لقمان ٣٤
ترجمه
لقمان ٣٣ | آیه ٣٤ | لقمان ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عِلْمُ السَّاعَةِ»: آگاهی از وقوع قیامت. «یُنَزِّلُ الْغَیْثَ»: مراد این است که تنها خدا میداند در چه موقع باران میبارد و کدام منطقه را زیر پوشش قرار میدهد و دقیقاً چه مقدار در دشت و بیابان و کوه و درّه میبارد. «یَعْلَمُ مَا فِی الأرْحَامِ»: مراد آگاهی از تمام خصوصیّات و جزئیّات کودک است. از قبیل پسر و دختر بودن، و استعدادهای درونی و ویژگیهای بیرونی جنین و به طور کلّی کیفیّات روحی و صفات جسمانی و اوضاع حال و آینده او است؛ نه گوشهای از احوال فعلی وی. «مَاذَا تَکْسِبُ غَداً»: مراد از کسب، همه چیزهائی است که برای انسان حاصل میشود، اعم از این که به سود او باشد یا به زیان او. همچون: خیر، شرّ، صحّت، مرض، و ... مراد از (غَداً) زمان آینده است ولو این که لحظهای بعد باشد (نگا: کهف / ). خلاصه مراد از عدم آگاهی مردم از امور پنجگانه مذکور در آیه، خصوصیّات و جزئیّات هر یک از موارد است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
مجاهد گوید: مردى بادیهنشین از اعراب نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: یا محمد زن من آبستن است به من خبر بده که چه خواهد زائید؟ و نیز خشکسالى در محل ما پدید آمده به من بگو چه وقت باران خواهد آمد؟ و نیز هنگام ولادت خود را میدانم تو به من خبر بده که چه وقت خواهم مرد سپس این آیه در جواب آن مرد صحرانشین نازل گردید.[۱]
اسم سؤال کننده را وارث بن عمرو گفته اند و نیز عبدالوارث بن عمرو بن حارثه نیز گفته شده.[۲]
تفسیر
- آيات ۲۰ - ۳۴، سوره لقمان
- معناى اينكه فرمود: ((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض ))
- نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا
- احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار ملك حقيقى در او، وغنى و حميد على الاطلاق بودنش جل و علا
- افاده كثرت و وستعت خلق و تدبير خداى تعالى
- بيان امكان معاد در برابر استبعاد مشركين
- اعتراض به آينه شريفه و پاسخ به آن
- استشهاد براى علم خدا به اعمال بندگان به تدبير جارى در نظام شب و روز
- معناى ((حق )) بودن خداى تعالى و ((على )) و ((كبير)) بودن او عزاسمه
- معناى جمله : ((و لا يغرنكم بالله الغرور))
- بيان اينكه خداوند عالم به هر كوچك و بزرگ است
- بحث روايتى
- وصف دنيا از زبان اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در جواب مردى كه از دنيا بدگويى مىكرد
- چند روايت در مورد انحصار علم به چند چيز در خداى تعالى درذيل آيه : ((ان الله عنده علم الساعة و...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ «34»
بىگمان آگاهى از زمان (برپايى قيامت) مخصوص خداست، و اوست كه باران را نازل مىكند، و آنچه را در رحمهاست مىداند، و هيچ كس نمىداندكه فردا چه به دست مىآورد، و هيچ كس نمىداند كه در چه سرزمينى مىميرد، همانا خداوند عليم و خبير است.
«1». زلزال، 1- 2.
«2». شعراء، 88.
«3». معارج، 10.
«4». مرسلات، 36.
«5». مؤمنون، 101.
«6». بقره، 166.
جلد 7 - صفحه 293
نکته ها
علم به زمان وقوع مرگ و قيامت، مخصوص خداست. اگر انسانها بدانند كه مرگ آنها دور است و قيامت به اين زودى برپا نمىشود، مغرور شده و بيشتر به گناه آلوده مىشوند و اگر بدانند كه قيامت به زودى برپا مىشود، وحشت كرده و دست از كار و فعاليّت بر مىدارند، بنابراين ما كه زمان مرگ و قيامت را نمىدانيم بايد همواره آماده باشيم.
علم به نوزادنِ در رحمِ مادران، مخصوص خداست. گرچه دستگاهها و آزمايشهاى علمى امروز نشان مىدهند كه جنين پسر است يا دختر؛ امّا علم خداوند ازلى و نامحدود است؛ علاوه بر اين، علم به «ما فِي الْأَرْحامِ» تنها مربوط به پسر يا دختر بودن جنين نيست، بلكه استعدادها، حالات، روحيّات، و صدها دانستنى ديگر را نيز شامل مىشود كه با هيچ دستگاه و آزمايش و امكانات بشرى، قابل دستيابى نيست.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «عرفت الله بفسخ العزائم و حل العقود» «1»، خدا را با شكسته شدن ارادهها و تغيير تصميمها شناختم.
حضرت على عليه السلام ذيل آيه فرمودند: «من قدم الى قدم» «2»، يعنى انسان يك گام كه بر مىدارد، از گام آيندهى خود خبر ندارد.
پیام ها
1- علم بشر محدود است و قابل مقايسه با علم بىنهايت خداوند نيست. يَعْلَمُ ...
ما تَدْرِي نَفْسٌ
2- برنامهريزى، تدبير و تنظيم امور لازم است؛ امّا قدرتى مافوق در كار است كه انسان نمىداند فردا چه مىشود. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً»
3- هيچ كس به زمان و مكان مرگ خويش آگاه نيست. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» (اگر در روايات مىخوانيم كه فلان ولىّ خدا، مكان يا زمانِ فوت يا شهادت خود را مىدانست، آگاهى و علمى است كه از طرف خداوند به او
«1». نهجالبلاغه، حكمت 250.
«2». منلايحضر، ج 1، ص 139.
جلد 7 - صفحه 294
عطا شده است، وگرنه به طور استقلالى هيچ كس خبر ندارد.)
4- به گفتهى كاهنان، فال بينان، كف بينان و پيشگويان در مورد آيندهى خود اعتماد نكنيم. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً»
5- انسانى كه نه از مرگ خود خبر دارد، نه از موقعيّت فرداى خود، چرا مغرور است؟ ما تَدْرِي نَفْسٌ ...
6- انسان بايد همواره آمادهى حضور در صحنه و پاسخگويى باشد. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ»
پروردگار!
قرآن را نور ما، قانون ما، اميد ما، منطق ما، مايهى تعقّل و تفكّر ما، موعظهى ما، شفاى ما، آرامش ما و نجات ما قرار بده.
آمين ربّ العالمين
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 7 - صفحه 297
سورهى سجده
اين سوره، سى ايه دارد و در مكّه نازل شده است.
اين سوره يكى از 29 سورهاى است كه با حروف مقطّعه آغاز و پس از آن از قرآن تجليل شده است.
يكى از چهار سورهاى است كه در آن آيه سجدهى واجب آمده است. طبق حديثى كه در مجمع البيان آمده رسولاكرم صلى الله عليه و آله هر شب قبل از خواب اين سوره را با سورهى مُلك تلاوت مىفرمود.
همانند ديگر سورههاى مكّى، در اين سوره نيز مباحث گستردهاى در مورد مبدأ و معاد و سرانجام كافران آمده است تا موجب تقويت ايمان مؤمنان و پايدارى آنان در برابر فشار دشمنان گردد.
در آيه 15، از ركوع و سجده به هنگام شب كه مردم در خواب هستند، به عنوان ويژگى مؤمنان راستين ياد شده و قرائت اين آيه نيز سجده واجب دارد.
جلد 7 - صفحه 298
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (34)
شأن نزول: حارث بن عمر از اهل باديه خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آمد عوض كرد: خبر ده ما را كه ساعت قيامت كى ظاهر شود، و تخمى كه در زمين پاشيدهام چه وقت باران بر آن بارد، و زن حامله تصوير حمل او از ذكور و اناث بر چه وجه است، و فردا به كدام عمل اشتغال خواهيم داشت، و مولد خود
«1» بحار الانوار، ج 77، باب وصية امير المؤمنين عليه السّلام لكميل، ص 273- 274 ترجمه نقل به مضمون است.
جلد 10 - صفحه 368
را مىدانم، مدفن در كدام بقعه است؟ حق تعالى در بيان آنكه اين پنج علم در خزانه مشيت سبحانى است آيه شريفه نازل فرمود:
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ: بدرستى كه خداى تعالى نزد اوست، عِلْمُ السَّاعَةِ: دانستن قيام قيامت، وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ: و نازل مىفرمايد باران را در زمانى و مكانى كه مقرر فرموده، وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ: و مىداند آنچه در رحمهاست از دختر و پسر و تام و ناقص، وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً: و نمىداند هيچ نفسى از نيكوكار و بدكردار چه چيز كسب كند فردا از خير و شر، و لذا بسيار هست كه اراده چيزى را نمايد و خلاف آن مىكند. و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: عرفت اللّه بفسخ العزائم و نقض الهمم: شناختم خدا را به فسخ شدن قصدها و به هم خوردن همتها «1» اشاره به همين است، و هرگاه علم به كسب خود نداشته باشد كه اخس اشياء و عارف به طريق معرفت آن نباشد، پس چگونه معرفت به غير آن پيدا كند. وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ: و نمىداند هيچ نفسى كه به كدام زمين مىميرد همچنانكه نمىداند چه وقت مرگ او را دريابد. إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ: بدرستى كه خداى تعالى داناست به همه چيزها كه از جمله آن علم اوست به مغيبات، و هرگاه اراده او تعلق يابد، آشكار فرمايد.
آگاه به بواطن اشياء همچنانكه عالم است به ظواهر آن.
تنبيه: غيب بر دو قسم است: اول- «علم الغيوب»، آن را پيغمبر و امام عليهم السّلام به اراده الهى دانند. دوم- «غيب الغيوب» و آن علم غيبى است كه اختصاص به ذات سبحانى دارد و از آن جمله است آنچه در آيه شريفه ذكر شده، چنانچه در تفسير برهان حضرت صادق فرمايد: اين پنج چيز مطلع نشده است بر آن هيچ ملك مقربى و نه نبى مرسلى، و آن از صفات خاصه الهى است «2». (و لا يعلم الغيب الّا هو) اشاره به اين علم باشد.
تبصره: اسناد علم به خداى تعالى، و درايت را به بنده، به جهت آنست كه
«1» شبيه به اين روايت در غرر و درر، فصل 55، ص 500، روايت 30- نهج البلاغه، حكمت 250.
«2» تفسير برهان، ج 3، ص 280 (چ علميه قم)
جلد 10 - صفحه 369
درايت متضمن معنى حيله است، پس اسناد آن به بنده اشعار باشد به فرق ميان علم خالق و علم مخلوق، و دلالت بر اينكه بنده هر چند حيله كند و بذل وسع نمايد، عارف نشود به آنچه ملازم او است از عمل و كسب خير و شر؛ پس چگونه عالم گردد به آنكه كجا موت او خواهد بود.
در منهج- روزى ملك الموت به زيارت سليمان عليه السّلام آمد. مردى خدمت حضرت بود، عزرائيل بسيار در او مىنگريست، چون برفت پرسيد: چه كس بود كه به نظر حدّت در من نگاه مىكرد؟ فرمود: ملك الموت بود. گفت:
يا سليمان بفرما تا باد مرا بردارد و به هند رساند كه من از او انديشناكم، مىترسم اجل من نزديك شده باشد تا دورى مسافتى ميان من و او واقع شود.
حضرت سليمان عليه السّلام امر فرمود باد او را به زمين هند رسانيد، چون ملك الموت نزد حضرت سليمان عليه السّلام آمد، حضرت پرسيد صورت حال را، گفت: دوام نظر من به او به جهت تعجب من بود در اينكه مأمور شده بودم آن روز او را قبض روح كنم در هند و او را نزد تو يافتم، گفتم اينجا تا هند يك سال راه مسافت چگونه او را در هند قبض روح نمايم. چون آن روز وقت موت او رسيد او را در هند يافتم و در آنجا قبض روح او نمودم و لذا فرمودهاند: (اذا اراد اللّه قبض عبد بارض جعل له فيها حاجة) چون خداى تعالى خواهد كه قبض روح بنده فرمايد در زمينى، او را در آن زمين حاجتى پيدا كند تا به آنجا رود و متوفى شود «1».
تتمه: مقامات شامخ ائمه معصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين به مرتبهاى است كه عقول كمّلين عاجزند از كنه معرفت آن، و بقدر فهم شيعيان بياناتى فرموده از جمله مقام علم آنهاست. در كتاب كافى «2» و بصائر الدرجات شمهاى عنوان شده: ايشانند معدن علم و شجره نبوت و مفاتيح الحكمه و موضع الرساله و مختلف الملائكه و خزان علم الهى در آسمان و زمين، عالم به علم ملائكه
«1» منهج الصادقين، ج 7 ص 254- 253. (چ سوم اسلاميه- تهران)
«2» اصول الكافى، ج 1، كتاب الحجة عناوين بابها.
جلد 10 - صفحه 370
مقربين و انبياء مرسلين، عالم به آنچه در آسمان و زمين و آنچه در بهشت و آنچه در جهنم است و آنچه بوده و مىباشد تا قيام قيامت. عالم به تفسير و تأويل و احكام قرآن، عالم به اسم اعظم الهى، عالم به افعال شيعيان آشكارا و نهانى و حديث نفس آنان. عالم به سماء ايشان و اسماء آباء آنان، عالم به دوستان كه به آستان آنها آيند و به مكان آنان و آجال ايشان، عالم علم منايا و بلايا و وصايا و انساب و فصل الخطاب، عالم به طائفهاى كه هدايت يابند و جماعتى كه گمراه شوند، عالم به منطق پرندگان و چرندگان و درندگان و اجابت آنها كنند هرگاه به ايشان متوسل شوند؛ در هر يك، ابوابى عنوان شده خصوصا كتاب بصائر الدرجات كه ده جزو و هر جزوى چند باب و تمام در شئونات آل محمد عليهم السّلام است.
علامه مجلسى (رحمه اللّه) در بيان جمع بين آيات و اخبار، شرح مفصلى در مرآت العقول «2» عنوان و پنج چيز مذكوره آيه شريفه را وجوهى ذكر فرموده: 1- مراد دانستن على التعيين و خصوص به تمام دقايق و جزئيات، و اين خاصه ذات الهى است. 2- مراد نفى دانستن غير حق تعالى است از پيش خود، بدون علم سبحانى، و منافات با دانستن به علم مستفاد نيست. 3- دانستن ائمه معصومين منوط به اراده خود ايشان است چنانچه در كتاب كافى عمار ساباطى از حضرت صادق عليه السّلام سؤال مىكند آيا امام غيب را مىداند، فرمود: نه و لكن هرگاه اراده نمايد دانستن آن را، خداى تعالى او را اعلام فرمايد «3».
خاتمه تفسير سوره مباركه لقمان
«2» مرآة العقول، (چ دوم حيدرى 1394 هجرى)، ج 3، ص 117.
«3» اصول كافى، چ آخوندى (عربى) ج 1، كتاب الحجة، ص 257، روايت 4.
جلد 10 - صفحه 371
سوره سى و دوّم «سجده»
اين سوره مباركه را سجده لقمان گويند تا مشتبه به «حم سجده» نشود و در مكه نازل شده الاسه آيه كه در مدينه نازل شده (أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً) تا تمام آيات.
عدد آيات: بيست و نه آيه به عدد بصرى، و سى آيه به عدد باقين.
عدد كلمات: سيصد و هشتاد و پنج.
عدد حروف: يكهزار و پانصد و هيجده.
ثواب تلاوت: تفسير برهان- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه:
هر كه قرائت كند سوره سجده را در هر شب جمعه، عطا فرمايد خداى تعالى كتابش را به دست راست او و محاسبه نفرمايد او را به آنچه بوده، و مىباشد از رفقاء حضرت محمد و اهل بيت او عليهم السّلام «1».
و نيز فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: كسى كه بنويسد اين سوره را و تعويض خود قرار دهد، مأمون شود از درد سر و تب و درد مفاصل «2». (با تذكرات سابقه).
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 281. (چ علميه- قم)
«2» تفسير برهان، ج 3، ص 281. (چ علميه- قم)
جلد 10 - صفحه 372
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آياتِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (31) وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (32) يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (33) إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (34)
ترجمه
آيا نديدى كه كشتى ميرود در دريا بعنايت خدا تا بنماياند بشما از آيتهايش همانا در اين هر آينه آيتها است براى هر صبر كننده شكرگزار
و چون فرو گيرد آنان را موجى مانند سايبانهائى ميخوانند خدا را با آنكه
جلد 4 صفحه 283
خالص كنندگانند براى او دين را پس چون برهاند آنان را بسوى خشكى پس بعضى از آنها در حدّ اعتدال باقى بمانند و انكار نميكند آيتهاى ما را مگر هر مكر و غدر كننده ناسپاس
اى مردمان بپرهيزيد از پروردگارتان و بترسيد از روزى كه اداء نكند پدرى از فرزندش و نه فرزندى او اداء كننده است از پدرش چيزى همانا وعده خدا راست است پس نبايد فريب دهد البته شما را زندگانى دنيا و نبايد فريب دهد شما را بخدا آن فريب دهنده
همانا خدا نزدش علم روز قيامت است و فرو ميفرستد باران را و ميداند آنچه در رحمها است و نميدانند هيچ كس كه چه كسب ميكند فردا و نميداند هيج كس كه در كدام زمين ميميرد همانا خداوند داناى آگاه است.
تفسير
خداوند منّان در مقام بيان قدرت و تعداد نعمت خود متذكر نموده است بنى آدم را بكشتى كه جارى ميشود در دريا بوسيله باد و بادبان و ساير لوازم كشتيرانى كه همه از نعم الهيّه است براى ارائه دادن به بندگان علائم وجود و قدرت و رحمت خود را از عجائب مخلوقات بحر و سير كشتى باراده ناخدا بخواست خدا و عنايات بىپايان او در نگهدارى آن از خطرات و رساندن اهلش را بساحل مراد ولى كسانى متوجّه باين معانى ميشوند و از ثمرات آن بهرهمند ميگردند كه صابر بر بلا و شاكر بر نعمت باشند و در مواقع خطر صبر نمايند و بعد از نجات شكر كنند خلاصه آنكه مؤمن و بين خوف و رجاء باشند و مؤثر در وجود را جز خدا ندانند در مجمع نقل نموده كه ايمان دو نيمه است نيمى از آن صبر و نيمى شكر است و وقتى كه فرو گيرد اهل كشتى را موجى از امواج بىكران دريا كه در احاطه و ارتفاع و بزرگى مانند خيمه و ابر و كوهى سايه افكن شده ناچار بخوانند خدا را براى نجات خودشان از غرق با اخلاص در دين كه توجّه بخداى يگانه و قطع اميد از غير او است ولى بعد از نجات و وصول بساحل و حصول اطمينان بعضى از آنها بعدل و اقتصاد در طريق صلاح و سداد بر آيند و بعهديكه با خدا در دريا نمودند وفا كنند و تجاوز از حق ننمايند و بعض ديگر نقض عهد فطرى و خلف وعد بحرى نموده بحال كفر و شرك اوّلى خود بر گردند ولى منكر آيات وحدت و قدرت و رحمت خدا نشود مگر آنكس كه مكّار غدّار
جلد 4 صفحه 284
ناوفادار و بسيار نا شكرگزار باشد خصوصا بعد از فرجى كه خداوند بعد از چنين شدّتى باو داده چون ختر قبيحترين غدر است و بعضى گفتهاند مراد از صبّار شكور كسى است كه حبس كند نظر خود را در ملاحظه آيات خدا و صرف نمايد فكر خويش را در تصوير نعم الهى و شكر كند خدا را در برابر آنها و قمّى ره مقتصد را بصالح و ختّار را بخدّاع تفسير فرموده است و بايد مردم از مخالفت اوامر و نواهى الهى بپرهيزند و بترسند از روز كه اداء و روا نكند هيچ پدرى از فرزندش دينى و حاجتى را و هيچ فرزندى اداء و روا كننده نباشد از پدرش دينى و حاجتى را خلاصه آنكه در آنروز هر كس بفكر خويش است نه قوم و خويش و دوست و رفيق و كسى نميتواند از كسى دستگيرى كند مگر باراده و اذن الهى و لا يجزى از باب افعال نيز قرائت شده يعنى بىنياز نميكند احدى احدى را از چيزى و تبديل جمله فعليّه باسميّه و تغيير بعضى از الفاظ ظاهرا براى تفنّن در كلام و تأكيد مرام در ظرف تجدّد و حدوث بافاده ثبوت و دوام است و چنين روزى كه قيامت كبرى است خواهد آمد و همانا وعده خداوند حقّ و محقّق است و تخلّف پذير نيست پس نبايد زندگى محدود دنيا و لذائذ فانيه آن شما را فريب دهد و بخود مشغول و سر گرم نمايد و از نعيم نامحدود آخرت باز دارد و يا شيطان و نفس امّاره بسوء شما را مغرور بكرم خدا و وعده مغفرت و تحصيل وسائل آن در ظرف مهلت نمايد چون بسا باشد كه اجل برسد و مهلت از دست برود و معصيت بتدريج شخص را از قابليّت مغفرت بيندازد و موفق بتوبه نشود و بر حسب روايات متعدّده كه بطرق معتبره از ائمه هدى عليهم السلام نقل شده پنج علم است كه بطور تحقيق و تفصيل مخصوص بذات اقدس الهى است اوّل علم بوقت قيامت كبرى است دوم علم بوقت نزول باران و محلّ آن سوم علم بذكور و اناث بودن طفل در رحم مادر و خوشگلى و زشتى و سخاوت و بخل و سعادت و شقاوت و جهنّمى و بهشتى بودن او چنانچه در نهج البلاغه است چهارم علم بآنكه شخص در آتيه چكار ميكند از خير و شرّ و چه بدست مىآورد از مال و ثروت پنجم علم بآنكه در چه سرزمينى خواهد مرد و اينكه فرمودهاند بطور تحقيق و تفصيل نميداند جز خدا شايد براى آن باشد كه گاهى اين علوم از خدا افاضه ميشود باولياء ولى نه در همه وقت و همه جا و
جلد 4 صفحه 285
بدون تغيير و بداء و خداوند عالم بتمام اشياء است و آگاه از ظاهر و باطن آنها اختصاص باين امور ندارد در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه تلاوت نمايد سوره لقمان را در شب خداوند ملائكه را موكّل او فرمايد كه حفظ نمايند او را از شيطان و لشگريانش تا صبح و چون در روز تلاوت نمايد ملائكه حفظ نمايند او را از آنملعون و اعوانش تا شام خداوند توفيق عنايت فرمايد انشاء اللّه تعالى.
جلد 4 صفحه 286
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ اللّهَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الغَيثَ وَ يَعلَمُ ما فِي الأَرحامِ وَ ما تَدرِي نَفسٌ ما ذا تَكسِبُ غَداً وَ ما تَدرِي نَفسٌ بِأَيِّ أَرضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (34)
محققا خداوند نزد او است علم ساعة که قيامت باشد و علم به اينكه در چه موقع نازل ميفرمايد باران را و ميداند آنچه در ارحام است و نميداند نفسي چه چيز فردا براي او پيش ميآيد و بدست ميآورد و نميداند بكدام نقطه زمين اجل او ميرسد بدرستي که خدا دانا و خبير است.
تنبيه: اينکه آيه شريفه يكي از مشكلات آيات است مفسرين و اخباري از ائمه طاهرين.
داريم که ميفرمايند پنج علم است مختص بذات اقدس حق است علم ساعة و علم نزول غيث
جلد 14 - صفحه 442
و علم بآنچه در ارحام است و علم به اينكه بندگان براي آنها چه پيش ميآيد و علم به اينكه اجل، آنها چه موقع ميرسد و بكجا ميميرند و اينکه مفاد منافي با اخبار بسياريست در موارد مختلفه مثل خبري که پيغمبر بخديجه دادند که اينکه بچه در رحم تو دختر است و از او نسل من تا قيامت باقيست و بصديقه طاهره در مورد حسن و حسين و محسن حتي اسم او را هم گذاردند و از ائمه طاهرين نسلا بعد نسل تا حضرت بقية اللّه خبر دادند و مثل دعاء ندبه
«علمته علم ما کان و ما يکون الي انقضاء خلقه»
و صديقه طاهره بامير المؤمنين گفت:
« يا ابا الحسن ادن مني حتي اخبرك بما کان و ما يکون الي انقضاء خلقه»
و سيد الشهداء باصحابش شب عاشورا خبر داد که فردا تمام كشته ميشويد غير از فرزندم زين العابدين. و پيغمبر بعمار خبر داد آخرين- روزي تو يك ظرف شير است و حضرت رضا فرمود بعد از دعاء باران که مأمور نيستند ببارند تا شما بمنزلها برسيد.
و تحقيق كلام: اينكه اينکه آيه براي رد منجمين و كساني که حدس ميزنند از روي قواعد ظاهريه که چه پيش ميآيد لذا گفتند المنجم كذاب خدا ميفرمايد اينکه علم از علم غيب است لا يَعلَمُ مَن فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ الغَيبَ إِلَّا اللّهُ» ولي از باب معجزه مثل ساير معجزات که از قدرت بشر خارج است ممكن است خداوند بانبياء و اولياء و ائمه پارهاي از آنها را عنايت فرمايد «هذا ما عندنا و اللّه العالم».
تمّ بحمد للّه تفسير سورة لقمان و يتلوه انشاء اللّه تعالي سورة السّجدة و ساير السّور القرآنية الي سورة النّاس و الحمد للّه و الشّكر له و الصّلاة و السّلام علي نبيّه و آله- احقر سيّد عبد الحسين طيّب.
جلد 14 - صفحه 443
سورة السجده 30 آيه- مكي
بسم اللّه و باللّه و الحمد للّه و الصّلاة علي رسول اللّه و علي آله آل اللّه و اللّعن علي اعدائهم اعداء اللّه من الان الي يوم لقاء اللّه فضل سوره: در روايت حسين بن ابي العلاء که إبن بابويه مسندا از او روايت ميكند از حضرت صادق (ع) فرمود:
«من قرء سورة السجدة في کل ليلة جمعة اعطاه اللّه تعالي كتابه بيمينه و لم يحاسبه بما کان منه و کان من رفقاء آل محمّد و اهل بيته عليهم الصلاة و السلام».
و در روايت ليث بن ابي الزبير از جابر گفت:
«کان رسول اللّه (ص) لا ينام حتي يقرأ الم تنزيل و تبارك الذي بيده الملك»
و در روايت طاووس است:
«من قرء بما كتب له ستون حسنة و محي عنه ستون سيئة و رفع له ستون درجة».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 34)- وسعت علم خداوند! در آخرین آیه این سوره به تناسب بحثی که پیرامون روز رستاخیز در آیه قبل به میان آمده، سخن از علومی به میان میآورد که مخصوص پروردگار است میگوید: «آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست» (إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ).
«و اوست که باران را نازل میکند» و از تمام جزئیات نزول آن آگاه است (وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ).
و نیز «آنچه را که در رحمها (ی مادران) است میداند» (وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ).
«و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست میآورد» (وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً).
«و هیچ کس نمیداند در چه سر زمینی میمیرد»؟ (وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ).
«خداوند عالم و آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ).
گویی مجموع این آیه پاسخ به سؤالی است که در زمینه قیامت مطرح میشود همان سؤالی که بارها مشرکان قریش از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کردند و گفتند: «مَتی هُوَ روز قیامت کی خواهد بود». (اسراء/ 51) «پایان سوره لقمان»
ج3، ص569
سوره سجده [32)
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 30 آیه است
نامهای این سوره:]
نام این سوره در بعضی از روایات و در لسان مشهور مفسران «سوره سجده» یا «الم سجده» است، و گاه برای مشخص ساختن آن از سوره حم سجده آن را به نام «سجده لقمان» میخوانند، چرا که بعد از سوره لقمان قرار گرفته است.
در بعضی از روایات نیز از آن به «الم تنزیل» یاد شده است.
محتوای سوره:]
این سوره به حکم آنکه از سورههای «مکّی» است خطوط اصلی سورههای مکی یعنی بحث از «مبدأ» و «معاد» و «بشارت» و «انذار» را قویا تعقیب میکند و روی هم رفته در آن چند بخش جلب توجه میکند.
1- قبل از هر چیز سخن از عظمت قرآن است.
2- سپس بحثی پیرامون نشانههای خداوند در آسمان و زمین دارد.
3- بحث دیگری پیرامون آفرینش انسان از «خاک» و «آب نطفه» و «روح الهی» و اعطای وسائل فراگیری علم و دانش میباشد.
4- بعد از آن از رستاخیز و حوادث قبل از آن یعنی مرگ سخن میگوید.
5 و 6- بحثهای مؤثر و تکان دهندهای از بشارت و انذار دارد.
به این ترتیب هدف اصلی سوره تقویت مبانی ایمان به مبدأ و معاد و ایجاد موج نیرومندی از حرکت به سوی تقوا، و بازداری از سرکشی و طغیان است.
ج3، ص570
فضیلت تلاوت سوره:]
در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله چنین آمده است: «کسی که سوره الم تنزیل و تبارک را بخواند مانند آن است که شب قدر را احیا گرفته باشد».
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام چنین نقل شده: «هر کس سوره سجده را در هر شب جمعه بخواند خداوند نامه اعمال او را به دست راست او میدهد، و گذشته او را میبخشد، و از دوستان محمد صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیت او خواهد بود».
بدون شک تلاوتی که سر چشمه اندیشه، و اندیشهای که مبدأ تصمیمگیری و حرکت بوده باشد، میتواند آن چنان انسان را بسازد که مشمول این همه فضیلت و افتخار گردد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱ - آگاهى به زمان برپایى قیامت، در انحصار خداوند است. (إنّ اللّه عنده علم الساعة)
۲ - لازم است که انسان، براى حضور در صحنه قیامت، هماره آماده باشد. (إنّ اللّه عنده علم الساعة ... و ما تدرى نفس بأىّ أرض تموت) نامعلوم گذاشته شدن زمان برپایى قیامت، احتمال دارد به خاطر این نکته باشد که انسان، هماره براى آن، باید آماده باشد.
۳ - تنها خداوند، نازل کننده باران است. (إنّ اللّه ... و ینزّل الغیث) عطف جمله فعلیه «ینزّل...» بر جمله اسمیه «إنّ اللّه...» همان معنا و مفهوم جمله اسمیه را مى رساند. در جمله سابق، علم به قیامت، در خداوند منحصر شده است، لذا «ینزّل...» هم دلالت بر انحصار نزول باران در خداوند مى کند.
۴ - تنها خداوند، از وضعیت جنین در رحم مادر، آگاهى همه جانبه دارد. (إنّ اللّه ... و یعلم ما فى الأرحام)
۵ - انسان ها، از آینده خود و حتى دستاوردهاى فرداى خویش، ناآگاه اند. (و ما تدرى نفس ماذا تکسب غدًا)
۶ - علم بشر، محدود و غیر قابل مقایسه با علم مطلق خدا است. (إنّ اللّه عنده علم الساعة ... و ما تدرى نفس ماذا تکسب غدًا)
۷ - انسان ها، از جایگاه و مکان مرگ خویش، بى اطلاع اند. (و ما تدرى نفس بأىّ أرض تموت)
۸ - خداوند، علیم (بسیار دانا) و خبیر (بسیار آگاه و با خبر) است. (إنّ اللّه علیم خبیر)
۹ - آگاهى خدا به لحظه قیامت، و حقایق مربوط به جنین و آینده هر انسان، نمودى از علم گسترده وى است. (إنّ اللّه عنده علم الساعة ... إنّ اللّه علیم خبیر)
۱۰ - توجه به علم مطلق الهى، برانگیزاننده انسان به تهیه توشه اى مناسب براى قیامت است. و اخشوا یومًا لایجزى والد عن ولده ... إنّ اللّه عنده علم الساعة ... و ما تدرى نفس بأىّ أرض تموت إنّ اللّه علیم خبیر یادآورى علم مطلق خداوند به امور، پس از سفارش به ترس از قیامت، مى تواند اشاره به این نکته داشته باشد که حال که خداوند، از همه چیزها آگاه است و طبعاً، براساس علم خود، حساب رسى خواهد کرد، پس انسان ها، باید براى قیامت خود - که در آن، کسى فریادرس دیگرى نیست - توشه اى فراهم کنند.
روایات و احادیث
۱۱ - «قال الصادق(ع): هذه الخمسة، أشیاء لم یطلّع علیها ملک مقرّب و لانبىّ مرسل و هى من صفات اللّه عزّوجلّ;[۳] امام صادق(ع) فرمود: این پنج چیز، چیزهایى است که هیچ فرشته مقرّبى و پیامبر مرسلى را بدان آگاهى نیست و این ها، از صفات (مختص) خداوند عزّوجلّ است».
موضوعات مرتبط
- آینده: جهل به آینده ۵; علم به آینده ۹
- اسماء و صفات: خبیر ۸; علیم ۸
- انسان: جهل انسان ها ۵، ۷; محدودیت علم انسان ها ۶
- باران: منشأ بارش باران ۳
- توشه: موجبات تحصیل توشه اخروى ۱۰
- جنین: علم به جنین ۴، ۹
- خدا: اختصاصات خدا ۱، ۴، ۱۱; افعال خدا ۳; علم خدا ۱، ۴، ۶، ۹، ۱۱; هشدارهاى خدا ۲
- ذکر: آثار ذکر علم خدا ۱۰
- قیامت: آمادگى براى قیامت ۲; علم به قیامت ۱، ۹; وقت قیامت ۱
- مرگ: مکان مرگ ۷