الأحزاب ٦٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۴۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند؛ و خداوند او را از آنچه در حق او می‌گفتند مبرا ساخت؛ و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود!

|اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! مانند كسانى نباشيد كه موسى را [با اتّهام خود] آزار دادند، و خدا او را از آنچه گفتند مبرّا ساخت، و او نزد خدا آبرومند بود
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، مانند كسانى مباشيد كه موسى را [با اتهام خود] آزار دادند، و خدا او را از آنچه گفتند مبرّا ساخت و نزد خدا آبرومند بود.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما مانند آن مردمی نباشید که پیغمبرشان موسی را (به تهمت زنا و قتل هارون و دیگر عیب‌جویی‌ها) بیازردند تا آنکه خدا او را از آنچه گفتند منزّه ساخت (و پاکدامنیش بر همه روشن گردانید) و او نزد خدا (پیغمبری) آبرومند و محترم بود.
ای اهل ایمان! [درباره پیامبرتان] مانند کسانی نباشید که موسی را [با تهمت و دروغ بستن به او] آزار دادند و خدا او را از آنچه درباره او می گفتند، پاک و مبرّا ساخت، و او نزد خدا آبرومند بود.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، مباشيد مانند آن كسان كه موسى را آزرده كردند. و خدايش از آنچه گفته بودند مبرايش ساخت و نزد خدا آبرومند بود.
ای مؤمنان مانند کسانی که موسی را آزار دادند مباشید که خداوند از آنچه می‌گفتند [و بهتان می‌زدند] بری و برکنارش داشت، و نزد خداوند آبرومند بود
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، مانند آن كسان مباشيد كه موسى را بيازردند پس خدا او را از آنچه گفته بودند پاك ساخت، و او نزد خدا آبرومند بود.
ای مؤمنان! همانند کسانی نباشید که (با گفتن سخنان ناروا) موسی را آزار رساندند (و رنجیده و آزرده کردند) و خدا او را از آنچه می‌گفتند تبرئه کرد، و او در پیشگاه خدا گرانقدر و صاحب منزلت بود.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! مانند کسانی مباشید که موسی را (با تهمتی) آزردند، پس خدا او را از آنچه گفتند مبّرا ساخت و نزد خدا آبرومند بود.
ای آنان که ایمان آوردید نباشید مانند آنان که آزردند موسی را پس بیزار شمردش خدا از آنچه گفتند و بود نزد خدا آبرومند


الأحزاب ٦٨ آیه ٦٩ الأحزاب ٧٠
سوره : سوره الأحزاب
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آذَوْا»: آزار رساندند و رنجاندند، با سخنانی همچون دیوانه (نگا: شعراء / ) و دروغگو (نگا: غافر / ) و حقیر و ناچیز (نگا: زخرف / ). «وَجِیهاً»: صاحب جاه و منزلت (نگا: آل‌عمران / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - حضرت موسى(ع)، مورد آزار و اذیت قوم خود بوده است. (لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى)

۲ - خداوند، از اتهامى که قوم موسى به آن حضرت وارد کردند، دفاع کرد و او را از آن مبرّا دانست. (لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا) «برّأه اللّه ممّا قالوا» قرینه است بر این که مراد از اذیت به موسى(ع)، تهمت و افترا بوده است.

۳ - حضرت موسى(ع)، شخصیتى وجیه و آبرومند در پیش گاه خداوند بود. (و کان عند اللّه وجیهًا)

۴ - وجاهت و آبرومندى موسى(ع) در پیش گاه خداوند، سبب شد که خداوند، وى را از اتهام قوم اش، برى بداند. (لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا و کان عند اللّه وجیهًا) «و کان عنداللّه وجیهاً» به منزله تعلیل براى «برّأه اللّه ممّا قالوا» است.

۵ - تهمت به موسى(ع)، موجب آزردگى و اذیت آن حضرت بود. (لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا)

۶ - مسلمانان، مجاز نیستند که همانند قوم موسى بوده و پیامبر(ص) را مورد آزار و اذیت قرار دهند. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى)

۷ - مسلمانان، از تهمتى که قوم موسى به او زده بود، ناخشنود بودند. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى) از این که خداوند، براى نهى مؤمنان از آزار پیامبر(ص) به جاى فرمان صریح، فرموده است: «مانند قوم موسى نباشید که او را با تهمت آزردند»، مى توان به دست آورد که مؤمنان، خود، از کار قوم موسى، ناخشنود بوده اند و خداوند، از این تشبیه، براى تفهیم مقصود بهره گرفته است.

۸ - استفاده از رخدادهاى تاریخى، شیوه اى قرآنى جهت تفهیم معارف آسمانى به مردم است. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا)

۹ - پیامبراکرم(ص) داراى شخصیتى والا در پیش گاه خداوند و مورد عنایت ویژه او بود. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه)

۱۰ - حضور در زمره مؤمنان، مقتضى پرهیز از آزار و اذیت پیامبرخدا(ص) بود. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى) ندا به «یا أیّها الذین آمنوا» مى تواند به منظور تشویق مخاطبان براى عدم اذیت پیامبر(ص) باشد.

روایات و احادیث

۱۱ - «عن أبى عبداللّه(ع): إنّ بنى اسرائیل کانوا یقولون لیس لموسى ما للرجال! و کان موسى إذا أراد الإغتسال یذهب إلى موضع لایراه أحد من الناس و کان یوماً یغتسل على شطّ نهر و قد وضع ثیابه على صخرة فأمر اللّه الصخرة فتباعدت عنه حتّى نظر بنوإسرائیل إلیه فعلموا أنّه لیس کما قالوا، فأنزل اللّه «یاأیّها الذین آمنوا لاتکونوا...»;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که بنى اسراییل درباره حضرت موسى(ع) مى گفتند: او فاقد آلت مردانگى است! روش موسى براى شست وشوى خود آن بود که به مکانى مى رفت که دیده نشود. روزى، خود را در کنار رودى مى شست و لباس خود را بر صخره اى گذاشته بود. خداوند، به آن صخره فرمان داد (از موسى دورشو!) و صخره، از او دور شد. تا آن که بنى اسراییل، موسى(ع) را در آن حال (عریان) دیدند، پس دانستند که آن طور که مى گفتند نیست. پس خداوند (با اشاره به این داستان) فرمود: یاأیّها الذین آمنوا لاتکونوا...».

۱۲ - «فى مجمع البیان: إنّ موسى و هارون صعدا الجبل، فمات هارون فقالت بنوإسرائیل: أنت قتلته! فأمر اللّه الملائکة فحملته حتّى مرّوا به على بنى إسرائیل و تکلّمت الملائکة بموته حتّى عرفوا أنّه قد مات و برّأه اللّه من ذلک عن علىّ(ع);[۲] از حضرت على(ع): در مورد این سخن خدا: «یا أیّها الذین آمنوا لاتکونوا کالذین آذوا موسى» روایت شده که موسى(ع) و هارون به کوهى بالا رفتند و هارون، آن جا وفات کرد. پس بنى اسراییل، به موسى گفتند: تو او را کشته اى! خداوند به ملائکه فرمان داد و آنان جنازه هارون را حمل کردند و بر بنى اسراییل عبور دادند و ملائکه، از مرگ هارون سخن گفتند، تا این که بنى اسراییل دانستند هارون، مرده است و خداوند، بدین گونه موسى(ع) را از این اتهام تبرئه کرد».

موضوعات مرتبط

  • بنى اسرائیل: اذیتهاى بنى اسرائیل ۱; تهمتهاى بنى اسرائیل ۲، ۵
  • تاریخ: نقش تاریخ ۸
  • دین: ارائه نمونه عینى در تفهیم دین ۸; روش تفهیم دین ۸
  • محمد(ص): اجتناب از اذیت محمد(ص) ۱۰; اذیت محمد(ص) ۶; مقامات محمد(ص) ۹
  • مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۶، ۱۰; نارضایتى مسلمانان از تهمت به موسى(ع) ۷
  • موسى(ع): آبرومندى موسى(ع) ۳; آثار آبرومندى موسى(ع) ۴; اذیت موسى(ع) ۱، ۵; تبرئه موسى(ع) ۲، ۱۱، ۱۲; تهمت به موسى(ع) ۲، ۵، ۱۱، ۱۲; دفاع از موسى(ع) ۲; عوامل تبرئه موسى(ع) ۴; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۵

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۹۷; نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۰۸، ح ۲۵۰.
  2. مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۳; نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۰۹، ح ۲۵۴.