القدر ٢
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا أَدْرَاکَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ |
ترجمه
القدر ١ | آیه ٢ | القدر ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَآ أَدْرَاکَ؟»: تو چه میدانی؟ (نگا: مدّثّر / ، مرسلات / ، انفطار / ). این تعبیر نشان میدهد که زمان و عظمت دقیق این شب را حتّی پیغمبر (ص) هم نمیدانسته است، چه رسد به دیگران!
نزول
شأن نزول آیات ۱ تا ۳:
حسن بن على علیهالسلام فرماید: پیامبر بنىامیه را بر منبر خود دید، از این عمل آنها بدش آمد سپس سوره کوثر و این آیات براى او نازل گردید و بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بنىامیه زمام امور را بدست گرفتند.[۱]
محمد بن یعقوب کلینى بعد از هفت واسطه از امام صادق علیهالسلام روایت کند که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواب دید که بنىامیه بعد از خودش بر منبرش بالا مى روند و مردم را به قهقرى و گمراهى میخوانند.
از خواب بیدار شد در حالتى که محزون و غمگین بود، جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله چرا محزونى؟، پیامبر خواب خود را براى جبرئیل بیان داشت. جبرئیل به آسمان رفت پس از لحظه اى آیات ۲.۵ و ۲.۶ و ۲.۷ سوره شعراء و این آیات را براى او نازل گردانید و خداوند شب قدر را براى رسول خود بالاتر از هزار ماه خلافت بنىامیه گردانید.[۲]
یوسف بن مازن الراسینى گوید: وقتى که امام حسن علیهالسلام با معاویه صلح نمود، جماعتى زبان به سرزنش گشودند و به امام گفتند: با این عمل روى ما را سیاه کردى. امام فرمود: مرا ملامت نکنید بلکه مصلحت چنین بوده است و من از جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: در خواب دیدم که بنىامیه بر منبر من یکى پس از دیگرى خطبه میخوانند، من از این خواب دلتنگ شدم و غمگین بودم تا این که جبرئیل آمد و مرا تسلى داد و سوره کوثر و سوره قدر را بر من از جانب خداوند نازل کرد و به من باز نمود که عبادت شب قدر بالاتر از مدت خلافت بنىامیه است.[۳]
یوسف بن سعد گوید: پیامبر خواب دید بنىامیه بر روى منبر او مى جهند مانند جهیدن میمون از دیدن این خواب غضبناک به نظر میرسید تا این که سوره قدر نازل گردید و پیامبر بعد از دیدن این خواب تا زنده بود، خندان نمى گردید.[۴]
(باید دانست که صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه در سال ۴. هجرى اتفاق افتاد و انقراض و سرنگون شدن خلافت بنىامیه در سال ۱۳۲ هجرى واقع شد و با این حساب مدت سلطنت و خلافت بنىامیه ۹۲ سال خواهد شد که از هزار ماه بیشتر است ولى اگر مدت خلافت عبدالله بن زبیر را که در حجاز و اطراف آن و در کوفه در طول سلطنت بنىامیه بوده و قریب هشتاد سال و هشت ماه به طول انجامید، خارج سازیم طول خلافت بنىامیه ۸۳ سال و چهار ماه خواهد گردید که درست همان هزار ماه خواهد بود.) مجاهد گوید: پیامبر درباره مردى از بنىاسرائیل براى مسلمین صحبت به میان آورد و از او تعریف مینمود که هزار ماه سلاح و اسلحه پوشید و در راه خدا به جهاد پرداخت. مسلمین از این موضوع به تعجب افتادند سپس این آیات نازل گردید و فهمانید که عبادت در یک شب قدر از پوشیدن سلاح آن مرد و جهاد در هزار ماه برتر و بالاتر است.[۵]
باز مجاهد گوید که در میان قوم بنىاسرائیل مردى بود که شبها تا صبح به عبادت مى پرداخت و روز با دشمنان دین تا به شب به جهاد و پیکار مى گذرانید و این عمل او هزار ماه طول کشید و خداوند این سوره را نازل فرمود و تذکر داد که عمل یک شب قدر از این اعمال بالاتر است.[۶]
على بن عروة گوید: چهار نفر در قوم بنىاسرائیل بودند که هشتاد سال خداوند را عبادت نمودند و کوچکترین گناهى نیز از آنها سر نزد، اینان عبارت بودند از: ایوب و زکریا و حزقیل بن عجوز و یوشع بن نون، اصحاب رسول خدا از این عبادت به شگفت آمدند تا این که جبرئیل آمد و این سوره را نازل نمود و فرمود: که عبادت یک شب قدر از این عبادات بالاتر است.[۷]
انس مالک گوید: سبب نزول این سوره چنین بوده که مدت عمر امت رسول خدا صلی الله علیه و آله را به او عرضه کردند و نسبت به طول عمر امت هاى سلف کمتر بود. این مقدار عمر در نظر پیامبر کم آمد. خداوند با نزول این سوره به پیامبر خویش فرمود: اگر طول عمر این امت اندک است بر طاعت یک شب آنان ثواب بسیار زیاد دهم تا یک شب قدر آن بهتر از عبادت هزار ماه باشد.[۸]
تفسیر
- آيات ۱ - ۵ سوره قدر
- مفاد آيه: «إنّا أنزلناه فى ليلة القدر» اين است كه همه قرآن در شب قدرنازل شده است
- وجه تسميه شب قدر: تقدير و احكام يك سال در شب قدر، يكى از شب هاى رمضان است و هرسال تكرار مى شود
- مراد از بهتر بودن شب قدر از هزار شب، و منظور از تنزّل ملائكه و روح به اذن پروردگارشان
- روايتى دالّ بر اين كه سورۀ قدر، براى تسليت به رسول اللّه «ص» كه در رؤيا بنى اميه را بر منبر خود ديده بود، نازل شده
- رواياتى درباره بهتر بودن شب قدر از هزار ماه، و تقدير امور و نزول فرشتگان و روح در آن شب
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ «2» لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ «3»
و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است.
نکته ها
كلمه «قدر» در قرآن، در چند معنا به كار رفته است:
الف) مقام و منزلت. چنانكه مىفرمايد: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» «2»* آن گونه كه بايد، مقام و منزلت الهى را نشناختند.
ب) تقدير و سرنوشت. چنانكه مىفرمايد: «جِئْتَ عَلى قَدَرٍ يا مُوسى» «3» اى موسى تو بنا بر تقدير (الهى به اين مكان مقدّس) آمدهاى.
«1». وسائل الشيعه، ج 10، ص 360.
«2». انعام، 91.
«3». طه، 40.
جلد 10 - صفحه 545
ج) تنگى و سختى. چنانكه مىفرمايد: وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ ... «1» كسى كه رزق و روزى بر او تنگ و سخت شود ...
دو معناى اول در مورد «لَيْلَةِ الْقَدْرِ» مناسب است، زيرا شب قدر، هم شب با منزلتى است و هم شب تقدير و سرنوشت است.
هستى، حساب و كتاب و قدر و اندازه دارد. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «2» هيچ چيز نيست مگر آنكه خزانه آن نزد ماست و جز به مقدار تعيين شده فرونمىفرستيم. حتّى مقدار نزول باران از آسمان حساب شده است. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ» «3» نه تنها باران، بلكه هر چيز نزد او اندازه دارد. «وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» «4» چنانكه خورشيد و ماه، از نظر حجم و وزن و حركت و مدار آن حساب و كتاب دقيق دارد. و «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ» «5»
خداوند در شب قدر، امور يك سال را تقدير مىكند، چنانكه قرآن در جايى ديگر مىفرمايد:
«فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» «6» در آن شب، هر امر مهمّى، تعيين و تقدير مىشود. بنابراين، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پيامبر نيست، بلكه در هر رمضان، شب قدرى هست كه امور سال آينده تا شب قدر بعدى، اندازهگيرى و مقدّر مىشود.
بيدار بودن شب قدر و احياى آن با دعا و نماز و قرآن، مورد سفارش پيامبر و اهل بيت آن حضرت بوده است و در ميان سه شب، بر شب بيست و سوم تأكيد بيشترى داشتهاند.
چنانكه شخصى از پيامبر پرسيد: منزل ما از مدينه دور است، يك شب را معيّن كن تا به شهر بيايم. حضرت فرمود: شب بيست و سوم به مدينه داخل شو. «7»
امام صادق عليه السلام در حالى كه بيمار بودند، خواستند كه شب بيست و سوم ايشان را به مسجد ببرند «8» و حضرت زهرا عليها السلام در اين شب، با پاشيدن آب به صورت بچهها، مانع خواب آنها مىشدند. «9»
در روايات آمده است كه دهه آخر ماه رمضان، پيامبر بستر خواب خود را جمع نموده و ده شب را احيا مىداشت. «10»
در حديثى طولانى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم كه حضرت موسى عليه السلام به خدا عرض كرد:
خدايا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: «قربى لمن استيقظ ليلة القدر»، قرب من، در بيدارى
«1». طلاق، 7.
«2». حجر، 21.
«3». مؤمنون، 18.
«4». رعد، 8.
«5». الرّحمن، 5.
«6». دخان، 4.
«7». وسائلالشيعه، ج 3، ص 307.
«8». بحار الانوار، ج 95، ص 169.
«9». بحار الانوار، ج 94، ص 10.
«10». تفسير مجمع البيان.
جلد 10 - صفحه 546
شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: «رحمتى لمن رحم المساكين ليلة القدر»، رحمت من در ترحّم بر مساكين در شب قدر است.
گفت: خدايا، جواز عبور از صراط مىخواهم. پاسخ آمد: «ذلك لمن تصدق بصدقة ليلة القدر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض كرد: خدايا بهشت و نعمتهاى آن را مىطلبم. پاسخ آمد: «ذلك لمن سبح تسبيحة فى ليلة القدر»، دستيابى به آن، در گرو تسبيح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلك لمن استغفر فى ليلة القدر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پايان گفت: خدايا رضاى تو را مىطلبم. پاسخ آمد: «رضاى لمن صلى ركعتين فى ليلة القدر»، كسى مشمول رضاى من است كه در شب قدر، نماز بگذارد. «1»
از وقايع عجيب تاريخى، ضربت خوردن حضرت على عليه السلام در شب قدر، در محراب عبادت و به هنگام نماز است. آرى، اشرف خلق خدا، در اشرف مكانها و اشرف زمانها، در اشرف حالات، شهيد شد.
شب جايگاه ويژهاى در مسائل معنوى دارد كه به چند مورد اشاره مىكنيم:
خداوند براى اهداى تورات، حضرت موسى را به مناجات شبانه فراخواند: «أَرْبَعِينَ لَيْلَةً» «2»*
قرآن، زمان مناسب براى استغفار را، هنگام سحر مىداند: «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» «3»
عروج پيامبر به آسمان، به هنگام شب بود. «أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» «4»
پيامبر مأمور بود كه مناجات و عبادات شبانه داشته باشد. «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ» «5»، «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا» «6»
خداوند از عابدان در شب ستايش مىكند. «يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ» «7» و به تسبيح در
«1». وسائل الشيعه، ج 8، ص 20.
«2». بقره، 51.
«3». ذاريات، 18.
«4». اسراء، 1.
«5». اسراء، 79.
«6». مزّمل، 2.
«7». آلعمران، 113.
جلد 10 - صفحه 547
شب سفارش مىكند. «وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا» «1»
خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر يك بار سوگند ياد كرده است ولى به هنگام سحر سه بار. «وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ» «2»، «وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» «3»، «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» «4»
طول شب قدر، يك شب كامل كره زمين است كه 24 ساعت مىشود، نه آنكه مخصوصِ مكان خاصّى همچون مكّه و آن هم به ميزان 8 ساعت شب آن منطقه باشد. چنانكه مراد از روز عيد فطر، يك روز كامل كره زمين است كه شامل همه نقاط و مناطق مىشود.
تقارن شب تقدير بشر با شب نزول قرآن، شايد رمز آن باشد كه سرنوشت بشر، وابسته به قرآن است. اگر پيرو قرآن باشد، سعادت و رستگارى و اگر دور از قرآن باشد، شقاوت و بدبختى براى او رقم مىخورد.
ابوذر مىگويد: به رسول خدا عرضه داشتم آيا شب قدر در عهد انبيا بوده و امر بر آنان نازل مىشده و پس از آنكه از دنيا مىرفتند، نزول امر در آن شب تعطيل مىشده است؟ حضرت فرمودند: شب قدر تا قيامت هست. «5»
شايد رمز اينكه شب قدر مخفى است، آن باشد كه مردم شبهاى متعدّد را به عبادت بپردازند، كسانى كه يك شبِ آنرا درك كردند مغرور نشوند و كسانى كه آنرا درك نكردند، از باقى شبها مأيوس نشوند.
در روايات آمده است: «العمل الصالح فيها خير من العمل فى الف شهر ليس فيها ليلة القدر» «6» كار نيك در شب قدر، بهتر از كار نيك در هزار ماه بدون شب قدر است.
پیام ها
1- براى امور مقدّس، زمان مقدّس انتخاب كنيد. «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»
2- زمانها يكسان نيست، بعضى زمانها بر بعضى ديگر برترى دارد. «لَيْلَةِ الْقَدْرِ
«1». انسان، 26.
«2». تكوير، 17.
«3». مدّثر، 33.
«4». فجر، 4.
«5». تفسير برهان.
«6». من لايحضر، ج 2، ص 158.
جلد 10 - صفحه 548
خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ «2»
وَ ما أَدْراكَ: و چه چيز دانا كرد تو را تا بدانى ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ: چيست شب قدر؟ يعنى:
1- درايت تو، به غايت فضل و بنهايت علو و قدر آن نمىرسد. به جهت قدر و عزت و شرف اين شب است كه هر كه در او طاعت كند، عزيز و مشرف گردد و عملى كه در آن واقع شود، نزد خداى تعالى با قدر باشد.
نزد بعضى تسميه آن به قدر، به جهت آن است كه هر كه در اين شب احيا كند، با قدر شود.
2- در اين شب از نزد ملك ذى قدر كتابى ذى قدر نازل شده بر رسول
جلد 14 - صفحه 291
ذى قدر براى امت ذى قدر بر امت ملك ذى قدر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ «1» وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ «2» لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ «3» تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ «4»
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ «5»
ترجمه
همانا ما نازل نموديم آنرا در شب قدر
و چه ميدانى تو كه چيست شب قدر
شب قدر بهتر است از هزار ماه
نازل ميشوند فرشتگان و روح مقدس در آن باذن پروردگارشان براى هر كارى
سلامتى و سلام است آن شب تا طلوع صبح صادق.
تفسير
مستفاد از روايات معتبره منقوله از ائمه اطهار عليهم السلام آنست كه خداوند نازل فرموده معانى قرآن را يكباره در بيت المعمور كه مسجد ملائكه و اشرف بقاع آسمان است و ظاهرا مراد نزول آن باشد چنانچه فرموده نزّله على قلبك بر قلب مبارك پيغمبر خاتم در ماه رمضان المبارك چون فرموده شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن در شب قدر كه مسلّما از ماه رمضان بيرون نيست و ظاهرا يكى از سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم آن ماه است و اقوى و اظهر آنست كه شب بيست و سوم باشد و از باطن قلب مبارك جارى شده است بر ظاهر لسان آن حضرت بتوسط جبرئيل امين بوحى الهى هر گاه خدمت رسيده و خوانده است الفاظ آنرا بتدريج براى حضرت در مدت بيست سال و لذا خداوند منّان ميفرمايد ما نازل نموديم قرآن را در شب قدر و براى اهميّت قدر و شرف و منزلت آن شب ميفرمايد و چه ميدانى تو اى رسول اكرم كه چيست شب قدر و نيز مستفاد از روايات معتبره آنست كه شب قدر خوانده شده براى آنكه در آن شب مقدّر ميگردد از طرف خداوند
جلد 5 صفحه 414
مقدّرات بندگان از خير و شرّ و سعادت و شقاوت و ضيق و وسعت و غيرها در هر سال چنانچه مقدّر شده تمام امور بندگان تا روز قيامت حتى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين او در آن شب در بدو خلقت و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد كه بنى اميه بر منبر او بعد از او بالا ميروند و مردم را گمراه و از دين برميگردانند پس صبح نمود در حال حزن و اندوه پس جبرئيل نازل شد و سبب آن را سؤال نمود و حضرت خواب خود را بيان فرمود و او اظهار بىاطلاعى نمود و عروج بآسمان كرد و فورا نزول نمود با چند آيه از قرآن براى انس حضرت بآن آيات كه تسليت آميز بود و اين سوره كه دلالت دارد بر آنكه يك شب قدر براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميّه است و باين معنى روايات ديگرى هم وارد شده و قمّى ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد كه بوزينه چندى بر منبر او بالا ميروند پس مغموم شد و خداوند نازل فرمود سوره قدر را كه در آن ذكر شده يك شب قدر بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميّه است كه در آن شب قدر نباشد و ظاهرا مراد آن باشد كه يك شب قدر كه در آن عبادت خدا شود نفعش براى انسان بيشتر از هزار ماه سلطنت جور است چون لذت سلطنت بالاخره تمام ميشود و وبالش دامنگير ميگردد و ثواب عبادت باقى و برقرار خواهد بود يا مراد آنستكه عبادت يك شب قدر ثوابش بيشتر از عبادت هزار ماه است كه در آن شب قدر نباشد چون با قطع نظر از روايات سابقه اين معنى اقرب در نظر است و در حديثى از امام صادق عليه السّلام بآن تصريح شده و اراده هر دو معنى هم بنابر اصل جواز استعمال لفظ در بيشتر از يك معنى كه مكرّر بيان شده خصوصا در قرآن مانعى ندارد و ثواب احياء شب قدر بعبادت و نماز و دعا بسيار است و در كتب ادعيه مفصّلا اعمال آن ذكر شده و قول خداوند حم و الكتاب المبين انّا انزلناه في ليلة مباركة انّا كنّا منذرين فيها يفرق كلّ امر حكيم در سوره دخان گذشت كه بشب قدر و تقدير امور در آن شب از ائمه اطهار تفسير شده و آن مؤكّد معناى اين سوره است خلاصه آنكه شب پر خير و بركتى است كه نبايد از آن غافل بود و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند آيا شما شب قدر را ميشناسيد فرمود چگونه نميشناسيم با آنكه ملائكه گرد ما
جلد 5 صفحه 415
ميگردند در آنشب و نيز نقل نموده كه ملائكه و روح القدس نازل ميشوند بر امام زمان و تسليم مينمايند بآن حضرت آنچه را كه نوشتهاند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه روح بزرگتر از جبرئيل است و جبرئيل از ملائكه و روح خلقى بزرگتر از ملائكه است مگر خداوند نميفرمايد نازل ميشوند ملائكه و روح و در روايات ديگرى هم از اين معنى تأييد شده و بنابر اين شايد مراد از روح همان روان پاك و مقدّسى باشد كه از حق در شب قدر بر انبيا و اوليا افاضه شده و همه ساله در آن شب تقويت ميگردد و بواسطه آن روح آن ذوات مقدّسه وسائط فيض الهى بر بندگان ميباشند ولى مفسّرين روح را بجبرئيل تفسير نمودهاند و نكته تخصيص او را بذكر در كلام الهى عظمت مقام او دانستهاند در هر حال نزول آن ذوات كثير البركات بدستور الهى بزمين براى تقدير امور خلق و تنظيم احوال و ارزاق و آجال بندگان و نازل نمودن خير و بركت و رحمت و مغفرت و سعادت و سلامت است در آن شب بر حسب استعداد و قابليّت افراد عباد و اعمال خيرى كه در آن شب از ايشان صادر شده و تنزّل در اصل تتنزّل بوده و براى تخفيف يك تاء حذف شده و من كلّ امر بمعناى بكل امر است و آن شب شب تحيّت و سلام از ملائكه بر امام زمان و نزول سلامتى از شرور و بليّات و آفات براى اهل ايمان است تا طلوع صبح صادق چنانچه از نقل قمّى ره و غيره استفاده ميشود و ظاهرا وقف بايد بر من كلّ امر شود كه آخر آيه است و كلام آنجا تمام ميشود ولى قرّاء اهل سنّت علامت وقف را در سلام گذاردهاند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره انا انزلناه في ليلة القدر را بلند بخواند مانند كسى است كه شمشير كشيده در راه خدا و كسيكه آنرا آهسته بخواند مانند كسى است كه در خون خود غوطهور شود در راه خدا و كسيكه ده مرتبه آنرا بخواند خداوند هزار گناه از گناهان او را محو فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 416
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَدراكَ ما لَيلَةُ القَدرِ «2»
و چه چيز تو را دانا كرد که چيست ليلة القدر. اشاره باهميت و بزرگي و شرافت ليلة القدر است که چه اندازه اهميت و شرافت دارد همان شرافتي که قرآن بر ساير كتب آسماني دارد، و دين اسلام بر ساير اديان، و پيغمبر اسلام بر ساير انبياء، و مؤمن بر ساير طبقات دارد که قابل مقايسه نيست همين نحو ليلة القدر بر ساير ليالي دارد.
سپس خداوند يك قسمت فضائل ليلة القدر را بيان ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- در این آیه برای بیان عظمت شب قدر، میفرماید: «و تو چه میدانی شب قدر چیست؟» (و ما ادراک ما لیلة القدر).
این تعبیر نشان میدهد که عظمت این شب به قدری است که حتی پیامبر با آن علم وسیع و گستردهاش قبل از نزول این آیات به آن واقف نبود.
نکات آیه
۱ - ابزار شناخت ویژگى هاى شب قدر، در اختیار همگان نیست. (و ما أدریک ما لیلة القدر) مخاطب در «ما أدراک»، هر شخصى است که آیه شریفه را بخواند و یا بشنود.
۲ - عظمت شب قدر، فراتر از حد بیان است. (و ما أدریک ما لیلة القدر)
۳ - پیامبر(ص)، در شناخت شب قدر و ویژگى هاى آن، نیازمند تعلیم الهى است. (و ما أدریک ما لیلة القدر) خطاب در آیه شریفه، گرچه مخصوص پیامبر(ص) نیست; ولى بر آن حضرت نیز تعمیم مى یابد.
موضوعات مرتبط
- شب قدر: تشخیص شب قدر ۱; عظمت شب قدر ۲، ۳; ویژگیهاى شب قدر ۱
- محمد(ص): محمد(ص) و شب قدر ۳; معلم محمد(ص) ۳; نیازهاى محمد(ص) ۳
منابع
- ↑ صحیح ترمذى و حاکم صاحب المستدرک و طبرى صاحب جامع البیان از عامه.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن طى تفسیر آیات مذکور سوره شعراء.
- ↑ تفسیر روض الجنان از خاصه.
- ↑ کتاب تاریخ الخلفاء از عبدالرحمن سیوطى از عامه.
- ↑ تفسیر ابن ابى حاتم و واحدى صاحب اسباب النزول.
- ↑ طبرى صاحب جامع البیان.
- ↑ تفسیر کشف الاسرار.
- ↑ تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.