النحل ٣٧
ترجمه
النحل ٣٦ | آیه ٣٧ | النحل ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَحْرِصْ»: آزمند باشی. تلاش و کوشش کنی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قُلْ أَ نَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ... (۴) أَ فَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى کُلِ... (۲) مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلاَ هَادِيَ... (۳) إِنَ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ... (۰) وَ لاَ يَنْفَعُکُمْ نُصْحِي إِنْ... (۰)
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنْکَ... (۰) وَ لَوْ جَاءَتْهُمْ کُلُ آيَةٍ حَتَّى... (۰) إِنَ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۲ - ۴۰،سوره نحل
- اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است
- بيان اينكه گمراه كنندگان همانند بار گناهان ناشى از اضلالشان را بر دوش مى كشند
- چگونگى تعدد وزر و عذاب در ازاء عمل واحد
- اشاره به استفاده هاى نادرستى كه از آيه ((ليحملوا اوزارهم كاملة يوم القيمة ))
- مقصود از كسانى كه علم داده شده اند در آيه :((قال الذين اوتوا العلم ...)) معصومين عليهم السلام هستند
- معناى آيه : ((قيل للذين اتقوا ماذا انزل اليكم قالوا خيرا)) و مراد از ((الذين اتقوا))
- معناى ((طيب )) و ((طاهر)) و مقصود از طيب بودن متقين درحال توفى و مرگ
- تعلق مشيت خداوند (لوشاء الله ) به امر عدمى (ما عبدنا) در آيه و توجيه آن
- تقرير و تبيين استدلال مشركين براى بت پرستى خود
- پاسخ به دليل مشركين : تنها وظيفه پيامبران ((بلاغ مبين )) است
- تقسيم امت ها به دو طائفه هدايت يافته و گمراه
- وجه اينكه گمراهى به خلاف هدايت به خود گمراهان نسبت داده شده است
- توضيح اينكه ((ضلالت )) امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است
- تسليت و دلدارى رسول خدا(ص ): نسبت به هدايت مشركين حريص مباش
- تفسير آيه توسط جبريون و مفوضه در جهت اثبات مذهب خود
- در قيامت ياورانى هستند كه مشركين از يارى آنها بهره مند نمى شوند
- مسئله رفع اختلاف و تبين آن يكى از معرفات روز قيامت است
- اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى به :قول ، كلمه ، امر، اراده و قضاى خدا در ذيل (اننقول له كن فيكون )
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل : ((الذين اتوا العلم ))، ((... قالوا خيرا))، ((قالوااساطير الاولين )) و...)
- نقشه قريش در برابر جذابيت دعوت پيامبر اكرم (ص ) درذيل آيه ((و اذا قيل لهم ماذا...))
- روايتى درباره سلطنت و قدرت نامحدود خدا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ «37»
(اى پيامبر!) اگرچه بر هدايت آنان حرص مىورزى، امّا (بدان كه) قطعاً خداوند كسى را كه (بخاطر سوء انتخاب وعملش) گمراه كرده هدايت نمىكند و براى آنان هيچ ياورى نيست.
نکته ها
به دنبال آيهى قبل كه فرمود: انحراف گروهى بخاطر انكار و كفرشان حتمى است، اين آيه خطاب به پيامبر مىفرمايد: بر آنها دلسوزى مكن كه دلسوزى تو بىاثر است، زيرا قلب آنان را خداوند مُهر كرده و ديگر قابل هدايت نيستند.
گاهى اشكال در قابليّت مردم است، نه مبلّغ. پيامبر معصوم است و نقطه ضعفى ندارد، بهترين اخلاق را دارد، دلسوز هم هست، امّا باز هم مردم قبول نمىكنند.
پیام ها
1- انسان گاهى به جايى مىرسد كه نه در دنيا قابل هدايت است و نه در آخرت قابل نصرت. «لا يَهْدِي، مِنْ ناصِرِينَ»
2- مبلّغ بايد بداند كه به هر حال گروهى هيچ منطقى را نمىپذيرند، پس انتظار ايمان همه مردم را نبايد داشت. إِنْ تَحْرِصْ ... لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُ
3- شفاعت، قابليّت مىخواهد و هر كس از آن بهرهمند نمىشود. «ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ (37)
إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ: اگرچه حريصى بر هدايت ايشان كه ايمان آورند به تو، و هر چند كوشش كنى، فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُ: پس بدرستى كه خداى تعالى هدايت نفرمايد به قهر و جبر هر كه را كه به سوء اختيار گمراه شود و در كفر مصر گردد.
آيه شريفه در مقام تسليه خاطر مبارك حضرت پيغمبر است در دعوت آنانكه منهمك شدند در كفر و رستگار نشوند به اجابت حق، زيرا با عناد و لجاج
«1» خطبه قاصعه 234، نهج البلاغه فيض.
جلد 7 - صفحه 202
دعوت نتيجه نخواهد داشت. و اشاره به اينكه ايمان نياوردن آنها نه از جهت تقصير آن سرور است در تبليغ يا قصور آيات و شواهد، بلكه اتمام حجت كاملا شده، و لكن ايشان ابدا التفات نكنند و بر انكار باقى باشند. پس چنين اشخاص اصلا ايمان نخواهند آورد، هر قدر سعى كنى. وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ: و نيست براى ايشان هيچ يارى كنندهاى كه يارى كند و نجات دهد آنها را از عذاب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (35) وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (36) إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ (37)
ترجمه
و گفتند آنانكه مشرك شدند اگر ميخواست خدا نمىپرستيديم غير از او هيچ چيز را ما و نه پدران ما و نه حرام ميكرديم بغير حكم او هيچ چيز را اين چنين كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس آيا باشد بر پيغمبران مگر رسانيدن آشكار
و بتحقيق مبعوث نموديم در هر گروهى پيغمبرى را كه بپرستيد خدا را و بپرهيزيد از هر گمراه كنندهاى پس بعضى از ايشان كسى است كه هدايت نمود خدا و بعضى از آنها كسى است كه ثابت شد بر او گمراهى پس سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار تكذيب كنندگان
اگر حرص ورزى بر هدايت آنها پس همانا خدا هدايت نميكند كسيرا كه در ضلالت گذارده و نيست مر آنها را هيچ يارى كنندگان.
تفسير
- اهل شرك در اين مقام بتعليم شيطان مغالطه عجيبى نمودند كه خداوند آنرا نقل و جواب فرموده و آن آنستكه خداوند قادر است بر هر امرى اگر خواسته بود ما و پدرانمان بت پرست نباشيم منصرف مينمود ما را از پرستش غير از خود و نيز منصرف مينمود ما را از آنكه چيزيرا بدلخواه خود حرام يا حلال نمائيم و اينكه ننموده دليل است بر آنكه خواسته است ما چنين
جلد 3 صفحه 285
باشيم پس افعال ما مرضى خدا است و كسى نبايد ما را منع نمايد و جواب آنستكه فرق است بين قدرت و مشيت و رضايت بلى خدا قادر است كه كفار را منصرف نمايد از كفر و تحريم حلال و ساير اعمال ناشايسته ولى نميخواهد آنها باجبار موحّد و صالح شوند ميخواهد باختيار و استحقاق بمقامات عاليه برسند و راضى نيست بكفر و اعمال قبيحه آنها و اين اشكال و اعمال ناشايسته از امم سابقه در مقابل انبياء گذشته واقع شد و ايشان بوظيفه خودشان كه ابلاغ احكام و معارف بود عمل نمودند و جواب گوئى كردند و ما مبعوث نموديم ايشانرا كه بامتهاى خودشان بگويند پرستش كنيد خدا را و اجتناب نمائيد از هر گمراه كنندهاى خواه شيطان باشد خواه بت خواه انسان پس بعضى از مردمان منصف عاقل قبول نمودند و خداوند هدايت نمود ايشانرا و بعضى از مردم متعصب جاهل قبول ننمودند و باقى و ثابت و مصرّ بر ضلالت شدند و خداوند آنها را معذب فرمود بانواع عذابها از قبيل خسف و غرق و صاعقه و امثال اينها اگر قبول نداريد برويد سير كنيد در زمين و آثار باقيه آنها را كه دلالت بر معذب شدن آنها دارد مشاهده نمائيد تا بدانيد كه خدا راضى بافعال آنها نبوده كه بانواع عذاب معذب و هلاكشان فرموده پس بافعال شما هم كه مانند آنها است راضى نيست و نميخواهد كفر و شرك و تحريم حلال و تحليل حرام را و قمى ره فرموده مراد از سير در ارض رجوع باخبار پيشينيان است و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند مبعوث نفرمود هيچ پيغمبرى را مگر بولايت ما و برائت از دشمنان ما و مراد از كسانيكه بر ضلالت باقى ماندند تكذيب كنندگان آل محمدند و در آيه اخيره خطاب به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده كه اصرار زياد بهدايت آنها نداشته باشد همان ابلاغ و اتمام حجت كافى است خداوند گمراهانى را كه بحال خودشان واگذار فرموده براى اعراض از ذكر و عدم قابليت هدايت نخواهد فرمود و ناصر و معينى براى آنها در دنيا و آخرت نخواهد بود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِن تَحرِص عَلي هُداهُم فَإِنَّ اللّهَ لا يَهدِي مَن يُضِلُّ وَ ما لَهُم مِن ناصِرِينَ (37)
اگر اي رسول اكرم هر چه شما تحريص و جديت و اصرار كني بر هدايت آنها، پس محققا خداوند هدايت نميكند كساني که در ضلالت و گمراهي فرو رفتهاند و نيست از براي آنها احدي که آنها را ياري كند و از ضلالت بيرون آورد و از
جلد 12 - صفحه 121
عذاب الهي نجات دهد، مكرّر گفتهايم افاضه فيض از طرف فيّاض علي الاطلاق تام تمام است فقط قابليت محل شرط است، چه در دنيا و چه در آخرت اما در آخرت ايمان است که غير مؤمن هر که هست و هر چه هست قابليت دخول بهشت ندارد و لو فرض كني که مقصر نباشد، مثل اطفال كفار و مجانين و قاصرين که استحقاق عذاب هم ندارند، و امّا در دنياي صفاي قلب است که خالي از قساوت و عناد و عصبيت و كبر و حسد و غير اينها از اموري که مانع از قابليّت هدايت است باشند، لذا ميفرمايد: إِن تَحرِص عَلي هُداهُم حريص كسي را گويند بر امري اصرار داشته باشد اصرار بليغي مثل كساني که حريص بر مال دنيوي باشند و حضرت رسالت اصرار بليغي بر هدايت قوم داشت بمواعظ و نصايح و اقامه معجزات و تبشير بنعم و فيوضات اخروي و تخويف و انذار از عقوبات الهي ميفرمايد: نظر به اينكه اينها از قابليت هدايت افتادهاند اينکه اصرار فائده ندارد فَإِنَّ اللّهَ لا يَهدِي مَن يُضِلُّ خداوند دست عنايت و لطف و توفيق را از سر آنها برداشته چون خود را در ضلالت و گمراهي انداخته و از قابليت انداختهاند وَ ما لَهُم مِن ناصِرِينَ و چيزي که آنها را نصرت كند و از بليّات دنيوي و عقوبات اخروي نجات دهد از براي آنها نيست مثل بتهاي آنها و بزرگان آنها که متابعت آنها را ميكردند يا شياطين که آنها را وسوسه ميكردند يا مال و جاه آنها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- در این آیه ضمن دلداری به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تأکید میکند که، سر انجام کار این گروه گمراه و لجوج به جایی میرسد که: «هر قدر بر هدایت آنها حریص باشی (و تلاش کنی فایدهای ندارد زیرا) خداوند کسی را که گمراه کرد هدایت نمیکند»! (إِنْ تَحْرِصْ عَلی هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ).
«و برای آنها هیچ یار و یاوری نیست» (وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ).
جمله فوق مخصوص آن گروه است که خیره سری و لجاجت را به حد اعلا رسانده، و آن چنان در استکبار و غرور و غفلت و گناه غرقند که دیگر درهای هدایت به روی آنها گشوده نخواهد شد.
نکات آیه
۱- حرص و علاقه شدید پیامبر(ص) بر هدایت کردن مشرکان (و قال الذین أشرکوا ... حقّت علیه الضللة ... إن تحرص على هدهم)
۲- خداوند، کسانى را که به گمراهى بکشاند، هدایت نخواهد کرد. (فإن الله لایهدى من یضلّ)
۳- پیامبر(ص) بدون خواست خداوند، قادر به هدایت کردن گمراهان نیست. (إن تحرص على هدهم فإن الله لایهدى من یضلّ) جواب «إن» شرطیه «لاتقدر» محذوف است به قرینه اینکه «فا» در «فإن الله لایهدى من یضلّ» براى تعلیل است; یعنى، اگر تو حرص و ولع هم بر هدایت آنان داشته باشى، نخواهى توانست; زیرا خداوند گمراه شدگان به دست خود را هدایت نخواهد کرد.
۴- تلاش انبیا و هدایتگران، به تنهایى براى هدایت گمراهان کافى نیست. (إن تحرص على هدهم فإن الله لایهدى من یضلّ)
۵- زمام امر هدایت و گمراهى، به دست خداوند است. (إن تحرص على هدهم فإن الله لایهدى من یضلّ)
۶- کسانى که محکوم به گمراهى اند، هرگز هدایت نخواهند شد. (و منهم من حقّت علیه الضللة ... فإن الله لایهدى من یضلّ)
۷- صرف وجود هدایتگر مناسب، براى هدایت شدن کافى نیست. (إن تحرص على هدهم فإن الله لایهدى من یضلّ)
۸- گمراهان، از هرگونه یار و مددکارى محرومند. (فإن الله لایهدى من یضلّ و ما لهم من نصرین)
۹- محرومان از هدایت خداوند، مردمانى بى یاورند. (فإن الله لایهدى من یضلّ و ما لهم من نصرین)
۱۰- هدایت شدگان، از عنایت خداوند و از مددکار و یاورانى برخوردار خواهند بود. (فمنهم من هدى الله و منهم من حقّت علیه الضللة ... فإن الله لایهدى من یضلّ و ما لهم من نصرین) از آن جایى که خداوند مردم را دو گروه هدایت پذیر و گمراه معرفى کرده و گمراهان را محروم از هدایت خدا و یار و یاور دانسته است، به قرینه مقابله مى توان نکته یاد شده را به دست آورد.
موضوعات مرتبط
- انبیا: شرایط تأثیر هدایتهاى انبیا ۴
- خدا: آثار مشیت خدا ۳; محرومان از هدایتهای خدا ۹; نقش خدا ۵; ویژگیهاى اضلال خدا ۲
- گمراهان: بی یاورى گمراهان ۸، ۹; شرایط هدایت گمراهان ۳، ۴; محرومیت گمراهان ۸; هدایت ناپذیرى گمراهان ۲، ۶
- گمراهى: منشأ گمراهى ۵
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۰
- محمد(ص): شرایط تأثیر هدایتهاى محمد(ص) ۳; علایق محمد(ص) ۱; هدایتگرى محمد(ص) ۱
- مشرکان: هدایت مشرکان ۱
- مهتدین: فضایل مهتدین ۱۰; یاور مهتدین ۱۰
- هدایت: شرایط هدایت ۷; منشأ هدایت ۵
- هدایت ناپذیران ۲: