فاطر ٣٧
ترجمه
فاطر ٣٦ | آیه ٣٧ | فاطر ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَصْطَرِخُونَ»: نعرهزنان کمک میطلبند. فریاد برمیآورند. «مَا»: مدّت زمانی که. «مَنْ»: فاعل (یَتَذَکَّرُ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ أَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ... (۴) مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي... (۱) لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا... (۲) قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ... (۲)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ... (۰) مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي... (۱) قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ... (۲) ذٰلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ... (۰) وَ نَادَوْا يَا مَالِکُ لِيَقْضِ... (۱) لَقَدْ جِئْنَاکُمْ بِالْحَقِ وَ... (۱) هٰذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى (۱) تَکَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ... (۱) قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ... (۲)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۸ سوره فاطر
- توضيح دلالت اختلاف الوان ثمرات و...بر توحيد
- خشت به معناى حقيقى كلمه فقط در علما دريافت مى شود
- مراد از كتاب و وراثت آن در آيه : ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا...
- مقصود از بندگان خاص الذين اصطفينا كه خداوند كتاب را به ايشان به ارث رساند
- اقوال مختلف مفسرين در تفسير آيه فوق
- چند روايت در ذيل جمله انما يخشى الله من عباده العلموءا
- مراد از ظالم لنفسه ، مقصد و سابق بالخيرات در آيه : ثم اورثنا الكتاب الذيناصطفينا... و
- چند روايت درباره مقدار عمرى كه سپرى شدن آن جاى عذرى براى آدمى نمى ماند اولمنعمركم ما يتذكر فيه من تذكر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ «37»
و آن كفّار در دوزخ ناله مىزنند (و مىگويند:) پروردگارا! ما را خارج كن تا عمل صالحى انجام دهيم، غير از آنچه كه قبلًا انجام مىداديم. (در پاسخ به آنان گفته مىشود:) آيا ما به شما چندان عمر نداديم كه در آن هر كس كه بناى تذكّر دارد متذكّر شود و (عبرت گيرد؟ به علاوه) هشدار دهنده به سراغتان آمد (ولى شما توجّهى نكرديد)، پس اينك بچشيد، پس براى ستمگران هيچ ياورى نيست.
نکته ها
«صراخ» به معناى فرياد و نالهاى است كه با درخواست كمك همراه باشد.
در دو آيهى قبل، عنوان شد كه اهل بهشت آسايش و آرامش دارند؛ در اين آيه مىفرمايد:
اهل دوزخ مىسوزند و ناله مىكنند و تقاضاى كمك دارند.
پیام ها
1- به هر تقاضا و نالهاى نبايد اعتنا كرد، درخواست مجرم قابل پذيرش نيست.
«رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً» (خداوند مىفرمايد: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ» اگر برگردند، باز همان خلافكارىهاى خود را دارند.)
2- آن چه انسان را دوزخى مىكند، اعمال ناصالح است. «أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً»
3- همهى سركشان، روزى به عجز و انابه خواهند افتاد. رَبَّنا أَخْرِجْنا ...
4- آخرت محل جبران از دست دادهها نيست. أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ...
5- بسيارى افراد در دنيا خيال مىكنند كارشان صالح است، امّا در روز قيامت
جلد 7 - صفحه 505
مىفهمند كه صالح نبوده و لذا مىگويند: پروردگارا! اگر از دوزخ نجات يابيم، عمل صالحى (نه مثل صالح نماهاى قبلى) انجام خواهيم داد. «غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ»
6- خداوند به همهى مردم به مقدارى كه حجّت بر آنان تمام شود، عمر داده است. «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ»
7- از دست دادن فرصتها، موجب ظلم به خويش است. أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ... فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ
8- هدف از عمر، هوشيارى است و انسان غافل گويا عمر نكرده است. «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ»
9- تذكّرِ لحظهاى كارساز نيست، زيرا هر مجرمى براى يك لحظه متذكّر مىشود؛ تذكّر بايد استمرار داشته باشد. «يَتَذَكَّرُ فِيهِ»
10- تا نذير نباشد، قهر الهى نيست. «جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا»
11- كسىكه به هشدارهاى انبيا توجّه نكند ظالم است. جاءَكُمُ النَّذِيرُ ... فَما لِلظَّالِمِينَ
12- براى كفّار، شفاعت، دعا و ناله هيچ يك كارساز نيست. «مِنْ نَصِيرٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ (37)
وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها: و كافران فرياد كنند در جهنم و استغاثه نمايند:
رَبَّنا أَخْرِجْنا: پروردگارا بيرون آور ما را از جهنم و به دنيا برگردان، نَعْمَلْ صالِحاً: تا بجا آوريم عمل پسنديده و شايسته، غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ: غير از آنچه عمل مىكرديم. اين تحسير است براى اعمال ناشايسته يا طلب خروج از عذاب به جهت تلافى است. أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ: حق تعالى در جواب استغاثه آنها فرمايد بر سبيل توبيخ: آيا زندگانى نداديم و عمر ارزانى و مهلت نداديم شما را در دنيا و پيغمبر و كتاب نفرستاديم تا شما را از غفلت بيدار كنند، ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ: آنقدر كه پند گيرند و تذكر يابند در آن هر كه خواهد كه پند گيرد و متذكر شود. مراد عمرى است كه مكلف در آن متمكن باشد از تفكر و تذكر.
از حضرت امير المؤمنين عليه السلام مروى است: العمر الّذى اعذر اللّه فيه الى ابن آدم ستّون سنة: «1» يعنى عمرى كه حق تعالى عذر قرار داده براى پسر آدم شصت سال است.
از ابن عمر روايت است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: روز قيامت ندا كنند «اين ابناء الستيّن» كجايند آنانكه عمر ايشان به شصت رسيده، بعد فرمود:
آنها كسانيند كه حق تعالى در شأن ايشان فرموده «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ» «2» نزد بعضى بيست سال و نزد جمعى هفده سال و نزد ديگران چهل سال است.
وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ: و آمد شما را ترساننده، مراد پيغمبر و كتاب خداست.
نزد بعضى مراد پيرى مرگ است يا كمال عقل است. حاصل آنكه خداى تعالى
«1» مجمع البيان (چ 1401 ق)، ج 4 ص 410.
«2» منهج الصادقين، ج 7، ص 458.
جلد 11 - صفحه 43
اتمام حجت فرمايد كه آيا عمر به شما داده نشد كه تذكر يابيد و ترساننده نيامد شما را تا متنبه شويد، فَذُوقُوا: پس بچشيد عذاب را، فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ:
پس نيست مر ستمكاران به كفر و شرك را از يارى كنندهاى يعنى هيچ يارى كنندهاى از عذاب بر آنها نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ (36) وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ (37) إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (38) هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً (39) قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً (40)
ترجمه
و آنها كه كافر شدند براى آنان آتش دوزخ است نه حكم ميشود بر آنها بمرگ تا بميرند و نه تخفيف داده ميشود از آنها از عذاب آن اينچنين جزا ميدهيم هر ناسپاسى را
و آنها فرياد ميكنند در آن پروردگارا بيرون آور ما را تا بكنيم كار شايستهئى جز آنچه بوديم كه ميكرديم آيا عمر نداديم شما را مقدارى كه پند ميگيرد در آن كسيكه پند گيرد و آمد شما را بيمدهنده پس بچشيد پس نيست براى ستمكاران ياورى
همانا خدا داناى امر نهانى آسمانها و زمين است همانا او دانا است بآنچه در سينهها است
او است آنكه گردانيد شما را جانشينان در زمين پس آنكه كافر شد پس بر ضرر او است كفرش و نمىافزايد كافرانرا كفرشان نزد پروردگارشان مگر بغض شديد و نمىافزايد كافرانرا كفرشان مگر زيانكارى ابدى
بگو خبر دهيد از شريكانتان آنها كه ميخوانيد از غير خدا بنمائيد مرا كه چه چيز آفريدند از زمين يا براى آنها است شركتى در آسمانها يا داديمشان كتابى پس آنها با دليل روشنى از آنند بلكه وعده نميدهند ستمكاران بعضيشان بعضى را مگر موجب فريب را.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان احوال اهل بهشت معمولا شمّهئى از احوال اهل جهنّم را ذكر فرموده باين تقريب كه كسانيكه كافر شدند از آن آنان است آتش جهنّم نه محكوم باعدام ميشوند تا بميرند و راحت شوند و نه تخفيف داده ميشود عذاب آنها بلكه تشديد ميشود هر وقت كه شعله آتش كم شود طبعا و جزاى هر بنده بسيار ناشكرى اين است و آنها صرخه و فرياد ميزنند با حال عجز و انكسار كه پروردگارا ما را از اينجا بيرون آر و بدنيا برگردان قول ميدهيم بجاى اعمال بدى كه بجا آورديم ايندفعه اعمال خوب بجا آوريم خطاب ميرسد از مصدر جلال كه آيا ما بشما عمر نداديم در دنيا بقدريكه اگر كسى ميخواست در آنمدّت تحصيل علم و معرفت كند و متذكّر اوضاع آخرت شود ميشد و پيغمبر و كتاب فرستاديم براى شما و امام تعيين نموديم كه شما را از آتش جهنّم بترسانند و ايشان بوظيفه
جلد 4 صفحه 391
خودشان عمل نمودند و شما گوش نداديد و بآنها ستم نموديد پس بچشيد طعم عذاب حسرت و ندامت و آتش آخرت را و مطمئن باشيد كه هيچ يار و ياورى براى ستمكاران در اينروز نخواهد بود خداوند از خفاياى امور در آسمانها و زمين آگاه است و از قلب شما هم آگاه ميداند كه دروغ ميگوئيد اگر بدنيا برگرديد باز همان معاملات گذشته را تكرار خواهيد نمود چنانچه آنجا كه بوديد خيال داشتيد اگر هميشه بمانيد بهمين اعمال ادامه دهيد مگر خدا شما را جانشين اقوام سابقه قرار نداد در زمين و قوّه تصرّف در آنرا بشما عنايت نفرمود و نديديد كسيكه كافر شود ضرر كفرش بخودش ميرسد و نشنيديد احوال آنها را كه چگونه بعذاب الهى گرفتار شدند حال هم اگر برگرديد موجب مزيد كفر شما خواهد شد و آن موجب مزيد غضب الهى بر شما و مزيد زيانكارى و خسارت شما خواهد بود در فقيه و خصال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در قول خداوند أو لم نعمّر كم كه توبيخ است از كسيكه هجده سال داشته باشد و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده و در نهج البلاغه امير المؤمنين عليه السّلام فرموده كه عمرى كه موجب قطع عذر بنى آدم شود شصت سال است و ظاهرا در دو حديث مذكور بيان اقلّ و اكثر شده چون مقدار تذكّر بحسب احوال و اشخاص مختلف ميشود كسيكه استعداد و موجبات تذكّر برايش موجود است هيجده سال عمر هم برايش در دنيا زياد است و كسيكه بهيچ وجه وسيله ندارد شصت سال هم كم است و ظاهرا مشركين مكّه نوعا قائل بخالقيّت بتها نبودند فقط آنها را شفعاء ميدانستند لذا از هر چيز خوبى بنظر خودشان بت ميساختند كه مثلا نمونهئى از اوصاف جمال و جلال خدا باشد و در برابر او سجده مينمودند گفتهاند گاهى اگر حلواى خوبى بدستشان ميآمد از آن مجسّمهئى مىساختند و بقصد او عبادت مينمودند و بعد هم آنرا ميخوردند لذا خداوند به پيغمبر خود فرموده بآنها بگو خبر دهيد مرا كه اين بتهائيكه شما آنها را شريك قرار داديد در عبادت من يا در اموال خودتان چون سهمى از مال خودشان هم براى آنها مقرّر مينمودند كه آنها غير از خداى ناديدهاند و بنمايانيد بمن كه چه خلق نمودند و بيرون آوردند آنها از زمين يا چه جزء از اجزاء آنرا ايجاد كردند يا شما قائليد آنكه شركتى آنها در امر آسمانها و ايجاد آن با من دارند كه براى آن مستحق ستايش و پرستش شدند يا ما براى آنها يا شما
جلد 4 صفحه 392
كتابى از آسمان فرستاديم كه در آن كتاب شما مأمور بعبادت بتها شديد تا دليلى باشد براى آنها يا شما براى جواز عبادت و تقرّب به بت و بعضى بيّنات قرائت نمودهاند براى اشاره بآنكه در اين قبيل امور مهمّه بايد دلائلى باشد اين سؤال را از آنها بنما تا معلوم شود كه هيچ يك از اينها نيست جز آنكه شيطان پدران و اعيان آنها را گول زده كه خداى ناديده قابل عبادت نيست بايد چيز خوبى را انسان در نظر بگيرد و عبادت كند تا آنچيز وسيله تقرّب بخدا گردد و شفاعت كند از او در نزد خدا و حاجات او در دنيا برآورده شود و آنها هم اين وعده گول زن را باينها كه معاصر تو و زير دستان بزرگترانشان هستند دادند و اينها هم قبول نمودند و بدون هيچ منطق و دليلى بتپرست شدند و يجزى بصيغه مجهول مغايب و رفع كلّ نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُم يَصطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخرِجنا نَعمَل صالِحاً غَيرَ الَّذِي كُنّا نَعمَلُ أَ وَ لَم نُعَمِّركُم ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظّالِمِينَ مِن نَصِيرٍ (37)
و اينها ناله ميكنند در جهنم پروردگارا بيرون آور ما را، ما عمل ميكنيم عمل صالح غير از آنچه بوديم عمل ميكرديم خداوند ميفرمايد آيا بشما اينکه اندازه عمر نداديم آن مقداري که متذكر ميشود در آن مقدار عمر هر كسي که تذكر پيدا كند
جلد 15 - صفحه 34
و آمد شما را انذار كننده.
انسان تا قبل از بلوغ و رشد معفو است لكن پس از بلوغ و رشد مكلف ميشود بايد بوظائف تكليف عمل كند و عذر پذيرفته نميشود.
وَ هُم يَصطَرِخُونَ صرخه و صراخ فرياد و داد است ولي اصطراخ از باب افتعال قبولي صرخه است ميخواهد فرياد زند ولي از شدت الم نميتواند لذا ناله ميكنند اينها، فِيها در جهنم ناله ميزنند و ميگويند:
رَبَّنا أَخرِجنا که ما برگرديم بدنيا، نَعمَل صالِحاً ايمان ميآوريم و بوظائف ديني عمل ميكنيم.
غَيرَ الَّذِي كُنّا نَعمَلُ از كفر و شرك و معاصي و طغيان و تعدي و ظلم و تجاوز.
أَ وَ لَم نُعَمِّركُم ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ انسان اگر طالب حق باشد ميتواند در يك هفته هم تمام عقائد شرا تحصيل كند و هم تمام احكام و تكاليف لازمه خود را فرا بگيرد بلكه تحصيل عقائد و فرا گرفتن مسائل لازمه و تصحيح قرائت بايد قبل از تكليف باشد که بمجرد بلوغ با ايمان باشد و بوظايف خود عمل كند اينکه جوانان امروزه فرداي قيامت هيچگونه عذري نميتوانند بياورند که ما چون امر تحصيل و كارهاي اداري و بازار و كسب بما فرصت نميداده که برويم عقائد خود را تكميل كنيم و قرائت خود را تصحيح كنيم و مسائل دين را فرا گيريم و بوظايف ديني عمل كنيم.
مَن تَذَكَّرَ هر که بخواهد متذكر شود و عيب بزرگتر اينكه بر فرض اينكه برگردند باز همين اشتغالات مانع ميشود چنانچه ميفرمايد وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ (انعام آيه 28) و اگر عذر بياوريد که كسي نبود ما را متذكر كند جواب شما اينست.
وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ انبياء اوصياء علماء در هر عصر و زمان بودند به آنها
جلد 15 - صفحه 35
اعتنايي نكرديد بلكه آنها را كشتيد حبس كرديد تهديد كرديد اخراج بلد كرديد ظلم كرديد چه كرديد و چه كرديد.
فَذُوقُوا فَما لِلظّالِمِينَ مِن نَصِيرٍ پس بچشيد عذاب جهنم را پس نيست از براي ظالمين از ياري كننده.
نه خداوند آنها را ياري ميكند نه انبياء و نه ملائكه و نه علماء دين و نه صلحاء و مؤمنين و نه كساني که بآنها نظر داشتيد از رؤسا و امراء و احفاد و اقارب و دوستان و هم مسلكان و آلهه که ميپرستيديد.
فَذُوقُوا امر تعجيزيست يعني ناچار براي پاداش عمل خود بايد بچشيد سختي عذاب و طعم آتش را.
فَما لِلظّالِمِينَ مِن نَصِيرٍ همانهايي که نظر داشتيد تمام خصم شما ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 37)- ما را بازگردانید تا عمل صالح انجام دهیم! این آیه به قسمت دیگری از عذاب دردناک آنها پرداخته، و انگشت روی بعضی از نکات حساس در این زمینه گذارده، میگوید: «آنها در دوزخ فریاد میزنند:
ج4، ص75
پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی به جا بیاوریم غیر از آنچه انجام میدادیم» (وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ).
آری! آنها با مشاهده نتایج اعمال سوء خود در ندامت عمیقی فرو میروند، و تقاضای بازگشت به دنیا میکنند برای انجام اعمال صالح.
به هر حال در برابر این تقاضا یک پاسخ قاطع از سوی خداوند به آنها داده میشود، میفرماید: «آیا شما را به اندازهای که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر میشود عمر ندادیم»؟! (أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ).
«و (آیا) بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد»؟! (وَ جاءَکُمُ النَّذِیرُ).
اکنون که چنین است و تمام وسائل نجات در اختیارتان بوده و از آن بهره نگرفتید باید در همین جا گرفتار باشید «اکنون بچشید که برای ستمگران یاوری نیست»! (فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ).
نکات آیه
۱ - فریاد و استغاثه کافران، براى خروج از دوزخ به منظور تصحیح رفتار خود و انجام اعمال نیک (و هم یصطرخون فیها ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غیر الذى کنّا نعمل) «استراخ» (مصدر «یسترخون») به معناى فریاد شدید است که غالباً در مورد کمک طلبى به کار مى رود.
۲ - عذاب دائمى دوزخ، کیفر رفتار ناشایست انسان ها است. (نعمل صلحًا غیر الذى کنّا نعمل)
۳ - پشیمانى دوزخیان از کرده هاى ناشایست خویش و حسرت شدید آنان براى انجام اعمال صالح (ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غیر الذى کنّا نعمل) آهنگ سخن دوزخیان، به گونه اى است که نشانگر ندامت شدید آنان بر گذشته هاى خود و حسرتشان براى انجام اعمال نیک است.
۴ - آخرت، عرصه عمل و محلِ تدارک از دست داده ها و تصحیح رفتارها نیست. (ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غیر الذى کنّا نعمل أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر) برداشت یاد شده، از جواب منفى خداوند به درخواست کافران دوزخى به دست مى آید.
۵ - رفتار انسان ها در دنیا، تعیین کننده سرنوشت آنان در آخرت است. (ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غیر الذى کنّا نعمل أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر)
۶ - انجام اعمال صالح، شرط نجات از دوزخ و آسودگى در آخرت است. (ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غیر الذى کنّا نعمل أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر)
۷ - مجازات الهى براى کافران، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر کافى براى شناخت و پذیرش دین و تعالیم آسمانى خواهد بود. (أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر و جاءکم النذیر)
۸ - سرزنش شدید کافران از سوى خداوند در دوزخ، به خاطر استفاده نکردن از فرصت مناسب عمر براى ایمان و دین دارى (أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر)
۹ - استغاثه و فریادخواهى کافران، در دوزخ بى نتیجه است. (ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا ... أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر)
۱۰ - آمدن نذیر و هشدار دهنده از جانب خداوند در دنیا، براى کافران محکوم به دوزخ (و جاءکم النذیر)
۱۱ - انذار و اخطار، از شیوه هاى تبلیغى پیامبران (و جاءکم النذیر)
۱۲ - بهره نجستن از عمر و فرصت هاى مناسب، در جهت شناخت دین و عمل به تعالیم آسمانى، محکوم و مورد سرزنش و بازخواست خداوند (أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر و جاءکم النذیر)
۱۳ - ستمگران در قیامت، محروم از هرگونه نصرت و یارى (فما للظلمین من نصیر)
۱۴ - ستمگران، شایسته ترحم و یارى شدن نیستند. (فما للظلمین من نصیر) آیه بالا هرچند درباره روز قیامت است; ولى مى توان از آن این مطلب را استنباط کرد که یارى نشدن ظالمان در قیامت، به خاطر عدم شایستگى آنان است و این عدم لیاقت، در دنیا نیز صادق است.
۱۵ - کفر و نپذیرفتن دعوت پیامبران، ظلم است و کافران ظالم اند. (و الذین کفروا لهم نار جهنّم ... فما للظلمین من نصیر)
۱۶ - بهره نبردن از عمر و فرصت هاى مناسب، در جهت دین دارى و در سایه تعالیم آسمانى، ظلم به خویشتن است. (و الذین کفروا ... أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر و جاءکم النذیر فذوقوا فما للظلمین من نصیر) برداشت یاد شده به این خاطر است که خداوند کسانى را که به قرآن و کتاب هاى آسمانى ایمان نیاورده اند و از انذار پیامبران پند نگرفته و به دعوت آنان پاسخ مثبت نداده اند، با عنوان ظالم یاد کرده است.
موضوعات مرتبط
- آخرت: حقیقت آخرت ۴
- آسایش: عوامل آسایش اخروى ۶
- اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۷
- انبیا: انذارهاى انبیا ۱۱; روش تبلیغ انبیا ۱۱; ظلم تکذیب انبیا ۱۵
- جهنم: درخواست نجات از جهنم ۱; عوامل جاودانگى در جهنم ۲; عوامل نجات از جهنم ۶
- جهنمیان: استغاثه جهنمیان ۱; انذار جهنمیان ۱۰; بى تأثیرى استغاثه جهنمیان۹; پشیمانى جهنمیان ۳; حسرت جهنمیان ۳
- خدا: انذارهاى خدا ۱۰; سرزنشهاى خدا ۸، ۱۲; قانونمندى کیفرهاى خدا ۷
- خود: ظلم به خود ۱۶
- دین: اهمیت دین شناسى ۱۲; اهمیت عمل به دین ۱۲
- دیندارى: اهمیت دیندارى ۱۶
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى ۵
- ظالمان :۱۵ امداد به ظالمان ۱۵ ۱۴; بى یاورى اخروى ظالمان ۱۵ ۱۳; روش برخورد با ظالمان ۱۵ ۱۴; ظالمان ۱۵ در قیامت ۱۳; محرومیت اخروى ظالمان ۱۵ ۱۳
- عمر: آثار تباهى عمر ۸، ۱۶; سرزنش تباهى عمر ۱۲
- عمل: آثار اخروى عمل ۵; فرصت عمل ۴; کیفر عمل ناپسند ۲
- عمل صالح: آثار اخروى عمل صالح ۶; حسرت عمل صالح ۳
- کافران: اتمام حجت بر کافران ۷; استغاثه اخروى کافران ۱; انذار کافران ۱۰; سرزنش کافران ۸; کافران در جهنم ۸، ۹; کیفر کافران ۷
- کفر: ظلم کفر ۱۵