الزمر ٤٩
ترجمه
الزمر ٤٨ | آیه ٤٩ | الزمر ٥٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَوَّلْنَاهُ»: (نگا: انعام / ، زمر / . «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ»: این نعمت را بر اثر فرزانگی و در پرتو دانش و کاردانی به دست آوردهام. «فِتْنَةٌ»: امتحان. آزمایش.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر
- احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت
- معناى توفى انفس و وجه اسناد آن به خداوند در جايى ، و به ملك الموت ورسل در جاهاى ديگر
- اشاره به تغاير نفس و بدن و اينكه مردن و خواب هر دو توفى و قبض روح است
- توضيح اينكه شفاعت كننده بايد، مالك باشد، پس همه شفاعت ها از آن خدا و منتهى بهاوست كه مالك همه چيز است
- اشاره به اينكه شفيع حقيقى تنها خداوند است
- وصف عذابى كه ظالمان منكران معاد در قيامت مى بينند
- ناسپاس بودن آدمى ، كه چون خدا نعمتى به او داد مى گويد: اوتيته على علم
- دو جواب به انسان ناسپاس متنعمى كه برخوردارى مستند به خود مى داند
- رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا
نکات آیه
۱ - نیایش خالصانه انسان با خدا، به هنگام گرفتارى ها و مصیبت ها (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا) «ضرّ» (ضد «نفع») به معناى مطلق آسیب است.
۲ - توحید ربوبى، باورى فطرى و غریزى انسان (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا) از این که انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى دشوار، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشیت او مى دانند، روشن مى شود که این باورى غریزى و ایمانى فطرى است.
۳ - گرفتارى ها و مصیبت ها، مایه بیدارى و تجلى فطرت توحیدى انسان (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا)
۴ - انسان ها، هنگام گرفتارى و رنج، روى به خدا آورده و او را به فریادرسى مى خوانند. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا)
۵ - انسان ها، هنگام گرفتارى و رنج، به ناتوانى خود و قدرت یارى رسانى خداوند پى برده و اعتراف مى کنند. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا)
۶ - نیایش شرک پیشگان به درگاه خداوند، هنگام گرفتارى و مصیبت ها، دلیلى روشن بر پوچى اندیشه شرک و حقانیت عقیده توحیدى (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا) برداشت یاد شده از آن جا است که مخاطبان آیه شریفه، مشرکان مکه هستند و این آیه، در مقام بیان یکى از دلایل روشن بر اثبات توحید الهى و پوچى اندیشه شرک است.
۷ - نیایش به درگاه خداوند، عامل جلب رحمت او و برطرف کننده گرفتارى ها است. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا) «تخویل» (مصدر «خول») به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله «ثمّ إذا خوّلناه نعمة منّا» رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است که پس از دعا و نیایش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذیرد.
۸ - رهایى انسان از گرفتارى ها و مصیبت ها، در گرو مشیت خدا و بسته به لطف و رحمت او است. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا)
۹ - انسان، در معرض انواع گرفتارى ها و مصیبت ها (فإذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا)
۱۰ - آسایش و دور ماندن از گرفتارى ها و رنج ها، نعمتى است الهى. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا)
۱۱ - انسان ها، آسودگى و برخوردارى از نعمت ها را، نتیجه دانش و تلاش خود مى دانند. (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم)
۱۲ - آسودگى از گرفتارى ها به همراه برخوردارى از نعمت ها، زمینه غرور انسان و غفلت وى از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگى (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم)
۱۳ - انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند، موجوداتى ناسپاس اند. (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم) مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به عنوان عامل اصلى برخوردارى، نوعى ناسپاسى در برابر صاحب اصلى نعمت ها (خداوند کریم) است.
۱۴ - علم و آگاهى، زمینه توسعه اقتصادى و برخوردارى از رفاه و آسایش (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم) از آهنگ این آیه استفاده مى شود که آنچه محکوم و مردود است، نادیده گرفتن نقش خدا به عنوان منشأ اصلى نعمت ها و تکیه کردن بر تلاش و دانش خود است; نه این که آیه شریفه درصدد نفى نقش دانش و تلاش بشر در توسعه اقتصادى و رفاه است.
۱۵ - آسودگى از گرفتارى و برخوردارى از نعمت ها، وسیله آزمایش الهى براى بشر است. (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا ... بل هى فتنة) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که «فتنة» به معناى امتحان و آزمایش باشد.
۱۶ - آسودگى ها و نعمت ها، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان (فإذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّلنه نعمة ... بل هى فتنة) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که هر نعمتى، اقتضاى شکر وسپاس گزارى دارد. بنابراین آزمایش بودن نعمت هاى الهى، مى تواند در ارتباط با همین مسأله باشد.
۱۷ - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از یاد خدا و ناشکرى، محنت زا و بلاآفرین است. (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم بل هى فتنة) یکى از موارد کاربرد «فتنة»، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر این معنا است. بر این اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه این تصور که آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نیست; بلکه در دنیا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آیه بعد - که از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و کارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گوید - مؤید همین برداشت است.
۱۸ - جهل و بى خبرى بیشتر انسان ها نسبت به آزمایش بودن نعمت ها و آسودگى ها براى انسان (بل هى فتنة و لکنّ أکثرهم لایعلمون) برداشت بالا مبتنى بر این احتمال است که متعلق علم در «لایعلمون»، فتنه بودن نعمت باشد.
۱۹ - بیشتر انسان ها از منشأ اصلى نعمت ها و آسودگى ها (خدایى بودن آنها) و مقدار تأثیر دانش بشرى در پدید آمدن آنها، بى خبر و ناآگاه اند. (قال إنّما أُوتیته على علم بل هى فتنة و لکنّ أکثرهم لایعلمون) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که متعلق علم در «لایعلمون»، مطلبى باشد که از جمله «قال إنّما أُوتیته...» استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- آسایش: آثار آسایش ۱۲، ۱۶; زمینه آسایش ۱۴; منشأ آسایش ۱۱، ۱۹
- اقتصاد: زمینه توسعه اقتصادى ۱۴
- اکثریت: جهل اکثریت ۱۸، ۱۹
- امتحان: ابزار امتحان ۱۵، ۱۸; امتحان با آسایش ۱۵، ۱۸; امتحان با نعمت ۱۵، ۱۸
- انسان: استغاثه انسان ها ۴; اقرار انسان ها ۵; انسان ها در سختى ۴، ۵; بینش انسان ها ۱۱; صفات انسان ۴; عجز انسان ها ۵; فطریات انسان ۲; کفران انسان ها ۱۳
- بلا: زمینه بلا ۱۷
- تکبر: زمینه تکبر ۱۲
- توحید: دلایل حقانیت توحید ۶; فطریت توحید ربوبى ۲
- خدا: آثار مشیت خدا ۸; امتحانهاى خدا ۱۵; رحمت خدا ۸; قدرت خدا ۵; لطف خدا ۱۳; نعمتهاى خدا ۱۰، ۱۳
- دعا: آثار دعا ۷; اخلاص در دعا ۱
- رحمت: زمینه رحمت ۷
- رفاه: زمینه رفاه ۱۴
- سختى: دعا در سختى ۱، ۴، ۵; زمینه رفع سختى ۷
- شاکران: تشخیص شاکران ۱۶
- شرک: بى منطقى شرک ۶
- شناخت: ابزار شناخت ۱۶
- علم: آثار علم ۱۴، ۱۹
- غفلت: آثار غفلت ۱۷; زمینه غفلت از خدا ۱۲; غفلت از خدا ۱۷، ۱۹; غفلت هنگام آسایش ۱۷; غفلت هنگام نعمت ۱۷
- فطرت: زمینه تنبه فطرت ۳
- کفران: کفران نعمت ۱۷
- کفران کنندگان: ۱۳ تشخیص کفران کنندگان ۱۶
- مشرکان: دعاى مشرکان ۶; مشرکان در سختى ۶
- مصیبت: آثار مصیبت ۳; دعا در مصیبت ۱; زمینه مصیبت ۹; منشأ رفع مصیبت ۸
- نعمت: آثار نعمت ۱۶; آثار وفور نعمت ۱۲; منشأ نعمت ۱۱، ۱۹; نعمت آسایش ۱۰