آل عمران ٧
ترجمه
آل عمران ٦ | آیه ٧ | آل عمران ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُحْکَمَاتٌ»: آیههای متقن و واضحی که همگان میتوانند به معانی و تفسیر آنها پی ببرند و در فهم آنها دچار اشتباه و التباس نشوند. «أُمُّ الْکِتَابِ»: اصل و اساس قرآن و مرجع احکام حلال و حرام و کلید مشکلات و مجملات. «مُتَشَابِهَاتٌ»: آیاتی که مشکل و قابل تأویل بوده و معانی کاملاً واضح و روشنی ندارند و چون محتمل مفاهیم و اوجه زیادی هستند، قاطعانه نمیتوان آنها را تفسیر و تبیین کرد. از قبیل: حروف مقطّعه، هنگامه رستاخیز، چگونگی روح، مجملات قرآن، صفاتیزدان، و ... «زَیْغٌ»: انحراف از حق. کجروی. «إِبْتِغاء»: خواستن. طلبیدن. «فِتْنَة»: برگرداندن از دین. کفر و شرک (نگا: بقره / و ...). «تَأْوِیل»: واژه (تأویلِ) نخستین به معنی تحریف و تفسیر نادرست، و دومی به معنی تفسیر صحیح و تبیین متشابهات در حدود توان بشری است. «الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ»: دانشمندان زبردست و فرزانه. «رَاسِخُونَ»: عطف بر (اللهُ) است و ضمیر (هُ) در (تَأْویلَهُ) به (مَا) یعنی متشابه برمیگردد. «کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا»: هر یک از محکم و متشابه، از سوی پروردگارمان نازل شده است و ممکن نیست برخی از آن مخالف برخی دیگر باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ فَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ... (۱) هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ... (۵) اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ... (۸) اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ... (۶)
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ... (۰) وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ... (۵) وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى... (۸) إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنَا... (۰) لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ... (۲) وَ الَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ... (۴) (۱) أَ فَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ... (۱) إِنَ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ... (۲) يَوْمَ تَبْيَضُ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ... (۱) قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ... (۲) وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا... (۳) وَ جَاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفّاً... (۱)
تفسیر
- آيات ۹۷، سوره آل عمران
- منظور از محكم بودن بعضى آيات قرآن و متشابه بودن بعضى ديگر
- معناى اينكه آيات محكمه ((ام الكتاب )) هستند
- آيات مشابه نيز، پس از آنكه با آيات محكمه تبيين شدند، محكمه مى شوند
- ((محاكمات )) آيات متضمن اصول مسلمه قرآنى است و ((متشابهات )) آيات متضمن روعاست
- ثابت نبودن و احيانا متغير بودن احكام اجتماعى و فروعى ، موجب تشبه مى گردد
- بررسى معناى ((تاءويل )) در آيات قرآنى و اقوالى كه در اين باره گفته شده است
- سه نكته كه از توضيحات درباره معناى ((تاءويل )) به دست آمده است
- علم به تاءويل كتاب مختص به خداى تعالى است
- موضع ((راسخون در علم )) در برابر آيات متشابه ، ايمان به آنها و توقف در مقامعمل است
- دعاى راسخون در علم : ((ربنّا لا تزغ قلوبنا...))
- مقدّمه
- ۱ - محكم و متشابه (گفتار)
- نقلاقوال مختلفى كه درباره مراد از محكم و متشابه گفته شده و نقد و ردّ آنها
- كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى كه براى محكم و متشابهقائل است
- دو اشكال بر قول راغب
- پيروى آيات متشابه منشاء بدعتها و انحرافهاى بعد ازرسول خدا(ص ) و مبداء فتنه ها و محنت هابوده است
- ۲ - ام الكتاب بودن آيات محكم چه معنا دارد؟
- ۳ - تاءويل چه معنا دارد؟
- دو دليل (اجمالى و تفصيلى ) بر سستى اقوالى كه درباره مراد ازتاءويل گفته شده است
- ۴ - آيا كسى جز خدا تاءويل قرآن را مى داند؟
- اختلاف در اين مساءله از ابتدا تواءم با خلط و اشتباه بوده و ادله طرفين قاصر استاثبات مدعاى آنهااست
- انحصار علم به تاءويل در خداى سبحان ، منافاتى با اعطاء آن علم به بعضى افرادندارد
- تاءويل قرآن عبارتست از حقايق خارجى كه آيات قرآنى مستند به آن حقائق است
- بيان آنكه در ماوراى قرآنى كه در دست ما است امرى هست كه به منزله روح از جسد وممثل از مثل است
- ((مطهرين )) از بندگان خدا با قرآنى كه در كتاب مكنون و لوح محفوظ است تماس دارند(لايمسه الا المطهرون )
- ((مطهرين )) همان ((راسخين )) در علم هستند
- ۵-چرا كتاب خدا مشتمل بر متشابه است ؟
- بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده وقابل بررسى است
- بيان آنچه در پاسخ به سؤ ال بالا شايسته گفتن است با توجه به پنج امر
- هدف از خلقت انسان ، تشريع دين و سپس تطهير الهى است و همه افراد انسان به اينكمال نمى رسند
- راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق تربيت علمى و عملى )
- اساس هدايت اسلام بر علم و معرفت است نه تقليد كوركورانه
- امرى كه باعث شده است بيانات قرآن كريم جنبه((مثل )) به خود بگيرد
- بيان اينكه جنبه مثل داشتن ، مستلزم وجود تشابه است (ضرورت وجود متشابهات )
- ده نكته كه از مباحث و مطالب گذشته روشن شد
- مراتب مختلف قرآن از نظر معنا و اينكه هر معنايى خصوص به مرتبه اى از فهم و دركاست
- اثر متقابل علم و عمل در يكديگر
- مردم بر حسب مراتب قرب و بعدشان از خداى تعالى مراتب مختلفى از علم وعمل دارند
- رواياتى در معناى ((محكم و متشابه ))
- روايتى درباره ((راسخين در علم ))
- روايتى در وصف قرآن و اينكه قرآن ظاهرى و باطنى دارد
- انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق
- مراد از هفت حرف در روايتى كه مى گويند: قرآن بر هفت حرفنازل گشته است
- منظور از تفسير به راءى كه از آن نهى شده است
- ده قول كه درباره مراد از تفسير به راءى گفته شده است
- توضيح مراد از ((تفسير به راءى )) با شرحى در مورد تفاوت و اختلاف عمده بين كلامخدا وكلام بشرى
- تفسير به راءى موجب ناهماهنگى و تنافى آيات قرآن مى شود
- مراد از ((زدن بعض از قرآن به بعض ديگر)) در روايتى كه از آن نهى شده است
- دور شدن از علم اوصياء رسول اللّه (ص )، باعث روى آوردن به تفسير به راءى شد
- نهى از ((تكلم به راءى )) و ((قول به غير علم )) و ((ضرب بعض به بعض ))،نهى از استمدادازغير قرآن براى فهم قرآن است
- پاسخ به اين توهم كه هر تفسيرى كه از كلمات صحابه و تابعين خارج باشد، تفسيربه راءى است
- شاءن پيامبر (ص ) فقط تعليم كتاب و تسهيل فهم كلام الهى است
- راه به سوى فهم قرآن بروى كسى بسته نيست
- قرآن بر معانى خود دلالت دارد و اهل بيت (ع ) ما را به طريق اين دلالت و اغراض ومقاصدقرآن راهنمايى مى كنند
- رفع تناقض بين دو دسته روايات
نکات آیه
۱ - خداوند، نازل کننده کتاب (قرآن) بر پیامبر(ص) (هو الذى انزل علیک الکتاب)
۲ - نزول قرآن به صورت مکتوب بر پیامبر(ص)* (هو الذى انزل علیک الکتاب) اطلاق «الکتاب» بر قرآن، یا باید به این اعتبار باشد که نزولش به صورت نوشته بوده و یا در آن عصر به صورت کتاب و نوشته درمىآمده است، برداشت فوق بر اساس احتمال اوّل استفاده شده است.
۳ - «الکتاب»، از اسامى قرآن* (هو الّذى انزل علیک الکتاب)
۴ - کتابت قرآن در عصر نزول* (هو الّذى انزل علیک الکتاب)
۵ - قرآن، مشتمل بر آیات محکم و متشابه (منه ایات محکمات ... و اخر متشابهات)
۶ - آیات محکم، اصل و اساس قرآن است. (منه ایات محکمات هنّ ام الکتاب) به اصل و اساس هر چیز «ام»، گفته مىشود. (مفردات راغب).
۷ - آیات محکم قرآن، مرجع فهم و تفسیر آیات متشابه (منه ایات محکمات هنّ ام الکتاب و اخر متشابهات) «ام» در لغت عرب به هر چه مرجع چیز دیگرى باشد گفته مىشود. (روح المعانى، ج ۳، ص ۷۰).
۸ - عدم جواز برداشت از آیات متشابه، بدون ارجاع آنها به آیات محکم (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه)
۹ - امکان دستاویز قرار دادن حق در جهت باطل (فیتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة)
۱۰ - پیوستگى و انسجام آیات محکم قرآن* (منه ایات محکمات هنّ ام الکتاب) از تعبیر به «ام» که مفرد است، مىتوان استفاده کرد که کلیّه آیات محکم قرآن، پیوسته و داراى انسجام است.
۱۱ - افراد منحرف (کج اندیش)، دنبال کننده آیات متشابه، به منظور ایجاد فتنه (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة)
۱۲ - قلبهاى منحرف، منشأ فساد و فتنه هستند. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة)
۱۳ - سوء استفاده منحرفین از قرآن، در جهت ایجاد فتنه (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة)
۱۴ - سلامت تفکر و حرکت جامعه، در گرو سلامت قلبها (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله)
۱۵ - عدم جواز فتنه جویى و تأویل نادرست از قرآن (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ ... ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله)
۱۶ - منحرفین، به منظور تأویل محکمات، متشابهات را دنبال مىکنند. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله) بنابراینکه ضمیر در «تأویله» ارجاع به «ام الکتاب» شود که عبارت است از آیات محکم.
۱۷ - اعتدال و سلامت قلب و اندیشه، زمینه فهم صحیح قرآن (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ ... و ابتغاء تأویله) انحراف قلب، منتهى به تأویل نادرست قرآن مىشود; بنابراین سلامت قلب، فهم صحیح آیات قرآن را در پى دارد.
۱۸ - آیات قرآن، داراى تأویل است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه) در معناى فوق، ضمیر «تأویله» ارجاع به قرآن شده است.
۱۹ - منحرفان و کج اندیشان توان تأویل آیات قرآن را ندارند. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله و ما یعلم تأویله الاّ اللّه) در معناى فوق، ضمیر «تأویله» ارجاع به قرآن شده است.
۲۰ - فهم و برداشت صحیح از قرآن،بدون شناخت محکم و متشابه آن، امرى ناممکن است. (هنّ ام الکتاب ... فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ) فهم متشابه در گرو ارجاعش به محکم است ; چون محکم، «امّ» و مرجع است. بنابراین اول باید آیات محکم از متشابه تشخیص داده شود، تا بتوان قرآن را فهمید.
روایات و احادیث
۲۱ - تأویل قرآن، مختص به خدا و راسخین در علم (عالمان ژرفنگر) است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم) بنابراینکه «الراسخون» عطف بر «اللّه» باشد. برداشت فوق را فرمایش امام باقر (ع) تأیید مىکند که در تفسیر آیه فرمود: «و ما یعلم تأویله ... » یعنى تأویل القرآن کله الاّ اللّه والراسخون فى العلم.[۱]
۲۲ - قرآن، مشتمل بر تأویلهایى (معارفى) کشف نشده که علم آن تنها در نزد خداوند است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه)
۲۳ - تنها خداوند، تأویل آیات قرآن را مىداند. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه) بنابراینکه «واو» در «و الراسخون»، مستأنفه باشد; نه عطف بر «اللّه». برداشت فوق را فرمایش امیرالمؤمنین(ع) تأیید مىکند که فرمود: ... انّ الراسخین فى العلم هم الذین اغناهم اللّه عن الأقتحام فى السدد المضروبة دون الغیوب فلزموا الاقرار بجملة ما جهلوا تفسیره من الغیب المحجوب فقالوا: «امنا به کل من عند ربنا» فمدح اللّه عز و جلّ اعترافهم بالعجز عن تناول ما لم یحیطوا به علماً و سمّى ترکهم التعمّق فیما لم یکلّفهم البحث عنه منهم رسوخاً.[۲]
۲۴ - رسوخ در علم، زمینه ایمان کامل به تمامى قرآن (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا)
۲۵ - راسخین در علم (عالمان ژرفنگر)، آیات محکم و متشابه را از جانب خدا دانسته و به آنها ایمان دارند. (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به کل من عند ربّنا)
۲۶ - ارزش و اهمیّت رسوخ در علم (ژرفنگرى) (و الرّاسخون فى العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا)
۲۷ - لزوم ایمان به آنچه از جانب خداوند است. (یقولون امنّا به کل من عند ربّنا)
۲۸ - راسخین در علم، داراى مرتبه اى والا و مقامى ارجمند (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا)
۲۹ - اظهار ایمان به آیاتِ متشابه و محکم قرآن، شیوه راسخین در علم (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا) جمله «یقولون ... »، بیانگر آن است که راسخین در علم، ایمان خویش را اظهار مىکنند.
۳۰ - کارایى هر یک از آیات محکم و متشابه، در تربیت انسان (کُلُّ من عند رّبنا) هر کدام از آیات محکم و متشابه، ناشى از مقام ربوبیّت خدا (من عند ربّنا) است; بنابراین هر دو دسته، براى تربیت مىباشد.
۳۱ - کج اندیشى و گرایش قلب به باطل، مانع از ژرفنگرى در علم* (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ ... و الراسخون فى العلم) از مقابله دو گروه (کج اندیشان و راسخان در علم)، استفاده شده است.
۳۲ - وجود معارفى در قرآن که فهم آن تنها در اختیار گروه خاصى است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم)
۳۳ - رسوخ در علم، زمینه ایجاد روحیّه تسلیم در برابر خدا و آیات او (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به) جلمه «امنّا ... » و همچنین لحن آیه، دلالت بر تسلیم ایشان دارد.
۳۴ - جز خردمندان، کسى قدرت درک ویژگیهاى آیات محکم و متشابه را ندارد. (و ما یذّکّر الاّ اولوا الالباب) ظاهراً مراد از متعلّق «ما یذّکّر»، مطالب عنوان شده در همین آیه باشد.
۳۵ - خردمندى، شرط دریافت حقایق قرآن و ویژگیهاى آن (و ما یذّکّر الاّ اولوا الالباب)
۳۶ - راسخین در علم، خردمندانند. (و الراسخون فى العلم ... و ما یذّکّر الاّ اولوا الالباب) اگر تسلیم شدن در برابر حق، خاص راسخین باشد و درک لزوم تسلیم شدن در برابر حق، خاص اولوا الالباب باشد; الزاماً این دو عنوان منحصر به یک گروه مىشود و در نتیجه راسخین، همان خردمندانند.
۳۷ - آیات منسوخ، از مصادیق متشابه و ناسخ آنها از محکمات است. (منه ایات محکمات ... و اخر متشابهات) امام باقر (ع): ... فالمنسوخات من المتشابهات و المحکمات من الناسخات.[۳]
۳۸ - ائمه معصومین (ع) مصادیق بارز راسخین در علم و عالمان به تأویل قرآن هستند. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم) امام صادق (ع): نحن الراسخون فى العلم و نحن نعلم تأویله.[۴]
۳۹ - گسترش کفر، هدف کج اندیشان از تمسک به آیات متشابه و دنبال کردن آن (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة) امام صادق(ع): المراد بالفتنة هاهنا الکفر.[۵]
۴۰ - پیامبر اکرم (ص) برترین راسخ در علم (و الراسخون فى العلم) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: رسول اللّه (ص) افضل الراسخین.[۶]
۴۱ - لزوم ایمان توأم با عمل به آیات محکم و ایمان به آیات متشابه بدون مبنا قرار دادن آن براى عمل (منه ایات محکمات و اُخر متشابهات) امام صادق (ع): ان القرآن فیه محکم و متشابه فاما المحکم فنؤمن به و نعمل به و ندین و اما المتشابه فنؤمن به و لا نعمل به و هو قول اللّه تبارک و تعالى: «فامّا الّذین فى قلوبهم ... ».[۷]
۴۲ - علم به باطن قرآن، علم به تأویل آن است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه) از امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از معناى روایت «ما من القرآن آیة الاّ ولها ظهر و بطن» فرمود: ظهره تنزیله و بطنه تأویله ... .[۸]
۴۳ - آیاتى که موهم صدور گناه از پیامبران است از متشابهات قرآن و علم به تأویل آن تنها نزد خدا و راسخان در علم مىباشد. (و اخر متشابهات ... و ما یعلم تأویله) امام رضا (ع): ... اتّق اللّه و لا تنسب الى انبیاء اللّه الفواحش و لا تتأوّل کتاب اللّه برأیک، فان اللّه عزّ و جل قد قال: «و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم ... ».[۹]
۴۴ - تأویل متشابهات قرآن توسط غیر راسخان در علم، تأویل به رأى است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم) امام رضا (ع): ... و لا تتأول کتاب اللّه برأیک فان اللّه عز و جل قد قال: «و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم».[۱۰]
۴۵ - اعتراف راسخان در علم ناآگاه از تأویل متشابهات، به اینکه همه قرآن (محکم و متشابه آن) از نزد خداست. (یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا) امام باقر (ع): ... فقال الّذین لا یعلمون: ما نقول اذا لم نعلم تأویله فاجابهم اللّه: «یقولون امنا به کلّ من عند ربّنا» ... .[۱۱]
۴۶ - راسخان در علم، معترف به جهل خویش در تفسیر متشابهات و پرهیزکننده از تعمق در آنچه که وظیفه آنان نیست. (و الراسخون فى العلم یقولون) روایت کامل در فیش بیست و سوّم همین آیه آمده است.(۱۲)
۴۷ - ضرورت پرهیز از مجادله در آیات متشابه قرآن و ترک همنشینى با مجادله کنندگان در آن (هو الّذى انزل علیک ... فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتّبعون ما تشابه منه) رسول اللّه (ص) درباره آیه «هو الذى انزل ... » فرمود: اذا رأیتم الذین یتّبعون ما تشابه منه و الذین یجادلون فیه فهم الذین عنى اللّه فلا تجالسوهم.(۱۳)
۴۸ - خروج کنندگان بر حاکم اسلامى، کج اندیشانى که دنبال کننده آیات متشابه هستند. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ) رسول اللّه (ص) درباره آیه فوق فرمود: هم الخوارج.(۱۴)
۴۹ - وفاکنندگان به سوگند، راستگویان در گفتار و دارندگان استقامت قلب و عفت در شکم و شهوت، از راسخان در علم هستند. (و الراسخون فى العلم) رسول اللّه (ص) در پاسخ سؤال از مفهوم راسخان در علم فرمود: من برّت یمینه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه فذلک من الراسخین فى العلم(۱۵)
موضوعات مرتبط
- ائمه (ع): فضائل ائمه (ع) ۳۸
- احکام: ۱۵
- انبیا: عصمت انبیا ۴۳
- ایمان: زمینه ایمان ۲۴ ; متعلق ایمان ۲۴، ۲۹، ۴۱، ۴۵
- تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۳۰
- تسلیم: زمینه تسلیم ۳۳
- تعقل: ارزش تعقل ۳۴، ۳۵
- جامعه: عوامل رشد جامعه ۱۴
- خدا: علم خدا ۲۲، ۲۳
- دین: سوء استفاده از دین ۹، ۱۱، ۳۹
- راسخان در علم: ۲۱، ۲۵، ۲۸، ۲۹، ۳۶، ۳۸، ۴۰، ۴۳، ۴۶، ۴۹
- رسوخ در علم: ۲۴، ۲۶، ۳۱، ۳۳
- رشد: موانع رشد ۳۱
- سوگند: وفاى به سوگند ۴۹
- صداقت: ۴۹
- عاقلان: ۳۴، ۳۶
- عفت: عوامل عفت ۴۹
- علم: ارزش علم ۲۶ ; موانع علم ۳۱
- فساد: زمینه فساد ۱۱، ۱۲، ۱۳
- قرآن: ۵، ۶ آیات قرآن ۱۰ ; تأویل قرآن ۱۵، ۱۶، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۳۲، ۳۸، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵ ; تاریخ قرآن ۴ ; تفسیر قرآن ۷، ۸، ۱۵، ۲۰، ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۴۲ ; تفسیر به رأى قرآن ۴۴ ; سوء استفاده از قرآن ۱۳ ; فهم قرآن ۱۷، ۲۰، ۳۴ ; قرآن و محمّد (ص) ۱، ۲ ; کتابت قرآن ۴ ; متشابهات قرآن ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۶، ۲۰، ۲۵، ۲۹، ۳۰، ۳۴، ۳۷، ۳۹، ۴۱، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۷، ۴۸ ; نامهاى قرآن ۲، ۳ ; نزول قرآن ۱، ۲
- قلب: اعتدال قلب ۱۷ ; قلب سلیم ۱۴، ۱۷ ; قلب و فساد ۱۲
- کفر: عوامل کفر ۳۹
- گرایشها: گرایشها به باطل ۳۱
- گمراهان: ۱۶، ۱۹، ۴۸ اهداف گمراهان ۳۹
- گمراهى: آثار گمراهى ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۱۹
- مجادله: مجادله ممنوع ۴۷
- محمّد (ص): مقام محمّد (ص) ۴۰ ناسخ و منسوخ، ۳۷
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۴، ح ۶ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۷۱، ح ۱۳.
- ↑ توحید صدوق، ص ۵۵، ح ۱۳ ; ب ۲ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۳، ح ۵ ; نهج البلاغه، صبحى صالح، خ ۹۱.
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۲۸، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۳- ، ح ۱۹.
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۲۱۳، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۶- ، ح ۳۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۰۰ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۳۱۳، ح ۱۷.
- ↑ بصائر الدرجات صفار، ص ۲۰۳، ح ۴ ب ۱۰ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۴، ح ۶.
- ↑ بصائر الدرجات صفار، ص ۲۰۳، ح ۳، ب ۱۰ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۲، ح ۴.
- ↑ بصائر الدرجات صفار، ص ۱۹۶، ح ۷، ب ۷ ; بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۹۷، ح ۶۴. ۹- و۱۰. عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۹۲، ح ۱، ب ۱۴ ; بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۷۲، ح ۱.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۴، ح ۶ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۷۱، ح ۱۳.
- ↑ توحید صدوق، ص ۵۵، ح ۱۳، ب ۲ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۳، ح ۵ ; نهج البلاغه، صبحى صالح، خ ۹۱. ۱۳- و۱۴. الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۴۸.
- ↑ الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۵۱.