الحديد ١٧
ترجمه
الحديد ١٦ | آیه ١٧ | الحديد ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُحْیِ الأرْضَ ...»: (نگا: روم / و و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۲۴ سوره حديد
- عتاب به مؤ منين به جهت قساوتى كه دل هايشان را گرفته و درمقابل ذكر خدا خاشع نمى شود
- مقصود از اينكه فرمود مؤ منان به خدا و رسل نزد پروردگارشان صديقتين و شهدايند
- پنج خصلت زندگى دنيا: لهو، لعب ، زينت ، تفاخر، و تكاثر و سخنى از شيخ بهائى دراين باره
- مثلى براى بيان فريبندگى دنيا
- اختلاف معنا و مفاد آيه : ((سابقوا الى مغفرة من ربكم )) با آيه : ((و سارعوا الى مغفرة...))
- مراد از اينكه عرض بهشت مانند عرض آسمان و زمين است
- مقصود از ايمان در جمله ((...اعدت للذين آمنوا بالله و رسله )) ايمان تواءم باعمل است
- وجوه متعدد در معناى آيه : ((ما اصاب من مصيبة فى الارض و لا فى انفسكم الا فى كتاب...))
- در از دست دادن اندوه مخوريد و در به دست آوردن شادى مكنيد
- (رواياتى در ذيل آيه : ((الم ياءن للذين آمنوا...)) و ((اولئك هم الصديقون والشهداء...)) و درباره حد زهد)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «17»
بدانيد كه خداوند، زمين را پس از مرگش زنده مىكند. همانا ما نشانههاى (توحيد و عظمت) را براى شما روشن كرديم، باشد كه تعقّل كنيد.
نکته ها
در آيه قبل خشوع دل با ياد خدا مطرح شد، در اين آيه، زنده شدن زمين بعد از مرگ آن.
در حديث مىخوانيم: مراد از حيات زمين بعد از مرگ آن، حيات زمين است با قيام حضرت مهدى عليه السلام به عدالت، بعد از مرگ آن به واسطهى جور و ظلم. «1»
امروزه بشر به دنبال نشانههاى حيات در ديگر كرات و سيّارات است، ولى تاكنون چيزى
«1». تفسير نمونه.
جلد 9 - صفحه 473
نيافته است. امّا حيات در سراسر كره زمين جارى است؛ در اعماقاقيانوسها، در سطح زمين و در اوج آسمانها. در موجودات ذرّهبينى، در انواع گياهان و حيوانات و از جمله انسان.
اين آيه، يكى از نشانههاى قدرت و عظمت الهى را، وجود حيات در اين كره خاكى برشمرده و به آن اشاره كرده است. نعمتى كه عوامل بسيارى همچون گردش زمين به دور خورشيد، فاصله زمين تا خورشيد، وجود درياها و اقيانوسها و نزول باران در آن مؤثّر است.
پیام ها
1- حيات معنوى، خشوع دل است و حيات مادى، بهار بعد از پائيز است. تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ ... يُحْيِ الْأَرْضَ
2- مربّى بايد در تربيت، از مسائل طبيعى استفاده كند. «بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ»
3- در مسائل طبيعى، بايد با ديد عميق نگريست. اعْلَمُوا ... تَعْقِلُونَ
4- قلب رقيق و عقل دقيق لازم است. خشوع قلب در كنار تعقّل و تفكّر مطرح شده است. تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ ... تَعْقِلُونَ
5- پديدههاى طبيعى، كلاس رشد انسان است. يُحْيِ الْأَرْضَ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «17»
بعد از آن شواهد مبدء و معاد را فرمايد:
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ: بدانيد اى صاحبان قلب قسى و منكران قيامت، بدرستى كه خداى تعالى، يُحْيِ الْأَرْضَ: زنده مىفرمايد زمين را، بَعْدَ مَوْتِها: بعد از مردگى و افسردگى آن.
بيان: اين تمثيل است براى احياى قلوب قاسيه به ذكر و تلاوت قرآن، يا براى احياى اموات به جهت ترغيب در خشوع و زجر از قساوت قلوب. خلاصه معنى آنكه: چنانكه خداى تعالى زنده مىفرمايد زمين مرده را به باران، همچنين
«1» روضه كافى، جلد 1، صفحه 60 (مترجم)
جلد 13 - صفحه 32
زنده فرمايد قلبهاى قاسيه را به ذكر و تلاوت قرآن اگر متذكر شوند؛ يا اموات را زنده فرمايد به قدرت كامله براى پاداش ثواب و عقاب روز معاد.
قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ: بتحقيق بيان و روشن ساختيم براى شما دلايل باهرات وضحات را بر قدرت تامه تا استدلال نمائيد بر قدرت ما بر احياى قلوب قاسيه، يا بر ايقاع بعث و نشور، لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ: براى اينكه تعقل نمائيد و خردمند شويد و عقل شما كامل گردد در فرمانبردارى در عبادت و طاعت، و از آنچه اهل كتاب مرتكب شدند از تحريف كتاب و خروج از دائره فرمان بپرهيزيد، و به جميع اوامر و نواهى ما تصديق، و عامل به آن شويد.
تتمه: در كتاب كافى- از حضرت باقر عليه السّلام در تأويل اين آيه فرمايد:
اعلموا انّ اللّه يحيى الارض بعد موتها، قال: يحيى اللّه عزّ و جلّ بالقائم بعد موتها، يعنى بموتها كفر اهلها، و الكافر ميّت. «1» فرمود: زنده فرمايد خداوند عز و جل زمين را به حضرت قائم «عجل اللّه فرجه» بعد از موت زمين، يعنى كافر شدن اهل آن و كافر مرده است (زيرا فاقد است حيات ايمانى را).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «16» اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «17» إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ «18» وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ «19» اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ «20»
ترجمه
آيا وقت نشده است براى آنانكه ايمان آوردند كه رقيق و نرم شود دلهاشان براى ياد خدا و آنچه نازل شد از كلام خداوند و نباشند مانند آنان كه داده شدند كتاب را پيش از اين پس دراز شد بر آنان مدّت پس سخت شد دلهاشان و بسيارى از آنان متمرّدانند
بدانيد كه همانا خدا زنده ميگرداند زمين را بعد از مردنش بتحقيق بيان نموديم براى شما دلائل واضحات را شايد كه شما تعقل كنيد
همانا مردان صدقه دهنده و زنانى كه صدقه دهندهاند و وام دادند بخدا وامى نيكو زياد كرده ميشود براى ايشان و براى آنان پاداشى نيكو است
و آنانكه گرويدند بخدا و پيمبرانش آن گروه ايشانند بسيار راستگويان و مانند شهيدانند نزد پروردگارشان براى ايشان است مزد آنها و نور آنان و آنانكه كافر شدند و تكذيب كردند آيتهاى ما را آن گروه اهل دوزخند
بدانيد جز اين نيست كه زندگانى دنيا بازيچه و مشغول كننده و آرايش و مفاخره كردن بر يكديگر ميانتان و مباهات نمودن بزيادتى مال و اولاد است مانند بارانى كه بشگفت آرد زارعان را روئيدنيهايش پس خشك گردد پس بينى آن را زرد پس بگردد خرد
جلد 5 صفحه 147
شده و درهم شكسته و در آخرت عذاب سخت است و آمرزش از خدا و خوشنودى و نيست زندگانى دنيا مگر وسائل فريب.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر احوال اهل نفاق روى سخن را بجانب اهل ايمان معطوف داشته ميفرمايد آيا وقت آن نشده كه دلهاى مؤمنان خاضع و خاشع شود براى ياد خدا و آنچه نازل شده از جانب او براستى و درستى كه قرآن مبين است و آن كه نباشند ايشان مانند اهل كتاب كه قبلا كتب سماوى براى ارشاد آنها نازل شد و بمرور زمان دلهاى آنها قساوت پيدا كرد و پشت پا زدند باحكام الهى و بيشترشان تمرّد نمودند و از اطاعت خدا و پيغمبرشان خارج شدند بدانيد و مأيوس نباشيد از رفتن زنگار دل بتوبه و انابه كه خدا چنانچه زمين مرده را در هر سال زنده ميكند دلهاى مرده را هم ميتواند زنده كند و توفيق طاعت و عبادت دهد ما براى تعقّل و تدبّر و تكميل نفوس شما ادلّه و براهين واضحه اقامه نموديم تا بآنها ارشاد و هدايت شويد كسانيكه از مال حلال خود صدقه دادند در راه خدا يا كسانيكه از صميم قلب ايمان آوردند بخدا و پيغمبر او چون انّ المصدّقين و المصدّقات بتخفيف صاد نيز قرائت شده و وام دادند بخدا وام خوبى چنانچه در آيات سابقه بيان شد خداوند زيادتر از آن بآنها عوض ميدهد و براى ايشان اجر خوب مثمرى خواهد بود و آن كسانيكه گرويدند بخدا و پيغمبران او و اوصياء ايشان آنها بسيار راستگويان و در حكم شهيدانند نزد خداوندشان از براى آنان است اجر شهيدان و نورانيّتشان و آنانكه منكر اصول دين شدند و تكذيب نمودند آيات قرآن و اوصياء پيغمبر آخر الزّمان را آنها مصاحب و ملازم آتش جهنمند و مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه آيه اوّل در شأن اهل ايمان در غيبت امام زمان نازل شده و در آيه دوم مراد از احياء زمين بعد از موت آن كفر اهل زمين است و احياء آنها بظهور آن حضرت چون كافر در حكم مرده است و در بعضى بعدل بعد از جور تفسير شده و در آيه چهارم مراد خداوند از گروندگان بخدا و انبيا كه صدّيقون و شهداء نزد پروردگارند شيعيان اهل بيت اطهارند كه تمام اقوال پيغمبران را تصديق نمودند و چون با محبّت اهل بيت از دنيا ميروند
جلد 5 صفحه 148
خداوند اجر شهداء و نورانيّت آنها را بايشان عنايت ميفرمايد و بنظر حقير محتمل است مراد از شهداء نزد خدا گواهان نزد خدا بر اعمال عباد باشد يعنى شهادت آنها نزد خدا پذيرفته مىشود چنانچه ظاهر است و منافات با روايات ندارد چون اراده بيش از يك معنى از لفظ جائز و در قرآن شايع است ولى چون مستظهر از روايات معناى اوّل بود در ترجمه و تفسير از آن تجاوز ننمودم و بعضى شهداء را بمعناى كشتهشدگان در راه خدا و بعضى مراد از آن را انبياء و اين كلام را منفصل از سابق دانستهاند و متّبع روايات ائمه اطهار است نه اقوال غير ايشان و پس از اين خداوند براى اقبال بندگان بآخرت و زهد در دنيا لذّات آن را از كودكى تا پيرى بترتيب ذكر فرموده و ناچيز شمرده باين بيان كه زندگانى دنيا بازى خسته كننده بىثمر پرخطر است و سرگرمى و اشتغال بامورى است كه موجب انصراف از آخرت مىشود و جز شهوترانى موقت و ضرر مؤبّد ثمرى ندارد و زينت و آرايش و پيرايش و تجمّلات خارجى است از قبيل خانه و اثاث و مركب و غيرها كه دوام و بقاء و وقر نزد دانشمندان ندارد و مفاخره بر يكديگر است بحسب و نسب و منصب و جاه و جلال كه قبيح و ناپسند نزد عقلا و مذموم در اخلاق است و جز ايجاد بغض و عداوت و كينه و حسد فائدهاى بر آن مرتّب نيست و مباهات بكثرت مال و اولاد و احفاد است كه بمراتب آن قبيحتر و ناپسندتر و آثار سوئش بيشتر است پس مثل دنيا و لذّات آن مثل بارانى است كه بيايد و نبات و زرعى را بروياند و زارعين از خوبى آن بشگفت درآيند و مسرور شوند پس بادى بوزد و خشك كند آن را و زرد گردد پس خرد و خاك شود و بباد رود در آن كه رونقى بىدوام و مايه حسرت على الدّوام است و بنابراين كفّار بمعناى زرّاع است چون زارع تخم را در زمين پنهان مىكند و محتمل است بمعناى مشهور خود باشد و بنابراين اختصاص اعجاب بكفّار براى آنست كه آنها باين امور بيشتر دلبستگى و خرسندى پيدا ميكنند و در آخرت عذاب سخت ممتدّ براى كفّار و فجّار است و آمرزشى كه فوائد آن قابل احصاء نيست و خوشنوديى كه بوصف در نميآيد براى اهل ايمان و معرضين از دنيا است و نيست زندگانى دو روزه دنيا و لذائذ ششگانه نامبرده آن مگر كالا و اسباب
جلد 5 صفحه 149
فريب يا مگر بهره و نفع فريب براى فريب خورده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ يُحيِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها قَد بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ «17»
بدانيد محقّقا خداوند زنده ميكند زمين را بعد از مردن آن بتحقيق بيان نموديم از براي شما آيات را باشد که شما تعقّل نمائيد و درك كنيد.
اعلَمُوا علم بالاترين صفات نفس است اگر مقرون به عمل باشد که بر طبقش عمل شود و آثارش بار شود و ظاهر گردد.
أَنَّ اللّهَ يُحيِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها که در فصل خزان ميميرد و در فصل بهار زنده ميشود که در بسياري از آيات بيان فرموده که خداوند قدرت دارد که مردهها را زنده كند.
قَد بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ دلائل و براهين و آثار قدرت و بشارات و انذارات و مواعظ و نصايح و احكام و غير اينها را براي شما سرتاسر قرآن و فرمايشات انبياء و ائمّه هدي و علماء دين براي شما بيان فرمودهاند.
لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ باشد که درك كنيد و تعقل نمائيد. عقل به منزله آينه است در قلب که حقايق را نشان ميدهد تميز خير و شر و حسن و قبح و نجات و هلاكت و نفع و ضرر و سعادت و شقاوت را ميدهد لكن مشروط به شرائطي است اوّل روشنايي لازم دارد، دوّم چشم لازم است، سوّم روي چشم بسته نباشد، چهارم روي آينه پوشيده نباشد.
روشنايي قلب به نور علم است جاهل در ظلمت جهل گرفتار است چشم قلب ايمان است كفر و شرك و ضلالت و چشم قلب را كور ميكند پرده روي چشم هوي و هوس و حبّ نفس و دنيا و زخارف آن پرده روي آينه قلب معاصي که قلب را سياه ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- و از آنجا که زنده شدن قبلهای مرده با ذکر الهی و پیدا کردن حیات معنوی در پرتو خشوع و خضوع در مقابل قرآن، شباهت زیادی به زنده شدن زمینهای مرده به برکت قطرات حیاتبخش باران دارد در این آیه میافزاید: «بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده میکند» (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها).
«ما آیات (خود) را (در صحنه آفرینش و نیز در صحنه وحی) برای شما بیان کردیم شاید اندیشه کنید» (قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).
در حقیقت این آیه هم اشارهای است به زنده شدن زمینهای مرده به وسیله باران، و هم زنده شدن دلهای مرده به وسیله ذکر اللّه و قرآن مجید که از آسمان وحی بر قلب پاک محمد صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است و هر دو شایسته تدبر و تعقل است.
نکات آیه
۱ - یاد خدا و تلاوت کلام او (قرآن)، حیات و روشنى بخش دل ها است. (أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه ... و اعلموا أنّ اللّه یحىِ الأرض) جمله «اعلموا أن اللّه...» تعلیل براى جمله «ألم یأن... لذکر اللّه» است. در این تعلیل، دل هاى غافل از یاد خدا و بیگانه با کلام او (قرآن)، به زمین مرده و یاد خدا و کلام او (قرآن)، به باران تشبیه شده است. همان طور که خداوند به وسیله باران، زمین مرده را زنده مى کند; یاد خدا و تلاوت کلام او (قرآن) نیز، دل هاى غافل و مرده را حیات مى بخشد و نورانى مى کند.
۲ - دل هاى غافل از یاد خداوند و بیگانه با کلام او (قرآن)، چونان زمین مرده است. (أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه ... اعلموا أنّ اللّه یحىِ الأرض بعد موتها)
۳ - تشویق مؤمنان از سوى خداوند، به اهمیت دادن یاد او و نقش کلام او (قرآن) در دل ها (ألم یأن للذین ءامنوا ... اعلموا أنّ اللّه یحىِ الأرض بعد موتها)
۴ - تبدیل زمین هاى مرده به زمین هاى زنده، سرسبز و خرّم، نمود اراده و قدرت خداوند (أنّ اللّه یحىِ الأرض بعد موتها)
۵ - نقش باران، در تبدیل شدن زمین هاى خشک و مرده به زمین هاى زنده، سرسبز و خرّم (أنّ اللّه یحىِ الأرض بعد موتها)
۶ - قرآن، دربردارنده رهنمودها و مواعظ روشن و بدون ابهام براى مؤمنان (قد بیّنا لکم الأیت)
۷ - هدف الهى از بیان روشن و بدون ابهام رهنمودها و مواعظ در قرآن، بهره گیرى و استفاده اهل ایمان از آنها است. (قد بیّنا لکم الأیت) «لام» در «لکم»، براى انتفاع و خطاب در آن متوجه مؤمنان است.
۸ - خداوند، خواهان اندیشه و تدبر کردن مؤمنان در آیات قرآن، رهنمودها و مواعظ آن (قد بیّنا لکم الأیت لعلّکم تعقلون) «عقل» (مصدر «تعقلون») به معناى تدبر کردن است (مصباح المنیر).
۹ - وجود همیشگى مؤمنانى که با تدبر در قرآن، از رهنمودهاى آن بهره مى گیرند. (قد بیّنا لکم الأیت لعلّکم تعقلون) به کارگیرى «لعلّ» - که براى بیان امید است - نشان مى دهد که زمین هرگز از وجود مؤمنانى که از قرآن استفاده کنند، خالى نمى شود.
روایات و احادیث
۱۰ - «عن عبدالرحمن بن الحجاج عن أبى ابراهیم(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «یحیى الأرض بعد موتها» قال: لیس یحییها بالمطر و لکن یبعث اللّه رجالاً فیحیون العدل فتحیى الأرض لإحیاء العدل...;[۱] عبدالرحمان بن حجاج از امام کاظم(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «یحیى الأرض بعد موتها» روایت نموده است: این احیاى زمین به بارش باران نیست; بلکه خداوند مردانى را مبعوث مى کند که عدالت را در زمین احیا کنند. پس زمین به احیاى عدالت احیا مى شود...».
موضوعات مرتبط
- باران: فواید باران ۵; نقش باران ۱۰
- تشبیهات قرآن: تشبیه به زمین مرده ۲; تشبیه قلب غافلان ۲; تشبیه قلب معرضان از قرآن ۲
- تعقل: اهمیت تعقل در قرآن ۸
- حیات: عوامل حیات معنوى ۱
- خدا: تشویقهاى خدا ۳; توصیه هاى خدا ۸; نشانه هاى اراده خدا۴; نشانه هاى قدرت خدا ۴
- ذکر: آثار ذکر خدا ۱; اهمیت ذکر خدا ۳
- زمین: عوامل احیاى زمین ۵، ۱۰; عوامل سرسبزى زمین ۵; منشأ احیاى زمین ۴; منشأ سرسبزى زمین ۴
- عدالت: نقش عدالت ۱۰
- قرآن: آثار تلاوت قرآن ۱; استفاده از قرآن ۷، ۹; اهمیت قرآن ۳; تشبیهات قرآن ۲; فلسفه وضوح قرآن ۷; وضوح مواعظ قرآن ۶
- قلب: عوامل نورانیت قلب ۱
- مؤمنان: تدبر مؤمنان ۹; تشویق مؤمنان ۳; توصیه به مؤمنان ۸; مؤمنان و قرآن ۹
منابع
- ↑ کافى، ج ۷، ص ۱۷۴، ح ۲; تفسیر برهان، ج ۴، ص ۲۹۱- ، ح ۱.