البقرة ٢٣٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ‌ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ‌ أَجَلَهُنَ‌ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَ‌ أَنْ‌ يَنْکِحْنَ‌ أَزْوَاجَهُنَ‌ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ ذٰلِکَ‌ يُوعَظُ بِهِ‌ مَنْ‌ کَانَ‌ مِنْکُمْ‌ يُؤْمِنُ‌ بِاللَّهِ‌ وَ الْيَوْمِ‌ الْآخِرِ ذٰلِکُمْ‌ أَزْکَى‌ لَکُمْ‌ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ‌ يَعْلَمُ‌ وَ أَنْتُمْ‌ لاَ تَعْلَمُونَ‌

ترجمه

و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عدّه خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‌ای تراضی برقرار گردد. این دستوری است که تنها افرادی از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند می‌گیرند (و به آن، عمل می‌کنند). این (دستور)، برای رشد (خانواده‌های) شما مؤثرتر، و برای شستن آلودگیها مفیدتر است؛ و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٢٣١ آیه ٢٣٢ البقرة ٢٣٣
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَعْضُلُوهُنَّ»: ایشان را باز ندارید و از آنان ممانعت به عمل نیاورید. «اَزْکَی»: بالنده‌تر و سودمندتر. «أَطْهَرُ»: پاکیزه‌تر و تمییزتر.


نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: قتادة و حسن بصرى گويند: اين آيه درباره معقل بن يسار نازل شده، هنگامى كه خواهرش را مانع شده بود كه به شوهر اول خود مراجعه نمايد زيرا شوهر نخستين، او را طلاق گفته و عده او نيز تمام شده بود سپس معقل مي‌خواست او را به عقد ديگرى درآورد و او امتناع مي‌نمود، سپس اين آيه نازل گرديد.[۳][۴]

سدى گويد: درباره جابر بن عبدالله نازل گرديد كه دخترعموى خود را مجبور كرده بود، ولى بايد دانست كه اين دو موضوع در نزد ما درست نيست زيرا به عقيده ما برادر و پسرعمو درباره خواهر و دخترعمو ولايت ندارد بلكه زنان در اين موارد ولى نفس خود و اختياردار خويش هستند و اين گونه اجبار تأثيرى نخواهد داشت و اين آيه را بايد حمل بر مطلقين (طلاق‌دهندگان) نمود.

تفسیر


نکات آیه

۱ - هیچکس - حتى خویشاوندان و اولیا -، حق جلوگیرى از ازدواج زن با شوهر سابق یا دیگرى را پس ازانقضاى عِدّه ندارد. (و اذا طلّقتم النساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ازواجهنّ) «فبلغن اجلهنّ» در این آیه به معناى پایان مدّت عدّه است; به قرینه «ان ینکحن». چون پس از انقضاى عدّه، زن مى تواند ازدواج کند; نه قبل از آن.

۲ - جواز و صحّت ازدواج زن با شوهر سابق پس از انقضاى عِدّه، در صورت توافق آنها بر اساس موازین عقل، شرع و عرف (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ازواجهنّ اذا ترضوا بینهم بالمعروف) ظاهراً مراد از «ازواجهنّ»، شوهر سابق باشد.

۳ - از بین رفتن عُلقه زوجیّت با انقضاى عِدّه، و احتیاج به عقد مجدد براى ادامه زندگى با شوهر سابق (و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ینکحن) با توجّه به اینکه در آیات قبل، از ادامه زندگى قبل از انقضاى عدّه، تعبیر به «امساک» و «ردّ» شده و در این آیه تعبیر «نکاح» آمده است، معلوم مى شود با انقضاى عدّه، عُلقه زوجیت تمام مى شود.

۴ - زنان مطلّقه پس از انقضاى عدّه، احتیاج به اذن ولىّ در ازدواج ندارند. (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ازواجهنّ) بعید به نظر مى رسد على رغم پذیرش ولایت ولىّ، وى را از مداخله در امر ازدواج نهى کند; بنابراین حرمت جلوگیرى از ازدواج مطلّقه، حاکى از عدم ولایتِ ولىّ بر ازدواج اوست.

۵ - شوهر، حقّ جلوگیرى از ازدواج زن مطلّقه خویش را پس از انقضاى عِدّه ندارد. (و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ) بنابراینکه «فلا تعضلوهنّ» خطاب به شوهر سابق باشد، بر این مبنا مراد از «ازواجهن» نیز مردى غیر از شوهر سابق خواهد بود.

۶ - اختیار طلاق به دست مرد است. (و اذا طلّقتم النّساء)

۷ - توافق و رضایت زن و مرد بر اساس آنچه عقلاً و شرعاً پسندیده است، شرط اساسى براى ازدواج (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ... اذا تراضوا بینهم بالمعروف)

۸ - جلوگیرى از ازدواج مجدّد زنان مُطلّقه، از سنّتهاى جاهلیّت (و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ)

۹ - مؤمنان به خدا و قیامت از ازدواج زن مُطلّقه، ممانعت نمى کنند. (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ... ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن باللّه و الیوم الاخر)

۱۰ - ایمان به خدا و قیامت، زمینه پذیرش احکام و مواعظ الهى (ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن باللّه و الیوم الاخر)

۱۱ - جلوگیرى نکردن از ازدواج زنان مُطلّقه، موجبِ رشد و طهارت فزونتر براى جامعه (و اذا طلّقتم النّساء ... فلا تعضلوهنّ ... ذلکم ازکى لکم و اطهر)

۱۲ - پذیرش احکام الهى و عمل به آن، باعث رشد و طهارت انسان (و اذا طلّقتم النّساء ... ذلکم ازکى لکم و اطهر)

۱۳ - قوانین الهى براى رشد و طهارت جامعه، مفیدتر از قوانین و رسوم مردم است. (و اذا طلّقتم النّساء ... فلا تعضلوهنّ ... ذلکم ازکى لکم و اطهر)

۱۴ - منافع عمل به احکام الهى، متوجّه انسان مى شود. (فلا تعضلوهنّ ... ذلکم ازکى لکم و اطهر) «لکم»، اشاره به برداشت فوق دارد.

۱۵ - علمِ خداوند به حکمتها و آثار احکام (فلا تعضلوهنّ ... و اللّه یعلم)

۱۶ - جهلِ انسان به حکمتها و آثار احکام الهى (فلا تعضلوهنّ ... و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون)

۱۷ - لزوم تعبد در برابر احکام الهى، در عین جهل به حکمت و فلسفه آن (ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن باللّه و الیوم الاخر ... و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون)

۱۸ - احکام خداوند، برخاسته از علمِ بیکران او (فلا تعضلوهنّ ... و اللّه یعلم)

۱۹ - لزوم رفع موانع ازدواج زنان بى شوهر (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ... ذلکم ازکى لکم و اطهر) حکمت ممنوعیّت جلوگیرى از ازدواج زنان مُطلّقه که رشد و طهارت جامعه است این اقتضا را دارد که اگر موانعى نیز بر سر این راه باشد، برطرف گردد.

۲۰ - قوانین الهى، براى اصلاح و پاکسازى خانواده و جامعه (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ... ذلکم ازکى لکم و اطهر و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون)

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ فلسفه احکام ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۲۰
  • ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۷، ۸ ; اهمیّت ازدواج ۱۹ ; ممانعت از ازدواج ۹، ۱۱
  • اطاعت: اطاعت از دین ۱۷
  • انسان: جهل انسان ۱۶
  • ایمان: ایمان به خدا ۹، ۱۰ ; ایمان به قیامت ۹، ۱۰
  • پاکى: عوامل پاکى ۱۲، ۱۳، ۲۰
  • تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۱۰
  • تعبّد: اهمیّت تعبّد ۱۷
  • تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۱۲ ; زمینه عمل به تکلیف ۱۰
  • جامعه: اصلاح جامعه ۲۰ ; عوامل رشد جامعه ۱۱، ۱۳، ۲۰
  • جاهلیّت: رسوم جاهلیّت ۸
  • خانواده: اصلاح خانواده ۲۰
  • خدا: احکام خدا ۱۲ ; علم خدا ۱۵، ۱۸
  • دین: تعالیم دین ۱۳، ۱۸ ; قبول دین ۱۲ ; نقش دین ۲۰
  • دیندارى: آثار دیندارى ۱۳
  • رشد: زمینه رشد ۱۰ ; عوامل رشد ۱۲
  • زن: حقوق زن ۵ ; زن بیوه ۱، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۱، ۱۹
  • طلاق: احکام طلاق ۳، ۶ ; طلاق باین ۳، ۵
  • عِدّه: احکام عِدّه ۱، ۲، ۳، ۴، ۵
  • عمل: آثار عمل ۱۴ ; عمل صالح ۱۴
  • کفالت: احکام کفالت ۱
  • مؤمنان: صفات مؤمنان ۹
  • مرد: اختیارات مرد ۶
  • ملاکهاى عرفى: ۲، ۷
  • همسر: شرایط همسر ۷

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۸۹.
  3. بخارى و ابوداود و ترمذى و ديگران از مفسرين عامه نيز موضوع معقل را ذكر نموده اند.
  4. صاحب مجمع البيان اسم خواهر معقل را جملاء بنت يسار ذكر نموده و شوهر وى را عاصم بن عدى خوانده است ولى صاحب روض الجنان نام شوهر او را ابوالدحداح ذكر نموده است.