النحل ٨٣
کپی متن آیه |
---|
يَعْرِفُونَ نِعْمَةَ اللَّهِ ثُمَ يُنْکِرُونَهَا وَ أَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ |
ترجمه
النحل ٨٢ | آیه ٨٣ | النحل ٨٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ»: بیشتر آنان به سبب تعصّب کورکورانه، دشمنی با حق، مقدم شمردن زندگی دنیوی بر اخروی، خود برتربینی، شهوترانی و لذّتپرستی و دیگر آلودگیها است که کفر میورزند، و گروه اندکی از آنان به سبب بیخردی و نادانی در اشتباهند، و اقلیتی هم بعدها ایمان میآورند.
نزول
مجاهد گوید: مرد عربى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد، پیامبر از براى او آیات ۸. و ۸۱ و ۸۲ این سوره را قرائت فرمود. بدین کیفیت «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکمْ مِنْ بُیوتِکمْ سَکناً؛ خداوند براى شما خانه هائى به خاطر سکونت و آرامش قرار داد» مرد عرب گفت: درست است.
سپس فرمود: وَ جَعَلَ لَکمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیوتاً تَسْتَخِفُّونَها یوْمَ ظَعْنِکمْ وَ یوْمَ إِقامَتِکمْ؛ براى شما (جهت سکونت موقت شما در سفر) از پوست چارپایان خانه ها یا خیمه هائى در اوقات سفر و اوقات اقامت کردنتان قرار داد.
مرد عرب گفت: درست است. سپس آیه ۸۲ را قرائت فرمود تا رسید به این قسمت از آیه «کذلِک یتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیکمْ لَعَلَّکمْ تُسْلِمُونَ؛ این چنین خداوند نعمتهاى خود را براى شما کامل و تمام گردانید»، باشد که شما تسلیم (فرمان او) بگردید.
وقتى پیامبر این قسمت از آیه را قرائت فرمود: مرد عرب روى خود بگردانید و رفت سپس این آیه نازل گردید[۱] محمد بن یعقوب کلینى بعد از شش واسطه از امام صادق علیهالسلام و ایشان از پدر بزرگوارش و ایشان از جد بزرگوارش على علیهالسلام نقل نماید که وقتى که آیه ۵۵ سوره مائده «إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا» نازل گردید.
عده اى از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد مدینه گرد آمدند و به یکدیگر مى گفتند، درباره این آیه چگونه باید رفتار کنیم؟ اگر نسبت به آن کافر گردیم مانند آنست که نسبت به سایر آیات کافر شویم و اگر نسبت به آن ایمان بیاوریم براى ما ذلت و ننگ و عار است که على بن ابىطالب را بر خویش به ولایت و امامت مسلط گردانیم و در عین حال میدانیم که محمد در گفتار خویش راستگو است ولى ما نسبت به محمد اطاعت و پیروى مى کنیم و از على بن ابىطالب اطاعت و پیروى نخواهیم کرد سپس این آیه نازل گردید.[۲]
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۸۹،سوره نحل
- در آيه : ((والله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا)) علم حصولى انسان در بدوتولد نفى شده است
- سبب حقيقى پرواز مرغان در هوا خداى تعالى است
- پرواز مرغان در آسمان يكى از آيات الهى است
- ذكر نعمت خانه ، پوست و پشم و كرك و موى حيوان و...
- وجه اينكه درباره سرابيل فرمود: ((شما را از گرما نگه مى دارد)) و حفظ از سرما راذكر نكرد
- معناى آيه : ((يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها و اكثر هم الكافرون ))
- وجوهى كه درباره آيه ((و اكثرهم الكافرون )) مفسرين گفته اند
- استدلال بعضى به آيه بر بطلان عقيده جبريها و نقد آن
- مراد از اينكه در قيامت از هر امتى شهيدى مبعوث مى گردد
- قيامت روز پاداش و كيفر است نه روز عمل و راهى به بازگشت از آن به حيات ذنيوى نيست
- در عذاب ظالمان در آخرت تخفيف و تاءخيرى نيست
- مشركين در روز قيامت تسليم خدا مى شوند
- تسليم اضطرارى مشركين در قيامت در برابر خدا سودى به حالشان ندارد
- كافران مفسد عذابى بيش از ديگر كفار خواهند داشت
- تفصيلى در مورد شهادت (گواهى دادن )، شهيد و شهداء
- برسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در مورد شهادت
- معناى اينكه قرآن بيان كننده هر چيزى است (تبيانالكل شى ء)
- روايتى در ذيل آيه : ((يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها...)) و جئنابك شهيدا على هؤلاء))
- چند روايت در ذيل جمله : ((تبيانا لكل شى ء))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ «83»
(آنها) نعمت خداوند را مىشناسند، سپس آن را انكار مىكنند وبيشتر آنان كافر و ناسپاسند.
نکته ها
قرآن دربارهى انكار عالمانه و لجاجت با حق، بارها سخن گفته است؛ گاهى مىفرمايد: با آنكه از درون، يقين دارند، انكار مىكنند، «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ» «1» گاهى مىفرمايد: پيامبر را مثل فرزندان خود مىشناختند، ولى انكارش مىكردند، «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ» «2» گاهى مىفرمايد: حقّ را مىدانند، ولى آگاهانه كتمان مىكنند، «لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» «3» وگاهى مىفرمايد: مطلب را درك مىكنند ولى روى آنرا مىپوشانند، «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ» «4»
امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى علىبنابىطالب عليهما السلام در مسجد پيامبر ودر حال ركوع،
«1». نمل، 14.
«2». بقره، 146.
«3». بقره، 146.
«4». بقره، 89.
جلد 4 - صفحه 562
انگشترخود را به فقير داد و آيهى 55 سوره مائده نازل شد كه ولىّ شما فقط خدا ورسول وكسى است كه در ركوع انفاق مىكند، گروهى ولّى خود را شناختند و انكار كردند، در اين هنگام اين آيه نازل شد؛ «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها». «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: «نحن و الله نعمت الله التى انعم بها على عباده و بنا يفوز من فاز» «2» بخدا سوگند، نعمتى را كه خدا به بندگان انعام كرده، ما هستيم و تنها بواسطه ما مردم رستگار مىشوند.
پیام ها
1- علم و شناخت كافى نيست، پذيرش و عمل لازم است. «يَعْرِفُونَ.. يُنْكِرُونَها»
2- ريشهى كفر، علاوه بر جهل، تعصبهاى قومى، لجاجت روحى و حفظ منافع مادى است. يَعْرِفُونَ ... يُنْكِرُونَها، ... الْكافِرُونَ
3- بعد از شناخت حق تا مدتّى تضاد و درگيرى در روح است تا بالاخره شقاوت غالب شده و كفر مىورزند. «ثُمَّ يُنْكِرُونَها» و نفرمود: «فينكرونها»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ (83)
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ: مىشناسند مشركان نعمت خداى را كه شمرده شده بر ايشان و معترفند كه همه اينها از جانب حضرت الهى است. ثُمَّ يُنْكِرُونَها:
پس انكار مىكنند آن را به پرستش غير منعم. يا گويند اين نعمت را خدا داده اما به شفاعت بتان. يا در وقت سختى مىشناسند و در حال آسانى منكر مىشوند. يا به زبان عارفند و به دل منكر. يا مراد نعمت الهى وجود اقدس خاتم النبيين صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه مىشناسند حقيقت آن حضرت را به معجزات بينات، و انكار مىكنند او را به عناد و لجاج.
در تفسير برهان «1» از حضرت باقر از پدر بزرگوارش از جد گرامش عليهم السّلام در اين آيه فرمود: چون آيه (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) نازل شد، چند نفرى از اصحاب پيغمبر در مسجد مدينه جمع و به يكديگر گفتند: چه مىگوئيد در اين آيه. بعضى گفتند: اگر كافر شويم به اين آيه، هر آينه كافر شديم به ساير آيات، و اگر ايمان آريم پس اين ذلتى است، به جهت آن كه مسلط مىشود بر ما پسر أبي طالب. پس گفتند: بتحقيق ما مىدانيم كه حضرت محمد، صلّى اللّه عليه و آله و سلّم صادق است در آنچه مىگويد، لكن دوست داريم او را، و اطاعت نكنيم على را در آنچه ما را امر نمايد؛ آيه شريفه نازل شد يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها يعنى ولايت على بن ابى طالب، وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ به ولايت.
ايضا على بن ابراهيم قمى «2»- از حضرت على عليه السّلام قال ما بال قوم
«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 378.
«2» تفسير قمى جلد 1، صفحه 388.
جلد 7 - صفحه 259
غيّروا سنّة رسول اللّه و عدلوا عن دينه لا يخافون ان ينزّل عليهم العذاب ثمّ تلا هذه الاية: الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ: فرمود چه شده است قومى را كه تغيير دادند سنت پيغمبر را و عدول نمودند از دين او، نمىترسند اين كه نازل شود به ايشان عذاب، بعد تلاوت نمود اين آيه را (الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ) بعد فرمود: مائيم نعمت خدا كه انعام فرموده به ما بر بندگانش، و به سبب ما رستگار شد هر كه رستگار شد.
ايضا- ابن شهر آشوب «1» از حضرت باقر عليه السّلام در آيه (يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ....) فرمود عرّفهم ولاية على و امرهم بولايته ثمّ انكروا بعد وفاته.
وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ: و بيشتر ايشان كافر و جاحدند.
نكته: ذكر اكثر با آن كه همه كافر بودند، به جهت آن كه بعضى از آنها حق را نمىشناختند به جهت نقصان عقل، يا تفريط در نظر، يا عدم قيام حجت بر ايشان؛ زيرا به حد تكليف نرسيده بودند، يا «اكثر» در مقام «كل» واقع شده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (82) يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ (83) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (84) وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (85)
ترجمه
پس اگر رو گردانند پس جز اين نيست كه بر تو است رسانيدن آشكار
ميشناسند نعمت خدا را پس انكار ميكنند آنرا و بيشتر آنها ناسپاسانند
و روز كه برانگيزيم از هر جماعتى گواهى را پس اذن داده نشود براى كسانيكه كافر شدند و نه آنها طلب خوشنودى كرده شوند
و چون به بينند آنانكه ستم كردند عذاب را پس سبك كرده نشود از آنها و نه آنها مهلت داده شوند.
تفسير
- پس از اقامه حجّت بر وجوب شكر نعمت و تسليم و انقياد در برابر اوامر حضرت احديّت باز اگر اهل عناد و لجاج اعراض و استنكاف از قبول نمودند باكى نيست پيغمبر اكرم بوظيفه خود عمل نموده معذور است و بيشتر آنها معاقب چون نعمت خدا را شناختند و منكر شدند بكفران و كفر باطنى و البتّه اعظم نعم الهى ولايت ائمه اطهار است چنانچه قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ما و اللّه نعمت خدائيم كه انعام فرموده است آنرا بر بندگان و بسبب ما فائز بنعمت شد هر كس فائز شد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه چون آيه انّما وليّكم اللّه نازل شد چند نفر از اصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مسجد مدينه جمع شدند و با يكديگر گفتند اگر ما باين آيه ايمان بياوريم ذليل ميشويم و على بن أبي طالب بر ما مسلّط خواهد شد و اگر ايمان نياوريم بتمام آيات كافر خواهيم شد و ما ميدانيم كه پيغمبر صادق است در آنچه ميگويد ولى دوست نداريم او را و از على اطاعت نميكنيم پس اين آيه نازل شد كه مراد از آن نعمت ولايت على عليه السّلام است و در روايت
جلد 3 صفحه 307
عيّاشى از امام كاظم عليه السّلام اشاره باين معنى شده است و اينكه نسبت كفر باكثر داده شده گفتهاند براى آنستكه بيشتر اعراض كنندگان معرفت به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و سائر نعم الهى پيدا كردند و منكر شدند و كفران نمودند ولى بعضى براى قصور ادراك معرفت پيدا نكردند و معذور بودند و اطلاق كفران و كفر در مورد آنها روا نيست و بنابراين ضمير هم راجع باعراض كنندگان است با آنكه نسبت معرفت و انكار بتمام آنها در كلام الهى داده شده چنانچه ظاهر است و بنظر حقير براى آنستكه بيشتر كسانيكه معرفت پيدا كردند و منكر شدند در ظلم و تعدّى و آزار خاندان نبوّت كوتاهى ننمودند و حقيقت كفران نعمت و كمال كفر در اين دسته ظهور و بروز پيدا كرد لذا از آنها بجمع معرّف تعبير شده است و بنابراين ضمير هم بظاهر خود باقى و موصوف بمعرفت و انكار تمام اعراض كنندگانند و حقيقت كفران و كمال كفر مخصوص بغاصبين حقّ و ستمكاران بآل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ياد كن اى پيغمبر روز قيامت را كه برانگيزيم از هر امّت و جماعت از امم سابقه و جماعات لاحقه گواهى را كه آن پيغمبر وقت و امام زمان است براى گواهى دادن بر اعمال آنها از كفر و ايمان و اطاعت و عصيان براى اتمام حجّت و مزيد عزّت اهل ايمان و فضيحت اهل طغيان چنانچه در مجمع و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه براى هر زمان و امّتى امامى است كه مبعوث ميشوند اهل آن زمان و آن امّت با امام خودشان پس مأذون نميشوند كفّار در عذر خواهى از گناه چون عذرى ندارند و آنجا جاى ذكر باطل نيست و بآنها گفته نميشود خدا را از خودتان راضى و خوشنود نمائيد چون آنجا جاى تكليف نيست و صيغه يستعتبون مشتقّ از عتبى بمعناى رضا است و چون عذاب الهى را مشاهده نمودند تخفيف و مهلتى براى آنها نيست بايد دائما بسوزند و بسازند و ندامت و پشيمانى و توبه و انابه براى آنها ثمرى ندارد.
جلد 3 صفحه 308
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَعرِفُونَ نِعمَتَ اللّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَها وَ أَكثَرُهُمُ الكافِرُونَ (83)
ميشناسند نعمت خداوند را پس از آن انكار ميكنند آن را و اكثر آنها كافر هستند يَعرِفُونَ نِعمَتَ اللّهِ چون غرق نعمت هستند از نعمت وجود و عقل و قواي ظاهريه و باطنيه و اعضاء و جوارح و نعمة حيات و نعم خارجيه سماويه و ارضيه جماديه و نباتيّه و حيوانيه از مأكولات و مشروبات و ملبوسات و غير اينها حتي نعم دينيه از ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و معامله با امم سابقه از نجات اهل ايمان و هلاكت كفار و غير اينها ثُمَّ يُنكِرُونَها که مستند بخداوند نميدانند يا
جلد 12 - صفحه 167
مستند بطبيعت و شانس و خوشبختي و اتفاق و پيش آمد ميشمارند يا استناد باصنام و كواكب و شمس و ساير آلهه خود ميدهند و اگر از طرف آلهه هم نگويند آلهه خود را واسطه و شفيع ميدانند و بالجمله انكار ميكنند که مستند بخدا وحده لا شريك له باشد.
وَ أَكثَرُهُمُ الكافِرُونَ (اشكال) جميع اينها كافر نيستند وجه تعبير باكثر چيست! (جواب) بعض مفسرين گفتند براي خروج اطفال و نواقص العقول و كساني که دعوت بآنها نرسيده است لكن اينکه جواب تمام نيست زيرا از عنوان كفر و احكام كفر بيرون نيستند غاية الامر قاصرند نه مقصر و بعضي گفتند براي اخراج كسانيست که در علم الهي گذشته که ايمان ميآورند اينکه جواب هم تمام نيست.
زيرا قبل از ايمان از عنوان كفر بيرون نيستند و بعد از ايمان انكار نعمت الهي نميكنند و ظاهر آيه اينكه اكثر منكرين كافر هستند و حال آنكه انكار و كفر متلازمين هستند و بعضي گفتند ذكر خاص و اراده عام است پس مراد از از اكثر جميع است و اينکه جواب افسد است بلكه خلاف نص است و تحقيق در جواب اينكه منكرين دو دسته هستند يك دسته که اكثريت با آنها است اصلا مستند بخدا نميدانند و مستند باسباب ظاهريه طبيعيه يا اسباب سماويه و ارضيه يا بقدرت و توانايي خود يا اشخاص بالا دست خود ميدانند اينها كافر بخدا هستند و يك دسته مستند بخدا ميدانند بتوسط آلهه و شفاعت آنها يا ملائكه و انبياء ميدانند که آنها از خدا ميگيرند و به سايرين ميدهند اينها و لو از جهت انكار توحيد افعالي كافر هستند و اما از جهت اينكه مبدء آن از جانب خدا است كافر نيستند و اينها در طرف اقليت هستند هذا ما عندنا و اللّه العالم بمراده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 83)- و برای تکمیل این گفتار اضافه میکند که: «آنان نعمت خدا را میشناسند (و به ابعاد آن آشنا هستند و به عمقش پی بردهاند) ولی با این حال باز انکار میکنند» (یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها).
بنابراین، دلیل کفر آنها را در عدم آگاهی نباید جستجو کرد، بلکه عامل این کفر را در صفات زشت دیگر آنها که سدّ راه ایمانشان شده است باید یافت.
ج2، ص590
و شاید به همین دلیل در پایان آیه اضافه میکند: «و اکثر آنها کافرند» (وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ).
نکات آیه
۱- مشرکان، على رغم شناخت نعمتهاى الهى، آن را عملاً انکار مى کنند و راه ناسپاسى مى پیمایند. (یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها) در این آیه انکار در مقابل عرفان و شناخت قرار گرفته است و این مى رساند که مراد از انکار نعمت، انکار عملى است نه ذهنى و اعتقادى.
۲- بیشتر مشرکان صدراسلام، با وجود آگاهى از نعمتهاى الهى، راه ناسپاسى پیمودند و کافر شدند. (یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها و أکثرهم الکفرون)
۳- بیشتر مشرکان صدراسلام، علاوه بر انکار عملى نعمتهاى الهى، به زبان نیز کفر مىورزیدند. (یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها و أکثرهم الکفرون) انکار و ناسپاسى نعمتهاى الهى یا با زبان است و یا با عمل. جمله «ثمّ ینکرونها» مى تواند گویاى کفران عملى و جمله «و أکثرهم الکافرون» بیانگر ناسپاسى با زبان باشد.
۴- اکثر انکار کنندگان نعمتهاى الهى، مصداق و مجسمه کامل کفرند. (یعرفون نعمت الله ... و أکثرهم الکفرون) برداشت فوق، بنابراین نکته است که ضمیر «هم» به فاعل «یعرفون» باز گردد و الف و لام در «الکافرون» براى استغراق باشد.
موضوعات مرتبط
- خدا: اکثریت مکذبان نعمتهاى خدا ۴; کفر مکذبان نعمتهاى خدا ۴; مکذبان نعمتهاى خدا ۱، ۳
- کافران ۲، ۳، ۴:
- مشرکان: اکثریت مشرکان صدراسلام ۳; کفر مشرکان صدراسلام ۲، ۳; کفران مشرکان ۱; کفران مشرکان صدراسلام ۲، ۳; لجاجت مشرکان ۱
منابع