البقرة ٢٣٠

از الکتاب
کپی متن آیه
فَإِنْ‌ طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ بَعْدُ حَتَّى‌ تَنْکِحَ‌ زَوْجاً غَيْرَهُ‌ فَإِنْ‌ طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ‌ عَلَيْهِمَا أَنْ‌ يَتَرَاجَعَا إِنْ‌ ظَنَّا أَنْ‌ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ‌ وَ تِلْکَ‌ حُدُودُ اللَّهِ‌ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ‌ يَعْلَمُونَ‌

ترجمه

اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر اینکه همسر دیگری انتخاب کند (و با او، آمیزش‌جنسی نماید. در این صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهی ندارد که بازگشت کنند؛ (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید؛) در صورتی که امید داشته باشند که حدود الهی را محترم میشمرند. اینها حدود الهی است که (خدا) آن را برای گروهی که آگاهند، بیان می‌نماید.

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٢٢٩ آیه ٢٣٠ البقرة ٢٣١
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَتَّی تَنکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ»: تا آن گاه که با شوهری جز او به طور دائم و به روال عادی ازدواج می‌کند، و ... «فَلا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا»: بر شوهر نخست و همسر نخست گناهی نیست.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

از مقاتل بن حيان و زهرى روايت كنند كه عائشه دختر عبدالرحمن بن عتيك شوهرى به نام رفاعة بن وهب بن عتيك كه پسرعموى او بوده داشته است. رفاعة سه بار وى را طلاق داده بود. بعد از سه بار به عبدالرحمن ابن زبير شوهر نمود و از او طلاق گرفت و خواست دوباره به عقد رفاعه درآيد.

نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و جريان امر را به رسول خدا گفت و اضافه كرد كه با عبدالرحمن خلوت نكرده است. پيامبر فرمود: بازگشت تو نزد رفاعة تا مادامى كه جماع و نزديكى با عبدالرحمن به عمل نيايد غيرممكن است و اين آيه را در اين باره مورد شأن و نزول دانسته اند.

گويند اين زن حاضر نگرديد كه با عبدالرحمن نزديكى نمايد لذا صبر كرد تا رسول خدا از دنيا رحلت فرمود. سپس نزد ابوبكر آمد و از او اجازه خواست تا به عقد رفاعه شوهر اول خود درآيد. ابوبكر گفت: من شاهد گفت و شنود تو با پيامبر بوده ام، بنابراين غيرممكن است اين كار انجام شود اين زن باز هم صبر كرد، تا ابوبكر از دنيا رفت سپس نزد عمر بن الخطاب آمد كه از او اجازه بگيرد عمر نيز به او گفت: نزد رسول خدا رفتى جواب شنيدى! پس از آن نزد ابوبكر رفتى باز جواب شنيدى! اينك نزد من آمدى، سپس وى را تهديد نمود و گفت: اگر اين كار را انجام ندهى تو را سنگسار خواهم نمود.[۳][۴]

تفسیر


نکات آیه

۱ - زندگى مرد با همسر خویش پس از طلاقِ سوم، جز با فاصله شدن ازدواج با مرد دیگر (مُحَلِّل)، جایز نیست. (الطّلاق مرّتان ... فان طلقها فلا تحلّ له من بعد حتى تنکح زوجاً غیره)

۲ - ازدواج شوهر اوّل با زن سه طلاقه خود مشروط به نکاح دائمى با مرد دیگر و پیش آمدن طلاق است. (فان طلّقها فلا جناح علیهما ان یتراجعا) مطرح کردن طلاق از سوى شوهر دوّم حاکى است که باید ازدواج با او دائمى باشد و نه موقّت. چون در ازدواج موقّت، طلاق نیست.

۳ - اختیار طلاق با مرد است. (فان طلّقها)

۴ - اختیار ازدواج زن ثیّبه (زنى که قبلاً شوهر داشته)، به دست خود اوست. (حتى تنکح زوجاً غیره) در جمله «حتى تنکح» (تا آنگاه که آن زن با دیگرى ازدواج کند)، استناد نکاح به خود زن داده شده و نفرموده است «حتّى ینکحها» تا آنگاه که ولىّ، او را به ازدواج دیگرى درآورد.

۵ - جواز ازدواج مرد با زن سه طلاقه خود، مشروط به آمیزش محلِّل با آن زن است. (حتى تنکح زوجاً غیره) انتخاب کلمه «زوجاً» به جاى «رجلاً»، دلالت بر عقد ازدواج دارد; بنابراین کلمه «تنکح»، باید بر معنایى زیادتر از عقد دلالت کند و آن معنا، همان آمیزش خواهد بود.

۶ - ازدواج زن با شوهر سابق، پس از طلاق شوهر دوّم (مُحلِّل)، منوط به رضایت طرفین و عقد جدید است. (فان طلّقها فلا جناح علیهما ان یتراجعا) اِسناد رجوع به طرفین (ان یتراجعا)، پس از طلاق مُحلِّل، به خلاف رجوع در عدّه که تنها به شوهر مستند بود، دلالت بر مشروطیّت رضایت طرفین دارد و لازمه آن اجراى عقد جدید است.

۷ - شرط طلاق در ازدواج زن سه طلاقه با محلّل، بى اثر و فاقد اعتبار است.* (حتى تنکح زوجاً غیره فان طلّقها) استناد طلاق به مُحلّل (فان طلّقها) و بیان آن با «اِن» شرطیّه، که توقع حصول در آن لحاظ نمى شود، دلالت بر اختیار کامل محلّل در طلاق دارد و لازمه آن، بى اعتبارى شرط طلاق، بر فرض وجود است.

۸ - پس از طلاق شوهر دوّم، زن و شوهر سابق، در صورت گمان به مراعات حدود الهى در خانواده، مى توانند به زندگى بازگردند. (فلا جناح علیهما ان یتراجعا ان ظنّا ان یُقیما حدود اللّه)

۹ - احکام طلاق، از حدود الهى است. (و تلک حدود اللّه)

۱۰ - لزوم و اهمیّت حفظ حدود الهى در روابط زناشویى (فلا جناح علیهما ان یتراجعا ان ظنّا ان یقیما حدود اللّه)

۱۱ - حفظ حدود الهى، شرط اساسى تشکیل کانون خانواده (فلا جناح علیهما ان یتراجعا ان ظنّا ان یقیما حدود اللّه)

۱۲ - خداوند، بیانگر حدود و احکام خویش، براى مردم آگاه و داناست. (و تلک حدود اللّه یبیّنها لقوم یعلمون)

۱۳ - بهره بردارى از حدود و احکام الهى، مخصوص عالمان است. (و تلک حدود اللّه یبیّنها لقوم یعلمون) ظاهر این است که تبیین احکام، براى همه مردم است. (دانایان و غیر آنان) بنابراین اختصاص تبیین آیات به دانایان، به معناى اختصاص بهره گیرى عالمان از تبیین احکام و حدود الهى خواهد بود.

۱۴ - مُحلِّل، عامل بازدانده مرد از طلاقهاى مکرر* (فان طلقها فلا تحل له من بعد حتى تنکح زوجاً غیره) اشتراط مُحلِّل براى بازگشت به زندگى پس از طلاق سوّم، به منزله مانع تراشى براى طلاقهاى مکرر و بى مورد است; خصوصاً با توجّه به حساسیّت مردان در این مورد.

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ تشریع احکام ۱۲ ; فلسفه احکام ۱۴
  • ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ ; شرایط ازدواج ۱۱
  • خانواده: روابط در خانواده ۱۰، ۱۱
  • خدا: احکام خدا ۱۲، ۱۳ ; حدود خدا ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳
  • طلاق: احکام طلاق ۱، ۲، ۳، ۸، ۹ ; شرایط طلاق ۷ ; طلاق باین ۱، ۲، ۵ ; موانع طلاق ۱۴
  • علما: فضایل علما ۱۳
  • مُحَلِّل: احکام مُحَلِّل ۱، ۲، ۵، ۶، ۷، ۸ ; فلسفه مُحَلِّل ۱۴
  • مرد: حقوق مرد ۳

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۸۷.
  3. تفاسير روض الجنان و مجمع البيان از خاصه و ابن المنذر و كشف الاسرار از عامه.
  4. شرح مفصل فقهى اين آيه را نيز در كتاب حقوق مدنى زوجين خود آورده ايم.