النبإ ١٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۳ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
إِنَ‌ يَوْمَ‌ الْفَصْلِ‌ کَانَ‌ مِيقَاتاً

ترجمه

(آری) روز جدایی، میعاد همگان است!

|به يقين روز داورى زمان وعده است
قطعاً وعدگاه [ما با شما] روز داورى است:
همانا روز فصل (یعنی روز قیامت که در آن فصل خصومتها شود) وعده گاه خلق است.
بی تردید روز داوری وعده گاه است.
هر آينه روز داورى روزى است معين.
بی‌گمان روز داوری، هنگامی معین است‌
همانا روز جدايى- يادآورى- وعده‌گاه است
روزِ داوری (خداوند جهان در بین مردمان) و جدائی (حق از باطل، و حقائق از اوهام، و مؤمنان از کافران)، وقت مقرّر (رستاخیز همگان) است.
همواره وعده‌گاه، روز جدایی و داوری بوده‌است.
همانا روز جداشدن است وعده‌گاهی‌

The Day of Sorting has been appointed.
ترتیل:
ترجمه:
النبإ ١٦ آیه ١٧ النبإ ١٨
سوره : سوره النبإ
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَوْمَ الْفَصْلِ»: (نگا: صافّات / ، دخان / ، مرسلات / و و ). «مِیقَاتاً»: میعاد. وقت معیّن و مقرّر برای زنده شدن (نگا: اعراف / و شعراء / ، واقعه / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً «18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً «19» وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً «20»

همانا روز جدايى، وعده‌گاه (ما با شما) است. روزى كه در صور دميده شود و گروه گروه مى‌آييد. و آسمان گشوده شود و به صورت درهايى باز درآيد. و كوه‌ها روان شوند و چون سراب گردند.

نکته ها

قيامت از جهتى «يوم الجمع» است كه همه در آن اجتماع مى‌كنند و از جهتى‌ «يَوْمَ الْفَصْلِ» ناميده شده، زيرا خوبان از بدان و حق از باطل جدا و به اختلافات فيصله داده مى‌شود.

در روايات مى‌خوانيم كه در قيامت مردم به گروه‌هاى مختلفى تقسيم مى‌شوند و هر گروه به شكلى؛ سخن چين در قيافه ميمون، حرام‌خوار در شكل خوك، رباخوار در قالب وارونه، قاضى ظالم به صورت كور، خودپسند كر و لال، عالم بى عمل در حال جويدن زبان، همسايه آزار بى‌دست و پا، سعايت كننده آويخته بر آتش، هوسباز بدبو، و فخر فروشان به لباس با لباس دوزخى محشور مى‌شوند. «1»

حركت كوه‌ها مقدّمه به هم خوردن آنها و خرد شدن و ذره ذره شدن سنگها و در نهايت، روان شدن به گونه‌اى است كه از دور سراب به نظر آيند. «وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً»

پیام ها

1- دنيا، مقدّمه قيامت است و اين همه نعمت عبث و بيهوده نيست. «إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 363

2- زمان قيامت از قبل نزد خداوند معلوم است. «كانَ مِيقاتاً»

3- قيامت نيز نظامى دارد «يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ»

4- در قيامت، نظام آسمان و زمين دگرگون مى‌شود. فُتِحَتِ السَّماءُ ... سُيِّرَتِ الْجِبالُ‌

5- انسان با مرگ، رها و فراموش نمى‌شود. «يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً»

6- به پيوندها و روابط دنيوى دلخوش نباشيد كه روزى همه چيز گسسته مى‌شود. «يَوْمَ الْفَصْلِ»

7- ارتباط زمين و آسمان و اهل آنها، در قيامت توسعه مى‌يابد. «فُتِحَتِ السَّماءُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17»

إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ‌: بدرستى كه روز حكم‌گزارى كه روز رستخيز است، كان ميقاتا: هست در حكم خدا وقتى مقرر براى محاسبه خلايق و مجازات ايشان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً «18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً «19» وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً «20» إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21»

لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلاَّ حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26»

إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (30)

ترجمه‌

همانا روز جدائى ميباشد وعده گاه‌

روزى كه دميده ميشود در صور پس ميآئيد دسته دسته‌

و گشوده شود آسمان پس بوده باشد درها

و روان كرده شوند كوهها پس گردند مانند سراب‌

همانا جهنّم ميباشد كمينگاه‌

براى سركشان جاى بازگشت‌

درنگ كنندگانند در آن روزگارهائى‌

نميچشند در آن خنكى و نه مشروبى‌

مگر آب جوشان و چرك جراحتها

كيفرى موافق كردارشان‌

همانا آنها احتمال نميدهند حسابى را

و تكذيب كردند آيات ما را تكذيب كردنى‌

و همه چيز را ضبط نموديم آنرا بنوشتن‌

پس بچشيد پس نمى‌افزائيم هرگز بر شما مگر عذاب را.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر آيات قدرت و نعمت بى‌منتهاى خود ميفرمايد همانا روز قيامت كه روز جدا شدن حق از باطل است حق است و نبايد در آن اختلاف شود چون قدرت خدا بيش از اينها است و كسيكه مردمى را خلق و وسائل آسايش آنانرا مهيّا نموده دو مرتبه هم ميتواند بنمايد و آنروز ميقات و وقت مقرّر الهى است براى حساب و جزاى بندگان كه دنيا در آنروز بآخر ميرسد و بزندگانى مردم در اينعالم خاتمه داده ميشود و آنروزى است كه اسرافيل در دفعه دوم ميدمد در صور پس شما مردم زنده و فوج فوج و دسته دسته در پيشگاه الهى حاضر ميگرديد در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود كه ده دسته از امّت من از مسلمانان جدا شوند بعضى بصورت بوزينگان باشند و آنها نمّا مانند و بعضى بصورت خوكان و آنها حرام خوارانند و پاره‌اى نگونسار بمحشر كشيده ميشوند و آنان ربا خوارانند و جمعى كور تردّد مينمايند و آنها جور كنندگانند و فرقه‌اى لال و كرند و آنها كسانى هستند كه‌


جلد 5 صفحه 333

عجب به اعمال خود مينمودند و جماعتى ميجوند زبان بيرون افتاده خودشان را و ريم و چرك از دهانشان سرازير است و موجب نفرت اهل محشر ميشوند و آنها دانشمندان و حكم كنندگانى هستند كه اقوالشان با اعمالشان مخالف است و بعضى دست و پا بريده باشند و آنان كسانى هستند كه همسايه آزارى مينمايند و پاره‌اى بدار آتشين آويخته شده‌اند و آنها كسانى هستند كه نزد پادشاهان از مردم سعايت مينمايند و بعضى از مردار بدبوترند و آنها شهوت‌رانان و كسانى هستند كه حقوق الهيّه را ادا نمينمايند و پاره‌اى با جبّه‌هاى چسبنده بر بدن از قطران وارد شوند و آنها اهل تكبّر و بزرگ منشى ميباشند و آسمان شكافته ميگردد و راههائى براى نزول ملائكه در آن باز ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه درهاى بهشت باز ميگردد و كوهها از جاى خودشان كنده و پراكنده ميگردند و مانند سراب كه از دور در بيابان بنظر مى‌آيد كه آب است بنظر ميآيند كه كوهند ولى نيستند و جهنّم كمينگاهى است براى اهل معصيت كه مأمورين آن مترصد گرفتن آنانند واحدى از آنها را بحال خودشان واگذار نمينمايند و آن مرجع و مأوى و جايگاه اخير اهل طغيان و تجاوز از حدود الهى است و درنگ كنندگانند در آن روزگارهاى دراز و سالهاى متمادى كه هر روز آن بقدر هزار سال دنيا است چون احقاب جمع حقب است كه بمعناى روزگار و سال و سالها است و اخبار در تعيين آن در يك سال و هشتاد سال و شصت و اند سال و در آنكه مراد دوام يا انقطاع باشد مختلف شده است و ظاهرا اين آيه بهيچ يك دلالت ندارد ولى آيات آتيه مؤيّد دوام است و نمى‌چشند و نيابند در جهنّم چيز خنكى را اگر چه هواى لطيف باشد كه موجب تخفيف حرارت آنها گردد و قمّى ره فرموده مراد از برد خواب است و نمى‌چشند مشروبى از مشروبات را مگر آب جوشان و ريم و چرك جارى از بدن جهنّميان و تفسير آن در سوره ص گذشت اين جزا موافق و مطابق با عقائد و اعمال آنها است و زيادتر از ميزان استحقاق آنها نيست چون آنان در دنيا معتقد بحساب و جزا نبودند و احتمال چنين روزى را نميدادند و تكذيب نمودند آيات قرآنيّه و آيات الهيّه را كه انبيا و اوليا باشند تكذيب نمودنى آشكار و اين بزرگترين گناهان است كه‌


جلد 5 صفحه 334

مغفور نخواهد شد و موجب خلود در آتش است و ما هر چيز و هر گناه و مقدار جزاء آنرا در لوح محفوظ ثبت و ضبط نموده‌ايم و بكفّار ميگوئيم پس بچشيد عذاب جهنّم را و بدانيد كه هرگز نخواهيم افزود از براى شما چيزى مگر عذابى بر عذاب شما.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ يَوم‌َ الفَصل‌ِ كان‌َ مِيقاتاً «17»

محققا روز فصل‌ هست‌ وعده‌گاه‌. گذشت‌ معني‌ فصل‌ ‌که‌ بمعني‌ جدايي‌ ‌است‌ مقابل‌ وصل‌ كافر و مؤمن‌، مطيع‌ و عاصي‌، ظالم‌ و مظلوم‌، حق‌ و باطل‌ ‌از‌ ‌هم‌ جدا ميشوند چنانچه‌ ميفرمايد: وَ امتازُوا اليَوم‌َ أَيُّهَا المُجرِمُون‌َ يس‌ آيه 59، و بمعني‌ فصل‌ قضا ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ محكوم‌ بحكم‌ الهي‌ ‌است‌.

إِن‌َّ يَوم‌َ الفَصل‌ِ روز قيامت‌ ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌.

كان‌َ مِيقاتاً جايگاه‌ ‌شما‌ و وعده‌گاه‌ ‌که‌ خداوند وعده‌ داده‌ ‌که‌ تمام‌ جمع‌ ميشوند ‌در‌ آنجا: قُل‌ إِن‌َّ الأَوَّلِين‌َ وَ الآخِرِين‌َ لَمَجمُوعُون‌َ إِلي‌ مِيقات‌ِ يَوم‌ٍ مَعلُوم‌ٍ واقعه‌ آيه 48.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 17)- سر انجام روز موعود فرا می‌رسد در آیات قبل اشاراتی به دلایل مختلف معاد آمده بود، در این آیه به عنوان یک نتیجه‌گیری، می‌فرماید: «روز جدائی (روز رستاخیز) میعاد همگان است» (ان یوم الفصل کان میقاتا).

تعبیر به «یوم الفصل» تعبیر بسیار پرمعنائی است که بیانگر جدائیها در آن روز عظیم است:

جدائی حق از باطل.

جدائی صفوف مؤمنان صالح از مجرمان بدکار.

جدائی پدر و مادر از فرزند، و برادر از برادر.

نکات آیه

۱ - قیامت روز داورى بین مردم و رفع اختلافات آنان (یوم الفصل) «فصل»; یعنى، جداسازى دو چیز از یکدیگر به گونه اى که میان آن دو فاصله افتد. اطلاق این کلمه بر روز قیامت، به اعتبار روشن شدن حق از باطل و یا پایان دادن به اختلاف مردم و قضاوت در میان آنان است. (مفردات راغب)

۲ - متمایز شدن حق از باطل، فلسفه برپایى قیامت (یوم الفصل)

۳ - «یوم الفصل» از نام هاى قیامت (إنّ یوم الفصل کان میقتًا)

۴ - برپایى قیامت و رفع اختلافات در آن، حتمى و تردیدناپذیر است. (إنّ یوم الفصل کان میقتًا) مشخص بودن زمان برپایى قیامت - که کلمه «میقات» بر آن دلالت دارد - حاکى از قطعى بودن آن است.

۵ - قیامت، از دیر زمان و در علم خداوند، داراى زمانى مشخص بوده است. (إنّ یوم الفصل کان میقتًا) فعل «کان» دلالت دارد که وقت قیامت از پیش مشخص بوده است. «میقات» گر چه اسم آلت است; ولى معناى «وقت» دارد; نظیر میعاد و میلاد که از اسم آلت بودن خارج شده و به معناى مصدر خود استعمال شده اند. متعلق میقات - به قرینه سیاق کلام - محشور شدن و مجازات دیدن است; یعنى، قیامت وقت مشخص شده براى این حوادث است.

۶ - صحنه داورى در قیامت، تهدیدى گریزناپذیر براى منکران معاد و شبهه افکنان در حقانیّت آن (عمّ یتساءلون ... إنّ یوم الفصل کان میقتًا)

موضوعات مرتبط

  • حق: تمییز حق و باطل ۲
  • خدا: علم خدا ۵
  • قیامت: حتمیت رفع اختلاف در قیامت ۴; حتمیت قیامت ۴; حل اختلاف در قیامت ۱; فلسفه قیامت ۲; قضاوت در قیامت ۱، ۶; نامهاى قیامت ۳; وقت قیامت ۵; ویژگیهاى قیامت ۱
  • معاد: تهدید شبهه افکنان در معاد ۶; تهدید مکذبان معاد ۶
  • یوم الفصل :۳

منابع