مريم ٦٨
کپی متن آیه |
---|
فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّيَاطِينَ ثُمَ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيّاً |
ترجمه
مريم ٦٧ | آیه ٦٨ | مريم ٦٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الشَّیَاطِینَ»: مراد شیاطین قرین و همدم ایشان در دنیا است که آنان را وسوسه میکردند و یا معبودشان بودند. «جِثِیّاً»: جمع جاثی، به زانو درآمدگان. بر زانو نشستن ایشان، بر اثر ضعف و زبونی آنان، و یا برای اهانت بدیشان است. این واژه حال بوده و تصویری از بیچارگی و ناتوانی کافران است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۷۲ سوره مريم
- حكايت كلام انسان در انكار بعثت و استبعاد معاد
- پاسخ به اشكال عدم كفايت استدلال براى اثبات معاد به وقوع مثل آن
- حضور دسته هاى متراكم و انبوه مردم در صحنه قيامت
- از بين متمردين ائمه ضلالت كه به آتش سزاوارترند بيرون كشيده مى شوند
- تفصيلى در مورد مدلول آيه : ((و ان منكم الا واردها...(( و بيان اينكه ((ورود(( در آيه به معناى حضور و اشراف عموم مردم بر آتش است
- اشاره به گفتار مفسرينى كه ورود در آيه را بمعنىدخول گرفته اند
- رد گفتار مفسرين فوق الذكر
- متقين نجات داده شده و ظالمين در آتش باقى خواهند ماند
- بحث روايتى (رواياتى در بيان مراد از: ((انا خلقنا منقبل و لم يك شيئا(( و ((ان منكم الاواردها(()
- گفتارى در معناى وجوب و جواز و عدم جواز فعلى بر خدا و بيان اينكه حكم عقل به حسن و قبح منتزع از فعل خدا و منتهى به اراده او است
- سه نكته و مطلب حاصل از اين بحث
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا 68
پس به پروردگارت سوگند كه ما همه آنهارا با شياطين محشور خواهيم كرد، سپس در حالى كه به زانو درآمدهاند، گرداگرد جهنّم حاضر خواهيم نمود.
نکته ها
كلمهى «جِثِيًّا» يا جمع «جاثى» به كسى گفته مىشود كه براى محاكمه بر زانو نشسته است يا از «جثوة» به معناى سنگ و خاك متراكم است. يعنى بدترين نوع نشستن.
خداوند در بيشتر موارد در قرآن به مخلوقاتش سوگند ياد كرده، ولى در بارهى قيامت، به ذات مقّدس خودش قسم خورده است. «1» «فَوَ رَبِّكَ»
پیام ها
1- هشدارهاى قيامت را جدّى بگيريم. حشرِ در قيامت قطعى است. «فَوَ رَبِّكَ»
2- خداوند پيامبرش را در برابر كفّارى كه معاد را نمىپذيرند، دلجويى مىدهد.
«فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ»
3- شيطان در كفرورزى انسان، همدوش اوست. «لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ»
(محشور شدن انسانها وشياطين در قيامت در كنار هم، بر اساس همفكرى و همسنخى و همكارى آنان است.)
4- حضور در كنار جهنّم، نوعى ترس و شكنجه و وقوع در آن، كيفر ديگرى است. «لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ»
5- در قيامت، منحرفين در بدترين وضعيّت قرار دارند؛ در كنار شيطانها، گرداگرد جهنّم، با حالت دو زانو وذليلانه. «لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68)
بعد از آن به جهت تحقيق امر اعاده مىفرمايد:
فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ: پس قسم به پروردگار تو كه به وقت قيام قيامت، هر آينه البته حشر كنيم آدميان را و شياطينى كه گمراه كننده آنانند. و در روايت صحيحه وارد شده كه هر يك از كفار را با شيطان قرينش در يك زنجير مقيد سازند.
تنبيه: قسم حق سبحانه به ذات خود به عنوان ربوبيت كه منشأ ايجاد است در ابداء و اعاده و اضافه آن به حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله، به جهت تحقيق امر اعاده و تفخيم شأن حضرت خاتم است.
ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا: پس حاضر گردانيم همه آدميان را گرداگرد جهنم در حالتى كه به زانو درآمدگانند از شدت هول آنچه بر ايشان ظاهر شده باشد، يا به زانو درآيند از شدت تنگى مكان و نتوانند نشينند. و جمع
جلد 8 - صفحه 211
آنان در اطراف جهنم براى آنست كه تا غبطه، و سرور نيكان به نشاط آنچه ببينند زياده شود؛ و بدان به سبب مشاهده انواع عذاب كه مهيا است براى آنها، تحسر و غيظشان بيشتر گردد و به واسطه رجوع نيكان آنان به بهشت و شماتت ايشان، غم و اندوه آنان مضاعف گردد. از ابن عباس نقل است كه ايشان را حاضر سازند اطراف جهنم در حالتى كه مجتمع باشند به اجزاى مختلفه، يعنى جزء جزء و گروه گروه متنوعه باشند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا (66) أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً (67) فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68) ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا (69) ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا (70)
ترجمه
- و ميگويد آدمى آيا وقتى كه مردم هر آينه بعد از اين بيرون آورده شوم زنده
آيا ياد آور نميشود آدمى كه ما آفريديم او را از پيش با آنكه نبود چيزى
پس قسم بپروردگار تو كه هر آينه جمع كنيم آنها و شيطانها را پس حاضر كنيم البتّه آنها را گرداگرد جهنّم بزانو در آمدگان
پس بيرون ميآوريم البتّه از هر فرقهاى هر كدام از آنها را كه شديدتر باشند بر خدا از راه نافرمانى
پس هر آينه ما داناتريم بآنانكه آنها سزاوارترند بجهنّم در انداختن.
تفسير
روايت شده است كه ابىّ بن خلف استخوان پوسيدهاى را در دست گرفت و نرم نمود و بباد داد و گفت كه محمد گمان ميكند كه ما بعد از مردن زنده ميشويم اين محال است پس اين آيه نازل شد و بعضى او را وليد بن مغيره دانستهاند در هر حال خداوند در جواب گوينده اين قبيل كلمات از افراد انسان چون مجرّد استبعادى بيش نيست جوابى فرموده كه رفع استبعاد شود و براى اين غرض جوابى بهتر از اين نيست چون هر كس متذكّر ابتداء خلق خودش شود مىيابد كه هيچ چيز نبوده و همه چيز شده و ميداند آنكس كه قدرت داشته از هيچ چنين موجود تمام و كمالى بوجود آورد قادر است آنرا ثانيا نابود كند و باز بصورت اوّل درآورد چون اختراع هر مصنوعى مشكلتر از ايجاد مثل آنست و بعضى يذكّر بتشديد كاف قرائت نمودهاند و اين با معناى تذكّر و تفكّر مناسبتر است در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه لم يك شيئا يعنى نه مقدّر بود و نه كائن و در محاسن از آنحضرت نقل نموده
جلد 3 صفحه 486
كه نه در كتابى بود و نه در علمى و قمّى ره فرموده كه ذكرى از او نبود و روايت شده كه كفّار محشور ميشوند در قيامت با اقران خودشان از شياطينى كه آنها را اغواء نمودند هر كافرى با شيطان خود در زنجيرى بنابراين محتمل است و او در و الشياطين بمعناى مع باشد و ممكن است و او عاطفه باشد يعنى تصوّر باطلى كردند كه محشور نميشوند قسم بخداوند محشور ميكنيم آنها را كه منكر معادند بعلاوه شياطين و ملا عينى را كه اين وسوسههاى باطل را مينمايند پس حاضر ميگردانيم آنها را گرداگرد جهنّم در حاليكه از شدّت هول و وحشت و سنگينى بار گناه و خفّت بكندههاى زانوشان بزمين در آيند و قوّت برخاستن نداشته باشند چون جثى جمع جاثى است و آن كسى باشد كه مانند شتر بدو كنده زانو بزمين در آيد شايد خداوند خواسته باشد آنها را بانواع عذاب معذّب فرمايد چون خفّتى بالاتر از اين نيست كه در انظار اهل ايمان به اين وارد در محشر و جاى گير در اطراف جهنّم شوند پس بيرون ميآوريم از ميان هر امّت و ملّتى كه تابع دينى و مذهب باطلى باشند براى دخول در جهنّم عاصى و نافرمان و سركشترين آنها را و ما بهتر ميدانيم كه كدام يك از آنها سزاوارترند بآنكه در قعر جهنّم جاىگير شوند لذا زودتر در آن انداخته شوند و گفتهاند آنها پيشروان و رؤساء هر فرقه ضالّهاى ميباشند كه در دنيا پيش قدم در كفر بودند در آخرت هم بايد پيش قدم در دخول جهنّم باشند و عتى و صلى هر دو مصدرند كه تميز از اشدّ و اولى واقع شدهاند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَوَ رَبِّكَ لَنَحشُرَنَّهُم وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحضِرَنَّهُم حَولَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68)
پس قسم به پروردگار تو هر آينه محشور ميكنم اينکه كفاري که منكر معاد شدند با شياطين که كفار جن هستند، پس از آن حاضر ميكنيم آنها را اطراف جهنّم در حالي که بزانو در آمده باشند.
فو ربك و او قسم است مثل با و تا که سه صيغه قسم است باللّه و تاللّه و و اللّه که فرمايش خداوند حق و صدق است.
وَ مَن أَصدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثاً وَ مَن أَصدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلًا نساء آيه 89 و آيه 121- احتياج بقسم ندارد و اينکه قسم براي تاكيد است، بلكه قسم بسيار بزرگي است، زيرا در قرآن آيات مشتمله بر قسم بسيار داريم لكن اغلب مشتمل بر مخلوقات است مثل.
جلد 12 - صفحه 469
وَ التِّينِ وَ الزَّيتُونِ وَ طُورِ سِينِينَ وَ هذَا البَلَدِ الأَمِينِ تين آيه 1 و 2 و 3 و مثل وَ الفَجرِ وَ لَيالٍ عَشرٍ وَ الشَّفعِ وَ الوَترِ و مثل وَ السَّماءِ وَ الطّارِقِ و مثل وَ السَّماءِ ذاتِ البُرُوجِ و مثل وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها وَ القَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلّاها وَ اللَّيلِ إِذا يَغشاها وَ السَّماءِ وَ ما بَناها وَ الأَرضِ وَ ما طَحاها وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها و مثل وَ اللَّيلِ إِذا يَغشي وَ النَّهارِ إِذا تَجَلّي و مثل وَ الضُّحي وَ اللَّيلِ إِذا سَجي و امثال اينها که در سور صغار در آخر قرآن بيان فرموده، ولي در اينکه مورد قسم به پروردگار تو ياد كرده لنحشرنهم اينکه كفار منكر معاد را در صحراي محشر که جميع خلق اولين و آخرين از جن و انس محشور ميشوند اينکه كفار.
و الشياطين و او جمع است که با شياطين هستند.
ثُمَّ لَنُحضِرَنَّهُم حَولَ جَهَنَّمَ که اينها طرف جهنم با شياطين محشور هستند جثيا بزانو در آمده از شدة خوف و وحشت، و در حديث داريم که هر فرد از جهنمي بيك طرفش سنگ كبريت بسته و بيكطرفش يك شيطان که او را ميسوزاند و اينکه اذيّت ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 68)- در این آیه با لحن بسیار قاطع، منکران معاد و گنهکاران بیایمان را تهدید کرده، میگوید: «قسم به پروردگارت که ما همه آنها را با شیاطینی (که آنان را
ج3، ص100
وسوسه میکردند و یا معبودشان بودند، همه را) محشور میکنیم» (فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیاطِینَ).
«سپس همه آنها را گردا گرد جهنم در حالی که به زانو در آمدهاند حاضر میکنیم» (ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا).
این آیه نشان میدهد که دادگاه افراد بیایمان و گنهکار در نزدیکی جهنم است!
نکات آیه
۱- خداوند با سوگند به ربوبیت خویش، بر ختمى بودن احضار منکران معاد و شیاطین به گردآورى آنان در قیامت تأکید کرده است. (فوربّک لنحشرنّهم والشیطین) ضمیر مفعولى در «لنحشرنّهم» به «انسان» در آیه قبل بازمى گردد و مراد منکران معاد است که زنده شدن دوباره را بعید شمرده بودند. «حشر»; یعنى، جمع کردن و برخى آن را جمع کردنى که افراد را به محل اجتماع سوق دهند، معنا نموده اند (مصباح).
۲- منکران معاد، با شیاطین در صحنه قیامت، همراه و هم دوش خواهند بود. (لنحشرنّهم والشیطین ثمّ لنحضرنّهم) واو در «والشیاطین« مى تواند عاطفه و یا به معناى «مع» باشد. در هر دو صورت برداشت یاد شده به دست مى آید.
۳- شیطان، ترویج کننده کفر و انکار معاد (و یقول الإنس(ن ... لنحشرنّهم والشیطین) یادکردن از شیطان در این آیه به عنوان همراه و هم دوش کافران در صحنه قیامت، گویاى نقش شیطان در کفرورزى ها و سردمدارى او در این صحنه ها است.
۴-نزدیکى ها و جدایى ها در صحنه قیامت، بر اساسا سنخیت هاى فکرى و عملى خواهد بود. (لنحشرنّهم والشیطین ثمّ لنحضرنّهم) پیوستن منکران معاد به صف شیاطین در قیامت، به جهت سنخیتى است که در این از نظر فکرى و عملى، در بین این دو طائفه به وجود آمده است. ذکر شیاطین در این آیه، براى بیان همین سنخیت و نتیجه اى است که از آن در صحنه قیامت بروز مى کند.
۵- برانگیختن منکران معاد و مجازات آنها، پرتویى از ربوبیت خداوند است. (فوربّک لنحشرنّهم ... حول جهنّم)
۶- خداوند به پیامبر(ص) عنایت و لطف خاص داشته و او در قبال انکارکنندگان معاد، دلجویى کرده است. (فوربّک لنحشرنّهم والشیطین) ضمیر «فوربّک» خطاب به پیامبر(ص) است. عنایت به آن حضرت هنگام قسم خوردن خداوند به نام مقدس خویش، نوعى اظهار لطف و دلجویى از پیامبر(ص) در قبال خیره سرى هاى کافران است.
۷- خداوند، شیاطین و منکران معاد را در قیامت، خوار و ذلیل، بر زانونشسته و به صورت نیم خیز در اطراف جهنم احضار خواهد کرد. (ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثیًّا) «جثیّا» (جمع «جاثى») حال است و «جاثى» به کسى گفته مى شود که براى مخاصمه و محاکمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منکران معاد و شیاطین، در حالى که بر زانوان خود راه مى روند و یا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقیر آنان است. برخى «جثىّ» را جمع «جثوة» دانسته اند که به معناى انبوه خاک و سنگ است. بر حسب این معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراکم است.
۸- کافران و شیاطین، در اطراف جهنم و در گروه هایى فشرده و متراکم، احضار خواهند شد. (ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثیًّا) «جثىّ» ممکن است از «جثوة» به معناى سنگ و خاک متراکم و مجتمع باشد.
۹- گردآوردن خفّت بار کافران و شیاطین در اطراف جهنم، مرحله اى پس از حشر است. (لنحشرنّهم ... ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثیًّا)
موضوعات مرتبط
- بینش: آثار اخروى بینش ۴
- خدا: نشانه هاى ربوبیت خدا ۵
- روابط: موجبات روابط اخروى ۴
- سوگند: سوگند به ربوبیت خدا
- شیاطین: تجمع اخروى شیاطین ۸; حتمیت حشر شیاطین ۱; حشر شیاطین ۹; ذلت اخروى شیاطین ۷، ۹; شیاطین اطراف جهنم ۷، ۸، ۹; شیاطین در قیامت ۲; کیفیت حشر شیاطین ۷
- شیطان: نقش شیطان ۳
- عمل: آثار اخروى عمل ۴
- قرآن: سوگندهاى قرآن ۱
- قیامت: روابط در قیامت ۴; قطع روابط در قیامت ۴
- کافران: تجمع اخروى کافران ۸; حشر کافران ۹; ذلت اخروى کافران۷، ۹; کافران اطراف جهنم ۷، ۸، ۹; کیفیت حشر کافران ۷
- کفر: مبلغان کفر ۳
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا۶
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۶
- معاد: حتمیت حشر مکذبان معاد ۱; حشر مکذبان معاد ۵; ذلت اخروى مکذبان معاد ۷; کیفر مکذبان معاد ۵; کیفیت حشر مکذبان معاد ۷; لجاجت مکذبان معاد ۶; مبلغان تکذیب معاد ۳; مکذبان معاد اطراف جهنم ۷; مکذبان معاد در قیامت ۲
منابع