النحل ٧٢
ترجمه
النحل ٧١ | آیه ٧٢ | النحل ٧٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِنْ أَنفُسِکُمْ»: از جنس و شکل خودتان (نگا: نساء / . «حَفَدَةً»: جمع حَفید، نوادگان. فرزندزادگان. «الْبَاطِلِ»: مراد بتها است که مصداق روشن باطل در تمام ابعادند. در اصل مراد سودی است که از بتها انتظار داشتند.
تفسیر
- آيات ۶۵ - ۷۷،سوره نحل
- مفاد آيه (ان فى ذلك لاية لقوم يسمعون )
- معناى اينكه فرمود: شير خالص را از ميان فضولات شكم و خون به شما نوشانيديم
- معناى كلمه ((سكر)) و بيان مفاد آيه ((تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا...))
- عدم دلالت جمله : ((تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا)) بر مباح بودن مسكرات
- رد مطالبى كه صاحب ((روح المعانى )) در ارتباط با آيه مورد بحث بيان كرده است
- معنا و موارد استعمال كلمه ((وحى ))
- ايحائات و الهامات خداى سبحان به زنبور عسل
- وجه اينكه آيه زنبور عسل به ((لقوم يسمعون ))
- معناى جمله ((فما الذين فضلوا برادى رزقهم على ما ملكت ايمانهم ...))
- وجوه ديگرى كه در معناى آيه فوق گفته شده است
- ذكر نعمت داشتن فرزندان و نوادگان
- وجوهى كه در معناى آيه : ((ما لا يملك لهم رزقا فى السموات و الارض شيئا)) گفتهشده است
- مراد از مثل زدن براى خدا كه از آن نهى فرموده است (فلا تضربوا للهالامثال )
- مثلى براى اثبات توحيد ربوبى با استناد به وحدت منعم
- اقامه حجت بر توحيد و اشاره به مساءله نبوت با ذكر يكمثل
- چند وجه ديگر در تفسير آيه : ((و ضرب الله مثلا رجلين ...)) گفته شده است
- معناى ((غيبت )) و ((شهادت )) و مراد از غيبت آسمانها و زمين در ((ولله غيب السموات والارض ))
- بيان اينكه قيامت از غيب هاى سماوات و ارض است
- مفاد اينكه فرمود: امر ساعت (قيامت ) مانند چشم بر هم زدن يا نزديك تر از آن است
- عموميت قدرت خدا و نحوه تعلق آن به مخلوقات
- نكاتى كه از آيه : ((ولله غيب السموات و الارض ...)) استفاده مى شود
- بيان ضعف قولمفسرين به اينكه مراد علم به غيب آسمانها و زمين است
- چند روايت در تطبيق آيه ((و اوصى ربك الىالنحل ...)) بر پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام
- روايتى در معناى ((حفده )) و در تطبيق جمله : ((من ياءمربالعدل )) بر اميرالمؤ منين و ائمه عليهم السلام
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ «72» و خداوند از جنس خودتان همسرانى برايتان قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگانى قرار داد و از پاكيزهها شما را روزى داد، پس آيا (باز هم) به باطل ايمان مىآورند و به نعمت الهى كفر مىورزند؟.
نکته ها
در تفسير طبرى مىخوانيم كه «حَفَدَةً» به داماد، فرزند، نواده و حتّى اعوان و خدمه و فرزندى كه همسر از شوهر ديگر داشته، گفته مىشود، در تفسير الميزان آمده كه «حَفَدَةً»
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». زخرف، 32.
جلد 4 - صفحه 552
جمع «حافد» به معناى سرعت در عمل است و چون نزديكان، سريعتر به كمك والدين مىشتابند، به آنها حفده گفته مىشود.
سؤال: چرا در اين آيه نام پسران آمده، ولى نام دختران نيامده است؟
پاسخ: ممكن است مراد از «بَنِينَ» پسران و دختران هر دو باشند و ممكن است دختران مصداق طيبات باشند كه در آيه آمده است، چنانكه در آيهى 26 سورهى نور مىفرمايد:
«الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ» و ممكن است با وجود «حَفَدَةً» كه به معناى نوهى دخترى است، نيازى به نام دختر نباشد.
پیام ها
1- همسر و فرزند، از نعمتهاى الهى است. (همسر وسيله آرامش و فرزند مايه اميد است) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ ... أَزْواجاً ... بَنِينَ
2- از الطاف و حكمتهاى الهى، سنخيّت ميان زن و شوهر است. «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ»
3- ازدواج، يك برنامهى مدبّرانه الهى است. وَ اللَّهُ جَعَلَ ... أَزْواجاً
4- خداوند، هم نيازهاى روحى و روانى را تأمين مىكند. مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً ... بَنِينَ وَ حَفَدَةً و هم نيازهاى مادى را. «رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»
5- از الطاف حكيمانه الهى، دلپسند بودن رزق اوست. «رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»
6- ترك ازدواج و جلوگيرى از فرزند و تحريم حلالهاى الهى، باطلگرايى و كفران نعمت است. «أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ»
7- با وجود همسر و رزق حلال، زنا و حرامخوارى، كفران نعمت الهى است.
«بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ»
8- انسان ميل به ماندگار شدن خود يا يادگارهاى خود دارد. «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً»
9- ابتدا با بيان نعمتها و الطاف، مخاطب خود را آماده كنيد، سپس از او انتقاد كنيد. جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ... أَزْواجِكُمْ ... وَ رَزَقَكُمْ ... أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 553
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ (72)
بعد از آن قسم ديگر از نعم را بيان فرمايد:
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً: و خداى تعالى به لطف و مرحمت خود قرار داد و بيافريد براى شما زنانى كه در استيناس جفت شما باشند و شما را در آنها رفع شهوت و نسل و اولاد باشد و از جنس شما آفريد تا
«1» تفسير نور الثقلين، جلد 3، صفحه 68.
جلد 7 - صفحه 243
الفت يابيد. وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ: و قرار داد براى شما از زنان شما.
بَنِينَ وَ حَفَدَةً: پسران و پسران دختر.
عياشى «1» از حضرت صادق روايت نموده در اين آيه قال الحفدة بنو البنت و نحن حفدة رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «حفده پسر دختر را گويند و ما پسر دختر رسول خدا هستيم.
از ابن عباس و حسن نقل شده «2» كه حفده خدام و اعوان خانهاند. نزد بعضى دامادانند بر دختران، و نزد جمعى فرزندان زنانند كه از شوهران ديگر دارند.
وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ: و روزى مرحمت فرمود خداى تعالى شما را از پاكيزهها، يعنى اموال حلال يا ملاذ مطاعم و ملابس و مشتهيات محلله.
تنبيه: آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه روزى كه خدا مقدر فرموده حلال است نه حرام از مطعم و مشرب و ملبس و مسكن.
در كافى «3»- ابى حمزه ثمالى از حضرت باقر عليه السّلام، فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حجة الوداع: بدرستى كه روح الامين دميد در قلب من: نميرد هيچ نفسى تا آنكه كامل گرداند روزى خود را، پس بپرهيزيد خدا را، و مختصر كنيد در طلب، و وادار نكند شما را كندى و سستى چيزى از روزى، اينكه طلب كنيد آن را به معصيت خدا.
فانّ اللّه تعالى قسّم الارزاق حلالا و لم يقسّمها حراما فمن اتّقى اللّه و صبر اتاه اللّه برزقه من حلّه و من هتك حجاب السّتر و عجّل فاخذه من غير حلّه قصّ به من رزقه الحلال و حوسب عليه.
بتحقيق خداى تعالى تقسيم فرموده روزىها را حلال و قسمت ننموده از حرام، پس كسى كه بپرهيزد خدا را و صبر نمايد، عطا فرمايد روزى او را از
«1» جلد 2، صفحه 264.
«2» مجمع البيان جلد 3، صفحه 373.
«3» فروع كافى جلد 5، كتاب المعيشه باب الاجمال فى الطلب، حديث اوّل.
جلد 7 - صفحه 244
حلال. و هر كه پاره كند حجاب ستر الهى را و فرا گيرد آن را از حرام، مقاصّه شود به او از رزق حلال او، و محاسبه شود بر او.
نكته: قوله (مِنَ الطَّيِّباتِ) «من» تبعيض باشد، چه طيبات دنيا نمونه طيبات آخرت است، پس در دنيا جميع طيبات را به آدميان ندادهاند.
أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ: 1- آيا پس به باطل و به چيزهاى بيهوده مىگروند.
مشركان چون عقيده داشتند كه بتان، اعانت ايشان مىكنند در روزى، و فرداى قيامت شفاعت آنها نمايند، حق تعالى بر وجه انكار فرمود كه: مشركان به اين امر باطل ايمان دارند. وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ: و به نعمت خداى تعالى ايشان كافر مىشوند، زيرا نعمتهاى الهى را به بتان نسبت دهند، و حقيقت ناسپاسى و حق ناشناسى را بظهور آرند.
2- مراد به باطل چيزهائى كه حرام كرده بودند از بحيره و سائبه و مراد به نعمت آنچه حق تعالى به ايشان حلال فرموده.
3- مراد به باطل شيطان است كه اطاعت او كنند، و مراد نعمت توحيد و حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن است كه به آنها كفران ورزيده ايمان نمىآورند.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است بندگان را كه بايد منعم حقيقى را بشناسند و در مقام شكرگزارى او برآيند، و نبايد كفران و ناسپاسى نمايند، زيرا حق ناشناسى و نمك نشناسى را در نزد شرع و عقل و عرف، مذموم و صاحبش ملوم باشد.
نكته: تقديم صله بر فعل، يا به جهت اهتمام يا ابهام تخصيص جهت مبالغه محافظت فواصل باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (71) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ (72) وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ (73) فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (74)
ترجمه
و خداوند فزونى داد بعضى از شما را بر بعضى در روزى پس نيستند آنانكه فزونى داده شدند بر گردانندگان روزى خودشان را بر آنچه مالك شدند بدستهاشان پس ايشان در آن يكسانند آيا پس نعمت خدا را انكار ميكنند
و خدا قرار داد براى شما از جنس خودتان جفتهائى و قرار داد براى شما از جفتهاتان پسران و خدمت گذاران و روزى داد شما را از پاكيزهها آيا پس بباطل ميگروند و بنعمت خدا آنها كفران ميورزند
و ميپرستند غير از خدا آنچه را كه قادر نميباشند براى آنها روزى دادن را از آسمانها و زمين بهيچ چيز و توانائى ندارند
پس نزنيد براى خدا مثلها را همانا خدا ميداند و شما نميدانيد.
تفسير
خداوند متعال بر حسب حكمت و مصلحت برخى از بندگانرا فضيلت و برترى داده بر برخى در روزى يعنى رزق بعضى را فراخ و وسيع و روزى بعضى را تنگ و ضيق فرموده و كسانيكه خداوند بآنها وسعت رزق عنايت فرموده نميتوانند روزى خود را بدهند بمماليك و خدم و اهل و عيال خود چه رسد بمردم اجنبى و بندگان در رزق مقدّر بر وفق حكمت و مصلحت در علم الهى يكسانند يعنى خداوند نظر خصوصى در اين باب اعمال نفرموده بلكه بر همه بنظر لطف و عنايت يكسان نظر فرموده و بهر كس هر چه صلاح حالش بوده داده و اين نعمت بزرگى است از خداوند بر بندگان كه بقدر قابليّت و ظرفيّت آنها عطاء فرموده و كم و زياد نفرموده تا قابل محروم و ناقابل مغرور شود و جاى تعجّب است اگر بندگان منكر اين نعمت شوند و بگويند العياذ باللّه خداوند بدون حكمت و مصلحت بعضى از بندگان را در وسعت و نعمت قرار داده و بعضى را در مضيقه و سختى افكنده آنچه ذكر شد بنظر حقير رسيد از ظاهر آيه در بدو امر ولى بعضى از مفسّرين فرمودهاند مراد آنست كه كسانيكه خداوند بايشان روزى فراوان داده روزى مماليك خودشان را نميدهند بلكه آنها با بندگان خودشان مساويند در اينكه همه روزى خدا را ميخورند و
جلد 3 صفحه 301
بعضى فرمودهاند اين كلام بر سبيل توبيخ و ملامت آنها است يعنى چرا نبايد از روزى وسيع خودشان بمماليك و خدم خود بدهند تا در خوراك و پوشاك مساوى شوند و با آنكه راضى نميشوند آنها با خودشان شريك باشند در نعمت خدا چرا در عبادت خود بندگان خدا را از قبيل حضرت عيسى عليه السّلام شريك قرار دادند براى خدا و از ابن عباس روايت نمودهاند كه در باره نصاراى نجران نازل شده و بنابراين دو معنى مراد از انكار نعمت انكار رازقيّت و منعميّت خداوند است كه موالى براى خود و كفّار براى معبودهاى باطل اثبات نمودهاند و قمّى ره فرموده جائز نيست براى مرد كه مخصوص نمايد خود را بطعامى كه از آن بعيال خود نخوراند و در جوامع از أبو ذر رحمه اللّه نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بندگان شما برادران شمايند از لباس و خوراك خودتان بآنها بپوشانيد و بخورانيد و بعد از اين فرمايش ديده نشد بندهاى مگر آنكه لباسش مانند مولايش بود بدون تفاوت و خداوند از جنس مردم براى آنها جفت و همسر قرار داد تا موجب انس و آرامش خاطر آنها باشد و از نوع خودشان اولاد داشته باشند و قمّى ره فرموده مراد خلق حوّاء از آدم است و نيز قرار داد براى مردم از همسرهاشان پسران و نوادگان دخترى چنانچه عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه حفده پسران دخترند و ما حفده رسول خدائيم و در روايتى بمطلق معاون و كمك تفسير شده و در روايتى بدامادها و حفيد در لغت بمعناى سريع در خدمت است و بيشتر دختران و دختر زادگان در خدمت آباء و اجداد سرعت مينمايند و ظاهر از عطف تغاير است و اختلاف تفاسير مبنى بر مراعات معناى لغوى و مناسبت مقام است و حفده بر اعوان اطلاق ميشود و در فارسى هم اولاد و احفاد ميگويند و نواده و بستگان اراده ميكنند و نيز روزى داد خداوند بمردم از اطعمه پاكيزه آنچه را مقدّر فرموده بود در ازل براى آنها و جاى تعجّب است كه با اين همه آيات دالّه بر حقّ باز مردم بالطبع بباطل ميگروند و از حق و حقيقت دور ميشوند و بمنفعت بت پرستى و شفاعت بتها معتقد ميگردند و نعمت خدا را كه مشاهد و محسوس است كفران مينمايند و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و اسلام كه اعظم نعمتهاى خدايند كفر ميورزند و پرستش ميكنند غير خدا را از جماداتى كه نميتوانند روزى بدهند آنها را از آسمان چنانچه خدا ميدهد كه
جلد 3 صفحه 302
باران رحمت است و از زمين از قبيل نباتات و فوا كه بهيچ قدر نه كم و نه زياد و استطاعت ندارند كه مالك شوند آنها را و محتمل است ضمير در لا يستطيعون راجع بكفّار باشد كه با وجوديكه جماد نيستند و حيات دارند استطاعت روزى دادن را از آسمان و زمين ندارند بلكه استطاعت هيچ امرى را ندارند و كلمه شيئا يا مفعول رزقا است باعتبار دلالتش برأن يرزق يا بدل از آن و گفتهاند كفّار بتعليم شيطان ميگفتند ما مخلوقات خدا را عبادت ميكنيم براى آنكه عبادت بندگان پادشاه بيشتر موجب عظمت و بزرگى پادشاه است و آنچه ما عبادت ميكنيم اشباه و امثال خدايند در عبادت لذا خداوند نهى فرموده است آنها را از مثل زدن و شبه و مثل قائل شدن براى او چون مثل زدن تشبيه حالى بحالى و شخصى بشخصى است و خداوند مثل و مانندى ندارد و كسى عالم بكنه ذات و صفات او نيست و او است عالم بكنه ذات و صفات خود و مخلوقاتش و ميتواند براى هر چيز مثل اعلى و احسن بزند و مردم نميتوانند و عالم نيستند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه خدا عالم است بآنكه شريك ندارد و در عبادت غير خدا مفسده است و شما نميدانيد و اگر فكر كنيد ميدانيد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُم مِن أَنفُسِكُم أَزواجاً وَ جَعَلَ لَكُم مِن أَزواجِكُم بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُم مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالباطِلِ يُؤمِنُونَ وَ بِنِعمَتِ اللّهِ هُم يَكفُرُونَ (72)
و خداوند قرار داد از براي شما زوجهايي که از نفوس و جنس خود شما هستند که بعقد دائمي يا انقطاعي يا ملك يمين در آوريد و قرار داد از اينکه زوجات براي شما پسراني و نوه و نتيجههايي و روزي داد شما را از مأكولات پاك و لذيذ و خوش طعم و خوش بو آيا پس از اينکه آيات شما بباطل ايمان مياوريد و بنعمة الهي كافر ميشويد وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُم مِن أَنفُسِكُم أَزواجاً در ابتداء خلقت بشر که خداوند آدم را آفريد از بقيّه گل آدم حوي را خلق فرمود جَعَلَ مِنها زَوجَها اعراف آيه 189 که انيس و مونس آن باشد لِيَسكُنَ إِلَيها اعراف آيه 189.
و هزار مرتبه براي او زايش كرد در هر مرتبه دو فرزند آورد و هزار و اندي سال زيست كرد که گفتند روز وفات حضرت آدم روز تولد حضرت نوح بوده و از اينکه اولادهاي آدم رجال و نسايي زياد در عالم بوجود آمد وَ بَثَّ مِنهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً نساء آيه 1.
و هكذا تا دامنه قيامت و اينکه اعظم آيات الهي است
ا تزعم انك جرم ثقيل و فيك انطوي العالم الاكبر
(آدمي زاده طرفه معجونيست، كز فرشته سرشته و از حيوان، گر كند ميل اينکه شود پس از اينکه، ور كند ميل آن شود به از آن).
وَ جَعَلَ لَكُم مِن أَزواجِكُم بَنِينَ وَ حَفَدَةً قبيلهها و سلسلهها و فاميلها بالوان مختلفة و السنة متشتتة که روز بروز در تزايد و تا كنون چندين مليارد جمعيت اولاد آدم است وَ رَزَقَكُم مِنَ الطَّيِّباتِ از مأكولات و مشروبات از حبوب و فواكه و بقول لبنيات و حلويات و غير اينها پس از اينهمه تفضلات و نعم أَ فَبِالباطِلِ يُؤمِنُونَ شرك بخدا و تكذيب انبياء و حمل معجزات بر سحر و متابعت شيطان و انكار معاد و مخالفت دستورات الهيه و متابعت هواهاي نفسانيه و غير اينها از اباطيل وَ بِنِعمَتِ اللّهِ هُم يَكفُرُونَ و تمام اينکه نعم را مستند بطبيعت ميدانند و كفران نعم الهي ميكنند.
156
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 72)- در این آیه که مانند دو آیه گذشته با کلمه «اللّه» شروع میشود، و بیانگر نعمتهای خداوند است، اشاره به مواهب او از نظر نیروهای انسانی و معاونان و کمک کاران، و همچنین روزیهای پاکیزه، میکند و این حلقههای سهگانه نعمت را که در این سه آیه ذکر شده تکمیل مینماید.
یعنی، از نظام حیات و مرگ، شروع کرده، سپس تفاوت روزیها و استعدادها را که نظام «تنوع زندگی» است بیان میکند، و با آیه مورد بحث که ناظر به نظام تکثیر مثل بشر، و روزیهای پاکیزه است پایان میگیرد.
میگوید: «خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد» (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً).
همسرانی که هم مایه آرامش روح و جسمند و هم سبب بقاء نسل.
لذا بلافاصله اضافه میکند: «و از همسرانتان برای شما فرزندان و نوهها قرار داد» (وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَةً).
سپس میفرماید: «و (خداوند) از پاکیزهها به شما روزی داد» (وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ).
ج2، ص584
و در پایان به عنوان یک نتیجه گیری کلی از این بحث میگوید: آیا آنها با این همه آثار عظمت و قدرت خدا که مشاهده میکنند، و این همه مواهبی که از ناحیه او به آنها ارزانی شده باز سراغ بتها میروند «آیا به باطل ایمان میآورند و نعمت خداوند را انکار میکنند؟» (أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ).
نکات آیه
۱- قرار دادن همسرانى از جنس خود انسانها براى آنان، از نعمتهاى خداوند است. (و الله جعل لکم من أنفسکم أزوجًا)
۲- زوجیت در نظام زندگى انسانها، نعمتى است در جهت منافع و مصالح آنان. (و الله جعل لکم من أنفسکم أزوجًا) برداشت فوق با استفاده از «لام» در «لکم» است که براى انتفاع مى باشد.
۳- زن و مرد، داراى نفس و حقیقت واحد انسانى و فاقد کمترین تمایز در انسانیت (و الله جعل لکم من أنفسکم أزوجًا) این برداشت به خاطر این است که همه انسانها - اعم از مرد و زن - مخاطب «أنفسکم» قرار گرفته اند و همه آنها داراى جان و روح واحدى شمرده شده اند.
۴- برخوردارى انسانها از وجود فرزندانى در پرتو نظام همسردارى، از نعمتهاى خداوند و نشانه هاى اوست. (و الله جعل لکم من أنفسکم أزوجًا و جعل لکم من أزوجکم بنین و حفدة) آیه فوق در شمار چندین آیه قبل است که در مقام امتنان بر انسانها و بیان توحید و اثبات بطلان شرک است. گفتنى است ذیل همین آیه (أفبالباطل یؤمنون ...) مؤید برداشت فوق است.
۵- تضمین بقاى نسل انسان از طریق زوجیت و همسردارى، از نعمتهاى خداوند است. (و الله جعل لکم من أنفسکم أزوجًا و جعل لکم من أزوجکم بنین و حفدة)
۶- ازدواج و همسردارى و برخوردار شدن از فرزند، از سنتهاى الهى و نهفته در سرشت انسان (و الله جعل لکم من أنفسکم أزوجًا و جعل لکم من أزوجکم بنین و حفدة) برداشت فوق با توجه به این نکته است که ماده «جعل» بیانگر سنت خداست و آنچه به عنوان سنت معرفى شود، روند طبیعى خواهد داشت.
۷- برخوردارى انسان در زندگى خانوادگى از یارى بى دریغ افرادى چون نوادگان و خویشاوندان، از نعمتهاى خداوند و از نشانه هاى اوست. (و جعل لکم من أزوجکم بنین و حفدة) ماده «حفدة» در مورد یارانى به کار مى رود که از خدمت گزارى تعدى نمىورزند که مفسّران مصداق این معنا را نوادگان یا همه خویشاوندان دانسته اند.
۸- نقش مهم تعاون خویشاوندى در زندگى انسان (و جعل لکم ... حفدة) برداشت فوق از آن جاست که خداوند ضمن برشمردن چند نعمت مهم، پس از موضوع همسردارى و فرزند، به مسأله تعاون خویشاوندى اشاره فرموده است که از معناى لغوى «حفدة» استفاده مى شود.
۹- بهره ورى انسان از غذاهاى پاکیزه و دلپذیر، از نعمتهاى خداوند و نشانه هاى اوست. (و الله جعل لکم ... و رزقکم من الطیّبت)
۱۰- کافران به خاطر باطل گرایى، على رغم مشاهده آثار و نعمتهاى الهى در تمام ابعاد زندگى خود، مورد سرزنش خدایند. (و الله جعل لکم ... أفبالبطل یؤمنون و بنعمت الله هم یکفرون)
۱۱- اعراض از تشکیل خانواده، فرزنددارى، تعاون اجتماعى و بهره ورى از روزیهاى حلال الهى، شیوه اى باطل و نادرست است. * (و الله جعل لکم من أنفسکم أزوجًا ... أفبالبطل یؤمنون) بدان احتمال که «و الله جعل لکم...» در مقام بیان ارزش دادن به موضوع همسرى و ... باشد و در پایان بیان اعتراض آمیز «أفبالباطل یؤمنون» در ردّ کسانى باشد که از پذیرش این ارزشها روى گردانند، این برداشت به دست مى آید.
۱۲- نادیده گرفتن آثار وجود خداوند در مظاهر هستى، کفران و ناسپاسى نعمتهاى اوست. (و الله جعل لکم ... بنعمت الله هم یکفرون)
۱۳- توجه به نعمت، مستلزم سپاسگزارى از نعمت دهنده است. (أفبالبطل یؤمنون و بنعمت الله هم یکفرون)
روایات و احادیث
۱۴- «عن أبى عبدالله(ع) فى قول الله «و جعل لکم من أزواجکم بنین و حفدة» قال: الحفدة بنو البنت و نحن حفدة رسول الله(ص);[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدا «و جعل لکم من أزواجکم بنین و حفدة» فرمود: حفده پسران دختر هستند و ما حفده رسول خداییم».
۱۵- «الحفدة، هم أختان الرجل على بناته و هو المروى عن أبى عبدالله(ع);[۲] «الحفدة» به شوهران دختران (داماد) انسان گفته مى شود و این معنا از امام صادق(ع) روایت شده است».
موضوعات مرتبط
- آیات خدا ۴، ۷: اعراض از آیات خدا ۴، ۷ ۱۲
- ائمه(ع): فضایل ائمه ۱۴
- ازدواج: آثار ازدواج ۵; ترک ازدواج ۱۱; فطریت ازدواج ۶
- انسان: ابعاد انسان ۶; فطریات انسان ۶; مصالح انسان ۲
- خدا: سرزنشهاى خدا ۱۰; سنتهاى خدا ۶; نعمتهاى خدا ۱، ۲، ۴، ۵، ۷، ۹
- خویشاوندان: امدادهاى خویشاوندان ۷; اهمیت خویشاوندان ۸
- داماد: خویشاوندى داماد ۱۵
- ذکر: آثار ذکر نعمت ۱۳
- روزى: ترک استفاده از روزى هاى حلال ۱۱
- زن: تساوى زن و مرد ۳; حقیقت زن ۳
- زهد: زهد ناپسند ۱۱
- سنتهاى خدا: سنت بقاى نسل ۶
- شکر: زمینه شکر نعمت ۱۳
- طیبات: استفاده از طیبات ۹
- عمل: عمل ناپسند ۱۱
- کافران: سرزنش کافران ۱۰; عقیده باطل کافران ۱۰; لجاجت کافران ۱۰
- کفران: کفران نعمت ۱۲
- محمد(ص): نوادگان محمد(ص) ۱۴
- مرد: حقیقت مرد ۳
- نسل: روش بقاى نسل ۵
- نعمت: نعمت بقاى نسل ۵; نعمت خویشاوندان ۷; نعمت زوجیت انسانها ۲; نعمت طعام پاکیزه ۹; نعمت طیبات ۹; نعمت فرزند ۴; نعمت نوه ۷; نعمت همسر ۱
- نوه: امدادهاى نوه ۷
- همکارى: آثار همکارى ۸; ترک همکارى اجتماعى ۱۱; همکاری خانوادگی ۸