السجدة ١٩
ترجمه
السجدة ١٨ | آیه ١٩ | السجدة ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَنَّاتُ الْمَأْوی»: باغهای محلّ زندگی. یعنی دنیا جایگاه سفر است، ولی بهشت جایگاه ماندن و زندگی کردن. «نُزُلاً»: مکانی که مهمان محترم را در آنجا مینشانند. محلّ پذیرائی. چیزی که برای پذیرائی از مهمان آماده میکنند. مراد این است که بهشت محلّ پذیرائی از مؤمنان است و دائماً همچون مهمان از ایشان پذیرائی میشود. حال (جَنَّات) است، و یا جمع (نَازِل) و حال ضمیر (الَّذِینَ آمَنُوا) است.
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۳۰، سوره سجده
- از نظر اوصافشان
- معرفى مؤ منين از نظر اعمالشان
- بشارت به مؤ منين به پاداشى مافوق علم و تصور همگان (فلا تعلم نفس ما اخفى لهم منقرة اعين )
- مقايسه مومن و كافر از نظر عاقبت آنها، پاداش و جزاى الهى
- وجوه مختلف درباره مراد از ((بلقائه )) در آيه ((و لقد آتينا موسى الكتاب فلا تمنفى مربة من لقائه ...))
- مقصود از ((فتح )) در آيه : ((و يقولون متى هذا الفتح ...))
- بحث روايتى
- رواياتى در عظمت نماز شب و فضيلت شب و روز جمعه
- چند روايت در ذيل آيه ((افمن كان مؤ منا كمن فاسقا...)) و ((لنذيقنهم من العذاب الادنى...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى نُزُلًا بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «19»
جلد 7 - صفحه 314
امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام دادهاند، پس براى پذيرايى از آنها جايگاهى از باغها (ى بهشت فراهم) است، به خاطر آنچه انجام مىدادند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «19»
بعد از آن عدم تساوى مؤمن و كافر را بيان فرمايد:
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا: اما آن كسانى كه ايمان آوردند به خدا و تمام معتقدات حقه ايمانيه، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا آورند كارهاى پسنديده از طاعات و
«1» شواهد التنزيل، چ بيروت، ج 1، باب 126 ص 445.
جلد 10 - صفحه 390
خيرات و مبرات و صدقات، فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى: پس براى ايشان است بوستانها كه جايگاه حقيقت است، زيرا دنيا سراى مجازى و زوال، لكن آخرت مسكن جاويد باشد. نزد بعضى جنة الماوى بهشتى است در يمين عرش.
ابن عباس گفته: تسميه مأوى جهت آنست كه ارواح صلحا و شهداء در آن جاى دارند و حق تعالى روز قيامت آن را به مؤمنان خالص العقيده و مخلص عطا فرمايد. نُزُلًا بِما كانُوا يَعْمَلُونَ: در حالتى كه پيش كشى باشد به سبب آنچه بودند كه بجا مىآوردند از طاعات و عبادات. «نزل» عبارت است از ما حضرى كه پس از ورود ميهمان ابتدا مىآورند، اشاره است به آنكه اين نعم بهشتى به تمامه براى ورود اهل بهشت به منزله پيش كشى باشد و الطاف خاصه سبحانى بعد از آن خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «16» فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17» أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ «18» أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «19» وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «20»
ترجمه
تهى و خالى ميگردد پهلوهاشان از خوابگاهها ميخوانند پروردگارشان را از روى ترس و اميد و از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند
پس نميداند كسى آنچه را كه پنهان كرده شده براى ايشان از روشنى چشمها بپاداش آنچه بودند كه بجا مىآوردند
آيا پس كسى كه باشد گرونده مانند كسى است كه باشد متمرّد يكسان نيستند
امّا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيك پس براى ايشان است بهشتهائيكه جاى اقامت است برسم تشريفات مهمان بسبب آنچه بودند كه ميكردند
و اما آنانكه تمرّد نمودند پس جايگاهشان آتش است هرگاه بخواهند كه بيرون آيند از آن بر گردانده شوند در آن و گفته شود بآنها بچشيد عذاب آتش را كه بوديد آنرا تكذيب ميكرديد.
تفسير
خداوند سبحان در مقام تعريف و توصيف سجده كنندگان اهل ايمان كه در آيه سابقه اشاره بايشان شده بود فرموده كه خالى ميشود و بيرون ميآيد پهلوهاشان از بسترها در وقت سحر براى خلوت با خدا و راز و نياز و نماز و دعا از ترس جهنّم و اميد بهشت و از آنچه ما بايشان عطا نموديم از مال و جاه و دانش در راه خير صرف مينمايند و امساك نميكنند و براى اشاره بآنكه اين سحر خيزى طبيعى و ناشى از شوق مؤكّد آنها است نسبت آنرا بجنوب داده يعنى بىاختيار از خواب بيدار و از رختخواب دور ميشوند و بچنين كار پر زحمتى بسهولت قيام مينمايند پس هيچ كس نميداند آنچه در خزانه غيب الهى است
جلد 4 صفحه 293
از موجبات مسرّت و خوشنودى براى ايشان بپاداش آن اعمال خالص خالى از اغراضشان جز خدا و از زيادى و خوبى نميشود بيان نمود و قرّة عين اگر چه معمولا بروشنى چشم ترجمه و تفسير ميشود ولى واقعا بمعناى خنكى چشم است چون ميگويند گريه اگر از حزن باشد اشك چشم گرم و اگر از سرور باشد خنك است لذا خنكى چشم را كنايه از مسرّت خاطر قرار دادهاند و اخفى بسكون ياء نيز قرائت شده است و در آيه دلالت است بر آنكه اگر عمل باميد ثواب و ترس عقاب باشد ممدوح و مستحسن است و اينكه در بعضى از روايات از آن تعبير بعمل مزدوران و غلامان شده بالنّسبه بعمل اولياء است كه بمرتبه اعلى از معرفت رسيدهاند و عبادت را فقط بداعى استحقاق و اهليّت خداوند براى عبادت و اطاعت مينمايند در مجمع از جمعى از مفسّرين نقل نموده كه اين آيه راجع باهل تهجّد و نماز شب است كه از بستر راحت براى عبادت بر ميخيزند و آنرا به مروى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نسبت داده و در روايات متعدّده از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم و ائمه اطهار اينمعنى تأييد شده و در بعضى به نزول آن در باره امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان او تصريح شده و وقت بيدارى در ثلث آخر شب يا قدرى زودتر و ديرتر بعد از خواب سر شب تعيين گرديده است و پاداش مخفى را بذهاب خوف و رعب از ايشان و دخول در بهشت و سكونت در جوار الهى تفسير فرمودهاند و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ كار خوبى نيست مگر آنكه براى آن ثوابى مذكور است در قرآن مگر نماز شب كه خداوند ثواب آنرا بيان نفرموده براى عظمت قدر آن و فرموده تتجافى جنوبهم تا آخر و بعدا امام عليه السّلام كرامتهاى خداوند را باهل ايمان در هر جمعه بيان فرموده و آنكه خداوند بهشتى را بدست قدرت خود خلق فرموده كه كسى آنرا نديده و مطلع از آن نشده و همه روزه بر بوى خوش آن مىافزايد و آن آنستكه خداوند فرموده فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ و از بعضى روايات استفاده ميشود كه آن چيزى است كه خداوند براى بندگان صالح خود تهيه فرموده كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بخاطر هيچ بشرى خطور نكرده و انصافا فوائد دنيوى و آثار اخروى اين عمل بقدرى زياد است كه حقا نميشود احصاء و تعداد نمود كسانيكه تجربه كردهاند ميدانند و ميدانند
جلد 4 صفحه 294
كه هيچ توفيق و سعادتى برتر و بالاتر از اين نيست و آداب آن در كتب فقهيه مفصلا ذكر شده است و پس از آن خداوند بر سبيل استفهام تقريرى فرموده آيا ممكن است شخص مؤمن موحّد فرمانبردار خدا و رسول مانند مرد كافر متمرّد از فرمان آن دو باشد در فضل و شرف و تقرب بخدا و پاداش روز جزا و خود جواب داده كه هرگز آندو نفر مساوى نخواهند بود و تفاوت را مفصلا بيان فرموده كه اما آنانكه ايمان آوردند و كارهاى شايسته نمودند مر آنها را است بهشتهائى كه مأوى و منزل حقيقى هميشگى كه كسى از آن بيرون نميرود آنمنزل است و تازه آنمنزل باتمام لوازم تعيّش كامل كه در آن است برسم پيشكشى و تشريفات و رودى مهمان از جانب خداوند بايشان تقديم ميشود آنهم بعنوان استحقاق در مقابل اعماليكه در دنيا براى رضاى خدا بجا مىآوردند و اما آنانكه كافر و متمرد از حكم خدا و رسول گشتند جايگاه آنها آتش جهنم است و چون داخل آن شوند هفتاد سال پائين روند تا به ته جهنم برسند و چون رسيدند هر وقت فشار آتش بالاشان آورد كه بخواهند بيرون آيند ملائكه با گرزهاى آهنين كه بفرقشان ميكوبند بر ميگردانند آنها را بجاى خودشان و باين حال هميشه باقى و بر قرار خواهند بود چنانچه قمى ره نقل نموده و از جانب خداوند بآنها گفته ميشود بچشيد عذاب آتشى را كه در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و اين براى توهين و تعيير و مزيد تعذيب آنها است فيض ره فرموده اخبار از طريق عامه و خاصه مستفيض است كه اين سه آيه و آيه بعد در باره امير المؤمنين عليه السّلام و وليد بن عقبه نازل شده است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين با وليد بن عقبه مشاجره نمودند آنملعون گفت من از تو طلاقت لسان و حدّت سنانم بيشتر و در جنگ ثبات قدمم زيادتر است حضرت فرمود ساكت شو تو فاسقى و اين آيات نازل شد و در احتجاج از امام مجتبى عليه السّلام باين معنى و آنكه مراد از مؤمن امير المؤمنين عليه السّلام و مراد از فاسق وليد است تصريح شده و معلوم است كه شأن نزول منافات با عموم كلام ندارد و مراد از فسّاق كفارند كه براى تكذيب و انكار معذّب شدهاند.
جلد 4 صفحه 295
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُم جَنّاتُ المَأوي نُزُلاً بِما كانُوا يَعمَلُونَ «19»
اما كساني که ايمان آوردند و عمل كرد به اعمال صالحات پس براي آنها است بهشتهايي که جاي گير ميشوند در آنها و نزول پيدا ميكنند در آنها بواسطه آن چه بودند عمل ميكردند.
جلد 14 - صفحه 461
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا مكرر گفته شده که تحقق ايمان منوط به چهار امر است:
1- يقين قطعي به تمام اصول دين و امور ضروري ديني که شك و ظن و وهم كافي نيست و با منكر در يك عرض است از ايمان بيرون است.
2- اعتقاد و دلبستگي و در بند بودن به جميع عقائد حقه.
3- اقرار و اعتراف قلبا و لسانا که كفر جحودي نباشد.
4- تسليم و زير بار ديانت رفتن.
وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مراد جميع اعمال صالحه نيست زيرا ممكن نيست و نيز مراد اينکه نيست که تمام اعمال آن صالحه باشد حتي فعل مباح و مكروه هم از او سر نزند بلكه اينکه که اعمال صالحه داشته باشد که صدق كند که عمل صالحات كرده.
فَلَهُم جَنّاتُ المَأوي جنات الهي بسيار است: جنه الفردوس، جنة الخلد، جنة العدن، جنة المأوي و غير اينها که از تمام آنها سهم دارد و به هر كس که كمتر از همه اهل بهشت داده شود به قدر مد بصر سعة در او است و اگر بخواهد تمام اهل بهشت را ضيافت كند وسائل پذيرايي آنها را دارد.
نُزُلًا بِما كانُوا يَعمَلُونَ هر چه عملش بيشتر و ايمانش قويتر باشد قابليت تفضلش زيادتر و مورد عنايات الهي و ارتفاع درجات و قرب به مقام ربوبي زيادتر پيدا ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- این آیه، این عدم مساوات را به صورت گستردهتری بیان کرده، میفرماید: «اما آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند باغهای بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود» (أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ
ج3، ص579
جَنَّاتُ الْمَأْوی)
.سپس میافزاید «این (جنات مأوی) وسیله پذیرایی (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام میدادند» (نُزُلًا بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
نکات آیه
۱ - باغ هاى بهشتى مهیّا براى پذیرایى، پاداش مؤمنان نیک کردار است. (أمّا الذین ءامنوا و عملوا الصلحت فلهم جنّت المأوى نزلاً)
۲ - توأم بودن ایمان با اعمال صالح، داراى ارزش و پاداش است. (ءامنوا و عملوا الصلحت فلهم جنّت)
۳ - منزل گاه واقعى مؤمنان، باغ هاى بهشت است. (فلهم جنّت المأوى) «مأوى» اسم مکانى از ریشه «أوى» به معناى «پناه گاه» است. اضافه شدن «جنّات» به «الماوى» حکایت از جایگاه حقیقى بودن آن براى مؤمنان مى کند.
۴ - باغ هاى بهشت، تنها به عنوان پیش پذیرایى از مؤمنان نیک کردار است و نه پاداش کامل آنان. (فلهم جنّت المأوى نزلاً) «نزل» در لغت به چیزى گفته مى شود که براى مهمان تهیه و آماده مى شود (مفردات راغب). لازم به ذکر است که «نزلاً» حال براى «جنّات» و مفید معناى یاد شده است.
۵ - پیشکش باغ هاى بهشت به مؤمنان نیک کردار، پاداشى فوق تصور و روشنى بخش دیده آنان است. (فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعین ... فلهم جنّت المأوى نزلاً) جمله «فلهم جنّات المأوى...» مى تواند تأکیدى بر «ما أُخفى لهم...» و نیز نمادى از آنچه در خفا، براى مؤمنان در نظر گرفته شده، باشد.
۶ - بهشت، داراى گونه ها و مراتب مختلف است. (فلهم جنّت المأوى نزلاً) احتمال دارد که آمدن لفظ «المأوى» به دنبال «جنّات» براى جداسازى و تمییز این بهشت ها از بهشت هاى دیگر باشد و نشان مى دهد که بهشت هاى دیگرى نیز وجود دارد.
۷ - عمل صالح و مداومت بر آن، داراى پاداشى چشمگیر در بهشت است. (ءامنوا و عملوا الصلحت فلهم ... بما کانوا یعملون)
۸ - جایگاه خوب مؤمنان در بهشت، نمودى از عدم تساوى آنان با فاسقان است. (أفمن کان مؤمنًا کمن کان فاسقًا ... أمّا الذین ءامنوا ... فلهم جنّت المأوى) «أمّا الذین آمنوا...» تشریح تفصیلى عدم تساوى دو گروهى است که در آیه پیش، از آن سخن گفته شده است.
۹ - عقیده و عمل صالح، در کسب سعادت اخروى نقشى تعیین کننده دارد. (أمّا الذین ءامنوا و عملوا الصلحت فلهم جنّت المأوى ...بما کانوا یعملون)
۱۰ - عمل، در کسب مدارج اخروى، داراى نقشى برتر و اساسى است. (فلهم جنّت المأوى ... بما کانوا یعملون) با این که آیه، ایمان و عمل صالح را با هم آورده است اما در پایان، عمل را با ذکر «باء» سببى عامل ورود به بهشت معرفى مى کند. از این مطلب استفاده مى شود که عمل، عمل داراى نقش بیشترى در سعادت است.
موضوعات مرتبط
- آخرت: عوامل مؤثر در درجات اخروى ۱۰
- ایمان: ارزش ایمان ۲; ایمان و عمل صالح ۲; پاداش ایمان ۲
- بهشت: باغهاى بهشت ۱، ۳، ۴، ۵; پذیرایى در بهشت ۴، ۵; مراتب بهشت ۶
- سعادت: عوامل سعادت اخروى ۹
- صالحان: پاداش صالحان ۱; پذیرایى از صالحان ۱
- عقیده: آثار عقیده ۹
- عمل: آثار اخروى عمل ۱۰
- عمل صالح: آثار عمل صالح ۹; ارزش عمل صالح ۲; پاداش تداوم عمل صالح ۷; پاداش عمل صالح ۲
- مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱، ۴، ۵; پذیرایى از مؤمنان ۱، ۴، ۵; تفاوت مؤمنان با فاسقان ۸; چشم روشنى مؤمنان ۵; فرجام مؤمنان ۳; مؤمنان در بهشت ۳، ۸