الروم ٤٠
ترجمه
الروم ٣٩ | آیه ٤٠ | الروم ٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَلْ مِنْ ...»: استفهام انکاری است. چرا که هیچ یک از مشرکان معتقد نبودند که بتها و انبازها میتوانند بیافرینند، یا روزی برسانند، یا بمیرانند، و یا این که زنده گردانند.
تفسیر
- آيات ۴۰ - ۴۷، سوره روم
- هيچ شاءنى از شؤ ون عالم از ((خلقت )) جدا نيست و لذا خالق عالم را شريكى نيست
- اشاره به وجود رابطه مستقيم بين اعمال مردم و حوادث عالم
- سخن عجيب مفسرين در ذيل آيه (ظهر الفساد فى البر و البحر...)
- دو دسته شدن مردم در روز قيامت ، كافران به سوى جهنم و نكو كرداران به سوى بهشت
- پاداشى كه خدا به مؤ منان صالح العمل مى دهدفضل او است كه ناشى از محبت خدا به بندگان خود مى باشد
- يادآورى آيت ((باد)) و آثار آن
- بحث روايتى (رواياتى در ذيلآيه : ((ظهر الفساد...)) و برخى ديگر از آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «40»
خداوند كسى است كه شما را آفريد، سپس به شما روزى داد، آنگاه شما را مىميراند، سپس زنده مىكند؛ آيا از شريكهايى كه شما براى خدا گرفتهايد كسى هست كه ذرّهاى از اين كارها را انجام دهد؟ او منزّه و برتر است از آنچه شريكش قرار مىدهند.
جلد 7 - صفحه 206
نکته ها
در اين آيه به چهار صفت الهى اشاره شده كه هر يك به تنهايى براى تسليم و تعبّد انسان كافى است، آفرينش انسان، دليل مستقّلى بر لزوم بندگى انسان است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ» «1» روزى دادن خداوند به ما، دليل بر لزوم بندگى ماست. «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ. الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» «2» ميراندن و زنده كردن نيز هر يك به تنهايى، دليل لزوم تعبّد و تسليم انسان در برابر پروردگار متعال است. «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ»
پیام ها
1- مرگ و زندگى، گذشته، حال و آينده و رزق و روزى ما به دست خداست.
«خَلَقَكُمْ، رَزَقَكُمْ، يُمِيتُكُمْ، يُحْيِيكُمْ»
2- كارهاى گذشته، دليل بر قدرت خداوند بر كارهاى آينده است. (آفريدن، روزى دادن و ميراندن، نشانهى قدرت خدا بر زنده كردن انسان پس از مرگ است.) «خَلَقَكُمْ- رَزَقَكُمْ- يُمِيتُكُمْ- يُحْيِيكُمْ»
3- روش مقايسه در تعليم و تبليغ، از بهترين روشهاست. اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ...
هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ
4- با سؤال، وجدانها را بيدار كنيد. هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ ...
5- قدرتهاى غير الهى استقلالى از خود ندارند، نه تنها از انجام كارهاى بزرگ بلكه از آفريدن كوچكترين موجود نيز عاجزند. «مِنْ شَيْءٍ»
6- هيچ يك از وسايل، اسباب، مقدّمات و شرايط آفرينش را شريك خدا نپنداريم. «سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ»
7- شرك، توهين به مقام پروردگار است و انسان بايد او را منزّه و برتر از هرگونه شريك بداند. «سُبْحانَهُ وَ تَعالى»
«1». بقره، 21.
«2». قريش، 3- 4.
جلد 7 - صفحه 207
8- شرك، با هر نام و آرم و شكلى كه باشد باطل و محكوم است. «عَمَّا يُشْرِكُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (40)
بعد از ذكر امر و نهى در خصوص دادن مال، باز سر رشته كلام را در توحيد و قدرت ذات احديت خود بيان مىفرمايد:
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ: خداى به حق آن ذاتى است كه آفريد شما را در حالى كه معدوم صرف بوديد و هيچ منشأ اثرى نبوديد، ثُمَّ رَزَقَكُمْ: پس روزى داد شما را از انواع نعمتها كه به شماره درنيايد مادامى كه زنده هستيد. ثُمَّ يُمِيتُكُمْ: پس بميراند شما را به وقت سر آمدن عمر شما تا صحيح شد رساندن شما به آنچه مقرر فرموده براى شما از ثواب دائم سرمدى. ثُمَّ يُحْيِيكُمْ: پس زنده
«1» نهج البلاغه صبحى صالح، ص 495، حكمت 146.
«2» بحار الانوار، ج 96، ص 11، روايت 13 بنقل از قرب الاسناد: 74. در مورد رفع مرض با صدقه به بحار الانوار ج 62 ص 264 مراجعه شود.
جلد 10 - صفحه 306
گرداند و برانگيزاند شما را در روز قيامت براى مجازات و پاداش افعال شما از خير و شر. هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ: آيا هست از بتانى كه به زعم شما شريكان خدايند، مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ: كسى كه بكند از اين خلق و روزى و ميراندن و زنده كردن، هيچ چيز تا بدان سبب شايسته و سزاوار پرستش باشد؟ و چون هيچيك از اين كارها از آنها نيايد پس آنها را شريك گرفتن نشايد.
تنبيه: در اين فرمايش، اثبات نموده لوازم الوهيت را براى ذات يگانه خود، و نفى آن فرموده از آنچه مشركان آن را شركاء دانستهاند از اصنام و غير آن؛ بدين تقرير: آن برهانى كه محقق سازد ستايش و پرستش را، هر آينه قدرت تامه است از ايجاد مردمان و ارزاق و اماته و احياى آن؛ و اين صفات در هيچ فردى ثابت نخواهد بود مگر ذات احديت خالق موجودات. و بعد به استفهام انكارى تأكيد فرمايد كه: آيا هيچيك از بتان قادرند بر اين گونه امور، و البته گواهى مىدهيد كه اين شركاء به هيچ وجهى قادر نيستند، پس چگونه و به چه جهت ستايش و پرستش آنان را نمائيد.
سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ: منزه و مبراست خدا، و برتر است از آنچه شرك مىآورند به او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (38) وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ (39) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (40)
جلد 4 صفحه 258
ترجمه
پس بده بصاحب قرابت حقّش را و بمسكين و درمانده در راه اين بهتر است براى آنانكه ميخواهند جانب خدا را و آنگروه ايشانند رستگاران
و آنچه ميدهيد از پيش كشى تا افزايش يابد در مالهاى مردمان پس افزون نميشود نزد خدا و آنچه داديد از زكاتى كه ميخواهيد جانب خدا را پس آنگروه ايشانند افزون كنندگان
خدا است آنكه آفريد شما را پس روزى داد شما را پس ميميراند شما را پس زنده ميكند شما را آيا از شريكان شما هست كسى كه بكند از اينها چيزى منزّه است او و برتر است از آنچه شريك قرار ميدهند.
تفسير
از آيه سابقه مستفاد شد كه گشايش روزى و تنگى آن از جانب خدا است و مربوط بوسائل ظاهرى نيست لذا خداوند در اين آيه شريفه فرموده پس بده اى مكلّف بخويش خود و فقير و مسافر درمانده حقّ هر يك را و از ترس فقر و سختى معاش در اداء حقوق واجبه ارحام و فقراء و درماندگان كوتاهى منما كه امر توسعه و تضييق رزق با خدا است و حقوق واجبه آنها در محل خود از نفقه اقارب و مصرف زكوة معيّن شده است و در مجمع نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فدك را بحضرت زهرا عليها سلام تمليك و تسليم فرمود ولى اشتباها آيه را و آت ذا القربى حقّه بواو نقل نموده و آن آيه در سوره بنى اسرائيل با اخبار مفسّرهاش گذشت و منافات ندارد كه در اينجا هم يكى از مكلّفين پيغمبر صلى اللّه عليه و اله باشد كه بايد حقّ دختر خود را اداء نمايد ولى ظاهرا اختصاص بآنحضرت ندارد بملاحظه فاء تفريع و آنكه خداوند فرموده اين انفاق و اداء حقّ بهتر است از مال دنيا براى كسانيكه طالب خوشنودى خدا و قرب بآنحضرتند و ايشان از رستگاران و فائز شوندگان بنعيم آخرتند و نيز فرموده و آنچه بدهيد شما از هديه و پيش كشى بمردم براى آنكه زياده از آن از اموال ايشان عائد شما شود يا قرض دهيد بطمع آنكه در وقت اداء اضافه بر اصل مال بشما مسترد دارند در نزد خدا براى شما نفع و مزيّتى نخواهد بود ولى اگر قربة الى اللّه زكوة واجب يا مستحبّ خود را اداء نمائيد امثال شما مالشان در دنيا زياد شود و ثواب اخروى ايشان چندين برابر خواهد بود چون اداء زكوة مال موجب نموّ و افزايش و بركت آن است و ثواب اخروى برتر و بالاتر از هر چيز است و در اخبار ائمّه اطهار رباء در اين آيه
جلد 4 صفحه 259
بهر دو معنى كه هديه باميد نفع زائد و قرض بطمع استرداد با زياده است تفسير شده و رباء حرام را مخصوص بشرط زياده فرمودهاند و بنابراين سودى كه قرض گيرنده باختيار خود بدهد اگر چه قرض دهنده باين اميد قرض بدهد اشكالى ندارد نهايت آنكه ثواب قرض الحسنه را كه هجده برابر است و صدقه ده برابر نداشته باشد و روايات مفسّره شاهد بر مطالب مرقومه است و اينكه خداوند در اين آيه و آيه سابقه از خطاب عدول بغيبت فرموده شايد براى تعميم حكم باشد از حاضرين بغائبين و آنكه هر كس براى رضاى خدا انفاق كند و صدقه يا قرض دهد ببهره زائد در دنيا و آخرت خواهد رسيد و اختصاص بشخص خاص و مردم مخصوصى ندارد نهايت آنكه ايمان و اخلاص شرط قبول تمام اعمال است كه در محلّ خود ذكر شده است و در خاتمه باز خداوند روى سخن را باهل شرك معطوف داشته و فرموده است خداوند است آنكه شما را وجود داد و پرورش فرمود و روزى داد كه ابقاء حيات نموديد پس ميميراند شما را در وقت مقدّر پس زنده ميكند شما را در وقت مقرّر براى مجازات اعمال خوب و بد شما آيا هيچ يك از بتها كه شما آنها را شريك قرار داديد براى خدا در ستايش و پرستش قادر بر اين كارهاى خدائى هستند و هيچ يك از اين افعال از آنها صادر ميگردد حاشا و كلّا منزّه است خداوند و برتر و بالاتر از آنكه اشياء و اشخاص عاجز و ناتوان با او برابر و شريك باشند و ما اتيتم بقصر و لتربوا بتاء مضمومه و سكون و او نيز قرائت شده است يعنى تا صاحبان زياده شويد در اموال مردم و بنابر قرائت مشهور يعنى تا زياد شود آنچه داديد در بين مال مردم و بشما مسترد گردد در مصباح الشريعه از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود حريص محروم است و با آنكه محروم است مذموم است در هر چه باشد و چگونه محروم نباشد با آنكه خارج شده از پابند الهى و مخالفت نموده با قول خداوند كه فرموده اللّه الّذى خلقكم ثمّ رزقكم تا آخر و تشركون بتاء خطاب نيز قرائت شده است و مضعف صاحب اضعاف مال در عاجل و اضعاف از ثواب در آجل است.
جلد 4 صفحه 260
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اللّهُ الَّذِي خَلَقَكُم ثُمَّ رَزَقَكُم ثُمَّ يُمِيتُكُم ثُمَّ يُحيِيكُم هَل مِن شُرَكائِكُم مَن يَفعَلُ مِن ذلِكُم مِن شَيءٍ سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشرِكُونَ (40)
خداوند متعال آن خدايي است که شما را خلق فرمود پس از آن روزي بشما داد پس از آن شما را ميرانيد پس از آن شما را زنده ميكند آيا از شركاء شما که شريك بر او قرار داديد يكي از اينکه كارها را نسبت بشما انجام ميدهد منزه است خداوند عالم و بالاتر است از آنچه شرك ميآورند.
اللّهُ الَّذِي خَلَقَكُم اولا از خاك پس از آن از نطفه و علقه و مضغه و لحم و عظام و صورت بندي و افاضه روح.
ثُمَّ رَزَقَكُم تا مادامي که در رحم بوديد بتوسط ناف روزي شما را ميدهد پس از تولد شير مادر تا موقعي که بتوانيد از اطعمه و اشربه دنيوي استفاده كنيد روزي شما در دفتر الهي ثبت شده وَ فِي السَّماءِ رِزقُكُم وَ ما تُوعَدُونَ (سوره و الذاريات آيه 22) از خوردن و لباس و ساير انحاء روزي.
ثُمَّ يُمِيتُكُم چون اجل رسيد و مدت سر آمد.
ثُمَّ يُحيِيكُم يوم القيمة هَل مِن شُرَكائِكُم از اصنام و آتش و گاو و گوساله و شمس و قمر و غير اينها.
مَن يَفعَلُ مِن ذلِكُم مِن شَيءٍ خلق ميكنند روزي ميدهند ميميرانند زنده ميكنند سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشرِكُونَ.
394
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- در این آیه بار دیگر به مسأله مبدأ و معاد که موضوع اساسی در بسیاری از آیات این سوره بود باز میگردد، و خدا را با چهار وصف، توصیف میکند تا هم اشارهای به توحید و مبارزه با شرک باشد، و هم دلیلی بر معاد، میفرماید:
«خداوند همان کسی است که شما را آفرید، سپس روزی داد، بعد میمیراند و بعد زنده میکند» (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ).
«آیا هیچ یک از شریکانی که شما برای خدا ساختهاید توانایی بر چیزی از این کارها دارد»؟ (هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ).
«منزه است خدا، و برتر است از آنچه آنها شریک برای او قرار میدهند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ).
مسلم است هیچ یک از مشرکان، معتقد نبودند که آفرینش به وسیله بتها صورت گرفته، یا این که روزی آنها به دست بتهاست، و یا پایان عمرشان.
بنا بر این پاسخ این سؤالات منفی است و استفهام، استفهام انکاری میباشد.
جمله «سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ» این حقیقت را بازگو میکند که آنها مقام پروردگار را فوق العاده پایین آوردند که در کنار بتها و معبودان ساختگی قرار میدهند.
نکات آیه
۱ - خداوند، آفریننده و روزى رسان انسان ها است. (اللّه الذى خلقکم ثمّ رزقکم)
۲ - عوامل طبیعى، مجارى تحقق اراده خداوندند. (اللّه الذى خلقکم ثمّ رزقکم) بى شک، انسان ها، از طریق طبیعى خلق مى شوند و همین طور، از طریق عوامل طبیعى، تأمین روزى مى شوند. اسناد خلقت و رزق، به صورت مستقیم به خداوند، حکایت از این حقیقت مى کند که عوامل طبیعى، مجارى تحقق اراده خداوندند.
۳ - مرگ انسان ها و حیات مجدد آنها، به دست خداوند است. (ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم)
۴ - هیچ یک از معبودان جعلى مشرکان، هیچ گونه توانایى خلق و روزى رسانى و مرگ و بازآفرینى انسان ها را ندارند. اللّه الذى خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شىء استفهام در آیه، انکارى است و آورده شدن «من» در «من شىء» براى استغراق نفى هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره «ذلکم» به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهاى فعل هاى یاد شده در آیه - اشاره دارد.
۵ - توجّه به در دست خداوند بودن روزى انسان ها، عامل انفاق مخلصانه در راه او است.* (و ما ءاتیتم من زکوة تریدون وجه اللّه ... اللّه الذى خلقکم ثمّ رزقکم) یادآورى رازقیت خداوند، پس از بیان این نکته که صدقه دادن، پاداش مضاعف دارد، مى تواند اشعار به حقیقت یاد شده باشد.
۶ - معبودان مشرکان، جعلى و ساخته دست خود آنان بودند. (هل من شرکائکم) اضافه شدن «شرکاء» به ضمیر مخاطب «کم» - که مراد از آن، مشرکان اند - نشان دهنده این است که آنان، خود، چنین شریکانى را براى خداوند مى ساختند و یا تصور مى کردند.
۷ - خدایانِ ناتوان از آفرینش و روزى دهى به انسان، شایسته خدایى نیستند. (هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شىء) استفهام در آیه، انکارى است و آیه، در صدد بیان این نکته است که خداى یگانه، اوصاف یادشده را دارد، در حالى که خدایان شما، چنین نیستند، پس شایسته خدایى نیستند.
۸ - آفرینش انسان ها و تأمین روزى آنان، از آیات الهى است. (اللّه الذى خلقکم ثمّ رزقکم)
۹ - مرگ انسان ها، از آیات الهى است. (اللّه الذى ... ثمّ یمیتکم)
۱۰ - بینش توحیدى، بر منطق و برهان استوار است. (اللّه الذى خلقکم ... هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شىء)
۱۱ - خالقیت و رازقیت و سررشته دارى مرگ و حیات، از ویژگى هاى الوهیت اند. (اللّه الذى خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم)
۱۲ - خداوند، منزّه و برتر از تصورهاى شرک آلود مشرکان است. (سبحنه و تعلى عمّا یشرکون)
۱۳ - تصور صحیح از خداوند، از بین برنده هرگونه گرایش به غیر خدا است. (اللّه الذى خلقکم ... سبحنه و تعلى عمّا یشرکون)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا :۸، ۹
- انسان: تأمین روزى انسان ۸; خلقت انسان ۸; مرگ انسان ها ۹
- انفاق: زمینه انفاق ۵
- توحید: منطقى بودن توحید ۱۰
- خدا: آثار خدا شناسى صحیح ۱۳; افعال خدا ۳; تنزیه خدا ۱۲; خالقیت خدا ۱; رازقیت خدا ۱; مجارى اراده خدا ۲
- رفتار: پایه هاى رفتار ۵
- روزى: منشأ روزى ۵
- شرک: عوامل اجتناب از شرک ۱۳
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۲
- مردگان: احیاى مردگان ۳
- مرگ: منشأ مرگ ۳
- مشرکان: عجز معبودان مشرکان ۴
- معاد: منشأ معاد ۳
- معبودان باطل: مجعول بودن معبودان باطل ۶
- معبودراستین: احیاگرى معبودراستین ۴، ۱۱; خالقیت معبودراستین ۴، ۷، ۱۱; رازقیت معبودراستین ۴، ۷، ۱۱; ملاک معبودراستین ۷، ۱۱; میرانندگى معبودراستین ۴، ۱۱