المؤمنون ٥٥
کپی متن آیه |
---|
أَ يَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَ بَنِينَ |
ترجمه
المؤمنون ٥٤ | آیه ٥٥ | المؤمنون ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نُمِدُّهُمْ»: مدد و یاریشان میدهیم. بدیشان عطاء میکنیم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لاَ يَحْسَبَنَ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۱) فَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ... (۱) فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا... (۰)
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ... (۰) وَ قَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالاً وَ... (۱) فَذَرْنِي وَ مَنْ يُکَذِّبُ بِهٰذَا... (۰) وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى... (۰)
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون
- تاءخير در عذاب كافران و بهره مند ساختن آنان به مال و فرزندان براى املاء و استدراج آنان است نه براى خيرخواهى .
- شرح صفات مؤ منين
- ((خيرات )) در جمله : ((اولئك يسارعون فى الخيرات ...))اعمال صالحه ناشى از اعتقاد حق است .
- بيان اينكه در دين خدا تكليف حرجى نه در اعتقاد و نه درعمل وجود ندارد (لا يكلف الله نفسا الا وسعها)
- فايده وجود نامه اعمال و جواب به شبهه اى كه فخر رازى در اين باره ذكر كرده است .
- اعمال بد مانع از انجام اعمال صالحه است .
- رد عذرهايى كه مشركين براى قبول رسالت پيامبر صلى اللّه عليه و آله آوردند.
- معنائى كه آيه (ولو اتبع الحق اهدائهم لفسدت السموات و الارض ) بيانگر آن است .
- وجه اينكه از قرآن كريم به ((ذكر)) تعبير شده است .
- اشاره به اينكه حق صراط مستقيم است و كافران گريزان از حق ، منحرف از صراط مستقيم هستند.
- بحث روايتى (رواياتى درباره مراد از ((قلوبهم وجلة )) و معناى استكانت و تضرع و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ «54» أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ «55» نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ «56»
پس آنان را تا مدّتى (كه مرگشان فرا رسد يا به عذاب خدا مبتلا شوند) در ورطهى جهل و غفلت رها كن. آيا گمان مىكنند كه آنچه از مال وفرزند به آنان مدد مىكنيم (براى اين است كه) شتاب مىكنيم كه خيرهايى به آنان برسانيم؟ (هرگز چنين نيست) بلكه آنان نمىفهمند (كه مال و فرزند وسيلهى امتحان آنهاست).
نکته ها
كلمهى «غمرة» به معناى غرقاب و مراد در اينجا غرق شدن اهل مكّه در جمود و تعصّب بتپرستى است.
پیام ها
1- بدترين نوع گمراهى آن است كه خدا انسان را به حال خود واگذارد. «فَذَرْهُمْ»
2- اختلاف و تفرقه، ورطهى هلاكت و مايهى قهر و غضب خدا و رسول است.
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ ... فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ
3- گودال بدبختى انسان را خود او حفر مىكند. «غَمْرَتِهِمْ»
4- منحرفان تفرقهجو، مهلت زيادى ندارند وقهر الهى در انتظارشان است. «حَتَّى حِينٍ»
5- مرفّهين ثروتمند، تحليلناروا دارند. رفاه، امكانات وفرزند پسر، سبب فريفته شدن آنان به خود واحساس محبوبيّت نزد خدا شده است. يَحْسَبُونَ ...
6- ارزيابى تنها بر مبناى مال وفرزند، نشانهى بىشعورى است. «بَلْ لا يَشْعُرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 109
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (55)
أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ: آيا گمان مىكنند اين جماعت كفار و منحرفين اينكه آنچه عطا كنيم و مدد مىدهيم ايشان را به آن چيز، مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ: از مال و پسران.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (54) أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (56) إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57)
وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59) وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)
ترجمه
- پس جدا كردند امرشان را ميانشان بپارهها هر گروهى باشند بآنچه نزد ايشان است شادمانان
پس واگذار آنها را در غفلتشان تا وقتى
آيا
جلد 3 صفحه 643
ميپندارند كه آنچه مدد ميكنيم آنها را بآن از مال و پسران
ميشتابيم بر ايشان در خوبيها بلكه نميدانند
همانا آنانكه ايشان از ترس پروردگارشان ترسانند
و آنانكه ايشان بآيتهاى پروردگارشان ميگروند
و آنانكه ايشان بپروردگارشان شرك نميآورند
و آنانكه ميدهند آنچه را دادند در حاليكه دلهاشان ترسان است كه ايشان بسوى پروردگارشان بازگشت كنندگانند
آن گروه ميشتابند در خوبيها و ايشانند مر آنها را پيشى گيرندگان.
تفسير
- با آنكه خداوند در آيات سابقه انبياء عظام را داراى يك ملّت مشترك و مذهب واحد قرار داد كه آن توحيد خدا و تصديق انبياء و اتيان باعمال شايسته و تناول اشياء پاكيزه بود باز مردم آن امر مشترك ميان خودشان را قطعه قطعه و مجزّى و مبدّل بپارههائى نمودند چون زبر ظاهرا جمع زبره بمعناى پاره و فرقه است خلاصه آنكه خودشان را فرقه فرقه نمودند و هر فرقه دينى براى خودشان اختيار كردند و محتمل است جمع زبور بمعناى كتاب باشد يعنى متفرّق كردند دين خودشان را ميانشان بكتابهائى از پيش خودشان و در هر حال زبرا يا حال است براى امر يا مفعول دوم تقطّعوا باعتبار متضمّن بودن آن معناى جعل را و هر دسته و فرقه و حزبى بدينى كه براى خودشان جعل نمودند خوشحال و راضى ميباشند و آنرا حق ميپندارند چنانچه قمّى ره در اين مقام نقل فرموده كه هر كس براى خود دينى اختيار كرد خوشحال است بآن پس خداوند به پيغمبر خود امر فرمود كه واگذار آنها را تا در گرداب جهل و ضلالتى كه فرو رفتهاند در آن باقى باشند تا وقتى كه بميرند يا بشمشير اولياء خدا كشته شوند آيا گمان ميكنند كه آنچه را ما عطا ميكنيم و كمك ميدهيم آنها را بآن از مال و منال و اولاد و احفاد پيشى ميگيريم بآن از براى آنها در منافع و خيرات و خوبيها نه چنين است بلكه آنها ادراك نميكنند كه ما براى چه غرض اين نعمتها را بآنها ميدهيم ما نميخواهيم آنها را گرامى داريم ميخواهيم آنها را سرگرم بزخارف دنيا نمائيم تا بتدريج بكلّى از ياد ما غفلت كنند و مستحقّ عقوبت شوند پس ناگهان بگيريم آنها را و بجزاى كردارشان برسانيم در مجمع از امام صادق نقل نموده كه پيغمبر از قول خدا فرمود محزون ميشود بنده مؤمن من وقتى كه قدرى دنيا را بر او تنگ نمايم با آنكه
جلد 3 صفحه 644
در آنحال نزديكتر بمن است و خوشحال ميشود وقتى كه دنيا را بر او توسعه دهم با آنكه در آنحال دورتر است بمن پس اين آيه را تلاوت نمود و بعدا فرمود همانا اين امتحان و ابتلائى است براى آنها و همانا كسانيكه از بيم عذاب پروردگارشان ترسان و هراسانند و از معاصى حذر ميكنند و كسانيكه بانبياء و اولياء خدا ايمان ميآورند و آنانكه براى خدا شريك قرار نميدهند نه در ظاهر و نه در باطن و آنانكه عطا ميكنند چيزى را كه عطا ميكنند از اموالشان در راه خدا با آنكه دلهاشان خائف و متزلزل است كه شايد بدرجه قبول نرسد يا شايد بآن نحو كه بايد در مقام انفاق عمل نمايند ننموده باشند و مورد مؤاخذه شوند چون كه ميدانند بازگشت آنها بسوى خدا است و او ميداند خللى را كه آنها نميدانند و ميتواند قبول نكند صدقات آنها را و در شواذ قرائت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعض اصحاب يأتون ما اتوا بقصر وارد شده و مناسب با اينمعنى است تفسير ما اتوا بعبادت و طاعت كه قمّى ره نقل فرموده چون يأتون ما اتوا بقصر يعنى ميآورند آنچه را آوردهاند از اعمال خير با خوف و رجاء بپروردگارشان و مؤيّد اينمعنى است اخبار وارده در اين باب كه اشفاق و و جل را در اين آيات بخوف و رجاء از ردّ و قبول اعمال تفسير فرمودهاند و از امير المؤمنين عليه السّلام بخوف شيعيان خاص از تقصير در محبّت و اطاعت ائمه اطهار كه شرط قبول اعمال است تأويل شده اين جماعت با اين اوصاف براى رغبت و شوقى كه باعمال عبادى و كارهاى خوب دارند سرعت و مبادرت مينمايند بآنها و سبقت ميگيرند بر امثال و اقران خود در آن اعمال و دخول در بهشت بپاداش آن و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام است كه سبقت نگرفته است بر او احدى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ يَحسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُم بِهِ مِن مالٍ وَ بَنِينَ (55) نُسارِعُ لَهُم فِي الخَيراتِ بَل لا يَشعُرُونَ (56)
آيا گمان ميكنند اينکه كفار و اهل ضلالت اينکه که جز اينکه نيست که ما آنها را امداد ميكنيم باو از مال و اولادها اينكه مسارعت ميكنيم از براي آنها در خيرات و خوبي، بلكه اينها نميفهمند و مستشعر نميشوند زخارف دنيوي از مال و جاه و رياست و كثرت اولاد و عشيره و اتباع چند حكمت دارد مواردش مختلف است، يك حكمتش امتحان بنده است که آيا طغيان و سركشي ميكند يا بوظايف ديني مصرف مينمايد، چنانچه ميفرمايد:
(وَ لَو شاءَ اللّهُ لَجَعَلَكُم أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِن لِيَبلُوَكُم فِي ما آتاكُم) مائده آيه 53.
(وَ رَفَعَ بَعضَكُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِيَبلُوَكُم فِي ما آتاكُم) انعام آيه 165 و يك حكمتش تفضل و عنايت است، چنانچه به انبياء و صلحاء مؤمنين عنايت شده و يك حكمتش براي ازدياد كفر و ظلم و معاصي و اثم است، چنانچه ميفرمايد:
(وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ) آل عمران آيه 172 و اينکه آيه شريفه راجع باين قسمت است که ميفرمايد:
جلد 13 - صفحه 416
(أَ يَحسَبُونَ) اينکه كفار و ارباب ضلالت و ظلمه و فساق و فجار چنين گمان ميكنند که.
(أَنَّما نُمِدُّهُم بِهِ) اينکه مهلت که بآنها داده شد و مشغول به لذائذ دنيوي شدند.
(مِن مالٍ وَ بَنِينَ) و جاه و رياست و ساير لذايذ و مشتهيات نفسانيه.
(نُسارِعُ لَهُم فِي الخَيراتِ) گمان ميكنند که ما با آنها عنايت و تفضل داريم و اينها براي آنها خير و خوبيست و بسيار فرحناك هستند و غافل از اينكه بدترين بلاهاست بر آنها، زيرا بوسيله اينها طغيان و كفر و ظلم و فسق و فجور آنها زيادتر ميشود.
(بَل لا يَشعُرُونَ) بلكه شعور ندارند که اينکه مال و رياست از چه بدست آنها رسيده و به چه راهي مصرف شده پس از مردن ميفهمند و آرزو ميكنند اي كاش نداشتيم و گرفتار اينکه عذابها نميشديم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 55)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از احزاب و گروههای لجوج و متعصب به میان آمد به بعضی دیگر از پندارهای خود بینانه آنان اشاره کرده، میگوید: «آیا آنها گمان میکنند اموال و فرزندانی را که به آنان دادهایم ...» (أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ).
نکات آیه
۱ - رفاه و برخوردارى از امکانات مادى - همچون مال و فرزند - نشانه کرامت انسان در نزد خدا نیست. (أیحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنین)
۲ - نکوهش شرک پیشگان مرفه صدراسلام، به خاطر پندار غلط آنان در ارزیابى موقعیت خویش در نزد خداوند (أیحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنین)
۳ - ثروت و فرزندان ذکور، دو ملاک براى ارزیابى موقعیت انسان در پیشگاه خدا در دیدگاه مشرکان عصر بعثت (أیحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنین)
۴ - برخوردارى از امکانات مادى فراوان، زمینه ساز خودپسندى و حق گریزى است. (کلّ حزب بما لدیهم فرحون ... أیحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنین) ذکر مال و فرزند، مى تواند بدان جهت باشد که این دو، در پیدایش فرقه گرایى و حق ناپذیرى مؤثر بوده است.
۵ - رویارویى و مخالفت قشر مرفّه صدراسلام، با پیامبر(ص) و تعصب و جمود آنان بر شرک ورزى شان (فذرهم فى غمرتهم حتّى حین . أیحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنین)
۶ - لزوم فریفته نشدن انسان به امکانات مادى خویش (أیحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنین)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵
- امکانات مادى: آثار امکانات مادى ۱، ۴; اعراض از امکانات مادى ۶
- انسان: نشانه هاى تکریم انسان ۱
- پسر: نقش پسر ۳
- ثروت: آثار ثروت ۳
- حق: زمینه حق ناپذیرى ۴
- رفاه: آثار رفاه ۱
- عُجب: زمینه عُجب ۴
- فرزند: نقش فرزند ۱
- مال: آثار مال ۱
- محمد(ص): دشمنان محمد(ص) ۵
- مرفهان: دشمنى مرفهان صدراسلام ۵; سرزنش مرفهان صدراسلام ۲; شرک مرفهان صدراسلام ۵
- مشرکان: بینش غلط مشرکان صدراسلام ۲; بینش مشرکان صدراسلام ۳; تعصب مشرکان صدراسلام ۵; سرزنش مشرکان صدراسلام ۲; ملاک ارزیابى مشرکان صدراسلام ۳
منابع