القدر ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ‌ فِي‌ لَيْلَةِ الْقَدْرِ

ترجمه

ما آن [= قرآن‌] را در شب قدر نازل کردیم!

همانا ما آن [قرآن‌] را در شب قدر نازل كرديم
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
ما این قرآن عظیم الشأن را در شب قدر نازل کردیم.
ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
ما در شب قدرش نازل كرديم.
ما آن [قرآن‌] را در شب قدر نازل کرده‌ایم‌
همانا آن
ما قرآن را در شب با ارزش «لیلةالقدر» فرو فرستاده‌ایم.
ما بی‌گمان این (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم.
همانا فرستادیمش در شب قدر

We sent it down on the Night of Decree.
ترتیل:
ترجمه:
سوره القدر آیه ١ القدر ٢
سوره : سوره القدر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنزَلْنَاهُ»: ضمیر (هُ) به قرآن برمی‌گردد. اشاره به آغاز نزول قرآن است (نگا: بقره / و آل‌عمران / نساء / یوسف / . ذکر ضمیر به جای اسم ظاهر، به خاطر شهرت و جلالت فوق‌العاده قرآن، و جایگزین بودن آن در همه اذهان است (نگا: انعام / و ابراهیم / ص / ). «لَیْلَةِ الْقَدْرِ»: شب بزرگوار و ارزشمند (نگا: دخان / . شب ارزشیابی و تعیین سرنوشت (نگا: دخان / این شب، بزرگوار و ارزشمند است، چون قرآن در آن نازل شده است و سراسر نور و رحمت و خیر و برکت و سلامت و سعادت و از هر جهت بی‌نظیر است. شب قرآن و جشن سالانه این کتاب بزرگ آسمانی و سرنوشت ساز بشریّت است، و به عقیده برخی شب تقدیر و تعیین است و در آن مجدّدا مقدّرات و سرنوشت انسانها مقدّر و معیّن می‌گردد و خداوند دستور اجرای احکام خود را به دست فرشتگان می‌سپارد. لیلة القدر در رمضان است (نگا: بقره / . امّا در کدام شب؟ روشن نیست و در حدود چهل قول مختلف پیرامون آن بیان شده است (نگا: تفهیم‌القرآن). لیکن از هفدهم رمضان تا آخر آن، به ویژه شبهای طاق، رأی بسیاری از علماء است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۳:

حسن بن على علیه‌السلام فرماید: پیامبر بنى‌امیه را بر منبر خود دید، از این عمل آن‌ها بدش آمد سپس سوره کوثر و این آیات براى او نازل گردید و بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بنى‌امیه زمام امور را بدست گرفتند.[۱]

محمد بن یعقوب کلینى بعد از هفت واسطه از امام صادق علیه‌السلام روایت کند که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواب دید که بنى‌امیه بعد از خودش بر منبرش بالا مى روند و مردم را به قهقرى و گمراهى می‌خوانند.

از خواب بیدار شد در حالتى که محزون و غمگین بود، جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله چرا محزونى؟، پیامبر خواب خود را براى جبرئیل بیان داشت. جبرئیل به آسمان رفت پس از لحظه اى آیات ۲.۵ و ۲.۶ و ۲.۷ سوره شعراء و این آیات را براى او نازل گردانید و خداوند شب قدر را براى رسول خود بالاتر از هزار ماه خلافت بنى‌امیه گردانید.[۲]

یوسف بن مازن الراسینى گوید: وقتى که امام حسن علیه‌السلام با معاویه صلح نمود، جماعتى زبان به سرزنش گشودند و به امام گفتند: با این عمل روى ما را سیاه کردى. امام فرمود: مرا ملامت نکنید بلکه مصلحت چنین بوده است و من از جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: در خواب دیدم که بنى‌امیه بر منبر من یکى پس از دیگرى خطبه می‌خوانند، من از این خواب دلتنگ شدم و غمگین بودم تا این که جبرئیل آمد و مرا تسلى داد و سوره کوثر و سوره قدر را بر من از جانب خداوند نازل کرد و به من باز نمود که عبادت شب قدر بالاتر از مدت خلافت بنى‌امیه است.[۳]

یوسف بن سعد گوید: پیامبر خواب دید بنى‌امیه بر روى منبر او مى جهند مانند جهیدن میمون از دیدن این خواب غضبناک به نظر می‌رسید تا این که سوره قدر نازل گردید و پیامبر بعد از دیدن این خواب تا زنده بود، خندان نمى گردید.[۴]

(باید دانست که صلح امام حسن علیه‌السلام با معاویه در سال ۴. هجرى اتفاق افتاد و انقراض و سرنگون شدن خلافت بنى‌امیه در سال ۱۳۲ هجرى واقع شد و با این حساب مدت سلطنت و خلافت بنى‌امیه ۹۲ سال خواهد شد که از هزار ماه بیشتر است ولى اگر مدت خلافت عبدالله بن زبیر را که در حجاز و اطراف آن و در کوفه در طول سلطنت بنى‌امیه بوده و قریب هشتاد سال و هشت ماه به طول انجامید، خارج سازیم طول خلافت بنى‌امیه ۸۳ سال و چهار ماه خواهد گردید که درست همان هزار ماه خواهد بود.) مجاهد گوید: پیامبر درباره مردى از بنى‌اسرائیل براى مسلمین صحبت به میان آورد و از او تعریف می‌نمود که هزار ماه سلاح و اسلحه پوشید و در راه خدا به جهاد پرداخت. مسلمین از این موضوع به تعجب افتادند سپس این آیات نازل گردید و فهمانید که عبادت در یک شب قدر از پوشیدن سلاح آن مرد و جهاد در هزار ماه برتر و بالاتر است.[۵]

باز مجاهد گوید که در میان قوم بنى‌اسرائیل مردى بود که شب‌ها تا صبح به عبادت مى پرداخت و روز با دشمنان دین تا به شب به جهاد و پیکار مى گذرانید و این عمل او هزار ماه طول کشید و خداوند این سوره را نازل فرمود و تذکر داد که عمل یک شب قدر از این اعمال بالاتر است.[۶]

على بن عروة گوید: چهار نفر در قوم بنى‌اسرائیل بودند که هشتاد سال خداوند را عبادت نمودند و کوچکترین گناهى نیز از آن‌ها سر نزد، اینان عبارت بودند از: ایوب و زکریا و حزقیل بن عجوز و یوشع بن نون، اصحاب رسول خدا از این عبادت به شگفت آمدند تا این که جبرئیل آمد و این سوره را نازل نمود و فرمود: که عبادت یک شب قدر از این عبادات بالاتر است.[۷]

انس مالک گوید: سبب نزول این سوره چنین بوده که مدت عمر امت رسول خدا صلی الله علیه و آله را به او عرضه کردند و نسبت به طول عمر امت هاى سلف کمتر بود. این مقدار عمر در نظر پیامبر کم آمد. خداوند با نزول این سوره به پیامبر خویش فرمود: اگر طول عمر این امت اندک است بر طاعت یک شب آنان ثواب بسیار زیاد دهم تا یک شب قدر آن بهتر از عبادت هزار ماه باشد.[۸]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ «1»

همانا ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم.

نکته ها

خداوند، امور عالم را از طريق فرشتگان و با واسطه آنان به انجام مى‌رساند. لذا در بسيارى از آيات قرآن، فعل‌ها و ضميرهاى مربوط به خداوند به صورت جمع آمده است. چنانكه در آغاز اين سوره مى‌فرمايد: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» ما قرآن را نازل كرديم.

بر اساس نظر مفسّران، «1» قرآن دو بار نازل شده است. يكبار به صورت يكپارچه در شب قدر كه اين سوره به آن اشاره دارد و بار ديگر به صورت تدريجى در مدت بيست و سه سال دوره رسالت پيامبر. تعبيرات قرآن نيز درباره نزول اين كتاب آسمانى دو گونه است. برخى با واژه «انزلنا» از ريشه انزال به معناى نزول دفعى آمده و برخى ديگر با واژه «نزلنا» از ريشه تنزيل به معناى نزول تدريجى آمده است.

از انضمام آيه‌ «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» با آيه‌ «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» «2» معلوم مى‌شود كه شب قدر در ماه رمضان است، امّا اينكه كدام يك از شب‌هاى ماه رمضان است، در قرآن چيزى بر آن دلالت ندارد و در روايات نيز به صورت مردّد ميان يكى از سه شب آمده است. چنانكه از امام صادق عليه السلام در مورد شب قدر پرسيدند: آن حضرت فرمود: در


«1». تفسير الميزان.

«2». بقره، 185.

جلد 10 - صفحه 544

شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم رمضان جستجويش كن. «1» البته معروف ميان اهل سنّت آن است كه شب بيست و هفتم رمضان، شب قدر است.

پیام ها

1- شب قدر، شب شكرگزارى و تشكر از خداوند است. زيرا مهم‌ترين نعمت خداوند بر بشر، يعنى قرآن نازل شده است. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»

2- ظرف و مظروف بايد متناسب باشند. بهترين كتاب در بهترين شب بر بهترين انسان‌ها نازل مى‌شود. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ «1»

إِنَّا أَنْزَلْناهُ‌: به درستى كه ما نازل فرموديم قرآن را فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ: در شب قدر. يعنى ابتداى نزول آن در اين شب بود.

بيان- معظم مفسرين برآنند كه تمام قرآن در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنيا در بيت العزّه سفره سپرده شد و جبرئيل در مدت بيست و سه سال آيه آيه و سوره سوره به حسب مصلحت و امر الهى به دنيا بر حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل نموده.

نكته- كنايه غير مشهور است بر قدر و شهرت قرآن. يعنى از بزرگى قدر و شرف مرتبه و شهرت مستغنى است از تصريح، همچنانكه به جهت تعظيم آن اسناد انزال آن را به ذات خود اختصاص و در وقت متبرك آن را نازل فرمود و بعد از آن تكريم و تفخيم آن وقت فرمود كه:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ «1» وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ «2» لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ «3» تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ «4»

سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ «5»

ترجمه‌

همانا ما نازل نموديم آنرا در شب قدر

و چه ميدانى تو كه چيست شب قدر

شب قدر بهتر است از هزار ماه‌

نازل ميشوند فرشتگان و روح مقدس در آن باذن پروردگارشان براى هر كارى‌

سلامتى و سلام است آن شب تا طلوع صبح صادق.

تفسير

مستفاد از روايات معتبره منقوله از ائمه اطهار عليهم السلام آنست كه خداوند نازل فرموده معانى قرآن را يكباره در بيت المعمور كه مسجد ملائكه و اشرف بقاع آسمان است و ظاهرا مراد نزول آن باشد چنانچه فرموده نزّله على قلبك بر قلب مبارك پيغمبر خاتم در ماه رمضان المبارك چون فرموده شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن در شب قدر كه مسلّما از ماه رمضان بيرون نيست و ظاهرا يكى از سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم آن ماه است و اقوى و اظهر آنست كه شب بيست و سوم باشد و از باطن قلب مبارك جارى شده است بر ظاهر لسان آن حضرت بتوسط جبرئيل امين بوحى الهى هر گاه خدمت رسيده و خوانده است الفاظ آنرا بتدريج براى حضرت در مدت بيست سال و لذا خداوند منّان ميفرمايد ما نازل نموديم قرآن را در شب قدر و براى اهميّت قدر و شرف و منزلت آن شب ميفرمايد و چه ميدانى تو اى رسول اكرم كه چيست شب قدر و نيز مستفاد از روايات معتبره آنست كه شب قدر خوانده شده براى آنكه در آن شب مقدّر ميگردد از طرف خداوند


جلد 5 صفحه 414

مقدّرات بندگان از خير و شرّ و سعادت و شقاوت و ضيق و وسعت و غيرها در هر سال چنانچه مقدّر شده تمام امور بندگان تا روز قيامت حتى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين او در آن شب در بدو خلقت و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد كه بنى اميه بر منبر او بعد از او بالا ميروند و مردم را گمراه و از دين برميگردانند پس صبح نمود در حال حزن و اندوه پس جبرئيل نازل شد و سبب آن را سؤال نمود و حضرت خواب خود را بيان فرمود و او اظهار بى‌اطلاعى نمود و عروج بآسمان كرد و فورا نزول نمود با چند آيه از قرآن براى انس حضرت بآن آيات كه تسليت آميز بود و اين سوره كه دلالت دارد بر آنكه يك شب قدر براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميّه است و باين معنى روايات ديگرى هم وارد شده و قمّى ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد كه بوزينه چندى بر منبر او بالا ميروند پس مغموم شد و خداوند نازل فرمود سوره قدر را كه در آن ذكر شده يك شب قدر بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميّه است كه در آن شب قدر نباشد و ظاهرا مراد آن باشد كه يك شب قدر كه در آن عبادت خدا شود نفعش براى انسان بيشتر از هزار ماه سلطنت جور است چون لذت سلطنت بالاخره تمام ميشود و وبالش دامنگير ميگردد و ثواب عبادت باقى و برقرار خواهد بود يا مراد آنستكه عبادت يك شب قدر ثوابش بيشتر از عبادت هزار ماه است كه در آن شب قدر نباشد چون با قطع نظر از روايات سابقه اين معنى اقرب در نظر است و در حديثى از امام صادق عليه السّلام بآن تصريح شده و اراده هر دو معنى هم بنابر اصل جواز استعمال لفظ در بيشتر از يك معنى كه مكرّر بيان شده خصوصا در قرآن مانعى ندارد و ثواب احياء شب قدر بعبادت و نماز و دعا بسيار است و در كتب ادعيه مفصّلا اعمال آن ذكر شده و قول خداوند حم و الكتاب المبين انّا انزلناه في ليلة مباركة انّا كنّا منذرين فيها يفرق كلّ امر حكيم در سوره دخان گذشت كه بشب قدر و تقدير امور در آن شب از ائمه اطهار تفسير شده و آن مؤكّد معناى اين سوره است خلاصه آنكه شب پر خير و بركتى است كه نبايد از آن غافل بود و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند آيا شما شب قدر را ميشناسيد فرمود چگونه نميشناسيم با آنكه ملائكه گرد ما


جلد 5 صفحه 415

ميگردند در آنشب و نيز نقل نموده كه ملائكه و روح القدس نازل ميشوند بر امام زمان و تسليم مينمايند بآن حضرت آنچه را كه نوشته‌اند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه روح بزرگتر از جبرئيل است و جبرئيل از ملائكه و روح خلقى بزرگتر از ملائكه است مگر خداوند نميفرمايد نازل ميشوند ملائكه و روح و در روايات ديگرى هم از اين معنى تأييد شده و بنابر اين شايد مراد از روح همان روان پاك و مقدّسى باشد كه از حق در شب قدر بر انبيا و اوليا افاضه شده و همه ساله در آن شب تقويت ميگردد و بواسطه آن روح آن ذوات مقدّسه وسائط فيض الهى بر بندگان ميباشند ولى مفسّرين روح را بجبرئيل تفسير نموده‌اند و نكته تخصيص او را بذكر در كلام الهى عظمت مقام او دانسته‌اند در هر حال نزول آن ذوات كثير البركات بدستور الهى بزمين براى تقدير امور خلق و تنظيم احوال و ارزاق و آجال بندگان و نازل نمودن خير و بركت و رحمت و مغفرت و سعادت و سلامت است در آن شب بر حسب استعداد و قابليّت افراد عباد و اعمال خيرى كه در آن شب از ايشان صادر شده و تنزّل در اصل تتنزّل بوده و براى تخفيف يك تاء حذف شده و من كلّ امر بمعناى بكل امر است و آن شب شب تحيّت و سلام از ملائكه بر امام زمان و نزول سلامتى از شرور و بليّات و آفات براى اهل ايمان است تا طلوع صبح صادق چنانچه از نقل قمّى ره و غيره استفاده ميشود و ظاهرا وقف بايد بر من كلّ امر شود كه آخر آيه است و كلام آنجا تمام ميشود ولى قرّاء اهل سنّت علامت وقف را در سلام گذارده‌اند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره انا انزلناه في ليلة القدر را بلند بخواند مانند كسى است كه شمشير كشيده در راه خدا و كسيكه آنرا آهسته بخواند مانند كسى است كه در خون خود غوطه‌ور شود در راه خدا و كسيكه ده مرتبه آنرا بخواند خداوند هزار گناه از گناهان او را محو فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 416

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

إِنّا أَنزَلناه‌ُ فِي‌ لَيلَةِ القَدرِ «1»

كلام‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بسيار مبسوط و مفصل‌ ‌است‌ و ‌از‌ وضع‌ ‌اينکه‌ تفسير خارج‌ ‌است‌ و ‌ما بطور اختصار ‌در‌ چند مقام‌ صحبت‌ ميكنيم‌:

مقام‌ اول‌: ‌در‌ تعيين‌ ليلة القدر. اختلاف‌ زيادي‌ ‌است‌ ‌بين‌ سني‌ و شيعه‌ بعض‌ اهل‌ تسنن‌ گفتند: ليلة القدر ‌در‌ عهد پيغمبر ‌بود‌ ‌بعد‌ برداشته‌ شد، بعضي‌ گفتند: يك‌ شب‌ ‌از‌ شبهاي‌ دوره سال‌ ‌است‌ ‌که‌ بايد تمام‌ شبها ‌را‌ عبادت‌ كرد ‌تا‌ عبادت‌ شب‌ قدر ‌را‌ درك‌ كند، بعضي‌ گفتند: شب‌ نيمه شعبان‌، بعضي‌ گفتند: يك‌ شب‌ ‌از‌ شبهاي‌ ماه‌ رمضان‌، بعضي‌ گفتند:

شب‌ اول‌ شهر صيام‌، بعضي‌ شب‌ نيمه‌، بعضي‌ شب‌ هفدهم‌، بعضي‌ شب‌ آخر، و اكثر اهل‌ تسنن‌ گفتند: شب‌ بيست‌ و هفتم‌ ماه‌ رمضان‌، و لكن‌ ‌در‌ اخبار شيعه‌ چهار دسته‌ اخبار داريم‌:

يك‌ دسته‌ ‌بين‌ سه‌ شب‌ نوزدهم‌ و بيست‌ و يكم‌ و بيست‌ و سوم‌، يك‌ دسته‌ ‌بين‌ دو شب‌ بيست‌ و يكم‌ و بيست‌ و سوم‌، يك‌ دسته‌ خصوص‌ شب‌ بيست‌ و سوم‌، يك‌ دسته‌ ‌هر‌ سه‌ شب‌ مدخليت‌ دارد ‌در‌ شب‌ نوزده‌ تقدير امور ميشود و بيست‌ و يكم‌ حكم‌ ميشود و بيست‌ و سوم‌ مبرم‌ ميشود.

اقول‌: الحق‌ اينكه‌ خصوص‌ شب‌ بيست‌ و سوم‌ ‌است‌ موافق‌ نص‌ بعض‌ اخبار و فتواي‌ مشهور ‌از‌ علماي‌ اعلام‌، و اينكه‌ ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌بين‌ سه‌ شب‌ ‌ يا ‌ دو شب‌ بيان‌ فرموده‌ ‌ يا ‌ ‌هر‌ سه‌ شب‌ ‌را‌ مدخليت‌ داده‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ عبادت‌ شب‌ قدر افضل‌ ‌از‌ عبادت‌ هزار ماه‌ ‌است‌ ‌که‌ هشتاد و سه‌ سال‌ و چهار ماه‌ ‌است‌، و ‌در‌ عبادت‌ اول‌ بايد تخليه‌ كرد سپس‌ تحليه‌ ‌در‌ شب‌ نوزده‌ و بيست‌ و يك‌ شب‌ تخليه‌ ‌است‌ ‌که‌ بايد ‌از‌ گناهان‌ و معاصي‌ و صفات‌ خبيثه‌ و عقايد فاسده‌ توبه‌ كرد و قلب‌ ‌را‌ پاك‌ و پاكيزه‌ نمود و ‌خود‌ ‌را‌ آماده‌ كرد، و ‌اگر‌ گناهان‌ تدارك‌ دارد تدارك‌ كند ‌که‌ ‌در‌ شب‌ بيست‌ و سوم‌ عبادات‌ بدرجه‌ اعلي‌ قبول‌ برسد.

مقام‌ دوم‌ ‌در‌ معني‌ قدر: بعضي‌ گفتند: تقدير امور ميشود ‌در‌ دوره سال‌ آنچه‌ ‌بر‌ ‌هر‌ فردي‌ مقدر ‌شده‌ ‌که‌ ‌در‌ لسان‌ بعض‌ اخبار ‌است‌، و بعضي‌ گفتند: قدر بمعني‌ ضيق‌ ‌است‌ ‌يعني‌ تنگ‌ شدن‌ زيرا ‌آن‌ قدر ملائكه‌ نازل‌ ميشوند ‌در‌ زمين‌ ‌که‌ جاي‌ ‌آنها‌ تنگ‌ ميشود بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: لِيُنفِق‌ ذُو سَعَةٍ مِن‌ سَعَتِه‌ِ وَ مَن‌ قُدِرَ عَلَيه‌ِ رِزقُه‌ُ فَليُنفِق‌ مِمّا آتاه‌ُ اللّه‌ُ

جلد 18 - صفحه 177

طلاق‌ ‌آيه‌ 7.

اقول‌: اما تقدير امور ازلا خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ آنچه‌ موافق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ ‌بر‌ ‌هر‌ بنده‌اي‌ معين‌ فرموده‌ و ‌در‌ لوح‌ محفوظ و محو و اثبات‌ ثبت‌ ‌شده‌ ‌که‌ پيغمبر (ص‌) بعمار آخر روزي‌ ‌او‌ ‌را‌ خبر دادند و ائمه‌ ‌هم‌ ميدانستند آنچه‌ ‌در‌ عالم‌ واقع‌ ميشود و ‌در‌ لوح‌ محفوظ ثبت‌ ‌شده‌ و خداوند ‌هم‌ آنچه‌ ‌در‌ لوح‌ محو و اثبات‌ ‌است‌ ميداند و ‌خود‌ معين‌ فرموده‌ و تجديد رأي‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ محال‌ ‌است‌.

و اما بمعني‌ ضيق‌ ‌اگر‌ جميع‌ ملائكه‌ ‌بر‌ زمين‌ نازل‌ شوند جايي‌ ‌را‌ ‌بر‌ كسي‌ تنگ‌ نميكنند چنانچه‌ بسا ‌در‌ مجالس‌ مؤمنين‌ حاضر ميشوند و ‌آن‌ مجلس‌ تنگ‌ نميشود بلكه‌ ‌در‌ قلوب‌ مؤمنين‌ الهام‌ ميكنند. و قلب‌ تنگ‌ نميشود و ملائكه‌ كتبه‌ و حفظه‌ ‌با‌ انسان‌ هستند و ضيقي‌ پيدا نميشود ‌پس‌ معناي‌ قدر قدر و منزلت‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: ‌از‌ هزار ماه‌ بهتر ‌است‌، و شرافت‌ زمان‌ و مكان‌ نه‌ بواسطه خصوصيت‌ زمان‌ و مكان‌ ‌باشد‌ بلكه‌ جهاتي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ زمان‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ ‌آن‌ مكان‌ واقع‌ ‌شده‌ كعبه‌ معظمه‌ ‌براي‌ بيت‌ اللّه‌ حرام‌ ‌است‌ و بعثت‌ حضرت‌ رسالت‌ و ولادت‌ ‌آن‌ حضرت‌ و امير المؤمنين‌ و دعاء حضرت‌ ابراهيم‌ و بناي‌ حضرت‌ آدم‌ و ساير امور بوده‌، مدينه‌ ‌براي‌ هجرت‌ حضرت‌ و مدفن‌ حضرت‌ و ائمه‌ بقيع‌ و صديقه‌ طاهره‌ و رواج‌ دين‌ اسلام‌، نجف‌ ‌براي‌ مدفن‌ امير المؤمنين‌ و چهار پيغمبر، كربلا و همچنين‌ ساير مشاهد مشرفه‌، و مساجد ‌براي‌ محل‌ عبادت‌ ‌است‌ ‌حتي‌ مجالس‌ مؤمنين‌ و علماء، و همچنين‌ ازمنه‌ مثل‌ اعياد بعثت‌ حضرت‌ ‌رسول‌ ولادت‌ ‌آن‌ حضرت‌ و ائمه‌ اطهار و نصب‌ امير المؤمنين‌ روز غدير، و شهر رمضان‌ ‌براي‌ صيام‌ و ساير ازمنه‌ شريفه‌، و شرافت‌ شب‌ قدر ‌براي‌ نزول‌ قرآن‌ بوده‌ ‌که‌ ليله مباركه‌ ‌است‌ و شرحش‌ ميآيد ‌که‌ بركات‌ شب‌ قدر ‌هم‌ بواسطه بركات‌ قرآن‌ ‌است‌، بلكه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ فضائل‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ ‌هم‌ ‌براي‌ نزول‌ قرآن‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: شَهرُ رَمَضان‌َ الَّذِي‌ أُنزِل‌َ فِيه‌ِ القُرآن‌ُ هُدي‌ً لِلنّاس‌ِ وَ بَيِّنات‌ٍ مِن‌َ الهُدي‌ وَ الفُرقان‌ِ بقره‌ ‌آيه‌ 185.

مقام‌ سوم‌ ‌در‌ اعمال‌ شب‌ قدر: و ‌آن‌ بسيار ‌است‌ غسل‌ احياء ‌تا‌ صبح‌ سه‌ سوره‌ يس‌

جلد 18 - صفحه 178

سوره‌ عنكبوت‌ و روم‌ و حم‌ دخان‌، زيارت‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌) جوشن‌ كبير صد ركعت‌ نماز ‌با‌ هزار قل‌ ‌هو‌ اللّه‌ دعاء قرآن‌ سي‌ ركعت‌ نماز ‌هر‌ شب‌ دهه آخر بعلاوه‌ دعاهاي‌ ‌هر‌ شب‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اعمال‌ بالاخص‌ توبه‌ ‌از‌ گناهان‌ و طلب‌ حوائج‌ دنيوي‌ و اخروي‌.

مقام‌ چهارم‌ معناي‌ نزول‌ قرآن‌ ‌در‌ شب‌ قدر: مكرر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ قرآن‌ مجيد اولا بتوسط قلم‌ ‌در‌ لوح‌ محفوظ ‌که‌ قابل‌ تغيير نيست‌ ثبت‌ ‌شده‌ ‌که‌ ميفرمايد: بَل‌ هُوَ قُرآن‌ٌ مَجِيدٌ فِي‌ لَوح‌ٍ مَحفُوظٍ بروج‌ ‌آيه‌ 21 و 22. ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ وجود مقدس‌ نبوي‌ ‌در‌ همان‌ عالم‌ نورانيت‌ مشاهده‌ فرمود آنچه‌ ‌در‌ لوح‌ محفوظ ‌بود‌ ‌من‌ جمله‌ قرآن‌ مجيد ‌را‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ اول‌ نزول‌ قرآن‌ بوده‌ ‌که‌ ‌از‌ لوح‌ محفوظ بنور مقدس‌ ‌او‌ سپس‌ بانوار مقدسه‌ ائمه‌ اطهار و انبياء ‌که‌ خبر ميدادند ‌از‌ آمدن‌ پيغمبر و قرآن‌ و دين‌ مقدس‌ ‌او‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ إِذ أَخَذَ اللّه‌ُ مِيثاق‌َ النَّبِيِّين‌َ لَما آتَيتُكُم‌ مِن‌ كِتاب‌ٍ وَ حِكمَةٍ ثُم‌َّ جاءَكُم‌ رَسُول‌ٌ مُصَدِّق‌ٌ لِما مَعَكُم‌ لَتُؤمِنُن‌َّ بِه‌ِ وَ لَتَنصُرُنَّه‌ُ قال‌َ أَ أَقرَرتُم‌ وَ أَخَذتُم‌ عَلي‌ ذلِكُم‌ إِصرِي‌ قالُوا أَقرَرنا قال‌َ فَاشهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُم‌ مِن‌َ الشّاهِدِين‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 81. و ‌اينکه‌ اخذ ميثاق‌ ‌در‌ همان‌ عالم‌ انوار مقدسه‌ انبياء ‌بود‌ و كلمه‌ «النبيين‌» جمع‌ مضاف‌ ‌از‌ تمام‌ انبياء ‌که‌ مفيد عموم‌ ‌است‌ و ايمان‌ برسول‌ ايمان‌ بجميع‌ ‌ما جاء ‌به‌ ‌که‌ اعظم‌ ‌آنها‌ قرآن‌ مجيد ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌بر‌ ملائكه‌ مشهود شد الاقدم‌ فالاقدم‌ ‌تا‌ ملائكه‌ آسمان‌ اول‌ ‌که‌ ‌بر‌ تمام‌ ملائكه‌ مكشوف‌ شد و ‌اينکه‌ ‌در‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ ‌در‌ شب‌ قدر ‌بود‌ و بواسطه ‌اينکه‌ شب‌ قدر شرافت‌ پيدا كرد ‌که‌ قرآن‌ مجيد ‌بر‌ تمام‌ انبياء و ائمه‌ اطهار و جميع‌ ملائكه‌ مكشوف‌ شد بمشاهده‌ لوح‌ محفوظ و اما نزول‌ ‌در‌ مدت‌ بيست‌ و سه‌ سال‌ تقريبا نجوما ‌بر‌ قلب‌ مطهر حضرت‌ رسالت‌ آمدن‌ روح‌ الامين‌ ‌از‌ جانب‌ رب‌ العالمين‌ ‌بر‌ قلب‌ سيد المرسلين‌ دستور تلاوت‌ ‌بود‌ ‌بر‌ امت‌ و الا حضرتش‌ تمام‌ ‌آن‌ ‌را‌ ميدانست‌ بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: وَ لا تَعجَل‌ بِالقُرآن‌ِ مِن‌ قَبل‌ِ أَن‌ يُقضي‌ إِلَيك‌َ وَحيُه‌ُ طه‌ ‌آيه‌ 114. ‌که‌ ‌در‌ واقع‌ ‌اينکه‌ مرتبه‌ نزول‌ ‌بر‌ امت‌ ‌است‌ و نظر ‌به‌ اينكه‌ امت‌ استعداد تام‌ نداشتند ‌که‌ يك‌ مرتبه‌ جميع‌ قرآن‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تلاوت‌ شود لذا نجوما و تدريجا نازل‌ ميشد.

179

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- شب قدر شب نزول قرآن! از آیات قرآن به خوبی استفاده می‌شود که قرآن مجید در ماه مبارک رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» (بقره/ 185).

و ظاهر این تعبیر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید.

و در نخستین آیه سوره قدر می‌فرماید: «ما آن [- قرآن] را در شب قدر نازل

ج5، ص548

کردیم» (انا انزلناه فی لیلة القدر).

تعبیر به «انا انزلناه» (ما آن را نازل کردیم) اشاره به عظمت این کتاب بزرگ آسمانی است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده است.

نزول آن در شب «قدر» همان شبی که مقدرات و سرنوشت انسانها در تمام سال در آن شب تعیین می‌شود دلیل دیگری بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانی است «1».

از ضمیمه کردن این آیه با آیه سوره بقره نتیجه‌گیری می‌شود که شب قدر در ماه مبارک رمضان است، اما کدام شب است؟

از قرآن چیزی در این مورد استفاده نمی‌شود، ولی مشهور و معروف در روایات این است که در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم، یا بیست و سوم است البته در روایات متعددی بیشتر روی شب بیست و سوم تکیه شده.

در حدیثی از امام صادق علیه السّلام نیز نقل شده که فرمود: «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا در شب بیست و سوم است» و به این ترتیب بین روایات جمع می‌شود.

نکات آیه

۱ - خداوند، نازل کننده قرآن (إنّا أنزلنه) جمع آمدن ضمیر متکلم، بیانگر عظمت است و مراد از ضمیر مفعولى «أنزلناه» قرآن است. اشتهار نزول قرآن از جانب خداوند، کلام را از تصریح به نام آن بى نیاز ساخته است.

۲ - وجود وسایط در نزول قرآن، از جانب خداوند (إنّا أنزلنه) ضمیر جمع در «أنزلناه»، مى تواند ناظر به نقش وسایط در نزول قرآن باشد.

۳ - قرآن، در شب قدر نازل شده است. (إنّا أنزلنه فى لیلة القدر)

۴ - نزول قرآن در شب قدر، به صورت کامل بوده است.* (إنّا أنزلنه فى لیلة القدر) نزول بسیارى از آیات قرآن، به مناسبت هاى گوناگونى بوده است که در طول زندگانى رسول اکرم(ص)، پیش آمده بود. در نتیجه آیه شریفه، ناظر به نزول آن در مرحله اى دیگر خواهد بود که معارف و رهنمودهاى قرآن، به صورت کامل از جانب خداوند در شب قدر نازل شده بود. گفتنى است که تفاوت تعبیر «إنزال» و «تنزیل»، مى تواند بیانگر این دو مرحله از نزول قرآن باشد. در این احتمال، «إنزال» ناظر به نزول دفعى در شب قدر و «تنزیل» ناظر به نزول تدریجى آن در طول زندگانى پیامبر(ص) خواهد بود.

۵ - مشخصات امور جهان در شب قدر، تعیین مى شود. (لیلة القدر) «قدر» در معانى گوناگونى به کار رفته است; از جمله «تقدیر» (مصباح); «تدبیرامور» (قاموس); «تقسیم ارزاق»، «شرف» و «عظمت» (تاج العروس) و ... . برداشت یاد شده ناظر به معناى اول و دوم است. مطلق بودن کلمه «قدر»، آن را شایسته تطبیق بر تمام مقدّرات ساخته و «من کلّ أمر» (در ذیل سوره) گواه تعمیم است.

۶ - شب قدر، شبى با عظمت در پیشگاه خداوند (إنّا أنزلنه فى لیلة القدر)

۷ - قرآن، کتابى با عظمت و گنجینه معارفى هماهنگ با مقدّرات جهان (إنّا أنزلنه فى لیلة القدر) نزول قرآن در شب قدر، اسناد نازل کردن آن به خداوند و آوردن ضمیر بدون مرجع آن - که خود حاکى از شهرت مرجع ضمیر است - نشانه هاى عظمت قرآن است. تناسب ظرف و مظروف نیز، بیانگر هماهنگى نزول قرآن با ویژگى هاى شب قدر است.

روایات و احادیث

۸ - «قال الصادق(ع) نزل القرآن فى لیلة القدر إلى البیت المعمور جملة ثمّ نزل من البیت المعمور على رسول اللّه(ص) فى طول عشرین سنة;[۹] امام صادق(ع) فرمود: قرآن در شب قدر به صورت کامل و یک جا، به بیت المعمور نازل گشت و سپس از بیت المعمور به رسول خدا(ص) در طول بیست سال [به صورت تدریجى] نازل شد».

۹ - «عن الرضا(ع) لیلة القدر یقدّر اللّه عزّوجلّ فیها ما یکون من السنة إلى السنة من حیاة أو موت أو خیر أو شرّ أو رزق فما قدّره فى تلک اللیلة فهو من المحتوم;[۱۰] از امام رضا(ع) روایت شده است: خداوند در شب قدر، آنچه را که از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد مقدر مى فرماید; از زندگى یا مرگ; از خوب یا بد، یا روزى. پس آنچه را خداوند در این شب مقدر فرمود، آن حتمى خواهد بود».

۱۰ - «عن اسحاق بن عمار عن أبى عبداللّه(ع) قال: سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیلة النصف من شعبان فقال: لا و اللّه ما ذلک إلاّ فى لیلة تسع عشرة من شهر رمضان و احدى و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فى لیلة تسع عشرة یلتقى الجمعان و فى لیلة احدى و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فى لیلة ثلاث و عشرین یمضى ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هى لیلة القدر التى قال اللّه: «خیر من ألف شهر»;[۱۱] اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمى که از او سؤال مى نمودند و مى گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم مى شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمى گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایى که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم مى گردد و در شب بیست و یکم، هر امرى که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم مى شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا مى گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر».

۱۱ - «عن زرارة عن أبى جعفر(ع) قال: سألته عن لیلة القدر قال: هى احدى و عشرین أو ثلاث و عشرین;[۱۲] زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است».

۱۲ - «عن ابن عمر قال: قال رسول اللّه(ص): التمسوا لیلة القدر لیلة سبع و عشرین;[۱۳] از ابن عمر روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: شب قدر را در شب بیست و هفتم بخواهید».

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: وقت تقدیر آفرینش ۵
  • خدا: افعال خدا ۱; حتمیت مقدرات خدا ۹
  • روزى: تقدیر روزى ۹; وقت تقسیم روزى ۱۰
  • زندگى: تقدیر زندگى ۹
  • شب قدر: تقدیر در شب قدر ۵، ۹; فضیلت شب قدر ۶; نقش شب قدر ۳; وقت شب قدر ۱۰، ۱۱، ۱۲
  • قرآن: ابزار نزول قرآن ۲; تعالیم قرآن ۷; عظمت قرآن ۷; منشأ قرآن ۱، ۲; نزول تدریجى قرآن ۸; نزول دفعى قرآن ۴، ۸; نزول قرآن ۱; نزول قرآن به بیت المعمور ۸; وقت نزول قرآن ۳; ویژگیهاى نزول قرآن ۴، ۸; هماهنگى قرآن با آفرینش ۷
  • ماه رمضان: شب بیست و سوم ماه رمضان ۱۱; شب بیست و هفتم ماه رمضان ۱۲; شب بیست و یکم ماه رمضان ۱۱; ویژگیهاى شب بیست و سوم ماه رمضان ۱۰; ویژگیهاى شب بیست و یکم ماه رمضان ۱۰; ویژگیهاى شب نوزدهم ماه رمضان ۱۰
  • محمد(ص): نزول قرآن بر محمد(ص) ۸
  • مرگ: تقدیر مرگ ۹

منابع

  1. صحیح ترمذى و حاکم صاحب المستدرک و طبرى صاحب جامع البیان از عامه.
  2. البرهان فی تفسیر القرآن طى تفسیر آیات مذکور سوره شعراء.
  3. تفسیر روض الجنان از خاصه.
  4. کتاب تاریخ الخلفاء از عبدالرحمن سیوطى از عامه.
  5. تفسیر ابن ابى حاتم و واحدى صاحب اسباب النزول.
  6. طبرى صاحب جامع البیان.
  7. تفسیر کشف الاسرار.
  8. تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
  9. بحارالأنوار، ج ۸۲، ص ۵۲، ح ۴۳; همان، ج ۹۴، ص ۱۱، ح ۱۴.
  10. عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۸۲، ب ۱۳، ح ۱; نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۳۰، ح ۸۲.
  11. بحارالأنوار، ج ۹۵، ص ۱۴۴، ح ۳; کافى، ج ۴، ص ۱۵۸، ح ۸.
  12. امالى شیخ طوسى، ج ۲، ص ۳۰۱; بحارالأنوار، ج ۹۴، ص ۴، ح ۴.
  13. الدرالمنثور، ج ۸، ص ۵۷۸.