الإسراء ٦٤
ترجمه
الإسراء ٦٣ | آیه ٦٤ | الإسراء ٦٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِسْتَفْزِزْ»: از مصدر استفزاز به معنی: استخفاف و خوار داشتن. به هراس انداختن. بریدن کسی از حق و کشاندن او به سوی باطل. «بِصَوْتِکَ»: مراد وسوسه اغواگرانه و گمراهسازانه اهریمن است. «أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ»: بر آنان فریاد بزن و بتاز. مراد لشکرکشی است. «بِخَیْلِکَ»: خیل، سواران. «رَجِلِکَ»: رَجِل، پیاده. اسم جنس و به معنی پیادگان اهریمن، اعوان و انصار و پیروان او است. «غُرُوراً»: نیرنگ. گول زدن و فریفتن. صفت مصدر محذوفی است و تقدیر آن چنین است: وَعْداً غُرُوراً.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۶ - ۶۵، سوره اسرى
- استدلال ديگرى بر نفى الوهيت خدايان مشركين
- چند وجه ديگر در بيان مراد از مالك نفع وضرر نبودن بتها
- فقط دعا ودرخواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است
- توضيح اينكه آلهه دروغين ، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند
- وجوه ديگرى كه در معناى جمله : ((يبتغون الى ربهم الوسيلة ايهم اقرب (( گفته اند
- سنت الهى در اقوام گذشته : دعوت به حق ، به سعادت رساندن مؤ منان وهلاكت يا عذاب شديد منكران وطاغيان
- كتاب (لوح محفوظ) وبحث مفسرين پيرامون آن
- وجه اينكه خداوند پيشنهاد كفار راجع به آوردن آيات را اجابت نكرد
- دووجه ديگر در معناى آيه : ((وما منعنا ان نرسل بالايات الاان كذب بها الاولون ((
- مراد از ((رؤ يا(( و((شجره ملعونه (( در آيه : ((وما جعلنا الرؤ يا التى اريناك ...((
- معناى اصطلاحى ((شجره (( وتطبيق آن با فرقه خاصى در صدر اسلام
- شجره ملعونه اى كه در رؤ يا بر پيامبر (ص ) نشان داده شده است فتنه اسلام است
- بيان اينكه آيه شريفه ناظر به ((بنى اميه (( است
- وجه ديگرى كه ((رؤ يا(( را به جنگ بدر مربوط دانسته است ورد آن
- يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم (ع ) وآغاز عصيان واغواى او
- معناى قولشيطان : ((لاحتنكن ذريته الاقليلا((
- لشكر سواره نظام وپياده نظام شيطان ياور اودر گمراهى انسان
- يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم (عليه السلام ) وآغاز عصيان واغواى اومراد ازمشاركت شيطان در اموال واولاد مردم در خطاب : ((وشاركهم فىالاموال والاولاد((
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((وما منعنا نرسل بالايات ...((
- رواياتى در ذيل (ما جعلنا الرّويا الّتى اريناك الافتنة للنّاس ) وانطباق آن با بنى اميه
- چند روايت درباره شركت شيطان در اموال واولاد مردم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً «64»
و (اى شيطان!) هر كس از مردم را مىتوانى با صداى خود بلغزان و نيروهاى سواره و پيادهات را بر ضدّ آنان گسيلدار و در اموال وفرزندان با آنان شريك شو و به آنان وعده بده، و شيطان جز فريب، وعدهاى به آنان نمىدهد.
نکته ها
«استفزاز» به معناى لغزاندن با سرعت و تردستى و هُل دادن است.
ابليس براى فريب انسان از يك راه وارد نمىشود، بلكه با تبليغات، وعدهها، آرزوها، وسوسهها، همراهى و مشاركت، پياده و سواره، انسان را محاصره مىكند و در اين ميان عدّهاى همراه او مىشوند.
در روايات مىخوانيم: كسى كه باكى ندارد كه چه مىگويد و يا درباره او چه گفته مىشود ودست به هر كارى مىزند وعلناً گناه يا غيبت مىكند، شريك شيطان است. «1» و همچنين لقمهى حرام، حرامخوارى، زنا و به وجود آوردن نسلى فاسد و منحرف، «2» از موارد شريك شدن شيطان است. وكسى كه اهلبيت پيامبر عليهم السلام را دشمن بدارد، شيطان در نسل او شريك شده است. «3»
توليد و مصرف ناسالم، كنزاندوزى، وسرمايهگذارى شركتها وكارخانجات خارجى، وايجاد مراكز علمى، فرهنگى، هنرى ومسابقات بينالمللى استعمارى نوعى مشاركت شيطان است.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحار، ج 101، ص 136.
«3». كافى، ج 5، ص 502.
جلد 5 - صفحه 88
پیام ها
1- قدرت ابليس محدود است. «مَنِ اسْتَطَعْتَ»
2- تبليغات فاسد، در انحراف مردم نقش دارد. «بِصَوْتِكَ»
3- تهاجم تبليغاتى و فرهنگى دشمن، مقدّم بر تهاجم نظامى است. «صوت» قبل از «خيل» آمده است. «بِصَوْتِكَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ»
شيطان ابتدا با تبليغات، انگيزهى توحيدى انسان را مىگيرد، سپس با تسليحات و لشكريانش بر او هجوم مىآورد.
4- ابليس، هم خود مايهى گمراهى است، «اسْتَفْزِزْ» وهم نيروهاى او. «بِخَيْلِكَ»
5- شيوهى شيطان، در كمين نشستن و جلب و ربودن است. «أَجْلِبْ»
6- شركت ابليس در مال و فرزند انسان، از آغاز آن شروع مىشود و تا لقمهى حرام و مشتبه و زنا ادامه مىيابد. «شارِكْهُمْ»
7- هر آزادى و اختيارى نشان لطف الهى نيست، گاهى قدرت مانور، نوعى قهر الهى است. «اسْتَفْزِزْ أَجْلِبْ شارِكْهُمْ وَ عِدْهُمْ»
8- بستر نفوذ شيطان، آرزوهاى انسان است كه با وعدههاى خيالى شيطان تقويت مىشود. «عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً»
9- شيطان، علاوه بر فريب، گناه را توجيه مىكند، وعدهى دروغ شفاعت مىدهد و توبه را به تأخير مىاندازد. «وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (64)
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ: و برانگيز و سبك گردان و بلغزان هر كه را كه قدرت دارى گمراه كنى. بِصَوْتِكَ: به دعوت و وسوسه خود به شر و گناه و فساد، و هر داعى به معصيت او، از حزب شيطان است. امام زاهدى از ابن عباس نقل مىكند: هر آوازى كه از دهان بيرون آيد و رضاى خدا در آن نباشد، آواز شيطان است. نزد بعضى مراد آواز شيطان غنا و مزامير و ملاهى باشد. وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ: و برانگيزان بر ايشان به سواران و پيادگان. مفسران گفتهاند هر سواره و پياده كه در معصيت خدا سعى كند او از لشگر شيطان باشد.
وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ: و شركت كن با ايشان در اموال و اولاد.
اما مشاركت در مال آنكه: هر مالى كه به دست آيد از حرام يا گرفته شود به ناحق يا مراد ذبايحى است كه مشركان براى بتان خود مىكردند. اما مشاركت در اولاد، مراد شركت شيطان است در انعقاد نطفه، چنانچه روايات بسيارى در اين قسمت از ائمه هدى عليهم السّلام وارد شده از جمله:
1- تفسير برهان و كافى «1» از ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام قال من علامات شرك الشيطان الّذى لا يشكّ فيه: ان يكون فحّاشا لا يبالى ما قال و لا ما قيل فيه:
«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 323، حديث اوّل.
جلد 7 - صفحه 409
فرمود حضرت صادق عليه السّلام: از علامات مشاركت شيطان كه شكى در او نيست، اينكه: شخص فحاش باشد، باك ندارد به آنچه گويد و نه به آنچه گفته شود براى او.
2- از آن حضرت مروى است «1» كه قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اذا رايتم الرّجل لا يبالى ما قال و لا ما قيل له فانّه لغيّة او شرك شيطان.
فرمود آن حضرت كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: وقتى ديديد شما، مرد باك ندارد آنچه را گويد و آنچه به او گفته شود، پس او ولد زنا يا شريك شده شيطان است.
3- سليم بن قيس از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام كه فرمود «2» رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: بتحقيق خداى تعالى حرام فرموده بهشت را بر هر بسيار فحش دهنده بدگوى بىشرم كه باك ندارد آنچه را گويد و آنچه به او گفته شود. پس اگر تفتيش كنى نيابى او را مگر زنا يا شركت نموده شيطان.
عرض كردند: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در مردم مشاركت شيطان است؟ فرمود: آيا نخواندى فرمايش خداى عزّ و جلّ را (وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ).
4- محمد بن مسلم گويد «3»: سؤال نمودم از حضرت باقر عليه السّلام از فرمايش (وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ) فرمود: آنچه مال حرام است مشاركت شيطان باشد، و با شخص مجامع حرام شركت كند كه از نطفه او و شخص منعقد گردد.
5- ابى ربيع شامى گويد «4»: شبى خدمت آن حضرت بودم، ذكر فرمود شركت شيطان را. پس بزرگ شمرد آن را به حدى كه من به فزع آمدم، عرض
«1» اصول كافى، جلد 2، صفحه 323، حديث دوّم.
«2» تفسير برهان جلد 2، صفحه 427.
«3» تفسير برهان جلد 2، صفحه 426.
«4» همان مدرك.
جلد 7 - صفحه 410
كردم: فدايت شوم، چه چيز خارج كننده آن و چه كنم؟ فرمود: هرگاه اراده مجامعت نمائى بگو (بسم اللّه الرّحمن الرّحيم الّذى لا اله الّا هو بديع السّموات و الارض اللّهم ان قضيت شيئا خلقته فى هذه الليلة فلا تجعل للشّيطان فيه نصيبا و لا شركا و لا حظا و اجعله عبدا صالحا خالصا مخلصا مصيبا جلّ ثناؤك).
وَ عِدْهُمْ: و وعده بده ايشان را مواعيد باطله، مثل شفاعت بتان و اتكال به كرامت آباء و تأخير توبه به درازى آرزو.
وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً: و وعده ندهد ايشان را شيطان مگر فريب؛ كه خطا را به صورت صواب مىآرايد و جلوه مىدهد.
تبصره: حق تعالى در اين آيه شريفه اخبار فرمايد به آنكه: مواعيد شيطان، همه فريب و مكر و خدعه مىباشد. پس مؤمن را لازم است نهايت مراقبت و مواظبت افعال و احوال خود، كه مبادا به فريب شيطانى گرفتار آيد. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذكر وسوسه شيطان به كميل فرمايد «1»: اى كميل، فريب دهند شياطين تو را به نفوس خود، و چون اجابت نكنى آنها را، مكر كنند به تو بواسطه نفس تو به تحسين شهوات در نظر تو و اعطاء آرزوها و خواهشهاى تو، و تسويل نمايند براى تو و فراموشى دهند تو را و نهى و امر كنند تو را و گمان تو را نيكو گردانند به خداى عزّ و جلّ، تا اميدوار گردى به او، پس مغرور شوى به آن، و نافرمانى نمائى خدا را و حال آن كه جزاى گناهكار لظى (- آتش سوزان و شعلهور) مىباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً (61) قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً (62) قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُمْ جَزاءً مَوْفُوراً (63) وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (64) إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكِيلاً (65)
ترجمه
و چون گفتيم بملائكه سجده كنيد مر آدم را پس سجده نمودند مگر ابليس گفت آيا سجده كنم مر كسى را كه آفريدى از گل
گفت خبر ده مرا اين
جلد 3 صفحه 373
كسيكه فضيلت دادى بر من براى چه، بخدا اگر تأخير اندازى مرگ مرا تا روز قيامت هر آينه بنياد بر اندازم از فرزندان او مگر اندكى
گفت دور شو پس كسيكه پيروى كند تو را از آنها همانا جهنّم جزاى شما است جزاى وافرى
و لغزش ده هر كسى را كه بتوانى از آنها بآوازت و فرياد زن براى حمله بر آنها بسوارانت و پيادگانت و شركت كن با آنها در مالها و ولدها و نويد ده آنها را و نويد نميدهد آنها را شيطان مگر بفريب
همانا بندگان من نيست مر تو را بر ايشان تسلّط و كافى است پروردگار تو كه باشد نگهدار.
تفسير
قصّه حضرت آدم عليه السّلام و امر خداوند ملائكه را بسجود در برابر او و مأموريّت شيطان در ضمن آنها و اباء او و مطرود شدنش از بارگاه قدس در سوره بقره و اعراف گذشت و كلمه طينا منصوب بنزع خافض است يعنى آيا من سجده كنم در برابر كسيكه خلق نمودى او را از گل با آنكه خلق شدهام از آتش كه شرف دارد بر گل و اين اوّل تكبّر و تمسّك باصل و نسبى بود كه موجب حرمان ابدى از رحمت و نعمت گرديد و گفت بگو بدانم اين مخلوق آنچنانى را كه برترى و فضيلت دادى بر من بچه سبب بوده با آنكه من برتر و بهترم از او و مورد سؤال براى اختصار و دلالت كلام حذف شده و چون سؤالش از روى انكار و استكبار و خارج از ميزان ادب بود جوابى نشنيد لذا قسم ياد نمود كه اگر خدا باو مهلت دهد تا روز قيامت مستأصل و اسير خود كند بنى آدم را باغواء و فريب مكر عدّه كمى از آنها را كه متمكّن نشود چون خالص كنند خود را براى عبادت و اطاعت خداوند و خداوند با كمال بىاعتنائى و توهين فرمود برو پى كارت منهم تو و اتباعت را در جهنّم بجزاى كامل خواهم رساند و براى تهديد بصورت امر قبائح اعمال او را ذكر فرمود مانند آنكه پادشاه به يكنفر از رعاياى متمرّد خود بگويد برو با اجانب بساز و هر خيانتى كه ميتوانى نسبت برعيّت من بكن باين تقريب كه لغزش ده و متزلزل كن هر كس را كه ميتوانى از بندگان من بوسوسه و گفتار ناهنجارت با صوت دلفريب غدّارت تا شامل شود تمام نغمات دلكش موسيقى و آلات لهو را كه ممنوع است و صيحه بزن و جمعآورى كن تمام عدّه و عساكر از سواره و پياده خود را براى استيصال بنى آدم و اين كنايه از اعمال
جلد 3 صفحه 374
تمام قدرت و استطاعت او است در گمراه كردن بندگان و شركت كن با آنها در اموال بوادار نمودن آنها را بكسب و جمع مال حرام و صرف در راه نامشروع و در اولاد بوادار نمودن آنها را بزنا و وارد نمودن مخلوق از نطفه خود را در زمره آنها در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود پس فرمود كه شيطان ميآيد و مىنشيند نزد زن در جائيكه مرد مىنشيند براى مقاربت با زن و كاريرا كه مرد ميكند او هم ميكند عرض شد بچه شناخته شود كسيكه از نطفه شيطان است فرمود بدوستى و دشمنى ما كسيكه دوست ما است نطفه انسان است و كسيكه دشمن ما است نطفه شيطان است و نيز از آنحضرت روايت شده كه كسيكه در وقت جماع اسم خدا را ببرد شيطان از او دور شود و كسيكه جماع كند و نام خدا را ذكر نكند شيطان هم آلت خود را با او داخل ميكند و هر دو كار ميكنند ولى نطفه يكى ميشود و روايات بسيارى دلالت دارد بر آنكه هر جماع حرامى با شركت شيطان واقع ميشود و نطفه مرد با نطفه شيطان مخلوط ميگردد و از آن ولد بوجود ميآيد كه مشترك بين انسان و شيطان است خداوند همه را از شرّ آن ملعون محفوظ فرمايد و در خاتمه اوامر تهديدى خود فرموده وعده بده بآنها وعدههاى دروغ از قبيل شفاعت بتها و توفيق توبه و شرافت نسب و انكار حشر و خلود در آتش و امثال اينها هر كس را بحسب مقام و مرتبه كمالش و اخيرا به بندگان اعلام فرموده كه بدانند تمام مواعيد شيطان دروغ بصورت راست و باطل بلباس حقّ و خطاء به حليه صواب است و بندگان خالص و مخلص خدا بقرينه اضافه لفظ عباد بياء متكلّم و آنكه بندگان مخلص در آيه ديگر استثناء شده در پناه الهى از كليّه شرور شيطان محفوظند و او قادر بر اغواء ايشان نيست و از سلطنت او خارج و در تحت سلطنت الهيه ميباشند و كافى است خداوند براى حفاظت و نگهبانى و نگهدارى از ايشان و فرد اجلى وجود مبارك امير المؤمنين عليه السّلام است كه بروايت عيّاشى آيه اخيره در شأن آنحضرت نازل شده و بايد از خداوند خواست كه ما را از پيروان او در دنيا و آخرت قرار دهد.
جلد 3 صفحه 375
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ استَفزِز مَنِ استَطَعتَ مِنهُم بِصَوتِكَ وَ أَجلِب عَلَيهِم بِخَيلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكهُم فِي الأَموالِ وَ الأَولادِ وَ عِدهُم وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيطانُ إِلاّ غُرُوراً (64)
و بسرعت بگير و جدا كن از طريق ثواب هر قدر که ميتواني كساني را که بتواني از اولاد آدم بصوت خود و بربا آنها را بلشكر خود سواره و پياده و شركت كن با آنها در اموال و اولاد و بآنها وعده بده و وعده نميدهد شيطان مگر فريب وَ استَفزِز مَنِ استَطَعتَ مِنهُم امر تهديديست چنانچه كسي را که قابل هدايت نيست و اطاعت نميكند ميگويي برو هر غلطي که ميخواهي بكن و استفزاز بمعني اخذ بسرعت است و قطع چيزي از چيزي مثل اينكه پارچه را قطعه قطعه كني و در اينجا قطع از طريق حق و صواب است و من استطعت كساني هستند که شقاوت آنها را گرفته و مخالفت انبياء و تكذيب آنها را ميكنند که شيطان بر آنها تسلط پيدا كرده چنانچه ميفرمايد إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ إِنَّما سُلطانُهُ عَلَي الَّذِينَ يَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذِينَ هُم بِهِ مُشرِكُونَ نحل آيه 101 و 102.
بصوتك صداي شيطان بزبان مبلغين سوء و آمرين بمنكرات و ناهين از معروفات است چنانچه دارد
من اصغي الي ناطق فقد عبده فان کان من اللّه فقد عبد اللّه و ان کان من الشيطان فقد عبد الشيطان
پس اينها عبده شيطان هستند و در قرآن ميفرمايد.
أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ يس آيه- 60 و نيز ميفرمايد يا بَنِي آدَمَ لا يَفتِنَنَّكُمُ الشَّيطانُ الي قوله تعالي إِنّا جَعَلنَا الشَّياطِينَ أَولِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ اعراف آيه 27 وَ أَجلِب عَلَيهِم جلب آنست که كسي را بگيرند و ببرند در حبس ميگويي فلاني را جلب كردند و شيطان جلب ميكند چنانچه گفت لَأَقعُدَنَّ لَهُم صِراطَكَ المُستَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِن بَينِ أَيدِيهِم وَ مِن خَلفِهِم وَ عَن أَيمانِهِم وَ عَن شَمائِلِهِم وَ لا تَجِدُ أَكثَرَهُم شاكِرِينَ اعراف آيه 35 و 36.
بِخَيلِكَ وَ رَجِلِكَ سوارههاي شيطان و پيادههاي او كساني هستند راكبا و
جلد 12 - صفحه 280
ماشيا ميروند رو بمعاصي و كفر و ظلم وَ شارِكهُم فِي الأَموالِ اموال محرمه بطرق غير مشروعه باغواي شيطان و شرك او است (وَ الأَولادِ) كساني که از طريق زنا يا در حال حيض و نفاس يا بدون بسم اللّه بدنيا آيند (وَ عِدهُم) وعده شيطان بقاء در دنيا و جمع مال و خطر فقر و امر بفحشاء است الشَّيطانُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ وَ يَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ بقره آيه 273.
وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيطانُ إِلّا غُرُوراً تمامش فريب و اغواء است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 64)- دامهای ابلیس! در این آیه طرق نفوذ شیطان و اسباب و وسائلی را که در وسوسههای خود به آن متوسل میشود به شکل جالب و گویایی چنین شرح میدهد: «و هر کدام از آنها را میتوانی با صدایت تحریک کن» (وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ).
«و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار»! (وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ).
شیطان دستیاران فراوانی از جنس خود و از جنس آدمیان دارد که برای اغوای مردم به او کمک میدهند، بعضی سریعتر و نیرومندتر همچون لشکر سوارهاند، و بعضی آرامتر و ضعیفتر همچون لشکر پیاده! «و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی»! (وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ).
«و آنها را با وعدهها سرگرم کن»! (وَ عِدْهُمْ).
سپس هشدار میدهد که: «ولی شیطان جز فریب و دروغ وعدهای به آنها نمیدهد» (وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً).
نکات آیه
۱- تحریک و انگیزش، شیوه اصلى ابلیس براى منحرف ساختن آدمیان (و استفزز من استطعت منهم) بسیارى از مفسّران برآنند که تعبیرهاى «استفزز ... بصوتک» و «أجلب علیهم بخیلک و رجلک» تمثیل است که در آن شیطان به فرمانده لشکرى که با فریادش، بسیج عمومى اعلان مى دارد و لشکرکشى مى کند، تشبیه شده است.
۲- توان ابلیس براى وسوسه و انحراف انسانها، محدود بوده و فراگیر همه آدمیان نیست. (و استفزز من استطعت منهم)
۳- خداوند، به مهلت خواهى ابلیس جواب مثبت داد و او را در منحرف ساختن آدمیان آزاد گذاشت. (لئن أخّرتن ... لأحتنکنّ ذریّته ... قال اذهب ... و استفزز من استطعت منهم)
۴- بانگ و صداى مخصوص، از ابزارهاى ابلیس براى ایجاد لغزش و انحراف در انسانها (و استفزز من استطعت منهم بصوتک)
۵- تأثیرپذیرى عمیق روح و روان آدمى در برابر صداها و نغمه ها (و استفزز من استطعت منهم بصوتک)
۶- مصونیت برخى انسانها از تحریک شدن به وسیله نغمه ها و تبلیغات شیطانى (استفزز من استطعت منهم بصوتک)
۷- پیروان ابلیس، فاقد کرامت و امتیاز انسانى و قرار گرفته در جرگه حیوانات * (و استفزز من استطعت منهم بصوتک) «صوت» به معناى صدا و نغمه بى معناست و معمولاً آن را در تحریک حیوانات استفاده مى کنند. بنابراین تحریک شیطان با صوت، در واقع به منزله حیوان تلقى کردن پیروان خویش است.
۸- ابلیس، داراى لشکریانى سواره و پیاده و همکارانى فراوان و گوناگون (و أجلب علیهم بخیلک و رجلک) «خیل» اسم جمع اسب است و مراد از آن، لشکر سواره نظام مى باشد و «رجل» اسم جمع رجال است و مراد از آن پیاده نظام مى باشد.
۹- ابلیس، داراى نیروهایى سریع عمل کننده و عاملهایى کند و خزنده (و أجلب علیهم بخیلک و رجلک)
۱۰- استفاده ابلیس از همه نیروها و توان خویش، در صورت تأثیر نداشتن نغمه هاى نرم وى (و استفزز ... و أجلب)
۱۱- تلاش ابلیس در کشاندن مال و نسل انسان به سوى حرام و استفاده از آن در جهت هدفهاى خویش (و شارکهم فى الأمول و الأولد)
۱۲- مال و فرزند، دو زمینه مهم نفوذ شیطان و لغزش انسان (و شارکهم فى الأمول و الأولد)
۱۳- لزوم حساسیت فزونتر انسان در حفظ مال و فرزند خویش از هجوم و دخالت شیطان (و شارکهم فى الأمول و الأولد) از اینکه خداوند، از جمله قلمروهاى نفوذ شیطان را، مال و اولاد برشمرده است، در واقع هشدار و اعلام خطرى است بر اینکه: انسان باید تلاش کند تا آنها، از دستبرد شیطان در امان بمانند.
۱۴- وعده دادن و آرزوپرورى، از شگردهاى شیطان در به دام افکندن انسان (و شارکهم ... و عدهم)
۱۵- ابلیس، از تمامى توان خویش و ابزارهاى مختلف در منحرف ساختن آدمیان استفاده مى کند. (و استفزز ... بصوتک و أجلب ... و شارکهم ... و عدهم)
۱۶- همه وعده ها و نویدهاى شیطان، بى اساس و فریب است. (و ما یعدهم الشیطن إلاّ غرورًا) «غرور» مصدر فعل «غرّ» به معناى خدعه و مکر است.
روایات و احادیث
۱۷- «عن محمدبن مسلم عن أبى جعفر(ع) قال: سألته عن شرک الشیطان قوله: «و شارکهم فى الأموال و الأولاد» قال : ما کان من مال حرام فهو شریک الشیطان، ... و یکون مع الرجل حین یجامع فیکون (الولد) من نطفته و نطفة الرجل إذا کان حراماً;[۱] محمدبن مسلم گوید: از امام باقر(ع) در باره شرکت شیطان در سخن خداوند «و شارکهم فى الأموال و الأولاد» پرسیدم، فرمود: آنچه از مال حرام است «سهم الشرکة» شیطان است شیطان است و هر گاه مجامعت حرامى صورت گیرد شیطان همراه مرد مى باشد، پس فرزند از نطفه شیطان و نطفه آن مرد پدید مى آید».
۱۸- «عن أبى عبدالله(ع)... [فى قوله] «و شارکهم فى الأموال و الأولاد» ... قال: إن الشیطان لیجىء حتى یقعد من المرأة کما یقعد الرجل منها و یحدث کما یحدث و ینکح کما ینکح قلت: بأى شىء یعرف ذلک؟ قال: بحبّنا و بغضنا، من أحبّنا کان من نطفة العبد و من أبغضنا کان نطفة الشیطان; [۲] از امام صادق(ع) در باره[سخن خداوند]«و شارکهم فى الأموال و الأولاد» روایت شده است که فرمود: همانا شیطان مى آید و بر زنان مى نشیند، همان گونه که مردان بر آنان مى نشینند و همان مى کنند که آنان انجام مى دهند ...[راوى مى گوید]گفتم: به چه چیزى این مسأله شناخته مى شود؟ حضرت فرمود: به حبّ و بغض نسبت به ما. هر کس ما را دوست بدارد، از نطفه پدرش مى باشد و هر کس بر ما بغض بورزد، از نطفه شیطان مى باشد».
۱۹- «قال الصادق(ع): من لم یبال ما قال و ما قیل فیه فهو شرک شیطان، و من لم یبال أن یراه الناس مسیئاً فهو شرک شیطان، و من اغتاب أخاه المؤمن من غیر ترة بینهما فهو شرک شیطان، و من شغف بمحبة الحرام و شهوة الزنا فهو شرک شیطان ...;[۳] امام صادق(ع) فرمودند: کسى که باکى ندارد که چه مى گوید و یا در باره او چه گفته مى شود و کسى که ترسى ندارد از اینکه مردم او را گناهکار ببینند ( در حال گناه ببینند) و کسى که غیبت برادر مؤمنش را مى کند بدون اینکه بینشان دشمنى باشد و کسى که محبت به حرام و شهوت زنا دلش را فرا گیرد; [اینها از مواردى است که ]شیطان در او شرکت داشته است...».
موضوعات مرتبط
- آرزو: آثار آرزو ۱۴
- ائمه(ع): آثار کینه با ائمه(ع) ۱۸; آثار ولایت ائمه(ع) ۱۸
- ابلیس: اجابت استمهال ابلیس ۳; اختیار ابلیس ۳; اغواگرى ابلیس ۲، ۳; بى ارزشى پیروان ابلیس ۷; تلاش ابلیس ۱۰، ۱۱، ۱۵; تنوع سپاه ابلیس ۸; روش اغواگرى ابلیس ۱، ۱۰، ۱۱، ۱۵; دامهاى ابلیس ۴; صداى ابلیس ۴; محدوده سلطه ابلیس ۲; ویژگیهاى سپاه ابلیس ۹
- انسان: تأثیرپذیرى انسان ۵; لغزشگاههاى انسان ۱۲
- شیطان: اغواگرى شیطان ۶، ۱۶; پوچى بشارتهاى شیطان ۱۶; پوچى وعده هاى شیطان ۱۶; دامهاى شیطان ۱۱، ۱۲، ۱۴; روش اغواگرى شیطان ۱۴; زمینه اغواگرى شیطان ۱۲; مبارزه بانفوذ شیطان ۱۳; مشارکت شیطان ۱۷، ۱۸، ۱۹; مصونیت از شیطان ۶; وعده هاى شیطان ۱۴
- صداها: آثار روانى صداها ۵
- عواطف: سوءاستفاده از عواطف ۱
- فرزند: محافظت از فرزند ۱۳; نقش فرزند ۱۲
- کرامت: فاقدان کرامت ۷
- مال: محافظت از مال ۱۳; نقش مال ۱۲
- محرمات: عوامل ارتکاب محرمات ۱۱