روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۲۷

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن عبد الرحمن العرزمي عن ابيه عن ابي عبد الله ع قال :


الکافی جلد ۲ ش ۱۲۶ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۲۸
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ فَضْلِ الْيَقِين‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۱۸۹

از امام صادق (ع) فرمود: قنبر غلام على (ع)، على (ع) را بسيار دوست مى‏داشت و چون على (ع) بيرون رفت، با شمشير دنبال آن حضرت مى‏رفت، يك شب او را ديد فرمود: اى قنبر، چه قصد دارى؟ گفت: آمدم دنبال شما يا أمير المؤمنين، فرمود: واى بر تو، مرا از أهل آسمان پاسبانى مى‏كنى يا أهل زمين؟ فرمود: نه، از اهل زمين، فرمود: اهل زمين در باره من كارى نتوانند جز به اذن و اجازه خدا از آسمان، برگرد، پس برگشت.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۹۸

امام صادق عليه السّلام فرمود: قنبر غلام على عليه السّلام آن حضرت را بسيار دوست ميداشت، و چون بيرون ميشد، قنبر هم با شمشيرى دنبالش ميرفت، شبى او را ديد و فرمود: اى قنبر! ترا چه شده؟ عرضكرد: يا امير المؤمنين آمده‏ام تا پشت سرت باشم. فرمود: واى بر تو! مرا از اهل آسمان حفظ ميكنى يا از اهل زمين؟ عرضكرد: نه بلكه از اهل زمين، فرمود: اهل زمين جز باذن خدا نميتوانند بمن كارى كنند، برگرد، او هم برگشت.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۱۷۵

محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از على بن حكم، از عبدالرحمان عرزمى، از پدرش، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «قنبر، غلام على، على عليه السلام را دوست مى‏داشت؛ دوستى سختى. و هرگاه على عليه السلام بيرون مى‏رفت، شمشير برمى‏داشت و از پى آن حضرت بيرون مى‏آمد؛ پس در شبى از شب‏ها، حضرت، او را ديد. فرمود كه:

«اى قنبر! تو را چه مى‏شود؟ و چه كار دارى كه بيرون آمده‏اى؟ عرض كرد: آمده‏ام كه در پشت سرت راه روم- يا اميرالمؤمنين- كه مبادا به تو آسيبى برسد. فرمود: رحمت بر تو! آيا مرا از اهل آسمان حراست مى‏كنى يا از اهل زمين؟ عرض كرد: نه. بلكه مى‏خواهم تو را حراست كنم از اهل زمين. فرمود كه: اهل زمين نمى‏توانند به من ضررى برسانند، مگر به رخصت خدا، كه از آسمان آمده باشد. برگرد. پس قنبر برگشت».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)