الدخان ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و در برابر خداوند تکبر نورزید که من برای شما دلیل روشنی آورده‌ام!

|و اين كه بر خدا گردنكشى نكنيد كه من براى شما حجتى آشكار آورده‌ام
و بر خدا برترى مجوييد كه من براى شما حجتى آشكار آورده‌ام.
و زنهار بر خدا تکبر و طغیان مجویید که من بر شما حجت آشکار آوردم.
و در برابر خدا تکبّر نکنید که من برای شما دلیلی روشن آورده ام.
و نيز بر خدا برترى مجوييد، كه من با حجتى روشن نزد شما آمده‌ام،
و اینکه در برابر خداوند بزرگی نجویید، که من آورنده برهانی آشکار برای شما هستم‌
و بر خدا سركشى و گردنفرازى مكنيد، كه من شما را حجتى روشن- همچون عصا و يد بيضا- آورده‌ام.
و بر خدا بزرگی نکنید و تکبّر نورزید (و ادّعای الوهیّت و ربوبیّت ننمائید و کارهائی انجام ندهید که با اصول بندگی شما سازگار نمی‌باشد). من دلیل روشنی (بر درستی گفتار و راستی پیغمبری خود) برای شما آورده‌ام.
«و اینکه بر خدا برتری و (زبردستی) ننمایید. من همانا برای شما آورنده‌ی سلطه‌ای بیانگرم .»
و آنکه گردنکشی نکنید بر خدا که آرنده‌ام شما را به فرمانروائیی آشکار


الدخان ١٨ آیه ١٩ الدخان ٢٠
سوره : سوره الدخان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَعْلُوا»: تکبّر نورزید و بزرگی نکنید. طغیان و سرکشی نکنید (نگا: مؤمنون / ، قصص / اسراء / نمل / ). «سُلْطَانٍ»: دلیل و حجّت. معجزه.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19»

و اينكه بر خداوند برترى نجوييد، همانا من برهانى آشكار براى شما آورده‌ام.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19»

وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ‌: و آنكه تكبر نكنيد بر خدا به ستم كردن بر اولياى او، يا سركشى منمائيد بر او به كفران نعمت و عدم اطاعت او و استهانت به رسول و وحى او.

پس بيان علت نهى فرمايد به اينكه: إِنِّي آتِيكُمْ‌: بدرستى كه من آورنده‌ام شما را، بِسُلْطانٍ مُبِينٍ‌: به حجتى روشن و هويدا بر صدق دعوى خود، يعنى حجت واضحه كه مظهر حق باشد. يا معجزات ظاهره كه مبين صحت نبوت و صدق مقالت من باشد. چون حضرت موسى سخن را به ايشان رسانيد، زبان جسارت گشوده به قصد قتل و رجم او برخاستند، به مشاهده اين حال از شر آنها به خدا استغاثه نمود به اين وجه كه:

جلد 12 - صفحه 18


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ «12» أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13» ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14» إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15» يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»

وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»

ترجمه‌

پروردگارا بردار از ما عذاب را همانا ما گروندگانيم‌

از كجا باشد براى آنان تذكّر با آنكه بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى آشكار

پس رو گرداندند از او و گفتند مردى است آموخته شده و ديوانه‌

همانا ما برطرف كننده عذابيم اندكى همانا شما عودكنندگانيد

روز كه بسختى بگيريم گرفتن بزرگى آنان را همانا ما انتقام كشندگانيم‌

و بتحقيق آزموديم پيش از آنها قوم فرعون را و آمد آنها را پيغمبرى بزرگوار

كه بسپاريد بمن بندگان خدا را همانا من براى شما پيغمبرى امينم‌

و آنكه برترى مجوئيد بر خدا همانا من آورنده‌ام براى شما حجّتى روشن‌

و همانا من پناه برده‌ام بپروردگار خود و پروردگار شما از آنكه سنگسار كنيد مرا

و اگر ايمان نميآوريد بمن پس كناره كنيد از من و مرا بخود واگذاريد.

تفسير

خداوند تعالى در تعقيب آيات سابقه بيان فرموده است حال معذّبين بعذاب اليم دخان را كه ميگويند با تضرّع پروردگارا عذاب را از ما بردار ما ايمان ميآوريم و خداوند ردّ فرموده است آنها را كه چگونه آنان متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند با آنكه پيغمبر خاتم با معجزه باقيه ظاهره آمد از طرف خداوند براى ارشاد و هدايت آنها پس اعراض نمودند از او و گفتند او معلّم بشرى دارد نه الهى و گاهى جنون عارضش ميشود و ما چند روزى عذاب را از شما برميداريم و چون قيامت برسد تمام شما كفّار بعذاب اليم آنروز عود خواهيد نمود يا وعده خلافى نموده بكفر خودتان عود خواهيد كرد و اين مؤيّد فرمايش قمّى ره است كه نقل فرمود دخان در رجعت است چون اگر در قيامت باشد عود محقّق نميشود و نيز مؤيّد اين قول است كه در حديث نبوى مذكور در آيات سابقه نزول‌


جلد 4 صفحه 623

عيسى عليه السّلام از آسمان مقارن با دخان از علائم ساعت ذكر شده و آن مسلّما در رجعت است كه ميآيد و بامام زمان اقتدا ميكند و مهمّ‌تر از اين دو در تأييد آنكه روى سخن در اين آيات ظاهرا با كفّار معاصر با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و اگر مقصود رجعت نباشد بايد سخن را معطوف بجانب نوع كفّار گرفت چون آنها كه تا قيامت زنده نميماندند كه معذّب بدخان شوند ولى در رجعت ممكن است برگردند و بعذاب دخان گرفتار شوند و بيانات مفسّرين در اين مقام خالى از تشويش نيست و تحقيق همانست كه ذكر شد بلى بعضى از مفسّرين اين آيات و آيات سابقه را راجع بظهور قحط و غلا در مكّه بنفرين پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دانسته‌اند و گفته‌اند آسمان در نظر آنها از شدّت گرسنگى مانند دودى شده بود و باستدعاء آنها و وعده ايمان و دعاى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رفع شد و آنها خلف وعده نمودند و بكفر عود كردند و بنابر اين خطاب متوجّه بكفّار قريش است و اشكالى نيست ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه دخان و صريح روايات اينمقام است لذا حقير اينقول را آنجا ذكر ننمودم و در هر حال خداوند انتقام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را در قيامت كه روز اخذ شديد بزرگ خدا است از آنها خواهد كشيد و بعض مفسّرين كه اخيرا قول آنها ذكر شد بطشه كبرى را روز بدر دانسته‌اند و مخفى نماند كه علامت ساعت بودن با وقوع در رجعت منافات ندارد چون وقائع رجعت از علائم نزديك شدن قيامت است و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر خود اشاره بقصّه موسى عليه السّلام و فرعون نموده ميفرمايد كه ما پيش از مشركين مكه قوم فرعون را در معرض امتحان قرار داديم و پيغمبر با شرافتى از نسل حضرت يعقوب براى آنها فرستاديم و تقاضاى او از فرعونيان اين بود كه بنى اسرائيل را از قيد اسارت خود رها كنند و تسليم آنحضرت نمايند كه او آنها را با خود از مملكت مصر خارج فرمايد چون آنها از زمان حضرت يوسف عليه السّلام آنجا مانده بودند و زياد شده بودند و بسختى در تحت نفوذ قبطيان بسر ميبردند و بعضى گفته‌اند تقاضاى او اين بود كه آنها حقوق الهى را از قبول ايمان و فعل واجبات و ترك محرّمات اداء نمايند به اجابت آنحضرت و عباد اللّه منادى است و حرف ندا حذف شده يعنى ادا نمائيد بمن اى بندگان خدا و اين معنى را قمّى ره تأييد نموده است و مراد از امانت ظاهرا خيانت ننمودن در پيام‌


جلد 4 صفحه 624

الهى است و در آنچه باو تأديه ميشود از عرض عقايد و اعمال و بغير متّهم نيز تفسير شده و فرمود علوّ و سركشى از امر حق و تكبّر از اطاعت رسول او ننمائيد كه اهانت اولياء خدا اهانت خدا است و من بى‌منطق و دليل با شما صحبت نميكنم بلكه حجّت واضح و معجزه ظاهرى براى شما آوردم و چون سخن به اين جا رسيد قوم او را تهديد بسنگسار كردن نمودند و بعضى گفته‌اند مشغول بناسزا گفتن بآنحضرت شدند از قبيل ساحر و كذّاب خواندن و حضرت پناه بخدا برد از شرّ آنها كه رجم يا شتم باشد چون رجم در كلام عرب برشتم هم اطلاق ميشود ولى معناى ظاهر آن سنگسار نمودن است و تقاضا فرمود كه در صورت ترك ايمان و عدم اجابت او دست از ايذاء و آزار او بردارند و نه با او باشند و نه بر او.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَن‌ لا تَعلُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ إِنِّي‌ آتِيكُم‌ بِسُلطان‌ٍ مُبِين‌ٍ «19»

و ‌اينکه‌ ‌که‌ برتري‌ و تكبر و بزرگي‌ نكنيد ‌بر‌ خداوند متعال‌ محقّقا ‌من‌ آمده‌ام‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌با‌ دليل‌ و برهان‌ آشكارا.

وَ أَن‌ لا تَعلُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ باين‌ ‌که‌ فرعون‌ ‌گفت‌: أَنَا رَبُّكُم‌ُ الأَعلي‌ نازعات‌ آيه 24. و ‌گفت‌: ما عَلِمت‌ُ لَكُم‌ مِن‌ إِله‌ٍ غَيرِي‌ قصص‌ آيه 38 و بموسي‌ ‌گفت‌.

لَئِن‌ِ اتَّخَذت‌َ إِلهَاً غَيرِي‌ لَأَجعَلَنَّك‌َ مِن‌َ المَسجُونِين‌َ شعراء آيه 28. و علوّ ‌علي‌ اللّه‌ تكبّر و زير بار نرفتن‌ فرامين‌ الهي‌ و تكذيب‌ رسل‌ خداوندي‌ و طغيان‌ و

جلد 16 - صفحه 83

سركشي‌ ‌در‌ مخالفت‌ و ارتكاب‌ مناهي‌ الهي‌ و اشباه‌ و نظائر اينها.

إِنِّي‌ آتِيكُم‌ بِسُلطان‌ٍ مُبِين‌ٍ معجزات‌ صادره‌ ‌از‌ موسي‌ مثل‌ عصا و يد و بيضاء و انفلاق‌ بحر و انفجار صخره‌ و ‌غير‌ اينها ‌که‌ تمام‌ محيّر العقول‌ ‌بود‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- سپس موسی بعد از دعوت آنها به اطاعت خداوند یا آزاد ساختن بنی اسرائیل می‌گوید: مأموریت دیگر من این است که به شما بگویم: «در برابر خداوند تکبر نورزید (و حدّ خویش نگهدارید) که من برای شما دلیل روشنی (بر گفته‌های خود) آورده‌ام» (وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَی اللَّهِ إِنِّی آتِیکُمْ بِسُلْطانٍ مُبِینٍ).

هم معجزات آشکار، و هم دلائل منطقی روشن.

نکات آیه

۱- هشدار موسى(ع) به فرعونیان، در برترى نجستن بر خداوند و روى برنتافتن از فرمان هاى او (و أن لاتعلوا على اللّه)

۲- مخالفت با فرمان هاى رسولان الهى، نمودى از استکبار و برترى جویى بر خداوند است. (إنّى لکم رسول أمین . و أن لاتعلوا على اللّه) از این که موسى(ع) پس از معرفى خود به عنوان رسول امین الهى، فرعونیان را از برترى جویى بر خدا برحذر مى دارد، مطلب یاد شده قابل برداشت است.

۳- پرهیز از استثمار و بهره کشى ظالمانه از خلق، نخستین گام به سوى ایمان و خداجویى (أن أدّوا ... و أن لاتعلوا على اللّه) در صورتى که «أن لاتعلوا...» دعوت به عبودیت و توحید در پى دعوت به ترک استثمار بنى اسرائیل باشد; از ارتباط این دو دعوت و تقدم «أن أدوا...» مطلب بالا استفاده مى شود.

۴- بهره کشى ظالمانه از بندگان الهى، برترى جویى و گردنکشى در برابر خداوند است. (أن أدّوا إلىّ عباد اللّه ... و أن لاتعلوا على اللّه) بنابراین که عطف «أن لاتعلوا...» بر «أن أدّوا» تفسیرى باشد، برداشت بالا به دست مى آید.

۵- موسى(ع)، ارائه دهنده برهانى آشکار، بر صدق خویش در دعوى رسالت (إنّى ءاتیکم بسلطن مبین)

۶- ادعاى رسالت، باید همراه با دلایل روشن و قانع کننده باشد. (إنّى لکم رسول أمین ... إنّى ءاتیکم بسلطن مبین)

۷- معجزات پیامبران، دلایل روشن و آشکار بر صدق نبوت آنان (إنّى لکم رسول أمین ... إنّى ءاتیکم بسلطن مبین) بنابراین که مراد از «سلطان» معجزه باشد و با الغاى خصوصیت از مورد آیه، مطلب یاد شده استفاده مى شود.

۸- معجزات و دلایل نیرومند موسى(ع)، پشتوانه آن حضرت در برخورد مقتدرانه با فرعونیان (أن أدّوا ... و أن لاتعلوا ... إنّى ءاتیکم بسلطن مبین) تعبیر «إنّى...» در مقام تعلیل است; یعنى، موسى(ع) به دلیل بهره مندى از «سلطان مبین»، به فرعونیان فرمان «أن أدّوا» و «أن لاتعلوا» مى دهد.

موضوعات مرتبط

  • استثمار: اجتناب از استثمار ۳
  • استکبار: نشانه هاى استکبار ۲
  • انبیا: آثار مخالفت با انبیا ۲; بینات انبیا ۷; دلایل نبوت انبیا ۷; معجزات انبیا ۷
  • ایمان: زمینه ایمان ۳
  • برترى طلبى: اجتناب از برترى طلبى ۱; نشانه هاى برترى طلبى ۴
  • بندگان خدا: استثمار بندگان خدا ۴
  • خدا: استکبار با خدا ۲; برترى طلبى بر خدا ۱
  • طغیانگرى: نشانه هاى طغیانگرى ۴
  • فرعونیان: برترى طلبى فرعونیان ۱; هشدار به فرعونیان ۱
  • موسى(ع): آثار معجزات موسى(ع) ۸; اقتدار موسى(ع) ۸; بینات موسى(ع) ۵; دلایل صداقت موسى(ع) ۵; دلایل نبوت موسى(ع) ۵، ۸; موسى(ع) و فرعونیان ۸; هشدارهاى موسى(ع) ۱
  • نبوت: شرایط ادعاى نبوت ۶; وضوح دلایل نبوت ۶

منابع