القدر ٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ‌ أَلْفِ‌ شَهْرٍ

ترجمه

شب قدر بهتر از هزار ماه است!

شب قدر از هزار ماه بهتر است
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
شب قدر از هزار ماه بهتر و بالاتر است.
شب قدر، بهتر از هزار ماه است.
شب قدر بهتر از هزار ماه است.
شب قدر بهتر از هزار ماه [عادی‌] است‌
شب قدر بهتر از هزار ماه است- كه در آن شب قدر نباشد-.
شب قدر شبی است که از هزار ماه بهتر است.
شب قدر از هزار ماه بهتر است.
شب قدر بهتر است از هزار ماه‌

The Night of Decree is better than a thousand months.
ترتیل:
ترجمه:
القدر ٢ آیه ٣ القدر ٤
سوره : سوره القدر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلْفِ شَهْرٍ»: هزار ماه. مراد تکثیر است نه تعیین و تحدید (نگا: بقره / ، انفال / .


نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۳:

حسن بن على علیه‌السلام فرماید: پیامبر بنى‌امیه را بر منبر خود دید، از این عمل آن‌ها بدش آمد سپس سوره کوثر و این آیات براى او نازل گردید و بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بنى‌امیه زمام امور را بدست گرفتند.[۱]

محمد بن یعقوب کلینى بعد از هفت واسطه از امام صادق علیه‌السلام روایت کند که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواب دید که بنى‌امیه بعد از خودش بر منبرش بالا مى روند و مردم را به قهقرى و گمراهى می‌خوانند.

از خواب بیدار شد در حالتى که محزون و غمگین بود، جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله چرا محزونى؟، پیامبر خواب خود را براى جبرئیل بیان داشت. جبرئیل به آسمان رفت پس از لحظه اى آیات ۲.۵ و ۲.۶ و ۲.۷ سوره شعراء و این آیات را براى او نازل گردانید و خداوند شب قدر را براى رسول خود بالاتر از هزار ماه خلافت بنى‌امیه گردانید.[۲]

یوسف بن مازن الراسینى گوید: وقتى که امام حسن علیه‌السلام با معاویه صلح نمود، جماعتى زبان به سرزنش گشودند و به امام گفتند: با این عمل روى ما را سیاه کردى. امام فرمود: مرا ملامت نکنید بلکه مصلحت چنین بوده است و من از جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: در خواب دیدم که بنى‌امیه بر منبر من یکى پس از دیگرى خطبه می‌خوانند، من از این خواب دلتنگ شدم و غمگین بودم تا این که جبرئیل آمد و مرا تسلى داد و سوره کوثر و سوره قدر را بر من از جانب خداوند نازل کرد و به من باز نمود که عبادت شب قدر بالاتر از مدت خلافت بنى‌امیه است.[۳]

یوسف بن سعد گوید: پیامبر خواب دید بنى‌امیه بر روى منبر او مى جهند مانند جهیدن میمون از دیدن این خواب غضبناک به نظر می‌رسید تا این که سوره قدر نازل گردید و پیامبر بعد از دیدن این خواب تا زنده بود، خندان نمى گردید.[۴]

(باید دانست که صلح امام حسن علیه‌السلام با معاویه در سال ۴. هجرى اتفاق افتاد و انقراض و سرنگون شدن خلافت بنى‌امیه در سال ۱۳۲ هجرى واقع شد و با این حساب مدت سلطنت و خلافت بنى‌امیه ۹۲ سال خواهد شد که از هزار ماه بیشتر است ولى اگر مدت خلافت عبدالله بن زبیر را که در حجاز و اطراف آن و در کوفه در طول سلطنت بنى‌امیه بوده و قریب هشتاد سال و هشت ماه به طول انجامید، خارج سازیم طول خلافت بنى‌امیه ۸۳ سال و چهار ماه خواهد گردید که درست همان هزار ماه خواهد بود.) مجاهد گوید: پیامبر درباره مردى از بنى‌اسرائیل براى مسلمین صحبت به میان آورد و از او تعریف می‌نمود که هزار ماه سلاح و اسلحه پوشید و در راه خدا به جهاد پرداخت. مسلمین از این موضوع به تعجب افتادند سپس این آیات نازل گردید و فهمانید که عبادت در یک شب قدر از پوشیدن سلاح آن مرد و جهاد در هزار ماه برتر و بالاتر است.[۵]

باز مجاهد گوید که در میان قوم بنى‌اسرائیل مردى بود که شب‌ها تا صبح به عبادت مى پرداخت و روز با دشمنان دین تا به شب به جهاد و پیکار مى گذرانید و این عمل او هزار ماه طول کشید و خداوند این سوره را نازل فرمود و تذکر داد که عمل یک شب قدر از این اعمال بالاتر است.[۶]

على بن عروة گوید: چهار نفر در قوم بنى‌اسرائیل بودند که هشتاد سال خداوند را عبادت نمودند و کوچکترین گناهى نیز از آن‌ها سر نزد، اینان عبارت بودند از: ایوب و زکریا و حزقیل بن عجوز و یوشع بن نون، اصحاب رسول خدا از این عبادت به شگفت آمدند تا این که جبرئیل آمد و این سوره را نازل نمود و فرمود: که عبادت یک شب قدر از این عبادات بالاتر است.[۷]

انس مالک گوید: سبب نزول این سوره چنین بوده که مدت عمر امت رسول خدا صلی الله علیه و آله را به او عرضه کردند و نسبت به طول عمر امت هاى سلف کمتر بود. این مقدار عمر در نظر پیامبر کم آمد. خداوند با نزول این سوره به پیامبر خویش فرمود: اگر طول عمر این امت اندک است بر طاعت یک شب آنان ثواب بسیار زیاد دهم تا یک شب قدر آن بهتر از عبادت هزار ماه باشد.[۸]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ «2» لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ «3»

و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است.

نکته ها

كلمه «قدر» در قرآن، در چند معنا به كار رفته است:

الف) مقام و منزلت. چنانكه مى‌فرمايد: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» «2»* آن گونه كه بايد، مقام و منزلت الهى را نشناختند.

ب) تقدير و سرنوشت. چنانكه مى‌فرمايد: «جِئْتَ عَلى‌ قَدَرٍ يا مُوسى‌» «3» اى موسى تو بنا بر تقدير (الهى به اين مكان مقدّس) آمده‌اى.


«1». وسائل الشيعه، ج 10، ص 360.

«2». انعام، 91.

«3». طه، 40.

جلد 10 - صفحه 545

ج) تنگى و سختى. چنانكه مى‌فرمايد: وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ‌ ... «1» كسى كه رزق و روزى بر او تنگ و سخت شود ...

دو معناى اول در مورد «لَيْلَةِ الْقَدْرِ» مناسب است، زيرا شب قدر، هم شب با منزلتى است و هم شب تقدير و سرنوشت است.

هستى، حساب و كتاب و قدر و اندازه دارد. «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «2» هيچ چيز نيست مگر آنكه خزانه آن نزد ماست و جز به مقدار تعيين شده فرونمى‌فرستيم. حتّى مقدار نزول باران از آسمان حساب شده است. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ» «3» نه تنها باران، بلكه هر چيز نزد او اندازه دارد. «وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» «4» چنانكه خورشيد و ماه، از نظر حجم و وزن و حركت و مدار آن حساب و كتاب دقيق دارد. و «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ» «5»

خداوند در شب قدر، امور يك سال را تقدير مى‌كند، چنانكه قرآن در جايى ديگر مى‌فرمايد:

«فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» «6» در آن شب، هر امر مهمّى، تعيين و تقدير مى‌شود. بنابراين، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پيامبر نيست، بلكه در هر رمضان، شب قدرى هست كه امور سال آينده تا شب قدر بعدى، اندازه‌گيرى و مقدّر مى‌شود.

بيدار بودن شب قدر و احياى آن با دعا و نماز و قرآن، مورد سفارش پيامبر و اهل بيت آن حضرت بوده است و در ميان سه شب، بر شب بيست و سوم تأكيد بيشترى داشته‌اند.

چنانكه شخصى از پيامبر پرسيد: منزل ما از مدينه دور است، يك شب را معيّن كن تا به شهر بيايم. حضرت فرمود: شب بيست و سوم به مدينه داخل شو. «7»

امام صادق عليه السلام در حالى كه بيمار بودند، خواستند كه شب بيست و سوم ايشان را به مسجد ببرند «8» و حضرت زهرا عليها السلام در اين شب، با پاشيدن آب به صورت بچه‌ها، مانع خواب آنها مى‌شدند. «9»

در روايات آمده است كه دهه آخر ماه رمضان، پيامبر بستر خواب خود را جمع نموده و ده شب را احيا مى‌داشت. «10»

در حديثى طولانى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم كه حضرت موسى عليه السلام به خدا عرض كرد:

خدايا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: «قربى لمن استيقظ ليلة القدر»، قرب من، در بيدارى‌


«1». طلاق، 7.

«2». حجر، 21.

«3». مؤمنون، 18.

«4». رعد، 8.

«5». الرّحمن، 5.

«6». دخان، 4.

«7». وسائل‌الشيعه، ج 3، ص 307.

«8». بحار الانوار، ج 95، ص 169.

«9». بحار الانوار، ج 94، ص 10.

«10». تفسير مجمع البيان.

جلد 10 - صفحه 546

شب قدر است.

عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: «رحمتى لمن رحم المساكين ليلة القدر»، رحمت من در ترحّم بر مساكين در شب قدر است.

گفت: خدايا، جواز عبور از صراط مى‌خواهم. پاسخ آمد: «ذلك لمن تصدق بصدقة ليلة القدر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.

عرض كرد: خدايا بهشت و نعمت‌هاى آن را مى‌طلبم. پاسخ آمد: «ذلك لمن سبح تسبيحة فى ليلة القدر»، دستيابى به آن، در گرو تسبيح گفتن در شب قدر است.

عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلك لمن استغفر فى ليلة القدر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.

در پايان گفت: خدايا رضاى تو را مى‌طلبم. پاسخ آمد: «رضاى لمن صلى ركعتين فى ليلة القدر»، كسى مشمول رضاى من است كه در شب قدر، نماز بگذارد. «1»

از وقايع عجيب تاريخى، ضربت خوردن حضرت على عليه السلام در شب قدر، در محراب عبادت و به هنگام نماز است. آرى، اشرف خلق خدا، در اشرف مكان‌ها و اشرف زمان‌ها، در اشرف حالات، شهيد شد.

شب جايگاه ويژه‌اى در مسائل معنوى دارد كه به چند مورد اشاره مى‌كنيم:

خداوند براى اهداى تورات، حضرت موسى را به مناجات شبانه فراخواند: «أَرْبَعِينَ لَيْلَةً» «2»*

قرآن، زمان مناسب براى استغفار را، هنگام سحر مى‌داند: «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» «3»

عروج پيامبر به آسمان، به هنگام شب بود. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» «4»

پيامبر مأمور بود كه مناجات و عبادات شبانه داشته باشد. «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ» «5»، «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا» «6»

خداوند از عابدان در شب ستايش مى‌كند. «يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ» «7» و به تسبيح در


«1». وسائل الشيعه، ج 8، ص 20.

«2». بقره، 51.

«3». ذاريات، 18.

«4». اسراء، 1.

«5». اسراء، 79.

«6». مزّمل، 2.

«7». آل‌عمران، 113.

جلد 10 - صفحه 547

شب سفارش مى‌كند. «وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا» «1»

خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر يك بار سوگند ياد كرده است ولى به هنگام سحر سه بار. «وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ» «2»، «وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» «3»، «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» «4»

طول شب قدر، يك شب كامل كره زمين است كه 24 ساعت مى‌شود، نه آنكه مخصوصِ مكان خاصّى همچون مكّه و آن هم به ميزان 8 ساعت شب آن منطقه باشد. چنانكه مراد از روز عيد فطر، يك روز كامل كره زمين است كه شامل همه نقاط و مناطق مى‌شود.

تقارن شب تقدير بشر با شب نزول قرآن، شايد رمز آن باشد كه سرنوشت بشر، وابسته به قرآن است. اگر پيرو قرآن باشد، سعادت و رستگارى و اگر دور از قرآن باشد، شقاوت و بدبختى براى او رقم مى‌خورد.

ابوذر مى‌گويد: به رسول خدا عرضه داشتم آيا شب قدر در عهد انبيا بوده و امر بر آنان نازل مى‌شده و پس از آنكه از دنيا مى‌رفتند، نزول امر در آن شب تعطيل مى‌شده است؟ حضرت فرمودند: شب قدر تا قيامت هست. «5»

شايد رمز اينكه شب قدر مخفى است، آن باشد كه مردم شب‌هاى متعدّد را به عبادت بپردازند، كسانى كه يك شبِ آنرا درك كردند مغرور نشوند و كسانى كه آنرا درك نكردند، از باقى شب‌ها مأيوس نشوند.

در روايات آمده است: «العمل الصالح فيها خير من العمل فى الف شهر ليس فيها ليلة القدر» «6» كار نيك در شب قدر، بهتر از كار نيك در هزار ماه بدون شب قدر است.

پیام ها

1- براى امور مقدّس، زمان مقدّس انتخاب كنيد. «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»

2- زمان‌ها يكسان نيست، بعضى زمان‌ها بر بعضى ديگر برترى دارد. «لَيْلَةِ الْقَدْرِ


«1». انسان، 26.

«2». تكوير، 17.

«3». مدّثر، 33.

«4». فجر، 4.

«5». تفسير برهان.

«6». من لايحضر، ج 2، ص 158.

جلد 10 - صفحه 548

خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ «3»

بعد بيان فضيلت شب قدر را فرمايد كه:

لَيْلَةُ الْقَدْرِ: شب قدر خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ: بهتر است از هزار ماه.

نزول سوره مباركه- در كتاب كافى- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد كه بنى اميه بالا مى‌روند بر منبر آن حضرت بعد از او (به روايتى بوزينگان بر منبر او بالا مى‌روند) حضرت غمناك و محزون شدند. جبرئيل نازل شد و از حضرت پرسيد چه شده تو را غمناك و محزون مى‌بينم؟ فرمود ديشب خواب ديدم بنى اميه بالا مى‌روند بر منبر من، بعد از من و مردم را گمراه مى‌كنند از صراط حق به قهقرا.

جبرئيل عروج به آسمان كرد و در مراجعت آيه و سوره نازل نمود «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ. وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ. لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» خدا قرار داد شب قدر را براى پيغمبر بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميه‌ «1». اقوال ديگر هم نقل شده.

تنبيه- بيان شب قدر- به اتفاق محدثين و احاديث آل عصمت عليهم السّلام و فتواى حجج اسلامى از متقدمين و متأخرين در ماه مبارك رمضان است و از سه شب آن خارج نيست: نوزدهم، بيست و يكم، بيست و سيم. و تأكيد در شب بيست و سيم بيشتر شده است. و ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه رسول خدا چون دهه آخر ماه رمضان مى‌رسيد، ازار محكم مى‌بست و از زنان دورى و همه شب احيا مى‌كرد به عبادت، و از كارها كناره مى‌نمود و تمام‌


«1» الفروع من الكافى (چ سوم بيروت) ج 4، ص 159، روايت 10. و بحار الانوار، چ جديد، ج 97، باب ليلة القدر ص 8 روايت 10 بنقل از مجالس شيخ.

جلد 14 - صفحه 292

شب مشغول به عبادت مى‌شد «1».

در من لا يحضره الفقيه- ابن بابويه (رحمه اللّه) از على بن حمزه روايت نموده كه من خدمت حضرت صادق عليه السّلام نشسته بودم. ابو بصير گفت:

فدايت شوم كدام شب اميد توان داشت كه ليلة القدر است؟ فرمود آنشب بيست و يكم يا شب بيست و سوم است‌ «2». و از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است من قام ليلة القدر ايمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه. هر كه شب قدر را به پاى دارد و مؤمن باشد و معتقد؛ به روز جزا، حق سبحانه گناه او را بيامرزد «3».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ «1» وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ «2» لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ «3» تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ «4»

سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ «5»

ترجمه‌

همانا ما نازل نموديم آنرا در شب قدر

و چه ميدانى تو كه چيست شب قدر

شب قدر بهتر است از هزار ماه‌

نازل ميشوند فرشتگان و روح مقدس در آن باذن پروردگارشان براى هر كارى‌

سلامتى و سلام است آن شب تا طلوع صبح صادق.

تفسير

مستفاد از روايات معتبره منقوله از ائمه اطهار عليهم السلام آنست كه خداوند نازل فرموده معانى قرآن را يكباره در بيت المعمور كه مسجد ملائكه و اشرف بقاع آسمان است و ظاهرا مراد نزول آن باشد چنانچه فرموده نزّله على قلبك بر قلب مبارك پيغمبر خاتم در ماه رمضان المبارك چون فرموده شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن در شب قدر كه مسلّما از ماه رمضان بيرون نيست و ظاهرا يكى از سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم آن ماه است و اقوى و اظهر آنست كه شب بيست و سوم باشد و از باطن قلب مبارك جارى شده است بر ظاهر لسان آن حضرت بتوسط جبرئيل امين بوحى الهى هر گاه خدمت رسيده و خوانده است الفاظ آنرا بتدريج براى حضرت در مدت بيست سال و لذا خداوند منّان ميفرمايد ما نازل نموديم قرآن را در شب قدر و براى اهميّت قدر و شرف و منزلت آن شب ميفرمايد و چه ميدانى تو اى رسول اكرم كه چيست شب قدر و نيز مستفاد از روايات معتبره آنست كه شب قدر خوانده شده براى آنكه در آن شب مقدّر ميگردد از طرف خداوند


جلد 5 صفحه 414

مقدّرات بندگان از خير و شرّ و سعادت و شقاوت و ضيق و وسعت و غيرها در هر سال چنانچه مقدّر شده تمام امور بندگان تا روز قيامت حتى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين او در آن شب در بدو خلقت و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد كه بنى اميه بر منبر او بعد از او بالا ميروند و مردم را گمراه و از دين برميگردانند پس صبح نمود در حال حزن و اندوه پس جبرئيل نازل شد و سبب آن را سؤال نمود و حضرت خواب خود را بيان فرمود و او اظهار بى‌اطلاعى نمود و عروج بآسمان كرد و فورا نزول نمود با چند آيه از قرآن براى انس حضرت بآن آيات كه تسليت آميز بود و اين سوره كه دلالت دارد بر آنكه يك شب قدر براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميّه است و باين معنى روايات ديگرى هم وارد شده و قمّى ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواب ديد كه بوزينه چندى بر منبر او بالا ميروند پس مغموم شد و خداوند نازل فرمود سوره قدر را كه در آن ذكر شده يك شب قدر بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميّه است كه در آن شب قدر نباشد و ظاهرا مراد آن باشد كه يك شب قدر كه در آن عبادت خدا شود نفعش براى انسان بيشتر از هزار ماه سلطنت جور است چون لذت سلطنت بالاخره تمام ميشود و وبالش دامنگير ميگردد و ثواب عبادت باقى و برقرار خواهد بود يا مراد آنستكه عبادت يك شب قدر ثوابش بيشتر از عبادت هزار ماه است كه در آن شب قدر نباشد چون با قطع نظر از روايات سابقه اين معنى اقرب در نظر است و در حديثى از امام صادق عليه السّلام بآن تصريح شده و اراده هر دو معنى هم بنابر اصل جواز استعمال لفظ در بيشتر از يك معنى كه مكرّر بيان شده خصوصا در قرآن مانعى ندارد و ثواب احياء شب قدر بعبادت و نماز و دعا بسيار است و در كتب ادعيه مفصّلا اعمال آن ذكر شده و قول خداوند حم و الكتاب المبين انّا انزلناه في ليلة مباركة انّا كنّا منذرين فيها يفرق كلّ امر حكيم در سوره دخان گذشت كه بشب قدر و تقدير امور در آن شب از ائمه اطهار تفسير شده و آن مؤكّد معناى اين سوره است خلاصه آنكه شب پر خير و بركتى است كه نبايد از آن غافل بود و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند آيا شما شب قدر را ميشناسيد فرمود چگونه نميشناسيم با آنكه ملائكه گرد ما


جلد 5 صفحه 415

ميگردند در آنشب و نيز نقل نموده كه ملائكه و روح القدس نازل ميشوند بر امام زمان و تسليم مينمايند بآن حضرت آنچه را كه نوشته‌اند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه روح بزرگتر از جبرئيل است و جبرئيل از ملائكه و روح خلقى بزرگتر از ملائكه است مگر خداوند نميفرمايد نازل ميشوند ملائكه و روح و در روايات ديگرى هم از اين معنى تأييد شده و بنابر اين شايد مراد از روح همان روان پاك و مقدّسى باشد كه از حق در شب قدر بر انبيا و اوليا افاضه شده و همه ساله در آن شب تقويت ميگردد و بواسطه آن روح آن ذوات مقدّسه وسائط فيض الهى بر بندگان ميباشند ولى مفسّرين روح را بجبرئيل تفسير نموده‌اند و نكته تخصيص او را بذكر در كلام الهى عظمت مقام او دانسته‌اند در هر حال نزول آن ذوات كثير البركات بدستور الهى بزمين براى تقدير امور خلق و تنظيم احوال و ارزاق و آجال بندگان و نازل نمودن خير و بركت و رحمت و مغفرت و سعادت و سلامت است در آن شب بر حسب استعداد و قابليّت افراد عباد و اعمال خيرى كه در آن شب از ايشان صادر شده و تنزّل در اصل تتنزّل بوده و براى تخفيف يك تاء حذف شده و من كلّ امر بمعناى بكل امر است و آن شب شب تحيّت و سلام از ملائكه بر امام زمان و نزول سلامتى از شرور و بليّات و آفات براى اهل ايمان است تا طلوع صبح صادق چنانچه از نقل قمّى ره و غيره استفاده ميشود و ظاهرا وقف بايد بر من كلّ امر شود كه آخر آيه است و كلام آنجا تمام ميشود ولى قرّاء اهل سنّت علامت وقف را در سلام گذارده‌اند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره انا انزلناه في ليلة القدر را بلند بخواند مانند كسى است كه شمشير كشيده در راه خدا و كسيكه آنرا آهسته بخواند مانند كسى است كه در خون خود غوطه‌ور شود در راه خدا و كسيكه ده مرتبه آنرا بخواند خداوند هزار گناه از گناهان او را محو فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 416

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن‌ أَلف‌ِ شَهرٍ «3»

اشكال‌: هزار ماه‌ تقريبا هشتاد و سه‌ سال‌ و چهار ماه‌ ميشود و ‌هر‌ سالي‌ يك‌ ليلة القدر دارد چگونه‌ ليلة القدر بهتر ‌از‌ هزار ماه‌ ‌است‌!‌-‌ جواب‌: بعضي‌ گفتند: مراد عبادت‌ ‌در‌ شب‌ قدر بهتر ‌است‌ ‌از‌ هزار ماه‌ باستثناء شب‌ قدر ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ عبادت‌ كنند.

اقول‌: گذشت‌ ‌که‌ شرافت‌ شب‌ قدر ‌براي‌ نزول‌ قرآن‌ ‌بود‌ بمعني‌ ‌که‌ ذكر شد و قبل‌ ‌از‌ نزول‌ قرآن‌ شب‌ قدري‌ نبود و ‌لو‌ ماه‌ رمضان‌ و شب‌ بيست‌ و سوم‌ داشت‌ اما ليلة القدر نبود كانه‌ ميفرمايد: ‌اگر‌ هشتاد و سه‌ سال‌ و اندي‌ امم‌ سابقه‌ ‌در‌ ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ و تقوي‌ سير ميكردند شب‌ قدري‌ ‌که‌ خداوند باين‌ امت‌ داده‌ بهتر ‌است‌ ‌از‌ ‌آن‌ هزار ماه‌ امم‌ سابقه‌ و افضليت‌ ‌آن‌ ‌از‌ جهاتي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ قرآن‌ نازل‌ نشده‌ ‌بود‌ و عبادات‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بپايه عبادت‌ شب‌ قدر نميرسيد و ملائكه‌ نزول‌ نميكردند و ساير فضائل‌ بلكه‌ شب‌ قدر علاوه‌ ‌بر‌ ليلة القدر بودنش‌ فضائل‌ ماه‌ مبارك‌ و ليالي‌ فرد و ليالي‌ دهه آخر رمضان‌ ‌را‌ ‌هم‌ دارد: آنچه‌ خوبان‌ همه‌ دارند تو تنها داري‌.

تنبيه‌: همين‌ نحوي‌ ‌که‌ عبادات‌ ‌در‌ شب‌ قدر بلكه‌ ‌در‌ ايام‌ و ليالي‌ متبركه‌ و اماكن‌ مشرفه‌ فضيلتش‌ بسيار ‌است‌ معاصي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ عقوبتش‌ بسيار ‌است‌ بعينه‌ مثل‌ ‌اينکه‌ ليالي‌ و ايام‌ متبركه‌ مثل‌ انبياء و أولياء و مقربان‌ درگاه‌ الهي‌ ‌است‌ و صلحاء و اتقياء و مؤمنين‌ ‌هر‌ كدام‌ بدرجه ‌خود‌ احسان‌ بآنها و محبت‌ ‌آنها‌ و ارادت‌ بآنها بسيار فضيلت‌ دارد ظلم‌ و اذيت‌ و آزار بآنها ‌هم‌ عقوبتش‌ بسيار ‌است‌ و مصداق‌ اتم‌ ‌آنها‌ خاندان‌ عصمت‌

جلد 18 - صفحه 180

و طهارت‌ هستند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- و بلافاصله می‌گوید: «شب قدر بهتر از هزار ماه است» (لیلة القدر خیر من الف شهر).

بهتر بودن این شب از هزار ماه به خاطر ارزش عبادت و احیای آن شب است، و روایات فضیلت لیلة القدر و فضیلت عبادت آن، که در کتب شیعه


(1) البته این امر هیچ گونه تضادی با آزادی اراده انسان و مسأله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهی به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهای افراد، و میزان ایمان و تقوا و پاکی نیّت و اعمال آنهاست. یعنی برای هر کس آن مقدر می‌کند که لایق آن است.

ج5، ص549

و اهل سنت فراوان است این معنی را کاملا تأیید می‌کند.

علاوه بر این نزول قرآن در این شب، و نزول برکات و رحمت الهی در آن سبب می‌شود که از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.

در بعضی از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: یکی از بنی اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فی سبیل اللّه بود! اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر می‌شد، آیه فوق نازل گشت و بیان کرد که «شب قدر از هزار ماه برتر است».

نکات آیه

۱ - فضیلت شب قدر، از هزار ماه خالى از آن، افزون تر است. (لیلة القدر خیر من ألف شهر)

۲ - اختلاف زمان ها، در فضیلت (لیلة القدر خیر من ألف شهر)

۳ - نعمت هاى نازل شده از سوى خداوند در شب هاى قدر، ارجمندتر از نعمت هاى عطا شده در ماه هایى بى شمار است. (لیلة القدر خیر من ألف شهر) فضیلت زمان ها، به ارزشمندى مظروف آن بستگى دارد که در آغاز سوره نمونه اى از آن (نزول قرآن) مطرح شد و جمله «سلام هى» (در آیات بعد) بیانگر ارزشمندى سایر امورى است که در شب قدر تحقق مى یابد. عدد «ألف» (هزار)، در برخى آیات دیگر; نظیر «لو یعمّر ألف سنة» (بقره، آیه ۹۶) در معناى کثرت به کار رفته است و احتمال اراده آن معنا، در این آیه نیز وجود دارد.

روایات و احادیث

۴ - «عن ابن عباس قال: ذُکِر لرسول اللّه(ص) رجل من بنى اسرائیل أنّه حمل السلاح على عاتقه فى سبیل اللّه تعالى ألف شهر فعَجِب من ذلک رسول اللّه(ص) عجباً شدیداً و تمنى أن یکون ذلک فى أمّته ... فأعطاه اللّه لیلة القدر و قال: لیلة القدر خیر من ألف شهر الذى حمل الإسرائیلى السلاح فى سبیل اللّه لک و لاُمّتک من بعدک إلى یوم القیامة فى کلّ رمضان;[۹] از ابن عباس روایت شده که براى رسول خدا(ص) ذکر مردى از بنى اسرائیل به میان آمد که او در راه خدا هزار ماه شمشیر خود را بر شانه اش حمل نموده [و آماده جهاد در راه خدا بود]. رسول خدا(ص) از این جریان سخت تعجب نمود و آرزو کرد که این فضیلت در امتش باشد ... پس خداوند[ در مقابل] به آن حضرت شب قدر را عطا کرد و فرمود: شب قدر، بهتر از هزار ماهى است که آن مرد بنى اسرائیلى در راه خدا سلاح حمل کرد [این شب قدر] براى تو و امّتت بعد از تو، تا روز قیامت در هر ماه رمضان خواهد بود».

۵ - «عن حُمران أنّه سأل أباجعفر(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ «...لیلة القدر خیر من ألف شهر» أىّ شىء عنى بذلک، فقال العمل الصالح فیها من الصلاة و الزکاة و أنواع الخیر خیر من العمل فى ألف شهر لیس فیها لیلة القدر;[۱۰] از حمران روایت شده که از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ «...لیلة القدر خیر من ألف شهر» سؤال کرد که مقصود از این [بهترى بر هزار ماه] چیست؟ حضرت فرمود: عمل صالح در شب قدر، از قبیل نماز و زکات و انواع کارهاى خوب، بهتر است از عمل در هزار ماهى که در آن شب قدر نباشد».

۶ - «عن أبى عبد اللّه(ع) قال: قوله عزّوجلّ «خیر من ألف شهر» هو سلطان بنى امیّة و لیلة من امام عدل خیر من ألف شهر ملک بنى امیّة;[۱۱] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: سخن خداوند عزّوجلّ «خیر من ألف شهر» آن [هزار ماه، دوران ]سلطنت بنى امیّه است و یک شب از [حکومت]امام عادل، بهتر از هزار ماه سلطنت بنى امیّه است».

موضوعات مرتبط

  • اعداد: عددهزار ۱
  • امام: برترى حکومت امام عادل ۶
  • بنى امیه: حکومت بنى امیه ۶
  • خدا: ارزش نعمتهاى خدا ۳; برترى نعمتهاى خدا ۳; نعمتهاى خدا در شب قدر ۳
  • زمانها: تفاوت زمانها ۲; فضیلت زمانها ۲
  • شب قدر: فضیلت شب قدر ۱، ۴
  • عمل صالح: عمل صالح در شب قدر ۵

منابع

  1. صحیح ترمذى و حاکم صاحب المستدرک و طبرى صاحب جامع البیان از عامه.
  2. البرهان فی تفسیر القرآن طى تفسیر آیات مذکور سوره شعراء.
  3. تفسیر روض الجنان از خاصه.
  4. کتاب تاریخ الخلفاء از عبدالرحمن سیوطى از عامه.
  5. تفسیر ابن ابى حاتم و واحدى صاحب اسباب النزول.
  6. طبرى صاحب جامع البیان.
  7. تفسیر کشف الاسرار.
  8. تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
  9. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۸۹; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۶۲۲، ح ۴۵، و ص ۶۱۵، ح ۱۶.
  10. کافى، ج ۴، ص ۱۵۸، ح ۶; ثواب الأعمال صدوق، ص ۶۷.
  11. تأویل الآیات الظاهرة، ص ۷۹۱; تفسیر برهان، ج ۴، ص ۴۸۷، ح ۲۳.