العنكبوت ٤٥
ترجمه
العنكبوت ٤٤ | آیه ٤٥ | العنكبوت ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْکِتَابِ»: مراد قرآن است. «تَنْهی»: باز میدارد. به دور میکند. «الْفَحْشَآءِ»: کارهای بسیار زشت و پلشت همچون زنا. «الْمُنکَرِ»: زشت و ناپسند. مراد کارهائی است که شرائع آسمانی و عقلهای سالم نمیپسندند و از آنها متنفّرند، همچون کشت و کشتار و فساد و تباهی. «لَذِکْرُاللهِ أَکْبَرُ»: (نگا: جمعه / . معنی جمله: یاد خدا از هر عبادتی و از جمله نماز بالاتر است. نماز از هر عبادت دیگری والاتر است. خدا شما را یاد کند و تعریفتان نماید و نعمتتان عطاء فرماید، بزرگتر از ذکر و یادی است که شما با طاعت و عبادت نسبت به خدا اداء مینمائید (نگا: بقره / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۵۵، سوره عنكبوت
- تمثيل اتخاذ ارباب و آلهه و روى آوردن به غير خدا به اتخاذ سست ترين خانه ها، خانهعنكبوت
- معنى و مفااد آيه شريفه : ((ان الله يعلم ما يدعون من دونه من شى ء...))
- خلقت ، تدبير و ولايت ملازم يكديگرند و هر سه مختص به خداى تعالى است
- چگونه نماز ايستادن را از فحشا و منكر باز مى دارد
- جواب به اين اشكال كه چرا بسيارى از نمازگزاران مرتكب كبائر و منكرات مى شوند؟
- حق مطلب در پاسخ اشكال فوق
- معناى ((ذكر)) و مقصود از اينكه درباره نماز فرمود: ((و لذكر الله اكبر))
- وجوه مختلفى كه مفسرين در معناى (ولذكر الله اكبر) گفته اند
- مقصود از مجادله نيكو با اهل كتاب كه بدان امر فرموده است
- احتجاج بر اثبات اينكه قرآن نازل از ناحيه خداى سبحان است
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر))
- رواياتى درباره ياد خدا و در ذيل (ولذكر الله اكبر)
- چند روايت حاكى از اينكه مراد از ((الذين اوتوا العلم )) ائمه (عليهم السلام ) هستند ودرباره شاءن نزول آيه : ((اولم يكفهم انا انزلنا عليك ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ «45»
آنچه را از كتاب (آسمانى قرآن) به تو وحى شده تلاوت كن و نماز را بهپادار، كه همانا نماز (انسان را) از فحشا و منكر باز مىدارد و البتّه ياد خدا بزرگتر است و خداوند آنچه را انجام مىدهيد مىداند.
نکته ها
در اين آيه خداوند به پيامبرش دستور تلاوت قرآن و نماز را در كنار هم داده و اين به خاطر آن است كه قرآن و نماز دو منبع نيروبخش مىباشند. خداوند كه به پيامبرش از يك
جلد 7 - صفحه 150
مسئوليّت سنگين خبر مىدهد، «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا» «1» به او مىفرمايد: براى انجام اين مسئوليّت سنگين، از دو منبع نيروبخش كمك بگير:
يكى تلاوت قرآن. «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا» «2»
و ديگرى نماز شب. «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا» «3»
البتّه علاوه بر اين آيه، نماز و قرآن، بارها در كنار هم آمده است؛ از جمله: «يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» «4» و «يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» «5»
براى جمله «لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» چند معنا بيان شده است:
الف: نماز، بزرگترين ذكر الهى است. به دليل آيهى «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «6» كه نماز را ذكر خداوند مىداند.
ب: ياد خدا (و حضور قلب)، بالاتر از ظاهر نماز است.
ج: ياد خدا براى انسان از همه كارها برتر است.
د: ياد خدا، براى جلوگيرى از فحشا و منكر بالاتر از هر اهرم ديگر است.
ه: ياد خدا از شما، بزرگتر از ياد شما از خدا است. (البتّه اين معنا با توجّه به روايات در ذيل آيه «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» «7» برداشت شده است. «8»)
به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گفته شد: فلانى هم نماز مىخواند و هم خلاف مىكند، فرمود: «ان صلاته تنهاه يوما» «9» بالاخره نماز او روزى نجاتش خواهد داد.
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كسى دوست دارد قبولى يا ردّ نمازش را بداند، ببيند نمازش او را از فحشا و منكر باز داشته است يا نه. سپس امام عليه السلام فرمود: «فبقدر ما منعته قبلت منه» «10» به اندازهاى كه نماز، انسان را از منكرات باز مىدارد، به همان اندازه قبول مىشود.
«1». مزمّل، 5.
«2». مزمل، 4.
«3». مزمل، 6.
«4». فاطر، 29.
«5». اعراف، 170.
«6». طه، 14.
«7». بقره، 152.
«8». تفسير نورالثقلين.
«9». تفسير مجمعالبيان.
«10». تفسير مجمعالبيان.
جلد 7 - صفحه 151
پیام ها
1- تنها آشنايى با مفاهيم، تلاوت و آموزش قرآن كافى نيست، بلكه عمل لازم است. «اتْلُ- أَقِمِ»
قرآن و نماز، در رأس برنامههاى تربيتى است. «اتْلُ- أَقِمِ»
3- رابطه پيامبر با مردم از طريق تلاوت آيات قرآن و ابلاغ اوامر خداوند به آنان و رابطه او با خدا از طريق عبادت و نماز است. «اتْلُ- أَقِمِ»
4- در تبليغ و ارشاد، حكمت و آثار دستورها دينى را بيان كنيم. «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»
5- در پيشگاه خداوند، نماز از عظمت و جايگاه خاصّى برخودار است. «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ» (تكرار كلمهى «صلاة»)
6- نقش اصلاحى نماز در فرد و جامعه حدسى و پيشنهادى نيست، بلكه قطعى است. «إِنَّ الصَّلاةَ» (كلمهى «انّ» و جملهى اسميه)
7- اگر نمازِ انسان، او را از فحشا و منكر باز نداشت، بايد در قبولى نماز خود شك كند. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى»
8- گسترش كارهاى نيك و معروف، به طور طبيعى مانع رشد منكر است.
«الصَّلاةَ تَنْهى»
9- علم خداوند، ضامن اجراى صحيح دستورهاى اوست. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»
10- در نماز، انواع راز و رمزها، هنرها و سليقهها نهفته است. «ما تَصْنَعُونَ»
نماز و بازدارندگى از منكرات
سؤال: چگونه نماز فرد و جامعه را از فحشا و منكر باز مىدارد؟
پاسخ: 1. ريشهى تمام منكرات غفلت است و خداوند در آيه 179 سورهى اعراف، انسان غافل را از حيوان بدتر شمرده است. «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» و نماز چون ياد خدا و بهترين وسيلهى غفلتزدايى است، پس زمينهى منكرات را از بين مىبرد.
2. اقامهى نماز و داشتن رنگ الهى، مانع گرفتن رنگ شيطانى است. چنانكه كسىكه لباس
جلد 7 - صفحه 152
سفيد بپوشد، حاضر نيست در جاى كثيف و آلوده بنشيند.
3. در كنار نماز، معمولًا توصيه به زكات شده است، كه فرد را از منكر بخل و بىتفاوتى در برابر محرومان و جامعه را از منكر فقر كه زمينهى رويكرد به منكرات است، رها مىسازد.
4. نماز، داراى احكام و دستوراتى است كه رعايت هر يك از آنها انسان را از بسيارى گناهان باز مىدارد، مثلًا:
- شرط حلال بودن مكان و لباس نمازگزار، انسان را از تجاوز به حقوق ديگران باز مىدارد.
- رعايت شرط پاك بودن آب وضو، مكان، لباس و بدن نمازگزار، انسان را از آلودگى و بىمبالاتى دور مىكند.
- شرط اخلاص، انسان را از منكر شرك، ريا و سُمعه باز مىدارد.
- شرط قبله، انسان را از منكر بىهدفى و به هر سو توجّه كردن باز مىدارد.
- ركوع و سجده، انسان را از منكر تكبّر باز مىدارد.
- توجّه به پوشش مناسب در نماز، انسان را از منكر برهنگى و بى حيايى حفظ مىكند.
- توجّه به عدالت امام جماعت، سبب دورى افراد از فسق و خلاف مىشود.
- نماز جماعت، انسان را از گوشهگيرى نابجا نجات مىدهد.
- احكام و شرايط نماز جماعت، بسيارى از ارزشها را زنده مىكند از جمله: مردمى بودن، جلو نيافتادن از رهبر، عقب نماندن از جامعه، سكوت در برابر سخن حقّ امام جماعت، نظم و انضباط، ارزشگذارى نسبت به انسانهاى با تقوا، دورى از تفرقه، دورى از گرايشهاى مذموم نژادى، اقليمى، سياسى و حضور در صحنه كه ترك هريك از آنها، منكر است.
- لزوم تلاوت سوره حمد در هر نماز، رابطهى انسان را با آفرينندهى جهان، «رَبِّ الْعالَمِينَ»، با تشكّر، تعبّد و خضوع در برابر او، «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» با توكّل و استمداد از او، «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، با توجّه و يادآورى معاد، «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» با رهبران معصوم و اولياى الهى، «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»، با برائت از رهبران فاسد، «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ» و رابطهى انسان را با ديگر مردم جامعه «نَعْبُدُ و نَسْتَعِينُ» بيان مىكند كه غفلت از هريك از آنها منكر، يا زمينهساز منكرى بزرگ است.
جلد 7 - صفحه 153
جزء «21»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ (45)
اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ: بخوان آنچه وحى كرده مىشود به تو از كتاب كه قرآن باشد بر وجه تقرب به خدا و تحفظ الفاظ آن و استكشاف معانى آن، زيرا قارى متأمّل منكشف مىشود او را به تكرار آن آنچه در اول وهله بر او منكشف نشده، يا آن را براى مكلفان تلاوت كن و عمل به آن نما.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ: و بپاى دار نماز را، يعنى مراعات اداى آن را نما در مواقيت و حفظ آداب و شرايط و حدود و لوازمات آن را بنماى. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ: بدرستى كه نماز حقيقى باز مىدارد از كارى كه نزد عقلا قبيح
جلد 10 - صفحه 241
است. وَ الْمُنْكَرِ: و از عملى كه شرعا از آن نهى شده، يعنى نماز حقيقتا باز مىدارد صاحبش را از اعمال قبيحه و شنيعه يا بالفعل يا بالمال.
1- امّا بالفعل:
بدين تقرير كه نماز به منزله كسى است كه ناهى غير باشد به قول، و گويد:
(لا تفعل الفحشاء و المنكر) بجا نياور فحشاء و منكر را، زيرا نماز متضمن تكبير و تسبيح و قرائت و وقوف در پيشگاه حضرت عزت و ركوع و سجود و اظهار بندگى، و هر يك از اينها داعى مصلّى است به مثل آن و صارف و از ضد آن، پس آمر و ناهى باشد به قول؛ و هر دليلى كه مؤدّى بنده است به معرفت به حق، داعى او است به آن و صارف او از باطلى كه ضد حق است.
ابن عباس نقل نموده كه در نماز امور منهىّ و مزدجر است از معاصى، پس هر كه نماز او را از معاصى باز ندارد، زياد نگرداند او را از خداى تعالى مگر دورى از او «1».
در وسيط نيز انس بن مالك روايت نموده از حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود: من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر لم يزده من اللّه الّا بعدا «2».
و نيز ابن مسعود از آن حضرت روايت نموده كه: لا صلاة لمن لا يطيع الصّلوة، و طاعة الصّلوة آن ينهى عن الفحشاء و المنكر. يعنى نماز نيست كسى را كه اطاعت نماز نكند، و طاعت نماز آنست كه باز ايستد صاحبش از فحشاء و منكر «3».
پس هر كه نماز او ناهى او نباشد از فحشاء و منكر، هر آينه نماز او حقيقتا نماز نباشد بلكه وبال باشد براى او و همين ميزان قبولى نماز است، چنانكه از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود:
من احبّ آن يعلم قبلت صلاته او لم تقبل فلينظر هل منعه صلاته عن الفحشاء و المنكر، فبقدر ما منعته قبلت منه. فرمود: هر كه مىخواهد بداند كه
«1» مجمع البيان، ج 4، ص 285.
«2» مجمع البيان، ج 4، ص 285.
«3» مجمع البيان، ج 4، ص 285.
جلد 10 - صفحه 242
نماز او مقبول درگاه خدا باشد يا نه، بايد كه نظر كند در اينكه آن نماز، او را از فحشاء و منكر منع نموده يا نه، زيرا به مقدار آنچه او را آن نماز از معاصى بازداشته مقبول است «1».
2- امّا آنكه بالمآل نماز سبب باز ايستادن از فحشاء و منكر مىشود، زيرا مداومت بر آن موجب دوام ذكر خدا و مورث كمال خوف و خشيت در نفس كه مستلزم اجتناب است از معاصى.
انس بن مالك روايت نموده كه جوانى از انصار نمازهاى يوميه را با حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله گزاردى و هيچ نوع فواحش نبود كه مرتكب آن نشدى.
چون حال او را خدمت حضرت عرضه داشتند فرمود: «انّ صلاته تنهاه يوما» بدرستى كه نماز او زود باشد كه باز دارد او را از فواحش «2». پس در اندك زمانى توفيق يافت و از زهاد صحابه شد.
پس در آيه شريفه دلالت است بر آنكه فعل نماز لطيف است مكلف را در ترك قبايح و معاصى كه عقل و شرع منكر آنند، بنابراين اگر نماز گذار از قبيح منتهى شود، به جهت توفيق خدا خواهد بود به ميامن نماز.
وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ: و ياد خدا بزرگتر است از ياد همه چيز، زيرا ذكر او طاعت اوست، ذكر غير او طاعت نيست. 2- ذكر خدا بزرگتر است از آنكه كسى قدر او را پست سازد. 3- ذكر خدا بزرگتر است از ذكر همه چيزها، يعنى ذكر ديگرى با او معارضه نكند. 4- ابن عباس گفته ياد كردن خدا شما را به رحمت خود بزرگتر است از ياد كردن شما او را به طاعت «3». محققان فرمودهاند ذكر بنده آميخته است به اغراض، و ذكر خدا صافى است از كدورات و علل و اغراض؛ يا ذكر بنده حالى است كه فنا و زوال يابد، لكن ذكر خدا بقا و ثبات دارد. 5- ذكر خدا نزد فحشاء و منكر، و نهى الهى را ياد نمودن در نزد معاصى كه باعث انزجار از قبيح شود، بزرگتر است از همه چيز؛ و احاديث اهل بيت
«1» مجمع البيان، ج 4، ص 285.
«2» مجمع البيان، ج 4، ص 285.
«3» جوامع الجامع، ص 354.
جلد 10 - صفحه 243
مؤيد اين قول است. از جمله در وسائل به اسناد خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود:
اشدّ الاعمال ثلثة: انصاف النّاس من نفسك حتّى لا ترضى لها منهم بشىء الّا رضيت لهم منها بمثله و مواسات الاخ فى المال، و ذكر اللّه على كلّ حال، ليس «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر» فقط و لكن اذا ورد عليك شىء امر اللّه به اخذت به و اذا ورد عليك شىء نهى عنه تركته.
شديدترين اعمال سه چيز است: انصاف دادن مردم نسبت به نفس خود تا اينكه راضى نداشته باشى براى نفس خود چيزى را مگر آنكه براى ايشان بخواهى مثل آن را؛ و مواسات برادر دينى در مال؛ و ذكر خدا بر هر حالى، نيست ذكر خدا (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر) فقط، و لكن هر گاه وارد شود بر تو چيزى كه خدا امر فرموده به آن، فراگيرى و عمل كنى؛ و هر زمانى كه وارد شود بر تو چيزى كه نهى فرموده از آن، ترك كنى آن را «1». و بدين مضمون احاديث بسيارى وارد شده.
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ: و خدا مىداند آنچه مىكنيد از نماز و ذكر و غير آن از خيرات و طاعات، و همه شما را، بر وفق كردار پاداش خواهد داد بر وجه حسن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (41) إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (42) وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ (43) خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (44) اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ (45)
ترجمه
مثل آنها كه گرفتند غير از خدا دوستانى مانند مثل عنكبوت است كه فراگيرد براى خود خانهاى و همانا سستترين خانهها هر آينه خانه عنكبوت است اگر باشند كه بدانند
همانا خدا ميداند آنچه را كه ميخوانند غير از او هر چه باشد و او است تواناى درست كار
و اين مثلها را ميزنيم براى مردمان و در نيابند حسن آنها را مگر دانايان
آفريد خدا آسمانها و زمين را بغرض درست همانا در آن هر آينه نشانهايست براى گروندگان
بخوان آنچه را وحى شد بسوى تو از كتاب و بر پاى دار نماز را همانا نماز باز ميدارد از كار زشت و ناپسند و هر آينه ياد خدا بزرگتر است و خدا ميداند آنچه را بجا مىآوريد.
تفسير
خداوند متعال براى مصوّر و ممثّل نمودن حال بتپرستان و كسانيكه اعتماد بكمك غير خدا نمودند تشبيه و تنظيرى فرموده باين تقريب كه حال و حكايت آنها مانند حال و حكايت عنكبوت است كه بمرور زمان براى خود خانهاى تهيه نموده و بآن دلخوش ميشود غافل از آنكه اين خانه براى او هيچ فائدهاى ندارد و مانند ساير خانهها نگهدار از سرما و گرما و خطرات نيست و بقدرى سست بنيان و بى اساس است كه باندك اشاره يا بادى از بين ميرود و تحقيقا سستترين خانهها همان است و كسانيكه دل به بت و غير خدا بسته و باميد شفاعت و كمك آنها نشستهاند همين حال را دارند كه از آنها بهرهاى نبرند و باندك تأمّل و تفكر و تجربهاى رشته اميد آنها قطع و گسسته خواهد شد ولى چون نادانند مطّلع از حال خودشان نيستند و اگر دانا بودند ميدانستند شباهت حال خودشان را بچيزيكه تشبيه بآن شدهاند
جلد 4 صفحه 231
خدا ميداند هر چه را آنها ميخوانند و اميدوار بآنند غير از خودش كه مستحق ستايش و پرستش و قابل اعتماد و اتّكال نيست و آنها را بجزاى خودشان رسانيده و قطع اميدشان را از آن خواهد فرمود و او است توانائى كه مانعى از نفوذ اراده او نيست و درست كارى كه احكام و افعالش تمامى بر طبق حكمت و مصلحت است و اين مثلها و امثال آنرا كه خدا ميزند چنانچه بدوا اشاره شد براى تقريب مطالب و تصوير آن در اذهان عامّه است ولى مطابقت آن با ممثّل و صحّت مفاد آنرا كاملا تعقّل و تصديق نميكنند مگر دانايان كه اظهر مصاديق ايشان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله ميباشند كه قمى ره بآن تفسير فرموده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود عالم كسى است كه خدا را دريابد پس عمل نمايد بطاعت او و اجتناب كند از خشم او و بعد از اين خداوند استدلال براى اثبات خدائى خود فرموده بخلقت آسمانها و زمين بر وجه حكمت و مصلحت و براى اظهار حق و حقيقت و احقاق آن و اهل ايمان ميدانند آنرا و از آن پى مىبرند بوجود خالق عالم قدير حكيم كه بى شريك و عديل و نظير است و منتفع ميشوند بآن و نيز امر فرموده پيغمبر اكرم را بتلاوت قرآن براى تقرّب بخدا و تحفّظ الفاظ و استكشاف معانى آن و به برپا داشتن نماز كه اعمّ از خواندن و امر بآن است چون نماز بازميدارد بنده خدا را از معاصى كبيره و صغيره يا كار زشت كه قبح آن ظاهر و كار ناپسند كه قبح آن خفى باشد چون ياد خدا برتر و بالاتر است از هر چيز براى انصراف بنده از معصيت خالق و آن از نماز حاصل ميشود و خدا ميداند عبادات بندگان را كه با حضور قلب و ياد خدا واقع شده يا بدون آن و ساير اعمال آنها را و پاداش آنرا از خير و شرّ خواهد داد آنچه نوشته شد در ذيل آيه اخيره بدوا بنظر حقير رسيد ولى قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه ياد خدا براى اهل نماز بزرگتر است از ياد آنها خدا را آيا نمىبينى كه خدا ميفرمايد ياد كنيد مرا ياد ميكنم شما را و در نفحات از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ذكر خدا گفتن سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه نيست بلكه ياد خدا است در وقت ارتكاب حرام و حلال و در صافى و برهان نيز قريب باين معنى از آنحضرت نقل شده است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه كسيكه باز ندارد او را نماز از كار زشت و ناپسند موجب دورى او از خدا
جلد 4 صفحه 232
خواهد شد و اينمعنى را قمى ره هم نقل نموده و نيز از آنحضرت روايت شده كه جوانى از انصار با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نماز ميگزارد و مرتكب فواحش بود اين خبر بآن حضرت رسيد و فرمود عاقبت نماز او را باز خواهد داشت و چيزى نگذشت كه او توبه كرد و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود نماز حاجز و مانع خدائى است و اين براى آنستكه نماز منع ميكند نمازگزار را از معاصى ماداميكه در نماز است پس اين آيه را تلاوت فرمود و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از اصحاب از آنحضرت پرسيد آيا نماز سخن ميگويد پس حضرت تبسم فرمود و طلب رحمت نمود براى ضعفاء از شيعيانشان كه اهل تسليم و انقيادند و فرمود بلى نماز سخن ميگويد و صورت و شمائلى دارد و امر و نهى ميكند آن شخص رنگش تغيير نمود و عرضه داشت من نميتوانم اين سخن را بمردم بگويم حضرت فرمود آنها مگر شيعيان ما نيستند كسيكه نماز را نشناسد منكر حق ما است و بعد فرمود آيا ميخواهى كلام قرآن را بتو بشنوانم عرض كرد بلى فرمود انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر نهى كلام است و فحشاء و منكر مردانند و ما ذكر خدائيم و بزرگتريم فيض ره فرموده فحشاء و منكر اوّلى و دومى مىباشند چون آن دو نفر صورت و شمائل آن دو امرند و نماز كسى است كه بازميدارد از آن دو و او معروف است ولى بنظر ميرسد كه مراد از فحشاء و منكر آن دو و ساير خلفاء جور باشند و لذا تفسير بمردان فرموده و در مقابل آنها ائمّه اطهارند كه معروف و صورت نماز و ذكر خدا و بزرگترين آياتند و اين معنى منافى با معانى ديگر نيست چون از ظاهر قرآن استفاده نميشود و بايد از باطن آن ببركت بيان ائمّه اطهار مستفاد گردد و تحقيق آنستكه ناهى و مانع بودن نماز از فحشاء و منكر از جهات عديده است اولا التزام بنماز و تحصيل شرائط آن ملازم با اجتناب از حرام و نجس است اقلا بقدريكه لباس و آب وضو و مكان نمازگزار حلال و پاك باشد و اين نوعا موجب اجتناب كلّى خواهد شد و ثانيا انسان در حين اشتغال بنماز و تحصيل شرائط آن قهرا از معصيت بازداشته خواهد شد و اين مقدار وقت در از منه فراغت شخص خالى از اهميّت نيست كه صرف در معصيت نشود و ثالثا اجزاء نماز كه تكبير و حمد و ثنا و دعا و ذكر خدا است تمامى مانند شخصى با نمازگزار سخن ميگويد كه چنين خدائى وجود دارد
جلد 4 صفحه 233
و بايد در اطاعت او كوشيد و از معصيتش چشم پوشيد و رابعا نماز در نفس نورانيّتى ايجاد ميكند كه نمازگزار بسبب آن صفاى ضمير مايل بمعصيت نميشود يا اقلا قادر بر خوددارى و مخالفت با هواى نفس امّاره ميگردد و مرتكب معصيت نميگردد و اين منافى با آن نيست كه گاهى ديده ميشود كسى نمازگزار و معصيت كار است چون اين قبيل قضايا بر سبيل اقتضاء و نوعيّت و اكثريّت اطلاق ميشود نه بلحاظ دوام و علّيّت و كلّيت و مستفاد از آن بيش از اين مقدار نيست و خامسا نماز در وقت اشتغال بآن و قبل و بعدش ملازم و مقارن با ياد خدا است كه آن افضل طاعات و اعظم قربات و اكبر عبادات است و نماز بدون آن مقبول درگاه احديّت نخواهد بود و بقدر بودن با آن مقبول است و آن بزرگترين لطف الهى است براى بازداشتن بنده از معصيت چنانچه مشهود است و اين جهت بنظر حقير اظهر جهات مذكوره براى بازداشتن نماز از گناه است و اين معنى اقرب معانى بذهن و ابلغ در اثبات مرام بذكر علت در كلام و انسب بصدر و ذيل آيه شريفه است كه بدوا هم اشاره بآن شد و اخبار ائمه اطهار و اقوال مفسرين هر يك ناظر بجهتى از اين جهات ميباشد و تدعون بصيغه خطاب نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اتلُ ما أُوحِيَ إِلَيكَ مِنَ الكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنهي عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ وَ لَذِكرُ اللّهِ أَكبَرُ وَ اللّهُ يَعلَمُ ما تَصنَعُونَ (45)
تلاوت فرما آنچه وحي شده است بسوي تو از كتاب و بر پاي بدار نماز را بدرستي که نماز جلوگير است از فحشاء و منكر و هر آينه ذكر خداوند بزرگتر است و خداوند ميداند آنچه از شما صادر ميشود.
اتلُ ما أُوحِيَ إِلَيكَ مِنَ الكِتابِ نظر به اينكه بسياري از آيات قرآن نكوهش و مذمت كفار و مشركين و فساق و تمجيد مؤمنين و مدح آنها است و اينکه آيات براي كفار و مشركين بسيار ناگوار بود و در مقام اذيت حضرت رسالت برميآمدند بلكه بساير منافقين و ظاهر مسلمانان گران ميآمد مثل آيات راجع بولايت، خداوند ميفرمايد ملاحظه آنها را مفرما و آنچه بشما وحي ميرسد و نازل ميشود تلاوت فرما و ابلاغ نما بلكه خداوند تأكيد ميفرمايد مثل آيه بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ- الايه در غدير خم و اشباه آن.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ اهميت نماز در شريعت اسلام بسيار است که يك قسمت آنها را در
جلد 14 - صفحه 331
مجلد اول در ذيل جمله وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ در صفحه 150 الي 166 (16 صفحه) بيان كردهايم مراجعه فرمائيد. «
الصلاة عمود الدين
-
اول ما يحاسب به العبد يوم القيمة الصلاة
عنوان صحيفة المؤمن
الصلاة معراج المؤمن
الصلاة قربان کل تقي
الصلاة ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت ردما سواها
الي غير ذلک و مراد از اقامه مجرد اتيان آن نيست بلكه حفظ و نگهباني و نگاهداري نماز است به بيان احكام و ترغيب مؤمنين و ذكر مثوبات و فوائد آن و انذار ترك و تضييع آن که من جمله از فوائد آن:
إِنَّ الصَّلاةَ تَنهي عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ فرق بين فحشاء و منكر اينكه فحشاء بمعني كارهاي زشت است حتي در نزد مرتكب آن مثل زنا لواط كلمات زشت مادر فلان خواهر فلان و امثال اينها که فرق است بين فحش و سب و لذا زانيه را فاحشه ميگويند و منكر مقابل معروف است فعل قبيح و قبايح دو قسم است قبايح عقليه و شرعيه و شامل جميع معاصي ميشود و وجه اينكه نماز ناهي از فحشاء و منكر است اينكه اگر با توجه بكلمات نماز و افعال آن و آداب و شرائط آن بيشتر باشد جلوگيري آن زيادتر ميشود چنانچه امروز بالحس و العيان مشاهده ميكنيم که اهل نماز از بسياري از منكرات و فحشاء دوري ميكنند زنهاي آنها با حجاب و عفت و حياء مردان آنها از زنا و لواط و ساز و آواز و سينما شرب و مجالس فحشاء اجتناب ميكنند و تاركين نماز از هيچگونه فحشاء و منكرات و معاصي رو برگردان نيستند و باك ندارند مگر اينكه مانعي جلوگير آنها باشد و اينکه معني بسيار واضح و روشن است و احتياج بتوجيهات مفسرين نداريم.
وَ لَذِكرُ اللّهِ أَكبَرُ اينکه جمله را دو نحوه تفسير ميتوان كرد يكي اينكه فائده بزرگ نماز اينست که انسان را بياد خدا مياندازد که غرض از جعل نماز همين است چنانچه ميفرمايد وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكرِي (طه آيه 14) ديگر آنكه بياد خدا بودن و اشتغال بذكر از بسياري از معاصي انسان را بيشتر از نماز حفظ ميكند زباني که بذكر خدا باشد غيبت و تهمت و بهتان و فحش و كلمات زشت از او صادر نميشود و اگر بياد خدا باشد غفلت نميكند و رو بمعاصي نميرود.
وَ اللّهُ يَعلَمُ ما تَصنَعُونَ خداوند عالم است برفتار و كردار، گفتار و طريقه مشي شما
جلد 14 - صفحه 332
ظاهر شما و باطن شما و مقصود و منظور شما که كلمه ما تصنعون شامل همه اينها ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- نماز باز دارنده از زشتیها و بدیها: بعد از پایان بخشهای مختلفی از سر گذشت اقوام پیشین و پیامبران بزرگ و بر خورد نا مطلوب آنها با این رهبران الهی، و پایان غمانگیز زندگی آنها، روی سخن را- برای دلداری و تسلی خاطر و تقویت روحیه و ارائه خط مشی کلی و جامع- به پیامبر کرده دو دستور به او میدهد.
نخست میگوید: «آنچه را از کتاب آسمانی (قرآن) به تو وحی شده تلاوت کن» (اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ). بخوان و در زندگیت به کار بند.
بعد از بیان این دستور که در حقیقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم میپردازد که شاخه اصلی پرورش است، میگوید: «و نماز را بر پا دار» (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ).
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته، میگوید: «زیرا نماز (انسان را) از زشتیها و منکرات باز میدارد» (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ).
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل باز دارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد میاندازد دارای اثر باز دارندگی از فحشاء و منکر است.
البته نهی از فحشا و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط دارای بعضی از این درجات است.
امام صادق علیه السّلام میفرماید: «کسی که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهی شده یا نه؟ باید ببیند آیا این نماز، او را از زشتیها و منکرات باز داشته یا نه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است»!
ج3، ص507
در دنباله آیه اضافه میفرماید: «ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است» (وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ).
ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمتری برای نماز میباشد، یعنی یکی دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتی از نهی از فحشا و منکر نیز مهمتر است آن است که انسان را به یاد خدا میاندازد که ریشه و مایه اصلی هر خیر و سعادت است، و حتی عامل اصلی نهی از فحشا و منکر نیز همین «ذکر اللّه» میباشد، در واقع برتری آن به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب میشود.
و از آنجا که نیات انسانها و میزان حضور قلب آنها در نماز و سایر عبادات بسیار متفاوت است در پایان آیه میفرماید: «و خدا میداند چه کارهایی را انجام میدهید» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ).
چه اعمالی را که در پنهان انجام میدهید یا آشکار، چه نیاتی را که در دل دارید، و چه سخنانی که بر زبان جاری میکنید.
آغاز جزء 21 قرآن مجید
ادامه سوره عنکبوت
نکات آیه
۱ - تلاوت کتاب آسمانى قرآن، از جمله مسؤولیت هاى پیامبراکرم(ص) است. (اتل ما أوحى إلیک من الکتب)
۲ - قرآن، کتابى است که از جانب خداوند، بر پیامبر(ص) وحى شده است. (اتل ما أوحى إلیک من الکتب)
۳ - قرآن، پیش از اتمام نزول تمام آیات اش، کتاب نامیده شده است. (اتل ما أوحى إلیک من الکتب)
۴ - پیامبر(ص)، موظف به اداى نماز، با رعایت حدود و شرایط آن بود. (و أقم الصلوة)
۵ - اداى نماز، واجب است. (و أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء) ذکر حکمت فرمان به نماز، نشان مى دهد که امر «أقم» - اگرچه مفرد و خطاب به پیامبر است; اما به قرینه این که پیامبر(ص) معصوم بوده است - عام است و شامل همه مکلفان مى شود. گفتنى است، فراز «و اللّه یعلم بما تصنعون» مؤید نکته برداشت شده است.
۶ - نماز، قطعاً، انسان را از افتادن در ورطه گناهان آشکار و منکرات، باز مى دارد. (إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر)
۷ - احکام تکلیفى، داراى مصالح و فلسفه است. (و أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر)
۸ - یادآورى فلسفه و حکمت حکم تکلیفى، داراى نقشى مؤثر در شایق کردن مکلف به اداى آن است. (أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر و لذکر اللّه أکبر) ذکر فلسفه و حکمت نماز، در پى فرمان به اداى کامل آن، مى تواند ناظر به نکته بالا باشد.
۹ - خداوند، خواهان برچیدن گناه و منکر، از طریق عمل به تکالیف شرعى است. (أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر)
۱۰ - یاد و ذکر خداوند، برترین و بزرگ ترین ارزش است. (و لذکر اللّه أکبر)
۱۱ - نماز، ذکر خدا است. (و أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء ... و لذکر اللّه أکبر) «ذکر اللّه» احتمال دارد که خود نماز باشد و احتمال دارد که اثر دوم نماز باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.
۱۲ - نماز، یادآور ذکر خدا است. (و أقم الصلوة ... و لذکر اللّه أکبر) «ذکر اللّه» احتمال دارد اثر نماز باشد و احتمال دارد خود آن باشد. برداشت، بنابر احتمال اول است.
۱۳ - یاد و ذکر خدا، بالاتر و برتر از هر چیزى، مانع فحشا و منکر است. (إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و ... و لذکر اللّه أکبر) برداشت بالا، بنابراین اساس است که مفضَّلٌ علیه «اکبر» محذوف و چیزى از قبیل «ماسواه» و «جمیع أعماله» باشد که شامل نماز هم مى شود.
۱۴ - خداوند، به هر چیز که انسان ها انجام دهند، آگاهى دارد. (و اللّه یعلم ما تصنعون)
۱۵ - هشدار خداوند، به نمازگزاران درباره اداى کامل آن (و أقم الصلوة ... و اللّه یعلم ما تصنعون) فراز «و اللّه یعلم...» پس از فرمان به نماز با مادّه «اقامه» - که به معناى اداى کامل است - به نکته یاد شده، اشعار دارد.
روایات و احادیث
۱۶ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «و لذکر اللّه أکبر» یقول: ذکر اللّه لأهل الصلاة أکبر من ذکرهم إیّاه...;[۱] از امام باقر(ع) درباره این سخن خداوند «و لذکر أللّه أکبر» روایت شده که فرمود: «یاد کردن خداوند نمازگزاران را، بزرگ تر است از یاد کردن نمازگزاران خداوند را...».
۱۷ - «قال أبوعبداللّه(ع): «و لذکر اللّه أکبر» قال: ذکر اللّه عند ما أحلّ أو حرّم;[۲] از امام صادق(ع) درباره این سخن خداوند «و لذکر اللّه أکبر» روایت شده که: مراد، یادآورى خدا به هنگام روبه رو شدن با حلال یا حرام الهى است».
موضوعات مرتبط
- احکام: فلسفه احکام ۷; مصالح احکام ۷; نقش فلسفه احکام ۸
- ارزش: بزرگترین ارزش ۱۰
- انسان: عمل انسان ۱۴
- تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۹; زمینه عمل به تکلیف ۸
- خدا: علم خدا ۱۴; هشدارهاى خدا ۱۵
- ذکر: آثار ذکر خدا ۱۳; ارزش ذکر خدا ۱۰; ذکر خدا ۱۲، ۱۶; مراد از ذکر خدا ۱۷
- قرآن: تاریخ قرآن ۳; تلاوت قرآن ۱; کتاب بودن قرآن ۳; منشأ قرآن ۲; وحیانیت قرآن ۲
- گناه: موانع گناه ۶، ۹، ۱۳
- محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۴; نماز محمد(ص) ۴
- نماز: آثار نماز ۶، ۱۲; احکام نماز ۵; ذکر بودن نماز ۱۱; وجوب نماز ۵
- نمازگزاران: نمازگزاران در یاد خدا ۱۶; هشدار به نمازگزاران ۱۵