الحشر ١١
ترجمه
الحشر ١٠ | آیه ١١ | الحشر ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَلَمْ تَرَ ...»: برای تعجب است. «أَهْلِ الْکِتَابِ»: مراد بنینضیر و چهبسا یهودیان بنیقریظه هم باشد. «لا نُطِیعُ فِیکُمْ»: مراد اطاعت از فرمان جنگ درباره یهودیان است. «أَحَداً»: مراد پیغمبر و یکایک مسلمانان است. «قُوتِلْتُمْ»: با شما قتال گردید. با شما جنگ و پیکار درگرفت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
برخى سبب نزول این آیه را درباره عبدالله بن ابى رئیس منافقین دانند. بنا به شرحى که در طى شأن و نزول آیه دوم این سوره مذکور گردید.[۱]
سدى گوید: عده اى از یهود بنىقریظه مسلمان شده بودند که در میان آنان منافق نیز وجود داشته است و به طائفه بنىالنضیر مى گفتند: اگر شما را بیرون کنند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد سپس این آیه درباره آنها نازل گردید.[۲]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «11»
آيا به منافقان نظر نكردى كه به برادران خود، كسانى از اهل كتاب كه كفر ورزيدند، مىگويند: اگر شما رانده شديد، ما نيز با شما خارج خواهيم شد و درباره شما از هيچ كس پيروى نخواهيم كرد و اگر مورد هجوم و جنگ قرار گرفتيد، قطعاً ما شما را يارى خواهيم كرد و خداوند شاهد است كه اين منافقان هر آينه دروغ گويند.
نکته ها
بعد از ستايش از مهاجران و انصار و تابعين، اين آيات، چهره منافقان و كفّار را كه در كنار هم و در برابر آنان ايستادهاند، ترسيم مىكند. آرى يكى به مغفرت و آمرزش دعوت مىكند و يكى به لجاجت و مقاومت بر كفر و بىدينى.
در تفاسير مىخوانيم: منافقان براى يهوديان پيمان شكنى كه مورد قهر پيامبر اسلام قرار
جلد 9 - صفحه 552
گرفته بودند، پيام فرستادند كه شما سنگر خود را رها نكنيد كه ما با شما هستيم.
با توجه به آيه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» «1» كه برادرى را تنها مخصوص اهل ايمان مىداند، بايد گفت: برادرى منافق با كافر، برادرى صورى و ظاهرى است. لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ...
در برادرى حقيقى، ايثار و از خود گذشتگى نمايان است، چنانكه انصار نسبت به مهاجران چنين كردند، «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ» ولى در برادرى ظاهرى، حتى يارى ظاهرى هم نيست. «لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ»
پیام ها
1- رهبر جامعه اسلامى، بايد از روابط منافقان داخلى با دشمنان خارجى آگاه باشد. «أَ لَمْ تَرَ»
2- در صدر اسلام، منافقانى بودند كه با كفّار روابط مخفيانه و خائنانه داشتند و با وعدههاى خود مايه اميد آنان بودند. أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا ...
3- منافق، برادر كافر است. نافَقُوا ... لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا
4- همهى اهل كتاب در برابر مسلمانان نايستادهاند، تنها گروهى در صدد توطئه و دشمنى هستند. «الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ»
5- منافق دروغگو براى اينكه ديگران را به باور بكشاند، سخن خود را قاطعانه مطرح مىكند. لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ ... لَنَنْصُرَنَّكُمْ
6- منافق، در مسائل سياسى و اجتماعى، تابع و مطيع رهبرى اسلامى نيست. «لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً»
7- منافقان، حتى به دوستان خود نيز دروغ مىگويند. «وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «11»
بعد از آن احوال منافقين را فرمايد:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا: آيا نمىبينى و نظر نكردى به سوى آنان كه نفاق ورزيدند و خلاف آنچه در باطن دارند ظاهر مىكنند. مراد گروهى هستند كه به بنو نضير پيغام دادند كه ما با شما هستيم در حرب پيغمبر و با شما اتفاق داريم تا به حدى كه بر شما غالب شود و شما را از اين ديار خارج كند، ما با شما موافقت كنيم، چنانچه حق تعالى فرمايد: يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ: مىگويند منافقان مر برادران خود را، يعنى امثال خود را كه اخوة الكفرهاند، الَّذِينَ كَفَرُوا: آنانكه كافر شدند، مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ: از اهل كتاب تورات كه: غم مخوريد و انديشه به خود راه ندهيد، لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ: اگر هر آينه بيرون كرده شويد شما از ديار
جلد 13 - صفحه 105
خود، لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ: هر آينه البته خارج شويم ما با شما از روى مصاحبت و مودت، وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً: و فرمان نبريم در خلاف و جدال با شما يكى را كه پيغمبر باشد يا هيچكس از مسلمانان را، يعنى در مخالفت نمودن با شما، اطاعت ايشان نكنيم در هيچ وقتى از اوقات. وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ: و گر كارزار كرده شويد، يعنى مسلمانان با شما قتال كنند، هر آينه يارى كنيم شما را، وَ اللَّهُ يَشْهَدُ: و خدا شهادت و گواهى دهد، إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ: بدرستى كه ايشان هر آينه دروغگويانند در آنچه مىگويند، يعنى آن قول را به فعل نيارند و آن شرط كه با يهود كردهاند به جا نياورند؛ چنانچه فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «11» لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا يَنْصُرُونَهُمْ وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ «12» لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «13» لا يُقاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلاَّ فِي قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ «14» كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِيباً ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «15»
ترجمه
آيا نظر نكردى بآنانكه نفاق ورزيدند ميگويند به برادرانشان آنانكه كافر شدند از اهل كتاب هر آينه اگر بيرون كرده شديد بيرون ميرويم با شما و اطاعت نميكنيم در مخالفت شما كسى را هرگز و اگر كارزار كرده شديد هر آينه يارى ميكنيم شما را و خدا گواهى ميدهد كه آنها دروغگويانند
اگر بيرون كرده شوند بيرون نميروند با آنها و اگر كارزار كرده شوند يارى نميكنند آنها را و اگر يارى كنندشان هر آينه برميگردند به پشتها پس يارى كرده نميشوند
هر آينه شما بيشتر مورد ترسيد در سينههاى آنها از خدا اين بسبب آنست كه آنها گروهى هستند كه نميفهمند
كارزار نميكنند با شما همگى مگر در بلاد محصوره بحصار و خندق يا از پشت ديوارها قوّت و دليريشان ميان خودشان زياد است ميپندارى آنها را مجتمع و دلهاشان پراكنده است اين براى آنست كه آنها گروهى هستند كه بعقل در نمىيابند
مانند آنانكه بودند پيش از آنها بزمان كمى كه چشيدند عقوبت كارشان را و براى آنها عذابى است دردناك.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر اوصاف مهاجرين و انصار و تابعين متعرّض
جلد 5 صفحه 178
احوال منافقين مذكور در آيات اوّليّه اين سوره كه وعده نصرت به بنى نضير دادند و وفا ننمودند شده به پيغمبر خود ميفرمايد آيا نديدى كسانى را كه نفاق نمودند با خدا و رسول ميگويند ببرادران خودشان در كفر از يهود كه اگر بيرون كرده شديد از مدينه بامر پيغمبر ما هم با شما بيرون ميآئيم و اطاعت احدى را هرگز نخواهيم نمود در مخالفت با شما و اگر مسلمانان با شما جنگ كردند ما شما را يارى ميكنيم و خدا شهادت ميدهد كه آنها دروغ ميگويند اگر بنى نضير اخراج شوند از مدينه آنها از جاى خودشان حركت نخواهند كرد و اگر مسلمانان با آنها مقاتله نمايند اينها يارى نميكنند آنها را و بر فرض يارى كنند آنها را در جنگ كه نخواهند كرد در بين مبارزه فرار ميكنند و آنها را تنها ميگذارند و كسى يارى از آنها نخواهد نمود حماقت اينها و آنها بقدرى است كه در دلهاشان ترس از شما بيشتر است از ترس خدا چون فهم ندارند كه معرفت بقدرت خدا و عظمت مقام او داشته باشند و اگر با هم اجتماع نمايند در مقاتله با شما مسلمانان جرئت مقاومت در ميدان جنگ را ندارند ناچار در قلعههاى ديار خود متحصّن شوند يا از پشت ديوارها تيراندازى كنند و اين نه براى آنست كه آنها ذاتا ضعيف و ناتوان و ترسو هستند قوّت و شجاعت آنها در مبارزه با خودشان زياد است ولى در مقابل شما بخواست خدا مرعوب شدهاند يا اختلافات داخلى و عداوتهاى شخصى ميان آنها زياد است و شما تصوّر ميكنيد كه آنها با هم متّفقند ولى دلهاى آنها از هم پراكنده و جدا است و هر كدام هوى و هوسى دارند كه مانع از اتّفاق و اتّحاد است و اين براى آنست كه عقل ندارند تا بفهمند كه ترقى و تعالى هر قوم در اتّفاق و اتّحاد با يكديگر است و ترقى شخصى نوعا در ضمن ترقى نوعى حاصل ميشود و بايد اغراض شخصيّه را فداى اغراض نوعيّه نمود مثل بنى نضير هم مثل بنى قنيقاع است كه بفاصله كمى قبل از آنها نقض عهد نمودند و بحكم پيغمبر مجبور بجلاء وطن شدند و بسزاى كفر خودشان در دنيا رسيدند و عذاب آخرت آنها كه اشدّ از عذاب دنيا است بجاى خود براى آنها و رفقاشان باقى و برقرار خواهد بود.
جلد 5 صفحه 179
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن أَهلِ الكِتابِ لَئِن أُخرِجتُم لَنَخرُجَنَّ مَعَكُم وَ لا نُطِيعُ فِيكُم أَحَداً أَبَداً وَ إِن قُوتِلتُم لَنَنصُرَنَّكُم وَ اللّهُ يَشهَدُ إِنَّهُم لَكاذِبُونَ «11» لَئِن أُخرِجُوا لا يَخرُجُونَ مَعَهُم وَ لَئِن قُوتِلُوا لا يَنصُرُونَهُم وَ لَئِن نَصَرُوهُم لَيُوَلُّنَّ الأَدبارَ ثُمَّ لا يُنصَرُونَ «12»
آيا نميبيني بسوي كساني که نفاق ميكنند ميگويند: براي برادران خود كساني که كافر هستند از اهل كتاب هر آينه اگر شما اخراج شديد هر آينه ما هم با شما هم دست ميشويم و خارج ميشويم و در مورد شما اطاعت احدي را نميكنيم هرگز و اگر با مسلمين مقاتله كرديد هر آينه ما هم شما را ياري ميكنيم و خداوند شهادت ميدهد محققا اينکه منافقين دروغ ميگويند: اگر كفّار اهل كتاب اخراج شدند اينها با آنها خارج نميشوند و اگر هر آينه مقاتله كردند آنها را ياري نميكنند و هر آينه اگر ياري كردند هر آينه پشت ميكنند سپس آنها را ياري نميكنند منافقين
جلد 16 - صفحه 476
که از ترس جان خود اظهار اسلام كردند و در باطن سر سخت دشمن اسلام و مسلمين بودند هميشه در مقام كار شكني بودند که دشمنان اسلام را چيره كنند بمسلمانان و آنها را تشجيع ميكردند بر جنگ و جهاد با مسلمين و وعدههايي بآنها ميدادند ولي تمام دروغي بود من جمله يهود را تشجيع ميكردند که با مسلمانان بجنگند که اگر كشته شوند از يهود كشته شده و اگر پيش رفت كردند اينها هم اظهار كفر خود كنند و از صورت ظاهري اسلام بيرون روند لذا به يهود گفتند: ما با شما همراهيم.
أَ لَم تَرَ يعني مشاهده نميكني.
إِلَي الَّذِينَ نافَقُوا منافقين که دشمن داخلي بودند.
يَقُولُونَ لِإِخوانِهِمُ مراد قوم نسبي نيست بلكه اخوّت كفري و عداوتي است که همين نحوي که شما با اسلام مخالفيد و معانديد ما هم چنين هستم.
الَّذِينَ كَفَرُوا مِن أَهلِ الكِتابِ که يهود بني نضير و بني قريظه باشند.
لَئِن أُخرِجتُم اگر شما را اخراج كردند ما هم شما را تنها نميگذاريم.
لَنَخرُجَنَّ مَعَكُم و با شما همراهي ميكنيم.
وَ لا نُطِيعُ فِيكُم أَحَداً أَبَداً نه اطاعت پيغمبر ميكنيم و نه اطاعت مسلمين در مورد شما که بگويند: با اينها همراهي نكنيد يا با آنها مقاتله كنيد.
وَ إِن قُوتِلتُم مثل بني قريظه.
لَنَنصُرَنَّكُم ما هم شما را ياري ميكنيم.
وَ اللّهُ يَشهَدُ إِنَّهُم لَكاذِبُونَ نه با بني نضير خارج ميشوند و نه بني قريظه را ياري ميكنند در مقاتله چنانچه ميفرمايد:
لَئِن أُخرِجُوا لا يَخرُجُونَ مَعَهُم چنانچه بني نضير اخراج شدند و احدي از منافقين با آنها همراهي نكردند.
وَ لَئِن قُوتِلُوا لا يَنصُرُونَهُم چنانچه بني قريظه مقاتله كردند، و احدي از اينکه منافقين آنها را ياري نكردند، و اينکه آيه شريفه يكي از معجزات است که قبلا خبر ميدهد از حال منافقين با يهود.
وَ لَئِن نَصَرُوهُم قضيّه فرضيّه که بر فرض اگر آنها را ياري ميكردند با اينكه نكردند.
جلد 16 - صفحه 477
لَيُوَلُّنَّ الأَدبارَ پشت ميكردند و فرار ميكردند و آنها را در ميدان جنگ وا ميگذاردند.
ثُمَّ لا يُنصَرُونَ پس ياري نميكردند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 11)
شأن نزول:
جمعی از منافقان مدینه مانند «عبد اللّه بن ابیّ» و یارانش مخفیانه کسی را به سراغ یهود «بنی نضیر» فرستادند و گفتند: شما محکم در جای خود بایستید، از خانههای خود بیرون نروید، و دژهای خود را محکم سازید، ما دو هزار نفر یاور از قوم خود و دیگران داریم و تا آخرین نفس با شما هستیم، طایفه بنی قریظه و سایر هم پیمانهای شما از قبیله غطفان نیز با شما همراهی میکنند.
همین امر سبب شد که یهود بنی نضیر بر مخالفت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تشویق شوند، اما در این هنگام یکی از بزرگان بنی نضیر به نام «سلام» به «حی بن اخطب» که سرپرست برنامههای بنی نضیر بود گفت: اعتنائی به حرف «عبد اللّه بن ابی» نکنید، او میخواهد شما را تشویق به جنگ محمد صلّی اللّه علیه و آله کند، و خودش در خانه بنشیند و شما را تسلیم حوادث نماید.
حیی گفت: ما جز دشمنی محمد صلّی اللّه علیه و آله و پیکار با او چیزی را نمیشناسیم، «سلام» در پاسخ او گفت: به خدا سوگند من میبینم سر انجام ما را از این سرزمین
ج5، ص146
بیرون میکنند، و اموال و شرف ما بر باد میرود کودکان ما اسیر، و جنگجویان ما کشته میشوند.
این آیه و سه آیه بعد از آن نازل شد که، سر انجام این ماجرا را بازگو میکند.
تفسیر:
نقش منافقان در فتنههای یهود- بعد از بیان ماجرای طایفه یهود «بنی نضیر» در آیات گذشته، و شرح حال سه گروه از مؤمنان در اینجا به شرح حال گروه دیگری یعنی منافقان و نقش آنها در این ماجرا میپردازد.
نخست روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میفرماید: «آیا منافقان را ندیدی که پیوسته به برادران کافرشان از اهل کتاب میگفتند: هر گاه شما را (از وطن) بیرون کنند ما هم با شما بیرون خواهیم رفت، و هرگز سخن هیچ کس را در باره شما اطاعت نخواهیم کرد، و اگر با شما پیکار شود یاریتان خواهیم نمود» (ا لم تر الی الذین نافقوا یقولون لاخوانهم الذین کفروا من اهل الکتاب لئن اخرجتم لنخرجن معکم و لا نطیع فیکم احدا ابدا و ان قوتلتم لننصرنکم).
و به این ترتیب این گروه از منافقان به طایفه یهود سه مطلب را قول دادند که در همه دروغ میگفتند.
و به همین دلیل قرآن با صراحت میگوید: «خداوند شهادت میدهد که آنها دروغگویانند» (و الله یشهد انهم لکاذبون).
آری! همیشه منافقان دروغگو بودهاند، و غالبا دروغگویان منافقند.
نکات آیه
۱ - وجود گروهى منافق، در میان مسلمانان صدراسلام (ألم تر إلى الذین نافقوا)
۲ - منافقان، برادر کافران و داراى رمز و راز با ایشان (الذین نافقوا یقولون لإخونهم الذین کفروا)
۳ - روابط خائنانه منافقان مدینه، با کافران اهل کتاب (یهود بنى نضیر) (الذین نافقوا یقولون لإخونهم الذین کفروا من أهل الکتب لئن أخرجتم لنخرجنّ معکم)
۴ - افشاگرى خداوند، درباره عناصر نفاق پیشه و مرتبط با دشمن (یهود بنى نضیر) (ألم تر إلى الذین نافقوا یقولون لإخونهم الذین کفروا)
۵ - منافقان، مایه امید و تقویت روحیه کافران در نبرد با اسلام (الذین نافقوا یقولون لإخونهم ... لئن أُخرجتم) اظهار همکارى منافقان با کافران، خود نوعى تقویت روحیه کافران است.
۶ - اطمینان بخشى منافقان به کافران، در پیروى نکردن از پیامبر و مسلمانان بر ضد آنان (الذین نافقوا یقولون ... و لانطیع فیکم أحدًا أبدًا)
۷ - وعده منافقان مدینه به یهود بنى نضیر، نسبت به همگامى کامل با آنان در صورت نبرد یا تبعید (الذین نافقوا یقولون ... لئن أُخرجتم لنخرجنّ معکم ... و إن قوتلتم لننصرنّکم)
۸ - گواهى خداوند بر ماهیت دروغ پرداز منافقان و بى تعهدى آنان در قبال هر پیمان (و اللّه یشهد إنّهم لکذبون)
۹ - چهره جدى و مصمم منافقان، در مقام سخن و فاقد واقعیت در مرحله عمل (الذین نافقوا یقولون ... لنخرجنّ ... و اللّه یشهد إنّهم لکذبون) تأکیدهاى مکرر در «لنخرجنّ» و «لننصرنّکم»، چهره قاطع منافقان را در مرحله سخن مى نمایاند و گواهى خداوند به سخن کذب آنان، عمل نکردن آنان را بیان مى کند.
۱۰ - اطمینان بخشى خداوند به مؤمنان، در وفا نکردن منافقان به پیمان خویش باکافران (یهود بنى نضیر) (و اللّه یشهد إنّهم لکذبون)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۳; عوامل تقویت روحیه دشمنان اسلام ۵
- بنى نضیر: اطمینان بنى نضیر ۷; تبعید بنى نضیر ۷; جنگ با بنى نضیر ۷; خیانت بنى نضیر ۳; معاهده با بنى نضیر ۱۰; وعده به بنى نضیر ۷
- خدا: افشاگریهاى خدا ۴; گواهى خدا ۸
- عصیان: عصیان از محمد(ص) ۶
- کافران: اطمینان به کافران ۶; برادران کافران ۲; رازهاى کافران ۲; دشمنى با کافران ۶; عوامل تقویت روحیه کافران ۵
- مؤمنان: اطمینان مؤمنان ۱۰
- منافقان: برادران منافقان ۲; دشمنى منافقان ۶; رازهاى منافقان ۲; روش برخورد منافقان ۹; سخن منافقان ۹; عمل منافقان ۹; گواهان دروغگویى منافقان ۸; گواهان عهدشکنى منافقان ۸; منافقان صدراسلام ۱; نقش منافقان ۵، ۶
- منافقان مدینه: افشاى روابط منافقان مدینه ۴; خیانت منافقان مدینه ۳; عهدشکنى منافقان مدینه ۱۰; منافقان مدینه و بنى نضیر ۳، ۴; وعده هاى منافقان مدینه ۷
- نفاق: آثار نفاق ۹
- یهودمدینه: معاهده یهودمدینه ۱۰