الشورى ٤٧
کپی متن آیه |
---|
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ مَا لَکُمْ مِنْ نَکِيرٍ |
ترجمه
الشورى ٤٦ | آیه ٤٧ | الشورى ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَرَدَّ»: (نگا: رعد / ، روم / ، شوری / ). «مِنَ اللهِ»: از سوی خدا. «لا مَرَدَّ مِنَ اللهِ»: اصلاً خدا آن را برنمیگرداند و آخرت را بهم نمیزند و دوباره جهان دنیا را برپای نمیدارد. «نَکِیرٍ»: انکار (نگا: حجّ / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِلَى رَبِّکَ يَوْمَئِذٍ... (۱)
يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ... (۰) لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ (۰)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى
- سنت الهى در روزى دادن به مردم : ((ينزل بقدر ما يشاء))
- شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى ، از نظرنزول و قسمت
- توضيحى راجع به ((قدير)) بودن خداى تعالى
- بررسى مفاد آيه ((و ما اصبكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم ....)) كه وجود ارتباط بينگناهان و مصائب دنيوى را افاده مى كند
- سه مطلبى كه از سياق آيه شريفه بدست مى آيد
- تفسيرى بى پايه براى آيه و وجه بى پايگى آن
- بيان آيات ((و من آياته الجوار فى البحر...)) كه كشتى ها را به عنوان يكى از آياتخداوند به ياد مى آورد
- دو تفسير ديگر در معنا مى آيد كه هر دو بى مورد و داراى تكلف اند
- صفات نيك مؤ منين : اجتناب از كبائر و فواحش ، گذشت ، دفع ظلم از يكديگر و...))
- معناى مشورت و آيه ((و اءمرهم شورى بينهم ))
- وجه اينكه در جمله ((و جزاء سيئة سيئه مثلها))عمل متقابل مظلوم در برابر ظالم را ((سيئه )) ناميد
- سه وجه در بيان ((انه لا يحب الظالمين ))
- مظلوم حق مقابله به مثل دارد گو اينكه صبر و گذشت فضيلتى برتر است
- وصف حال غير مؤ منين در روبرو شدن با عذاب الهى
- معناى جمله ((ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم و اهليهم )) و اينكه گوينده آن كيانند و دركجا آن را مى گويند
- مفاد جمله : ((يوم لا مرد له من الله )) درباره قيامت
- توبيخ انسان متنعم سرگرم به دنيا
- چند روايت درباره تقدير روزى از جانب خداوند سبحان
- بيان سه اشكال در رابطه با ((ما اءصابكم ...)). و مفاد روايات مربوط به آن
- بيان رواياتى در ارتباط با ((يهب لمن يشاء اناثا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ «47»
پيش از آنكه روزى فرا رسد كه از جانب خداوند بازگشتى برايش نباشد، پروردگارتان را اجابت كنيد. در آن روز براى شما هيچ پناهگاهى نيست و شما را هيچ قدرت انكار نيست.
نکته ها
در اينكه مراد از «يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ» چيست؟ دو احتمال وجود دارد:
الف: گناهكار بازگشتى به دنيا ندارد.
ب: آن روز قطعى است و قابل تجديد نظر نيست.
جلد 8 - صفحه 423
پیام ها
1- آنچه انسان را از خسارت حفظ مىكند پيروى از انبياست. (در آيات قبل سخن از خاسرين بود، در اين آيه مىفرمايد: درمانش اطاعت خداوند است.
«اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ»
2- اجابت دستورات خدا، سبب پرورش ماست پس سخن مربى را گوش كنيم.
«اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ»
3- ربوبيّت خداوند نسبت به انسان، مقتضى پاسخگويى به دعوت اوست.
«اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ»
4- علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد. (فرصتها و امكانات را از دست ندهيم) «مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ (47)
و چون مآل حال اهل ضلال عقاب و نكال است، پس:
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ: اجابت كنيد اى بندگان امر پروردگار خود را، يعنى قبول امر او نمائيد به يگانگى او اقرا و احكام او را پيروى نمائيد، مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ: پيش از آنكه بيايد، يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ: روزى كه باز گردانيدن نيست مر آنان را از خدا بلكه البته واقع شود، چه حق سبحانه به وقوع آن حكم فرموده، پس آمدن قيامت چارهاى نباشد. ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ: نيست شما را هيچ پناهى و گريزگاهى در آن روز تا ملتجى به آن شويد و از عذاب برهيد، وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ: و نيست شما را هيچ انكارى در آنچه كرده باشيد، يعنى منكر اعمال خود نخواهيد شد زيرا حفظه و كرام الكاتبين در صحيفه اعمال ثبت و اعضاء و جوارح شما نيز بر آن گواهى خواهند داد، پس چگونه انكار آن ممكن باشد.
تنبيه:
آيه شريفه آگاهى است معاندين احكام اسلامى و متمردين از فرامين سبحانى را، كه اجابت كنيد دعوت الهى را به اسلام و ايمان و پيروى احكام قرآن پيش از آمدن قيامت، آن روزى كه محقق الوقوع، و نيست شما را هيچ پناه و گريزگاهى آن روز، و نيست شما را هيچ انكارى در آنچه كردهايد به جهت
جلد 11 - صفحه 442
ثبت در صحيفه اعمال و شهادت اعضاء و جوارح بر آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ (46) اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ (47) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ (48) لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ (49) أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (50)
ترجمه
و نباشد براى آنها دوستانى كه يارى كنند ايشانرا جز خدا و هر كه را گمراه كند خدا پس نباشد براى او هيچ راهى
اجابت كنيد پروردگارتان را پيش از آنكه بيايد روز كه نباشد باز گردانيدنى براى آن از خدا نيست براى شما هيچ پناهى در چنين روزى و نباشد براى شما هيچ انكارى
پس اگر روى گرداندند پس نفرستاديم ترا بر آنها نگهبان نيست بر تو جز رسانيدن و همانا ما چون بچشانيم انسانرا از خودمان رحمتى شاد ميشود بآن و اگر برسد آنها را بدى بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان پس همانا انسان سخت ناسپاس است
مر خدا را است پادشاهى آسمان و زمين مىآفريند آنچه را ميخواهد ميبخشد به هر كه بخواهد دختران و ميبخشد به هر كه بخواهد پسران
يا جمع ميكند براى آنها پسران و دختران را و ميگرداند هر كه را ميخواهد بىفرزند همانا او داناى توانا است.
تفسير
خداوند متعال متعرّض حال ستمكاران سابق الذكر شده كه آنها يارانى ندارند نه از جنس معبودهاى باطل و نه از سنخ رؤساء جاهل كه در دنيا عبادت و اطاعت آنها را مينمودند كه بتوانند با آنها يارى نمايند در آخرت و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و كسيكه خدا با او يارى ننمايد و بحال ضلالت و گمراهى او را واگذار فرمايد راهى بسعادت و طريقى بجنّت براى او نيست و نخواهد بود و بعدا خطاب ببندگان فرموده آنها را امر باجابت دعوت پيغمبر باسلام مينمايد پيش از روز كه تقديم و تأخيرى در آنروز بحكم خدا روى نميدهد و تخلّف در آنروز از حكم خدا نميتوان نمود و رجوع و بازگرداندنى در آنروز بحكم خدا براى كسى بدنيا نيست كه آن روز قيامت است و مردم ملجأ و پناهى در مقابل اراده الهيه ندارند و نميتوانند اشكال و اعتراضى بحكم خدا
جلد 4 صفحه 589
كنند و تغيير و تبديلى در آن دهند يا انكار نمايند عمليّات خودشان را در دنيا چون در نامه اعمالشان ثبت است و جوارحشان بر آنها شهادت ميدهند و پس از اين خداوند خطاب به پيغمبر خود فرموده ميفرمايد پس اگر آنها اعراض نمودند و رو گردان شدند از اجابت دعوت و اطاعت احكام خدا مسئوليّتى براى تو نيست و نبايد از اين باب كدورتى در خاطرت راه يابد چون ما تو را حافظ و نگهبان و نگهدار آنها مانند چوپان كه نگهدار گوسفندان از تفرّق است قرار نداديم و باين منظور نفرستاديم بر آنها بر عهده تو نيست جز ابلاغ پيام ما بطورى كه بفهمند تكليف خودشان را براى اتمام حجّت و تكميل لطف و رحمت ولى انسان وقتى مشمول رحمت و نعمت الهى گشت مسرور و مغمور در آن ميگردد و از ياد خدا طبعا غافل ميشود و اگر بلا و محنت و ضرر و زحمت باو رسد با آنكه مستند بأعمال بد خود او است كفران نعمت و شكايت از مصيبت ميكند و چون رحمت و نعمت از خدا هميشگى و بلا و محنت اتفاقى است شرطيّه اولى مصدّر به اذا و ثانيه به ان شده است و چون تمام اختيارات و تصرفات در مملكت وجود با ذات اقدس واجب الوجود است كه مالك حقيقى و صاحب اختيار واقعى است نعمت و بلا را بموقع و محلّ قسمت ميكند و هر چه بخواهد خلق ميفرمايد و هر چه نخواهد نميفرمايد بهر كس بخواهد فقط دختر ميدهد و بهر كه بخواهد فقط پسر ميدهد و بهر كه بخواهد هم دختر ميدهد هم پسر و هر كه را بخواهد هيچ ندهد نميدهد و تمام اين امور بمقتضاى حكمت و مصلحت است چون خداوند عالم بضمائر بندگان و سرائر و خفاياى امور ايشان است و خير و صلاح آنها را ميداند و ميخواهد و ميتواند بآنها ايصال فرمايد و ميفرمايد و جاى چون و چرا در كار خداوند رحيم حكيم عليم قدير نيست و اينكه بدوا ذكر اناث مقدّم بر ذكور شده ظاهرا براى دلخوشى پدران و مادران دختردار است باين تقديم در مقام ذكر مواهب و نعم و رعايت سجع و تأخير اخير بمراعات واقع و تعديل در تعبير است و اينكه از جمع بين آن دو بتزويج تعبير شده ظاهرا براى آنستكه آنها دو صنفند كه هر جا جمع شوند جفت يكديگر ميباشند و اين قبيل تعبيرات در كلام عرب معمول است چنانچه در فارسى هم ميگويند خوب و بد را با هم جفت كرده ميفروشند.
جلد 4 صفحه 590
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
استَجِيبُوا لِرَبِّكُم مِن قَبلِ أَن يَأتِيَ يَومٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللّهِ ما لَكُم مِن مَلجَإٍ يَومَئِذٍ وَ ما لَكُم مِن نَكِيرٍ (47)
اجابت كنيد فرمايشات پروردگار خود را از پيش از آنكه بيايد روزي که بازگشت از براي او نيستيد و نخورد هم ندارد از پروردگار نيست از براي شما پناهگاهي در آن روز و نيست
جلد 15 - صفحه 507
که بتوانيد انكار كنيد.
استَجِيبُوا لِرَبِّكُم خطاب بجميع افراد امت است از جن و انس تا دامنه قيامت و استجابت بر پروردگار اجابت داعي الهي است چنانچه ميفرمايد از قول مؤمنين جن يا قَومَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغفِر لَكُم مِن ذُنُوبِكُم وَ يُجِركُم مِن عَذابٍ أَلِيمٍ وَ مَن لا يُجِب داعِيَ اللّهِ فَلَيسَ بِمُعجِزٍ فِي الأَرضِ وَ لَيسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَولِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ- احقاف آيه 30 و 31- و داعي الي اللّه پيغمبران و ائمه هدي و علماء اعلام و وعاظ و ساير دعات الهيهاند و اجابت آنها قبول فرمايشات آنها و اطاعت اوامر آنها و انتهاء از منهيات آنها است.
مِن قَبلِ أَن يَأتِيَ يَومٌ بعضي گفتند يوم وفات و رحلت و موت است که ساعتي تأخير نميافتد هر چه بگويد لَو لا أَخَّرتَنِي إِلي أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُن مِنَ الصّالِحِينَ- منافقون آيه 10- جواب داده ميشود وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ- اعراف آيه 32- و بعضي گفتند يوم القيمة است که هر چه بگويند رَبَّنا أَخرِجنا نَعمَل صالِحاً غَيرَ الَّذِي كُنّا نَعمَلُ جواب داده ميشوند أَ وَ لَم نُعَمِّركُم ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ- فاطر آيه 34- و كيف کان هر چه باشد.
لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللّهِ لكن ظاهر اينست که مراد يوم القيمة است زيرا «لا مردّ له» آن روز است و الا بعد الموت ممكن است برگردند به دنيا چنانچه در زمان ظهور حضرت بقية اللّه و در دوره رجعت بسياري برميگردند بدنيا نيك و بد در امم سابقه هم بوده مثل حضرت عزير و مثل هفتاد نفر که با موسي در ميقات رفتند که ميفرمايد وَ إِذ قُلتُم يا
جلد 15 - صفحه 508
مُوسي لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي نَرَي اللّهَ جَهرَةً فَأَخَذَتكُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنتُم تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثناكُم مِن بَعدِ مَوتِكُم لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ- بقره آيه 52- ما لَكُم مِن مَلجَإٍ يَومَئِذٍ پناهگاهي از براي آنها نيست و كسي که آنها را از عذاب الهي پناه دهد ندارند.
وَ ما لَكُم مِن نَكِيرٍ بعضي گفتند مراد از نكير تغيير دهنده عذاب است و بعضي گفتند مراد نصير است که جلوگير از عذاب باشد و شايد مراد انكار كننده باشد که انكار كردار آنها را بكند از شرك و كفر و ظلم و ساير افعال و اعمال آنها زيرا شهود در قيامت بسيار است بالاخص اعضاء و جوارح آنها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- از آنجا که در آیات گذشته گوشهای از مجازات دردناک و هول و وحشت کافران و ظالمان منعکس شده، در اینجا روی سخن را به همه مردم کرده، به آنها هشدار میدهد پیش از آنکه گرفتار چنان سرنوشت شومی شوند دعوت پروردگارشان را اجابت کرده به راه حق باز آیند.
میفرماید: «دعوت پروردگار خویش را اجابت کنید پیش از آن که روزی فرا رسد که دیگر بازگشتی برای آن در برابر اراده پروردگار نیست» (اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ).
و اگر تصور کنید در آن روز پناهگاهی جز سایه لطف او، و مدافعی جز رحمت او وجود دارد اشتباه است، چرا که «در آن روز برای شما نه ملجأ و پناهی است (که در برابر عذاب الهی پناهتان دهد) و نه یار و یاوری» که از شما دفاع کند (ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ).
نکات آیه
۱ - خداوند، فراخوان انسان ها به اجابت دعوت خویش (استجیبوا لربّکم)
۲ - ربوبیت خداوند، نسبت به انسان ها و تدبیر امور آنان، مقتضى پاسخ گویى انسان به دعوت او (استجیبوا لربّکم)
۳ - زندگانى محدود دنیا، تنها فرصت انسان براى هدایت و اجابت دعوت الهى است. (استجیبوا لربّکم من قبل أن یأتى یوم لا مردّ له من اللّه)
۴ - بهره گیرى از فرصت ها و امکانات دنیوى، جهت تهیه ره توشه حیات اخروى، امرى بایسته و ضرورى است. (استجیبوا لربّکم من قبل أن یأتى یوم لامردّ له)
۵ - بى توجهى به روز قیامت و غفلت از پایان یافتن فرصت انجام تکالیف، عامل اساسى در ترک دستورات الهى است. (استجیبوا لربّکم من قبل أن یأتى یوم لامردّ له) ذکر «من قبل أن یأتى» مى تواند اشاره به آن داشته باشد که انسان ها، چنانچه به روز قیامت توجه کنند به اجابت دعوت الهى روى خواهند آورد.
۶ - انسان ها، در معرض غفلت نسبت به روز قیامت (من قبل أن یأتى یوم لامردّ له من اللّه) تأکید خداوند، درباره حقیقت روز قیامت، مى تواند از آن جهت باشد که بسیارى از مردم نسبت به این امر مهم غافل اند.
۷ - اراده خداوند، نسبت به برپایى قیامت، قاطع و غیرقابل تجدید نظر است. (من قبل أن یأتى یوم لا مردّ له من اللّه) «لا» در «لامردّ له من اللّه» براى نفى جنس است. و «مردّ» مصدر میمى و به معناى بازگرداندن مى باشد. منظور این است که برپایى قیامت، امرى قطعى و تجدید نظر در آن غیر ممکن است.
۸ - قیامت، صحنه بى پناهى و بى یاورى انسان ها است. (ما لکم من ملجإ یومئذ)
۹ - انکار و پرده پوشى گناهان در قیامت، امکان ندارد. (و ما لکم من نکیر) «نکیر» - چنان که برخى گفته اند - مصدر و به معناى «انکار» است.
موضوعات مرتبط
- آخرت: تحصیل توشه آخرت ۴
- امکانات دنیوى: استفاده از امکانات دنیوى ۴
- انسان: بى پناهى اخروى انسان ها ۸; غفلت انسان ها ۶
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۲; اجابت دعوتهاى خدا ۲، ۳; حتمیت اراده خدا ۷; دعوت به اجابت خدا ۱; دعوتهاى خدا ۱
- زندگى: نقش زندگى دنیوى ۳
- عصیان: عوامل عصیان ۵
- غفلت: آثار غفلت از پایان فرصت ۵; آثار غفلت از قیامت ۵; غفلت از قیامت ۶
- فرصت: اهمیت استفاده از فرصت ۴
- قیامت: بى پناهى در قیامت ۸; تکذیب گناه در قیامت ۹; حتمیت قیامت ۷; ظهور حقایق در قیامت ۹; ویژگیهاى قیامت ۸، ۹
- هدایت: فرصت هدایت ۳
منابع