنده بر آن زياد تفسير نمودهاند و ظاهرا شكرگزارى هر كس بر حسب حال خودش و طرف او است و شكرگزارى مولى از بندهاش بهمين چيزها است كه ذكر شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخرَجنا بِهِ ثَمَراتٍ مُختَلِفاً أَلوانُها وَ مِنَ الجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمرٌ مُختَلِفٌ أَلوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ «27»
آيا نميبيني اينكه خداوند نازل فرمود از عالم بالا ابر را باران و برف و تگرگ پس خارج كرديم باين آب ميوههايي که اختلاف رنگ دارند و از كوهها راهها و خطوطي سفيد و
جلد 15 - صفحه 24
سرخ و سياه بشدت سياهي.
أَ لَم تَرَ استفهام تقريري است و خطاب گرچه بحضرت رسالت است لكن تمام افراد بشر مشاهده ميكنند.
أَنَّ اللّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً مراد از سماء عالم بالا است که بتوسط ابر و باد باران ميبارد بهر نقطه که امر الهي باشد.
فَأَخرَجنا بِهِ ثَمَراتٍ پس بيرون آورديم باين آب باران فواكه و ميوههاي بسيار.
سؤال: چرا در جمله اول مفرد بيان فرمود (انزل) و در اينجا جمع فرمود (فاخرجنا).
جواب: بعضي گفتند جمع تعظيمي و كبريايي است چنانچه سلاطين ميگويند ما چنين و چنان كرديم لكن مكرر گفتهايم که افعال الهيه اگر بتوسط اسباب ظاهريه باشد متكلم مع الغير تعبير ميفرمايد چون اخراج ثمرات بمجرد نزول باران نيست مقدماتي دارد که غارسين غرس كنند و زمين آنها را مستعد نمايند و دفع آفات كنند.
مُختَلِفاً أَلوانُها بعضي سفيد بعضي قرمز بعضي زرد بعضي سبز و غير آنها از حيث شدت و ضعف و علاوه از اختلاف رنگ طعم و خواص آن و ساير خصوصيات آنها هم مختلف است.
وَ مِنَ الجِبالِ يعني جعلنا من الجبال.
جُدَدٌ جمعه جده بمعني طريق و رگهاي كوهها مثل رگهاي بدن.
بِيضٌ بعضي رگهاي كوه سفيد است.
وَ حُمرٌ مُختَلِفٌ أَلوانُها بعضي قرمز است.
وَ غَرابِيبُ سُودٌ غرابيب همان سياهي است شبيه غراب و سود تأكيد و عطف بيان است اشاره بشدت سياهي.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 27)- این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود! در اینجا بار دیگر به مسأله توحید باز میگردد، و صفحه تازهای از کتاب تکوین را در برابر دیدگان انسانها میگشاید، تا پاسخی دندان شکن به مشرکان لجوج و منکران سرسخت توحید باشد.
نخست میگوید: «آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی نازل کرد و بوسیله آن میوههایی به وجود آوردیم با الوان مختلف» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها).
آری! میبینید که از آب و زمین واحد یکی بیرنگ و دیگری تنها دارای یک رنگ این همه رنگهای مختلفی از میوههای گوناگون، گلهای زیبا، برگها و شکوفهها، در چهرههای مختلف به وجود آمده است.
«الوان» ممکن است به معنی رنگهای ظاهری میوهها باشد و ممکن است کنایه از تفاوت در طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها بوده باشد.
در دنباله آیه به تنوع طرقی که در کوهها وجود دارد، و سبب شناخت جادهها از یکدیگر میشود اشاره کرده، میگوید: «و از کوهها نیز جادههایی آفریده شده به رنگ سفید و سرخ، با رنگهایی متفاوت و (گاه) به رنگ کاملا سیاه» (وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ).
نکات آیه
۱ - تشویق و ترغیب خداوند به مطالعه و دقت نظر در مظاهر طبیعت; چون نزول باران و چگونگى پیدایش انواع میوه ها (ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها) «ثمرة» (مفرد «ثمرات») به معناى میوه است.
۲ - خداوند، نازل کننده باران از آسمان (فضا و ابرها) (أنّ اللّه أنزل من السماء ماء) «سماء» به هر چیزى گفته مى شود که در جهت بالا قرار گرفته باشد و مقصود از آن در آیه شریفه، فضا و ابرهاى موجود در بالاى سر موجودات زمینى مى باشد.
۳ - آسمان (فضا و ابرها)، منشأ نزول باران و منبع آب ها (أنزل من السماء ماء)
۴ - آب، عامل پدید آمدن انواع میوه ها با رنگ هاى گوناگون (ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها)
۵ - باران حیات بخش، نشانه قدرت و یکتایى خداوند (ألم تر أن اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها)
۶ - وجود انواع میوه ها با رنگ ها، طعم ها و خواص گوناگون، از نعمت هاى خداوند براى بشر (ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها) برخى از مفسران بر این باورند که اختلاف رنگ میوه ها اشاره به طعم ها و خواص گوناگون آنها دارد; زیرا نوعاً میوه هاى رنگارنگ، طعم ها و خواص گوناگونى دارند. گفتنى است این آیه و آیه بعد، ضمن تبیین قدرت و یکتایى خداوند، در صدد برشمردن نعمت هاى الهى نیز مى باشد.
۷ - نقش سازنده تنوع میوه ها در تغذیه انسان ها (ثمرت مختلفًا ألونها) برداشت یاد شده را مى توان از تصریح خداوند به گوناگونى میوه ها، استفاده کرد.
۸ - عوامل طبیعى، مجراى اراده و فعل خداوند (أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند، براى بهره مند ساختن انسان ها از انواع میوه ها، باران را سبب پدید آمدن آنها قرار داد.
۹ - آفرینش راه ها و رگه هاى کوه ها به رنگ هاى سفید، سرخ و سیاه پر رنگ، نشانه قدرت و یکتایى خداوند (ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ... و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غرابیب سود) «جُدَد» (جمع «جُدّة») در معناى طرق و خطوط استعمال مى شود. البته ممکن است مقصود از آن رگه هاى مختلف کوه ها باشد. «غربیب» (مفرد «غرابیب») به معناى سیاه پر رنگ و «أسود» (مفرد «سود») به معناى سیاه است. آمدن این واژه با هم نشانگر شدت و نهایت صفت سیاهى براى بعضى از کوه ها است.
۱۰ - وجود راه ها و رگه هاى رنگارنگ و گوناگون در کوه ها، از نمودهاى تدبیر خداوند براى انسان ها (و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف ألونها و غرابیب سود)
موضوعات مرتبط
- آب: فواید آب ۴; منابع آب ۳
- آسمان: فواید آسمان ۳; نقش آسمان ۲
- آفرینش: تشویق به مطالعه آفرینش ۱
- آیات خدا: آیات آفاقى ۵، ۹، ۱۰
- ابرها: فواید ابرها ۲، ۳
- باران: مطالعه باران ۱; منشأ باران ۲، ۳; نقش باران ۵
- تغذیه: منابع تغذیه ۷
- توحید: دلایل توحید ۹; نشانه هاى توحید عبادى ۵
- خدا: افعال خدا ۲; تشویقهاى خدا ۱; مجارى اراده خدا ۸; مجارى افعال خدا ۸; نشانه هاى تدبیر خدا ۱۰; نشانه هاى قدرت خدا ۵; نعمتهاى خدا ۶
- راهها: تنوع راههاى کوهستانى ۱۰; راهها ى کوهستانى ۹
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۸
- کوهها: تنوع رگه هاى کوهها ۱۰; تنوع رنگ کوهها ۱۰; رگه هاى سرخ کوهها ۹; رگه هاى سفیدکوهها ۹; رگه هاى سیاه کوهها ۹
- میوه: تنوع رنگ میوه ۴، ۶; تنوع مزه میوه ۶; تنوع میوه ۴; مطالعه تنوع میوه ۱; منشأ پیدایش میوه ۴; نقش تنوع میوه ۷
- نعمت: نعمت تنوع میوه ها ۶