الأنعام ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ الَّذِي‌ خَلَقَ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضَ‌ وَ جَعَلَ‌ الظُّلُمَاتِ‌ وَ النُّورَ ثُمَ‌ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ‌ يَعْدِلُونَ‌

ترجمه

ستایش برای خداوندی است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد؛ اما کافران برای پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمی‌دهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگی او، در آفرینش جهان آشکار است)!

ترتیل:
ترجمه:
سوره الأنعام آیه ١ الأنعام ٢
سوره : سوره الأنعام
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جَعَلَ»: ایجاد کرده است. پدید آورده است (نگا: نحل / ، و فرقان / ). «یَعْدِلُونَ»: برابر قرار می‌دهند. یعنی کافران بتان را در پرستش و درخواست حاجت از آنها با خدا همتا و همبر می‌کنند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

امام حسن عسکری علیه‌السلام از امام على مرتضى علیه‌السلام نقل فرماید كه فرمود: خداوند این آیة را بر رد سه طایفه نازل فرمود، «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ» را جهت رد بر طایفه طبیعیون یا دهریون نازل كرد كه معتقدند تمامى اشیاء و موجودات به خودى خود به وجود آمده و همیشه بوده و هستند.

و «جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنُّورَ» را براى رد بر ثنویه نازل نمود كه معتقدند روشنائى و تاریكى دو مدبر در امور مى باشند و «ثُمَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» درباره رد بر مشركین عرب است كه معتقد بودند كه بت هائى را كه مى پرستند، خدایان آن‌ها مى باشد سپس سوره قل هو اللّه احد را جهت رد كسانى كه براى خداوند شریكانى قائل بودند نازل فرمود.[۳]

مقاتل گوید: سبب نزول آیه این بود كه مشركین با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در مقام مجادله برآمدند و گفتند: خداى تو كیست، پیامبر گفت: خدائى است كه آسمان‌ها و زمین را خلق نمود، مشركین جواب او را تكذیب نموده و منكر شدند.[۴]

تفسیر


نکات آیه

۱- ستایش مخصوص خداوند آفریدگار آسمانها و زمین و پدیدآورنده تاریکیها و نور است. (الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور)

۲- آفرینش آسمانها و زمین و پدیدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دلیل اختصاص ستایش به اوست. (الحمد للّه الذى خلق) «الذى خلق»، صفت «اللّه» و بیان وجه اختصاص حمد به اوست و این تعلیق، که به گفته اهل ادب تعلیق حکم «الحمدللّه» بر وصف «الذى خلق» است، بیانگر انحصار شایستگى ستایش به آفریننده هستى است.

۳- تمامى ستایشها به خداوند بازمى گردد. (الحمد للّه الذى) «ال» در «الحمدللّه» یا به معنى جنس است و یا براى استغراق (کل) و به هر حال بیانگر اختصاص حمد به خداست، و اگر دیگرى نیز ستایش شود از روى تسامح است. چون همه زیباییها از اوست، ستایشها هم در حقیقت به او بازمى گردد.

۴- آسمانها و زمین، مخلوقاتى حادث و بدیع هستند. (الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور) خالق، پدیدآورنده اى را گویند که بدون نمونه قبلى چیزى را ابداع و ایجاد نماید. (الخلق ... إبداع الشىء على مثال لم یسبق الیه. لسان العرب.)

۵- تعدد آسمانها در جهان آفرینش (خلق السموت)

۶- تعدد تاریکیها و گمراهیها و وحدت نور و هدایت در جهان آفرینش (و جعل الظلمت و النور) جمع آوردن «ظلمات» در برابر «نور» به صورت مفرد مى تواند اشاره به تعدد راههاى گمراهى و یگانه بودن راه مستقیم هدایت باشد.

۷- آنان که براى خداوند همتایى بپندارند، کافرند. (ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) در این برداشت «بربهم» متعلق به یعدلون و «یعدلون» نیز از عدل، به معنى برابر و همسان، گرفته شده است.

۸- پدیده ظلمت و نور در جهان، نظامى تابع آفرینش آسمانها و زمین (الحمد للّه الذى خلق السموت ... و جعل الظلمت و النور) در این آیه آفرینش آسمان و زمین با فعل «خلق» بیان شده، ولى درباره ظلمت و نور از فعل «جعل» استفاده شده است. توجیه این تفاوت، به گفته برخى از مفسران، تبعى بودن آفرینش نور و ظلمت نسبت به مجموعه هستى است.

۹- پندار ربوبیت براى غیر آفریننده هستى، شگفت آور و مورد سرزنش خداوند (ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) حرف «ثم» در آیه معنى استبعاد و توبیخ افاده مى کند.

۱۰- توجه به آفرینش مجموعه جهان هستى به دست خداوند، زمینه ساز اعتقاد به توحید ربوبى است. (الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض ... ثم الذین کفروا بربهم یعدلون)

۱۱- کفر به یگانگى خداوند در آفرینش، زمینه پندار شرک در ربوبیت و تدبیر عالم هستى (الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض ... ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) بنابراینکه «بربهم» متعلق به «یعدلون» باشد. در این صورت «یعدلون» از ماده «عدل» به معناى همسان دانستن است و «کفروا»، با توجه به صدر آیه، به معنى کفر به توحید در خلق است.

۱۲- کفرپیشگى، زمینه ساز سرباز زدن از ستایش انحصارى براى آفریدگار هستى است. (الحمد للّه الذى خلق ... ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) اگر جمله «الذین ... » عطف بر «الحمدللّه» و «یعدلون» به معناى «عدول» باشد، نتیجه این مى شود که حمد از آن خداست، ولى کافران از این حقیقت عدول مى کنند.

۱۳- ستایش غیر خداوند، کفرپیشگى است. (الحمد للّه الذى خلق ... ثم الذین کفروا بربهم یعدلون) چون در صدر آیه اختصاص حمد به خداوند مطرح شده، ممکن است مراد از «الذین کفروا» کسانى باشند که با بستن چشم خود از حقیقت (کفرورزى) در ستایش براى خداوند، همسان قرار مى دهند.

روایات و احادیث

۱۴- عن أبى ابراهیم قال: ... «ثم الذین کفروا بربهم یعدلون» قال: یعدلون بین الظلمات و النور و بین الجور و العدل.[۵] امام کاظم (ع) درباره آیه «ثم الذین ... » فرمود: (کافرانى که براى خدا انباز مى گیرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تعدد آسمان ۵ ; حدوث آسمان ۴ ; خالق آسمان ۱ ; خلقت آسمان ها ۲، ۸
  • آفرینش: تدبیر آفرینش ۱۱ ; خلقت آفرینش ۱۰
  • تاریکى: تبعى بودن تاریکى ۸ ; تعدد تاریکى ۶ ; خالق تاریکى ۱ ; خلقت تاریکى ۲
  • توحید: عبادى ۱، ۲ ; زمینه توحید ربوبى ۱۰
  • حمد: خدا ۱، ۲، ۳، ۱۲ ; حمد غیر خدا ۳، ۱۳
  • خدا: ابداع خدا ۴ ; اختصاصات خدا ۱، ۲، ۱۲ ; افعال خدا ۲، ۱۰ ; سرزنشهاى خدا ۹
  • زمین: حدوث زمین ۴ ; خالق زمین ۱ ; خلقت زمین ۲، ۸
  • شرک: آثار شرک افعالى ۱۱ ; زمینه شرک ربوبى ۱۱ ; شرک ربوبى ۹
  • عصیان: زمینه عصیان ۱۲
  • عقیده: باطل ۹
  • علم: آثار علم ۱۰
  • کافران:۷ عقیده کافران ۷ ۱۴ ; کافران ۷ و ظلم ۱۴ ; کافران ۷ و ظلمت ۱۴ ; کافران ۷ و عدالت ۱۴ ; کافران ۷ و نور ۱۴
  • کفر: آثار کفر ۱۱، ۱۲ ; موارد کفر ۷، ۱۳
  • کفران: زمینه کفران ۱۲
  • گمراهى: تعدد راههاى گمراهى ۶
  • مشرکان: کفر مشرکان ۷
  • نور: تبعى بودن نور ۸ ; خالق نور ۱ ; خلقت نور ۲ ; وحدت نور ۶
  • هدایت: وحدت راه هدایت ۶

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۲۴.
  3. البرهان فی تفسیر القرآن.
  4. تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
  5. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۵۴، ح ۴ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۰۱، ح ۶.