الكهف ٢٦
ترجمه
الكهف ٢٥ | آیه ٢٦ | الكهف ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ!»: این دو فعل، صیغه تعجّبند، و در اینجا مراد خبر دادن از عظمت علم خدا است که انسان را در شگفتی فرو میبرد. «حُکْمِهِ»: فرماندهی خود. قضاوت خود.
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف
- وجه اتصال ورابطه آياتى كه داستان اصحاب كهف را حكايت مى كنند با آياتقبل
- بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است
- مقصود از ((رحمت (( و((رشد(( در دعاى اصحاب كهف : ((ربنا اتنا من لدنك رحمة وهيىلنا من امرنا رشدا((
- معناى جمله : ((فضربنا على اذا نهم فى الكهف سنين عددا((
- معناى اينكه فرمود: سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم ((لنعلم اى الحزبين احصى ((
- اقرار به توحيد پروردگار ونفى ربوبيت ارباب وآلهه در گفتگوى اصحاب كهف باخود
- جزئياتى از داستان اصحاب كهف كه از آيات استفاده مى شود
- وضعيت جغرافيايى غار اصحاب كهف وكيفيت قرار گرفتن اصحاب كهف در آن
- نظر مفسرين درباره موقعيت جغرافيائى غار ونقد وبررسى آن
- وجه اينكه با ديدن وضع اصحاب كهف قلب انسان مملواز رعب وترس مى شود
- بيان غايت وهدف از بعث (بيدار كردن ) اصحاب كهف
- چند وجه ديگر درباره غايت بعث اصحاب كهف (ليتسائلوا بينهم ...)
- معناى جمله : ((لبثنا يوما اوبعض يوم ((
- جمله : ((ربكم اعلم بما لبثتم (( انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجوداتوحوادث ، به خداى تعالى را افاده مى كند
- گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن درباره رفتن به شهر
- نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان ودست يافتن كفار به آنان
- با اينكه تقيه وتظاهر به كفر از روى اضطرار جايز است سبب نگرانى وبيم اصحاب كهف چه بوده است ؟
- جوابهاى ديگرى كه به اشكال فوق داده شده است
- توضيح آيه : ((فقالوا ابنوا عليهم بنيانا...(( كه گفتگوومجادله مردم را درباره اصحاب كهف حكايت مى كند
- بيان دوگروه متنازع ومسئله مورد تنازع در (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- وجه دلالت بيدار شدن اصحاب كهف بعد از خواب چند صد ساله ، بر حق بودن معاد وقيامت
- وجه ديگرى براى جمله (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- مقصود از: ((الذين غلبوا على امرهم (( در آيه :((قال الذين غلبوا على امرهم ...((
- حكايت اختلاف مردم در عدد اصحاب كهف وبيان اينكه ايشان هفت نفر بوده اند
- عملى از هر عاملى موقوف به اذن ومشيت خداى تعالى است
- انسان بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللّه ) مشروط كند
- وجوه ديگرى كه درباره استثناء در آيه : ((ولاتقولنّ لشى ء انىفاعل ذلك غدا الاان يشاء الله (( گفته شده است
- معناى آيه : ((واذكر ربك اذا نسيت ...(( ووجوهى كه در معناى آن گفته شده است
- مشار اليه به هذا در (لاقرب من هذا رشدا) وسخن مفسرين درباره آن
- بيان عدد سالهاى اقامت اصحاب كهف در غار
- مدت اقامت اصحاب كهف در غار هم مورد اختلاف مردم بوده است
- ولايت مستقل منحصرا از آن خداست
- بحث روايتى
- روايتى كه مى گويد ((رقيم (( نام دولوح مسى بوده است
- روايتى در شرح داستان اصحاب كهف
- موارد وجهات اختلاف در روايات راجع به داستان اصحاب كهف
- روايات ديگرى پيرامون داستان اصحاب كهف
- چند روايت حاكى از اينكه اصحاب كهف مدتى تقيه مى كرده اند
- روايت مشهورى از ابن عباس در نقل داستان
- اشكالاتى كه به روايت ابن عباس (فوق الذكر) وارد است
- معناى ((رقيم (( در روايت ابن عباس وتطبيق آن با روايات ديگر
- رواياتى متضمن ذكر اسماء اصحاب كهف
- اصحاب كهف ياران حضرت مهدى (عج )اند
- گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف وسر گذشت ايشان
- ۱ - داستان اصحاب كهف در تعدادى از روايات :
- ۱- دوسبب عمده وجود اختلاف شديد در مضامين روايات راجع به اصحاب كهف
- ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن :
- ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان
- ۴ - غار اصحاب كهف كجا است ؟
- ۱- غار ((افسوس (( در تركيه
- ۲- غار ((رجيب (( در اردن
- غارهاى ديگر كه اصحاب كهف را به آنها نسبت مى دهند
نکات آیه
۱- مدّت درنگ اصحاب کهف در غار، میان مردم عصر پیامبر(ص) مورد اختلاف بود. (قل اللّه أعلم) جمله «قل اللّه...» نشانه آن است که برخى از مردم، در باره مدّت بیان شده در آیه قبل، تشکیک کرده و نظرى غیر آن را مطرح ساخته بودند. پیامبر(ص) در پاسخ آنان، با بیان علم برتر الهى به زمان بندى یاد شده، تأکید کرده و تردید در آن را مردود دانسته است.
۲- اِخبار خداوند از مدّت خواب اصحاب کهف، متکى بر علم برترش است و قابل قیاس با دیگر نظریه ها نیست. (قل اللّه أعلم بما لبثوا)
۳- خداوند، راهنماى پیامبر(ص) در پاسخ گویى به اظهارنظرهاى ناصحیح مردم است. (قل اللّه أعلم)
۴- آسمان ها و زمین، حاوى حقایقى نهفته و اسرارى نهان از غیر خدا (له غیب السموت و الأرض)
۵- حقایق نهانى آسمان ها و زمین، در انحصار مالکیت خداوند است. (له غیب السموت و الأرض) تقدیم «له» دلالت بر حصر مى کند و حرف «لام» در آن، براى تملیک است.
۶- تنها خداوند بر تمام اسرار هستى آگاه است. (قل اللّه أعلم بما لبثوا له غیب السموت و الأرض) جمله «له غیب...» - به قرینه «اللّه أعلم» - علاوه بر بیان مالکیت خداوند بر اسرار هستى، بر آگاهى فراگیر او نیز دلالت دارد.
۷- مالکیت یگانه خداوند بر هستى، دلیل قابل قیاس نبودن علم او با علوم ادعایى بشر است. (قل اللّه أعلم بما لبثوا له غیب السموت و الأرض) جمله «له غیب...» برهانى است که «اللّه أعلم» را تثبیت مى کند.
۸- محدودیت شناخت انسان به ظواهر امور، دلیل قابل اعتماد نبودن آراى وى در قبال رأى خداوند است. (اللّه أعلم ... له غیب السموت و الأرض) خداوند، براى پایان بخشیدن به بحث ها و رد و ایرادهاى بشرى در زمینه مسائلى که خود، به صراحت، نظر خویش را بیان داشته، به این نکته اشاره کرده است که علم اش، قابل مقایسه با علم بشر نیست; زیرا، او مالک غیب است و بشر گرفتار ظاهر.
۹- جهان هستى حاوى آسمان هایى متعدد است. (غیب السموت)
۱۰- ماجراى اصحاب کهف، رازى است که دست یافتن بشر به زوایاى آن، جز با وحى، ممکن نیست. (قل اللّه أعلم بما لبثوا له غیب السموت و الأرض)
۱۱- خداوند نسبت به حقایق پنهان هستى، تیزبین و بسیار شنوا است. (له غیب ... أبصر به و أسمع) به قرینه «أبصربه»، پس از «أسمع» نیز «به» در تقدیر است و هر دو، صیغه تعجب اند; یعنى، خداوند، چه بسیار بینا و شنوا است!
۱۲- مالکیت یگانه خداوند بر هستى، دلیل آگاهى ژرف او بر تمامى دیدنى ها و شنیدنى ها است. (له غیب السموت و الأرض أبصر به و أسمع)
۱۳- خداوند - به دلیل مالکیت انحصارى و بینایى و شنوایى ژرف - تنها مرجع شایسته، براى دریافت اطلاعات صحیح در باره حیات انسان هاى پیشین است. (قل اللّه أعلم بما لبثوا له غیب ... أبصر به و أسمع)
۱۴- اصحاب کهف، تدبیر کننده و سرپرستى جز خداوند نداشتند. (ما لهم من دونه من ولىّ) مراد از ضمیر در «لهم» اصحاب کهف است.
۱۵- ولایت و نظارت یگانه خدا بر اصحاب کهف، دلیل علم برتر الهى و عدم آگاهى دیگران به زوایاى سرگذشت آنان است. (قل اللّه أعلم بما لبثوا ... ما لهم من دونه من ولىّ)
۱۶- موجودات آسمان ها و زمین، فاقد ولىّ و سرپرستى جز خدا (له غیب السموت و الأرض ... ما لهم من دونه من ولىّ) محتمل است که ضمیر «لهم» - به قرینه «السموات و الأرض» - به موجوداتى که در آن ها است، بازگردد. در چنین مواردى، اهمیت عقلا، دیگران را تحت الشعاع قرار مى دهد و ضمیر، مناسب آنان آورده مى شود.
۱۷- شایستگى براى ولایت و سرپرستى موجودات، در انحصار مالک آگاه و هوشمند جهان هستى است. (له غیب السموت و الأرض أبصر به و أسمع ما لهم من دونه من ولىّ)
۱۸- حاکمیت و فرمان روایى بر آسمان ها و زمین، در انحصار خداوند است. (و لایشرک فى حکمه أحدًا)
۱۹- خداوند در فرماندهى بر هستى، احدى را شریک خود نمى سازد. (و لایشرک فى حکمه أحدًا)
۲۰- قضاوت ها و فرامین الهى، منزه از دخالت غیر او و مصون از تأثیر اظهارنظرهاى دیگران است. (و لایشرک فى حکمه أحدًا) «حکم»،این است که در باره اثبات و نفى خصوصیات چیزى، نظر دهى، چه با الزام کردن دیگران بر پذیرش آن همراه باشد و چه همراه نباشد (مفردات راغب).
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۹; حاکم آسمان ها ۱۸; غیب آسمان ها ۴; مالک غیب آسمان ها ۵; ولایت بر موجودات آسمان ها ۱۶
- آفرینش: رازهاى آفرینش ۶; مالک آفرینش ۷
- اصحاب کهف: آگاهى از قصه اصحاب کهف ۱۰، ۱۵; اختلاف در مدت خواب اصحاب کهف ۱; مدبر اصحاب کهف ۱۴; مدت خواب اصحاب کهف ۲; ولایت بر اصحاب کهف ۱۴، ۱۵
- انسان: محدودیت علم انسان ۸
- تاریخ: منابع تاریخ ۱۳
- توحید: توحید افعالى ۱۹، ۲۰
- خدا: آثار بصیرت خدا ۱۳; آثار شنوایى خدا ۱۳; آثار مالکیت خدا ۷، ۱۲ ، ۱۳; آثار ولایت خدا ۱۵; اختصاصات خدا ۲، ۶، ۷، ۱۳، ۱۶، ۱۷، ۱۸; بصیرت خدا ۱۱; تعالیم خدا ۳; تنزیه اوامر خدا ۲۰; تنزیه قضاوتهاى خدا ۲۰; حاکمیت خدا ۱۸، ۱۹; دلایل برترى علم خدا ۷، ۱۵; دلایل بصیرت خدا ۱۲; دلایل شنوایى خدا ۱۲; دلایل علم غیب خدا ۱۲; شنوایى خدا ۱۱; علم خدا ۲; علم غیب خدا ۶، ۱۱; مالکیت خدا ۵; مصونیت اوامر خدا ۲۰; مصونیت قضاوتهاى خدا ۲۰; منشأ اخبار خدا ۲; هدایتهاى خدا ۳
- زمین: حاکم زمین ۱۸; غیب زمین ۴; مالک غیب زمین ۵
- سطحى نگرى: آثار سطحى نگرى ۸
- علم: محدوده اعتبار علم ۸
- محمد(ص): معلم محمد(ص) ۳; هدایت محمد(ص) ۳
- مردم: مردم مقارن بعثت و اصحاب کهف ۱
- موجودات: ولایت بر موجودات ۱۶، ۱۷
- وحى: نقش وحى ۱۰
- ولایت: ملاک ولایت ۱۷
- ولایت خدا: مشمولان ولایت خدا ۱۴، ۶
- ولىّ: آگاهى ولىّ ۱۷