الكهف ١٠٢
ترجمه
الكهف ١٠١ | آیه ١٠٢ | الكهف ١٠٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَ»: آیا؟ جواب استفهام محذوف است و تقدیر چنین است: أَفَحَسِبَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... أَنَّ ذلِکَ نَافِعٌ لَّهُمْ وَ صَارِفٌ عَنْهُمُ الْعَذابَ؟ «نُزُلاً»: آنچه به هنگام ورود مهمان با آن از مهمان پذیرائی کنند. محل پذیرائی (نگا: آلعمران / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۳ -۱۰۲، سوره كهف
- معناى ((عين حمئة (( وبيان موقعيت جغرافيائى آن
- ظالمان را عذاب مى كنيم ومؤ منان صالح العمل را جزاى حسنى است
- ساختن سد به وسيله ذوالقرنين
- بكار بردن قطعه هاى آهن در ساختن سدى محكم توسط ذوالقرنين
- وجوهى كه در بيان مراد آيه شريفه : ((افحسب الذين كفروا ان يتخذوا عبادى من دونىاولياء...(( گفته شده است
- بحث روايتى
- اختلافاتى كه جهاد متعدد در روايات مربوط به ذوالقرنين وجود دارد
- دوروايت اميرالمؤ منين على (ع ) درباره ذوالقرنين
- حديثى از امام صادق (ع ) درباره آفتاب وطلوع وغروب آن
- رواياتى در ذيلبرخى جملات آيات راجع به ذوالقرنين
- بحثى قرآنى وتاريخى پيرامون داستان ذوالقرنين در چندفصل
- ۱ - داستان ذوالقرنين در قرآن
- ۲ - داستان ذوالقرنين وسد وياجوج وماجوج از نظر تاريخ
- ۳- ذوالقرنين كيست وسدش كجا است ؟ اقوال مختلف در اين باره
- نظر بعضى كه ذوالقرنين را همان اسكندر مقدونى دانسته اند وردّ آن
- نظر جمعى از مورخين كه ذوالقرنين را مردى عرب از ملوك يمن دانسته اند
- سخن بعضى در اثبات اينكه ذوالقرنين ، كورش ، پادشاه هخامنشى ايران ، وياءجوجوماءجوج ، اقدام مغول بوده اند
- بحث مفسرين ومورخين پيرامون قوم ياءجوج وماءجوج وحوادث مربوط به آنها
نکات آیه
۱- کافران به جهت پذیرش ولایت غیر خدا، مورد ملامت اویند. (أفحسب الذین کفروا أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء) استفهام در آیه، براى انکار و توبیخ است; یعنى، گزینش غیر خدا، به عنوان ولىّ، کارى نادرست و سزاوار توبیخ است. و مراد از «اتخاذ ولىّ» - در آیه - اطاعت معبودان و انتظار یارى از آن ها است.
۲- کافران، اولیاى برگزیده خود (معبودهاى باطل) را به حال خویش سودمند مى پندارند. (أفحسب الذین کفروا أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء) درباره معناى این آیه، توجیهات ادبى مختلفى ابراز شده است. از جمله این که «أن یتّخذوا» مفعول یکم براى «حسب» و مفعول دوم آن «نافعاً» محذوف باشد. برداشت بالا بر این وجه ادبى مبتنى است.
۳- گزینش اولیا و معبودان باطل از سوى کافران، حرکتى بى پایه و متکى بر اوهام است. (أفحسب الذین کفروا أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء) محتمل است «أن یتّخذوا...» جانشین دو مفعول براى «حسب» باشد. در این صورت، معنا چنین مى شود: «آیا کافران گمان مى کنند که غیر مرا ولىّ مى گیرند؟!»; یعنى، آنان، تنها، در اوهام خود غوطهورند و با حقایق فاصله بسیار دارند.
۴- کافران، از ولایت خدا روى گردان و سرنهاده بر آستان شمارىِ از بندگان اویند. (یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء)
۵- ولایت حق و اصیل، ویژه خدا است. (أفحسب الذین کفروا أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء)
۶- بندگى و نیاز همه موجودات به درگاه خدا، خود، دلیل پوچى پندار ولایت براى آنان در برابر خداوند است. (أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء) با این که معناى آیه، بدون کلمه «عبادى» نیز تمام است، ولى ذکر «عبادى» براى توجه دادن به این نکته است که آنچه به عنوان «ولىّ» از سوى کافران انتخاب و در رتبه الوهیّت و ربوبیّت پنداشته شده است، جملگى عبد خدایند و چگونه است که بى خردان، عبد را در رتبه معبود پنداشته اند؟! بنابراین، آیه، متضمن نوعى استدلال نیز هست.
۷- روى گردانى از ولایت الهى و تمسک به ولایت غیر خدایى، نمودى از کوردلى کافران است. (کانت أعینهم فى غطاء ... أفحسب الذین کفروا أن یتّخذوا) ارتباط محتوایى این آیه با آیات قبل، خصوصاً با توجه به «فاء» در «أفحسب» چنین مى نماید که برگزیدن اولیا از سوى کافران، از نتایج کورى و کرى و فقدان شناخت آنان است.
۸- دوزخ، منزل گاهى مهیّا شده، براى کافران است. (إنّا أعتدنا جهنّم للکفرین نزلاً) «أعتدنا» از ماده «عتد» با «أعددنا» از ماده «عدد» به یک معنا است و در این که «آیا یکى اصل دیگرى است یا هر کدام لغت مستقلى است؟»، اختلاف است. کلمه «نزل» در معانى «منزل»، «وسائل پذیرایى» و «مأوى دادن» استعمال شده است. در برداشت یاد شده معناى نخست لحاظ شده است.
۹- خداوند، از کافران حق ناپذیر، به وسیله شراره هاى دوزخ، پذیرایى مى کند. (إنّا أعتدنا جهنّم للکفرین نزلاً) کلمه «نُزُل» مى تواند اسم باشد براى چیزى که به هنگام ورود میهمان براى پذیرایى او مى آورند. این نوع سخن، «تهّکم» بوده و براى استهزا به کار مى رود.
۱۰- جهنم، هم اکنون موجود و مهیا است. (إنّا أعتدنا جهنّم للکفرین نزلاً) ظاهر فعل «أعتدنا» آن است که جهنم، هم اکنون آماده است، نه این که بعد از این فراهم خواهد شد.
۱۱- پذیرش ولایت غیر خدا، کفر و در پى دارنده عذاب دوزخ است. (أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء إنّا أعتدنا جهنّم للکفرین نزلاً)
۱۲- اولیاى پندارى کافران (معبودان باطل) از دفع عذاب الهى از آنان ناتوانند. (أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء إنّا أعتدنا جهنّم للکفرین نزلاً) همزه استفهام در «أفحسب» گویاى آن است که گمان ولایت براى معبودان، گمانى خطا است; زیرا، عذاب جهنم مهیا است (إنّا أعتدنا...) و از معبودان براى دفع آن کارى ساخته نیست.
موضوعات مرتبط
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵
- جهنم: آمادگى جهنم ۸، ۱۰; فعلیت جهنم ۱۰; موجبات جهنم ۱۱
- جهنمیان ۸، ۹:
- حق: حق ناپذیران در جهنم ۹; کیفر حق ناپذیران ۹
- خدا: اختصاصات خدا ۵; اعراض از خدا ۷; اعراض از ولایت خدا ۷; حقانیت ولایت خدا ۵; سرزنشهاى خدا ۱; قدرت خدا ۷; معرضان از ولایت خدا ۴
- عذاب: نجات از عذاب ۱۲
- کافران: اعراض کافران ۴; بى منطقى کافران ۳; بینش کافران ۲; سرزنش کافران ۱; عذاب کافران ۱۲; کافران در جهنم ۸، ۹; کافران و معبودان باطل ۲; کیفر کافران ۹; نشانه هاى کوردلى کافران ۷
- معبودان باطل: بى منطقى معبودان باطل ۳; عجز معبودان باطل ۱۲
- موجودات: آثار نیازمندى موجودات ۶
- ولایت: دلایل بى منطقى ولایت غیرخدا ۶; سرزنش قبول ولایت غیرخدا ۱; قبول ولایت غیرخدا ۴; کفر ولایت غیرخدا ۱۱; کیفر قبول ولایت غیرخدا ۱۱