الزمر ٧٤
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ |
ترجمه
الزمر ٧٣ | آیه ٧٤ | الزمر ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَدَقَنَا وَعْدَهُ»: (نگا: آلعمران / انبیاء / . «أَوْرَثَنَا»: به ما داده است. از آن ما کرده است (نگا: اعراف / و شعراء / ). «نَتَبَوَّأُ»: جایگاه خود میکنیم. جایگزین میشویم و بسر میبریم (نگا: یوسف / ، یونس / و ). «حَیْثُ»: هر کجا. (نگا: بقره / و و .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ... (۵) وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ... (۲) وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي... (۲) الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ... (۰)
رَبَّنَا وَ آتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى... (۱) وَ دَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلاَلُهَا وَ... (۰) السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ... (۴)
تفسیر
- آيات ۶۲ - ۷۵ سوره زمر
- بیان وحدانيت خدا در ربوبيت، و اين كه او، خالق همه چيز، و وكيل بر همه چيز است
- بيان اين كه نهى پيامبر «ص» از شرك، نهى حقيقى است
- معناى اين كه درباره مشركان فرمود: «قدر خدا را، آن گونه که باید، نشناختند»
- توضيحى درباره نفخۀ صور اول و دوم
- مراد از نورانی شدن زمين به نور پروردگارش، در قيامت
- جهنم و بهشت، منزلگاه ابدی کافران و متقیان، در روز قیامت
- سخن بهشتيان، بعد از ورود به بهشت
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ «74»
و (بهشتيان) گويند: «سپاس خداوندى را كه به وعدهاى كه به ما داد وفا كرد و زمين را ميراث ما قرار داد. تا از بهشت هر جاى را كه بخواهيم برمىگزينيم.» پس چه نيكوست پاداش اهل عمل.
نکته ها
مراد از «أرض» در اين آيه، سرزمين بهشت است.
پیام ها
1- گفتن «الحمدللّه» پس از دريافت نعمت، شيوهى بهشتيان است. «قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ»
2- حقّ انتخاب مسكن، يكى از نعمتها و امتيازات بهشتى است. «نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ»
3- هر كس مىتواند با عمل نيك به دريافت پاداشهاى الهى برسد. «أَجْرُ الْعامِلِينَ»
جلد 8 - صفحه 206
4- بهشت را به بها دهند، نه بهانه. «أَجْرُ الْعامِلِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (74)
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ: و گويند بهشتيان همه حمد و ستايش مر خداى راست، الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ: آن خدائى كه راست فرمود به ما وعده خود را از ثواب و حسن مآب كه به لسان انبياء ابلاغ شده بود. وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ: و ميراث داد ما را از زمين بهشت بر وجه تمكن، نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ: جا و مقام مىگيريم از بهشت، حَيْثُ نَشاءُ: هر جا كه مىخواهيم. اين اشاره است بر بسيارى قصور و منازل.
و در حديث وارد شده: كمترين ملك بنده مؤمن در بهشت، هفت مقابل دنيا باشد «1».
در خبر است كه هيچكس نباشد كه در بهشت منزل نداشته باشد از مؤمن و كافر، پس اگر كافر پيش از موت اسلام نياورد منزل او را به مؤمن دهند «2».
بنابراين كلمه «اورثنا» اشاره به آن باشد. فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ: پس نيكو است مزد نيكوكاران به بهشت برين.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (71) قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72) وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ (73) وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (74) وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (75)
ترجمه
و سوق داده شوند آنانكه كافر شدند بسوى دوزخ دسته دسته تا چون آيند آنرا گشوده شود درهايش و گويند بآنها نگهبانانش آيا نيامد شما را پيمبرانى از خودتان كه بخوانند بر شما آيتهاى پروردگارتان را و بيم دهند شما را از ملاقات امروزتان گفتند آرى ولى واجب شد حكم عذاب بر ناگروندگان
گفته شود داخل شويد از درهاى جهنم با آنكه جاويد باشيد در آن پس بد است جاى تكبر كنندگان
و سوق داده شوند آنانكه ترسيدند از پروردگارشان بسوى بهشت دسته دسته تا چون آيند آنرا آيند و گشوده شود درهايش و گويند بايشان نگهبانانش سلام بر شما پاك شديد پس داخل آن شويد جاودانيان
و گويند ستايش مر خدائيرا كه براستى وفا فرمود در باره ما بوعده خود و بميراث داد بما زمين را جاى ميگيريم از بهشت هر جا كه خواهيم پس خوب است پاداش عمل كنندگان
و مىبينى فرشتگان را حلقه زنان در گرد عرش تنزيه نمايند بستايش
جلد 4 صفحه 512
پروردگارشان و حكم شود ميان آنها براستى و درستى و گفته شود ستايش مر خداى را است كه پروردگار جهانيان است.
تفسير
- خداوند سوق ميدهد كفار و مخالفين با اهل ايمان و تقوى را مانند بهائم دسته دسته بحسب مراتبشان در كفر و خلاف بسوى جهنم تا وقتى كه برسند بآن باز شود درهاى جهنم بروى آنها و آن هفت در است كه در سوره حجر بيان شد و براى سرزنش و ملامت بآنها ملائكه موكّله دوزخ گويند آيا پيمبرانى از نوع خود شما از جانب خدا نزد شما نيامدند و آيات حق و كتب سماوى را براى شما تلاوت ننمودند و از چنين روز سختى كه ديدار آن در پيش است آگاهتان ننمودند و شما را از آن بيم ندادند و آنها در جواب گويند بلى چنين است آمدند و احكام خدا را بما ابلاغ نمودند و ما را از چنين روزى ترساندند ولى ما گوش نداديم و مستحق عقوبت شديم و حكم خداوند بعذاب ما منجز گرديد و موكلين هر دستهاى را از درى كه مخصوص بخودشان است داخل جهنم مينمايند و فرمان خلود در آن را بآنها ميدهند و خداوند سوق ميدهد مراكب اهل ايمان و تقوى را در حاليكه سوارند بر آنها چنانچه در سوره مريم بيان شد دسته دسته بحسب مراتبشان در اطاعت خدا و ولايت ائمه اطهار بسوى بهشت تا وقتى كه ميرسند ببهشت مشاهده مينمايند از تجليلات و احترام ورودى بقدرى كه نميتوان بيان نمود و قبل از ورود ايشان درهاى هشتگانه بهشت برويشان باز خواهد شد و ملائكه رحمت منتظر قدوم ايشانند و باستقبال ميآيند و عرض سلام و تحيّت و تبريك ورود مينمايند و بشارت ميدهند آنانرا بسلامتى و ايمنى از جميع مكاره و آفات و بليّات و پاكيزگى از تمام كثافات و كدورات و تنعّم بانواع نعم و لذّات تا خدا خدائى ميكند و بنابر اين جواب اذا محذوف شده براى دلالت بر عظمت و قابل وصف نبودن آن چنانچه بيان شد و محتمل است تقدير كلام آن باشد كه چون آيند آنرا آيند و حال آنكه باز شده باشد درهاى بهشت براى ايشان و قمى ره طبتم را بطيب مولد ايشان تفسير نموده و فرموده چون غير از حلالزاده داخل بهشت نميشود و ظاهرا مقصودش دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام ميباشند كه بوى بهشت بمشام آنها نميرسد و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او بتوسط
جلد 4 صفحه 513
آباء كرام خود از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود بهشت هشت در دارد يك در مخصوص به انبيا و صدّيقان است و يك در مخصوص بشهدا و نيكوكاران و پنج در مخصوص بشيعيان و دوستان من و هميشه من بر صراط ايستاده و از خدا ميخواهم كه شيعيان و بستگان و دوستان و ياران و كسانى را كه قبول ولايت مرا در دنيا نمودند سلامت بدارد تا جواب از جانب خداوند ميرسد كه دعاى تو را مستجاب نمودم و شفاعت تو را در باره شيعيانت پذيرفتم و هر يك از شيعيان و مواليان و ياران و مخالفان مخالفان من بدست و زبان شفاعت مينمايند در باره هفتاد مرد از خويشان و همسايگان خودشان و يك در براى ساير مسلمانان است كه در قلبشان ذرهئى از بغض ما اهل بيت نباشد و ظاهرا مراد كسانى هستند كه اقرار بامامت نموده باشند نهايت آنكه بلوازم تشيّع و دوستى عمل ننموده باشند و الّا مسلّم است كه اهل نجات نخواهند بود و پنج در مخصوص به پنج عنوانى است كه حضرت در باره آنها دعا فرموده و اهل بهشت حمد و شكر الهى را بجا ميآورند كه بوعده خود كه بتوسط انبياء و اولياء بايشان در دنيا داده بود وفا فرمود و زمين بهشت را مانند ميراث غير مترقّب در اختيار ايشان قرار داد كه هر قدر و هر جاى كه خواهند مخصوص بخود و مأوى براى آسايش دائمى خويش قرار دهند و بالاتر از همه آنكه اين نعم بىپايان بعنوان استحقاق و اجر اعمال ايشان در دنيا بوده كه منّتى برايشان گذارده نشده باشد و حضرت ختمى مرتبت مشاهده فرمايد ملائكه رحمت را كه گرد عرش الهى حلقه زده طواف مينمايند و تسبيح و تنزيه ميكنند او را بحمد و ثنا براى لذّت و شوق خدمت و متذكّرند بسبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و خداوند حكم ميفرمايد بين مردم بحق و عدل و در اين دادستانى اهل جهنم محكوم و اهل بهشت حاكم و منصورند و حمد خدا را بجا ميآورند بر آنكه ميان آنها و دشمنانشان فصل خصومت فرمود و بايشان حكم داد و امر بغلبه آنها خاتمه يافت در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره زمر را تلاوت نمايد خداوند باو شرافت دنيا و آخرت عنايت خواهد فرمود و بدون مال و طائفه او را عزيز و غالب ميفرمايد بطوريكه هيبتش در دلها افتد و بدنش بر آتش حرام شود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 4 صفحه 514
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا الحَمدُ لِلّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعدَهُ وَ أَورَثَنَا الأَرضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّةِ حَيثُ نَشاءُ فَنِعمَ أَجرُ العامِلِينَ (74)
و ميگويند اهل بهشت که حمد مختص بذات اقدس ربوبي است آن خداوندي که آنچه بما وعده داده بود وفا فرمود و بما عنايت نمود که معني صادق الوعد است و بما عنايت فرمود و ميراث قرار داد در زمين بهشت که هر كجا بخواهيم جايگير شويم پس نيكوست اجر عمل كنندگان.
جلد 15 - صفحه 348
وَ قالُوا كساني که داخل بهشت ميشوند از انبياء و اوصياء انبياء و مؤمنين بآنها.
الحَمدُ لِلّهِ تفسير حمد و وجه اختصاص باللّه و مراتب حمد و معناي مقام محمود و سر اينكه نام پيغمبر اسلام محمّد احمد محمود شد در مجلد اول اينکه تفسير در سوره مباركه فاتحه بيان شده رجوع فرمائيد.
الَّذِي صَدَقَنا وَعدَهُ خلف وعده نكرد زيرا خلف وعده قبيح است بلكه بيش از آنكه خيال ميكرديم و بقلب ما خطور ميكرد بما عنايت فرمود فِيها ما- تَشتَهِيهِ الأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعيُنُ و در خبر است
«و ما خطر علي قلب بشر».
وَ أَورَثَنَا الأَرضَ اشاره بجميع مواضع بهشت است.
نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّةِ حَيثُ نَشاءُ هيچگونه نعمتي از نعم بهشت را از ما دريغ نداشت از قصور و انهارش از حور و غلمانش از فواكه و ارزاقش از البسه و الوانش و از همه بالاتر حشر با انبياء و ائمه اطهارش.
فَنِعمَ أَجرُ العامِلِينَ مقابل فَبِئسَ مَثوَي المُتَكَبِّرِينَ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 74)- در این آیه چهار جمله کوتاه و پر معنی که حاکی از نهایت خشنودی و رضایت خاطر بهشتیان است از آنها نقل میکند: «آنها میگویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده خویش در باره ما وفا کرد» (وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ).
در جملههای بعد میافزاید: «و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد و به ما بخشید» (وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ).
منظور از زمین در اینجا زمین بهشت است، و تعبیر به «ارث» به خاطر آن است که این همه نعمت در برابر زحمت کمی به آنها داده شده، و میدانیم میراث چیزی است که انسان برای آن معمولا زحمتی نکشیده است، و یا از این نظر است که هر انسانی مکانی در بهشت دارد و محلی در دوزخ هر گاه به خاطر اعمالش دوزخی شود مکان بهشتی او را به دیگران میسپارند و هر گاه بهشتی شود مکان دوزخیش برای دیگران باقی میماند.
در جمله سوم آزادی کامل خود را در استفاده از بهشت وسیع پروردگار چنین بیان میکنند: «ما هر جا از بهشت را بخواهیم منزلگاه خود قرار میدهیم» (نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ).
بالاخره در آخرین جمله میگویند: «چه نیکوست پاداش عمل کنندگان» به دستورات پروردگار (فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ).
اشاره به این که این مواهب وسیع را به «بها» میدهند، به «بهانه» نمیدهند، ایمان و عمل صالح لازم است تا در پرتو آن چنین شایستگی حاصل شود.
نکات آیه
۱ - سپاس گزارى تقواپیشگان از خداوند، به خاطر وفا کردن به وعده هاى خود درباره آنان (و قالوا الحمد للّه الذى صدقنا وعده)
۲ - بهشت جاودانه، وعده الهى به تقواپیشگان (صدقنا وعده)
۳ - وعده الهى، تخلف ناپذیر و تحقق یافتنى است. (صدقنا وعده)
۴ - بهشت جاویدان، میراث تقواپیشگان (و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّة)
۵ - وراثت بهشت جاویدان، وعده الهى به تقواپیشگان (صدقنا وعده و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّة)
۶ - بهشت جاویدان، فراتر از استحقاق تقواپیشگان و جلوه اى از لطف و بخشش الهى به آنان (و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّة) برداشت یاد شده از تعبیر ارث درباره بهشت به دست مى آید; زیرا میراث چیزى است که انسان براى آن معمولاً زحمتى نکشیده و تلاشى نکرده تا مستحق آن باشد.
۷ - تقواپیشگان، در انتخاب جایگاه و منزل خود در بهشت آزاد خواهند بود. (و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّة حیث نشاء) «تَبَوّأ» (مصدر «نتبوّأ») به معناى سکنى و منزل گرفتن است.
۸ - بهشت تقواپیشگان، بسیار گسترده و پهناور است. (نتبوّأ من الجنّة حیث نشاء)
۹ - بهشت، اجرى نیکو و پسندیده براى اهل عمل و تلاش (نتبوّأ من الجنّة حیث نشاء فنعم أجر العملین)
۱۰ - بهشت، پاداشى نیکو و شایسته براى تقواپیشگان (و سیق الذین اتّقوا ربّهم إلى الجنّة زمرًا ... فنعم أجر العملین)
۱۱ - تقواپیشگان، اهل عمل و تلاش اند. (الذین اتّقوا ربّهم ... فنعم أجر العملین)
۱۲ - بهشت، پاداش و بهاى عمل و تلاش تقواپیشگان است که آن را به بهانه نمى دهند. (نتبوّأ من الجنّة حیث نشاء فنعم أجر العملین)
۱۳ - عمل، رقم زننده سرنوشت اخروى انسان (نتبوّأ من الجنّة حیث نشاء فنعم أجر العملین)
روایات و احادیث
۱۴ - «عن أبى جعفر(ع) «الحمد للّه الذى صدقنا وعده و أورثنا الأرض...» یعنى: أرض الجنّة;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که درباره «...و أورثنا الأرض...» فرمود: مقصود زمین بهشت است».
موضوعات مرتبط
- بهشت: پاداش بهشت ۱۲; جاودانگى در بهشت ۲; زمین بهشت ۱۴; موجبات بهشت ۹، ۱۰، ۱۲; وارثان بهشت ۴، ۵; وسعت بهشت ۸; وعده بهشت ۲، ۵; ویژگیهاى بهشت ۶، ۸
- حمد: حمد خدا ۱
- خدا: حتمیت وعده هاى خدا ۳; نشانه هاى لطف خدا ۶; وعده هاى خدا ۲، ۵; وفاى خدا به وعده ۱
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۳
- عمل: آثار اخروى عمل ۱۳; پاداش عمل ۹
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۶
- متقین: آزادى متقین در بهشت ۷; پاداش متقین ۱۰، ۱۲; جایگاه متقین ۲، ۷; سپاسگزارى متقین ۱; عمل متقین ۱۱، ۱۲; فضایل متقین ۲، ۴، ۵، ۶; متقین در بهشت ۴، ۶، ۸; وراثت متقین ۴، ۵; وعده به متقین ۲، ۵
- وعده: وفاى به وعده ۳
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۵۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۰۸، ح ۱۴۴.