النور ٦١
کپی متن آیه |
---|
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُيُوتِکُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالاَتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِکُمْ لَيْسَ عَلَيْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتَاتاً فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَيِّبَةً کَذٰلِکَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ |
ترجمه
النور ٦٠ | آیه ٦١ | النور ٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حَرَجٌ»: گناه (نگا: توبه / ، احزاب / ). «بُیُوتِکُمْ»: خانههای خود. مراد خانه فرزندان است. چرا که به فرموده پیغمبر، فراچنگ آورده اولاد فرا چنگ آورده پدر بشمار است: الف) اِنَّ أَطْیَبَ ما یَأْکُلُ الْمَرْءُ مِنْ کَسْبِهِ، وَ إِنَّ وَلَدَهُ مِنْ کَسْبِهِ. ب) أَنْتَ وَ مالُکَ لأبِیکَ. (نگا: تفسیر آلوسی). «لَیْسَ عَلی الأعْمی ...»: طبق برخی از روایات، اهل مدینه پیش از آن که اسلام را پذیرا شوند، افراد نابینا و شل و بیمار را از حضور بر سر سفره غذا منع میکردند و با آنان همغذا نمیشدند. اسلام این عمل را نکوهش فرمود. «مَفَاتِحَ»: جمع مِفْتَح، کلیدها (نگا: انعام / ). «مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ»: خانههائی که کلیدهای آنها در اختیار شما است. مراد خانههائی است که نگاهبانی و مواظبت آنها به شما واگذار شده و شما را مراقب و متصرّف در آنها نمودهاند. «أَن تَأْکُلُوا جِمیعاً أَوْ اَشْتَاتاً»: این که گروهی یا تنها غذا بخورید. برخی از اعراب مانند قبیله کنانه، و جمعی از مسلمانان در آغاز اسلام از غذا خوردن تنهائی، ابا داشتند، قرآن بدانان تعلیم میدهد که غذا خوردن به صورت جمعی و فردی هر دو مجاز است. «فَسَلِّمُوا عَلی أَنفُسِکُمْ»: بر خودتان سلام کنید. مراد از «خودتان»، «همدیگر» است (نگا: بقره / ) و در اصل منظور ساکنان منازل است، اعم از بیگانگان یا خویشان و اهل خانواده. از قبیل: پدر و مادر و برادر و خواهر و همسر و پسر و دختر (نگا: آلعمران / ). اگر هم به هنگام ورود به خانهای، کسی در آنجا نباشد، باید بر خویشتن سلام کرد و گفت: أَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبَادِ اللهِ الصَّالِحینَ. «مِنْ عِندِاللهِ»: از سوی خدا مقرّر است و برنامه اسلامی است. «تَحِیَّةً»: درود و سلام. مفعول مطلق است برای (سَلِّمُوا) از غیر لفظ خود، همچون قَعَدْتُ جُلُوساً. «طَیِّبَةً»: پاک. مایه خوشحالی و سرور.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۳) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۵) لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَ لاَ... (۶) وَ لاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا... (۰)
نزول
مفسرین درباره علت نزول این آیة به اختلاف ذکر نموده اند، ابن عباس گوید: وقتى که آیه «لاتَأْکلُوا أَمْوالَکمْ بَینَکمْ بِالْباطِلِ» نازل گردید. مسلمین از یکجا غذاخوردن با نابینایان یا اشخاص لنگ و بیمار امتناع میکردند و مى گفتند: بهترین مال، طعام و غذاى خوراکى است که وقتى که با نابینایان و لنگان و بیماران هم غذا و هم سفره شویم.
ایشان عاجز از خوردن کافى در مقابل تندرستان اند و ممکن است تندرستان از آنها زیادتر بخورند و یا بهترین قسمت غذا را تصرف کنند. بنابراین خوردن با آنها نیکو نخواهد بود سپس این آیه نازل شد و به ایشان اجازه داد که با این طایفه هم غذا و هم سفره گردند.
سعید بن جبیر و ضحاک گویند: ضعیفان و لنگان و بیماران و کوران از هم غذا شدن با تندرستان امتناع مى ورزیدند به خیال این که ایشان از خوردن غذا با اینان بدشان خواهد آمد و یا ممکن است از هم غذائى و هم سفره گى با ضعیفان رنج ببرند لذا این آیه نازل گردید و به ایشان دستور فرمود که از خوردن غذا و یا هم غذا گردیدن با خانه هاى ایشان و خودشان باکى نداشته باشند.[۱]
مجاهد گوید: اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله با یکدیگر مشفق و مهربان بودند وقتى که یکى از این کوران یا لنگان یا بیماران به خانه هاى ایشان میرفت و در آنجا غذائى نمى بود، صاحب خانه دست ایشان را مى گرفت و به خانه هاى خویشاوندان خود مى برد و به آنان طعام و غذا میداد. اینان از خوردن این غذا امتناع میکردند و مى گفتند: ما صاحب طعام نیستیم و علاوه بر آن صاحب طعام مزبور ما را به خود دعوت نکرده و ما سرزده به آنان وارد گشته ایم لذا از خوردن امتناع مى ورزیدند سپس این آیه نازل گردید و به آنها رخصت و اجازه داده شد.
سعید بن مسیب گوید: وقتى که اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله در جهاد و جنگ شرکت مى کردند. کلیدهاى خانه خویش را به این اشخاص که از رفتن به جنگ معاف بودند، مى سپردند و ایشان در هنگام حفظ خانه هاى اصحاب مزبور از خوردن غذاى خانه آنها به خاطر این که خود آنها غائب بوده و به اموال خوراکى آنها نمیتوان دست زد. از خوردن آن امتناع میکردند سپس با نزول این آیه به آنها اجازه داده شد، چنان که از زهرى و عائشه نیز آن را نقل نموده اند.[۲]
ابن عباس گوید: این قسمت از آیه «أَوْ صَدِیقِکمْ» درباره حارث بن عمرو نازل گردید زیرا با پیامبر در جهاد شرکت کرده بود و خانه و اهل خویش را به مالک بن زید سپرده بود وقتى که مراجعت کرد، مالک را ضعیف و بیمار یافت از او پرسید تو را چه شده است که این قدر ضعیف گشته اى؟ گفت: در این مدت چیزى نداشتم که بخورم و از طرفى از خوردن غذاى تو چون نبوده اى امتناع ورزیدم سپس این آیة نازل گردید.
و درباره این قسمت از آیة «لَیسَ عَلَیکمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتاتاً» گویند: که طایفه اى از عرب بنى کنانة مانند بنولیث بن بکر را عادت بر این بود که تنها بخوردن غذا نمى پرداختند و مقید بودند میهمانى بر آنان وارد شود سپس به خوردن غذا با میهمان بپردازند و اگر میهمانى نمیرسید چه بسا از خوردن غذا در شب و روز امتناع مى ورزیدند سپس این آیة نازل شد و به آنان دستور داد، اگر بخواهند مى توانند با میهمان غذا بخورند و اگر بخواهند مى توانند تنها غذا بخورند چنان که از قتادة نیز روایت گردیده است.
عکرمة گوید: درباره قومى از انصار نازل شده که بدون وجود میهمان غذا نمیخوردند و نیز با یکدیگر از ترس این که مبادا یکى زیادتر بخورد و دیگرى کمتر بخورد غذا نمیخوردند سپس این آیه نازل گردید و فرمود: در هر حالت مى توانند غذا بخورند چنان که از ابوصالح نیز روایت شده است.[۳]
ضحاک گوید: اهل مدینه قبل از بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از خوردن غذا با کوران و بیماران و اشخاص لنگ امتناع مى کردند. به این عذر که کوران غذاى خوب را نمى بینند تا بخورند و بیماران هم غذاى کافى نخواهند خورد و لنگان هم ممکن است از خوردن غذا عقب بیفتند. لذا این آیه نازل شد و به آنها اجازه خوردن غذا با این ضعیفان داده شد.[۴]
ابن عباس گوید که حرث با پیامبر در جهاد شرکت کرد و خالد بن زید را جانشین خود در خانه خویش قرار داد. خالد از خوردن غذاى خانه او امتناع کرده بود سپس این آیه آمد[۵] و نیز گویند این قسمت از آیه «أَوْ ما مَلَکتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکمْ لَیسَ عَلَیکمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتاتاً» هنگامى نازل شد که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به مدینه مهاجرت کرده بودند پس از آن بین مهاجرین و انصار برادرى و اخوت ایجاد نموده و هر دو نفر را با یکدیگر برادر دینى قرار دادند چنان که میان ابوبکر و عمر را با یکدیگر برادر ساختند و نیز بین عثمان و عبدالرحمن بن عوف و میان طلحة و زبیر و همچنین بین سلمان و ابوذر و نیز میان مقداد و عمار یاسر را برادرى ایجاد کردند.
در این میان على علیهالسلام با کسى برادر قرار داده نشده بود لذا بسیار مهموم و مغموم گردید و نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله من با چه کسى برادر خواهم بود. پیامبر فرمود: یا على تو را براى خودم ذخیره کرده ام و برادر خود قرار داده ام زیرا تو وصى من و جانشین من بعد از من خواهى بود و تو در نزد من به منزله هارون نزد موسى خواهى بود پس از ایجاد برادرى هر وقت جنگ یا سریه اى پیش میآمد.
عده اى به جنگ میرفتند و کلید خانه هاى خود را به برادران دینى خود میدادند و سرپرستى امور خانه و زن و فرزند خود را به آنان مى سپردند ولى آن برادران از رفتن به خانه آنها و خوردن غذاى آنان امتناع مى ورزیدند تا این که این آیه نازل شد.[۶]
شیخ بزرگوار ما هم کم و بیش درباره این موضوعات ولى نه بعنوان شأن نزول مطالبى ذکر نموده اند.
تفسیر
- آيات ۵۸ - ۶۴، سوره نور
- بيان آياتى كه متضمن پاره اى از احكام و آداب معاشرت است
- بيان يك استثنا از عموم حكم حجاب
- معناى اينكه فرمود: ((فاذا دخلتم بيوتن فسلموا على انفسكم ))
- نهى از بى اعتنايى كردن به دعوت و فراخوانىرسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) و شانه خالى كردن از احضار و تكليف او (لا تجعلوادعاء الرسول ...)
- (رواياتى در باره مفاد و شاءن نزول پاره از از آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «61»
جلد 6 - صفحه 215
بر نابينا و لنگ و بيمار و بر خودتان ايرادى نيست كه بخوريد از خانههاى خود يا خانههاى پدرانتان يا خانههاى مادرانتان يا خانههاى برادرانتان يا خانههاى خواهرانتان يا خانههاى عموهايتان يا خانههاى عمههايتان يا خانههاى دايىهايتان يا خانههاى خالههايتان يا خانههايى كه كليدهايش را در اختيار داريد، يا خانههاى دوستانتان. بر شما باكى نيست كه دسته جمعى بخوريد يا پراكنده (و تنها)، و چون وارد خانهاى شديد، پس بر يكديگر سلام كنيد، كه تحيّتى است الهى و مبارك و پسنديده. خداوند آيات خود را اين چنين براى شما بيان مىكند، شايد كه بينديشيد.
نکته ها
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: قبل از اسلام، افراد نابينا، لنگ و مريض حقّ نداشتند با افراد سالم غذا بخورند. اين آيه به آنان اجازه داد تا با افراد سالم و دستهجمعى غذا بخورند، يا اگر خواستند جداگانه ميل كنند. «1»
علّامه طباطبايى مىفرمايد: ظاهر آيه چنين است كه خداوند براى مؤمنان حقّى قرار داده كه بتوانند از خانه فرزندان و خويشان و دوستانشان به ميزان احتياج بخورند و مصرف كنند و اين اذن، كلّى و فراگير است، لكن ابتداى آيه به سه گروه اشاره كرده كه معمولًا نمىتوانند غذاى خود را تأمين كنند و نيازمند ديگران هستند، اما حكم به اين سه گروه اختصاصى ندارد و براى همه مؤمنان است. «2»
اين آيه تنها اجازه استفاده از خانه خويشانِ نَسَبى را بيان كرده و نامى از فاميل سببى مثل پدرزن، مادرزن، برادرزن و خواهرزن نبرده است.
اين آيه تنها دربارهى غذا خوردن است، ولى تصرّفات ديگر مشروط به گرفتن اجازه است.
و خوردن غذا از خانههاى ياد شده نيز بايد طبيعى و دور از اسراف و تبذير باشد. «3»
در موارد ذكر شده در آيه نيز، گاهى قرائن نشان مىدهد كه اين يازده گروه ميل ندارند از
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير الميزان.
«3». تفسير صافى.
جلد 6 - صفحه 216
غذاى خانه آنان بخوريم، مثل آنكه خوردنى را در جاى مخصوصى پنهان كردهاند. در چنين مواردى بايد دست نگهداريم.
امام باقر عليه السلام فرمود: هنگامى كه شخصى وارد خانه مىشود و بر اهل آن سلام مىكند و آنان جواب دهند، اين سلام بر خويشتن است. «1»
خانهى فرزند در اين آيه نيامده است، شايد به خاطر اين كه اين مورد، روشن و مسلم است.
در حديث مىخوانيم: «انت و ما لك لابيك» تو و مالت از آن پدرت مىباشيد.
پیام ها
1- ديگران را بر خود مقدّم بداريم، خصوصاً محرومان را. «الْأَعْمى- الْأَعْرَجِ- الْمَرِيضِ- أَنْفُسِكُمْ»
2- روابط خانوادگى و خويشاوندى، در مسائل حقوقى اثر مىگذارند. (گرچه غذا ملك صاحبخانه است، ولى اسلام روابط خويشاوندى و عاطفى را در اين موارد بر مالكيّت افراد غالب نموده است.) أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ ... بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ
3- قرائن عرفى و اطمينان عقلايى براى جواز مصرف از خانه ديگران كافى است.
(مثلًا دادن كليد خانه، نشان رضايت است) «مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ»
4- در اسلام، حقّ دوست در كنار حقّ فاميل قرار داده شده است. أَعْمامِكُمْ ... أَوْ صَدِيقِكُمْ (از «افلاطون» پرسيدند: برادرت را بيشتر دوست دارى يا رفيقت را؟ گفت: برادرم را زمانى كه رفيقم باشد.) «2»
5- سلام كردن، از آداب ورود به منزل است. «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا»
6- سلام، ادبى آسمانى، مبارك و پسنديده است. «تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً»
7- سلامكردن، در خير وبركت زندگى مؤثّر است. «مُبارَكَةً طَيِّبَةً»
8- اهل خانه به منزلهى جان شما هستند. «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ»
9- مرز حقّ و حقوق را بايد خداوند تعيين فرمايد. «يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ» 10- در احكام الهى بايد انديشيد. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير مراغى.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 217
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (61)
جلد 9 - صفحه 286
چون مقدم شد ذكر استيذان، سپس رفع حرج مؤمنين را در خوردن و آشاميدن از مأكول و مشروب خويشان خود مىفرمايد:
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ: نيست بر كور گناهى، وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ: و نه بر لنگ گناهى، وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ: و نه بر عليل گناهى.
بيان: مفسرين را در اين آيه اختلاف است:
1- نزد ابن عباس آنكه: تندرستان صحابه، مواكله با اين جماعت را حرج مىدانستند و مىگفتند: ما خوب از طعام را مىبينيم و مىخوريم، لكن كوران نمىبينند و لنگان توانائى نشستن ندارند تا به فراغت غذا خورند، و مريض قدرت تام ندارد.
2- از زهرى نقل شده: مجاهدين وقت رفتن، كليد خانههاى خود را به آنها مىدادند و مىگفتند: شما مجازيد در خوردن، آنها تناول را حرج مىدانستند، اين آيه نازل شد كه بأسى نيست. «1» 3- آنكه بر اين جماعت گناهى نيست بر ترك جهاد.
وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ: و نيست بر شما گناهى، أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ: اينكه بخوريد از خانههاى عيالات و زنان خود، يا خانههاى اولادان خود. و مؤيد اين است فرمايش: انت و مالك لابيك، أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ: يا از خانههاى پدران خود أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ: يا از خانههاى مادران خود، أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ: يا از خانههاى برادران خود، أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ: يا از خانههاى خواهران خود،
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 344 و نيز تفسير مجمع البيان ج 4، ص 156 و 157.
جلد 9 - صفحه 287
أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ: يا از خانههاى عموهاى خود، أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ: يا از خانههاى عمههاى خود، أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ: يا از خانههاى دائىهاى خود، أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ: يا از خانههاى خالههاى خود، أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ: يا از خانه كسى كه مالك هستيد كليد خانه او را، يعنى خانه مملوك، به جهت آنكه سيد، مالك است خانه بنده خود را يا از خانه كسى كه غائب و كليد او نزد شما باشد، يعنى و كيل و قيم در ضياع و ماشيه او، پس بأسى نيست بر او اينكه بخورد از ثمره ملك او و از شير گله او. يا مراد خازن شخص باشد كه چيز كمى تناول كند، أَوْ صَدِيقِكُمْ: يا از خانههاى دوستان خود.
و از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: قسم به خدا «صديق» مردى است كه داخل شود در خانه دوست خود، پس بخورد از طعام او بدون اذن او. «1» و به روايتى ديگر از آن حضرت عليه السّلام فرمود به اصحاب: آيا داخل مىكند يكى از شما دست خود را در آستين يا كيسه رفيق يا دوست، پس بگيرد از مال او؟ گفتند: نه، فرمود: نيستيد شما دوستان. «2» لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ: پس نيست بر شما بأسى و گناهى، أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً: اينكه بخوريد با هم يا متفرق. چون اصحاب حرج مىدانستند تنها غذا خوردن را چنانكه عادت عرب است، و بسا از صبح تا عصر مىنشست به انتظار، كه كسى آيد و با او هم غذا شود، آيه شريفه نازل شد كه رخصت باشد براى شما هر طور مىخواهيد غذا بخوريد، با هم يا تنها.
فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً: پس هرگاه داخل شويد خانه را، فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ:
پس سلام كنيد بر اهل خانه. حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: مراد سلام كردن مرد است بر اهل خانه وقتى داخل شود، پس رد كه مىكنند و جواب كه مىدهند، سلام شماست بر نفس شما. تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: اين تحيتى است از.
«1». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 157.
«2». تفسير برهان، ج 3، ص 153 عين همين روايت از امام باقر عليه السّلام آورده شده است (روايت 9)
جلد 9 - صفحه 288
جانب خدا كه تحيت فرموده است شما را به آن. مُبارَكَةً طَيِّبَةً: با بركت است خير آن و پاكيزه است اجر آن. وصف سلام را فرموده به بركت به جهت آنكه مىنشاند در قلب مودت و محبت را و موجب انبساط و خوش خلقى شود، و اشعار است به امن و سلامتى از شرّ ملاقات كننده.
تنبيه: يكى از سنت حسنه و عادت مرضيه اسلاميّه، سلام نمودن مىباشد، زيرا بهترين اخلاق اهل دنيا و آخرت، و از جمله اوامر مؤكده در شريعت مىباشد.
فرمود: از آثار تواضع است سلام نمودن با هر كه ملاقات كنى. «1» و نيز فرمود: بخيل كسى باشد كه بخل نمايد به سلام. «2» از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه فرمود: هرگاه مردى از شما داخل خانه شود، اگر كسى باشد پس سلام كند، و اگر كسى نباشد بگويد «السّلام علينا من عند ربّنا» خداوند تعالى مىفرمايد: «تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً». «3» به روايت ديگر فرمايد: هرگاه داخل شود كسى از شما خانه خود را، پس سلام نمائيد، زيرا نازل كند بركت را و مأنوس كند ملائكه را.
خداوند تعالى بيان فرمود در اين آيه، مكارم اخلاق را به جهت تنزيه از رذايل اخلاق و آنچه موجب عدم انس و الفت مىباشد. كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ: همچنين بيان مىفرمايد خدا براى شما دلائل را بر جميع آنچه مكلف ساخته شما را به آن. لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ: براى اينكه تعقل كنيد معالم دين خود را، و تأمل نمائيد وظايف مقرره خود را.
تتمه: صاحب كنز العرفان فرمايد: استدلال فرمودهاند فقهاء به اين آيه بر جواز تصرف به خوردن فقط، نه غير آن از خانههاى خويشان مذكوره، به اعتبار رفع بأسى كه مستلزم است اباحه را، لكن به شرط كراهت نداشتن مالك و اسراف
«1». اصول كافى، ج 2، ص 446، باب التسليم، به نقل از امام صادق عليه السّلام، روايت 12.
«2». اصول كافى، ج 2، ص 445، باب التسليم به نقل از امام صادق عليه السّلام، روايت 6.
«3». تفسير برهان، ج 3، ص 153 و نيز تفسير صافى، ج 3، ص 450.
جلد 9 - صفحه 289
ننمودن در تصرف، خواه مالكين حاضر باشند يا غائب. و بعضى شرط كردهاند كه مالكين امر كنند آنها را به حضور در خانههاى ايشان، و ظاهر آيه مقتضى عدم تقييد است. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (61)
ترجمه
نيست بر كور گناهى و نه بر لنگ گناهى و نه بر بيمار گناهى و
جلد 4 صفحه 50
نه بر خودتان كه بخوريد از خانههاتان يا خانههاى پدرانتان يا خانههاى مادرانتان يا خانههاى برادرانتان يا خانههاى خواهرانتان يا خانههاى عموهاتان يا خانههاى عمههاتان يا خانههاى خالوهاتان يا خانههاى خالههاتان يا آنچه مالك شديد كليدهاى آنرا يا دوستتان نيست بر شما گناهى كه بخوريد با هم يا جدا جدا پس چون داخل شديد در خانههائى پس سلام كنيد بر خودتان سلام كردنى از نزد خدا با بركت پاكيزه اين چنين بيان ميكند خدا براى شما آيتها را باشد كه شما بعقل دريابيد.
تفسير
بعضى گفتهاند معمول در صدر اسلام آن بود كه وقتى مسلمانان بجهاد ميرفتند كليد خانههاشان را ميدادند بيكى از سه فرقه نامبرده شده در اول آيه شريفه كه از جهاد معذور بودند و آنها با آنكه مأذون بودند از تناول اغذيهئى كه در آنخانهها بود اجتناب ميكردند و نميخوردند و گاهى موجب فساد آن اغذيه ميشد لذا خداوند براى آنها و ساير مسلمانان تجويز فرموده خوردن از اين قبيل خانهها را كه شاهد حال نوعى بر رضايت صاحبان آنها موجود است از اقارب و غيرهم و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اهل مدينه قبل از آنكه مسلمان شوند از كور و شل و مريض كناره گيرى ميكردند و با آنها غذا نميخوردند و در انصار بزرگ منشى و خودپسندى يافت ميشد پس گفتند كور نمىبيند طعام را و شل توانائى ازدحام بر طعام را ندارد و بيمار مانند سالم غذا نميخورد پس كنار گذاردند براى آنها طعامشان را در يكطرف و هم غذا شدن با آنها را براى خودشان گناه پنداشتتند و آن سه دسته ميگفتند شايد ما اسباب اذيت مردم شويم اگر با آنها غذا بخوريم پس كنارهگيرى نمودند از هم غذا شدن با غير و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله وارد مدينه شد از او سؤال نمودند پس خداوند نازل فرمود ليس عليكم جناح ان تأكلوا جميعا او اشتاتا و ظاهرا اين شأن نزول راجع به اين قسمت از آيه است كه تجويز هم غذا شدن با يكديگر باشد و آنچه قبلا بيان شد راجع بخوردن آن سه فرقه و غير آنها از خانههاى نامبرده شده است در غياب صاحبانشان كه با عدم علم بكراهت آنها ميتوان در آنخانهها تصرف نمود و مؤيّد اين استظهار آنستكه خود قمى ره
جلد 4 صفحه 51
كه ناقل اين حديث است فرموده مسلمانان بجهاد ميرفتند و كليد خانههاشان را ببرادران دينى خودشان ميدادند و آنها با آنكه مأذون بودند در خوردن و برداشتن از آن خانهها امتناع از آن مينمودند تا اين آيه نازل شد و از اين معلوم ميشود كه اين دو معنى را منافى با يكديگر ندانسته و بنابراين ميتوان گفت مراد از اين جمله آنستكه مانعى ندارد با هم ديگر غذا بخوريد يا جدا جدا و مانعى ندارد با حضور صاحب خانه باشد يا در غياب او و گفتهاند مراد از بيوتكم خانههاى زنان و فرزندان است كه جائز است بدون اذن آنها با عدم منع بقدر ضرورت از اغذيه موجوده در آن، شخص بخورد چون زن و فرزند عيال مردند و خانههاى آنها بمنزله خانه خود شخص است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم به پسرى كه مدعى ميراث مادرش بود از پدرش فرمود تو و مالت مال پدرت ميباشيد و نيز آنحضرت فرموده پاكيزهترين چيزى كه مرد ميخورد مال مكتسب او است و اولادهم مكتسب او است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند چه مقدار حلال است بر مرد از مال اولادش فرمود خوردن بدون اسراف وقتى كه مضطر شود عرضه داشتند پس چگونه پيغمبر به پسرى كه مدعى پدرش شده بود فرمود تو و مالت مال پدرت ميباشيد فرمود آن پسر مدعى ارث مادرش بود و پدر ميگفت خرجش كردم و چيزى نداشت آيا سزاوار بود پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم پدر را براى پسر حبس كند و از اين هم كه خداوند بيوت اولاد را در ضمن اقارب ذكر نفرموده با آنكه آنها اولى بذكر بودند معلوم ميشود براى آنستكه داخل در بيوت خودشان است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين جماعت كه خداوند در اين آيه نامبرده جائز است بخورند بدون اذن آنها از خرما و نان خورش و همچنين براى زن جائز است بخورد از خانه شوهرش بدون اذن او اما غير از اين دو از ساير اطعمه پس جائز نيست خوردن آن و نيز از آن حضرت نقل نموده كه زن ميتواند از خانه شوهرش بخورد و تصدق بدهد و دوست هم ميتواند از منزل دوستش بخورد و تصدق بدهد و ظاهرا بايد مقيد شود بمقدار ضرورت و رفع حاجت چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام در تحت عنوان او ما ملكتم مفاتحه نقل نموده كه مرد و كيل دارد قيام ميكند در مال
جلد 4 صفحه 52
او پس ميخورد بدون اذن او و از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نيست بر تو گناهى در آنچه اطعام كنى يا بخورى از آنچه مالك شدى كليد آنرا ماداميكه فاسد نكنى آنرا و بايد مقيد شود بآنچه در مجمع از ائمه هدى عليهم السلام نقل نموده كه ايشان فرمودند باكى نيست بر جماعت مذكوره كه بخورند از خانههائى كه خداوند نامبرده در اين آيه بقدر حاجتشان بدون اسراف و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند مراد از قول خداوند او صديقكم چيست فرمود آن، قسم بخدا مرد است كه داخل ميشود در خانه رفيقش پس ميخورد بدون اذن او و در جوامع از آنحضرت نقل نموده كه از بزرگى مقام صديق است كه بايد انسان همان انس و اطمينان و انبساط و يگانگى را كه در خانه خود و پدر و برادر دارد با او داشته باشد و مراد از ملك مفتاح اختيار دارى از خانه داراى مفتاح است يا مطلق وكالت و اختيار دارى از قبل غير چنانچه در روايت كافى كه در تحت اين عنوان نقل شد ذكر شده بود و بعضى مفتاح را عبارت از خزائن دانستهاند از قبيل قول خداوند و عنده مفاتح الغيب يعنى خزائن آن و گفتهاند مراد خوردن مولى است از خانه بنده خود كه ملك او است و انصافا اين معنى از هر جهت غير وجيه است و بنظر حقير اين آيه هم مانند بعضى از آيات ديگر اين سوره كه گذشت در مقام بيان آداب معاشرت ارحام و بستگان و دوستان با يكديگر است و خداوند خواسته صاحبان قرابت و نسبت نامبرده را متوجه فرمايد بامرى كه لازمه سخا و مروت و وفا است تا ملتزم بآن باشند و اجتناب نمايند از امرى كه لازمه بخل و دنائت طبع و كوتاهى نظر است و آن بآنستكه از اين مقدار تصرفات از قبيل خوردن و آشاميدن و مختصر احسانى بكسى كردن نسبت ببستگان خودشان مضايقه نداشته باشند و چون سزاوار نيست بر آنها منع، لازم نيست بر اينها استيذان چون اذن شاهد حال نوعى موجود است و آن كافى است و چه بسا باشد كه استيذان توهين از طرف باشد چون دلالت بر احتمال عدم رضايت دارد كه آن لازمه اوصاف ذميمه مذكوره است و مؤمن بايد از آن منزّه و مبرّى باشد بلى لازم از مقدار مقتضى و شايسته نسبت بحال طرفين تجاوز نشود و در صورتى كه از حال طرف قطعا بدست آمده باشد
جلد 4 صفحه 53
كه مؤدب باين خلق مرضى الهى نشد و اوصاف ذميمه مذكوره در او رسوخ دارد نميتوان بدون اذن دخالتى نمود چون تصرف در مال مردم بدون رضايت آنها ممنوع است و اين آيه در مقام اثبات رضا است ماداميكه معلوم نباشد خلاف آن حاصل آنكه خداوند اهل ايمان را منزه از اين مقدار بخل و تفتير و امساك دانسته و دستور به بستگان آنها داده كه اين احتمال را در باره آنها ندهند و اخيرا دستور فرموده كه وقتى در خانهها وارد شويد سلام كنيد بخودتان و جواب بشنويد از خودتان در معانى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرموده آن سلام نمودن مرد است بر اهل خانه وقتى داخل شود پس بر ميگردانند بر او پس آن سلام نمودن شما است بر خودتان و در مجمع از امام صادق عليه السّلام مثل آنرا نقل نموده و قمى ره فرموده آن سلام نمودن شما است بر اهل خانهئى ورد نمودن آنها است بر شما پس آن سلام تو است بر خودت و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود وقتى مردى از شما داخل خانه خود شود پس اگر در آن كسى باشد سلام ميكند بر آنها و اگر كسى نباشد پس بايد بگويد السلام علينا من عند ربّنا خدا ميفرمايد تحيّتى است از نزد خدا كه مبارك و پاكيزه است و در جوامع فرموده كه خداوند توصيف فرمود تحيت را ببركت و پاكيزگى براى آنكه آن دعاى مؤمن است كه اميد دارد بآن از خدا زيادى خير و پاكيزگى روزى را و از اين باب است كه فرموده سلام كن بر اهل بيت خود زياد ميشود خير خانه تو و ظاهرا لفظ تحيّة مفعول مطلق باشد چون بمعناى سلام است كه از جانب خداوند مقرر و موجب خير و بركت و پاكى و پاكيزگى است اين چنين واضح و مبين ميفرمايد خدا براى شما احكام و آداب را تا تفكر و تعقل كنيد و بيابيد خير و صلاح خودتان را در امور.
جلد 4 صفحه 54
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَيسَ عَلَي الأَعمي حَرَجٌ وَ لا عَلَي الأَعرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَي المَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلي أَنفُسِكُم أَن تَأكُلُوا مِن بُيُوتِكُم أَو بُيُوتِ آبائِكُم أَو بُيُوتِ أُمَّهاتِكُم أَو بُيُوتِ إِخوانِكُم أَو بُيُوتِ أَخَواتِكُم أَو بُيُوتِ أَعمامِكُم أَو بُيُوتِ عَمّاتِكُم أَو بُيُوتِ أَخوالِكُم أَو بُيُوتِ خالاتِكُم أَو ما مَلَكتُم مَفاتِحَهُ أَو صَدِيقِكُم لَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ أَن تَأكُلُوا جَمِيعاً أَو أَشتاتاً فَإِذا دَخَلتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلي أَنفُسِكُم تَحِيَّةً مِن عِندِ اللّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآياتِ لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ (61)
نيست بر كور و نه بر لنگ و نه بر مريض حرجي بر خوراك با شما در يك سفره و نيست بر شما حرجي اينکه که بخوريد از بيوت خودتان يا بيوت پدران يا بيوت مادران خود يا بيوت برادران خود يا بيوت خواهران شما يا بيوت عموهاي شما يا بيوت عمههاي شما يا بيوت خالوهاي شما يا بيوت خالههاي شما يا آنچه مالك كردند كليد او را به شما يا بيوت صديق شما نيست بر شما باكي اينكه بخوريد مجتمعا يا متفرقا پس چون داخل بيوت شديد سلام كنيد به نفوس خود اينکه تحيت است از نزد خدا و مبارك است و پاكيزه همين نحو بيان ميفرمايد خداوند براي شما آيات را باشد که درك كنيد، كلام در اينکه آيه در چند جمله واقع ميشود، جمله اولي اينکه که بسياري بودند و هستند که خوش ندارند و حاضر نيستند هم غذا شوند با كوران و عجزه و بيماران غذاي آنها را جدا ميدهند در محل ديگر و اينکه باعث دلشكستگي آنها ميشود و بياعتنايي به آنها و اينکه خوش نيست، ميفرمايد بر سر سفره خود بنشانيد و با آنها همخوراك شويد که ميفرمايد:
(لَيسَ عَلَي الأَعمي حَرَجٌ وَ لا عَلَي الأَعرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَي المَرِيضِ حَرَجٌ).
جمله ثانيه، اينكه در ارحام و بستگان ذكر ابناء و ازواج نشده نظر به اينكه داخل در جمله.
جلد 13 - صفحه 563
(وَ لا عَلي أَنفُسِكُم أَن تَأكُلُوا مِن بُيُوتِكُم) است اما ابناء به واسطه فرمايش رسول.
(انت و مالك لابيك)
و اما ازواج که حقيقتا بيت نفس به شمار ميرود.
جمله ثالثه اينکه آيه منافي با
(لا يحل مال امرء مسلم الا بطيب نفسه)
نيست و همچنين با آيه شريفه.
(لا تَدخُلُوا بُيُوتاً غَيرَ بُيُوتِكُم) و آيه شريفه.
(فَإِن لَم تَجِدُوا فِيها أَحَداً فَلا تَدخُلُوها) تنافي ندارد زيرا سه قسم اذن داريم اذن صريح و فحوي و شاهد حال و در موارد آيه هر سه قسم اذن هست اما صريح در جمله.
(وَ لا عَلي أَنفُسِكُم أَن تَأكُلُوا مِن بُيُوتِكُم) و اما شاهد حال در جمله (أَو بُيُوتِ آبائِكُم الي أَو بُيُوتِ خالاتِكُم) و اما فحوي در جمله (أَو ما مَلَكتُم مَفاتِحَهُ أَو صَدِيقِكُم) جمله رابعة اينکه آيه شريفه شامل موردي که علم به عدم رضاي مالك باشد نميشود بلكه با شك در رضاي يا ظن به عدم رضا جايز نيست بلي علم برضا هم لازم نيست اطمينان بلكه ظن به رضا كافيست.
جمله خامسه، اينکه که مشروط است به اينكه فاسد نكند و اسراف هم نشود که تضييع مال غير نشود.
جمله سادسه.
(لَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ أَن تَأكُلُوا جَمِيعاً أَو أَشتاتاً) معني اينکه است که با اجتماع و لو يك فرد ديگر باشد يا تنها و منفرد باشد که گفتند بعضي بدون مهمان تناول نميكردند، بعضي از اغنياء در منازل فقراء نميخوردند، بعضي تنها غذا اكل نميكردند.
خداوند ترخيص فرمود که مانعي ندارد منفرد باشيد يا همراه داشته باشيد
جلد 13 - صفحه 564
يا با ديگري تناول كنيد.
جمله سابعه.
(فَإِذا دَخَلتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلي أَنفُسِكُم) سلام تحيت اسلامي است و تحيّت اهل بهشت است و مراد از علي انفسكم در خبر از حضرت باقر عليه السلام است که اهل بيت خود باشند و آنها رد كنند و در خبر ديگر فرمود اگر كسي در خانه نباشد بگويد:
(السلام علينا من عند ربنا)
و بعضي گفتند مراد مساجد است به اهل مسجد بعضي گفتند مراد به ملكين است که با او هستند بالجمله وارد بيت شدن سلام بايد كرد.
اگر كسي هست به او و اگر كسي نيست قصد ملائكه، انبياء، ائمه اطهار صلحاء مؤمنين و قصد خود نمايد و اينکه سلام.
(تَحِيَّةً مِن عِندِ اللّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً) حتي اينکه که خداوند بر رسول محترم سلام ميرساند و يكي از واجبات نماز است و تحيت اهل بهشت است باعث نزول بركات ميشود و بسيار تحيّت خوبيست طلب سلامتي از آفات و بليات دنيوي و عقوبات اخرويست.
(كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآياتِ لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ) باشد که بهفهميد و دانا شويد و درك كنيد و تعقل نمائيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 61)- خانههایی که غذا خوردن از آنها مجاز است: از آنجا که در آیات سابق سخن از اذن ورود در اوقات معین یا بطور مطلق به هنگام داخل شدن در منزل اختصاصی پدر و مادر بود، این آیه در واقع استثنایی بر این حکم است که گروهی میتوانند در شرایط معینی بدون اجازه وارد منزل خویشاوندان و مانند آن شوند و حتی بدون استیذان غذا بخورند.
این در حقیقت حاکی از نهایت صفا و صمیمیتی است که در جامعه اسلامی باید حاکم باشد و تنگ نظریها و انحصار طلبیها و خودخواهیها از آن دور گردد.
نخست میفرماید: «بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست» که با شما هم غذا شوند (لَیْسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ).
چرا که طبق صریح بعضی از روایات، اهل مدینه پیش از آن که اسلام را پذیرا شوند افراد نابینا و شل و بیمار را از حضور بر سر سفره غذا منع میکردند و با آنها هم غذا نمیشدند و از این کار نفرت داشتند.
سپس قرآن مجید اضافه میکند: «و بر شما نیز گناهی نیست که از خانههای خودتان [خانههای فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب میشود بدون اجازه خاصّی] غذا بخورید» (وَ لا عَلی أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ).
«یا خانههای پدرانتان» (أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ).
ج3، ص314
«یا خانههای مادرانتان» (أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ).
«یا خانههای برادرانتان» (أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ).
«یا خانههای خواهرانتان» (أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ).
«یا خانههای عموهایتان» (أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ).
«یا خانههای عمههایتان» (أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ).
«یا خانههای دائیهایتان» (أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ).
«یا خانههای خالههایتان» (أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ).
«یا خانهای که کلیدهایش در اختیار شماست» (أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ).
«یا خانههای دوستانتان» (أَوْ صَدِیقِکُمْ).
و منظور از آن در اینجا دوستان خاص و نزدیکند که رفت و آمد با یکدیگر دارند، و ارتباط میان آنها ایجاب میکند که به منزل یکدیگر بروند و از غذای هم بخورند.
البته در صورت اسراف و تبذیر یا نهی صریح یا علم به کراهت در هیچ یک از موارد فوق جایز نیست.
سپس ادامه میدهد: «بر شما گناهی نیست که بطور دسته جمعی یا جدا گانه غذا بخورید» (لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتاتاً).
گویا جمعی از مسلمانان در آغاز اسلام از غذا خوردن تنهایی، ابا داشتند و اگر کسی را برای هم غذا شدن نمییافتند مدتی گرسنه میماندند، قرآن به آنها تعلیم میدهد که غذا خوردن به صورت جمعی و فردی هر دو مجاز است.
بعضی دیگر گفتهاند که: جمعی مقید بودند که اغنیا با فقیران غذا نخورند، و فاصله طبقاتی راحتی بر سر سفره حفظ کنند، قرآن این سنّت غلط و ظالمانه را با عبارت فوق نفی کرد.
سپس به یک دستور اخلاقی دیگر اشاره کرده، میگوید: «پس هنگامی که وارد خانهای شدید بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتی از سوی خداوند، سلامی پر برکت و پاکیزه» (فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
ج3، ص315
مُبارَکَةً طَیِّبَةً).
و سر انجام با این جمله آیه را پایان میدهد: «این گونه خداوند آیات (خویش) را برای شما تبیین میکند، شاید اندیشه و تفکر کنید» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).
به هنگام ورود در هر خانهای باید سلام کرد، مؤمنان بر یکدیگر، و اهل منزل بر یکدیگر، و اگر هم کسی نباشد، سلام کردن بر خویشتن، چرا که همه اینها در حقیقت باز گشت به سلام بر خویش دارد.
سلام بر خویشتن به این عبارت است: السّلام علینا من قبل ربّنا، درود بر ما از سوی پروردگار ما یا السّلام علینا و علی عباد اللّه الصّالحین، درود بر ما و بر بندگان صالح خدا.
نکات آیه
۱ - نابینایى، لنگى و مرض، سه عامل معاف شدن از تکالیفى است که در آنها، بینایى، حرکت و راه رفتن و سلامت لازم است. (لیس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المریض حرج) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که جمله «و لا على أنفسکم أن تأکلوا...» استینافیه و جدا از جمله «لیس على الأعمى حرج...» باشد. بر این اساس جمله «لیس على الأعمى...» درصدد بیان قانون و اصلى کلى است و آمدن آن به تناسب بیان احکام افرادى است که به شکلى از برخى از تکالیف معاف اند; مانند زنان سالخورده که از حجاب معاف اند و نیز معاف بودن فرزندان و برادر زادگان و... از اجازه خواستن جهت ورود به خانه دیگران که در دنبال همین آیه ذکر شده است.
۲ - نابینایان، لنگ ها و مریضان، در استفاده از خوراکى هاى اهل خانه خود (فرزندان و همسر) بدون هیچ اجازه اى، مجازاند. (لیس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المریض حرج ... أن تأکلوا من بیوتکم) برداشت فوق، مبتنى بر این است که جمله «و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم» عطف بر جمله پیشین باشد. گفتنى است مقصود از «بیوتکم» (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است که از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.
۳ - نابینایان، لنگ ها و مریضان، در استفاده از خوراکى هاى منازل پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایى و خاله خود، بدون هیچ اذنى، مجازاند. (لیس على الأعمى حرج ... أن تأکلوا من ... بیوت ءابائکم ... أو بیوت أخوتکم)
۴ - نابینایان، لنگ ها و مریضان، در استفاده از خوراکى هاى منازلى که کلیدهاى آنها را در دست دارند و نیز از منازل دوستان خود، بدون هیچ اذنى، مجازاند. (لیس على الأعمى حرج ... أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم)
۵ - شخصیت افراد نابینایان، لنگ ها و مریضان، برابر شخصیت دیگر انسان ها است. (لیس على الأعمى حرج ... أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم) از این که افراد ناقص العضو (مانند نابینایان و...) در استفاده از خوراکى هاى منازل خویشان خود همانند دیگر افراد جامعه شمرده شدند، حاکى از حقیقت یاد شده است. گفتنى است آنچه در برخى از تواریخ آمده که برخى از مردم از هم غذا شدن با نابینایان، مریضان و... خوددارى مى کردند تأیید کننده همین برداشت است; زیرا اسلام خواسته است با چنین سنّتِ نادرستى مبارزه کند.
۶ - اسلام، دینى است آسان و بدون هیچ سختى و مشقت براى پیروانش. (لیس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المریض حرج و لا على أنفسکم) «حرج» در اصل به معناى «ضیق» (سختى و مشقت) است. برداشت فوق مبتنى بر همین معناى اصلى است.
۷ - اسلام، حامى مستضعفان و ناتوانان است. (لیس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المریض حرج) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که نابینایى، لنگى و مرض نوعاً موجب از کار افتادگى انسان مى شود. در نتیجه، چنین افرادى در شمار افراد مستضعف و ناتوان قرار مى گیرند.
۸ - احکام و قوانین اسلام، مطابق با ضرورت ها و واقعیت هاى موجود در زندگى و متناسب با توانایى ها و مقدورات بشرى (لیس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المریض حرج) اختصاص احکام و مقرارتى ویژه براى افرادى که برخى از توانایى هاى خود را از دست داده اند (مانند نابینایان لنگ ها و مریضان) و نیز آسان گرفتن براى آنان، گویاى حقیقت یاد شده است.
۹ - استفاده از خوراکى هاى اهل خانه خود (فرزندان و همسر) بدون اذن خواستن، جایز است. (لیس على الأعمى حرج ... و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم)
۱۰ - استفاده از خوراکى هاى منازل پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایى و خاله خود، بدون اذن خواستن، جایز است. (لیس على الأعمى حرج ... أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو بیوت أخوتکم ... أو بیوت خلتکم)
۱۱ - استفاده از خوراکى هاى منازلى که کلیدهاى آنها در دست انسان است، بدون اذن خواستن، جایز است. (لیس على الأعمى حرج ... أن تأکلوا من بیوتکم ...أو ما ملکتم مفاتحه)
۱۲ - انبارداران و کسانى که وکیل افراد در نگه دارى خوردنى ها و مواد غذایى اند، مى توانند بدون اذن خواستن از صاحبان آنها، از آن خوردنى ها تناول کنند. (لیس على الأعمى حرج ... أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه) برخى از مفسران بر آنند که مقصود از «ما ملکتم مفاتحه» کسانى اند که وکیل و قیم دیگران در آب ملک و حیواناتى مانند گاو، گوسفند و شتر مى باشند. این افراد حق دارند بدون اذن خواستن، از خوراکى هاى موجود در انبارها و نیز از شیر و دیگر فراورده هاى حیوانات تحت حفاظت خود، به مقدار مصرف شخصى خود بهره گیرند.
۱۳ - استفاده از خوراکى هاى منازل دوستان، بدون اذن خواستن، جایز است. (لیس على الأعمى حرج ... أن تأکلوا من بیوتکم ... أو صدیقکم)
۱۴ - استفاده از خوراکى هاى موجود در منازل خویشاوندان، بدون اذن خواستن از ایشان، از حقوق خویشاوندى است. (لیس على الأعمى حرج ... و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو بیوت خلتکم) مجاز بودن استفاده از خوراکى هاى منازل پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو و... - که از خویشاوندان محسوب مى شوند - و بدون هیچ اذنى از آنان، حاکى از حقى است میان آنان که باید رعایت شود.
۱۵ - استفاده از خوراکى هاى موجود در منازل دوستان، بدون اذن خواستن از ایشان از حقوق دوستى است. (لیس على الأعمى حرج ... و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه)
۱۶ - استفاده کلید داران از خوراکى هاى موجود در منازل، بدون اجازه خواستن از صاحبان آنها، حقى است براى آنان. (لیس على الأعمى حرج ... و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه)
۱۷ - رابطه خویشاوندى و دوستى، منشأ پیدایش حق است. (لیس على الأعمى حرج ... و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو صدیقکم)
۱۸ - سپردن کلیدهاى خانه ها به هر شخصى، منشأ پیدایش حق براى آن شخص (لیس على الأعمى حرج ... و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو ما ملکتم مفاتحه)
۱۹ - نابینایان، لنگ ها و مریضان، مى توانند با دیگر اعضاى خانواده خود و نیز باخویشاوندان و دوستان خویش باهم (بر سر یک سفره) و یا جداگانه، غذا میل کنند. (لیس على الأعمى حرج ...و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعًا أو أشتاتًا)
۲۰ - نقص عضو مانند نابینایى، لنگى و بیمارى را، نباید مانع از هم غذا شدن با افراد سالم دانست. (لیس على الأعمى حرج ...و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعًا أو أشتاتًا) توصیه خداوند به این که افراد ناقص العضو، نابینایان و... حق دارند با افراد سالم هم غذا شوند، مى تواند به این دلیل باشد که کسى گمان نکند که نقص عضو، مانع از هم غذا شدن است و باید از افراد ناقص العضو، اجتناب کرد. گفتنى است آنچه در برخى از تواریخ آمده است که برخى از مردم از هم غذا شدن با نابینایان و... خوددارى مى کردند، مؤید همین برداشت است.
۲۱ - هریک از مسلمانان، مى توانند با اعضاى خانواده خود و نیز خویشاوندان و دوستان خویش به صورت جمعى (بر سر یک سفره) و یا جداگانه، غذا میل کنند. (لیس على الأعمى حرج...و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعًا أو أشتاتًا)
۲۲ - مسلمانان، در عین مجاز بودن از تناول کردن خوراکى هاى منازل خویشاوندان و دوستان خویش، مى توانند با هم و یا جدا از آنان و بدون اذن، غذا میل کنند. (لیس على الأعمى حرج ...و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعًا أو أشتاتًا)
۲۳ - غذا خوردن به صورت جمعى و بر سر یک سفره و یا به طور تنهایى و پراکنده، جایز است. (لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعًا أو أشتاتًا)
۲۴ - سلام کردن به یکدیگر به هنگام ورود به خانه ها، توصیه خداوند به همه مسلمانان (فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا على أنفسکم)
۲۵ - سلام کردن، از آداب معاشرت و رفت و آمد و مهمانى میان مسلمانان (فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا على أنفسکم)
۲۶ - پیوند خویشاوندى و دوستى و ارتباطات نزدیک، نباید موجب سهل انگارى در رعایت ادب اسلامى و آداب معاشرتى میان خویشاوندان و دوستان گردد. (لیس على الأعمى حرج ... و لا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم ... أو صدیقکم ... فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا على أنفسکم) برداشت یاد شده به خاطر این است که غالباً پیوند دوستى و خویشاوندى، سبب سهل انگارى در رعایت ادب فیمابین مى شود. از این رو مى توان گفت: خداوند توصیه فرمود که مسلمانان به هنگام ملاقات با دوستان و خویشاوندان خود، سلام کنند و....
۲۷ - سلام گفتن مسلمانان به یکدیگر، در حقیقت درودى است مبارک و پاکیزه که از جانب خداوند، مقرر شده است. (فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا على أنفسکم تحیّة من عند اللّه مبرکة طیّبة) «من عند اللّه» ظرف و متعلق به عامل مقدر (مانند «ثابتة» یا «مشروعة») است و در مجموع صفت براى «تحیّة» مى باشد. «مبارکة طیّبة» نیز صفت دیگر آن است.
۲۸ - مسلمانان، از نظر علاقه وارتباط، بسان یک پیکراند که باید نزدیک ترین ارتباط و مستحکم ترین پیوندها را میان خود بر قرار سازند. (فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا على أنفسکم) برداشت فوق، از تعبیر «على أنفسکم» (برخودتان) به جاى على «أهلها» (بر اهل خانه ها) استفاده شده است.
۲۹ - مؤمنان، داراى جایگاهى ویژه نزد پروردگاراند و سلام آنان به یکدیگر، از ارزش خاصى برخوردار است. (فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا على أنفسکم تحیّة من عند اللّه مبرکة طیّبة) از این که خداوند درود مسلمانان به یکدیگر را، سلام خود دانسته است، مى توان به برداشت فوق دست یافت.
۳۰ - تحیت و درود خداوند، مبارک (برکت آفرین و داراى خیر فراوان) و پاکیزه است. (تحیّة من عند اللّه مبرکة طیّبة) «برکة» به معناى رشد و فزونى و «مبارک» به معناى چیزى است که از آن خیر و نعمت بسیار برمى خیزد (برگرفته از لسان العرب).
۳۱ - سلام کردن مؤمنان به یکدیگر، مایه برکت و خیر فراوان و پاکیزگى است. (فسلّموا على أنفسکم تحیّة من عند اللّه مبرکة طیّبة)
۳۲ - خداوند، آیات خویش را براى انسان ها تبیین و تشریح مى کند. (کذلک یبیّن اللّه لکم الأیت)
۳۳ - احکام و قوانین قرآن مانند احکام حرجى و...، از آیات و نشانه هاى خداوندى است. (القوعد من النساء ...فلیس علیهن جناح أن یضعن ثبابهنّ ...لیس على الأعمى حرج ... فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا على أنفسکم... کذلک یبیّن اللّه الأیت)
۳۴ - تعقل و خردورزى، فلسفه و هدف تبیین و تشریح آیات خداوندى و احکام الهى در قرآن است. (لیس على الأعمى حرج ... کذلک یبیّن اللّه لکم الأیت لعلّکم تعقلون)
۳۵ - آیات خداوندى و احکام الهى، عمیق، حکیمانه و شایسته هر گونه تعقل و اندیشه کردن انسان در آنها است. (لیس على الأعمى حرج ... کذلک یبیّن اللّه لکم الأیت لعلّکم تعقلون)
۳۶ - «عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ: «أو ماملکتم مفاتحه» قال: الرجل یکون له وکیل یقوم فى ماله فیأکل بغیر إذنه; از امام صادق(ع) روایت شده است که در باره سخن خداى - عزّوجلّ - «أو ما ملکتم مفاتحه» فرمود: این مانند آن است که شخص، وکیلى دارد که اداره مال او در دست وى است. او مى تواند بدون اجازه صاحب مال از آن بخورد». ۱- کافى، ج ۶، ص ۲۷۷، ح ۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۲۷، ح ۲۵۵.
۳۷ - «عن أبى جعفر(ع) إذا دخل الرجل منکم بیته ... إن لم یکن فیه أحد فلیقل: السلام علینا من عند ربّنا یقول اللّه «تحیّة من عنداللّه مبارکة طیّبة»; از امام باقر(ع) روایت شده است: هر گاه شخصى از شما وارد خانه خود شود... اگر کسى در آن خانه نبود، بگوید: «السلام علینا من عند ربّنا». خدا مى فرماید: تحیّة من عنداللّه مبارکة طیّبة».
۳۸ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «لیس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المریض حرج» وذالک أن أهل المدینة قبل أن یسلّموا کانوا یعزلون الأعمى و الأعرج و المریض و کانوا لایأکلون معهم و کان الأعمى و المریض یقولون: لعلّنا نوذیهم إذا أکلنا معهم فاعتزلوا مواکلتهم فلمّا قدم النبى(ص) سألوه عن ذالک فأنزل اللّه «لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعًا أو أشتاتاً; از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «لیس على الأعمى حرج...» فرمود: اهل مدینه قبل از آنکه مسلمان شوند، نابینایان، لنگان و بیماران را از خود جدا مى کردند و با آنان هم غذا نمى شدند... و کوران و بیماران مى گفتند: شاید اگر ما با دیگران هم غذا شویم، موجب اذیت آنان باشیم. از این رو از هم غذا شدن با دیگران کناره مى گرفتند. پس هنگامى که پیامبر(ص) وارد مدینه شد، از آن حضرت سؤال کردند. خداوند این آیه را نازل فرمود: لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعاً أو أشتاتاً». ۱- تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۰۸; نورالثقلین، ج ۳، ص۶۲۴، ح ۲۴۲.
۳۹ - «عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ: «أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم» قال: هولاء الذین سمّى اللّه عزّوجلّ فى هذه الآیة تأکل بغیر إذنهم من التمر و المأدوم ... فأمّا ما خلا ذالک من الطعام فلا; از امام صادق(ع) درباره سخن خداى - عزّوجلّ - «أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم» فرمود: افرادى که خداوند - عزّوجل - در این آیه ذکر کرده است، بدون اجازه شان از خرما و نان خورشتشان بخورید... و غیر از آن، از بقیه طعام ها نمى توانید بدون اجازه بخورید». ۱- کافى، ج ۶، ص ۲۷۷، ح ۲; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۲۶- ، ح ۲۵۱.
۴۰ - «أبى الصباح قال: سألت أبا جعفر(ع)، عن قول اللّه عزّوجلّ: فإذا دخلتم بیوتاً فسلّموا على أنفسکم...» فقال: هو تسلیم الرجل على أهل البیت حین یدخل ثمّ یردّون علیه، فهو سلامکم على أنفسکم; ابوالصباح از امام باقر(ع) پرسید: این که خداوند فرموده است: «فإذا دخلتم بیوتاً فسلّموا على أنفسکم» مراد چیست؟ فرمود: مراد این است که شخص، هرگاه وارد خانه شود، بر اهل خانه سلام کند. پس آنان جواب سلام او را مى دهند. پس آن سلام شما بر خودتان است». ۱- معانى الأخبار، ص ۱۶۲، ح ۱; نورالثقلین، ج۳، ص ۶۲۷، ح ۲۵۸.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: تبیین آیات خدا ۳۲; حکمت در آیات خدا ۳۵; فلسفه تبیین آیات خدا ۳۴; ویژگیهاى آیات خدا ۳۵
- احکام ۱، ۲، ۳،۴، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۲۲: از آیات خدا ۳۳
- استیذان: احکام استیذان ۴، ۹، ۱۰، ۱۱
- اسلام: سهولت اسلام ۶; نقش اسلام ۷; ویژگیهاى اسلام ۶، ۸
- انبارداران: محدوده اختیارات انبارداران ۱۲
- انسان: تساوى انسان ها ۵
- برادر: خوردن از خانه برادر ۳، ۱۰
- برکت: زمینه برکت ۳۱
- بیمار: شخصیت بیمار ۵; محدوده اختیارات بیمار ۲، ۳، ۴
- بیماران: همسفرگى با بیماران ۱۹، ۳۸
- بیمارى: آثار بیمارى ۱، ۲۰
- پدر: خوردن از خانه پدر ۳، ۱۰
- تعقل: در آیات خدا ۳۵; زمینه تعقل ۳۴
- تغذیه: آداب تغذیه ۲۱، ۲۳; تغذیه جمعى ۲۱، ۲۲، ۲۳; تغذیه فردى ۲۱، ۲۲، ۲۳
- تکلیف: عوامل رفع تکلیف ۱
- جاهلیت: رسوم جاهلیت ۳۸
- حقوق: منشأ حقوق ۱۷، ۱۸
- خاله: خوردن از خانه خاله ۳، ۱۰
- خانواده: روابط خانوادگى ۱۹
- خانه: آداب ورود به خانه ۲۴، ۳۷، ۴۰; سلام هنگام ورود به خانه ۲۴، ۳۷، ۴۰
- خدا: برکت سلام خدا ۳۰; تعالیم خدا ۳۲; توصیه هاى خدا ۲۴; خیریت سلام خدا ۳۰; ویژگیهاى سلام خدا ۳۰
- خواهر: خوردن از خانه خواهر ۳، ۱۰
- خوردنیها: احکام خوردنیها ۲، ۳، ۴، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۲۲
- خویشاوندان: خوردن از خانه خویشاوندان ۱۴، ۲۲; محدوده اختیارات خویشاوندان ۱۴; همسفرگى با خویشاوندان ۲۱
- خویشاوندى: آثار خویشاوندى ۱۷، ۲۶; حقوق خویشاوندى ۱۴
- خیر: زمینه خیر ۳۱
- دایى: خوردن از خانه دایى ۳، ۱۰
- دوست: خوردن از خانه دوست ۴، ۱۳، ۱۵، ۲۲، ۳۹; محدوده استیذان از دوست ۱۵; محدوده اختیارات دوست ۱۳، ۱۵
- دوستى: آثار دوستى ۱۷، ۲۶; حقوق دوستى ۱۵
- دین: دن و عینیت ۸
- سلام : آثار سلام ۳۱; ارزش سلام ۲۹; اهمیت سلام ۲۵; برکت سلام ۲۷; تشریع سلام ۲۷; حقیقت سلام ۲۷
- عمو: خوردن از خانه عمو ۳، ۱۰
- عمه: خوردن از خانه عمه ۳، ۱۰
- فرزند: خوردن از خانه فرزند ۲، ۹; محدوده استیذان از فرزند ۹
- کلیدداران: حقوق کلیدداران ۱۶، ۱۸; محدوده اختیارات کلیدداران ۱۱، ۱۶
- کلیددارى: آثار کلیددارى ۱۸
- کور: شخصیت کور ۵; محدوده اختیارات کور ۲، ۳، ۴; همسفرگى با کوران ۱۹، ۳۸
- کورى: آثار کورى ۱، ۲۰
- لَنگ: شخصیت لَنگ ۵; محدوده اختیارات لَنگ ۲، ۳، ۴; همسفرگى با لَنگ ها ۱۹، ۳۸
- لَنگى: آثار لَنگى ۱، ۲۰
- مادر: خوردن از خانه مادر ۳، ۱۰
- مؤمنان: سلام مؤمنان ۳۱; فضایل مؤمنان ۲۹
- مستضعفان: حامى مستضعفان ۷
- مسلمانان: اهمیت اتحاد مسلمانان ۲۸; مسؤولیت اجتماعى مسلمانان ۲۸; همسفرگى مسلمانان ۲۱
- معاشرت: آداب معاشرت ۱۹، ۲۴، ۲۵، ۳۶، ۳۹، ۴۰; اهمیت آداب معاشرت ۲۶
- موکل: خوردن از خانه موکل ۴، ۱۱، ۱۲، ۳۶، ۳۹
- مهمانى: آداب مهمانى ۲۵
- وکیل: محدوده اختیارات وکیل ۱۲
- همسر: خوردن از خانه همسر ۲، ۹; محدوده استیذان از همسر ۹
- همسفرگى: موانع همسفرگى ۲۰
منابع