الفتح ٢٢
ترجمه
الفتح ٢١ | آیه ٢٢ | الفتح ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَاتَلَکُمْ»: با شما پیکار کنند و بجنگند. «الَّذِینَ کَفَرُوا»: مراد کفار مکه است. «وَلَّوُا الأَدْبَارَ»: (نگا: آلعمران / انفال / ، احزاب / ).
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۲۸ سوره فتح
- اشاره به اينكه مقصود از رضا و سخط خدا ثواب و عقاب او است و آيه : ((لقد رضىالله عن المؤ منين اذ يبايعونك تحت الشجرة ...)) اخبار از پاداش و ثواب بيعت كنندگاناست
- توضيحى راجع به تفريع جمله : ((فعلم ما فى قلوبهم )) بر قلبش : ((لقد رضىالله ...))
- مقصود از ناس در جمله ((فكف ايدى الناس عنكم ))
- اخبارات غيبى و پيشگويى هايى كه در سوره فتح آمده است
- بيان آياتى كه راجع به جنگ نكردن با مشركين مكه و صلح با آنان است
- مقصود از ((كلمة التقوى )) و اينكه مؤ منين احق به آن واهل آن هستند
- فتح قريب فتح حديبيه است ، نه فتح خيبر و يا فتح مكه چنانچه بعضى پنداشته اند
- رواياتى درباره روز شجره و تجديد بيعت مسلمانان بارسول الله (ص )
- همه شركت كنندگان در بيعت روز شجره به پيمان خود وفا نكردند
- چند روايت درباره مراد از ((كلمه التقوى )) در جمله ((و الزمهم كلمه التقوى ))
- رواياتى راجع به ماجراى جنگ و فتح خيبر
- فردا پرچم را به دست كسى خواهم داد كه ...
- فتح قلعه خيبر بدست مبارك اميرالمؤ منين عليه السلام
- آنچه بعد از جريان فتح قلعه خيبر اتفاق افتاد
- تسليم شدن مردم فدك و تقسيم اموال خيبر بين مسلمانان
- آوردن گوسفند مسموم يك يهوديه براى رسول الله (ص )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «22»
و اگر كسانى كه كفر ورزيدند با شما كارزار كنند، (توان مبارزه با شما را ندارند و) عقبنشينى و پشت كرده و آنگاه هيچ سرپرست و ياورى نخواهند يافت.
نکته ها
اگر اين آيات را مربوط به ادامه ماجراى صلح حديبيّه بدانيم، معناى آيه چنين مىشود كه صلح حديبيّه بر اساس ناتوانى و ضعف رزمى شما نبود، بلكه به خاطر مصلحت نظام بود، شما در حديبيّه نيز اگر دست به جنگ مىزديد، پيروز بوديد و دشمنانتان فرار مىكردند.
در قيامت مشخص مىشود كه كافران هيچ ندارند و كسى ولايت و نصرت آنها را نمىپذيرد، اما در مقابل مؤمنان همه چيز دارند، گرچه در دنيا چيزى نداشتهاند.
امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه به خداوند مىگويد: «ما ذا فقد من وجدك و ما ذا وجد من فقدك» هر كس تو را دارد چه ندارد و هر كس تو را ندارد چه دارد؟
پیام ها
1- مسلمانانِ ضعيف، به عزّتى رسيدند كه دشمنان، تاب درگيرى با آنان را
جلد 9 - صفحه 137
نداشتند. وَ لَوْ قاتَلَكُمُ ... لَوَلَّوُا
2- هر كس خدا ندارد، هيچ ياورى ندارد. «لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «22»
وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا: و اگر كارزار كردندى با شما در حديبيه آنانكه كافر بودند از اهل مكه و صلح نكردندى، لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ: هر آينه برگردانيدندى پشتها را، يعنى هزيمت نمودى از شما به جهت ثبوت عقيده و پشتيبانى شما با هم، ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً: پس نيافتندى دوستى و كارسازى كه حفظ آنها نمايد از ضرر و نه يارى كه نصرت ايشان دهد.
تنبيه: آيه شريفه را دلالاتى است: 1- دال بر علوم غيبيه. 2- دلالت دارد بر آنكه خداوند سبحان عالم است به كيفيت آن چيزى كه در آينده وجود پيدا كند و علم الهى قبل از خلق و بعد از خلقت و زمان خلقت مساوى است بدون تفاوت. 3- اشاره است كه هر چه معدم و ممكن الوجود باشد معلوم او سبحانه باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً «21» وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «22» سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً «23» وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً «24» هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً «25»
ترجمه
و غنيمتهاى ديگرى كه قدرت پيدا نكردهايد بر آن بتحقيق احاطه كرده است خدا بآن و بوده است خدا بر همه چيز توانا
و اگر كارزار كرده بودند با شما آنانكه كافر شدند هر آينه برگردانده بودند پشتها را پس نمىيافتند دوستى و نه ياورى
سنّت نهاد خدا سنّت نهادنى كه بتحقيق گذشت پيش از اين و هرگز نيابى براى طريقه خداوند تغيير و تبديلى
و او است آنكه بازداشت دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از آنها در وادى مكّه بعد از آنكه فيروزى داد شما را بر آنها و بود خدا بآنچه ميكنيد بينا
آنانند كسانيكه كافر شدند و باز داشتند شما را از مسجد الحرام و قربانى را كه محبوس شده بود از اينكه برسد بجايش و اگر نبودند مردانى با ايمان و زنانى با ايمان كه نمىشناختيد ايشانرا كه پايمال ميكرديدشان پس ميرسيد شما را از ايشان مكروهى بدون علم باز داشته نميشديد تا داخل كند خدا در رحمت خود هر كه را ميخواهد اگر جدا شده بودند هر آينه عذاب ميكرديم كسانى را كه كافر شدند از آنان عذابى دردناك.
تفسير
خداوند سبحان باهل ايمان در آيات سابقه وعده داده بود غنائم بسياريرا كه بعض آن معجّل بود كه بيان شد و بعض آن مؤجّل كه از قدرت آنها خارج بود نيل بآن بلكه بخاطرشان خطور نميكرد مانند غنائم روم و ايران ولى قدرت و علم خداوند احاطه بآنها داشت كه قسمت اهل ايمان خواهد شد گوئيا خداوند احاطه بآنها فرموده كه حفظ فرمايد براى مسلمانان و اين مقصود از غنائم ديگرى است كه در اين آيات اشاره بآن شده است و قدرت خداوند اختصاص
جلد 5 صفحه 30
بأمثال اين غنائم ندارد كه بمسلمانان برساند بلكه قادر است بفتوحات پى در پى اسلام را بمنتهاى اوج خود برساند و عالمگير كند و اگر آنوقت كه امير المؤمنين عليه السّلام بامر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم حمله بكفّار قريش فرمود در حديبيّه آنها با مسلمانان جنگ مينمودند و تقاضاى صلح نميكردند هر آينه پشت بلشكر اسلام نموده و رو بفرار ميگذاردند و ديگر يار و ياورى براى آنها يافت نميشد چون در مقابل حيدر كرّار جز لشگر فرّار وجود ندارد و در برابر اراده الهى نميتواند كسى با كسى كمك كند اين طريقه و عادت و رويّه ديرين خدا است كه سالهاى دراز با اولياء خود بآن عمل فرموده و هميشه انبيا و اوليا را بر اعداء خودشان بشمشير و حجّت غالب فرموده است و طريقه و دأب و ديدن خداوند قابل تغيير و تبديل نيست خداوند آنذات مقدّسى است كه بازداشت ايادى كفار را از مسلمانان برعب از صولت حيدريّه و بازداشت ايادى مسلمانانرا از كفار بصلح حديبيّه از اقدام بجنگى كه قهرا منتهى شود بداخل مكّه و هتك حرم بعد از آنكه ظفر داد مسلمانانرا بر آنها در جنگهاى قبل از اين صلح تا آنكه آنها طالب صلح شدند در اينموقع و خداوند بينا است باعمال شما از جنگ سابق و صلح لاحق به فرمان پيغمبر خود و كفّار حقّا عمل ناشايستهاى نمودند كه بازداشتند مسلمانانرا از اتمام عمره و وصول قربانى ايشان بمكه معظّمه و باين مستحق عقوبت شدند ولى چون مردان و زنان اهل ايمان در مكّه معظمه مخلوط با مردان و زنان كفّار بودند كه مسلمانان آنها را نميشناختند و ممكن بود پايمال حوادث شوند و از اين راه گرد ملالى بخاطر پيغمبر اسلام و مسلمين بنشيند يا ديه قتل خطائى بر آنها لازم آيد خداوند نخواست وارد مكّه شوند و با كفّار جنگ نمايند تا مسلمانان مكّه از اين آفات محفوظ بمانند و بر حسب شرط صلح در دين خود آزاد باشند و افراد قابل مشمول رحمت الهيّه گردند و اگر كفار از مسلمانان در مكّه جدا و ممتاز بودند خداوند كفّار را بعذاب اليم دنيوى و ضرب شمشير مسلمانان گرفتار ميفرمود چنانچه بعذاب آخرت در صورت عدم قبول اسلام و اصل خواهند شد و از بعضى روايات استفاده ميشود كه علّت دفاع ننمودن امير المؤمنين عليه السّلام از ظلم ظالمين در صدر اسلام اين بود كه خداوند ودائعى
جلد 5 صفحه 31
از اهل ايمان داشت در اصلاب اهل نفاق و حضرت مأمور بود كه صبر كند تا آنها خارج شوند بعد شمشير بكشد و همچنين است حال امام زمان و تأخير در ظهور او و باين آيه استدلال فرمودهاند و اين صلح فتح بزرگ شمرده شده و اجمالى از قضاياى مربوط باين آيات در اوّل سوره ضمن حديث قمّى ره گذشت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الأَدبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «22»
و اگر مقاتله كنند با شما كساني که كافر شدند هر آينه پشت ميكنند
جلد 16 - صفحه 212
و نمييابند وليي و نه ناصري.
وَ لَو قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا عموم دارد اختصاص بمشركين حجاز و يهود ندارد شامل تمام كفار ميشود که اگر طرف شوند با مسلمين منكوب و مخذول گردند يا فرار ميكنند يا مقتول ميشوند يا اسير يا تسليم ميشوند.
لَوَلَّوُا الأَدبارَ پشت ميكنند و برميگردند ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا که جلو- گيري كند از مسلمين وَ لا نَصِيراً که بياري آنها بيايد خداوند يا القاء رعب مي كند در قلوب آنها، يا ملائكه ميفرستد بياري مسلمين، يا عذاب بر آنها نازل ميفرمايد چنانچه در بسياري از آيات بيان فرموده مثل آيه شريفه: سَنُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ ... الايه آل عمران، آيه 144»، آيه شريفه: إِذ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي المَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُم فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ فَاضرِبُوا فَوقَ الأَعناقِ وَ اضرِبُوا مِنهُم كُلَّ بَنانٍ انفال آيه 12، و آيه شريفه:
سَيُهزَمُ الجَمعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ قمر آيه 45. و آيه شريفه: إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ يَومَ يَقُومُ الأَشهادُ مؤمن آيه 54. و غير اينها از آيات.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- قرآن همچنان ابعاد دیگری از ماجرای عظیم «حدیبیه» را بازگو میکند، و به دو نکته مهم در این رابطه اشاره میکند.
نخست این که: تصور نکنید اگر در سرزمین «حدیبیه» درگیری میان شما و مشرکان مکه رخ میداد، مشرکان برنده جنگ میشدند، چنین نیست «و اگر کافران (در سرزمین حدیبیه) با شما پیکار میکردند به زودی فرار میکردند، سپس ولیّ و یاوری نمییافتند» (وَ لَوْ قاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً).
نکات آیه
۱ - اطمینان بخشى خداوند به مؤمنان، در ناتوانى کافران از غلبه بر ایشان، پس از فتح خیبر و صلح حدیبیه (و لو قتلکم الذین کفروا لولّوا الأدبر) برداشت بالا بر این اساس است که «لو قاتلکم...» نظر به آینده داشته باشد; یعنى، شما در آینده، همواره پیروز خواهید بود و هر که با شما بجنگد، منهزم خواهد شد.
۲ - مسلمانان، قادر به دفع هجوم کافران، در صورت عدم انعقاد صلح حدیبیه و ناگزیرى از جنگ * (و لو قتلکم الذین کفروا لولّوا الأدبر) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «لوقاتلکم» نظر به گذشته داشته باشد; یعنى، خداوند گرچه فتح مبین (صلح حدیبیه) را براى شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زیادى را براى شما به بار آورد; اما اگر این صلح هم صورت نمى گرفت و کافران به نبرد با شما برمى خاستند، شما با قدرت ایمانى و رهبرى پیامبر(ص) آنان را منهزم مى ساختید.
۳ - کافران منهزم شده در جنگ با مؤمنان، فاقد کم ترین حامى و پشتیبان (لولّوا الأدبر ثمّ لایجدون ولیًّا و لانصیرًا)
۴ - بى پناهى کافران و ضعف ایشان در برابر مؤمنان برخاسته از کفر آنها است.* (و لو قتلکم الذین کفروا لولّوا الأدبر ثمّ لایجدون ولیًّا و لانصیرًا) بنابراین که تعبیر «کفروا» و وصف کفر، مشعر به علیت باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.
۵ - کافران، فاقد هرگونه حامى و یاور در تنگناها (الذین کفروا لولّوا الأدبر ثمّ لایجدون ولیًّا و لا نصیرًا)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
- خدا: اطمینان بخشى خدا ۱
- صلح حدیبیه: نقش صلح حدیبیه ۲
- کافران: بى یاورى کافران ۳، ۵; دفع هجوم کافران ۲; عجز کافران ۱; عوامل بى یاورى کافران ۴; عوامل ضعف کافران ۴; کافران و مؤمنان ۱، ۳
- کفر: آثار کفر ۴
- مؤمنان: پیروزى مؤمنان ۱; قدرت مؤمنان ۲; مؤمنان و کافران ۲