النور ٣٠
کپی متن آیه |
---|
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ |
ترجمه
النور ٢٩ | آیه ٣٠ | النور ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَغُضُّوا»: فرو گیرند. برگیرند. پائین اندازند. مراد دوری از چشمچرانی و نظربازی است. مجزوم و جواب (قُلْ) است. «مِنْ»: حرف تبعیضیّه است و بیانگر این واقعیّت است که هنگام روبرو شدن با زن نامحرم، مؤمن باید نگاه خود را کم و کوتاه کند. نه به طور کلّی چشمان خود را بربندد، و نه بدو خیره بنگرد. «فُرُوجَهُمْ»: مراد حفظ قُبُل و دُبُر از زنا و لِواط است، و پوشاندن آنها با لباسهائی که نازک بدننما نبوده و به گونهای چسب بدن نباشد که اندامهای برجسته را نشان دهد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ «30»
به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نگاه به نامحرم) فروگيرند و دامن خود را حفظ نمايند. اين براى پاك ماندن آنان بهتر است. خداوند به آنچه انجام مىدهند آگاه است.
نکته ها
كلمه «يَغُضُّوا» از ريشه «غض» به معناى كاستن و پايين آوردن است. چنانكه لقمان به فرزندش مىفرمايد: «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ» يعنى صدايت را پايين بياور و با صداى بلند صحبت نكن.
در اينجا نيز مراد از «غض بصر» بستن چشم نيست، بلكه پايين آوردن نگاه است، به گونهاى كه انسان نامحرم را ببينند.
مراد از «فُرُوجٍ» عورتين است كه بايد آن را از نگاه ديگران پوشاند. البتّه مراد از حفظ فروج در ديگر آيات قرآن، حفظ از زناست، ولى در اين آيه، بر اساس روايات، حفظ از نگاه است.
«1». تفسير برهان.
جلد 6 - صفحه 172
رواياتى دربارهى نگاه:
- حضرت على عليه السلام فرمود: «لكم اول نظرة الى المرئة فلا تتبعوها بنظرة اخرى و احذروا الفتنة» «1» نگاه اوّل مانعى ندارد ولى ادامهى نگاه اشكال دارد، زيرا سبب فتنه مىشود.
- در حديثى مىخوانيم: تمام چشمها در قيامت گريان است مگر سه چشم: چشمى كه از ترس خدا بگريد، چشمى كه از گناه بسته شود و چشمى كه در راه خدا بيدار بماند. «2»
- در «صحيح بخارى» مىخوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: جلو راه مردم ننشينيد. برخى گفتند:
ما ناچاريم از نشستن. فرمود: پس حقّ آن را ادا كنيد. پرسيدند حقّ آن چيست؟ فرمود:
«غض البصر و كف الاذى ورد السلام و الامر بالمعروف و النهى عن المنكر» ترك چشم چرانى و مردم آزارى، جواب دادن به سلام ديگران، امر به معروف و نهى از منكر.
- حضرت عيسى عليه السلام فرمود: از نگاه به نامحرم بپرهيزيد كه بذر شهوت را در دل مىنشاند و همين براى دچار شدن انسان به فتنه كافى است. «3»
- امام على عليه السلام فرمود: «العين رائد القلب» چشم، دل را بدنبال خود مىكشد. «العين مصائد الشيطان» چشم، كمينگاه شيطان است. و چشمپوشى بهترين راه دورى از شهوات است. «4»
- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابليس فمن تركها خوفا من الله اعطاه الله ايمانا يجد حلاوة فى قلبه» «5» نگاه بد، تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است. هر كس از ترس خدا چشم خود را فرو بندد، خداوند به او ايمانى مىدهد كه از درون، شيرينى آن را احساس مىكند.
- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هركس چشم خود را از حرام پر كند، در قيامت چشم او از آتش پر خواهد شد مگر اينكه توبه كند. «6»
پیام ها
1- لازمهى ايمان، حفظ نگاه از حرام است. قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا ...
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». تفسير كنزالدقائق.
«3». تفسير روحالبيان.
«4». غررالحكم.
«5». بحار، ج 104، ص 38.
«6». بحار، 76، ص 336.
جلد 6 - صفحه 173
2- جاذبههاى غريزى را بايد كنترل كرد. «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»
3- گناه را از سرچشمه جلوگيرى كنيم وتقوا را از چشم شروع كنيم. «مِنْ أَبْصارِهِمْ»
4- چشم پاك، مقدّمهى پاكدامنى است. «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»
5- پاكدامنى، براى مردان نيز لازم است. «يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»
6- چشمچرانى و بىعفّتى، مانع رشد معنوى انسان است. «يَغُضُّوا- يَحْفَظُوا- أَزْكى»
7- همواره در محضر خدا هستيم. در محضر خدا معصيت نكنيم. يَغُضُّوا ... إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (30)
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 293، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 227
شأن نزول: در كافى: از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام مروى است:
جوانى از انصار در كوچههاى مدينه تصادف كرد با زنى كه مقنعه خود را در پس گوش خود بسته بنا به عادت آن زمان. چون آن زن از پهلوى جوان عبور كرد، جوان صورت خود را برگرداند و سپس در پشت سر آن زن نظر مىكرد و به راه خود مىرفت. بناگاه سر كوچهاى رسيد و پاره استخوان و يا شيشه بر ديوارى بود، به طرف صورت او برخورد، فرو رفته، خون جارى شد. با اين حال خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آمد قضيه را بيان نمود؛ آيه شريفه نازل شد. «1» قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ: بگو اى پيغمبر مر كسانى را كه ايمان آوردهاند، يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ: بپوشانند چشمهاى خود را از ديدن هر نامحرم كه نظر سبب فتنه و باعث گناهان عظيمه است، زيرا تيزترين تيرى مر شيطان را در وجوه انسانى، چشم است، چه حواس ديگر در محل خود ساكنند و تا چيزى به ايشان نرسد به استدراك آن مشغول نتوانند شد، اما ديده حاسهاى است كه از دور و نزديك ابتلا و آثام را صيد مىكند.
تبصره: چون نظر، اولين مقدمه فعل شنيع زناست، لذا امر الزامى به مؤمنين و مؤمنات شده به پوشاندن چشم به بيان اخبار به صيغه مضارع (يغضوا يغضضن) كه در محل خود ذكر شده هرگاه متكلم امر را به صيغه اخبار فرمايد، كاشف است از آنكه راضى ندارد آمر ترك مأمور به را. و احاديث بسيار در نظر وارد شده از جمله:
1- در عقاب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام: النّظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طويلة:
نگاه كردن تيرى است از تيرهاى شيطان كه زهر آلود است، و چه بسيار نظرى كه موجب شود حسرت درازى را. «2» 2- در حديث مناهى حضرت پيغمبر: من ملأ عينيه من حرام ملأ اللّه عينيه
«1». تفسير الصّافى، ج 3، ص 430 (چ سعيد مشهد) به نقل از كافى.
«2». عقاب الاعمال، (چ مكتبة الصّدوق)، ص 314.
جلد 9 - صفحه 228
يوم القيامة من النّار الا ان يتوب و يرجع.
كسى كه پر كند چشم خود راى از نگاه حرام، پر نمايد خدا هر دو چشم او راى از آتش مگر آنكه توبه نمايد و برگردد. «1» 3- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: من اطلق لحظه اكثر اسفه:
هر كه يله و رها نمود چشم خود را، بر اسف و رنج خود افزود. «2» 4- در قرب الاسناد: هر كه نظر به زنى نمايد، پس بردارد نظر خود راى به آسمان يا بپوشاند چشم خود را، برنگردد چشم او مگر آنكه تزويج فرمايد او را خداى عزّ و جلّ حور العين. «3» وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ: و نگاهدارند فرجهاى خود را از حرام. نزد بعضى مراد به حفظ فروج، اينجا به معنى ستر آنست از انظار محترمه؛ چنانكه از ابن زيد مروى است كه هر موضعى در قرآن كه ذكر «حفظ فرج» شده آن از زنا باشد مگر در اين موضع كه مراد پوشاندن فرج است تا هيچكسى نگاه به آن ننمايد و اين قول نيز از حضرت صادق عليه السّلام مروى است.
بعد از آن فرمود: حلال نيست براى مرد مؤمن اينكه نظر كند به فرج برادرش، و حلال نيست براى زن اينكه نظر كند به فرج خواهرش. ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ: اين پوشيدن چشم و حفظ فرج، پاكيزه ترست و سودمندتر براى شما به جهت دورى آن از ريبه در دنيا و عقوبت در عقبى. إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ: بدرستى كه خدا آگاه است به آنچه مىكنند از نظر به حلال و حرام و استعمال جوارح در طاعات و آثام، و چون حركات ابصار و استعمال ساير حواس و تحريك جوارح و قصد به آن، بر خداوند سبحان مخفى نيست، پس بايد در تمام حركات و سكنات بدنى از او در حذر باشند و آن را در غير رضا و طاعت او صرف نكنند و بترسند از مخالفت.
«1». كتاب من لا يحضره الفقيه، (چ پنجم- اسلاميّه) ج 4، ص 9.
«2». غرر الحكم، (چ چهارم) ج 2، فصل 77- حرف الميم بلفظ من، ح 304.
«3». بحار الانوار ج 104، ص 91، روايت 28، چاپ جديد.
جلد 9 - صفحه 229
تبصره: آيه شريفه متضمن ده تاكيد باشد:
1- اختصاص خطاب به مؤمنين با آنكه همه بندگان در تكاليف دينيه شريكند، براى آنست كه پوشاندن چشم از شرايط ايمان و ايهام به آنكه نظر كنندگان به نامحرمان، از ربقه ايمان خارجند.
2- امر نمودن حضرت پيغمبر را به ابلاغ اين وحى الهى، و فرمان سبحانى دلالت واضحه دارد بر اهميت وجوب.
3- (حذف متعلق) يعنى بيان نكردن به اينكه از چه چيز بايستى چشم پوشيد، عموم و اطلاق مقتضى است پوشيدن چشم را از اجنبيه مطلقا حتى نسبت به وجه و كفين.
4- جمله تعليليه (ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ) دلالت واضحه دارد بر اينكه «غض بصر» مطلقا دورتر است از فسق و فجور و فحشاء و شرور، و اين علت در وجه و كفين هم جارى است بلكه به ابلغ وجه و اتم جريان؛ زيرا هرگاه انصاف باشد، تمام توجه جوانهاى مست شهوت نظر به صورت، و يگانه هدف و مقصودشان از تعاقب زنان و مردان، صورت آنهاست.
5- مقارن و معادل قرار دادن غض بصر با امر به حفظ عورت و فرج، دليل واضحى است بر اهميت چشم پوشى كه در رديف حفظ فرج و عورت قرار گرفته.
6- تعقيب جمله اوليه به جمله تهديديه (إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ) در اين جمله تهديد به عذاب شده.
7- وجوب به هم گذاشتن چشم از اجنبيه امر مقدمى است، زيرا چشم پوشى مقدمه ترك حرام كه نظر به اجنبيه باشد، و امر به مقدمه واجب، دلالتش بيشتر است در وجوب ذى المقدمه از اينكه امر متوجه شود ابتداء به ذى المقدمه؛ پس نتيجه امر به غض بصر براى تحفظ از وقوع امر محرم است كه نظر اجنبيه باشد.
8- تعبير (يَغُضُّوا) با آنكه ممكن بود تعبير (لا تنظروا)، خود كاشف است از شدت مبالغه در ترك، يعنى چشمها را برهم بپوشيد مبادا چشم شما بيفتد.
9- شأن نزول آيه شريفه دلالت واضحه است بر چشم پوشى از وجه و
جلد 9 - صفحه 230
كفين، چه برسد به بدن و ساير جوارح، و مورد شمول آيه چنين مستفاد شود كه جوان شهوى، حق ندارد به پشت سر زن در چادر در ميان كوچه نظر كند تا چه رسد به صورت و كفين، و چه رسد به بدن لخت و برهنه.
10- نهى از نظر نمودن و امر به ترك نظر، فقط اقتضا دارد تحريم نظر را عمدا، پس باقى ماند وقوع نظر سهوى و غير عمدى، جائز، لكن چون امر فرموده به چشم بر هم گذاردن و اغماض، پس نظر غير عمدى را هم شامل است؛ زيرا وقتى واجب شد چشم بر هم نهادن، مسلم خواهد بود نظر نكردن چه عمدى و چه سهوى، مگر همان نظر اوليه سهويه.
اين همه آفت كه به تن مىرسد
از نظر توبه شكن مىرسد
ديده فرو پوش چو درّ در صدف
تا نشوى تير بلا را هدف
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (30) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31)
ترجمه
بگو بگروندگان فرو گيرند ديدههاشان را و نگاه دارند عورتهاشان را آن پاكيزهتر است براى ايشان همانا خدا آگاه است بآنچه ميكنند
و بگو بزنان گرونده فرو گيرند ديدههاشان را و نگاه دارند عورتهاشان را و ظاهر نسازند پيرايه خود را مگر آنچه آشكار است از آن و بايد بيفكنند معجرهاشان را بر گريبانهاشان و ظاهر نسازند پيرايه خود را مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا
جلد 4 صفحه 22
برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنانشان يا آنچه مالك شد دستهاشان يا پيروانى كه نيستند صاحبان حاجت بزنان از مردان يا كودكانى كه اطلاع نيافتهاند بر عورتهاى زنان و نبايد بزنند بپاهاشان بر زمين تا دانسته شود آنچه پنهان ميدارند از پيرايهشان و بازگشت كنيد بسوى خدا همگى اى مؤمنان باشد كه شما رستگار شويد.
تفسير
خداوند منّان در اين آيات شريفه براى حفظ عفّت مسلمانان به پيغمبر خود دستور فرموده كه بگو بمردان مؤمن كه فرو خوابانند و نيفكنند چشمهاى خودشان را بنامحرمان و نگهدارند عورتهاى خودشان را از انظار غير، اين رويّه نزديكتر بپاكى و پاكدامنى و شرافت و آبرومندى است براى آنها و خدا آگاه است باعمال بندگان حتى حركات چشمشان در وقت بستن آن از نظر بنامحرم و دوختن نظر بآنها و بر طبق آن اجر ميدهد و عذاب ميكند و بگو بزنهاى مؤمنه كه بر بندند ديدههاى خودشان را از نظر بنامحرمان و نگهدارند عورتهاى خودشان را از انظار غير و آشكار نكنند زينت و آرايش خودشان را مگر آنمقدارى كه معمولا آشكار است از آنها و ظاهرا مراد خود پيرايه و آرايش و زينت باشد مادامى كه متّصف بوصف زينت است مثلا گوشوار در گوش و دستبند بدست باشد نه در نزد زرگر و بنابراين لازم نيست گفته شود مراد مواضع زينت يا مواضع مشغول بزينت يا زينت شاغل مواضع است كه گفتهاند چون اگر در جاى خود نباشد زينت فعلى نيست و اگر احيانا زينت بر آنها اطلاق كنند باعتبار قابليّت است كه زينت بآنها حاصل شود و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر آيه در قرآن ذكر فروج در آن شده مراد حفظ از زنا است مگر اين آيه كه مراد حفظ از نظر است پس حلال نيست كه نظر كند مرد مؤمن بفرج برادرش و حلال نيست كه نظر كند زن مؤمنه بفرج خواهرش و در كافى از آنحضرت نقل نموده در ضمن حديثى كه در آن ذكر فرض ايمان بر جوارح شده و فرض فرموده يعنى واجب كرده خداوند بر چشم كه نظر نكند بچيزى كه حرام فرموده است خدا بر او و آنكه اعراض كند از چيزى كه نهى نموده است خدا از او و آن كار چشم است و ناشى از ايمان ميباشد
جلد 4 صفحه 23
و تمسك فرموده باين دو آيه بر حرمت نظر مرد بعورت مرد و وجوب حفظ آن از نظر غير و حرمت نظر زن بعورت زن و وجوب حفظ آن از نظر غير و آنكه هر چه در قرآن از حفظ فرج است از زنا است جز اين آيه كه از نظر است و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه جوانى از انصار در مدينه مواجه با زنى شد كه روسرى خود را بر حسب معمول آنزمان پشت گوش انداخته بود پس نظر كرد بآنزن تا گذشت از او و چشم آنجوان بدنبال آنزن بود تا وارد كوچهاى شد و صورتش باستخوان يا شيشهاى كه در ديوار بود خورد و پاره شد و متوجه نشد تا آنزن رفت و جوان بخود آمد ديد خون بر سينه و لباسش ميريزد و قسم خورد كه خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم برسد و قصه را عرضه بدارد و رسيد و عرضه داشت و جبرئيل اين آيه را نازل نمود و در تفسير ما ظهر روايات معتبره بطرق متعدده نقل شده از ائمه اطهار عليهم السلام كه حاصل آنها استثناء زينت ظاهره و البسه از قبيل سرمه و انگشترى و ياره و خضاب كف و سر انگشتان و چادر و روسرى و پيراهن و امثال اينها است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند چه مقدار حلال است از براى مرد كه به بيند از زن وقتى محرم نباشد فرمود صورت و دو كف دست و دو قدم و در خصال از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على نظره اول از آن تو است و نظره دوم زيان تو است و در روايتى ترخيص نظر اولى و منع از ادامه و امتداد آن بنظره اخرى شده براى خوف فتنه و نيز از آنحضرت روايت شده كه نظر كردن تيرى از تيرهاى شيطان است و مؤيد شأن نزول مرقوم است كه خداوند فرموده و بايد بيفكنند زنها روسرى- هاشانرا بگريبانشان تا گوشواره و گلوبندشان آشكار نگردد و براى تأكيد از تحريم اظهار زينت و استثناء موارد جواز ثانيا فرموده و بايد آشكار نكنند زينت خودشان را مگر از براى شوهرشان چون مقصود بزينت آنهايند و از براى آنها است كه نظر كنند بتمام بدن زنهاشان و مگر از براى پدرانشان و پدران شوهرشان و پسرانشان و پسران شوهرشان و برادرها و برادرزادهها و خواهرزادهها كه آنها و غير آنها از قبيل اعمام و اخوال و محارم رضاعى كه از خارج معلوم شده محرمند و جائز است بر آنها كه نظر نمايند بزينتهاى ديگرى از قبيل
جلد 4 صفحه 24
گردنبند و بازوبند و خلخال پا و امثال اينها كه زينت ظاهره نيستند و در محل خود از بدن قرار دارند بشرط آنكه نظرشان پاك و خالى از ريبه باشد و نيز جائز است كه زن مؤمنه نپوشاند خود و زينت خود را از زن مسلمان ولى سزاوار نيست كه برهنه شود نزد زن يهودى يا نصرانى چون ممكن است آنها اوصاف او را براى شوهرهاشان نقل نمايند چنانچه در كافى و فقيه از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز جائز است كه نپوشاند زينت خود را زن از غلام و كنيز خود اگر چه مسلمان نباشند چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ما ملكت ايمانهنّ عبيد و امائند و در روايات ديگرى نظر نمودن مملوك بمو و ساق مالكه در صورت مأمون بودن تجويز شده و نيز جائز است كه نپوشانند زينت خود را از پيروانى كه حاجت بزن ندارند و ابله و سفيهند و براى آنكه احسانى بآنها بشود دنبال شخص ميآيند چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و قمى ره فرموده مراد پيرمرد از حال رفته است كه حاجت بزنان ندارد و در بعضى از روايات باحمق كم عقل كه حاجت بزن ندارد تفسير شده و در حكم اين جماعتند اطفال غير مميّزى كه اطلاع از عورتهاى زنها ندارند چون شهوت ندارند يا بحد بلوغ نرسيدهاند و در صورت اول ظهور بمعناى اطلاع است و بنابر احتمال اخير بمعناى غلبه است يعنى اطفالى كه قدرت بر مقاربت با زن ندارند و نيز نبايد بزنند زنها در وقت راه رفتن پاهاشان را بزمين براى آنكه مبادا صداى خلخال پايشان بلند شود و مردم مطلع از زينت آنها شوند و شهوتشان بآنها تحريك شود و انصاف آنستكه از صدر و ذيل آيه شريفه معلوم ميشود كه خداوند در مقام بيان آداب عفت كامل زنها است ولى نميخواهد بحرج و مشقت بيفتند لذا بعضى از افراد نامحرم را در مستثنى ذكر فرموده براى ابتلاء بمعاشرت با آنها و بعضى از محارم را ذكر نفرموده براى عدم ابتلاء بآن نوعا و در مقام بيان جميع محارم نيست تا اشكال شود چرا آنها را ذكر نفرموده و استثناء زينت ظاهره هم باين ملاحظه است با آنكه بيشتر از همه جا صورت زن جلب توجه مرد را مينمايد و بايد مستور باشد لذا بنظر حقير احتياط درستر آنست مگر در مواقع ضرورت و بقدر رفع عسر و حرج و اللّه اعلم و چون كم مردى است كه در مقام نگهدارى
جلد 4 صفحه 25
نظر از زن كوتاهى ننموده باشد و نيز كم زنى است كه براى او درستر قصورى روى نداده باشد خداوند مهربان تمام اهل ايمان را امر بتوبه فرموده تا بسعادت و رستگارى نائل و بنعيم ابدى و اصل گردند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل لِلمُؤمِنِينَ يَغُضُّوا مِن أَبصارِهِم وَ يَحفَظُوا فُرُوجَهُم ذلِكَ أَزكي لَهُم إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِما يَصنَعُونَ (30)
بفرما براي مؤمنين که چشمهاي خود را هم گذاريد و عورات خود را حفظ كنيد اينکه براي شما بهتر و پاكيزهتر است محققا خداوند با خبر است به آنچه صنع آنها است که بجا ميآورند.
(قُل لِلمُؤمِنِينَ يَغُضُّوا مِن أَبصارِهِم) چيزهايي که حرام است براي رجال نظر كردن: يكي نظر به عورت رجال حتي پدر و برادر و عورت عبارتست از قبل و و دبر و بيضتين و عجان و ما بين آنها، ديگر نظر به بدن اجنبيه سواي وجه و كفين و ظهر قدمين مشروط به اينكه زينت نكرده باشد و نگاه هم به شهوت و ريبه، حتي به عكس آنها که معلوم باشد نكند.
(وَ يَحفَظُوا فُرُوجَهُم) در اخبار داريم آنچه در قرآن حفظ فرج است مراد از زنا است غير از اينکه آيه که مراد از نظر است که عورت خود را حفظ كند که ديگري حتي پدر و برادر نظر نكنند چه رسد باجنبيه.
(ذلِكَ أَزكي لَهُم) به تقوي و عفت و بدين و دنياي شما انفع و اظهر است (إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِما يَصنَعُونَ) که نظر شما از روي شهوت و ريبه است و مقصود شما چيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 30)
شأن نزول:
از امام باقر علیه السّلام چنین نقل شده است که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی رو برو شد. چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد تا اینکه وارد کوچه تنگی شد باز همچنان به پشت سر خود نگاه میکرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعه شیشهای که در دیوار بود صورتش را شکافت! با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر میروم و این ماجرا را باز گو میکنم، هنگامی که چشم رسول خدا به او افتاد فرمود: چه شده است؟
ج3، ص289
و جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل، پیک وحی خدا نازل شد و آیه مورد بحث را آورد.
تفسیر:
مبارزه با چشم چرانی و ترک حجاب: پیش از این گفتهایم که این سوره در حقیقت سوره عفت و پاکدامنی و پاکسازی از انحرافات جنسی است، در اینجا احکام نگاه کردن و چشم چرانی و حجاب را بیان میدارد.
نخست میگوید: «به مؤمنان بگو: چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند» (قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ).
و از آنجا که گاه به نظر میرسد که چرا اسلام از این کار که با شهوت و خواست دل بسیاری هماهنگ است نهی کرده، در دنباله آیه میفرماید: «این برای آنها پاکیزهتر است» (ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ).
سپس به عنوان اخطار برای کسانی که نگاه هوسآلود و آگاهانه به زنان نامحرم میافکنند و گاه آن را غیر اختیاری قلمداد میکنند، میگوید: «خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ).
نکات آیه
۱ - مردان مؤمن، وظیفه دار پرهیز از نظر دوختن و خیره شدن به نامحرمان اند. (و قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم) برداشت یاد شده با توجه به دو نکته است: ۱- . «غضّ» (مصدر «یغضّوا») به معناى کاستن از نگاه و صدا است (مفردات راغب). مقصود از آن در آیه شریقه، اجتناب از نظر دوختن و خیره شدن به نامحرمان است، نه نگاه اولیه و ناخودآگاه. ۲. «من» در «من أبصارهم» براى تبعیض است و مقصود، فرو بستن چشم از چیزهایى است که نگاه به آنها ناشایست و حرام است (مثل نگاه به نامحرمان).
۲ - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى، حرام است. (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم)
۳ - مردان مؤمن، وظیفه دار پرهیز از چشم دوختن و خیره شدن به شرمگاه دیگرانند. (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم) مقصود از چشم فرو بستن (یغضّوا من أبصارهم) - به قرینه «و یحفظوا فروجهم» - مى تواند چشم فرو بستن از عورت و شرمگاه دیگران باشد.
۴ - حرمت خیره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه دیگران (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم)
۵ - پوشاندن عورت و شرمگاه خویش از دید دیگران، بر مردان واجب و کشف آن حرام است. (قل للمؤمنین ... یحفظوا فروجهم) «فرج» و «فرجة» در اصل به معناى شکاف میان دو شىء است; ولى در اصطلاح متعارف به معناى عورت و شرمگاه مى باشد (مفردات راغب).
۶ - مردان مؤمن، وظیفه دار پرهیز از آلودگى به فحشا و زنا (قل للمؤمنین ... یحفظوا فروجهم) مقصود از جمله «و یحفظوا فروجهم» (مردان شرمگاه خود را حفظ کنند) - به قرینه آیات قبل که درباره حکم فحشا و قذف بود - مى تواند خوددارى از ارتکاب فحشا و زنا باشد.
۷ - خیره شدن به نامحرمان و چشم چرانى، زمینه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است. (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم و یحفظوا فروجهم) در آیه شریفه حکم حرمت چشم چرانى و نگاه به نامحرمان، بر حکم عفت گزینى و اجتناب از فحشا، مقدم داشته شده است و این تقدم ذکرى، مى تواند حکایت از تقدم رتبى و ارتباط میان این دو حکم داشته باشد; به این معنا که پرهیز از چشم چرانى، زمینه عفت گزینى و اجتناب از آلودگى جنسى خواهد بود.
۸ - مبارزه اسلام با علل و زمینه هاى وقوع جرم، بزهکارى و فحشا (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم و یحفظوا فروجهم)
۹ - پرهیز از نظر دوختن به نامحرمان و اجتناب از آلودگى به فحشا و فساد جنسى، زمینه ساز طهارت، پاکى، رشد و بالندگى است. (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم) «زکاة» (مصدر «أزکى») هم به معناى «نمو و رشد» و هم به معناى «طهارت و پاکى» است.
۱۰ - رشد و طهارت، ملاک هاى گزینش نحوه زندگى انسان ها و اساس تنظیم روابط صحیح میان مردان و زنان است. (و قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم ... ذلک أزکى لهم) جمله «ذلک أزکى لهم» هر چند براى تعلیل احکام نگاه کردن زن و مرد نامحرم و حفظ عفت است; ولى این تعلیل از نوع تعلیلى است که موجب تعمیم حکم مى شود. بنابراین هر رفتارى که موجب رشد و پاکى انسان گردد، امرى پسندیده و بایسته است که باید ملاک گزینش نوع رفتارها و نیز کیفیت روابط میان زنان و مردان در جامعه، قرار گیرد.
۱۱ - احکام و تعالیم دین، در جهت رشد، بالندگى، طهارت و پاکى انسان است. (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصرهم ... ذلک أزکى لهم)
۱۲ - رشد و طهارت، مطلوب و فطرى همه انسان ها است. (ذلک أزکى لهم) جمله «ذلک أزکى لهم» به منزله تعلیل است و تعلیل آن گاه صحیح است که شىء تعلیل شده (رشد و پاکى) مورد پذیرش مخاطبان باشد. بنابراین مى توان گفت که پاکى و رشد، مورد پذیرش و مطلوب همگان است و این به سبب امرى فطرى خواهد بود.
۱۳ - تبیین فلسفه احکام، شیوه اى پسندیده در بیان تعالیم دین و تسهیل عمل به آنها (قل للمؤمنین یغضّوا ... ذلک أزکى لهم) جمله «ذلک أزکى لهم» - که به منزله تعلیل براى احکام یاد شده و در مقام تشویق براى عمل به آنها است - حاکى از شیوه قرآن در تبیین تعالیم اسلام و نیز تسهیل عمل به احکام الهى است.
۱۴ - خداوند، از تمامى حرکات و رفتار انسان ها، آگاه و باخبر است. (إنّ اللّه خبیر بما یصنعون)
۱۵ - کسانى که از نگاه کردن به نامحرمان و شرمگاه دیگران ابایى ندارند، به مجازات الهى تهدید شده اند. (قل للمؤمنین یغضّوا ... إنّ اللّه خبیر بما یصنعون) جمله «إنّ اللّه خبیر بما یصنعون» - که آگاهى همه جانبه الهى به بشر را یادآورى مى کند - هشدارى است به کسانى که احکام یادشده را رعایت نکنند.
۱۶ - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به حرکات و رفتار انسان ها، موجب برانگیختن آنان به رعایت دستورات خدا و پرهیز از نافرمانى او است. (قل للمؤمنین یغضّوا ... إنّ اللّه خبیر بما یصنعون) سخن تهدیدآمیز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبیر بما یصنعون)، مى تواند به منظور این مطلب، ادا شده باشد.
۱۷- «عن أبى عبداللّه(ع): ...(فى قوله تعالى) «قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم» ... «و قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهنّ و یحفظن فروجهنّ» ... قال: کلّ شىء فى القرآن من حفظ الفرج فهو من الزنا إلاّ هذه الآیة فإنّها من النظر ...; از امام صادق(ع) [درباره سخن خداى - تبارک و تعالى ] «قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم...» روایت شده است: هر چیزى که در قرآن درباره حفظ فرج آمده، مراد حفظ آن، از زنا است; مگر در این آیه مراد حفظ آن، از نگاه دیگران است...» ۱- کافى، ج ۱، ص ۳۵، ح ۱; تفسیربرهان، ج ۳، ص ۱۳۰، ح ۲.
موضوعات مرتبط
- احکام ۲، ۴، ۵: تبیین فلسفه احکام ۱۳; فلسفه احکام ۱۱
- انسان: آگاهى از عمل انسان ها ۱۴; فطریات انسان ۱۲; کمال طلبى انسان ۱۲
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۶
- پاکى: آثار پاکى ۱۰; زمینه پاکى ۹، ۱۱; فطریت پاکى ۱۲
- تبلیغ: روش تبلیغ ۱۳
- تکامل: آثار تکامل ۱۰; زمینه تکامل ۹، ۱۱
- تکلیف: روش تسهیل تکلیف ۱۳; موجبات عمل به تکلیف ۱۶
- جرایم: مبارزه با عوامل جرم ۸
- چشم چرانى: آثار اجتناب از چشم چرانى ۹; آثار چشم چرانى ۷; حرمت چشم چرانى ۲; کیفر چشم چرانى ۱۵
- خدا: علم غیب خدا ۱۴
- دین: فلسفه دین ۱۱
- ذکر: آثار ذکر علم خدا ۱۶
- روابط اجتماعى: ملاک روابط اجتماعى ۱۰
- زنا : اجتناب از زنا ۶
- عصیان: موانع عصیان ۱۶
- عقیده: آثار عقیده به علم خدا ۱۶
- عورت: اجتناب از نگاه به عورت دیگران ۳; احکام ستر عورت ۵; حرمت کشف عورت ۵; حرمت نگاه به عورت دیگران ۴; کیفر نگاه به عورت دیگران ۱۵
- فحشا: آثار اجتناب از فحشا ۹; اجتناب از فحشا ۶; زمینه فحشا ۷
- کمال: فطریت کمال طلبى ۱۲
- گناه: موانع گناه ۱۶
- مؤمنان: تکلیف مؤمنان ۱، ۳، ۶
- محرمات ۲، ۴، ۵:
- نامحرم : آثار نگاه به نامحرم ۷; اجتناب از نگاه به نامحرم ۱، ۱۷; کیفر نگاه به نامحرم ۱۵; نگاه به نامحرم ۲
- نگاه: احکام نگاه ۲، ۴
- واجبات ۵:
منابع