الروم ٤١

از الکتاب
کپی متن آیه
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي‌ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ‌ أَيْدِي‌ النَّاسِ‌ لِيُذِيقَهُمْ‌ بَعْضَ‌ الَّذِي‌ عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ‌ يَرْجِعُونَ‌

ترجمه

فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند آشکار شده است؛ خدا می‌خواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) بازگردند!

|فساد و تباهى در خشكى و دريا به سبب آنچه دست‌هاى مردم [از گناهان‌] فراهم آورده پديدار گشت، تا [سزاى‌] بعضى از آنچه را كرده‌اند به آنان بچشاند، باشد كه [به حق‌] باز گردند
به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشكى و دريا نمودار شده است، تا [سزاى‌] بعضى از آنچه را كه كرده‌اند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند.
فساد و پریشانی به کرده بد خود مردم در همه برّ و بحر زمین پدید آمد تا خدا هم کیفر بعضی اعمالشان را به آنها بچشاند، باشد که (از گنه پشیمان شده و به درگاه خدا) باز گردند.
در خشکی و دریا به سبب اعمال زشتی که مردم به دست خود مرتکب شدند، فساد و تباهی نمودار شده است تا [خدا کیفر] برخی از آنچه را انجام داده اند به آنان بچشاند، باشد که [از گناه و طغیان] برگردند.
به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد تا به آنان جزاى بعضى از كارهايشان را بچشاند، باشد كه بازگردند.
به خاطر کار و کردار مردم، تباهی در بر و بحر فراگیر شده است، تا [خداوند] جزای بخشی از کار و کردارشان را به آنان بچشاند، باشد که بازگردند [و به خود آیند]
تباهى در خشكى و دريا به سبب كرده‌هاى مردمان پديدار شد تا [خداوند جزاى‌] برخى از آنچه كرده‌اند به آنها بچشاند، باشد كه باز گردند.
(همیشه چنین بوده است که) تباهی و خرابی در دریا و خشکی به خاطر کارهائی پدیدار گشته است که مردمان انجام می‌داده‌اند. بدین وسیله خدا سزای برخی از کارهائی را که انسانها انجام می‌دهند بدیشان می‌چشاند تا این که آنان (بیدار شوند و از دست یازیدن به معاصی) برگردند.
با دستاوردهای مردم، فساد در خشکی و دریا نمودار شد، تا (خدا) بعضی از آنچه را که کرده‌اند به آنان بچشاند، شاید باز گردند.
پدیدار شد تباهی در دشت و دریا بدانچه فراهم کرد دستهای مردم تا چشاندشان پاره‌ای از آنچه کردند شاید بازگردند

Corruption has appeared on land and sea, because of what people’s hands have earned, in order to make them taste some of what they have done, so that they might return.
ترتیل:
ترجمه:
الروم ٤٠ آیه ٤١ الروم ٤٢
سوره : سوره الروم
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ظَهَرَ»: پدیدار گشته است. فراوان شده است. «الْفَسَادُ»: تباهی. مراد بلاها و مصیبتهائی چون خشکسالی و امراض و از میان رفتن خیرات و برکات است. «بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ»: مراد گناهان و بزهکاریهای مردمان است. «لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ ...»: (نگا: اعراف / و ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «41»

به خاطر كارهايى كه مردم انجام داده‌اند، فساد در خشكى و دريا آشكار شده است، تا (خداوند) كيفر بعضى اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (به سوى حقّ) بازگردند.

نکته ها

امام صادق عليه السلام فرمود: «حيات جنبندگان در خشكى و دريا وابسته به باران است كه اگر باران نبارد، در خشكى و دريا فساد مى‌شود و همين كه گناهان انسان زياد شد، باران نازل نمى‌شود». «1»

در آيه‌ى 30 سوره‌ى شورى‌ مى‌خوانيم: «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» هر مصيبتى به شما رسد به خاطر عملكرد شماست، ولى بدانيد كه خداوند به خاطر رحمت و لطفش از بسيارى گناهانتان مى‌گذرد. (اگر بخواهد كيفر همه‌ى كارهاى شما را بدهد، احدى روى زمين باقى نمى‌ماند.) برخى سختى‌ها و تلخى‌هاى دنيوى، گوشه‌اى از كيفر گناهان انسان است.

پیام ها

1- شرك، سبب فساد و تباهى در زمين است. «عَمَّا يُشْرِكُونَ‌- ظَهَرَ الْفَسادُ»

2- اعمال انسان، در طبيعت اثر مى‌گذارد. اعمال نارواى انسان، مانع از سودبخشى آب و خاك و عامل بروز پديده‌هاى ناگوار است. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»

3- فساد محيط زيست، به خاطر عملكرد انسان است. ظَهَرَ الْفَسادُ ... بِما كَسَبَتْ‌ ...


«1». تفسير راهنما.

جلد 7 - صفحه 208

4- همه‌ى كيفرها به قيامت واگذار نمى‌شود، بلكه بعضى كيفرها در همين دنيا تحقّق مى‌يابد. «لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي»

5- آنجا كه هدف هشدار و اصلاح است، گاهى اندكى تنبيه كافى است. «لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»

6- هدف از چشاندن كيفر بعضى گناهان، توبه و بازگشت است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (بايد از بلاها درس گرفت.)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (41)

بعد از آن بيان فرمايد كه آنچه به بندگان مى‌رسد به شآمت كفر و فسق و فجور مى‌باشد:

ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ: آشكارا شد فساد در بيابان به خشكسالى و كمى بركت در زراعات و تجارات و آفت در اشجار و ميوه‌جات و وقوع حرق و غرق و هدم و حدوث وبا و طاعون در مردمان، و آشكارا شد فساد در دريا به طوفان و غرق كشتيها و صدمه دواب بحر به قحط باران.

جلد 10 - صفحه 307

على بن ابراهيم قمى فرمايد: فى البرّ فساد الحيوان اذا لم تمطر و كذلك هلاك الدوابّ البحر بذلك. قال و قال الصّادق عليه السّلام: حياة دوابّ البحر بالمطر فاذا كفّ المطر ظهر الفساد فى البرّ و البحر و كذلك اذا كثر الذّنوب و المعاصى.

خشكى، فساد حيوان است وقتى باران نيامد، و همچنين هلاك جنبندگان دريا به آنست. و فرمود حضرت صادق عليه السّلام: زندگى جنبندگان دريا به باران است، پس زمانى كه باز ايستد باران، ظاهر شود فساد در صحرا و دريا، و همچنين هرگاه زياد شود گناهان‌ «1».

بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ‌: به سبب آنچه كسب كنند از اعمال بد، بندگان، لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا: تا بچشاند ايشان را برخى از جزاى آنچه كرده‌اند، زيرا تمام آن در آخرت خواهد بود. يا «ل» براى عاقبت باشد نه علت، يعنى آدميان در طريق فساد كه گمراهى و ستمكارى است سلوك نمودند تا عاقبت و سر انجام كار آنها اين شد كه بچشاند خدا ايشان را بعض جزاى كردارهاى آنها را در دنيا از رفع خير و بركت و وسعت و نعمت و ايقاع بلا و محنت و فقر و نقمت. لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‌: شايد ايشان بازگردند از شرك به ايمان و از معصيت به طاعت، بازگردند ديگران كه بعد از ايشان آيند از نتيجه شآمت اعمال آنها عبرت گيرند.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به آنكه اثر وضعى نحوست و نكبت ارتكاب معاصى و فواحش بندگان و ظهور آثار و نتايج و خيمه آن، در صحرا و دريا بلكه در ملك و ملكوت سرايت نمايد و از شآمت آن موجودات علوى و سفلى متأذى شوند.

در كافى- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: الذّنوب الّتى تغيّر النّعم: البغى و الذّنوب الّتى تورث النّدم: القتل و الّتى تنزّل النقم الظّلم و الّتى تهتك السّتور شرب الخمر و الّتى تحبس الرّزق و الّتى تعجّل الفنا قطيعة الرّحم و الّتى تردّ الدّعاء و تظلم الهواء عقوق الوالدين.


«1» تفسير على قمى، ج 2، ص 160. (چ نجف 1387)

جلد 10 - صفحه 308

گناهانى كه تغيير دهد نعمت را، سركشى است. گناهانى كه موجب پشيمانى است، قتل باشد. گناهانى كه نازل كند نقمت را، ظلم است. گناهى كه پاره كند پرده‌ها را، شرب خمر است. گناهى كه حبس كند روزى را، رباء است. گناهى كه عجله كند فنا را، قطع رحم است. و گناهى كه حبس كند دعا را و تاريك گرداند هوا را، عقوق والدين است‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (41) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ (42) فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ (43) مَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ (44) لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ (45)

ترجمه‌

آشكار شد تباهى در خشكى و دريا بسبب آنچه كسب كرد دستهاى مردمان تا بچشاند بآنها بعضى از آنچه كردند باشد كه آنها برگردند

بگو سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار آنها كه بودند از پيش بودند بيشتر آنها مشركان‌

پس بپادار رويت را براى دين راست معتدل پيش از آنكه بيايد روز كه نيست باز گرداندنى براى آن از خدا روزى چنين متفرّق ميشوند

آنكه كافر شد پس بر ضرر او است كفرش و آنانكه كردند كار شايسته پس براى خودشان آماده ميكنند

تا جزا دهد آنانرا كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته از فضلش همانا او دوست نميدارد كافران را.

تفسير

خداوند متعال اخبار فرموده از ظهور فساد و تباهى و قحط و غلا و نابود شدن حيوانات و نباتات در صحرا و دريا و سبب آن كه زيادى معصيت خدا است چون آن موجب ميشود كه خداوند باران رحمت خود را از بندگان باز ميدارد و حيوانات صحرائى و دريائى از فقدان آن بهلاكت ميرسند چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده است و اين بمقتضاى حكمت الهى است كه بندگان بپاداش بعضى از اعمال خود برسند و متوجه بحق شوند و نجات خودشان را از آن مهلكه بخواهند و در روايات معتبره بسيارى از فسادها مرتّب بر بسيارى از معاصى شده از قبيل ناخوشى و گرانى و قحط و خونريزى و زلزله كه مستند بزنا و لواط و كم فروشى و حكم ناحق و ربا خوردن شده و نيامدن باران كه مربوط بتعدّى سلاطين و ندادن زكوة است و امثال اينها كه در محل خود ذكر فرموده‌اند و البته پاداش كامل اين گناهان در آخرت است و اين بليّات نمونه‌ايست از غضب الهى براى تنبّه مردم اگر معتقد بمبدء و معاد باشند و پس از آن خطاب بپيغمبر اكرم فرموده كه‌


جلد 4 صفحه 261

بمشركين مكه بگو نظر كنيد در تاريخ و سير كنيد در زمين و آثار باقيه اقوام سابقه را مشاهده نمائيد كه چگونه بپاداش معاصى خودشان معذب بعذاب الهى شدند و خرابه ابنيه آنها در طرق و شوارع شما مشهود مسافرين است و بيشتر آنها مانند شما مشرك بودند و كمى گنهكار بگناهان ديگر يا آنكه بيشتر اقوام سابقه مشرك بودند كه معذّب شدند ولى در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد نظر نمودن در قرآن و مطلع شدن از احوال اقوام سابقه است كه خداوند از آن خبر داده است و بعد از اين بيانات وافيه روى دل خود را متوجه نما و ثابت بدار بر دين قويم مستقيم معتدل اسلام پيش از آنكه بيايد روزى كه بر گشت براى آن نيست از جانب خداوند و بايد حتما بيايد كه آن روز قيامت است و مردم در آنروز از يكديگر متفرّق و جدا شوند يكدسته ببهشت و يكدسته بجهنم روند و كسيكه كافر گردد بخودش ضرر آن وارد شود چون عذاب دائم را براى خود تهيه كرده و كسانيكه اعمال صالحه نمايند كه از آن جمله ايمان بخدا و رسول است براى خودشان بهشت جاويد را منزل راحت و عيش سر مد مهيّا مينمايند در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه عمل صالح سبقت ميگيرد بر صاحبش ببهشت پس آماده ميكند براى او چنانچه آماده ميكند براى يكى از شما خدمتگزارش جايگاه او را و چنين روز براى آنستكه پاداش دهد خداوند كسانيرا كه ايمان آوردند و اعمال صالحه نمودند از مقام فضل و كرم خودش نه بقدر استحقاق آنها و بمقتضاى عدل خود ولى كفّار از فضل الهى در آخرت بهره‌اى نخواهند داشت چون خداوند آنها را دوست ندارد و اينكه در دنيا آنها را متنعّم بنعمت خود فرموده براى تكميل استحقاق آنها است و آنكه نعم دنيوى در نظر خداوند و در جنب فضل و كرم او قدر و قابليّتى ندارد كه آنرا از مخلوق خود مضايقه فرمايد.


جلد 4 صفحه 262

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ظَهَرَ الفَسادُ فِي‌ البَرِّ وَ البَحرِ بِما كَسَبَت‌ أَيدِي‌ النّاس‌ِ لِيُذِيقَهُم‌ بَعض‌َ الَّذِي‌ عَمِلُوا لَعَلَّهُم‌ يَرجِعُون‌َ (41)

ظاهر شد فساد ‌در‌ روي‌ زمين‌ و روي‌ آب‌ بسبب‌ آنچه‌ كسب‌ كرده‌ دستهاي‌ مردم‌ ‌تا‌ اينكه‌ بچشاند بآنها بعض‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند عمل‌ ميكردند ‌باشد‌ ‌که‌ ‌آنها‌ برگردند و رجوع‌ كنند.

ظَهَرَ الفَسادُ فِي‌ البَرِّ وَ البَحرِ ظهور فساد بلاها و مصائب‌ و عقوبات‌ و گرفتاريها و شدائد و بيچارگيها و درماندگيها و پريشانيها و امراض‌ مهلكه‌ و تسلط ظلمه‌ و سلب‌ نعم‌ و قطع‌ مطر و ضيق‌ معيشت‌ و نقصان‌ ارزاق‌ و ساير بليات‌ ‌که‌ سر ‌تا‌ سر جامعه‌ ‌را‌ گرفته‌ ‌در‌ اطراف‌ دنيا نقاط زمين‌ و صفحه‌ دريا ‌در‌ اثر اعمال‌ سيئه‌ و اخلاق‌ فاسده‌ و عقائد باطله‌ و ظلم‌ و تعدي‌ و ترك‌ فرائض‌ و اشتغال‌ بملاهي‌ و بي‌ اعتنايي‌ بدين‌ و مقدسات‌ دين‌ و بي‌ عفتي‌ و بي‌ عصمتي‌ و ترك‌ اداء حقوق‌ و جنگ‌ و جدال‌ و خون‌ ريزي‌ و عداوت‌ ‌با‌ يكديگر و زد و خورد و قطع‌ رحم‌ و عقوق‌ والدين‌ و هزار مفسده‌ ديگر ‌که‌ ميفرمايد:

بِما كَسَبَت‌ أَيدِي‌ النّاس‌ِ و ‌در‌ اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ آثار ‌هر‌ معصيت‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد ‌که‌ چه‌ عقوبت‌ و بلائي‌ متوجه‌ ميشود و چون‌ ‌اينکه‌ اخبار مفصل‌ ‌است‌ بلكه‌ يك‌ باب‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ مبوب‌ كرده‌اند «باب‌ تفسير الذنوب‌ و عقوباتها» نقلش‌ ‌از‌ وضع‌ تفسير خارج‌ ‌است‌ و مكرر بيان‌ كرده‌ايم‌ آثار معاصي‌ ‌را‌ ‌از‌ قساوت‌ قلب‌، سياهي‌ دل‌، ضعف‌ ايمان‌، سلب‌ نعم‌، نزول‌ بلا، تسلط شيطان‌ زوال‌ دين‌، و ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌، سلب‌ توفيق‌، تسلط ظالم‌، كوتاهي‌ عمر و ‌غير‌ اينها.

لِيُذِيقَهُم‌ بَعض‌َ الَّذِي‌ عَمِلُوا ‌اينکه‌ بلاها اثر بعض‌ آنچه‌ ‌که‌ عمل‌ ميكنند ‌اگر‌ بخواهد بجميع‌ ‌آنها‌ بگيرد جنبنده‌اي‌ روي‌ زمين‌ باقي‌ نمي‌ماند وَ لَو يُؤاخِذُ اللّه‌ُ النّاس‌َ بِظُلمِهِم‌ ما تَرَك‌َ عَلَيها مِن‌ دَابَّةٍ (سوره‌ شوري‌ ‌آيه‌ 61) وَ ما أَصابَكُم‌ مِن‌ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت‌ أَيدِيكُم‌ وَ يَعفُوا عَن‌ كَثِيرٍ (سوره‌ شوري‌ ‌آيه‌ 30).

لَعَلَّهُم‌ يَرجِعُون‌َ لكن‌ هيهات‌ هيهات‌ ‌که‌ متنبه‌ شويم‌ و دست‌ برداريم‌ بلكه‌ روز بروز ‌در‌ تزائد ميافزائيم‌.

395

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 41)- سر چشمه فساد، اعمال خود مردم است! در آیات گذشته، سخن از شرک در میان بود و می‌دانیم ریشه اصلی تمام

ج3، ص540

مفاسد فراموش کردن اصلی توحید و روی آوردن به شرک است، لذا در اینجا سخن از ظهور فساد در زمین به خاطر اعمال مردم به میان آورده، می‌گوید: «فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند آشکار شده است» (ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ). هر جا فسادی ظاهر شود بازتاب اعمال مردم است چرا که هر کار نادرست عکس العمل نامطلوبی دارد.

سپس می‌فرماید: «خدا می‌خواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید به سوی حق باز گردند»! (لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).

نکات آیه

۱ - عمل ناشایست انسان ها، عامل رواج فساد و تباهى در پهنه گیتى است. (ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما کسبت أیدى الناس) «بَرّ» (خشکى) و «بحر» (دریا)، کنایه از کره زمین است. لازم به ذکر است که «باء» در «بما» سببى است.

۲ - فساد عمومى، درپى دارنده تباهى محیط زیست است. (ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما کسبت أیدى الناس) «ال» در «الناس» براى جنس و دلالت بر عموم مردم مى کند و احتمال دارد تعبیر به «الناس» به جاى «العاصین» و امثال آن، به خاطر اشاره به نکته بالا باشد.

۳ - شرک، فساد آفرین و عاملِ تباهى کره زمین است. (سبحنه و تعلى عمّا یشرکون . ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما کسبت أیدى الناس) ممکن است مراد از «ما کسبت ...» شرکى باشد که در آیه قبل، از آن سخن گفته شده است.

۴ - گناه و معصیت انسان ها، زمین ها و دریاها را از بازدهى و سودبخشى ساقط مى کند. (ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما کسبت أیدى الناس)

۵ - عمل آدمى، در پیدایش مصائب و بلایا، داراى تأثیر است. (ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما کسبت أیدى الناس) مراد از فساد در دریا و خشکى، به تناسب موقعیت، ممکن است بلایاى طبیعى و آسیب دیدن روند طبیعت باشد.

۶ - عمل انسان ها، در تحولات عالَم طبیعت، مؤثر است. (ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما کسبت أیدى الناس)

۷ - تمامى پدیده هاى خشکى و دریا، گرفتار آثار گناه آدمیان است. (ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما کسبت أیدى الناس)

۸ - ابتلائات و مصائب فراوان، تنها کیفرِ بخشى از گناهان انسان ها است. (ظهر الفساد ... لیذیقهم بعض الذى عملوا)

۹ - بهره بردارى ازحوادث ناگوار طبیعى، براى تنبّه انسان ها، امرى شایسته است. (ظهر الفساد ... لیذیقهم ... لعلّهم یرجعون)

۱۰ - خداوند، به منظور تنبّه انسان ها، تنها بخشى از گناهان را کیفر مى هد. (ظهر الفساد فى البرّ ... لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلّهم یرجعون)

۱۱ - ابتلائات و مصائب، در رویکرد انسان ها به خداوند، نقش اساسى دارند. (لیذیقهم ... لعلّهم یرجعون)

۱۲ - در تنبیهى که براى تنبّه است، شایسته است که تنها، به مجازات بخشى از خطاها اکتفا شود. (ظهر الفساد فى البرّ ... لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلّهم یرجعون)

۱۳ - فلسفه از دست رفتن امکانات دنیوى، در پى گناه، تنبیه گناهکاران جهت بازگشت از خطا به صراط مستقیم است. (ظهر الفساد فى البرّ ... لیذیقهم بعض الذى عملوا) «لام» در «لیذیقهم» لام عاقبت است و «لعلّ» معناى تعلیل دارد و مراد از «فساد» براساس ریشه لغوى آن، یعنى خروج شىء از اعتدال (تباه شدن)، قابل بهره بردارى نبودن امکانات و یا از دست دادن آنها است. بنابراین، خداوند، در پى آلوده شدن انسان ها، به گناه، آنان را مبتلا مى کند تا به این صورت، بیدارشان سازد.

۱۴ - گناه، عامل دورى معنوى انسان از خدا است. (لعلّهم یرجعون)

۱۵ - کیفرهاى دنیوى الهى، براى اصلاح انسان ها است. (لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلّهم یرجعون)

۱۶ - بازگشت انسان هاى گناهکار، به صراط مستقیم، حتى پس از تنبّه دادن شان قطعى نیست. (لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلّهم یرجعون) «لعلّ» از حروف شبیه به فعل و براى انشا و توقع است; یعنى مى خواهد بگوید: «امید است که بازگردند.».

۱۷ - در مجازات مجرمان، باید به جهت هاى اصلاحى و تربیتى، توجّه شود. (لیذیقهم ... لعلّهم یرجعون)

روایات و احادیث

۱۸ - «قال الصادق(ع): حیاة دوابّ البحر بالمطر، فإذا کُفّ المطر ظهر الفساد فى البرّ و البحر و ذلک إذا کثرت الذنوب و المعاصى...;[۱] امام صادق(ع) فرمود: حیات جنبدگان دریا، وابسته به باران است و اگر باران نبارد، در خشکى و دریا، فساد آشکار مى شود. آن، هنگامى است که گناه و معصیت ها زیاد شود».

موضوعات مرتبط

  • اصلاح: عوامل اصلاح ۱۵
  • ایمان: زمینه ایمان به خدا ۱۱
  • باران: موانع بارش باران ۱۸
  • بلایاى طبیعى: زمینه بلایاى طبیعى ۵; عبرت از بلایاى طبیعى ۹; نقش بلایاى طبیعى ۸، ۱۱
  • تربیت: روش تربیت ۱۲، ۱۷
  • تنبه: عوامل تنبه ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳
  • تنبیه: روش تنبیه ۱۲
  • خدا: عوامل دورى از خدا ۱۴
  • دریا: موانع ثمردهى دریا ۴
  • زمین: موانع ثمردهى زمین ۴
  • شرک: آثار شرک ۳
  • صراط مستقیم: بازگشت به صراط مستقیم ۱۳، ۱۶
  • طبیعت: عوامل مؤثر در تحولات طبیعت ۶
  • عمل: آثار عمل ۵، ۶; آثار عمل ناپسند ۱; عمل پسندیده ۹
  • فساد: آثار فساد ۲; عوامل فساد ۱، ۳، ۱۰
  • کیفر: اصلاح در کیفر ۱۷; فلسفه کیفر هاى دنیوى ۱۵
  • گناه: آثار گناه ۴، ۷، ۱۰، ۱۳، ۱۴، ۱۸; کیفر گناه ۸، ۱۰، ۱۲، ۱۳
  • گناهکاران: کیفر گناهکاران ۱۶، ۱۷; هدایت گناهکاران ۱۳، ۱۶
  • محیط زیست: آسیب شناسى محیط زیست ۲، ۳
  • موجودات: عوامل مؤثر در موجودات ۷
  • نعمت: فلسفه سلب نعمت ۱۳

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۶۰; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۹۰، ح ۸۱.