النحل ٤٥
کپی متن آیه |
---|
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَکَرُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ |
ترجمه
النحل ٤٤ | آیه ٤٥ | النحل ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَکَرُوا السَّیِّئَاتِ»: توطئه بدیها را چیدند. نیرنگهای زشت را پیریزی کردند. واژه (السیّئات) صفت موصوف محذوف (الْمَکَراتِ) است، یعنی: مَکَرُوا الْمَکَراتِ السیّئات. یا این که مفعول فعل (مَکَرُوا) است اگر به معنی (عَمِلُوا) باشد. «یَخْسِفَ»: به زمین فرو ببرد (نگا: قصص / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ کَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَکْنَاهَا... (۰) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ... (۵) أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ... (۳) أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ... (۱)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «45»
آيا كسانىكه بدىها را با حيله و نيرنگ انجام دادند، درامانند، از اينكه خداوند آنان را در زمين فرو برد يا از جايى كه پيشبينى وانديشه نمىكنند، عذاب الهى به سراغشان آيد.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 527
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45)
بعد از آن ايعاد فرمايد مشركين و مخالفين را:
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ: (استفهام به معنى توبيخ و تقريع) چه چيز ايمن ساخته آنانكه مكر كنند بديها را در توهين امر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خاموش كردن نور دين و اذيت نمودن مؤمنين. أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ: اين كه فرو برد خداى تعالى ايشان را به زمين از زير پاى آنها به جهت عقوبت و عذاب ايشان. حاصل آنكه آنان كه به تدابير و حيل در خاموش كردن نور حق و حقانيت كوشند، چه چيز آنها را مأمون گردانيده از اينكه خدا آنها را فرو برد در زمين مانند قارون. چنين نقل شده كه پرندهاى است موسوم به كرك، به هر دو پا به زمين راه نرود، بلكه به يك پا حركت كند از ترس فرو رفتن به زمين، وقتى پرندهاى مأمون از خسف نباشد، واى به حال انسان
«1» نهج البلاغه فيض حكمت 4.
«2» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، باب التفكّر، حديث 5 (صفحه 55)
جلد 7 - صفحه 212
عاقل مكار چگونه مطمئن باشد كه به يك زلزله بكلى آثار او، بلكه يك شهرى زير و رو گردد.
أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ: يا بيايد ايشان را عذاب قهر سبحانى از جائى كه ندانند و احتمال ندهند، چنانچه گروهى از امم سابقه را غفلتا و ناگهانى عذاب نازل شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50)
ترجمه
آيا پس ايمن شدند آنانكه بتدبير كردند كارهاى بد را كه فرو برد خدا آنها را بزمين يا بيايد آنها را عذاب از جائيكه ندانند
يا بگيرد آنها را در حال آمد و شدشان پس نيستند آنها عاجز كنندگان
يا بگيرد آنها را در حال ترس پس همانا پروردگار شما بسيار با رأفت و رحمت است
آيا نظر نكردند بسوى آنچه آفريد خدا از چيزيكه بر ميگردد سايههايش از راست و جوانب چپ سجده كنندگان مر خدا را و آنها منقادانند
و از براى خدا سجده ميكند آنچه در آسمان و آنچه در زمين است از جنبنده و فرشتگان و آنها سركشى نميكنند
ميترسند از پروردگارشان كه برتر از آنها است و بجا مىآورند آنچه را مأمور ميشوند.
تفسير
- خداوند در مقام تهديد كفّار كه ميخواستند بمكر و حيله مانع از دعوت پيغمبر و پيشرفت امر آنحضرت شوند ميفرمايد آيا ايمن شدند كسانيكه بمكر و حيله كارهاى بد ناشايسته نمودند از قبيل استهزاء و ايذاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان از آنكه مانند قارون زمين آنها را فرو برد يعنى نبايد مأمون باشند چون استفهام براى انكار است بلكه بايد منتظر چنين بلائى باشند يا آنكه عذاب ناگهانى مانند قوم لوط بر آنها نازل شود از آسمان با آنكه ترقب آنرا نداشته باشند يا آنكه خدا آنها را باعمالشان بگيرد و انتقام بكشد از آنها در حاليكه مشغول برفت و آمدند در كارهاشان بنفع خودشان يا ضرر اهل ايمان يا در حاليكه ميگردند از پهلوئى بپهلوى ديگر در بستر استراحت و آنها نميتوانند جلوگيرى از اراده
جلد 3 صفحه 290
الهى نمايند كه گفتهاند يا آنكه خداوند بگيرد آنها را براى انتقام در حاليكه خائف باشند براى آنكه ديده باشند امثال خودشان را كه معذّب بعذاب الهى شدند اگر تخوّف مأخوذ از خوف بمعناى ترس باشد يا در حاليكه روز بروز و بتدريج از نفوس و اموال و اعتبار آنها كاسته شود تا بكلى مستأصل و نابود شوند اگر تخوّف بمعناى تنقّص باشد كه گفتهاند يا در حاليكه بيدار باشند چنانچه قمّى ره فرموده در هر حال بر خلاف حالت سابقه كه حال عدم ترقب و انتظار بود مترقب و منتظر باشند و خداوند تعجيل در عقاب آنها نفرموده براى آنكه پروردگار بر بندگان خود رءوف و مهربان است تا ممكن باشد نميخواهد آنها را عذاب فرمايد شايد توبه كنند و مردمان صالح از نسل آنها بوجود آيند و هميشه قادر بر عذاب آنها بوده و هست و خواهد بود اگر ميخواهند قدرت و عظمت خداوند را مشاهده نمايند نظر كنند بهر چه خداوند خلق نموده از اجسام كه سايه دارند چون استفهام در ا و لم يروا انكارى است يعنى بايد نظر كنند و به بينند كه ميگردد سايههاى آنها از جانب راست و جوانب چپ در حاليكه سجده كنانند يعنى خاضع و فرمان بردارند بالذّات كه موجود ميشوند بحركت آفتاب از مشرق بمغرب يا گردش زمين بدور خود بامر الهى بدون آنكه آنى از وظيفه خود تخلّف نمايند و خود آن اجسام هم در مقابل اراده الهى ذليل و خوار و مطيع و منقادند بانقياد ذاتى و طبعى بطوريكه اگر آنى فيض حقّ بآنها نرسد نيست و نابود خواهند شد و اين حقيقت سجود و خضوع و عبوديّت و بندگى و فرمانبردارى است و اينكه بعضى از ضمائر و الفاظ بمفرد و بعضى بلفظ جمع تعبير شده براى آنستكه اسماء اجناس، اعتبارى به افراد و جمع آنها نيست و مراعات لفظ و معنى جائز است و تفنّن در تعبير از لوازم خطابه و محسّنات كلام است و احتياج بذكر نكات نادلپذير ندارد و اين سجود و خضوع و انقياد اختصاص بسايه اشياء سايهدار و خود آنها ندارد براى خداوند سجده و خضوع مينمايند و تسليم و انقياد ذاتى دارند تمام موجوداتيكه در آسمانها و در زمينند كه آنها جنبنده و متحرك بحول و قوّه الهى ميباشند و ملائكه كه براى شرافت نوعى يا مجرد بودنشان از مادّه و لوازم آن مخصوص بذكر شدهاند اين در صورتى است كه من دابّة بيان باشد از براى ما فى السموات و ما فى الارض هر دو و الا من دابة را ممكن است اختصاص
جلد 3 صفحه 291
به بيان ما فى الارض داد و ملائكه را بيان از براى ما فى السموات گرفت بطور لف و نشر مشوّش و نكته تأخير ذكر ملائكه اراده بيان حال آنها باشد كه بهيچ وجه سركشى و تكبّر از عبادت پروردگار ندارند و ميترسند از خداوندى كه فوق ايشان است بقهر و غلبه و بجا مىآورند هر عبادتى را كه مأمور بآن شدهاند در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه در آسمان هفتم ملائكهاى هستند كه از وقتى خدا آنها را آفريده در سجدهاند تا روز قيامت از خوف خدا ميلرزند و از چشمشان قطره اشكى نريزد مگر آنكه ملكى شود و چون قيامت بر پا گردد سرها بلند كنند و گويند ما حقّ عبادت تو را بجا نياورديم و اين مسلّم است كه ملائكه اصناف متعددهاى هستند و هر صنفى وظيفه مخصوصى دارند از قيام و ركوع و سجود در عبادت كه تخلف از آن نمينمايند و اطلاق ما بر ذوى العقول باعتبار اراده شىء كه عبارت از موجود است ميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَن يَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرضَ أَو يَأتِيَهُمُ العَذابُ مِن حَيثُ لا يَشعُرُونَ (45)
آيا پس از اينکه بيانات باز ايمن هستند كساني که مكر و حيله بازي ميكنند در اعمال سيئه اينکه که خداوند خسف كند آنها را در زمين يا بيايد آنها را عذاب از حيثيتي که ابدا متوجه نباشند (أ فأمن) آيا پس از آنكه بآنها خبر رسيد و فهم و درك كردند که امم سابقه بواسطه تكذيب انبياء سلف و ترك ايمان و بقاء بر شرك و ارتكاب
جلد 12 - صفحه 130
اعمال سيئه و مكر با انبياء و مؤمنين بچه عذابهايي هلاك شدند قوم نوح عاد ثمود قوم لوط فرعونيان قوم شعيب بغرق صاعقه صيحه خسف امطار حجارة مع ذلک ايمن هستند الَّذِينَ مَكَرُوا كساني که مكر ميكنند با وجود مقدس حضرت رسالت و با مؤمنين (السيئات) از شرك و كفر و ظلم و اذيت و فسق و فجور و كبر و نخوت و عناد و عصبيّت که كلمه السيئات جمع محلي بالف و لام شامل همه اينها ميشود و غافل از مكر الهي هستند که ميفرمايد:
وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّهُ وَ اللّهُ خَيرُ الماكِرِينَ آل عمران آيه 47 اينكه بغتة أَن يَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرضَ يك مرتبه زلزله شود و زمين شكاف بردارد و تمام آنها فرو روند در زمين و هلاك شوند أَو يَأتِيَهُمُ العَذابُ صيحه آسماني صاعقه ريح عقيم و غير اينها از بلاهاي مهلكه مثل وباء و طاعون و امراض غير قابل علاج مِن حَيثُ لا يَشعُرُونَ يا در خواب باشند در شب، يا مشغول كار باشند در روز بدون توجه و التفات، چنانچه بر امم سابقه هم همين نحو بود.
(تنبيه) بايد امروز هم که فسق و فجور و اعمال سيئه در ميان ابناء نوع رواج پيدا كرده بيديني ترك صلوة و صوم و ساير واجبات شرب مسكرات اشتغال بملاهي ساز آواز قمار رقص بيحجابي بيعفتي بيحيايي ظلم و اذيت و كسب حرام و ساير معاصي ايمن نباشند که باين نوع بلاها هلاك شوند چنانچه آثارش هم ظاهر شده تسلّط ظالم امراض غير قابل علاج ذهاب بسياري از نعم الهي و و و چون سنّة الهي تغيير پذير نيست.
فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدِيلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحوِيلًا فاطر آيه 41 و 42.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- انواع مجازاتها در برابر انواع گناهان! قرآن در بسیاری از بحثها، مطالب استدلالی را با مسائل عاطفی چنان به هم میآمیزد که برترین اثر را در نفوس شنوندگان داشته باشد، آیات گذشته یک بحث منطقی در زمینه نبوت و معاد با مشرکان داشت، ولی در اینجا به تهدید جباران و مستکبران و گنهکاران لجوج میپردازد و آنها را به انواع عذابهای الهی بیم میدهد.
نخست میگوید: «آیا توطئهگران (ی که برای خاموش کردن نور حق به انواع نقشههای شوم متوسل شدند) از این ایمن گشتند که ممکن است خداوند آنها را در زمین فرو برد»؟ (أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ).
آیا بعید است که زمین لرزه وحشتناکی رخ دهد، پوسته زمین بشکافد و دهان باز کند و آنها و همه زندگانیشان را در خود فرو برد، همان گونه که در تاریخ اقوام، کرارا اتفاق افتاده است؟
سپس اضافه میکند: «و یا این که (هنگامی که آنها در حال غفلتند) عذاب (الهی) از آنجا که انتظارش را ندارند به سراغشان آید» (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ).
نکات آیه
۱- خداوند، توطئه گران علیه پیامبر(ص) را به فرو بردن در زمین، تهدید کرد. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض) مراد از «الذین مکروا» به قرینه آیات پیش - که درباره مشرکان و سنگ اندازیهاى آنان علیه پیامبر(ص) و قرآن بود - کسانى اند که سد راه پیامبر(ص) مى شدند.
۲- شبهه اندازى درباره معاد و پیامبرى رسول اکرم(ص)، عملى زشت و نکوهیده است. (و أقسموا بالله جهد أیمنهم لایبعث الله من یموت ... و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً نوحى إلیهم ... أفأمن الذین مکروا السیّئات) «سیّئات» (جمع سیّئة) به معناى هر عمل زشت است و مراد از «السیّئات» در آیه - به قرینه «فأصابهم سیّئات ما عملوا» - مى تواند شبهاتى باشد که در آیات قبل از سوى مشرکان مطرح شده بود.
۳- احساس امنیت مشرکان توطئه گر علیه پیامبر(ص)، مورد سرزنش خداوند است. (أفأمن الذین مکروا السیّئات) همزه «أفأمن» براى استفهام توبیخى است.
۴- بدکاران، هیچ گاه نباید از عذابهاى الهى احساس امنیت بکنند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض)
۵- هرگونه تلاشى براى بازداشتن پیامبر(ص) از هدف خویش، زشت است. (أفأمن الذین مکروا السیّئات) «مکر» در لغت به معناى بازداشتن شخص از هدفش است و «السیّئات» مفعولٌ به براى «مکروا» مى باشد و متضمن معناى فعلى متعدى مثل «عملوا» است.
۶- زمین، از جمله ابزارهاى عذاب الهى است. (أن یخسف الله بهم الأرض)
۷- طراحان و برنامه ریزان کارهاى زشت، در معرض انواع عذابهاى الهى اند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب من حیث لایشعرون)
۸- قدرت خداوند، فوق مکر و توطئه طراحان و توطئه گران علیه پیامبر(ص) (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض)
۹- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا، معاد و پیامبر(ص)، از راه کارهاى بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر(ص) از هدف خویش قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء ... و أقسموا بالله ... لایبعث الله من یموت ... و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً نوحى إلیهم ... أفأمن الذین مکروا السیّئات این برداشت بنابر صفت بودن «سیئات» براى مصدر محذوفى که مفعول مطلق فعل «مکروا» بوده، مى باشد. بنابراین مراد از مکرهاى بد و سوء همین نکته هایى است که از سوى مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته مى شد.
۱۰- ارتکاب برخى از گناهان، عذاب دنیوى در پى دارد. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب)
۱۱- برخى از گناهان، کیفر فرو رفتن در زمین را در پى دارد. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض)
۱۲- تهدید شدن مشرکان توطئه کننده علیه پیامبر(ص) به عذابى غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینى (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأتیهم العذاب من حیث لایشعرون)
۱۳- عذابهاى الهى، قابل درک و پیش بینى و دفع نیست. (أو یأتیهم العذاب من حیث لایشعرون)
۱۴- مرتکبان کارهاى زشت و توطئه گران علیه پیامبر(ص) و دین، در معرض عذابهاى گوناگونند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب)
۱۵- دخالت خداوند در جلوگیرى از ادامه توطئه توطئه کنندگان علیه پیامبران و دین، آن هنگامى که توطئه ها انبوه و سنگین شود. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب) اسناد «خسف» (فرو رفتن در زمین) و عذاب به خداوند براى رویارویى با توطئه گران، از نوعى عدم تحمل توطئه علیه پیامبر(ص) و دین حکایت مى کند. جمع آورده شدن «سیّئات» با الف و لام، که مفید عموم است، مى تواند حاکى از ابعاد مختلف و سنگینى توطئه و گوناگونى آن باشد.
روایات و احادیث
۱۶- «عن أبى عبدالله(ع) سئل عن قول الله: «أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض» قال: هم أعداء الله و هم یمسخون و یقذفون و یسیخون فى الأرض;[۱] از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند «أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض» سؤال شد، حضرت در پاسخ فرمود: آنان دشمنان خداوندند. آنان مسخ شده و هدف قرار مى گیرند و در زمین فرو مى روند».
موضوعات مرتبط
- انذار: انذار از عذاب ۱۲; انذار از فروروى در زمین ۱
- بدکاران: حتمیت عذاب بدکاران ۴; عذاب بدکاران ۱۴
- توطئه گران: عذاب توطئه گران ۷
- خدا: انذارهاى خدا ۱; سرزنشهاى خدا ۳; شبهه افکنى درباره خدا ۹; قدرت خدا ۸; کیفر دشمنان خدا ۱۶; نقش خدا ۱۵; ویژگیهاى عذابهاى خدا ۱۳
- دین: عذاب دشمنان دین ۱۴; ممانعت از توطئه علیه دین ۱۵
- زمین: فروروى در زمین ۱۶; موجبات فروروى در زمین ۱۱
- عذاب: ابزار عذاب ۶; احساس مصونیت از عذاب ۴; پیش بینى عذاب ۱۳; دفع عذاب ۱۳; عذاب با زمین ۶; موجبات عذاب دنیوى ۱۰
- عمل: عذاب طراحان عمل ناپسند ۷; عمل ناپسند ۲، ۵
- گناه: آثار گناه ۱۰; کیفر دنیوى گناه ۱۰; کیفر گناه ۱۱
- محمد(ص): انذار دشمنان محمد(ص) ۱، ۱۲; توطئه دشمنان محمد(ص) ۸، ۹;سرزنش توطئه علیه محمد(ص) ۵; سرزنش دشمنان محمد(ص) ۳; سرزنش شبهه افکنى درباره محمد(ص) ۲; شبهه افکنى درباره محمد(ص) ۹; عذاب دشمنان محمد(ص) ۱۴; مکر دشمنان محمد(ص) ۸; ممانعت از توطئه علیه محمد(ص) ۱۵
- مشرکان: انذار مشرکان ۱۲; سرزنش احساس امنیت مشرکان ۳; عمل ناپسند مشرکان ۹; فلسفه شبهه افکنى مشرکان ۹
- معاد: سرزنش شبهه افکنى در معاد ۲; شبهه افکنى در معاد ۹
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۲۶۱، ح ۳۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۹، ح ۱۰۵. در نسخهء عیاشى «یسیحون» است و این کلمه از نسخهء نورالثقلین - که صحیح به نظر مى رسد - نقل گردیده است.