يوسف ٢
ترجمه
يوسف ١ | آیه ٢ | يوسف ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قُرْآناً»: خواندنی. مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی مقروء به کار رفته است و حال ضمیر (ه) است. «عَرَبِیّاً»: حال دوم یا صفت (قُرْآناً) است.
نزول
شأن نزول آیات ۱ تا ۳:
ابن عباس[۱] و ابن مسعود[۲] گویند: مردم از رسول خدا صلى الله علیه و آله خواستند و گفتند: یا رسول الله چه خوب بود اگر براى ما در قرآن داستانى هم مى آوردى سپس این آیات و سوره نازل گردید.
مقاتل و کلبى گویند: منافقین از سلمان فارسى خواسته بودند که از براى آنها از تورات و عجائبى که در آنست، سخن بگوید. خداوند آیه ۱۶ سوره حدید «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ» را براى پیامبر نازل گردانید سپس آیات این سوره را نازل فرمود تا آیه سوم.[۳]
و نیز گویند آیه سوم این سوره نازل گردید و به آنها خبر داد که قرآن داراى بهتر و نیکوترین داستان است بنابراین از لحاظ استماع داستان به غیر قرآن احتیاجى نیست.[۴]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2»
همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بيانديشيد.
نکته ها
درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بيان شده است، از جمله:
1. قرآن، اين معجزه الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همگان است.
2. نام سورهاى است كه با آن حروف آغاز شده است.
3. نوعى سوگند و قسم الهى است.
4. اسرار و رموزى بين خدا و پيامبر است.
امّا با توجّه به اينكه از ميان 29 سورهاى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شايد بهترين وجه، همان نظر اوّل باشد.
قرآن به هر زبانى كه نازل مىشد، ديگران بايد با آن زبان آشنا مىشدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است، از جمله:
الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبانهاى ديگر يافت نمىشود.
جلد 4 - صفحه 146
ب: طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است.
ج: مردم منطقهاى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد.
خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبير به «نزول» نموده است، بين اين دو مشابهتهايى است كه ذكر مىكنيم:
الف: هر دو از آسمان نازل مىشوند. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «1»
ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ» «2»، رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا ... يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ «3»
ج: هر دو وسيلهى حياتند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»، «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» «5»
د: هر دو مبارك و مايهى بركتاند. «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» «6»، «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» «7»
ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آيه آيه نازل شده است. (نزول تدريجى)
شايد تأكيد بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پيامبر آموخته است .... أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ «8»
پیام ها
1- قرآن، از همين حروف الفبا (الف، لام، را، ...)، تأليف يافته است. اگر مىتوانيد شما هم از همين حروف، كتابى مثل قرآن بياوريد. «الر»
2- قرآن، داراى مقامى بس والا است. «تِلْكَ»
3- قرآن، مخاطب و خواننده را در آغاز، نسبت به استحكام آيات خود واقف
«1». مؤمنون، 18.
«2». انفال، 11.
«3». بقره، 129.
«4». انفال، 24.
«5». فرقان، 49.
«6». انعام 92.
«7». ق 9.
«8». نحل، 103.
جلد 4 - صفحه 147
ساخته، سپس به بيان مطالب ديگر مىپردازد. «آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ»*
4- نزول قرآن به زبان عربى از يك سو و فرمان تدّبر در آن از سوى ديگر، نشانهى آن است كه مسلمانان بايد با زبان عربى آشنا شوند. «قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
5- قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نيست، بلكه وسيلهى تعقّل و رشد بشر است.
«لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
6- نوشتهها بايد روشن وروشنگر، هدفدار و هدايتگر باشد. الْكِتابِ الْمُبِينِ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ*
7- براى رسيدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نيست؛ بلكه بايد دربارهى آن تعقّل هم كرد. أَنْزَلْناهُ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ*
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2»
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا: بدرستى كه ما نازل فرموديم كتاب يعنى اين قرآن يا اين سوره را در حالتى كه قرآنى است به زبان عربى. لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ: براى
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 207، و تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3.
جلد 6 - صفحه 166
اينكه شما فهم كنيد به معانى آن برسيد و حجت بر شما لازم شود، چه اگر به لغت ديگر نازل مىكرديم در فهم آن عذر داشتيد.
ابن عباس از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده كه آن حضرت فرمود:
احبّ العرب لثلاث: لانّى عربىّ و القرآن عربىّ و كلام اهل الجنّة عربىّ. «1» يعنى من دوست دارم زبان عربى را به سه جهت: يكى من عربى هستم، و دوم قرآن عربى، و سوم كلام اهل بهشت عربى است.
در خصال از حضرت صادق عليه السلام فرمود: تعلّموا العربيّة فانّها كلام اللّه الّذى تكلّم به خلقه «2» ياد بگيريد عربيت را، پس بدرستى كه آن كلام خدا است تكلم فرموده به آن خلق خود را.
در انوار گفته «3» «لعلّكم تعقلون» علت انزال است، يعنى قرآن را به لغت شما عربى نازل نموديم به جهت اينكه تأمل و تفهم نمائيد و عقل خود را در آن كار بنديد تا آگاه شويد و بدانيد چنين بيانى متقن از كسى كه به حسب ظاهر تعليمى ننموده البته معجزه و از جانب خداى تعالى نازل شده.
تنبيه: آيه شريفه دلالت دارد بر حدوث قرآن از سه چيز:
1- وصف به انزال، و آن به معنى فرستادن است بتدريج و با قدم منافات خواهد داشت.
2- وصف قرآنيت به معنى جمع شده و مجموع بعضى بر بعضى مقدم بود و قديم را چيزى بر او مقدم نباشد.
3- وصف به عربيت، يعنى منسوب به عرب و لغت آنها محدث و محال است كه منسوب به آن قديم باشد، پس قول اشاعره كه كلام اللّه را قديم دانند باطل و مردود است.
تتمه: قوله «الر» به اتفاق، آيه تنها شمرده نشده بلكه جزو آيه محسوب است،
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 207، و تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3.
«2» خصال ج 1 ص 237 طبع اسلاميه.
«3» در تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3 گفته.
جلد 6 - صفحه 167
براى آنكه دو حرف و بعلاوه مشاكلت با رءوس آيات ندارد به خلاف «طه» كه مشاكلت دارد. «قرانا» بنابر آنكه مرجع ضمير قبل سوره باشد، اطلاق قرآن به يك سوره از باب تسميه جزء است به اسم كل.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1» إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2» نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ «3»
ترجمه
اين آيتهاى كتابى است روشن
همانا ما نازل نموديم آنرا قرآن عربى باشد كه شما دريابيد
ما قصّه گوئى ميكنيم براى تو بهترين قصّه گوئى بوحى نمودن خودمان بتو اين قرآن را و همانا بودى تو پيش از آن هر آينه از بىخبران.
تفسير
آيات اين سوره يوسف عليه السّلام از آيات كتابى است كه اعجازش ظاهر و دلالتش بر ارباب بصيرت واضح و آشكار است و خداوند نازل فرمود كتاب خود را كه قرآن است بلسان عرب و لغت تازى تا اهل آنزمان كه در بدو امر مخاطب بودند دريابند معانى آنرا و تصديق كنند اعجاز آنرا و ظاهر شود بر آنها حقيقت آن و منكشف گردد بر اهل عالم حقّيّت آن در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ياد گيريد عربى را چون آن كلام خدا است كه تكلّم فرموده است بآن با بندگانش و خداوند قصّه گوئى ميفرمايد براى حبيب خود به بهترين نحوى از قصّه گوئى از حيث الفاظ و معانى و فوائد و ثمرات مرتّبه بر آن بطريق وحى به پيغمبر خود كتاب آسمانى خود قرآن را با آنكه آن حضرت قبلا بهيچ وجه از آن قصّهها اطلاعى نداشته چون درس نخوانده و بتواريخ مراجعه نفرموده بود و در بين قصص انبياء عليهم السلام كه در قرآن كريم ذكر شده قصّه حضرت يوسف عليه السّلام ممتاز است بتفصيل و مزيد فوائد و ثمرات و حكم و اعتباراتيكه مقصود از قصّه گوئى در كتاب الهى است و باين مناسبت اين مطلب كلّى
جلد 3 صفحه 122
در بدو اين سوره ذكر شده و مراد از الر كه فاتحه سوره است در سوره سابقه بيان گرديد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا أَنزَلناهُ قُرآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ «2»
محققا ما نازل فرموديم آن كتاب را بقرائت بلسان عربي که احسن لغات
جلد 11 - صفحه 150
است بايد شما تعقل كنيد و درك كنيد.
إِنّا أَنزَلناهُ كلمه انّا متكلم مع الغير براي اينست که بتوسط ملائكه و روح الامين خداوند نازل فرموده و مرجع ضمير كتاب است لكن نه مثل كتب ساير انبياء که مكتوبا نازل ميشد و بدست آنها داده ميشد مثل صحف آدم و شيث و نوح و ابراهيم و الواح تورات و زبور داود و انجيل عيسي بلكه مقرؤا نازل شد بر قلب مطهر حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ شعراء آيه 192- 194، و لذا ميفرمايد قرآنا عربيا که مقروء بوده و شايد يكي از حكم آن اينست که بر انبياء سلف دفعة نازل ميشد و بر حضرتش نجوما در ظرف بيست و دو سال ايام بعثتش تا زمان رحلتش آنهم بلسان عرب يكي از جهاتش اينست که قومش عرب بودند و خداوند هر پيغمبري را بلسان قومش ميفرستاد ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آيه 4 و جهت ديگر آنكه عربي لسان اهل بهشت است که از خود آن حضرت مرويست که فرمود
(احبّوا العرب لثلاث لانّي عربي و القرآن عربي و كلام اهل الجنة عربي)
و جهت ديگر اينكه قرآن بنحو اعجاز نازل شد و معجزه باقيه آن حضرت است تا آخر دنيا از حيث فصاحت و بلاغت و اينکه نكته در ساير لغات پيدا نميشود يا بسيار كم است ولي در لغت عرب بسيار بودند بخصوص در عصر نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که فصحاء و بلغاء بر يكديگر افتخار ميكردند و اشعار و كلمات خود را در كعبه ميآويختند، و جهت ديگر اينكه هيچ لغتي بشيريني و ملاحت لغت عرب فصيح نيست لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ گفتيم لعلّ در خدا بمعني ترديد و احتمال نيست بلكه بايد و لا بد تعقل كنيد و درك كنيد و بفهميد أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ وَ لَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اختِلافاً كَثِيراً نساء آيه 84 أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أَم عَلي قُلُوبٍ أَقفالُها محمّد آيه 26.
151
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- سپس هدف نزول این آیات را چنین بیان میکند: «ما آن را قرآن عربی فرستادیم تا شما آن را به خوبی درک کنید» (إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).
هدف تنها قرائت و تلاوت و تیمن و تبرک با خواندن آیات آن نیست، بلکه هدف نهایی درک است، درک نیرومند و پرمایه که تمام وجود انسان را به سوی عمل دعوت کند.
تعبیر به «عربی بودن» که در ده مورد از قرآن تکرار شده پاسخی است به آنها که پیامبر را متهم میکردند که او این آیات را از یک فرد عجمی یاد گرفته و محتوای قرآن یک فکر و ارادتی است و از نهاد وحی نجوشیده است.
ضمنا این تعبیرات پی در پی این وظیفه را برای همه مسلمانان به وجود میآورد که همگی باید بکوشند و زبان عربی را به عنوان زبان دوم خود به صورت همگانی بیاموزند از این نظر که زبان وحی و کلید فهم حقایق اسلام است.
نکات آیه
۱- خداوند ، نازل کننده قرآن (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا)
۲- قرآن ، نام کتاب نازل شده بر پیامبر(ص) (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا)
۳- قرآن پیش از نزولش ، داراى حقیقتى که نه خواندنى بود و نه عربى. (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا)
۴- خداوند ، قرآن را در قالب لغت و زبان عرب نازل کرد. (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا)
۵- قابلیت و گنجایش زبان عرب ، براى مفاهیم وحى و بیان معارف الهى (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون) فهمیدن حقایق وحى به عنوان غایتى براى نزول قرآن به لغت عرب ، مى رساند که عربى بودن قرآن ، در فهم معارف و حقایق وحى دخیل است و این از قابلیت لغت عرب براى ارائه مفاهیم وحى حکایت دارد.
۶- گویایى و رسا بودن زبان عرب ، فلسفه نزول قرآن به آن لغت (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون) «عربى» به معناى فصیح و روشن است و لغت عرب را به این سبب عربى مى گویند. بنابراین «قرآناً عربیّاً» ; یعنى ، قرآن به لغت عرب است ، همان لغتى که گویا و رساست.
۷- دانستن زبان عرب ، شرط درک و فهم معارف و حقایق قرآن (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون)
۸- قرآن ، کتابى براى خواندن و فهمیدن (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون)
۹- قرآن ، کتابى است قابل فهم براى تمامى انسانها. (إنا أنزلنه ... لعلکم تعقلون) مخاطب در جمله «لعلکم تعقلون» (باشد که اندیشه کنید و بفهمید) گروه و طایفه خاصى نیست ; بنابراین همگان بر درک آن توانا هستند. آرى کلمه «عربیّاً» دلالت مى کند که عربى دانستن از شرایط آن مى باشد.
۱۰- تعقل و اندیشه در حقایق و معارف قرآن ، کارى بایسته و پر بها (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون) «عقل» (مصدر تعقلون) به معناى فهمیدن و نیز به معناى تدبر و اندیشه کردن است. مفعول «تعقلون» به قرینه صدر آیه ، محتواى قرآن و مضامین وحى مى باشد.
موضوعات مرتبط
- خدا: افعال خدا ۱، ۴
- عربى : اهمیت تعلم عربى ۷; فصاحت عربى ۵، ۶; ویژگیهاى عربى ۵، ۶
- قرآن: ارزش تعقل در قرآن ۱۰; تلاوت قرآن ۸; سهولت فهم قرآن ۹; شرائط فهم قرآن ۷; عربیت قرآن ۴; فلسفه عربیت قرآن ۶; فهم قرآن ۸; قرآن قبل از نزول ۳; منشأ قرآن ۱; نزول قرآن ۱، ۲، ۴; وضوح قرآن ۹; ویژگیهاى قرآن ۹
- کتب آسمانى: ۲
- محمد(ص): کتاب آسمانى محمد(ص) ۲