النحل ٢٦
کپی متن آیه |
---|
قَدْ مَکَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ |
ترجمه
النحل ٢٥ | آیه ٢٦ | النحل ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَکَرَ»: نیرنگ و توطئه کردهاند. «أَتَی اللهُ بُنْیَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ»: خداوند به سراغ شالوده زندگی آنها رفت و از اساس آن را ویران نمود. عذاب خدا به سراغ زیربنای کار آنان میرود و تشکیلات ایشان را از اساس به هم میزند. میتوان مضافی را مانند (امر) یا (عذاب) پیش از (الله) محذوف دانست (نگا: انعام / ، حشر / . «الْقَوَاعِدِ»: جمع قاعِدَة، اساس. شالوده. «خَرَّ»: فرو ریخت. فرو افتاد. فرو تپید. «مِنْ حَیْثُ»: از جائی و سوئی که.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَ عِنْدَ... (۱) وَ قَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا... (۲) وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّاراً (۱)
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ... (۰) ثُمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ... (۲) هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ... (۳) يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ (۰) هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ... (۲)
تفسیر
- آيات ۲۲ - ۴۰،سوره نحل
- اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است
- بيان اينكه گمراه كنندگان همانند بار گناهان ناشى از اضلالشان را بر دوش مى كشند
- چگونگى تعدد وزر و عذاب در ازاء عمل واحد
- اشاره به استفاده هاى نادرستى كه از آيه ((ليحملوا اوزارهم كاملة يوم القيمة ))
- مقصود از كسانى كه علم داده شده اند در آيه :((قال الذين اوتوا العلم ...)) معصومين عليهم السلام هستند
- معناى آيه : ((قيل للذين اتقوا ماذا انزل اليكم قالوا خيرا)) و مراد از ((الذين اتقوا))
- معناى ((طيب )) و ((طاهر)) و مقصود از طيب بودن متقين درحال توفى و مرگ
- تعلق مشيت خداوند (لوشاء الله ) به امر عدمى (ما عبدنا) در آيه و توجيه آن
- تقرير و تبيين استدلال مشركين براى بت پرستى خود
- پاسخ به دليل مشركين : تنها وظيفه پيامبران ((بلاغ مبين )) است
- تقسيم امت ها به دو طائفه هدايت يافته و گمراه
- وجه اينكه گمراهى به خلاف هدايت به خود گمراهان نسبت داده شده است
- توضيح اينكه ((ضلالت )) امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است
- تسليت و دلدارى رسول خدا(ص ): نسبت به هدايت مشركين حريص مباش
- تفسير آيه توسط جبريون و مفوضه در جهت اثبات مذهب خود
- در قيامت ياورانى هستند كه مشركين از يارى آنها بهره مند نمى شوند
- مسئله رفع اختلاف و تبين آن يكى از معرفات روز قيامت است
- اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى به :قول ، كلمه ، امر، اراده و قضاى خدا در ذيل (اننقول له كن فيكون )
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل : ((الذين اتوا العلم ))، ((... قالوا خيرا))، ((قالوااساطير الاولين )) و...)
- نقشه قريش در برابر جذابيت دعوت پيامبر اكرم (ص ) درذيل آيه ((و اذا قيل لهم ماذا...))
- روايتى درباره سلطنت و قدرت نامحدود خدا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «26»
همانا كسانى كه قبل از ايشان بودند (نيز) مكر ورزيدند، پس قهر خداوند به سراغ پايههاى بناى آنان آمد، پس سقف از بالاى سرشان بر آنان فرو ريخت و از آنجا كه انديشهاش را نمىكردند، عذاب الهى آمد.
نکته ها
اين آيه هم تهديدى است براى توطئهگران و هم تسلّى خاطر پيامبر است.
پیام ها
1- توطئه در برابر حق، همواره بوده است. «قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
2- آنجا كه اساس دين در خطر باشد، خداوند خود وارد عمل مىشود. «فَأَتَى اللَّهُ»
3- مخالفان دين و مكتب بدانند كه خداوند طرفِ آنهاست. «فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ»
4- هر كجا بنيان دين در خطر افتد، (در آيات قبل، كفّار، وحى را اساطير معرّفى مىكردند) برخورد نيز بايد بنيانى باشد. «فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ»
5- برخورد با دشمن بايد بنيانى باشد نه سطحى و ظاهرى، تا همهى تشكيلات فكرى و سازمانى آنها از بين رود. فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ ... فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ
جلد 4 - صفحه 510
6- كيفرهاى الهى مخصوص آخرت نيست. «فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ»
7- گاهى بناى محكم، بجاى حفاظت از جان انسان، گور خود انسان مىشود.
«فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ»
8- زمان و مكان قهر خدا، قابل پيشبينى نيست. «مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «26»
«1» تفسير قمى جلد 1، صفحه 383.
«2» تفسير قمى جلد 1، صفحه 383.
جلد 7 - صفحه 188
بعد از آن بر سبيل تهديد كفار مكه و تسليه خاطر حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد:
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: بتحقيق مكر و حيله نمودند آنان كه پيش از اينها بودند در اذيت و آزار به انبياء، و در تكذيب و مخالفت ايشان كوشيدند و كارى از پيش نبردند. فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ: پس آمد فرمان خدا به خرابى بناهائى كه برافراشته بودند از پايه و اساس و بنيان آن كه متحرك و متزلزل شد، به محض صدور حكم الهى، تمام قواعد خانهها متزلزل گرديد. فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ: پس بيفتاد بر ايشان سقف خانهها از بالاى ايشان، يعنى اول بام بر آنها فرود آمد بعد ديوارها. اين اشاره است به انهدام كلى و هلاك همه آنها در آن.
نزد بعضى «1» مراد اين بنا قصر نمرود است كه در بابل ساخته بود ارتفاع آن پنج هزار گز و عرض آن دو فرسخ بود تا ترصّد امور آسمانى و بر خداى ابراهيم عليه السّلام مطلع شود و با او محاربه نمايد. بعد از اتمام قصر، بادى به امر الهى بوزيد و آن بنا را از بيخ بركند. در تفسير ثعلبى «2» نقل نموده كه سر آن بنا را در دريا افكند، و باقى را در خانههاى نمروديان انداخت و آواز مهيب از آن پديد آمد كه زبان قوم از آن متبلبل شد، يعنى بهم برآمد و سخن آنها مختلف گشت.
محمد بن جرير طبرى گويد: تغيير زبان همه مردم شد، و اول آن شهر كوثا نام داشت بعد معروف به بابل شد، زبان نمرود سريانى بود. از شدت وحشت، زبان مردم مختلف و هفتاد و دو زبان پديد آمد.
وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ: و آمد بر ايشان عذاب از آنجا كه
«1» مجمع البيان جلد 3، صفحه 356، (و اين قول از ابن عباس است)
«2» مجمع البيان، جلد 3، صفحات 356 و 357.
جلد 7 - صفحه 189
ندانستند، يعنى وقتى كه فارغ البال و گمان رسيدن عذاب را نداشتند؛ يا از ممرى به آنها رسيد كه متوقع نبودند. نزد بعضى مراد عذاب پشه مىباشد كه بر لشگر نمرود مسلط شد. و در لباب نقل نموده كه پشه از بينى نمرود داخل مغز سرش شده، بزرگ گرديد، مدت چهار صد سال هميشه مطرقه بر سر او مىزدند تا آرام شود، عاقبت نمرود را هلاك نمود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «24» لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ «25» قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «26» ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرِينَ «27» الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «28»
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»
ترجمه
و چون گفته شود بآنها چه چيز نازل كرد پروردگار شما گويند افسانههاى پيشينيان
تا بردارند بارهاى گناهشان را بتمامى روز قيامت و پارهاى از گناهان آنانكه گمراه ميكنند آنها را از بىدانشى آگاه باشيد بد است آنچه بدوش بر ميدارند
بتحقيق مكر كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس آمد فرمان خدا بناى آنها را از پايهها پس فرود آمد بر آنها سقف از بالاسرشان و آمد آنها را عذاب از آنجا كه نميدانستند
پس روز قيامت خوار ميكند آنها را و ميگويد كجايند انبازان من كه بوديد ستيزه ميكرديد در آنها گويند آنانكه داده شدند دانش را همانا خوارى امروز و بدى براى كافران است
آنانكه قبض روح ميكنند آنها را ملائكه با آنكه ستم كارانند بخودهاشان پس آورند پيش تسليم را كه نبوديم ما آنكه بجا آوريم هيچ بدى را آرى همانا خدا دانا است بآنچه بوديد كه بجا مىآورديد
پس در آئيد از درهاى جهنّم جاودانيان در آن پس هر آينه بد است آرامگاه تكبّر كنندگان..
جلد 3 صفحه 280
تفسير
- وقتى مردمان منصف آيات قرآن را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مسلمانان ميشنيدند و تعجّب ميكردند از طرز و اسلوب و فصاحت و بلاغت آن و بكفّار قريش ميگفتند اين چه كلامى است كه پروردگار شما نازل فرموده و از عهده بشر آوردن مانند آن خارج است آنها در جواب از روى تكبّر و عناد ميگفتند سخنان پريشان و افسانههاى پيشينيان مانند اسكندر نامه و رستم نامه است و اين سخن براى آنها نتيجهاى نداشت جز آنكه علاوه بر بار گناهان خودشان كه بايد بدوش بكشند بدون نقص در روز قيامت قسمتى از گناهان كسانى را هم كه براى نادانيشان باين سخن آنها گمراه شدند بايد بدوش بكشند چون عقلا و شرعا كسانيكه سبب معصيت و گمراهى ديگران شوند با آنها در گناه شريكند به اين معنى كه بمقدار گناه عملى كه از معصيت كار صادر شده در نامه عمل كسانيكه سبب معصيت شدهاند ثبت خواهد شد بدون آنكه از گناه صاحب معصيت كم شود و همچنين است حال كسانيكه موجب شدند كه عمل خيرى از كسانى صادر شود آنها هم شريكند با اينها بدون آنكه چيزى از ثواب آن عمل خير براى عاملش كم شود و به اين معنى رواياتى در مجمع و غيره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده است و اين در صورتى است كه گمراه شدگان تقصير نموده باشند در طلب علم و بدون دقت و نظر و تحقيق قول گمراه كنندگان را قبول كرده باشند به بىدانشى و الا معذورند ولى كسانيكه جد و جهد نمايند در طلب حقّ خداوند راه هدايت را بآنها ارائه خواهد داد پس اگر بضلالت باقى بمانند معلوم است كه در طلب كوتاهى نمودهاند اين حال گناهانى است كه از گمراه شدگان باغواء گمراه كنندگان سر ميزند و اما گناهانى كه از آنها بدون اين سبب سر ميزند مربوط باينها نيست بلكه مخصوص بخودشان است و بلحاظ اين نكته كلمه من تبعيضيه ذكر شده است و البته گناهى را كه سايرين لذتش را بردهاند شخص بدوش بكشد بد بارى است كه بدوش كشيده و در بعضى روايات حاملان بار گناه بكسانيكه غصب خلافت امير المؤمنين عليه السّلام را نمودند و گمراه شدگان باتباع آنها تفسير شده است و هر خون ناحقّ و فتنه و فساد و غضب فرج و مالى كه محقّق شود گناهش را براى آن دو نفر اثبات فرمودهاند بدون آنكه از گناه اهل عالم چيزى كم شود و كسانيكه با خدا و پيغمبرانش مكر و حيله نمودند
جلد 3 صفحه 281
از اقوام سابقه خداوند همان نقشهاى را كه كشيده بودند بخدعه در مقابل دعوت انبياء مانند بنائى كه از پى و بن كنده شود بر سر آنها خراب فرمود و در نتيجه همان نقشه كشى و مكر و خدعه ذليل و خوار و هلاك شدند كه بهيچ وجه احتمال نميدادند و تصوّر نميكردند كه از اين راه معذّب شوند علاوه بر اين روز قيامت خوار و ذليل و رسوا فرمايد خداوند آنها را و ميفرمايد كجايند بتهائيكه شريك من قرار داده بوديد و با اهل ايمان و پيغمبران من بر سر آنها مخالفت و منازعت و مخاصمت مينموديد و انبياء و ائمه و علماء كه داعيان بتوحيد بودند براى شماتت و مزيد اهانت آنها ميگويند امروز روز رسوائى و ذلت و خوارى و عذاب اين كافران است كه بحال كفر و ظلم بنفس از دنيا رفتند و ملائكه عذاب از اعوان ملك الموت آنها را قبض روح نمودند به اين كه خودشان را بدست خودشان مستحق عذاب دائم نموده بودند پس آنها از در تسليم و انقياد بيرون آيند و از نهايت وحشت منكر شوند اعمال بد خودشان را ولى ديگر فائده ندارد جواب از طرف داعيان بتوحيد ميرسد بآنها بلى دروغ ميگوئيد خدا ميداند كه چه كارهاى بدى ميكرديد از بت پرستى و تكذيب انبياء و ائمه هدى و بمجازات خواهيد رسيد پس وارد شويد هر دستهاى از درى از درهاى جهنّم كه مخصوص بآن دسته است براى اقامت دائمى و بد است آرامگاه كسانيكه تكبّر نمودند از قبول اوامر انبياء و ائمه و علماء كه داعيان الى اللّه بودند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود هر كس براى خود برترى بر ديگرى بيند او از متكبّران است شخصى عرض كرد كسى ديگرى را مشغول بگناهى بيند و خود را برتر از او داند براى آنكه از آن گناه محفوظ مانده فرمود هيهات هيهات شايد خداوند آن گناهكار را آمرزيد و او تكليفش معلوم نشد و موقوف بحساب گرديد چنانچه سحره در قصّه حضرت موسى فورا آمرزيده شدند و ساير اهل ايمان تعيين تكليفشان موقوف بحساب بود.
جلد 3 صفحه 282
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قَد مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَأَتَي اللّهُ بُنيانَهُم مِنَ القَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيهِمُ السَّقفُ مِن فَوقِهِم وَ أَتاهُمُ العَذابُ مِن حَيثُ لا يَشعُرُونَ «26»
و بتحقيق مكر كردند كساني که از پيش از اينها بودند پس آمد امر الهي بناهاي آنها را از اينکه عمارات و ستونهاي آنها پس سقف بناء بر سر آنها خراب شد و پائين آمد و آمد آنها را عذاب از حيثيتي که توجه نداشتند اينکه آيه شريفه را دو نحوه ميتوان تفسير كرد:
يكي اخذ بظواهر الفاظ قَد مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم قوم نوح و عاد و ثمود و قوم لوط و شعيب و موسي و غير اينها از كفار و مشركين امم سابقه که مكرهايي با انبياء و مؤمنين كردند فَأَتَي اللّهُ يعني امر الهي و بلاهاي ارضي و سمائي آمد بُنيانَهُم عمارتها و بناها و قصرهاي محكمي که ساخته بودند و در آنها سكونت داشتند و استراحت ميكردند (مِنَ القَواعِدِ) قواعد پي عمارات و ريشه آنها و استوانهائيست که عمارات بر روي آنها قرار گرفته آن بلاها ريشه عمارات آنها را كند مثل آب که بر سر قوم نوح ستونها و پيهاي عمارات آنها را اولا خراب كرد و باد بر عاد آن قواعد را كند (فَخَرَّ عَلَيهِمُ السَّقفُ) طاق عمارت ريخته شد موقعي که اينها براي حفظ خود در آن عمارات رفته بودند که از بلاي طوفان و باد مصون باشند (مِن فَوقِهِم) بر سر آنها و تمام زير آنها رفتند سپس وَ أَتاهُمُ العَذابُ غرق شدند و از باد زير و زبر شدند مِن حَيثُ لا يَشعُرُونَ مثل ثمود که بصاعقه و قوم لوط با مطار حجارة و قوم شعيب بصيحة و امثال اينها بغتة در خواب بودند يا مشغول لعب و لهو بودند، و تفسير دوم كنايه و اشاره باشد بمفاد.
جلد 12 - صفحه 109
وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّهُ وَ اللّهُ خَيرُ الماكِرِينَ.
حبلهها و تزويرهايي که نسبت بانبياء و مؤمنين داشتند و ضرر و فسادش بخود آنها برگشت و به بلاهاي ارضي و سماوي و بدست مؤمنين و ملائكه بذلت و خفت و قتل و اسيري مبتلا شدند بنحوي که تصور نميكردند، چنانچه همين نحو با مشركين زمان نبي شد مخصوصا در جنگ بدر تا موقع فتح مكه و پيش از ان.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 26)- این آیه به بیان این نکته میپردازد که این اولین بار نیست که مستکبران به رهبران الهی تهمت میزنند و وحی آسمانی را اساطیر اولین میشمارند، بلکه «آنهایی که قبل از اینها بودند نیز از این گونه توطئهها داشتند، ولی خداوند به سراغ شالوده زندگی آنها رفت و از اساس آن را ویران نمود، و سقف بر سرشان از بالا فرود آمد»! (قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَی اللَّهُ بُنْیانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ).
«و عذاب و مجازات الهی از آنجا که (باور نمیکردند و) نمیدانستند به سراغشان آمد» (وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ).
ریشه کن کردن ساختمان و فرود آمدن سقف، ممکن است اشاره به ساختمان و سقف ظاهری آنها باشد که بر اثر زلزلهها و صاعقهها درهم کوبیده شد و بر سر آنان فرود آمد، و ممکن است کنایه از سازمان و تشکیلات آنها باشد که به فرمان خدا از ریشه برکنده شد، و نابود گشت، ضمنا مانعی ندارد که آیه اشاره به هر دو معنی باشد.
نکات آیه
۱- توطئه و مکر علیه دین، پیشینه اى طولانى دارد. (قد مکر الذین من قبلهم) متعلق مکر در آیه - به قرینه «قالوا أساطیر الأولین» - کتابهاى آسمانى پیشین است که نماد و حاوى معارف دین الهى بوده اند.
۲- اسطوره خواندن و ساختگى دانستن قرآن، مکر و توطئه دشمنان این کتاب آسمانى است. (و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین ... قد مکر الذین من قبلهم)
۳- توطئه کنندگان علیه دین الهى، در داخل خانه هاى خود با فرو ریختن سقف خانه ها بر روى آنان، به هلاکت رسیدند. (قد مکر الذین من قبلهم فأتى الله بنینهم من القواعد فخرّ علیهم السقف من فوقهم) ذکر قید «من فوقهم» پس از بیان «فخرّ علیهم السقف» (سقف بر آنها فرو ریخت) با اینکه ریزش سقف همواره از بالاست، مى تواند براى بیان این منظور باشد که آنان در داخل خانه هاى خود، زیر آوار مدفون شدند.
۴- خداوند، تمامى مکرها و توطئه هاى توطئه گران علیه دین را به خود آنان باز گرداند. (قد مکر الذین من قبلهم فأتى الله بنینهم من القواعد فخرّ علیهم السقف من فوقهم) احتمال دارد فراز «فأتى الله بنیانهم من القواعد...» بیان تمثیلى باشد نه حقیقى. بنابراین مراد آیه چنین مى شود: آنان تلاشهاى زیاد و بنیان هاى فکرى قوى علیه دین تدارک دیده بودند، ولى خداوند آن بنیان ها را علیه خود آنان به کار گرفت.
۵- خداوند، توطئه گران علیه دین را به گونه اى غافلگیرانه گرفتار عذاب کرد که هیچ گاه به آن گمان نمى بردند. (قد مکر الذین من قبلهم ... و أتهم العذاب من حیث لایشعرون)
۶- هشدار خداوند به افترا زنندگان به قرآن کریم مبنى بر نابودى و هلاکت آنان (و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین ... قد مکر الذین من قبلهم فأتى الله بنینهم ... و أتهم العذاب من حیث لایشعرون)
۷- دخالت خداوند در تحولات تاریخ، آن گاه که دشمنان علیه دین توطئه و مکر کنند. (و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین ... قد مکر الذین من قبلهم فأتى الله بنینهم ... و أتهم العذاب)
۸- لزوم عبرت گیرى از فرجام شوم توطئه گران علیه دین الهى (قد مکر الذین من قبلهم فأتى الله بنینهم ... و أتهم العذاب) اینکه خداوند پس از بیان رفتار مخالفان قرآن به ذکر داستان کسانى مى پردازد که علیه تعالیم آسمانى انبیا توطئه و مکر کردند و به خاطر آن گرفتار عذاب الهى شدند، هشدارى است به سایر انسانها که از آن قضیه عبرت بگیرند.
۹- توطئه گران علیه دین، هیچ گاه گمان نمى کردند که مکرشان علیه دین، دامنگیر خود آنان خواهد شد. (قد مکر الذین من قبلهم فأتى الله بنینهم من القواعد ... و أتهم العذاب من حیث لایشعرون)
۱۰- توطئه گران علیه دین الهى، شدیداً مبغوض خداوند مى باشند. * (فأتى الله بنینهم من القواعد) از اینکه خداوند براى بیان کیفیت عذاب توطئه گران علیه دین، به جاى «أتى أمر الله» از «أتى الله» استفاده کرده است، احتمال دارد به منظور یاد شده باشد.
۱۱- توطئه گران، از درک عوامل شکست و ناکامى خود در توطئه علیه دین، عاجزند. (قد مکر الذین من قبلهم ... و أتهم العذاب من حیث لایشعرون)
روایات و احادیث
۱۲- «عن أبى جعفر(ع) فى قول الله: «فأتى الله بنیانهم من القواعد» قال: کان بیت غدر یجتمعون فیه;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است که درباره قول خدا «فأتى الله بنیانهم من القواعد» فرمود: آن [بنیان] خانه خیانتى بود که در آن اجتماع مى کردند».
۱۳- «عن ابى جعفر(ع) فى قوله: «قد مکر الذین من قبلهم فأتى الله بنیانهم من القواعد» فخرّ علیهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حیث لایشعرون قال: بیت مکرهم أى ماتوا فألقاهم الله فى النار...;[۲] از امام باقر(ع) روایت شده است که درباره قول خدا «... فأتى الله بنیانهم من القواعد...» فرمود: مقصود این است که خدا خانه مکرشان را ویران کرد; یعنى، مردند و خدا آنان را در آتش افکند».
موضوعات مرتبط
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۷
- خدا: افعال خدا ۴; انذارهاى خدا ۶; عذابهاى خدا ۵; کیفرهاى خدا ۱۲، ۱۳; نقش خدا ۷
- خود: مکر به خود ۴، ۹
- دین: آثار توطئه دشمنان دین ۴; آثار مکر دشمنان دین ۴، ۹; تاریخ توطئه علیه دین ۱; توطئه دشمنان دین ۷; عبرت از فرجام دشمنان دین ۸; عجز دشمنان دین ۱۱; عذاب دشمنان دین ۳، ۵; عوامل شکست دشمنان دین ۱۱; غفلت دشمنان دین ۵، ۹; کیفر دشمنان دین ۱۲، ۱۳; کیفیت هلاکت دشمنان دین ۳; مبغوضیت دشمنان دین ۱۰; مکر به دشمنان دین ۴، ۹; مکر دشمنان دین ۷; ویرانى خانه دشمنان دین ۳، ۱۲، ۱۳
- شکست: عجز از ادراک عوامل شکست ۱۱
- عبرت: اهمیت عبرت ۸; عوامل عبرت ۸
- قرآن: افترا به قرآن ۲; انذار مفتریان به قرآن ۶; اهمیت قرآن ۶; توطئه دشمنان قرآن ۲; تهمت افسانه به قرآن ۲; مکر دشمنان قرآن ۲; هلاکت مفتریان بر قرآن ۶
- مبغوضان: مبغوضان خدا ۱۰
منابع