الواقعة ١٩
ترجمه
الواقعة ١٨ | آیه ١٩ | الواقعة ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یُصَدَّعُونَ»: دچار سر درد گردانده نمیشوند. «عَنْهَا»: به سبب آن. «لا یُنزِفُونَ»: عقل و شعور را از دست نمیدهند (نگا: صافات / ). قی و استفراغ نمیکنند (نگا: المصحف المیسر، صفوه التفاسیر).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لاَ فِيهَا غَوْلٌ وَ لاَ هُمْ عَنْهَا... (۱) مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ... (۰) يَتَنَازَعُونَ فِيهَا کَأْساً لاَ لَغْوٌ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۵۶، سوره واقعه
- موارد استعمال كلمه ((قرب )) و معناى تقرب به خدا و اينكه مقربون بلند مرتبه ترينطبقات اهل سعادتند
- مراد از اولين و آخرين در آيه : ((ثلة من الاولين وقليل من الاخرين )) و وصف نعمتهاى بهشتى مقربان از ايشان
- وصف نعم بهشتى اصحاب اليمين
- دسته سوم (اصحاب الشمال ) و بيان وصعيت آنها در قيامت
- مقصود از ((اتراف )) در تعليل استقرار اصحابشمال در عذاب به اينكه آنان مترف بودند
- اقوال مختلف درباره مقصود از ((حنث عظيم )) كه اصحابشمال بر آن اصرار مى ورزيدند
- پاسخ خداوند به استبعاد معاد مشركين و بيانحال و وضعشان در قيامت
- توضيحى راجع به روايتى كه بر نسخ آيه : ((ثلة من الاولين وقليل من الاخرين )) با آيه : ((ثلة من الاولين و ثلة من الاخرين )) دلالت دارد
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19»
بر گردشان پسرانى هميشه نوجوان به خدمت مىگردند. با جامها و آبريزها و ظرفهايى از (شراب و نوشيدنىهاى گورا و) روان (پذيرايى مىنمايند). از آن نوشيدنىها نه سردرد مىگيرند و نه مست مىشوند.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 422
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19»
لا يُصَدَّعُونَ عَنْها: دردسر نكشند به سبب شرب آن، يعنى آن خمر را خمارى نباشد تا موجب صداع شود، و اين شراب طهور باشد، چنانچه در آيه ديگر فرمايد: «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» «1». وَ لا يُنْزِفُونَ: و نه بىعقل و نه بىهوش و نه مست شوند از آن، بلكه عين لذت و كيف باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19» وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21»
وَ حُورٌ عِينٌ «22» كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «23» جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24» لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً «25» إِلاَّ قِيلاً سَلاماً سَلاماً «26»
ترجمه
ميگردند گرد ايشان كودكانى كه هميشه بحال خوبى باقى هستند
با قدحها و تنگهاى بلور دستهدار و جامى از شراب ناب
نه سر درد ميگيرند از آن و نه مست ميشوند
و ميوه از آنچه اختيار نمايند
و گوشت پرنده از آنچه ميل كنند
و زنانى سفيد پوست سياه چشم
چون مرواريد در صدف پنهان
بجهت پاداش در مقابل آنچه ميكردند
نميشنوند در آن سخن بيهوده و نه نسبت بگناهى را
مگر گفتار سلام سلام را.
جلد 5 صفحه 128
تفسير
مقرّبان درگاه الهى كه در آيات سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمتهائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها اطفالى هستند از اهل دنيا كه ثواب و گناهى نداشتند و خداوند در بهشت آنها را خدمتگزاران مقرّبان درگاه فرموده براى آنكه خدمت آنها گواراتر است و آنها هميشه بحال طراوت و تازگى باقى ميباشند و قمّى ره مخلّدون را بمسوّرون تفسير فرموده يعنى داراى سوار و دستبند و در روايت نبوى باطفال مشركين مخصوص شدهاند و بعضى آنها را غلمان بهشتى دانستهاند و در هر حال اينها با ظرفهائى از قبيل قدحها و تنگهاى دستهدار برّاق و جامها نوشابه و شراب طهور بهشتى را كه نه خمار و دردسر ميآورد و نه مستى و زوال عقل سقايت مينمايند براى ايشان و هر نوع ميوهئى را كه خواسته باشند و هر قسم كباب جوجه و مرغى را كه مايل باشند فورا در دسترسشان قرار ميدهند و حاضر ميكنند نزدشان در قدحها و در آنجا براى ايشان زنان سفيد پوست دست نخورده آهوى چشمانى هستند كه در لطافت و صفاء و بكارت و بهاء مانند مرواريدهاى تازه از صدف بيرون آمدهاند و بالاتر از همه آنكه تمام اينها را مستحقند كه بايشان داده شوند بپاداش اعمال صالحه و براى تحصيل علم و معرفتى كه در دنيا نمودهاند و آنجا صحبت لغو و بيهوده و چرند و بىاساس بهيچ وجه وجود ندارد كه كسى بزند يا بشنود و همچنين دروغ و غيبت و فحش و افترا و تهمت آنجا نيست آنجا فقط سلام و تعارف و تحيّت و خير مقدم و مباركباد بسلامتى و دوام نعمت رواج است كه با يكديگر معمول ميدارند و كلمه سلاما مفعول قيلا يا بدل يا صفت آنست و تكرار آن براى اشاره بافشاء سلام و كثرت وقوع آن در خارج است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
عَلي سُرُرٍ مَوضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيها مُتَقابِلِينَ «16» يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأسٍ مِن مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنها وَ لا يُنزِفُونَ «19»
بر سريرهايي منظم و مرتب تكيه ميدهند چنانچه سلاطين بر تخت سلطنت تكيه ميدهند چون اينکه سابقين که انبياء و اوصياء انبياء هستند سلاطين اهل بهشت هستند زيرا اهل بهشت كساني هستند که متابعت اينها را كردهاند و در تحت فرمان آنها بودند.
جلد 16 - صفحه 396
مُتَقابِلِينَ که با هم محشور هستند و مقابل يكديگر تكيه دادهاند آنها هم به درجات مختلفه چنانچه ميفرمايد: تِلكَ الرُّسُلُ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلي بَعضٍ بقره آيه 254.
يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ غلمانهاي بهشت در حضور آنها خدمتگزار هستند و در تحت اوامر و فرمانهاي آنها رفت و آمد دارند.
بِأَكوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأسٍ مِن مَعِينٍ اكواب قدحهاي سرباز اباريق تنگهاي شربت كأس ليوان معين يكي از اقسام مشروبات بهشت لا يُصَدَّعُونَ عَنها شرابيست هيچگونه صداع و كسالت و مرض و ضعفي ندارد.
وَ لا يُنزِفُونَ مستي و بيهوشي و ذهاب عقل ندارد مثل شراب دنيا نيست که هم توليد مرض ميكند و هم عقل را زايل ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 19)- اما نه شرابی که عقل و هوش را ببرد و مستی آورد، بلکه هنگامی
ج5، ص74
که بهشتیان آن را مینوشند «از آن دردسر نمیگیرند و نه مست میشوند» (لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ).
تنها یک حالت نشئه روحانی توصیف ناپذیر به آنها دست میدهد که تمام وجودشان را در لذتی بینظیر فرو میبرد!
نکات آیه
۱ - شراب بهشت، نه سر درد ایجاد مى کند و نه عقل را مى رباید. (لایصدّعون عنها و لاینزفون) «یصدّعون» از «صداع» (به معناى سردرد) و «ینزفون» از «نزف» (به معناى از دست دادن عقل) مشتق شده است.
۲ - فلسفه ممنوعیت باده نوشى در دنیا، وجود عوارض بد آن (سر درد و از دست دادن عقل) است. (لایصدّعون عنها و لاینزفون) جمله «لایصدّعون ...» مى تواند پاسخ سؤال مقدر باشد و آن این که: اگر شراب نوشى در آخرت پسندیده است، چرا در دنیا نباشد؟ پاسخ این است که شراب آخرت، عوارض ناگوار ندارد (برعکس شراب هاى دنیا).
موضوعات مرتبط
- احکام: فلسفه احکام ۲
- بهشت: ویژگیهاى شراب بهشت ۱
- خمر: فلسفه تحریم خمر ۲