الأنعام ١٦
ترجمه
الأنعام ١٥ | آیه ١٦ | الأنعام ١٧ | ||||||||||||||
|
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۱۲، سوره انعام
- اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقه خداوندمتعال و رحمت او.
- توضيحى در مورد (( سميع )) و (( عليم )) بودن خداى سبحان .
- عواملپيدايش مرام بت پرستى .
- احتياج عليه بت پرستان با بهره جستن از منطق خودشان .
- معناى (( قاهر )) بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ «16»
در آن روز، از هر كس عذاب الهى برداشته شود، قطعاً مشمول رحمت الهى شده و اين است رستگارى آشكار.
نکته ها
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست! هيچ كس در قيامت با عمل خود به بهشت نمىرود. پرسيدند: حتّى شما يا رسول اللّه؟! فرمود: «حتّى من، مگر آنكه فضل و رحمت خدا مرا دريابد. سپس دستان مبارك خود را روى سر نهاد واين آيه را تلاوت كرد». «1»
«1». تفاسير مجمعالبيان و نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 425
البتّه بديهى است كه رحمت الهى تنها به اعمال صالح و افراد نيكوكار تعلّق مىگيرد.
پیام ها
1- خطر، متوجّه همه است و نجات از عذاب الهى، لطف ويژه مىطلبد. مَنْ يُصْرَفْ ... فَقَدْ رَحِمَهُ
2- تسليم خدا شدن، زمينهى دريافت رحمت الهى است. إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ- مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ ... فَقَدْ رَحِمَهُ
3- تنها رحم الهى قهر او را برمىگرداند، قبول اعمال ما و شفاعت اولياى خدا هم پرتوى از رحمت اوست. مَنْ يُصْرَفْ ... فَقَدْ رَحِمَهُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ «16»
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ: هر كه گردانيده شود عذاب از او در آن روز عظيم، فَقَدْ رَحِمَهُ: پس بتحقيق بخشايش فرموده حق تعالى او را و از عذاب جهنم رهانيده و به نعيم ابدى رسانيده وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ: و اين صرف عذاب يا رحمت ثواب رب الارباب، رستگارى آشكار است.
تنبيه- آيه شريفه اشعار است به آنكه در آن روز از هيچكس صرف عذاب نشود مگر به رحمت حق تعالى. چنانچه از حضرت نبوى مروى است فرمود:
و الّذى نفسى بيده ما من النّاس احد يدخل الجنّة بعمله قالوا و لا انت يا رسول اللّه قال و لا انا الّا ان يتغمّدنى اللّه برحمة منه و فضل و وضع يده على فوق رأسه و طوّل بها صوته «1» قسم به ذاتى كه جان من در يد قدرت اوست، هيچكس از مردمان داخل بهشت نشود به عملش. گفتند: يا رسول اللّه، تو نيز به عمل خود به بهشت نروى. فرمود: من نيز داخل مىشوم به رحمت و فضل الهى و دست مبارك بر سر نهاد و آه سوزناك كشيد.
جائى كه عقاب پر بريزد
از پشه لاغرى چه خيزد
پس اى برادر تأمل و تفكر بنما، وقتى كه بنا شود وجود مقدس نبوى صلى اللّه عليه و آله كه تمام ما سوى به توسط و از پرتو نور او خلق شده، نسبت به خود چنين فرمايد، حال ما ضعفاى امت معلوم است چه سان باشد با اخلاق رديه و اعمال ناقصه.
«1» مجمع البيان ج 2 ص 280.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 236
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ «16»
ترجمه
كسيكه برداشته شود عذاب از او در آنروز پس بتحقيق رحمت فرموده است او را خداوند و اين است كاميابى آشكار.
تفسير
دفع عذاب از شخص يا بتوفيق بر علم و عمل است يا بمغفرت الهى و در هر صورت برحمت رحيميه است و بتفضّل حق است نه استحقاق عبد چنانچه در مجمع از پيغمبر اكرم (ص) روايت نموده است كه قسم ياد فرمود بر آنكه كسى بعمل خود داخل بهشت نمىشود عرض كردند يا رسول اللّه حتى شما فرمود حتى من مگر آنكه خداوند برحمت و فضل خود با من رفتار فرمايد حقير عرض مىكنم چون هر قدر ما اطاعت و عبادت كنيم اداء شكر عشرى از اعشار نعم او را نمىتوانيم بجاى آوريم چه رسد به آنكه مستحق اجر شويم چون ما از خودمان چيزى نداريم هر چه هست از او است پس هر چه از او در مقابل اطاعت بما برسد فضل و انعام وجود و احسان و رحمت است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَن يُصرَف عَنهُ يَومَئِذٍ فَقَد رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الفَوزُ المُبِينُ «16»
كسي که صرف شود عذاب الهي از او در روز قيامت پس محققا مورد رحمت الهي واقع ميشود و اينکه رستگاري آشكاريست.
مَن يُصرَف عَنهُ صرف بمعني جلوگيري است از توجه عذاب که عبارت از دفع عذاب است نه برداشتن عذاب که عبارت از رفع است، و يصرف در قرائت سياهي فعل مجهول است و نايب فاعل ضمير است که مرجع آن عذاب است که در آيه قبل ذكر فرموده و صارف خداوند متعال، و در بعضي قرائتها فعل معلوم بفتح تاء و كسر راء قرائت شده و فاعلش ضمير و مرجع آن كلمه ربّي در إِن عَصَيتُ رَبِّي است و اينکه قطع نظر که خلاف سياهي قرآن است و اعتبار ندارد خلاف ظاهر هم هست زيرا مفعول آن ذكر نشده و ضميري که راجع بعذاب باشد هم مذكور نيست بايد در تقدير گرفت و تقدير خلاف ظاهر است يومئذ اشاره بروز عظيم است که در آيه قبل ذكر شده که روز قيامت باشد و بواسطه عظمتش اسامي بسياري در قرآن در موارد زياد براي آن ذكر شده: يوم الحسرة و الندامة، يوم يقوم النّاس لرب العالمين، يوم الحشر، يوم التغابن، يوم الجمع، يوم الازفة و غير اينها که ما در جلد سوم كلم الطيب آنچه از آيات و اخبار استفاده ميشود که تقريبا بالغ بر هشتاد اسم است متذكر شدهايم.
فَقَد رَحِمَهُ ممكن است همين صرف عذاب رحمت و تفضل باشد چه استحقاق
جلد 7 - صفحه 26
داشته باشد خداوند عفو فرمايد و چه استحقاق عذاب نداشته باشد آنهم فضل الهي شامل حال او شده که توفيق ترك معاصي باو داده و ايمان او را در كنف خود حفظ فرموده وَ ذلِكَ الفَوزُ المُبِينُ رستگاري آشكارا. همين نجات از عذاب است اعاذنا اللّه منه بحق محمّد و آله صلّي اللّه عليه و آله و سلّم.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- رهایى آدمى از عذاب قیامت، نشانه برخوردارى او از رحمت الهى است. (من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه)
۲- آدمى، در هر مرتبه و با هر گونه عمل، براى رهایى از عذاب قیامت نیازمند رحمت خداوند است. (من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه) «من» اسم موصول و از ادات عموم است، یعنى (هر کس) بنابراین مفاد صله آن «یصرف ... » عمومیت داشته و شامل همه مردم مى شود.
۳- تسلیم شدن در برابر خداوند و دورى از شرک، زمینه برخوردارى از رحمت الهى است. (قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم ... من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه)
۴- پیامبر اکرم (ص) هم نیازمند رحمت الهى براى نجات از عذاب قیامت است. (قل إنى أخاف ... من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه)
۵- گزینش خداوند یگانه به ولایت و سرپرستى، زمینه شمول رحمت الهى بر آدمى است. (قل أغیر اللّه أتخذ ولیا ... من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه)
۶- رهایى از عذااب قیامت و دریافت رحمت الهى، رستگارى و سعادت آشکار است. (من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه و ذلک الفوز المبین)
موضوعات مرتبط
- انسان: نیازهاى انسان ۲
- تسلیم: آثار تسلیم به خدا ۳
- خدا: آثار ولایت خدا ۵ ; زمینه رحمت خدا ۳، ۵ ; نشانه هاى رحمت خدا ۱
- رستگارى: عوامل رستگارى ۶ ; موارد رستگارى ۶
- سعادت: عوامل سعادت ۶
- شرک: آثار اجتناب از شرک ۳
- عذاب: اخروى ۱، ۴ ; عوامل نجات از عذاب ۲، ۴ ; نجات از عذاب ۱، ۶
- محمّد (ص): نیازهاى محمّد (ص) ۴
- نیازها: نیاز به رحمت خدا ۲، ۴ بیان قدرت خداوند بر رساندن خیر و شر میختواند تعریض به کسانى باشد که براى هر یک از خیر و شر، منشأى مستقل میخپندارند.