الأحزاب ٥٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.

|بى‌گمان، خدا و فرشتگان او بر پيامبر درود مى‌فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! بر او درود فرستيد و سلام گوييد، سلامى [شايسته و تسليم فرمان او باشيد]
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‌فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد.
خدا و فرشتگانش بر (روان پاک) این پیغمبر صلوات و درود می‌فرستند شما هم ای اهل ایمان، بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم و اجلال بر او سلام گویید و تسلیم فرمان او شوید.
همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت می فرستند. ای اهل ایمان! بر او درود فرستید و آن گونه که شایسته است، تسلیم او باشید.
خدا و فرشتگانش بر پيامبر صلوات مى‌فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر او صلوات فرستيد و سلام كنيد؛ سلامى نيكو.
همانا خداوند و فرشتگانش به پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان [شما نیز] بر او درود بفرستید و سلام [و تسلیم‌] عرضه دارید
همانا خداى و فرشتگان او بر پيامبر درود مى‌فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد- يعنى بگوييد: اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد- و سلام گوييد سلامى در خور و شايسته- يا فرمان او را چنانكه شايسته است گردن نهيد-.
خداوند و فرشتگانش بر پیغمبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! شما هم بر او درود بفرستید و چنان که باید سلام بگوئید.
خدا و فرشتگانش به‌راستی بر پیامبر رحمت می‌فرستند. هان ای کسانی که ایمان آوردید! بر او (از خدا) رحمت بخواهید و به فرمانش به‌خوبی گردن نهید.
همانا خدا و فرشتگانش درود (آمرزش) فرستند بر پیمبر ای آنان که ایمان آوردید درود فرستید بر او و سلام کنید سلام کردنی (فرمانش را گردن نهید گردن‌نهادنی)


الأحزاب ٥٥ آیه ٥٦ الأحزاب ٥٧
سوره : سوره الأحزاب
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُصَلُّونَ»: درود خدا بر محمّد عبارت است از نزول رحمت. درود فرشتگان دعا و طلب آمرزش برای او است. «صَلُّوا عَلَیْهِ»: درود مؤمنان بر او، صلوات فرستادن است. (سَلِّمُوا تَسْلِیماً): سلام بگوئید سلام کردن (نگا: نور / و ) علّت تأکید (سَلِّمُوا) با (تَسْلِیماً) این است که در بخش صلوات، خدا و فرشتگان شرکت دارند و به منزله تأکید است و لذا تنها این قسمت به تأکید نیاز داشت. معنی دیگر (سَلِّمُوا تَسْلِیماً) تسلیم فرمان و منقاد اوامر پیغمبر گشتن است (نگا: نساء / ، احزاب / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند و فرشتگان، همواره، بر پیامبر(ص) درود و صلوات مى فرستند. (إنّ اللّه و ملئکته یصلّون على النبىّ) «صلاة» مصدر ثلاثى «یصلّون» به معناى «دعا و تبریک و به عظمت یاد کردن» است (مفردات راغب).

۲ - پیامبراکرم(ص)، داراى مقام و عظمتى ویژه در پیش گاه خداوند (إنّ اللّه و ملئکته یصلّون على النبىّ) از صلوات خداوند و فرشتگان بر آن حضرت، استفاده مى شود که او شخصیتى صاحب فضیلت در پیش گاه خدا است.

۳ - پیامبر(ص) همواره، مشمول رحمت خداوند است. (إنّ اللّه و ملئکته یصلّون على النبىّ) با توجه به معناى «صلاة» که دعا است، دعاى خداوند بر پیامبر(ص) طبق نظر مفسران بسیارى، رحمت فرستادن بر او است.

۴ - رسول اکرم(ص)، شخصیتى شناخته شده و داراى منزلتى والا نزد ملائکه (إنّ اللّه و ملئکته یصلّون على النبىّ)

۵ - پیامبرى و نبوّت رسول اکرم(ص)، مایه فضیلت و مورد عنایت خاص خدا بودن است. (إنّ اللّه و ملئکته یصلّون على النبىّ) احتمال دارد که ذکر «نبىّ» با «ال» به جاى اسم خاص رسول اکرم(ص) براى بیان شأن و منزلت آن حضرت به خاطر وصف نبوّت باشد. به عبارت دیگر، وصف «النبىّ» مشعر به علت صلوات خداوند بر او و نیز لزوم صلوات مؤمنان بر او است.

۶ - ملائکه، موجوداتى با فضیلت در پیش گاه خداوندند. (إنّ اللّه و ملئکته) آوردن ضمیر مضاف الیه براى ملائکه، با این که امکان ذکر آن بدون ضمیرِ یاد شده بود، براى بیان شرافت و عظمت آنان است. به عبارت دیگر، اضافه «ملائکه» به ضمیر «ه» - که مرجع آن خدا است - اضافه تشریفى است.

۷ - بر مؤمنان واجب و وظیفه است که بر پیامبرخدا(ص) درود و صلوات هدیه کنند. (یأیّها الذین ءامنوا صلّوا علیه)

۸ - پاسداشت حرمت پیامبر(ص) بر همه لازم است. (یأیّها الذین ءامنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیمًا)

۹ - تشویق خداوند، مؤمنان را به اهداى درود و سلام بر پیامبر(ص) (إنّ اللّه و ملئکته یصلّون على النبىّ یأیّها الذین ءامنوا صلّوا علیه و سلّموا) ذکر «إنّ اللّه و ملائکته یصلّون...» به عنوان پیش درامد فرمان «صلّوا» و «سلّموا» مى تواند به منظور این حقیقت باشد که مؤمنان، توجه به این پیدا کنند که خدا و فرشتگان بر پیامبر(ص) درود مى فرستند تا آنان، تشویق به آن بشوند.

۱۰ - مؤمنان، وظیفه قطعى دارند که به پیامبر(ص) سلام کنند. (سلّموا تسلیمًا) «تسلیم» مفعول مطلق تأکیدى است و دلالت مى کند که سلام بر پیامبر(ص) حتماً باید انجام بگیرد. در این که «مراد از «سلام» در آیه چیست؟» دو احتمال هست: یکى، همان سلام اصطلاحى است و دیگرى، به معناى تسلیم بودن است. برداشت بالا بنابر احتمال نخست است.

۱۱ - مؤمنان، باید در مقابل فرمان هاى پیامبر(ص) تسلیم و منقاد باشند. (و سلّموا تسلیمًا) بنابراین احتمال که «سلّموا» به معناى «انقیاد و تسلیم بودن» باشد، نکته بالا استفاده مى شود.

روایات و احادیث

۱۲ - «عن ابن أبى حمزة عن أبیه قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ «إنّ اللّه و ملائکته یصلّون على النبىّ یا أیّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیماً» فقال: الصلاة من اللّه عزّوجلّ رحمة و من الملائکة تزکیة و من الناس دعاء...;[۱] على بن ابوحمزه، از پدرش، روایت کرده که: از امام صادق(ع) از این سخن خداوند عزّوجلّ «إنّ اللّه و ملائکته یصلّون...» پرسیدم، فرمود: صلوات خداوند، همان رحمت و صلوات ملائکه به پاکى یاد کردن و صلوات مردم دعا است...».

۱۳ - «عن کعب بن عجزة، قال: لمّا نزلت «إنّ اللّه و ملائکته یصلّون على النبىّ...» قلنا: یا رسول اللّه! قد علمنا «السلام علیک» فکیف الصلاة علیک؟ قال: قولوا اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد...;[۲] کعب بن عجزه مى گوید: وقتى آیه «إنّ اللّه و ملائکته یصلّون على النبىّ...» نازل شد، به رسول خدا(ص) عرض کردیم: «معناى سلام بر تو را مى دانیم، اما چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟» فرمود: بگویید اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد...».

موضوعات مرتبط

  • اطاعت: اطاعت از محمد(ص) ۱۱
  • خدا: رحمت خدا ۳، ۱۲; صلوات خدا ۱، ۱۲
  • رحمت: مشمولان رحمت ۳
  • سلام: احکام سلام ۱۰
  • صلوات: احکام صلوات ۷، ۱۳; تشویق به صلوات ۹; وجوب صلوات ۷
  • مؤمنان: تشویق مؤمنان ۹; مسؤولیت مؤمنان ۷، ۱۱
  • محمد(ص): احترام به محمد(ص) ۸; دعا براى محمد(ص) ۱۲; رحمت بر محمد(ص) ۳، ۱۲; سلام بر محمد(ص) ۹، ۱۰; صلوات بر محمد(ص) ۱، ۷، ۹، ۱۲، ۱۳; فضایل محمد(ص) ۵; مسؤولیت محمد(ص) ۱۰; معروفیت محمد(ص) ۴; مقامات محمد(ص) ۲، ۴، ۵
  • ملائکه: صلوات ملائکه ۱، ۱۲; فضایل ملائکه ۶; ملائکه و محمد(ص) ۴
  • نبوت: آثار نبوت ۵

منابع

  1. معانى الأخبار، ص ۳۶۸، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۰۲، ح ۲۲۵.
  2. الدرالمنثور، ج ۶، ص ۶۴۶; بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۸۵ و ۸۶، ح ۶.