غافر ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

او چشمهایی را که به خیانت می‌گردد و آنچه را سینه‌ها پنهان می‌دارند، می‌داند.

|[خدا] نگاه‌هاى خيانت بار و آنچه را كه سينه‌ها پنهان مى‌دارند، مى‌داند
[خدا] نگاههاى دزدانه و آنچه را كه دلها نهان مى‌دارند، مى‌داند.
و خدا بر نگاه خیانت چشم خلق و اندیشه‌های نهانی دلها (ی مردم) آگاه است.
[او] چشم هایی را که به خیانت [به نامحرمان] می نگرد و آنچه را سینه ها پنهان می دارند، می داند.
نظرهاى دزديده را و هر چه دلها نهان داشته‌اند، مى‌داند.
[خداوند] خیانت چشمها و آنچه دلها پنهان می‌دارد، می‌داند
خيانت چشمها- دزديده نگريستن- و آنچه را سينه‌ها پنهان مى‌دارند مى‌داند.
خداوند از دزدانه نگاه کردن چشمها و از رازی که سینه‌ها در خود پنهان می‌دارند، آگاه است.
(خدا) نگاه‌های دزدانه و آنچه را که در سینه‌ها(شان) نهان می‌دارند، می‌داند.
می‌داند چشمک‌زدن دیدگان را و آنچه نهان دارند سینه‌ها


غافر ١٨ آیه ١٩ غافر ٢٠
سوره : سوره غافر
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«خَآئِنَةَ الأعْیُنِ»: خیانت چشمان و دزدانه نگاه کردن آنها. چشمان خائن و بدنظر. در صورت اوّل، واژه (خَآئِنَة) مصدر است، و در صورت دوم اسم فاعل، و اضافه صفت به موصوف خود است و در اصل (الأعْیُنَ الْخَآئِنَة) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ «19»

خداوند از خيانت چشم‌ها و آن چه دل‌ها مخفى مى‌كنند، آگاه است.

نکته ها

«أزفة» به معناى نزديك شونده است و مراد از روزِ نزديك، روز قيامت است. چنانكه در جاى ديگر نيز مى‌فرمايد: «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً» «1»

«كاظِمِينَ» از «كظم» به معناى بستن در مشك است و «كاظم» به كسى گويند كه از درون ناراحت است ولى لب فرو مى‌بندد و خشم و ناراحتى خود را كنترل مى‌كند.

نگاه به نامحرم، نگاه تحقيرآميز به ديگران و نگاه براى تشويق به فساد، از نمونه‌هاى خيانت چشم است.

از امام صادق عليه السلام درباره آيه‌ «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ» پرسيدند، حضرت فرمود: مراد نگاه‌هاى زير چشمى است. «ينظر الى الشى‌ء و كانه لا ينظر فذلك خائنة الاعين» «2»

امام كاظم عليه السلام فرمود: هيچ مؤمنى نيست كه بعد از گناه ناراحت نشود و اگر ناراحت نشد


«1». معارج، 6- 7.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 8 - صفحه 235

مؤمن نيست و شفاعت براى او نيست و او ظالم است. سپس اين آيه‌ «ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ» را تلاوت فرمودند. «1»

پیام ها

1- مرگ و قيامت نزديك است، خود را آماده كنيم. «يَوْمَ الْآزِفَةِ»

2- مجرم در قيامت، نه مى‌ميرد و نه راحت مى‌شود. «إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ» (در جاى ديگر مى‌خوانيم: «وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ» «2» از هر سو مرگ به سراغش مى‌آيد ولى نمى‌ميرد.)

3- در قيامت، وجود مجرمان مملو از حسرت و اندوه است ولى نمى‌توانند اظهار كنند. «كاظِمِينَ»

4- مجرم در قيامت تنها است. (نه دوست صميمى دارد و نه واسطه‌ى صاحب نفوذ). «ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ»

5- ارزش‌ها بر اساس انگيزه‌هاست. يك نگاه با انگيزه‌هاى متفاوت مى‌تواند عبادت باشد و يا خيانت باشد. «خائِنَةَ الْأَعْيُنِ»

6- ايمان به اينكه خداوند باطن همه چيز را مى‌داند انسان را از ظلم باز مى‌دارد.

ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ‌ ... يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ‌

7- علم خداوند تنها به ظاهر نيست، او باطن را هم مى‌داند. «خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ»


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». ابراهيم، 17.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 236

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ «19»

يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ‌: مى‌داند خدا چشمى را كه خيانت كننده است، يعنى به دزدى نگاه كند به چيزى كه حلال نباشد نظر كردن به آن، وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ: و آن چيزى را كه پوشيده گردانيده است سينه‌ها، يعنى علم او احاطه دارد به ضمائر و سرائر مخلوقات.


«1» توحيد صدوق (چ جامعه مدرسين- قم) باب 63 ص 408 ذيل روايت 6 به روايت امام موسى بن جعفر عليه السّلام.

جلد 11 - صفحه 294

تبصره:

آيه شريفه نهى ضمنى دارد به خيانت چشمها و مخاطرات وارده در قلبها، كه علم الهى احاطه دارد به تمام آن. ابن عباس گفته: خيانت چشم آنست كه مردى در ميان جماعتى نشسته باشد و زنى بر ايشان بگذرد و به پنهانى در او نگاه كند، و بنا به حديث شريف «اول النظر لك و الثانيه عليك لا لك و الثالثه فيها الهلاك» «1»، نظر دومى خيانت و نظر سيمى مورد هلاكت باشد. بنابراين مؤمن معتقد به اين آيه البته به تمام جهات مراقب اعضاء و جوارح خود باشد كه خيانتى از آنها صادر نگردد، خصوصا پوشيدن چشم.

در محاسن- از حضرت صادق عليه السّلام: ما اعتصم احد بمثل ما اعتصم بغضّ البصر فانّ البصر لا يغضّ عن محارم اللّه الا و قد سبق الى قلبه مشاهدة العصمة و الجلال‌ «2».

تمسك ننمايد هيچكس به مثل آنچه تمسك كند شخص به پوشيدن چشم، زيرا چشم پوشيده نشود از محرمات الهى مگر آنكه سبقت كرده باشد به قلب او مشاهده عصمت و جلال ربوبى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ «18» يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ «19» وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْ‌ءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «20»

ترجمه‌

و بيم ده آنها را از روز قيامت كه نزديك است هنگاميكه دلها رسيده باشد بحلقوم‌ها در حاليكه فرو برندگانند خشم خودشان را نيست براى ستمكاران خويشى و نه شفاعت كننده‌اى كه اطاعت شود

ميداند خيانت چشمها را و آنچه را پوشيده ميدارد سينه‌ها

و خدا حكم ميكند بحق و آنان را كه ميخوانند غير از او حكم نميكنند بچيزى همانا خدا او شنواى بينا است.

تفسير

- خداوند متعال مأمور فرموده پيغمبر اكرم را كه بيم دهد مردم را از روز قيامت كه يكى از القاب آن آزفه است يعنى دانيه و نزديك چون هر چه محقّقا بيايد نزديك است و در آن روز از ترس و بيم دلها از جا كنده شود و بحلقوم‌


جلد 4 صفحه 521

و گلو رسد نه برگردد بجاى خود كه آرام گيرند و نه بيرون آيد كه راحت شوند و پر شود درونشان از غم و اندوه ولى جرأت نفس كشيدن ندارند و ناچارند عقده گلوگير خود را فرو برند و لب باز ننمايند و اهل شرك و نفاق نه خويش و غمخوارى دارند و نه شفاعت كننده‌اى كه قبول شود شفاعت او در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هيچ مؤمنى مرتكب گناه نشود مگر آنكه بدش آيد از آن و پشيمان گردد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده كفايت ميكند پشيمانى از توبه و فرموده كسيكه خوشحال كند او را كار خوبش و بد حال كند او را كار بدش او مؤمن است چون كسيكه گناهى كند و پشيمان نشود مؤمن نيست و لازم نميشود براى او شفاعت و او ظالم است و خداوند فرموده نيست براى ظالمين خويشى و نه شفيع مطاعى و خداوند ميداند نظر نمودن از زير چشم را و اشاره محرمانه بچشم را چنانچه در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از معناى خائنة الأعين فرمود آيا نديدى كه كسى نظر ميكند بچيزى مانند آنكه نظر ننموده بآن اين معناى خيانت چشمها است و از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده كه وقتى عاد بن بشير عرض كرد من منتظر بودم كه اشاره فرمائى بقتل ابن ابى السّرح و فورا امتثال نمايم فرمود پيغمبران را خائنة الاعين نباشد و ظاهرا مراد هر نظر و عمل دزدى و خيانت كارانه چشم باشد و نيز ميداند خداوند اسرار درونى اشخاص را از حبّ و بغض و كينه و آنچه در سينه و ضمير دارند و بر حسب احاطه علميه خود بجزئيات و كليات حكم ميكند بحق و حقيقت و واقع و بت‌ها كه اهل شرك در مقابل خداوند براى خودشان معبود قرار دادند شعور و ادراك ندارند كه حكم نمايند چه رسد بحكم حق و واقع مخفى از انظار ولى خداوند ميشنود تمام مسموعات را و ميبيند تمام مبصرات را و مجازات مينمايد بندگان را باقوال و اعمال و عقايد مخفى و آشكار و قمى ره نقل فرموده كه مراد از كاظمين مغمومين مكروبين است و بعضى خائنة الاعين را بنظره محرّمه تفسير نموده‌اند و ظاهرا مراد نباشد و اللّه اعلم.


جلد 4 صفحه 522

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَعلَم‌ُ خائِنَةَ الأَعيُن‌ِ وَ ما تُخفِي‌ الصُّدُورُ «19»

ميداند خيانت‌ چشمها ‌را‌ و آنچه‌ ‌در‌ سينه‌ها مخفي‌ ‌شده‌.

يَعلَم‌ُ خائِنَةَ الأَعيُن‌ِ بزبان‌ ‌ما زير چشمي‌ ‌که‌ نگاه‌ ميكند بنحوي‌ ‌که‌ ‌او‌ نگاه‌ نميكند.

وَ ما تُخفِي‌ الصُّدُورُ مثل‌ منافق‌ دشمن‌ دوست‌ نما حتّي‌ خطورات‌ قلبي‌ و خيالات‌ فاسده‌ و بالجمله‌ چيزي‌ ‌بر‌ ‌او‌ مخفي‌ نيست‌ وَ أَن‌َّ اللّه‌َ قَد أَحاطَ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عِلماً‌-‌ طلاق‌ آيه 12‌-‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- در ششمین مرحله یکی از اوصاف خدا را بیان می‌کند که در ضمن توصیفی برای چگونگی قیامت است، می‌گوید: «خدا چشمهایی را که به خیانت گردش می‌کند می‌داند، و آنچه را در سینه‌ها پنهان می‌دارند» می‌داند (یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ).

آری! خدائی که از حرکات مخفیانه چشمها و اسرار درون سینه‌ها آگاه است در آن روز در باره خلایق دادرسی و قضاوت می‌کند.

نکات آیه

۱ - آگاهى خداوند، به نگاه هاى خیانت بار و دزدانه بشر (یعلم خائنة الأعین)

۲ - حرمت هر نوع نگاه خائنانه و به دور از امانت و رضایت مندى (یعلم خائنة الأعین)

۳ - آگاهى خداوند به اسرار پنهان شده در سینه ها (یعلم ... ما تخفى الصدور)

۴ - تمامى حرکت هاى نهان و آشکار و اسرار و ضمایر انسان ها، در قلمرو علم خداوند است. (یعلم خائنة الأعین و ما تخفى الصدور)

۵ - آگاهى و اعتقاد به احاطه علمى خداوند بر وجود انسان ها، بازدارنده آنان از هرگونه گناه و ستم (و ما للظلمین من حمیم ... یعلم خائنة الأعین و ما تخفى الصدور) ذکر شدن آگاهى همه جانبه خداوند از احوال انسان ها - پس از یادکردن از ستمکاران - مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.

۶ - علم همه جانبه خداوند به احوال ظاهر و باطن انسان ها، دلیل توانایى او بر حسابرسى سریع بندگان (إنّ اللّه سریع الحساب ... یعلم خائنة الأعین و ما تخفى الصدور) برداشت یاد شده بر این اساس است که جمله «یعلم خائنة الأعین...» تعلیل براى جمله «إنّ اللّه سریع الحساب» باشد; یعنى، چون خداوند از تمامى حالات انسان ها آگاهى کامل دارد، اعمال بندگانش را با سرعت رسیدگى خواهد کرد و نیازى به ارائه دلیل و شهود ندارد.

۷ - آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال بندگانش، دلیل بى ثمر بودن حمایت نزدیکان و شفاعت براى کافران و مشرکان است. (ما للظلمین من حمیم و لا شفیع یطاع . یعلم خائنة الأعین و ما تخفى الصدور) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که جمله «یعلم خائنة الأعین ...» تعلیل براى جمله «ما للظالمین من حمیم...» باشد.

روایات و احادیث

۸ - «قال سألت أباعبداللّه(ع)، عن قوله عزّوجلّ «یعلم خائنة الأعین» فقال: ألم تَرَ إلى الرجل ینظر إلى الشىء و کأنّه لاینظر إلیه فذلک خائنة الأعین;[۱] [راوى] مى گوید: از امام صادق(ع) از آیه «یعلم خائنة الأعین» سؤال نمودم، حضرت فرمود: آیا ندیده اى که شخصى به چیزى به گونه اى [زیر چشمى ]نگاه مى کند که گویا به آن نگاه نمى کند و این همان خیانت چشم ها است».

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۲
  • انسان: حسابرسى انسان ها ۶
  • چشم: خیانت چشم ۸
  • خدا: آثار علم خدا ۶; دلایل قدرت خدا ۶; سرعت حسابرسى خدا ۶; علم خدا ۱; علم خدا به اعمال ۴; علم خدا به رازها ۳، ۴; علم غیب خدا ۳; وسعت علم خدا ۷
  • سینه: راز سینه ها ۳
  • ظلم: موانع ظلم ۵
  • عقیده: آثار عقیده به علم خدا ۵
  • کافران: بى تأثیرى شفاعت از کافران ۷
  • گناه: موانع گناه ۵
  • محرمات: ۲
  • مشرکان: بى تأثیرى شفاعت از مشرکان ۷
  • نگاه: احکام نگاه ۲; حرمت نگاه خائنانه ۲; نگاه خائنانه ۱، ۸

منابع

  1. معانى الأخبار، ص ۱۴۷; نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۱۷، ح ۳۳.