مريم ٧٥
ترجمه
مريم ٧٤ | آیه ٧٥ | مريم ٧٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدّاً»: بگذار خداوند مهربان به طریق استدراج بدیشان مهلت دهد. جمله طلبی است در معنی خبری. یعنی: خداوند مهربان بدیشان مهلت میدهد. «إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ»: چه عذاب دنیوی و چه عذاب اخروی. واژه (الْعَذابَ) و (السّاعَةَ) بدل از (ما) است. «جُنداً»: لشکر. لشکریان. مراد دسته و گروه و یاران و مددکاران است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۸۰ سوره مريم
- استدلال كفار به اينكه مقام و مجلس بهترى از مؤ منين دارند پس بر حق اند
- پاسخ به احتجاج باطل كفار
- كمك خداوند به گمراهى بشتر و استمرار آن براى گمراهان !
- جواب دوم به اجتجاج كفار كه گفتند: ((اى الفريقين خير مقاما و احسن نديا((
- استدلالى ديگر از كفار، مشابه استدلال پيشين كه مال و فرزند دار شدن را نتيجه كفر پنداشته اند و جواب خداى تعالى بدانان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً «75»
بگو: هركه در گمراهى است، خداوند رحمان (طبق سنّت خود) مدّتى به او مهلت و مدد مىدهد، تا زمانى كه آنچه را وعده داده مىشوند ببينند، يا عذاب (اين دنيا) يا (عذاب) قيامت را. پس (در آن روز) خواهند دانست چه كسى جايگاهش بدتر ولشكرش ناتوانتر است.
نکته ها
«مَدّ» و «امداد» به يك معناست، لكن به گفتهى راغب، معمولًا «امداد» در مورد كار پسنديده ومحبوب و «مدّ» در مورد كار ناپسند و مكروه استفاده مىشود.
خداوند متعال به همهى كسانى كه راه شرّى را انتخاب كنند، مهلت مىدهد. اين مهلت براى اين است كه شايد توبه كنند، يا فرزندان صالحى از نسل آنان به وجود آيد. گرچه برخى گمراهان از مهلت الهى سوء استفاده كرده، گناهان بيشترى مرتكب مىشوند و عذاب خود را بيشتر مىكنند. «1»
لطف حقّ با تو مداراها كند
چون كه از حد بگذرد رسوا كند
امام صادق عليه السلام درباره «إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ» فرمودند: آن وعدهى ظهور حضرت قائم عليه السلام است و «شَرٌّ مَكاناً» يعنى روز قيام قائم معلوم خواهد شد كه چه كسى در موقعيّت ناپسند و ضعيف قرار دارد. «2»
پیام ها
1- سنّت خداوند بر اين است كه زمينهى حركت و رشد را براى همهى انسانها فراهم كند، واين انسان است كه اگر گمراهى را برگزيد. خداوند مدّتى به او
«1». تفسير اطيبالبيان.
«2». كافى، ج 1، ص 431.
جلد 5 - صفحه 303
مهلت مىدهد، «مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ» و اگر راه هدايت را در پيش گرفت خداوند بر هدايتش مىافزايد. «وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً»
2- مهلت و امداد، برخاسته از رحمت الهى است. «فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ»
3- كفّار بارها به خطر و عذاب تهديد مىشدند، ولى آنان متذكّر نمىشدند.
«ما يُوعَدُونَ»
4- خدا بعضى گمراهان را در دنيا عذاب مىكند وحساب قيامتش همچنان باقى مىماند، ولى بعضى را تنها در قيامت كيفر مىدهد. «إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ»
5- در لحظهى مرگ، مقام و موقعيّت، بستگان و نفرات به كار نمىآيند. «شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً»
6- قيامت روز ظهور حقايق و كشف و شهود است. حَتَّى إِذا رَأَوْا ... فَسَيَعْلَمُونَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً (75)
بعد از آن براى بيان آنكه تنعم آنها استدراج است نه اكرام، مىفرمايد:
«1» مجمع البيان ج 3 ص 526.
«2» تفسير برهان ج 3 ص 20 بنقل از كافى.
جلد 8 - صفحه 217
قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ: بگو اى پيغمبر به مفتخرين مال و منال، هر كه باشد در گمراهى و دور از صواب و طريق حق به سوء اختيار، و هيچ آگاهى و هشيارى نيابد. فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا: پس ممتد و دراز سازد عمر او را خداوند رحمان باز كشيدنى و امتدادى و مهلت مىدهد او را به طول عمر و تمتع به آن و پىدرپى نعمت دادن. حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ: تا آنكه ببينند آنچه ترسانيده شدهاند بدان. إِمَّا الْعَذابَ: يا عذاب در دنيا به كشتن و اسيرى و غلبه اهل اسلام بر ايشان. وَ إِمَّا السَّاعَةَ: و يا روز قيامت به مشاهده انواع خوارى و عقاب و نكال. يا اين كلام غايت قول كفار است به مؤمنان، يعنى اهل كفر اين قول را به مسلمانان گويند تا وقتى كه مشاهده عقوبت دنيا يا عذاب آخرت را به چشم بينند. فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً: پس زود باشد كه بدانند، يعنى معاينه ببينند كيست آنكه بدتر باشد از اين دو گروه از جهت مكان، يعنى عكس آنچه تصور كرده باشد ببينند؛ زيرا جاى مؤمنان درجات جنان است و جاى كافران دركات نيران. وَ أَضْعَفُ جُنْداً: و كيست ناتوانتر از جهت سپاه يعنى دوستان و مددكار كه ناتوانتر باشد، زيرا دوستان مؤمنان خدا و ملائكه و انبيا هستند و لكن كافران را هيچ دوست و يار و مددكار نباشد.
تتميم: در كافى در ذيل حديث سابق، راوى از حضرت صادق عليه السلام اين آيه را (قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ) سؤال كند، حضرت فرمايد: تمام ايشان در گمراهى بودند كه ايمان نياوردند به ولايت حضرت على امير المؤمنين عليه السلام و نه به ولايت ما. پس بودند گمراه شده و گمراه كننده، پس باقى گذاشت ايشان را در گمراهى و سركشى آنها تا مردند، پس مىگرداند خدا مكان آنها را بدتر و سپاه آنها را ناتوانتر. راوى گويد: عرض كردم «حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ» فرمود: آن وقت خروج قائم عجل اللّه فرجه و آن ساعت است، پس زود باشد بدانند آن روز را و آنچه نازل شود به ايشان از جانب خدا بر دست حضرت قائم، اينست فرمايش الهى «مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً» يعنى نزد قائم «وَ أَضْعَفُ جُنْداً» «1»
«1» مدرك سابق.
جلد 8 - صفحه 218
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا (71) ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا (72) وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا (73) وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً (74) قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً (75)
ترجمه
و نيست از شما مگر كه وارد شونده آن است باشد بر پروردگارت واجب حكم شده
پس نجات ميدهيم آنانرا كه پرهيزكار شدند و ميگذاريم ستمكاران را بزانو در آمدگان
و چون تلاوت شود بر آنها آيتهاى ما كه واضحاتند گويند آنانكه كافر شدند مر آنانرا كه ايمان آوردند كدام يك از اين دو دسته بهترند از جهت منزل و نيكوترند از جهت محفل
و چه بسيار هلاك كرديم پيش از ايشان از
جلد 3 صفحه 487
اهل عصرى كه آنها نيكوتر بودند از جهت اثاثيه و تجمّل ظاهرى
بگو كسيكه باشد در گمراهى پس بايد مهلت دهد او را خداوند مهلت دادنى تا چون به بينند آنچه را وعده داده ميشوند يا عذاب و يا مرگ پس زود باشد كه بدانند كيست او بدتر از جهت منزل و ناتوانتر از جهت عسكر.
تفسير
- قمّى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه مراد از ورود نزول است نه دخول مانند آنكه ميگويند وارد فلان غدير آب شديم با آنكه داخل آب نشدند حقير عرض ميكنم خداوند هم در بيان احوال حضرت موسى فرموده چون وارد شد آب مدين را ديد جمعى اشتغال به آب كشيدن دارند با آنكه آنحضرت داخل آب نشده بود و اين ورود را خداوند براى تمام افراد بشر بر خود واجب و لازم و حتم و حكم فرموده كه تخلّف از آن ممكن نيست پس نجات ميدهد خداوند كسانيرا كه پرهيزكار شدند در دنيا و ميروند ببهشت و باقى ميگذارد ستمكاران بخويش و خلق را بهمان حال كه بودند در جهنّم يعنى در حاليكه بدو كنده زانو در آمدگان باشند از تنگى جا چنانچه بهمين حال ورود نمودند در اطراف جهنّم بعلّت مذكوره در آيات سابقه و ظاهرا اين ورود همان ورود در كنار جهنّم است براى عبور از صراط كه پلى است كشيده شده بر روى جهنّم كه بايد همه از آن عبور نمايند و بهشتىها ببهشت روند و جهنّمىها در آن افتند و بمانند يا بعدا بيرون آيند اگر شيعه اثنى عشرى باشند و منافى نيست با اين معنى بلكه مؤيّد آنست روايتى كه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مردم وارد آتش ميشوند پس خارج ميگردند بر وفق اعمالشان دسته اوّل مانند برق لامع دسته بعد مانند گذر نمودن باد دسته بعد مانند تاخت اسب دسته بعد مانند شخص سواره دسته بعد مانند دويدن پياده دسته بعد مانند راه رفتن پياده چون اينها اوصاف عبور كنندگان از صراط است كه در سوره فاتحه ذكر شد و نيز منافات ندارد با روايتى كه جابر بن عبد اللّه از آنحضرت نقل نموده كه فرمود ورود دخول است باقى نميماند نيكوكار و بدكارى مگر آنكه داخل جهنّم ميشود پس ميگردد بر اهل ايمان برد و سلام چنانچه بود بر ابراهيم عليه السّلام چون عبور از جهنّم ملازم با دخول و خروج از آنست و نيز از آنحضرت روايت شده كه آتش بمؤمن در روز قيامت ميگويد عبور
جلد 3 صفحه 488
كن از من اى مؤمن كه خاموش كرد نور تو شعله مرا و در روايتى فرموده كه خداوند بآتش خطاب ميفرمايد بگير اصحاب خود را و واگذار اصحاب مرا قسم بخدائى كه جان من در دست او است كه آن اصحاب خود را بهتر ميشناسد از شناختن مادر فرزندش را و گفتهاند فائده اين دخول بمقتضاى بعضى از روايات اطلاع اهل ايمان است از حال كفّار و عذاب جهنّم تا بدانند كمال فضل و رحمت خدا را بر خودشان و زياد شود فرح و سرورشان از بهشت و نعمتهاى آن چنانچه اهل جهنّم را هم مطّلع مينمايند بر بهشت و انواع نعم آن و احوال اهلش تا بيشتر موجب حسرت و ندامت آنها گردد و در چند روايت فرمودهاند تب كه عارض مؤمن ميشود حظّ و نصيب او از آتش جهنّم است و نيز از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود وقتى كه اهل بهشت داخل آن شوند بعضى از ايشان ببعضى گويند مگر خدا وعده نداده بود كه ما را اوّل وارد آتش كند جواب بآنها ميرسد شما وارد شديد با آنكه آن خاموش بود و گفتهاند اينكه خداوند فرموده اهل بهشت از جهنّم دور شدگانند مراد از عذاب آنست و بنابر آنچه تاكنون بيان شد مراد از ورود، نزول در كنار جهنّم و عبور از فوق آنست بدون آنكه از حرارت آن المى باهل ايمان برسد و مراد از دخول در روايت نبوى هم همين است و مراد از دخولى كه در روايت قمّى ره نفى شده دخول در اصل جهنّم است كه اهل ايمان از آن دورند و اختلافى نيست و ظاهر آيه شريفه هم محفوظ است و اين وجه جمع از فوائد اين تفسير ميباشد و يكى از اقوال و افعال ركيك قبيح ناپسند مفاخره بمال و جاه و جلال است و كفّار وقتى آيات واضحة الدّلالات قرآن را كه لفظا و معنا در اعلا درجه فصاحت و بلاغت و مشتمل بر اعجاز و كرامت بود ميشنيدند و قادر بر معارضه با آن نبودند ناچار براى تشفّى قلب خودشان متوسل باين مفاخرات و مزخرفات ميشدند كه باهل ايمان ميگفتند آيا كدام يك از اين دو دسته كه ما و شمائيم منزل و مسكن و مجلس و محفل و ساير تجمّلات زندگيمان بهتر از ديگرى است هر كدام كار دنيامان بهتر باشد معلوم ميشود بيشتر مورد لطف خدا هستيم لابد كار آخرتمان هم بهمين دليل بهتر است لذا خداوند آنها را ردّ فرموده باين تقريب كه آيا نميدانند كه چه قدر از اقوام و اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را هلاك و معذّب نموديم بعذابهاى
جلد 3 صفحه 489
گوناگون با آنكه آنها اثاثيّه و امتعه دنيوى و تجمّلات ظاهرى و مرئى و منظرشان بمراتب از اينها بهتر و برتر بود چون رءى مأخوذ از رؤيت بمعناى هيئت و منظر است و بعضى ريّا بتشديد ياء بدون همزه قرائت نمودهاند و بنابراين محتمل است بقلب همزه و ادغام باشد بهمان معنى و ميشود از رى بمعناى نعمت و سيرابى باشد و لذا قمّى ره ظاهرا از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد لباس و خوردن و آشاميدن است و اينكه گفته شد ظاهرا براى آن بود كه نام نبرده و بضمير نقل فرموده و گفتهاند مرادش آنحضرت است ولى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اثاث متاع است و رءيا جمال و منظر خوب است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قريش را دعوت فرمود بولايت ما پس از آنها كسانيكه منكر ولايت ما شدند گفتند بكسانيكه اقرار بولايت امير المؤمنين و ما اهل بيت نموده بودند براى سرزنش مفاد آيه سابقه را پس خداوند رد فرمود آنها را باين آيه و مراد از قرن امم سابقه است بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسيكه در ضلالت و گمراهى باشد بايد خدا باو مهلت دهد و ممتدّ كند اوقات او را براى تكميل شقاوت و قطع عذرش كه نگويد اگر خدا مهلت ميداد من توبه ميكردم تا وقتى كه برسد موعد انتقام الهى و منجز گردد وعده خدا بعذاب دنيا از قتل و اسر و استيصال و امثال اينها يا عذاب قيامت بخلود در آتش جهنّم چنانچه گفتهاند ولى قمّى ره نقل فرموده كه مراد از عذاب قتل است و مراد از ساعت مرگ است پس بعد از اين ميدانند كه كيست و كدام يك از آن دو فرقه حقّ و باطل مكان و منزل و مأواى او بدتر است و يار و مددكار او كمتر و مىبينند كه خداوند بر عكس خيالات آنها امر را اجرا فرمود و دماغشان بخاك ماليده شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل مَن كانَ فِي الضَّلالَةِ فَليَمدُد لَهُ الرَّحمنُ مَدًّا حَتّي إِذا رَأَوا ما يُوعَدُونَ إِمَّا العَذابَ وَ إِمَّا السّاعَةَ فَسَيَعلَمُونَ مَن هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضعَفُ جُنداً (75)
بگو اي رسول محترم كسي که بوده باشد در ضلالت و گمراهي، خداوند رحمن در عمر و مال و جاه و ثروت او را كشش ميدهد، يعني زياد ميفرمايد، كشش دادني.
مكرر بيان شده که اينکه ثروت و زخارف دنيوي که كفار و فجار و ظلمه دارند و بسيار خوشحال و خشنود هستند بآنها، بلاي بزرگي است بر آنها که هر قدر بتوانند ظلم و تعدي به ضعفاء روا دارند و فسق و فجور و طغيان و تعدّي و تجاوز كنند و بار گناه خود را سنگين كنند لكن بالاخره با هزار حسرت ميگذارند و ميروند يا ببلاهاي سخت گرفتار ميشوند، يا از دست آنها ميرود و به نكبتهاي آن دچار ميشوند، يا بهلاكت و عذاب دچار ميشوند.
قُل مَن كانَ فِي الضَّلالَةِ ضلالت بمعني گمراهي و سير در سبل شيطاني است و راه كج است اعم از كفر و شرك و عناد و خلاف و فسق و فجور و ترك واجبات و اشاعه
جلد 12 - صفحه 476
فحشاء و بيعفتي و بيحيايي و طغيان و سركشي. فَليَمدُد لَهُ الرَّحمنُ مَدًّا پس اينکه چهار روزه دنيا را خداوند بآنها مهلت ميدهد و حكمت مهلت خدايي اموري است.
1- هر مقدار بهتوانند در اعمال زشت خود ادامه دهند و عذاب خود را زياد كنند.
2- شايد در آخر عمر پشيمان شوند و موفق بايمان و اعمال صالحه گردند.
3- شايد در نسل آنها و لو بصد واسطه مؤمن صالحي پيدا شود و اگر هيچ از اينها نباشد بعذاب دنيوي يا بدست مسلمين يا بالقاء خلاف در بين خود هلاك ميشوند.
لطف حق با تو مداراها كندبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 75)- سپس هشدار دیگری به آنها میدهد، که به آنها بگو: گمان نکنید ای ستمگران بیایمان این مال و ثروت شما مایه رحمت است، بلکه چه بسا، این دلیل عذاب الهی باشد «بگو: کسی که در گمراهی است (و اصرار بر ادامه این راه دارد) باید خداوند به او مهلت دهد» و این زندگی مرفّه همچنان ادامه یابد (قُلْ مَنْ کانَ فِی الضَّلالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا). این همان چیزی است که در بعضی از آیات قرآن- مانند آیه 182 و 183 سوره اعراف- به عنوان مجازات «استدراج» ذکر شده است.
«تا زمانی که وعدههای الهی را با چشم خود ببینند یا عذاب (این دنیا) یا (عذاب) قیامت»! (حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ).
«پس (آن روز) خواهند دانست، چه کسی مکان و مجلسش بدتر و لشکرش ناتوانتر است»! (فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً).
نکات آیه
۱- مهلت دهى خداوند، به ماندگان در وادى گمراهى و عدم تعجیل در عذاب آنها (قل من کان فى الضللة فلیمدد له الرحمن مدًّا) «لیمدد» فعل امر از «مدّ» است و «مدّ له»; یعنى، او را رها ساخت و به وى مهلت داد (لسان العرب). گفتنى است که این معنا، مصداق معناى اصلى «مدّ» است که کشاندن چیزى در ناحیه طول آن مى باشد. در آیه مورد بحث مقصود، مهلت خداوند به کافران و پایان ندادن کار آنها با عذاب است.
۲- مهلت به گمراهان و کافران، سنت خداوند است. (من کان فى الضللة فلیمدد له الرحمن مدًّا) به کارگیرى فعل امر (فلیمدد) در مورد مهلت دهى به کافران، از حتمى بودن این امهال و سنت بودن آن حکایت مى کند; چرا که خداوند آن را به صورت الزام بر خود بیان فرموده است.
۳- بیان سنت «استدراج» و «امهال» خداوند در باره فرورفتگان در ورطه گمراهى، وظیفه اى که بر عهده پیامبر(ص) است. (قل من کان فى الضللة) فعل «کان» - که براى دلالت بر استمرار است - حکایت از عمق ضلالت و دیرینه بودن آن دارد.
۴- مهلت خداوند به کافران و گمراهان، جلوه اى از رحمت گسترده او است. (فلیمدد له الرحمن مدًّا) «رحمان»; یعنى، داراى رحمت گسترده و فراگیر.
۵- «رحمان»، از اوصاف خداوند است. (فلیمدد له الرحمن)
۶- رحمت خدا حتى کافران و گمراهان را نیز فرا مى گیرد. (فلیمدد له الرحمن مدًّا)
۷- هدف از مهلت به گمراهان و ترک عذاب دنیوى آنان، افزایش ضلالت آنها است. (من کان فى الضللة فلیمدد له الرحمن مدًّا) تقابل این آیه با آیه بعد - که در باره هدایت یافتگان است - گویاى برداشت یاد شده است. در آن آیه آمده که «هدایت افزایش مى یابد» و در این آیه آمده است که «به گمراهان مهلت مى دهیم». قرینه بودن هر آیه براى دیگرى، نتیجه مى دهد که به هر دو فرقه فرصت داده مى شود تا هدایت راه یافتگان و ضلالت گمراهان افزایش یابد. این گونه بیان را «فن احتباک» مى نامند.
۸- کفرورزى به آیات الهى، فریفتگى به جاه و مقام و دل بستن به هم فکران در برابر مؤمنان، از نمودهاى کامل گمراهى (قل من کان فى الضللة) جمله «من کان فى الضلالة ...» پاسخى است به گفته کافران که هنگام شنیدن آیات خدا، به مؤمنان مى گفتند: «أىّ الفریقین خیر ...». در این آیه کافرانِ به آیات الهى، اهل ضلالت معرفى شده اند و در آیه بعد مؤمنان به آیات الهى، اهل هدایت قلمداد شده اند.
۹- خداوند، برخى از گمراهان را به عذاب دنیوى مبتلا مى سازد و عده اى را به عذاب اخروى گرفتار خواهد ساخت. (حتّى إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة) مراد از «العذاب» به قرینه «الساعة» عذاب دنیوى است.
۱۰- عذاب الهى در دنیا و یا فرا رسیدن مرگ و قیامت، پایان مهلت خداوند به گمراهان (حتّى إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة) «الساعة» در اغلب موارد استعمال در قرآن، به معناى «قیامت» است; ولى در این آیه چون سخن از پایان مهلت است و پایان مهلت نیز همان مرگ است، مراد از «الساعة» قیامت با تمام مقدمات آن خواهد بود.
۱۱- «الساعة»، از نام هاى قیامت است. (إمّا العذاب و إمّا الساعة)
۱۲- گمراهان بارها از جانب خداوند به عذاب در دنیا و یا در قیامت تهدید شده اند. (حتّى إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة) فعل مضارع «یوعدون» بر استمرار دلالت دارد.
۱۳- گمراهان، همواره در خطر گرفتارى به عذاب هاى الهى در دنیا (فلیمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة) تردید در «إمّا العذاب و إمّا الساعة» و نکره آوردن «مدّاً» و مبهم گذاشتن مقدار مهلت، این نتیجه را مى دهد که هر یک از گمراهان، باید هر لحظه منتظر عذاب دنیوى و پایان مهلت در باره خود باشند.
۱۴- ثروت، مکنت، خوش نمایى و آراستگى زندگى کافران، استدراج است. (هم أحسن أثثًا و رءیًا ... فلیمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما یوعدون) «استدراج»; یعنى، کسى را آهسته آهسته و به آرامى نزدیک چیزى بردن (لسان العرب) در این آیه «مدّاً» - که مفعول مطلق است - بیان نوعى خاصى از امهال است که مقصود از آن به قرینه «حتّى إذا...»، نزدیک ساختن کافران به عذاب موعود الهى است.
۱۵- تأخیر عذاب دنیوى از زمان استحقاق آن، مهلت خداوند به گمراهان است. (من کان فى الضللة فلیمدد ... حتّى إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب)
۱۶- تأخیر یافتن زمان عذاب برخى از گمراهان تا آخرت و ترک عذاب آنان در دنیا، مهلت خداوند به آنان است. (فلیمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما یوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة)
۱۷- گمراهان، به هنگام عذاب الهى و یا مرگ، به تیره بختى و موقعیت بد خویش آگاه خواهند شد. (فسیعلمون من هو شرّ مکانًا) به نظر مى رسد عبارت «شرّ مکاناً» در برابر «خیر مقاماً» و عبارت «أضعف جنداً» در برابر «أحسن ندیّاً» ( در دو آیه قبل) باشد; یعنى، همان کسانى که خود را داراى موقعیت برتر و امکانات و نفرات بیشتر مى دانستند، با رسیدن عذاب و مرگ، خود را در نقطه مقابل آن مى یابند.
۱۸- گمراهان، هنگام نزول عذاب دنیوى و یا لحظه فرا رسیدن مرگ، ضعف و ناتوانى یاران خود را خواهند دید. (فسیعلمون من هو ... أضعف جندًا)
۱۹- پوچى و بى اثرى امکانات دنیایى، موقعیت هاى اجتماعى و گروه بندى ها، در هنگام نزول عذاب و یا فرارسیدن مرگ و قیامت (فسیعلمون من هو شرّ مکانًا و أضعف جندًا)
۲۰- قیامت، روز ظهور حقایق (و إمّا الساعة فسیعلمون من هو شرّ مکانًا و أضعف جندًا)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۸
- اسماء و صفات: رحمان ۵
- امکانات مادى: بى تأثیرى امکانات مادى ۱۹; امکانات مادى هنگام عذاب ۱۹; امکانات مادى هنگام مرگ ۱۹
- تکبر: آثار تکبر ۸
- جاه طلبى: آثار جاه طلبى ۸
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱۲; سنتهاى خدا ۲; مهلتهاى خدا ۱، ۴، ۱۵، ۱۶; نشانه هاى رحمت خدا ۴
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۸
- رحمت: مشمولان رحمت ۶
- الساعه ۱۱:
- سنتهاى خدا: تبیین سنت استدراج ۳; تبیین سنت مهلت ۳; سنت استدراج ۱۴; سنت مهلت ۲
- عذاب: اهل عذاب ۹; فلسفه تأخیر عذاب ۱۵
- علایق: علاقه به همفکر ۸
- قیامت: آثار برپایى قیامت ۱۰; امکانات مادى در قیامت ۱۹; ظهور حقایق در قیامت ۲۰; قطع روابط در قیامت ۱۹; موقعیت اجتماعى در قیامت ۱۹; نامهاى قیامت ۱۱; ویژگیهاى قیامت ۲۰
- کافران: ثروت کافران ۱۴; رحمت بر کافران ۶; زیبایى زندگى کافران ۱۴; مهلت به کافران ۲، ۴
- گمراهان: آثار عذاب گمراهان ۱۸; آثار مرگ گمراهان ۱۰، ۱۸; اجتناب از تعجیل در عذاب گمراهان ۱; اجتناب از عذاب دنیوى گمراهان ۱۶; پایان مهلت گمراهان ۱۰; تنبه گمراهان ۱۷; خطر عذاب دنیوى گمراهان ۱۳; رحمت بر گمراهان ۶; شقاوت گمراهان ۱۷; ضعف یاوران گمراهان ۱۸; عجز گمراهان۱۷; عذاب اخروى گمراهان ۹، ۱۲، ۱۶; عذاب دنیوى گمراهان ۹، ۱۰، ۱۲; عوامل تنبه گمراهان ۱۸; فلسفه مهلت به گمراهان۷; مرگ گمراهان ۱۰; مهلت به گمراهان ۱، ۲، ۴، ۱۵، ۱۶; وقت عذاب گمراهان ۱۶
- گمراهى: زمینه ازدیاد گمراهى ۷; نشانه هاى گمراهى ۸
- محمد(ص): محمد(ص) و گمراهان ۳; مسؤولیت محمد(ص) ۳
- موقعیت اجتماعى: بى تأثیرى موقعیت اجتماعى ۱۹; موقعیت اجتماعى هنگام عذاب ۱۹; موقعیت اجتماعى هنگام مرگ ۱۹
- نعمت: نعمت استدراجى ۱۴