مريم ٧٠
ترجمه
مريم ٦٩ | آیه ٧٠ | مريم ٧١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صِلِیّاً»: مصدر است و به معنی: به آتش درآمدن و بریان شدن و سوختن بدان. تمییز است. یا این که جمع صالی و به معنی: به آتش در آیندگان و بریان شدگان و سوختگان بدان. حال است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۷۲ سوره مريم
- حكايت كلام انسان در انكار بعثت و استبعاد معاد
- پاسخ به اشكال عدم كفايت استدلال براى اثبات معاد به وقوع مثل آن
- حضور دسته هاى متراكم و انبوه مردم در صحنه قيامت
- از بين متمردين ائمه ضلالت كه به آتش سزاوارترند بيرون كشيده مى شوند
- تفصيلى در مورد مدلول آيه : ((و ان منكم الا واردها...(( و بيان اينكه ((ورود(( در آيه به معناى حضور و اشراف عموم مردم بر آتش است
- اشاره به گفتار مفسرينى كه ورود در آيه را بمعنىدخول گرفته اند
- رد گفتار مفسرين فوق الذكر
- متقين نجات داده شده و ظالمين در آتش باقى خواهند ماند
- بحث روايتى (رواياتى در بيان مراد از: ((انا خلقنا منقبل و لم يك شيئا(( و ((ان منكم الاواردها(()
- گفتارى در معناى وجوب و جواز و عدم جواز فعلى بر خدا و بيان اينكه حكم عقل به حسن و قبح منتزع از فعل خدا و منتهى به اراده او است
- سه نكته و مطلب حاصل از اين بحث
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا «70»
آنگاه ما مىدانيم چه كسانى از آنها براى سوختن در دوزخ سزاوارترند.
نکته ها
كلمهى «شِيعَةٍ»، هم به معناى پيروان شخص است و هم گروهى كه بر مسلكى اتفاق نمايند. «عِتِيًّا» به معناى تمرّد و سركشى است. «صِلِيًّا» به معناى روشن كردن آتش، سوزاندن با آتش و ورود در آتش است.
پیام ها
1- گناهكاران در قيامت از هم جدا و طبقهبندى مىشوند. لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ ...
(كسانى كه در برابر خداى رحمان بيشتر طغيان كنند، حساب و عذاب خاص و شديدترى خواهند داشت.)
2- خلافكاران سه گروهاند: گروهى كه شخصاً خلاف مىكنند، گروهى كه وسيله و واسطهى انجام خلاف ديگران مىشوند. و افرادى كه به تخلّف ديگران راضىاند. بديهى است كه گناه و كيفر هر يك از سه گروه مذكور تفاوت دارد.
أَيُّهُمْ أَشَدُّ ...
3- با اينكه خداوند سرچشمهى همهى رحمتهاست، ولى انسان در برابر او گردنكش است. «عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا»
4- عذاب دوزخ داراى نظامى حساب شده و دقيق است و علم خداوند ضامن آن دقّت و تفكيك است. ثُمَّ لَنَنْزِعَنَ ... أَيُّهُمْ أَشَدُّ ... لَنَحْنُ أَعْلَمُ ...
5- جهنّم، طبقات ودركات مختلفى دارد ونسبت به شدّت وضعف گناه، تفاوت خواهد داشت ومراتب استحقاق هر يك بر خدا پوشيده نيست. «لَنَحْنُ أَعْلَمُ»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 298
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا (70)
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ: پس ما داناتريم. بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا: به آنان كه
جلد 8 - صفحه 212
ايشان سزاوارترند به جهنم به درآمدن، يعنى مىدانيم كيست سزاوار آنكه اول او را جدا بايد كرد و در آتش افكند و به شدت عذاب و لزوم عقاب او را معذب ساخت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا (66) أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً (67) فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68) ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا (69) ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا (70)
ترجمه
- و ميگويد آدمى آيا وقتى كه مردم هر آينه بعد از اين بيرون آورده شوم زنده
آيا ياد آور نميشود آدمى كه ما آفريديم او را از پيش با آنكه نبود چيزى
پس قسم بپروردگار تو كه هر آينه جمع كنيم آنها و شيطانها را پس حاضر كنيم البتّه آنها را گرداگرد جهنّم بزانو در آمدگان
پس بيرون ميآوريم البتّه از هر فرقهاى هر كدام از آنها را كه شديدتر باشند بر خدا از راه نافرمانى
پس هر آينه ما داناتريم بآنانكه آنها سزاوارترند بجهنّم در انداختن.
تفسير
روايت شده است كه ابىّ بن خلف استخوان پوسيدهاى را در دست گرفت و نرم نمود و بباد داد و گفت كه محمد گمان ميكند كه ما بعد از مردن زنده ميشويم اين محال است پس اين آيه نازل شد و بعضى او را وليد بن مغيره دانستهاند در هر حال خداوند در جواب گوينده اين قبيل كلمات از افراد انسان چون مجرّد استبعادى بيش نيست جوابى فرموده كه رفع استبعاد شود و براى اين غرض جوابى بهتر از اين نيست چون هر كس متذكّر ابتداء خلق خودش شود مىيابد كه هيچ چيز نبوده و همه چيز شده و ميداند آنكس كه قدرت داشته از هيچ چنين موجود تمام و كمالى بوجود آورد قادر است آنرا ثانيا نابود كند و باز بصورت اوّل درآورد چون اختراع هر مصنوعى مشكلتر از ايجاد مثل آنست و بعضى يذكّر بتشديد كاف قرائت نمودهاند و اين با معناى تذكّر و تفكّر مناسبتر است در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه لم يك شيئا يعنى نه مقدّر بود و نه كائن و در محاسن از آنحضرت نقل نموده
جلد 3 صفحه 486
كه نه در كتابى بود و نه در علمى و قمّى ره فرموده كه ذكرى از او نبود و روايت شده كه كفّار محشور ميشوند در قيامت با اقران خودشان از شياطينى كه آنها را اغواء نمودند هر كافرى با شيطان خود در زنجيرى بنابراين محتمل است و او در و الشياطين بمعناى مع باشد و ممكن است و او عاطفه باشد يعنى تصوّر باطلى كردند كه محشور نميشوند قسم بخداوند محشور ميكنيم آنها را كه منكر معادند بعلاوه شياطين و ملا عينى را كه اين وسوسههاى باطل را مينمايند پس حاضر ميگردانيم آنها را گرداگرد جهنّم در حاليكه از شدّت هول و وحشت و سنگينى بار گناه و خفّت بكندههاى زانوشان بزمين در آيند و قوّت برخاستن نداشته باشند چون جثى جمع جاثى است و آن كسى باشد كه مانند شتر بدو كنده زانو بزمين در آيد شايد خداوند خواسته باشد آنها را بانواع عذاب معذّب فرمايد چون خفّتى بالاتر از اين نيست كه در انظار اهل ايمان به اين وارد در محشر و جاى گير در اطراف جهنّم شوند پس بيرون ميآوريم از ميان هر امّت و ملّتى كه تابع دينى و مذهب باطلى باشند براى دخول در جهنّم عاصى و نافرمان و سركشترين آنها را و ما بهتر ميدانيم كه كدام يك از آنها سزاوارترند بآنكه در قعر جهنّم جاىگير شوند لذا زودتر در آن انداخته شوند و گفتهاند آنها پيشروان و رؤساء هر فرقه ضالّهاى ميباشند كه در دنيا پيش قدم در كفر بودند در آخرت هم بايد پيش قدم در دخول جهنّم باشند و عتى و صلى هر دو مصدرند كه تميز از اشدّ و اولى واقع شدهاند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ لَنَحنُ أَعلَمُ بِالَّذِينَ هُم أَولي بِها صِلِيًّا (70)
پس هر آينه ما داناتريم بكساني که آنها سزاوارترند بجهنم و عذابهاي آن از حيث احتراق و سوختن بآتش.
ثُمَّ لَنَحنُ أَعلَمُ چون علم الهي ذاتي و عين ذات و غير متناهي و غير محدود است از باطن و ظاهر هر که با خبر است. (بالذين) از كفار و منافقين و مخالفين و معاندين و اهل معاصي. هُم أَولي بِها آنهايي که استحقاق عذاب بيشتر و زيادتر و سختتر دارند. صليّا احتراق و سوزش آنها زيادتر است چنانچه ميفرمايد:
در سوره اعلي وَ يَتَجَنَّبُهَا الأَشقَي الَّذِي يَصلَي النّارَ الكُبري آيه 11 و 12
جلد 12 - صفحه 471
12 وَ يَصلي سَعِيراً انشقاق آيه 12- وَ سَيَصلَونَ سَعِيراً نساء آيه 11 ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ حاقه آيه 31 الي غير ذلک از آيات شريفه، و از براي اينکه ماده معاني ديگري است مثل صلوة بمعني نماز که در قرآن موارد بسياري امر نماز را بيان فرموده و بمعني دعاء وَ صَلِّ عَلَيهِم إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُم و بمعني شمول رحمت و طلب رحمت.
أُولئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم بقره 153 إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَ سَلِّمُوا تَسلِيماً احزاب آيه 56.
(تنبيه) نعم بهشتي و عذابهاي جهنمي ذي روح هستند اهل بهشت به مقدار قابليت خود از نعم بهشتي التذاذ ميبرند يك درجه دو درجه الي هزار درجه بسا التذاذ ميبرند هر كدام بتفاوت درجات ايمان و مراتب اخلاقي و زيادتي اعمال صالحه، و اهل عذاب هم بتفاوت دركات مفر و عناد و صفات خبيثه و اعمال سيئه معذّب مي شوند، مثلا در بهشت يك ماكول مامور است باين يك درجه لذت بخشد، و بديگري هزار درجه و يك عذاب مثل آتش مأمور است باين يك مرتبه بسوزاند، و بآن هزار مرتبه، چنانچه در دنيا هم ايمان و كفر اخلاق حسنه و سيئه اعمال صالحه و سيئه تفاوت درجات زياد دارد، و قياس ايمان علي عليه السّلام را و صفات حميده و عبادات و اعمال صالحه او را با ادني درجه اهل ايمان و هكذا انفاق اوّلي و دومي را با ضعيف ترين كفار و معاندين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 70)- باز روی این معنی تأکید کرده، میگوید: «سپس ما به خوبی از کسانی که برای سوختن در آتش اولویت دارند آگاهیم» (ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلی بِها صِلِیًّا). دقیقا آنها را انتخاب میکنیم و در این انتخاب هیچ گونه اشتباهی رخ نخواهد داد.
نکات آیه
۱- گردن فرازان و عصیان گران در برابر خداوند رحمان، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند. (حول جهنّم ... ثمّ لنحن أعلم ... بها صلیًّا) «صلیّاً» (از صَلِىَ یَصلى) تمیز براى «أولى» و به معناى سوختن و چشیدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراین مفاد عبارت «أعلم... صلیّاً» این است که: ما بهتر مى دانیم چه کسى براى جهنم سزاوارتر است، از نظر چشیدن آتش و بریان شدن در آن. «أولویت» براى برخى نشانه آن است که بقیه نیز استحقاق دارند; گرچه ممکن است اولویت نداشته باشند.
۲- تفاوت مراتب مستکبران و عصیان گران در استحقاق آتش دوزخ (على الرحمن عتیًّا . ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولى بها صلیًّا)
۳- هرکس به اندازه استحقاق و اولویت خود، طعم عذاب دوزخ را خواهد چشید. (ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولى بها صلیًّا) درجه بندى مستحقان آتش دوزخ و تعیین اولویت هاى آنان، نشان از آن دارد که همه یکسان عذاب نخواهند دیده; بلکه برخوردى متفاوت و متناسب با هر یک صورت خواهد گرفت.
۴- سرپیچى از فرمان هاى الهى هرچه افزون تر باشد، بر حتمیت بودن عذاب مى افزاید. (أشدّ على الرحمن عتیًّا . ثمّ ... أولى بها صلیًّا) «ثمّ» دلالت مى کند که پس از تقسیم و رتبه بندى همه سرکشان، ورود به عذاب نیز به همان ترتیب انجام خواهد گرفت تا همه آنان به عذاب وارد شوند. بنابراین هرچه سرکشى شدیدتر باشد، استحقاق عذاب بیشتر خواهد بود.
۵- خداوند از هرکسى، به مرتبه و میزان استحقاق دوزخ براى هر یک از مستکبران و عصیان گران داناتر است. (ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولى بها صلیًّا)
۶- علم خداوند، ضامن و پشتوانه تعیین دقیق میزان و مرتبه استحقاق هر کس براى دوزخ (لنحن أعلم بالذین هم أولى بها) بیان داناتربودن خداوند نسبت به اولویت ها، صرفاً به منظور نشان دادن برترى آگاهى خداوند نیست; بلکه به نظر مى رسد مقصود، بیان اجرا و سازمان یافتن عذاب ها، براساسِ اولویت ها است.
۷- عذاب دوزخ، داراى نظامى حساب شده و دقیق (لنحن أعلم بالذین هم أولى بها صلیًّا)
۸- توقف داورى صحیح و تعیین مراتب و درجات، بر آگاهى کامل (ثمّ لنحن أعلم بالذین هم أولى بها)
۹- آگاهى از میزان جرایم انسان ها و درجات عذاب آنان، از شؤون ربوبیت الهى است. (فوربّک ... ثمّ لنحن أعلم)
۱۰- خداوند با سوگند به ربوبیت خویش، بر آگاهى دقیق خود از میزان عذاب مجرمان تأکید کرده است. (فوربّک ... ثمّ لنحن أعلم)
موضوعات مرتبط
- انسان: علم به گناه انسان ها ۹
- جهنم: قانونمندى عذابهاى جهنم ۷
- جهنمیان ۱: مراتب جهنمیان ۱ ۲، ۵; منشأ عذاب جهنمیان ۱ ۶
- خدا: آثار علم خدا ۶; اختصاصات خدا ۵; شؤون ربوبیت خدا ۹; علم خدا ۵، ۹، ۱۰
- سوگند: سوگند به ربوبیت خدا ۱۰
- عذاب: اولویت در عذاب ۳; علم به مراتب اهل عذاب ۹; عوامل حتمیت عذاب ۴; مراتب اهل عذاب ۳
- عصیان: آثار عصیان از خدا ۴; کیفر عصیان از خدا ۱; مراتب عصیان ۴
- عصیانگران: عصیانگران در جهنم ۱; مراتب عصیانگران ۲، ۵
- علم: آثار علم ۸
- قرآن: سوگندهاى قرآن ۱۰
- قضاوت: شرایط قضاوت ۸
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۳; مراتب کیفر ۲
- گناهکاران: عذاب گناهکاران ۱۰
- مستکبران: کیفر مستکبران ۱، ۲; مراتب مستکبران ۲، ۵; مستکبران در جهنم ۱