الأحزاب ٦٩
ترجمه
الأحزاب ٦٨ | آیه ٦٩ | الأحزاب ٧٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آذَوْا»: آزار رساندند و رنجاندند، با سخنانی همچون دیوانه (نگا: شعراء / ) و دروغگو (نگا: غافر / ) و حقیر و ناچیز (نگا: زخرف / ). «وَجِیهاً»: صاحب جاه و منزلت (نگا: آلعمران / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا... (۲)
وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي (۰) قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِيکَ وَ... (۱) وَ وَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا... (۰)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره منافقین نازل گردید که رسول خدا صلی الله علیه و آله را به خاطر ازدواج با صفیه دختر حى بن اخطب مورد ملامت و سرزنش قرار داده بودند و خداوند آنها را از این گونه عیبجوئى ناروا نهى فرمود.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۶۳ - ۷۳، سوره احزاب
- وصف حال كافران در عذاب قيامت و عذر آوردنشان به اينكه ما بزرگان خود را پيروىكرديم و گمراه شديم
- توضيحى درباره اينكه صلاح اعمال و غفران ذنوب را نتيجه و فرع بر((قول سديد)) آورد
- بررسى احتمالات مختلف در مراد از امانتى كه به انسان به وديعه سپرده شده است
- بيان اينكه مراد از اين امانت ولايت الهى و كمال در اعتقاد وعمل حق است و مقصود از حمل انسان دارا بودن صلاحيت و استعداد مى باشد
- پاسخ به ين پرسش كه چراى خداى حكيم و عليم چنين بار سنگينى را بر انسان ظلوم وجهول بار كرد
- معناى عرضه امانت به آسمانها و زمين و وصف انسانحامل آن به ظلوم و جهول
- اقوال مختلف مفسرين در تفسير آيه : ((انا عرضناالاءمانة ...)) و مراد از امانت و عرض آن
- بحث روايتى
- روايات و اقوالى درباره مقصود از اذيت بنىاسرائيل به موسى (عليه السلام ) در ذيل آيه : ((لا تكونوا كالذين آذوا موسى عليهالسلام ...))
- دو روايت درباره امانتى كه خدا عرضه كرد
- توضيحى درباره اينكه مقصود از آن امانت ، ولايت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً «69»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! مانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند، پس خداوند او را از آنچه (دربارهاش به افترا) مىگفتند، تبرئه فرمود و او نزد خداوند آبرومند بود.
نکته ها
در آيهى 57 مسألهى ايذاى پيامبر مطرح شد، در اين آيه تأكيد مىكند كه شما مثل بنىاسرائيل نباشيد كه موسى را اذيّت كردند.
مراد از تهمتى كه در مورد حضرت موسى مطرح شده، يا نسبتِ نقص جسمى است، يا نسبت قتل و يا سحر و جنون كه شناخت موضوع آن در فهم آيه نقشى ندارد.
لعنت بزرگ، شايد همان لعنت آيه 161 سورهى بقره باشد كه مىفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ» كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همهى مردم بر آنها خواهد بود.
پیام ها
1- تنها دعايى كه از دوزخيان مستجاب مىشود، دعا براى عذاب است. «1» «رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ» چون در آيهى ديگر مىفرمايد: «لِكُلٍّ ضِعْفٌ» «2»
2- گاهى رهبران الهى، از طرف مؤمنان هدف تهمت و اذيّت قرار مىگيرند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا»
3- لازمهى ايمان، دورى از تهمت است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا ...
«1». تفسير اطيب البيان.
«2». اعراف، 37.
جلد 7 - صفحه 409
4- از بىاثر ماندن تهمت به اولياى خدا درس بگيريد و تهمت نزنيد. «فَبَرَّأَهُ اللَّهُ»
5- خداوند دامن انبياى خود را از تهمتهاى دشمنان پاك مىكند. فَبَرَّأَهُ اللَّهُ ...
6- تبرئهى مردان خدا از تهمت كافى نيست، بايد از آنان تجليل شود. «فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً»
7- تبرئه از تهمت و داشتن وجاهت، شرط موفقيّت در رهبرى است. «فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً»
8- كسى را كه به مأموريّتى مىفرستيد و مسئوليّتى به او مىدهيد، بايد از او حمايت كنيد. «فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً (69)
بعد از آن جماعتى را كه مظهر ايمان و در خفيه انواع مكر را مىكردند تا اذيتى بر حضرت پيغمبر وارد سازند خطاب فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد به خدا و رسول و معتقدات حقه ايمانيه، لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ: نبوده باشيد مانند كسانى كه، آذَوْا مُوسى: اذيت نمودند و رنجانيدند حضرت موسى عليه السّلام را، يعنى حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله را كه پيغمبر من است نرنجانيد و اذيت مكنيد، چنانچه
جلد 10 - صفحه 496
بنى اسرائيل حضرت موسى را اذيت نمودند. فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا: پس پاك گردانيد او را خداى تعالى از آنچه گفتند.
بيان: در اذيت حضرت موسى عليه السّلام اقوالى است: 1- حضرت موسى و هارون عليهما السّلام به كوهى بالا رفتند، هارون وفات نمود، قوم گفتند به حضرت موسى كه: تو او را كشتى. حق تعالى او را زنده فرمود تا به برائت ذمه برادر اقرار كرد و گفت: برادر مرا نكشته، من به موت خود فوت شدم، و در جائى ملائكه او را دفن نمودند كه كسى مطلع نشد. 2- حضرت موسى عليه السّلام با حيا بود و تنها غسل مىنمود، پس قوم گفتند مخفى نمىشود از ما مگر به جهت معيوب بودن بدنش به برص. 3- قارون زنى را اجير نمود كه نسبت قذف به آن حضرت دهد. خداى تعالى او را برى ساخت از آن. 4- نسبت جنون و سحر و كذب به او دادند ...
وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً: و بود حضرت موسى نزد خداى تعالى با جاه و قرب، يا مستجاب الدعوه كه هر چه از خدا مىخواست اجابت مىشد. نزول آيه در قضيه زيد و زينب است كه حضرت را به مقالات خود آزرده كردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً (63) إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً (64) خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (65) يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولا (66) وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا (67)
رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً (68) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً (69)
ترجمه
ميپرسند از تو مردمان از قيامت بگو جز اين نيست كه علمش نزد خدا است و چه چيز آگاه ميكند تو را شايد قيامت نزديك باشد
همانا خداوند دور كرده از رحمتش كافران را و آماده كرده برايشان آتش سوزان را
جاودانيانند در آن هميشه نمىيابند دوستى و نه ياورى
روز كه زير و رو شود روىهاشان در آتش ميگويند اى كاش ما اطاعت كرده بوديم خدا و اطاعت كرده بوديم پيغمبر را
و گويند پروردگارا همانا ما اطاعت كرديم رئيسهامان و بزرگانمان را پس گم كردند ما را از راه
پروردگارا بده بآنها دو چندان از عذاب و دور كن از رحمت آنها را دور كردنى بزرگاى
كسانيكه ايمان آورديد مباشيد مانند آنها كه آزار كردند موسى را پس مبرّى نمود او را خدا از آنچه گفتند و بود نزد خدا گرامى.
تفسير
علم بوقت رسيدن قيامت مخصوص بخدا است و نبايد كسى از آن مطّلع شود و كفّاريكه ميخواستند پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بهر قسم ميتوانند آزار كنند مكرّر از وقت رسيدن قيامت سؤال مينمودند لذا خداوند دستور فرموده در جواب آنها بفرمايد خدا ميداند قيامت كى برپا ميشود و تو از كجا ميدانى شايد نزديك باشد آمدن آن و از ما يدريك ببعد ممكن است جزء جوابى باشد كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم بايد بآنها بدهد و ممكن است خطاب به پيغمبر باشد تا آنها بدانند كه پيغمبر نميشود بداند چه رسد بآنها و براى تسليت خاطر حضرت و تهديد آنها فرموده خداوند كافران را از رحمت خود دور و آماده فرموده براى آنها آتش مشتعل جهنّم را كه هميشه در آن مخلّد خواهند بود و آنجا دوستى ندارند كه به دردشان برسد و ياورى نيابند كه با آنها كمكى نمايد در آنروز صورتهاشان مانند گوشتى كه بسيخ ميكشند براى كباب و زير و رو ميكنند تا عمل آيد در آتش جهنم از جانبى بجانبى منتقل و زرد و سرخ و سياه ميگردد و آرزو ميكنند
جلد 4 صفحه 343
اى كاش ما اطاعت خدا و پيغمبر را مينموديم و براى عذرخواهى ميگويند پروردگارا ما بصرافت طبع خودمان كافر نشديم و انبياء و اولياء را آزار ننموديم ما در دنيا زير دست رؤساء و بزرگتران خودمان بوديم آنها ما را وادار بكفر و ضلالت و گمراهى نمودند و بالقاء شبهات و انواع وساوس ما را از راه راست باز داشتند پروردگارا آنها را دو برابر ما عذاب فرما يكى براى كارهاى بد خودشان يكى براى كارهاى بد ما كه بدستور آنها بوده و دور فرما آنانرا از رحمت خود دو برابر دورى ما يا دورى بىنهايتى و اخيرا خطاب باهل ايمان فرموده كه شما مانند بنى اسرائيل كه بانواع مختلفه حضرت موسى را آزار مينمودند نباشيد و نسبتهاى ناروا باو ميدادند از قبيل نداشتن آلت رجوليّت يا عنّين بودن يا مبتلا بودن بامراض جسمى چون در انظار مردم غسل نميفرمود يا آنكه او هارون را كشته يا با زنى زنا نموده كه در روايات مختلفه ذكر شده و خداوند او را از همه آن عيوب و افعال زشت منزّه و مبرّى فرمود بظاهر نمودن بدن آنحضرت براى آنها و زنده شدن هارون و اقرار بموت طبيعى و رسوا شدن تهمت زنندگان در ساير تهمتها چنانچه مبرّى فرمود ساحت مقدّس حبيبش را در موضوع زينب و شوهرش زيد بن حارثه و نسبت جنون و سحر و امثال اينها كه گذشت و بود موسى على نبيّنا و آله و عليه السلام نزد خدا موجّه و مقرّب و مستجاب الدّعوه كه هر چه ميخواست باو عطا ميفرمود و ساداتنا بالف بجاى سادتنا و كثيرا با ثاء مثلّثه بجاى كبيرا نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوا مُوسي فَبَرَّأَهُ اللّهُ مِمّا قالُوا وَ كانَ عِندَ اللّهِ وَجِيهاً (69)
اي كساني که ايمان آوردهايد نبوده باشيد مثل كساني که اذيت كردند بموسي پس خداوند تبرئه نمود موسي را از آنچه گفتند و بود موسي در نزد خداوند وجيه و آبرومند و محترم.
مفسرين اختلاف كردند که اذيت بموسي چه بوده بعضي گفتند که او را ساحر و كذاب و مجنون ميگفتند بعضي گفتند که قارون دو كيسه اشرفي بفاحشه داد که بيايد ميان بني اسرائيل و نسبت زنا بموسي دهد و فاحشه از خدا ترسيد و آمد و قارون را مفتضح نمود که بمن دو كيسه سر به مهر داده که من همچه نسبتي به موسي دهم بعضي گفتند که نسبت دادند که موسي است و غير اينها و
جلد 14 - صفحه 535
تمام اينها بي مغز و بي مدرك است و آنچه بنظر ميآيد که اذيت بموسي از بني اسرائيل بوده که ايمان بموسي آورده بودند و آن توقعات بيجا بود گاهي ميگفتند اجعَل لَنا إِلهاً كَما لَهُم آلِهَةٌ گاهي ميگفتند لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي نَرَي اللّهَ جَهرَةً گاهي گوساله پرست شدند به اغواي سامري گاهي گفتند موسي هارون را كشته و تنها برگشته و در اينجا خطاب به مؤمنين ميفرمايد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا و البته مؤمنين اينکه نوع نسبتها را به حضرت رسالت ندادهاند بلكه مراد توقعات بيجا که موجب رنجش حضرت شود داشتند. اينها لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوا مُوسي توقعات بيجا بخصوص در نصب خلافت از آن حضرت نداشته باشيد حضرتش آنچه دستور الهيست رفتار ميكند.
فَبَرَّأَهُ اللّهُ مِمّا قالُوا اينکه جمله هم دليل است بر اينكه اذيت بموسي قولي بوده که همان توقعات بيجا باشد.
وَ كانَ عِندَ اللّهِ وَجِيهاً خلاف دستور الهي رفتار نكرده و شاهد ديگر آيه بعد است که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 69)- چه نسبتهای ناروا به موسی (ع) دادند؟ به دنبال بحثهایی که پیرامون احترام مقام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و ترک هر گونه ایذاء نسبت به آن حضرت در آیات گذشته آمد، در اینجا روی سخن را به مؤمنان کرده، میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! مانند کسانی نباشید که موسی را اذیت و آزار کردند، اما خدا او را از همه نسبتهای ناروا مبرّا و پاک نمود، و او در پیشگاه خدا آبرومند و بزرگ منزلت بود» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسی فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً).
انتخاب موسی از میان تمام پیامبرانی که مورد ایذاء قرار گرفتند به خاطر آن است که موذیان بنی اسرائیل بیش از هر پیامبری او را آزار دادند.
منظور از ایذاء موسی (ع) در اینجا یک حکم کلی و جامع است زیرا بنی اسرائیل از جنبههای مختلف موسی (ع) را ایذاء کردند، ایذاءهائی که بیشباهت به آزار بعضی از مردم مدینه نسبت به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله نبود مانند پخش شایعات و نقل اکاذیب و نسبت ناروایی که به همسر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دادند که شرح آن در تفسیر سوره نور ذیل آیات 11 تا 20 گذشت.
ج3، ص635
از این آیه میتوان استفاده کرد که هر گاه کسی در پیشگاه خدا وجیه و صاحب قدر و منزلت باشد خدا به دفاع از او در برابر افراد موذی که نسبتهای ناروا به او میدهند میپردازد.
نکات آیه
۱ - حضرت موسى(ع)، مورد آزار و اذیت قوم خود بوده است. (لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى)
۲ - خداوند، از اتهامى که قوم موسى به آن حضرت وارد کردند، دفاع کرد و او را از آن مبرّا دانست. (لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا) «برّأه اللّه ممّا قالوا» قرینه است بر این که مراد از اذیت به موسى(ع)، تهمت و افترا بوده است.
۳ - حضرت موسى(ع)، شخصیتى وجیه و آبرومند در پیش گاه خداوند بود. (و کان عند اللّه وجیهًا)
۴ - وجاهت و آبرومندى موسى(ع) در پیش گاه خداوند، سبب شد که خداوند، وى را از اتهام قوم اش، برى بداند. (لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا و کان عند اللّه وجیهًا) «و کان عنداللّه وجیهاً» به منزله تعلیل براى «برّأه اللّه ممّا قالوا» است.
۵ - تهمت به موسى(ع)، موجب آزردگى و اذیت آن حضرت بود. (لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا)
۶ - مسلمانان، مجاز نیستند که همانند قوم موسى بوده و پیامبر(ص) را مورد آزار و اذیت قرار دهند. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى)
۷ - مسلمانان، از تهمتى که قوم موسى به او زده بود، ناخشنود بودند. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى) از این که خداوند، براى نهى مؤمنان از آزار پیامبر(ص) به جاى فرمان صریح، فرموده است: «مانند قوم موسى نباشید که او را با تهمت آزردند»، مى توان به دست آورد که مؤمنان، خود، از کار قوم موسى، ناخشنود بوده اند و خداوند، از این تشبیه، براى تفهیم مقصود بهره گرفته است.
۸ - استفاده از رخدادهاى تاریخى، شیوه اى قرآنى جهت تفهیم معارف آسمانى به مردم است. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا)
۹ - پیامبراکرم(ص) داراى شخصیتى والا در پیش گاه خداوند و مورد عنایت ویژه او بود. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى فبرّأه اللّه)
۱۰ - حضور در زمره مؤمنان، مقتضى پرهیز از آزار و اذیت پیامبرخدا(ص) بود. (یأیّها الذین ءامنوا لاتکونوا کالذین ءاذوا موسى) ندا به «یا أیّها الذین آمنوا» مى تواند به منظور تشویق مخاطبان براى عدم اذیت پیامبر(ص) باشد.
روایات و احادیث
۱۱ - «عن أبى عبداللّه(ع): إنّ بنى اسرائیل کانوا یقولون لیس لموسى ما للرجال! و کان موسى إذا أراد الإغتسال یذهب إلى موضع لایراه أحد من الناس و کان یوماً یغتسل على شطّ نهر و قد وضع ثیابه على صخرة فأمر اللّه الصخرة فتباعدت عنه حتّى نظر بنوإسرائیل إلیه فعلموا أنّه لیس کما قالوا، فأنزل اللّه «یاأیّها الذین آمنوا لاتکونوا...»;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده که بنى اسراییل درباره حضرت موسى(ع) مى گفتند: او فاقد آلت مردانگى است! روش موسى براى شست وشوى خود آن بود که به مکانى مى رفت که دیده نشود. روزى، خود را در کنار رودى مى شست و لباس خود را بر صخره اى گذاشته بود. خداوند، به آن صخره فرمان داد (از موسى دورشو!) و صخره، از او دور شد. تا آن که بنى اسراییل، موسى(ع) را در آن حال (عریان) دیدند، پس دانستند که آن طور که مى گفتند نیست. پس خداوند (با اشاره به این داستان) فرمود: یاأیّها الذین آمنوا لاتکونوا...».
۱۲ - «فى مجمع البیان: إنّ موسى و هارون صعدا الجبل، فمات هارون فقالت بنوإسرائیل: أنت قتلته! فأمر اللّه الملائکة فحملته حتّى مرّوا به على بنى إسرائیل و تکلّمت الملائکة بموته حتّى عرفوا أنّه قد مات و برّأه اللّه من ذلک عن علىّ(ع);[۴] از حضرت على(ع): در مورد این سخن خدا: «یا أیّها الذین آمنوا لاتکونوا کالذین آذوا موسى» روایت شده که موسى(ع) و هارون به کوهى بالا رفتند و هارون، آن جا وفات کرد. پس بنى اسراییل، به موسى گفتند: تو او را کشته اى! خداوند به ملائکه فرمان داد و آنان جنازه هارون را حمل کردند و بر بنى اسراییل عبور دادند و ملائکه، از مرگ هارون سخن گفتند، تا این که بنى اسراییل دانستند هارون، مرده است و خداوند، بدین گونه موسى(ع) را از این اتهام تبرئه کرد».
موضوعات مرتبط
- بنى اسرائیل: اذیتهاى بنى اسرائیل ۱; تهمتهاى بنى اسرائیل ۲، ۵
- تاریخ: نقش تاریخ ۸
- دین: ارائه نمونه عینى در تفهیم دین ۸; روش تفهیم دین ۸
- محمد(ص): اجتناب از اذیت محمد(ص) ۱۰; اذیت محمد(ص) ۶; مقامات محمد(ص) ۹
- مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۶، ۱۰; نارضایتى مسلمانان از تهمت به موسى(ع) ۷
- موسى(ع): آبرومندى موسى(ع) ۳; آثار آبرومندى موسى(ع) ۴; اذیت موسى(ع) ۱، ۵; تبرئه موسى(ع) ۲، ۱۱، ۱۲; تهمت به موسى(ع) ۲، ۵، ۱۱، ۱۲; دفاع از موسى(ع) ۲; عوامل تبرئه موسى(ع) ۴; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۵
منابع
- ↑ نظیر یک چنین شأن و نزول را ابن ابى حاتم از مفسرین عامه در تفسیر خود درباره آیه ۵۷ همین سوره از ابن عباس نقل نموده و ما آن را در جاى خود ذکر نموده ایم.
- ↑ در تفسیر على بن ابراهیم بعد از سه واسطه از ابوبصیر او از امام صادق علیهالسلام چنین نقل نماید که بنى اسرائیل شایع کرده بودند که موسى مانند سایر مردان نیست که بتواند ازدواج کند و مى گفتند: او قادر به نزدیکى با زنان و امر زناشوئى نیست و موسى هر وقت اراده غسل کردن مینمود، جائى میرفت که از انظار مردم به دور باشد تا این که روزى براى غسل کردن کنار رودخانه اى رفت و لباس خود را بر روى سنگى نهاد، وزش باد لباسهاى او را به دور انداخت و موسى به ناچار به دنبال لباسهاى خویش رفت در این میان برخى از بنى اسرائیل وى را دیدند و فهمیدند که گمان سوئى که درباره او برده بودند، درست نبوده است.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۹۷; نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۰۸، ح ۲۵۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۳; نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۰۹، ح ۲۵۴.