التوبة ٩١
ترجمه
التوبة ٩٠ | آیه ٩١ | التوبة ٩٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمَرْضَی»: جمع مریض، بیماران. «حَرَجٌ»: گناه. ایراد. «نَصَحُوا»: خالص و مخلص شدند. از مصدر (نصح) به معنی خلوص. «مَا عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ»: این جمله جنبه ضربالمثل را دارد. حرف (مِنْ) زائد و برای تأکید است. یعنی: سرزنشگران راهی برای سرزنش محسنان ندارند.و ...
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسی» گوید: قتادة گوید: این آیه درباره عابد بن عمر و المزنى و دیگران نازل گردیده.
ابن عباس گوید: درباره عبدالله بن معقل المزنى نازل شده زیرا او با جماعتى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا رسول الله وسائل سفر و جهاد را از قبیل سوارى و غیره از براى ما مهیا فرماى. پیامبر فرمود: من چیزى ندارم که به شما بدهم.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۹۶ - ۸۱، سوره توبه
- ادامه آيات مربوط به كسانى كه از رفتن به جنگ سرباز زدند و نكوهش و تهديد آنان به عذاب آخرت
- نهى از نمازگزاردن بر جنازه منافقين و ايستادن در كنار گور آنان
- بر خلاف منافقين ، مؤ منين به ماندن در خانه و شهر راضى نشدند بلكه بااموال و انفس خود به جهاد برخاستند
- نكته موجود در جمله : (( اعدّ الله لهم جنات ... )) و اينكه ورود به جنت براى مؤ منين مجاهد مشروط به باقى ماندن آنان به صفاى ايمان و اصلاحاعمال است
- مقايسه بين فقراء و تهيدستان كه آمادگى خود را براى جهاد اعلام نمودند، و دروغگويان منافق
- كسانى كه حكم وجوب جهاد از آنها برداشته شده و معذور مى باشند
- عذرخواهى منافقين از شما بعد از جنگ مسموع و مقبول نيست و نبايد از آنها راضى شويد
- روايتى در ذيل آيه شريفه : (( فرح المخلفون ... ))
- رواياتى در ذيل آيه اى كه از نمازگزاردن بر جنازه ميت منافق و حضور در كنار قبر او نهى مى كند (و لا تصل احد منهم )
- بيان ضعف و جعلى بودن رواياتى كه حاكى از نمازگزاردن پيامبر (ص ) بر جنازه عبدالله بن ابى و حضور او در كنار قبر او و... مى باشد
- چند روايت در مورد خوالف (كسانى كه با پيامبر به قصد تبوك نرفتند)
- چند روايت در مورد بكائين (چند نفرى كه به سبب نداشتن مركب براى حضور يافتن در جنگ بسيار گريستند)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «91»
بر ناتوانان وبيماران (كه نمىتوانند در جهاد شركت كنند) و تهيدستانى كه چيزى براى خرج كردن (در راه جهاد) نمىيابند، ايرادى نيست، به شرط آن كه خيرخواه خدا و پيامبرش باشند، (و از آنچه در توان دارند مضايقه نكنند.) (زيرا) بر نيكوكاران راه سرزنش و مؤاخذهاى نيست و خداوند بخشندهى مهربان است.
نکته ها
پيرمردى نابينا خدمت پيامبر آمد و عرض كرد: كسى را ندارم كه دستم را گرفته و به جبهه ببرد. ناتوان و سالمندم. آيا عذرم پذيرفته است؟ پيامبر سكوت كرد، تا آنكه اين آيه نازل شد.
شگفتا از عاشقان اسلام كه با وجود پيرى ونابينايى، باز هم وجدانشان آرام نيست و براى تركِ جبهه، از پيامبر سؤال مىكنند!
ممكن است مراد از نادارى اين باشد كه آنان نمىتوانند بدون حضور خود در خانواده، هزينهى زندگى زن و فرزند خود را تأمين كنند و اگر به جبهه بروند، آنان گرسنه مىمانند. «1»
در اسلام فرمان حَرَجى و فوق طاعت نيست، اسلام انعطاف پذير است و بنبست ندارد.
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كارى را كه انسان نتواند انجام دهد، تكليف ندارد و سپس اين آيه را تلاوت فرمودند. «2»
پیام ها
1- تكاليف الهى به قدر توان بشر است. لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ .... حَرَجٌ (ضعيفان و بيماران كه ناتوانى جسمى دارند، از جهاد با جان و فقيران كه ناتوانى مالى دارند، از جهاد با مال معافاند)
«1». تفسير راهنما.
«2». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 1، ص 165.
جلد 3 - صفحه 484
2- خيرخواهى هرگز ساقط نمىشود، ناتوانان نيز به نحوى كه مىتوانند حمايت كنند. حتّى نابيناى سالمند، به دعاى با زبان و قلب و خيرخواهى براى رزمندگان، موظّف است. «إِذا نَصَحُوا»
3- آنان كه از جهاد معذورند، ولى علاقه به آن دارند، از نيكوكارانند. «الْمُحْسِنِينَ»
4- از آنان كه بدون قصور و كوتاهى و با داشتن انگيزهى خوب، زيانى سر زند، مؤاخذه نمىشود و تاوانى نمىپردازند. «1» «ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (91)
ج5، ص 173
بعد از آن اجازه صاحبان عذرهاى صحيحه را در جهاد بيان مىفرمايد:
لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ: نيست بر ناتوانان و عاجزان. وَ لا عَلَى الْمَرْضى: و نه بيماران و صاحبان درد. وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ: و نه بر آنانكه نيابند چيزى را كه خرج كنند براى خود و اسباب راه سازند، مانند قوم جهينه و مزينه. و چون قدرت بر انفاق، شرط وجوب جهاد است، پس بر عهد واجب نباشد به جهت عدم قدرت او بر آن. حاصل آيه: نيست بر اين جماعت مذكوره، حَرَجٌ:
و بأسى و گناهى كه از جنگ باز ايستند. إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ: هر گاه نيك فرمانبردارى كنند مر خداى تعالى و پيغمبر او را به ايمان و طاعت در پنهانى و آشكارا. «نصح» اصلاح فعل است به اخلاص نيت.
ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ: نيست بر نيكوكاران كه ناصحانند. مِنْ سَبِيلٍ: هيچ راه عتابى و ملامتى و كسى را با ايشان كارى نيست و مذمت را بر ايشان راهى نيست. نزد بعضى آيه عام است در كل محسن، و احسان عبارت است از رساندن نفع به غير يا خالى بودن از وجوه قبيحه. وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ: و حق تعالى آمرزنده است آن را كه به جهت عذر از جهاد بازماند، مهربان است كه معذور آن را رخصت قعود فرمايد. ابن ضحاك گفته: «1» اين آيه در شأن عبد اللّه بن مكتوم آمد كه كور بود، خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله عرضه داشت: من پير و شكسته، ضعيف الحال و نحيف الجسم شدم، و قائدى ندارم، آيا براى من رخصت در تخلف از جهاد باشد؟ حضرت ساكت، جبرئيل نازل و اين آيه آورد.
نكته- وضع «محسنين» در محل ضمير به جهت دلالت است بر آنكه ايشان داخل هستند در سلك محسنين، و معاتب نيستند بر ترك خروج به محاربه
«1» مجمع البيان ج 3 ص 60.
ج5، ص 174
مشركين با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (91) وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ (92) إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (93)
ترجمه
نيست بر ضعيفان و نه بر بيماران و نه بر آنانكه نمىيابند چيزيرا كه صرف كنند گناهى چون باخلاص عمل نمايند براى خدا و پيغمبرش نيست بر نيكوكاران هيچ راهى و خدا آمرزنده مهربان است
و نه بر آنانكه چون آمدند نزد تو براى آنكه سوار كنى آنها را گفتى نمىيابم چيزيرا كه سوار كنم شما را برگشتند در حاليكه از چشمهاشان ميريخت اشك براى اندوه از آنكه نمىيافتند چيزيرا كه صرف كنند
جز اين نيست كه راه عتاب بر كسانى است كه اذن ميخواهند از تو با آنكه آنها بىنيازانند راضى شدند بآنكه باشند با زنان بازمانده و مهر نهاد خدا بر دلهاشان پس آنها نميدانند.
تفسير
بعضى گفتهاند آيه اول نازل شد در باره ابن امّ مكتوم كه نابينا و ضعيف بود چون اذن خواست و پيغمبر (ص) ساكت شد و بعضى گفتهاند در باره عائذ بن عمرو و اصحاب او نازل شد و آيه دوم گفتهاند در باره بكّائون نازل شده كه هفت نفر بودند و در اسامى آنها اختلاف شده است و عياشى از صادقين عليهما السلام نقل نمود كه يكى
جلد 2 صفحه 611
از آنها عبد اللّه بن يزيد بن ورقاء خزاعى بوده و قمى ره فرموده بكّائون هفت نفر بودند از هفت قبيله و اسامى آنها را ذكر نموده و فرموده اينها آمدند نزد پيغمبر (ص) گريان و عرض كردند ما قوّه بيرون آمدن نداريم پس آيه اول و دوم نازل گرديد و فرموده اينها كفش ميخواستند كه بپوشند در هر حال مراد از ضعفاء ناتوانانند از قبيل پيران فرسوده و عجزه مانند كور و شل و زمينگير و امثال اينها و مراد از مرضى بيمارانى هستند كه يا قادر بر حركت نباشند يا حركت مضر باشد براى آنها و فرقه سوم فقرائى هستند كه مخارج راه و وسائل حركت را فاقدند كه در صورتى كه راست بگويند و واقعا متمكن نباشند خداوند تكليف شاق نمىفرمايد و گناهى بر آنها نيست و چون بوظيفه شرعيّه خودشان كه ترك جهاد است رفتار نمودهاند كار خوبى كردهاند و راه عتابى بر آنها نيست علاوه بر آنكه خداوند آمرزنده و مهربان است بر فرض جزئى قصورى هم شده باشد عفو خواهد فرمود پس از آن خطاب به پيغمبر (ص) فرموده ميفرمايد و نيز راه عتابى نيست بر كسانى كه چون حاضر ميشوند براى آنكه وسائل حركتشان را فراهم نمائى با آنكه خودت بآنها ميگوئى من وسائل ندارم و اگر طبعا مايل بحركت نباشند بايد خوشحال شوند بواسطه اندوهى كه از اين حرمان بر ايشان روى ميدهد مراجعت ميكنند از حضور تو در حاليكه اشك از چشمانشان بطورى جارى است كه گويا ديدههاى آنها تمامى اشك شده و در جريان است براى آنكه متمكن از مصارف راه نيستند بلى راه عتاب و خطاب باز است بر اشخاصيكه اذن ميخواهند از تو با آنكه تمام وسائل براى آنها مهيّا است جز محبت خدا و پيغمبر كه راضى ميشوند مانند زنان محروم از جهاد در خانه بنشينند و از اين سعادت بىبهره باشند و خداوند بپاداش معاصى و ترك نظر و تعقل آنها را بحال خودشان واگذار فرمود تا از تراكم جهل و عصيان روزنه قلبشان بعالم غيب مسدود گرديد گويا مهر الهى بدريچه دلهاشان زده شد ديگر چيزى نميدانند و آنها هشتاد نفر بودند از قبائل مختلفه كه بخسران دنيا و آخرت گرفتار شدند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَيسَ عَلَي الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَي المَرضي وَ لا عَلَي الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَي المُحسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (91)
نيست بر اشخاص ضعيف و نه بر مريضها و نه بر فقراء که ندارند چيزي را که انفاق كنند در راه جهاد حرجي و مؤاخذهاي مشروط بر اينكه از روي خلوص و واقعيت باشد که اگر ضعف مزاجي از زمانه و عجزه و كوري يا مريضي يا نداشتن مخارج سفر و نفقه خروج باشد که اگر نبود خارج ميشدند براي جهاد يا انفاق ميكردند بمجاهدين نيست بر نيكوكاران ايرادي و بحثي و خداوند غفور است ميآمرزد و رحيم است ترحم ميفرمايد.
لَيسَ عَلَي الضُّعَفاءِ شل باشد يا عاجز يا كور يا زمينگير يا ضعف قوي وَ لا عَلَي المَرضي مرضي که مانع از خروج باشد که حقيقة نتواند و بستري شده باشد وَ لا عَلَي الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنفِقُونَ تهيدست باشد که وسائل سفر را نتواند تهيه كند و كسي هم تحمل نكند براي آنها حرج يعني مؤاخذه و عذر آنها پذيرفته است) إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ که بخواهند باين توفيق جهاد موفق شوند و نتوانند و ديگران را ترغيب و تحريص كنند براي جهاد اينها نيكوكارانند ما عَلَي المُحسِنِينَ مِن سَبِيلٍ نه در دنيا گرفتار عقوبت ترك جهاد ميشوند و نه در آخرت از آنها سختگيري ميكنند مثل حضرت زين العابدين عليه السّلام در كربلا.
وَ اللّهُ غَفُورٌ آمرزنده است و از آنها مؤاخذه نميكند و رحيم از فيوضات جهاد هم و از مثوبات جهات محروم نميفرمايد.
291
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 91)
شأن نزول:
چنین نقل شده که یکی از یاران با اخلاص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله عرض کرد: ای پیامبر خدا! من پیرمردی نابینا و ناتوانم، حتی کسی که دست مرا بگیرد و به میدان جهاد بیاورد، ندارم، آیا اگر در جهاد شرکت نکنم معذورم؟
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سکوت کرد، سپس آیه نازل شد و به این گونه افراد اجازه داد.
تفسیر:
در این آیه و دو آیه بعد برای روشن ساختن وضع همه گروهها از نظر معذور بودن یا نبودن در زمینه شرکت در جهاد تقسیم بندی مشخصی شده است.
نخست میگوید: «کسانی که ضعیف و ناتوان هستند (بر اثر پیری و یا نقص اعضا همچون فقدان بینایی) همچنین بیماران و آنها که وسیله لازم برای شرکت در میدان جهاد در اختیار ندارند بر آنها ایرادی نیست که در این برنامه واجب اسلامی شرکت نکنند» (لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ).
این سه گروه در هر قانونی معافند، و عقل و منطق نیز معاف بودن آنها را امضا میکند و مسلم است که قوانین اسلامی در هیچ مورد از منطق و عقل جدا نیست.
سپس یک شرط مهم برای حکم معافی آنها بیان کرده، میگوید «این در صورتی است که آنها از هرگونه خیرخواهی مخلصانه در باره خدا و پیامبرش دریغ ندارند» (إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ).
و با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشویق کنند و در تضعیف روحیه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی نورزند.
بعدا برای بیان دلیل این موضوع میفرماید: این گونه افراد مردان نیکوکاری هستند و «برای نیکوکاران هیچ راه ملامت و سرزنش و مجازات و مؤاخذه وجود ندارد» (ما عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ).
و در پایان آیه خدا را با دو صفت از اوصاف بزرگش به عنوان دلیل دیگری بر
ج2، ص241
معاف بودن این گروههای سه گانه توصیف میکند و میگوید: «خداوند غفور و رحیم است» (وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
نکات آیه
۱ - افراد ضعیف و مریض و فاقد هزینه و امکانات جنگى، از شرکت در جنگ معافند و گناهى بر آنان نیست. (لیس على الضعفاء ... حرج)
۲ - قدرت، شرط تکلیف است. (لیس على الضعفاء ... حرج)
۳ - عدم قدرت بر تأمین نیازهاى ضرورى خانواده، در صورت رفتن به جهاد، سبب معافیت از جنگ است. (و لا على الذین لا یجدون ما ینفقون حرج) منظور از انفاق در «ینفقون» مى تواند انفاق بر افراد تحت تکفل و واجب النفقه باشد.
۴ - در میان مجموعه احکام اسلام، حکم حرجى (مشقت آفرین) وجود ندارد. (لیس على الضعفاء ... حرج)
۵ - افراد تهیدست، معاف از جهاد مالى (و لا على الذین لا یجدون ما ینفقون حرج) در آیات قبل، سخن از جهاد با مال و جان بود و در این آیه، ممکن است استثناى ضعیفان و مریضان از جهاد جانى و استثناى تهیدستان، از جهاد مالى باشد.
۶ - اسلام دین آسان و انعطاف پذیر در برابر ناتوانیها، دشواریها و مشکلات گوناگون زندگى (لیس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذین لا یجدون ما ینفقون حرج)
۷ - معاف شدگان از جنگ، باید در پشت جبهه حمایتگر رزمندگان و خیرخواه خدا و رسولش باشند. (لیس على الضعفاء ... إذا نصحوا للّه و رسوله)
۸ - پذیرفته شدن عذر مکلف از سوى خداوند، مشروط به خلوص و حسن نیت است. (لیس على ... حرج إذا نصحوا للّه و رسوله)
۹ - لزوم خیرخواهى مؤمنان براى دین و پیامبر(ص) و رهبر الهى (إذا نصحوا للّه و رسوله)
۱۰ - خیرخواهى براى دین و رهبر الهى، تکلیفى همگانى و ساقط نشدنى (لیس على الضعفاء ... إذا نصحوا للّه و رسوله) برداشت فوق بدان دلیل است که جهاد در موارد ضعف، بیمارى و تهیدستى ساقط مى شود ولى «نصح» (خیرخواهى) ساقط نمى شود.
۱۱ - خیرخواهان براى خدا و رسول، از محسنانند. (إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنین من سبیل)
۱۲ - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد، در صورت داشتن حسن نیت و خیرخواه بودن، از محسنان به حساب مى آیند. (لیس على الضعفاء ... إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنین من سبیل)
۱۳ - اشخاص معذور از جهاد، در صورت خیرخواهى براى دین و رهبر جامعه اسلامى، مصون از عذاب و کیفر تخلف از جنگ (الذین کفروا منهم عذاب ألیم ... ما على المحسنین من سبیل)
۱۴ - معاف شدگان از جهاد، در صورت داشتن حسن نیت و خیرخواه بودن، باید از هر گونه تعرض در جامعه مصون باشند. (لیس على الضعفاء ... إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنین من سبیل)
۱۵ - نقش انگیزه و هدف انسان در حسن و قبح عملش و ارزش گذارى آن (إذا نصحوا ... ما على المحسنین من سبیل)
۱۶ - پذیرش عذر مؤمنان براى معافیت از جهاد، تبلور غفران و رحمت الهى (لیس على الضعفاء ... و اللّه غفور رحیم)
۱۷ - رفع تکلیف حرجى (مشقت بار) و نیز جعل قاعده احسان، جلوه غفران و رحمت الهى براى بندگان (ما على المحسنین من سبیل و اللّه غفور رحیم)
۱۸ - معاف شدگان از جهاد، در عین معذور بودن، نیازمند غفران و رحمت خدایند. (لیس على الضعفاء ... و اللّه غفور رحیم)
۱۹ - خدا، غفور (آمرزنده) و رحیم (مهربان) است. (و اللّه غفور رحیم)
روایات و احادیث
۲۰ - از امام صادق (ع) روایت شده: «شفاعتنا لأهل الکبائر من شیعتنا و اما التائبون فإن اللّه عزّ و جلّ یقول: «ما على المحسنین من سبیل» ;[۳] شفاعت ما براى شیعیانى است که گناهان کبیره مرتکب شده باشند اما توبه کنندگان، پس خداى عز و جل مى فرماید: بر محسنین راهى [براى محکومیت]نیست ».
۲۱ - از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: « ... إن اللّه یحتج على العباد بما آتاهم و عرّفهم ... و ما امروا إلا بدون سعتهم ... و کل شیئى لا یسعون له فهو موضوع عنهم ... ثم تلا «لیس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذین لا یجدون ما ینفقون حرج» ... ;[۴] ... به تحقیق خداوند بر بندگان احتجاج مى کند به چیزى که به آنها عطا فرموده و شناختى که به آنها داده است ... و آنان م-أمور نشده اند مگر به تکلیفى که پایین تر از سعه و توانشان باشد ... و هر تکلیفى که در وسع بندگان نباشد، از آنها برداشته شده ... سپس امام آیه شریفه را تلاوت فرمود: «بر ضعیفان و بیماران و آنان که چیزى نمى یابند که (در راه جهاد) هزینه کنند، باکى نیست» ... .
موضوعات مرتبط
- ائمه(ع): شفاعت ائمه(ع) ۲۰
- احکام: ۱، ۳، ۵
- اخلاص: آثار اخلاص ۸
- ارزشگذارى: ملاک ارزشگذارى ۱۵
- اسلام: انعطاف پذیرى اسلام ۶ ; سهولت اسلام ۶ ; ویژگیهاى اسلام ۴، ۶
- اسماء و صفات: رحیم ۱۹ ; غفور ۱۹
- انگیزه: آثار انگیزه ۱۵
- بیماران: معذوریت بیماران ۱
- تکلیف: تکلیف همگانى ۱۰ ; رفع تکلیف حرجى ۱۷ ; شرایط تکلیف ۲ ; عوامل رفع تکلیف ۳ ; قدرت در تکلیف ۲، ۲۱
- جهاد: آمرزش معذوران از جهاد ۱۸ ; احکام جهاد ۱، ۳، ۵، ۲۱ ; حسن نیت معذوران از جهاد ۱۲ ; خیرخواهى معذوران از جهاد ۱۲، ۱۳ ; عوامل معذوریت از جهاد ۳ ; مجازات تخلف از جهاد ۱۳ ; مسؤولیت معذوران از جهاد ۷ ; مصونیت معذوران از جهاد ۱۴ ; معذوران از جهاد ۱، ۲۱ ; معذوران از جهاد مالى ۵
- حسن نیت: آثار حسن نیت ۱۲، ۱۴
- خانواده: عجز از تأمین خانواده ۳
- خدا: آمرزشهاى خدا ۱۸ ; نشانه هاى آمرزش خدا ۱۶، ۱۷ ; نشانه هاى رحمت خدا ۱۶، ۱۷
- خیرخواهان: خیرخواهان براى خدا ۱۱
- خیرخواهى: آثار خیرخواهى ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; خیرخواهى براى خدا ۷
- دین: خیرخواهى براى دین ۹، ۱۰، ۱۳
- رهبران دینى: خیرخواهى براى رهبران دینى ۹، ۱۰، ۱۳
- شفاعت: شرایط شفاعت ۲۰
- ضعیفان: معذوریت ضعیفان ۱
- عمل: ملاک عمل پسندیده ۱۵ ; ملاک عمل ناپسند ۱۵
- فقر: آثار فقر ۵
- فقرا: معذوریت فقرا ۱
- قواعد فقهى: قاعده احسان ۱۷ ; قاعده نفى عسر و حرج ۴، ۱۷، ۲۱
- مؤمنان: قبول عذر مؤمنان ۱۶ ; مسؤولیت مؤمنان ۹
- مجازات: موارد عفو از مجازات ۱۳
- مجاهدان: حمایت از مجاهدان ۷
- محسنان: ۱۱، ۱۲ آمرزش محسنان ۲۰
- محمّد(ص): خیرخواهان محمّد(ص) ۱۱ ; خیرخواهى براى محمّد(ص) ۷، ۹
- مکلف: شرایط قبول عذر مکلف ۸
- نیازها: نیاز به آمرزش ۱۸ ; نیاز به رحمت ۱۸
- نیت: آثار نیت ۱۵
منابع
- ↑ صاحب مجمع البیان از قول ضحاک چنین گوید: این آیه درباره عبدالله بن زائدة یعنى ابن اممکتوم نازل شده که مردى کور بود و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا نبىّ اللّه من مردى کور و نحیف الجسم هستم. آیا مى توانم از جهاد معاف باشم؟ پیامبر سکوت اختیار کرد سپس این آیه نازل شد. قتادة گوید: درباره عائد بن عمرو و یاران او نازل گردیده است.
- ↑ ابن ابىحاتم در تفسیر خود از زید بن ثابت روایت کرده و گوید: من کاتب وحى رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. موقعى که سوره توبه را مى نوشتم به آیات قتال که میرسیدم، قلم را بر گوش مى نهادم و پیامبر آیاتى که بر او نازل میشد، تأمل مى کرد تا این که کورى بر او وارد شد و گفت: یا رسول اللّه وضع من چگونه خواهد بود در حالى که کور هستم و نمى توانم در جهاد شرکت کنم سپس این آیه نازل شد.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۷۶، ح ۳۴، ب ۱۷۹ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۵۲، ح ۲۷۱.
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۱۶۵، ح ۴ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۵۲- ، ح ۲۷۰.