روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۶
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عده من اصحابنا عن سهل بن زياد و محمد بن يحيي عن احمد بن محمد جميعا عن ابن محبوب عن علي بن رياب عن حمران بن اعين عن ابي جعفر ع قال سمعته يقول :
الکافی جلد ۲ ش ۶۵ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۶۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۸۷
حمران بن اعين گويد: شنيدم امام باقر (ع) مىفرمود: ايمان چيزى است كه در دل جا كند و بنده را به خدا عز و جل بكشاند و طاعت و تسليم به امر خدا هم مصدق او باشد و اسلام گفتار و كردار ظاهرى است كه جمع مردم بر آنند از همه دستجات و مسلمين و به وسيله همين اسلام ظاهرى است كه جانها محفوظ است و ميراث اجراء مىشود و زناشوئى روا است و اتفاق دارند بر نماز و زكاة و روزه و حج و به همين جهت از كفر بيرونند و به ايمان نسبت دارند اسلام شريك و ملازم ايمان نيست ولى ايمان شريك و ملازم اسلام است و اين هر دو در گفتار و كردار با هم جمع مىشوند چنانچه خانه كعبه در مسجد است ولى همه مسجد در خانه كعبه نيست و همچنين ايمان شريك و ملازم اسلام و در حريم اسلام است ولى اسلام شريك و ملازم ايمان نيست و خدا عز و جل هم فرموده است (۱۴ سوره حجرات): «اعراب گفتند ما ايمان آورديم بگو ايمان نياورديد بگوئيد مسلمان شديم و هنوز ايمان در دلتان در نيامده است» فرموده: خدا عز و جل راستترين گفتار است، گفتم: آيا براى مؤمن فضلى است بر مسلم در چيزى از فضائل و احكام و حدود و جز آنها؟ فرمود: نه، آنها در اين باره يكسانند ولى مؤمن به مسلم برترى دارد در كردارش و تقربى كه به خدا عز و جل جويد، گفتم: مگر نيست كه خدا عز و جل فرمايد (۱۶۰ سوره انعام): «هر كه حسنه آورده ده برابر دارد» و تو معتقدى كه همه اتفاق دارند بر نماز و زكاة و روزه و حج با مؤمن؟ فرمود: مگر نيست كه خدا عز و جل فرمايد (۲۴۵ سوره بقره): «بيفزايد برايش برابرهاى بسيار» پس مؤمنان باشند كه خدا عز و جل برايشان حسنات را چند برابر كند براى هر حسنه هفتاد برابر، اين است فضل مؤمن و بيفزايد خدا به حسنات او به اندازه درجه ايمانش برابرهاى بسيار و خدا با مؤمن هر چه خوبى خواهد كند، گفتم: بفرمائيد هر كه در اسلام در آيد، در ايمان وارد نيست؟ فرمود: نه، ولى نسبت به ايمان دارد و از كفر رسته است و من براى تو مثلى بياورم كه فضل ايمان را بر اسلام بفهمى، اگر تو ديدى مردى در مسجد الحرام است، گواهى مىدهى كه او را در خانه كعبه ديدى؟ گفتم: اين براى من جائز نيست، فرمود: اگر مردى را در خانه كعبه ديدى، گواهى دهى كه وارد مسجد الحرام شده؟ گفتم: آرى، فرمود: اين چگونه است؟ گفتم: او نتواند وارد كعبه شود تا در مسجد در آيد، فرمود: درست فهميدى و خوب گفتى، سپس فرمود: ايمان و اسلام هم چنين است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۴۲
امام باقر عليه السّلام ميفرمود: ايمان آنست كه در دل مستقر شود. و بنده را بسوى خداى عز و جل كشاند، و اطاعت خدا و گردن نهادن بفرمانش مصدق آن باشد، ولى اسلام گفتار و كردار ظاهرى است كه تمام فرق و جماعات مردم آن را دارند، و بوسيله آن جانها محفوظ ماند و ميراث پرداخت شود و زناشوئى روا گردد، و بر نماز و زكاة و روزه و حج اتفاق و اجتماع كنند، و بدان سبب از كفر خارج گشته، بايمان منصوب گردند، و اسلام شريك ايمان نيست، ولى ايمان با اسلام شريك گردد، و در گفتار (شهادتين) و كردار (عمل بمقررات دين) هر دو گرد آيند (يعنى چنين كسى هم مؤمن است و هم مسلمان) چنان كه كعبه در مسجد الحرام است، ولى مسجد الحرام در كعبه نيست، همچنين ايمان شريك اسلامست، ولى اسلام شريك ايمان نيست. و خداى عز و جل فرمايد: «اعراب گفتند: ايمان آورديم، بگو ايمان نياورديد. بلكه بگوئيد اسلام آورديم، در صورتى كه هنوز ايمان در دلهايتان نفوذ نكرده است.» و سخن خداى عز و جل راستترين سخن است. عرضكردم: آيا مؤمن را بر مسلمان نسبت بفضائل (بخششها و مواهب دنيوى) و احكام و حدود و چيزهاى ديگر فضيلتى هست؟ فرمود: نه، هر دو نسبت باين امور يكسانند، ليكن فضيلت مؤمن بر مسلم نسبت باعمال آنها و موجبات تقربى است كه بسوى خداى عز و جل دارند. عرضكردم: مگر خداى عز و جل نميفرمايد: «هر كس حسنهاى آورد، ده برابر آن پاداش دارد؟ ۱۶۰ سوره ۶» در صورتى كه عقيده شما اين بود كه مسلمان با مؤمن نسبت بنماز و زكاة و روزه و حج يك حكم دارد. فرمود: مگر خداى عز و جل نميفرمايد: «خداى براى او چندين برابر بيشتر كند» مؤمنينند كه خداى عز و جل حسناتشان را چند برابر كند، هر حسنهئى را هفتاد برابر، اين است فضيلت مؤمن (بر مسلم) و نيز خدا باندازه درستى ايمانش، حسنات او را چند برابر زياد كند، و نسبت بمؤمنين هر خيرى كه خواهد روا دارد. عرضكردم: بفرمائيد: اگر كسى وارد اسلام شود، مگر نه اينست كه وارد ايمان هم شده است؟ فرمود: نه، بلكه منسوب بايمان گشته و از كفر خارج شده است، اكنون برايت مثلى ميزنم تا فضيلت ايمان را بر اسلام بفهمى: بمن بگو اگر مردى را در ميان مسجد الحرام ببينى، شهادت ميدهى كه او را در كعبه ديدهئى؟ عرضكردم: اين شهادت برايم روا نيست، فرمود: اگر مردى را در ميان كعبه ببينى، گواهى دهى كه او داخل مسجد الحرام گشته است؟ عرضكردم: آرى، فرمود: چگونه چنين شد؟ گفتم: زيرا او داخل كعبه نميشود، جز اينكه داخل مسجد الحرام شود، فرمود: درست فهميدى و نيكو گفتى: سپس فرمود ايمان و اسلام هم چنيناند. (تا كسى شهادتين نگويد باعتقاد قلبى و عمل بمقررات دينى نرسد).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۷۵
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از سهل بن زياد و محمدّ بن يحيى، از احمد بن محمد، هر دو از ابنمحبوب، از على بن رئاب، از حمران بن اعين، از امام محمد باقر عليه السلام كه گفت: شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود:
«ايمان، چيزى است كه در دل استقرار دارد و آن را به سوى خداى عز و جل مىكشاند و به او مىرساند، و عمل كردن به طاعت خدا و تسليم كردن امر ما «۱» آن را تصديق مىكند. و اسلام، چيزى است كه ظاهر باشد از گفتار يا كردار، و آن همان است كه جماعت مردمان برآنند از همه فرقههاى اسلام، و به آن خونها از ريختن باز داشته شده، و ميراثها بر آن جارى گرديد، و نكاح جواز به هم رسانيده، و همه فرق اسلام اجتماع كردند بر نماز و زكات و روزه و حجّ، و به همين، از كفر بيرون رفتند، و به ايمان تصديقى منسوب شدند. وليكن اسلام با ايمان شركت ندارد، و ايمان با اسلام شركت دارد، و هر دو در گفتار و كردار جمع مىشوند، چنانچه خانه كعبه در مسجد الحرام واقع شده، و مسجدالحرام در خانه كعبه نيست، و همچنين ايمان شريك اسلام است، و اسلام شريك ايمان نيست. و خداى عز و جل فرموده است: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ» «۲»؛ پس قول خداى عز و جل از همه قولها راستتر است».
عرض كردم: پس آيا مؤمن را بر مسلمان هيچ زيادتى هست در باب چيزى از فضيلتهاى نفسانى و احكام شرعيّه و حدود آن و غير اينها؟ فرمود: «نه، بلكه مؤمن و مسلم در اين باب، جارى مجراى يك نفرند و حكم يك كس دارند، وليكن مؤمن را بر مسلمان زيادتى هست در باب اعمالى كه به جا مىآورد، و آنچه به واسطه آن به سوى خداى عز و جل تقرّب مىجويند». عرض كردم: آيا خداى عز و جل نمى فرمايد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» «۳»؛ يعنى: «هر كه بياورد خصلت نيكى را، پس از براى او است ده برابر آن». و تو فرمودى و ادّعا نمودى كه __________________________________________________
(۱). در هر دو نسخه «امر ما» آمده، اما متن حديث «أمره» به معانى «امر او» است. (۲). حجرات، ۱۴. (۳). انعام، ۱۶۰.
ايشان با مؤمن بر نماز و زكات و روزه و حج اجتماع دارند. فرمود: «آيا خداى عز و جل نفرموده است كه: «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً» «۱». و مؤمنان، به خصوص آناناند كه خداى عز و جل حسنات و خوبىهاى ايشان را مضاعف مىگرداند، و هر حسنهاى از ايشان را هفتاد چندان مىسازد؛ پس اين زيادتى مؤمن است بر مسلمان، و فضيلتى است كه مؤمن دارد. و خداى- تعالى- از برايش زياد مىكند در حسناتى كه دارد، به اندازه صحّت ايمانش، اضعاف بسيار، و خدا با مؤمنان آنچه خواهد از خوبى مىكند». عرض كردم: مرا خبر ده كه آيا كسى كه در اسلام داخل شده، داخل در ايمان نيست؟ فرمود: «نه، وليكن چنين كسى منسوب به ايمان شده و از كفر بيرون رفته است، و زود باشد كه از برايت مثلى بزنم كه به واسطه آن زيادتى ايمان را بر اسلام تعقّل كنى و بفهمى. مرا خبر ده كه اگر مردى را در مسجدالحرام ديدى، آيا چنان است كه شهادت دهى كه تو او را در خانه كعبه ديدهاى؟» عرض كردم: اين شهادت از براى من جائز نيست. فرمود: «پس اگر مردى را در خانه كعبه ديدى، آيا شاهد مىباشى كه او در مسجدالحرام داخل شده؟» عرض كردم: آرى. فرمود: «اين امر چگونه مىشود؟» عرض كردم: آنكه در خانه كعبه است، به دخول كعبه معظّمه نمىرسد، تا آنكه داخل مسجدالحرام شود. فرمود: «درست يافتى و خوب گفتى». بعد از آن فرمود: «همچنين است ايمان و اسلام». __________________________________________________
(۱). بقره، ۲۴۵.